eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
ای که نامت پناهِ عِلّیین پاشو از جا سپاهِ عِلّیین پاشو ای ماه، جلوه ی شب باش پاشو از جا، کفیل زینب باش پاشو تا سایه ی سرم باشی تا نگهبانِ معجرم باشی خواهرت آمده نگاهش کن تکیه بر چادرِ سیاهش کن آه... ای کُشته ی امان نامه سر فرو بردی از چه در جامه؟! زانویت را چرا بغل کردی؟! تو که بر قول خود عمل کردی خاطرت جمع، مردِ با احساس هیچ کس باورش نشد، عباس پاشو دلگرمی دلِ همه باش قوّتِ قلب آل فاطمه باش ماه من، بر رخت نقاب بزن حرز انداز زود، بر گردن کوفیان، چشمْ شور و نامردند تیرهای سه شعبه آوردند چشم هایت چقدر زیبایند بازوانت مرا تسلایند بوسه ی مرتضی بر آن خورده چشم هایت دل خدا برده من همین گونه هم پریشانم تو نباشی دگر چه می دانم... ... شاید از گریه غرقِ غم بشوم شاید اصلا اسیر هم بشوم شاید اصلا سرم شکسته شود دست من با طناب بسته شود شاید از روی تل نگاه کنم گریه، بالای قتلگاه کنم چه کنم گر حسین تنها شد؟! چه کنم قتلگاه غوغا شد؟! شاید اصلا مرا زمین بزنند کعب نی بر منِ حزین بزنند پاسبانِ نمازم، ای عباس تو نباشی چه سازم، ای عباس؟! محمد جواد شیرازی
▪️بگذار به عشق تو گرفتار بمیرم ▪️مگذار که از دوری تو خار بمیرم ▪️بگذار دمی پای نگاهت بنشینم ▪️مگذار که در حسرت دیدار بمیرم ▪️بی‌مایه‌ترینم به خریداری یوسف ▪️بگذار که در گوشه‌ی بازار بمیرم روز تاسوعا آرزوت چیه؟ ▪️مگذار اجل جای دگر دیدنم آید ▪️بگذار که در کوی تو دلدار بمیرم آرزوی همتون اینه من از زبان شما بگم ▪️ای کاش نگارا وسط روضه‌ی ارباب ▪️یا در دل سینه‌زنی یار بمیرم ▪️من هم به اباالفضل قسم هست امیدم ▪️در راه وصالت چو علمدار بمیرم یابن الحسن... این جمعیت و این صدا روز صدا زدن صاحب عزاست یابن الحسن... مشرف شد به زیارت بیت الله الحرام اعمال مکه رو که بجا آورد به رفیقاش گفت من جلوتر میرم تا مقدمات حضور شما رو تو عرفه و تو عرفات فراهم کنم، هیشکی نمیدونه مرحوم محمدعلی فشندی کجا داره میره جلوتر از همه اومد وسط صحرای عرفات چادر زد هر چی اون مامور گفتن زود اومدی ، امنیت نداره این بیابون، گفت من اینجا قرار دارم، مشغول تهجد و شب زنده‌داری، مناجات با امیرالحاج، حجة بن الحسن شد نیمه شب دید چند نفر اومدند تو خیمش، محمدعلی فشندی تویی؟ آماده باش امام زمان داره میاد دیدنت، حضرت تشریف آوردن فرمودند ما گرسنمونه، مقداری نان و ماست داشتم مقابل حضرت گذاشتم چند لقمه آقا میل کرد، بلند شدند که از خیمه برند، بیچاره شدم، افتادم به دست و پای حضرت، آقاجان کجا دارید میرید، تازه پیداتون کردم، فرمود الان خیلیا دارند منو صدا میزنند باید به اونا هم سرکشی کنم. آقاجان بازم زیارتتون میکنم یا نه؟ فرمودند آری روز عرفه بازم من مهدی رو می‌بینی آقاجان اینهمه زائر تو اون صحرا، چجوری پیداتون کنم؟ یه نشانی دقیقتری به من بدید فرمود بیا تو اون خیمه‌ی که روضه‌ی عموم عباس رو میخونند محمدعلی فشندی با گریه امام زمان رو میگه بدرقه کردم نشونی یادم رفت تا روز عرفه رسید، اعمال رو بجا آوردیم، حاجیا هرکدوم تو چادراشون رفتند اومدم تو چادر رفقا، بازم نشانی یادم رفت همینکه دعاخون و روضه خوان روضه‌ی قمربنی هاشم را خواند یه مرتبه یاد نشانی آقام افتادم یه نگاه کردم دیدم یوسف فاطمه ،دم در خیمه رو زمین نشسته ها، فهمیدی امروز کجا اومدی؟ آقاجان من که آبرو ندارم بگم تو روضه‌ی ما بیا روضه روضه‌ی عموجانت، قمربنی هاشمه السلام علیک یا اباالفضل العباس السلام علیک یا ابا القِربَه ای پدر مشک ، که همه امیدت این بود که آب رو به خیمه‌ها برسانی، اما نشد ▪️یارب مکن امید کسی را تو نا امید دست راستش رو زدن مشک رو داد به دست چپ دست چپ رو زدن مشک رو به دندان گرفت اما امان از اون ساعتی که تیر به مشک آب خورد فَقامَ العَباس مُتُحیّرا دست نداشت که بجنگه، آب نداشت که به خیمه‌ها برسانه یه لحظه متحیر ماند اینجا بود ظالمی چنان با عمود آهن... ساکتی ها این صداها امروز باید خرج قمربنی‌هاشم بشه روضه‌ی این آقا روضه‌ی شکستگی حسینه بٰانَ الاِنکِسارُ فِی وَجه‌ِ الحُسین ابی‌عبدلله اومد بالینش اما چه آمدنی فَقامَ الحُسَین مُنْحَنیا دست به کمر گرفت صدا زد أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي حسین... ▪️جلو چشای من، پاتو نکش زمین ▪️تو رو خدا پاشو یل ام البنین بدون تو چجوری برگردم ▪️خون دل از چشام میاد نم‌نم ▪️خمیده میشه کمرم کم‌کم داداش ▪️جواب زینب خودت پاشو بده ▪️از دم خیمه به اینجا زل زده ▪️پاشو که آبروم داره میره ▪️اگه پاشی علی نمی‌میره ▪️باور نمیکنم دستات جدا شده ▪️خونی شده چشات فرقت دوتا شده ▪️تو رو به حق حیدر کرار ▪️پاشو علم رو از زمین بردار ▪️تا بچه‌ها نرن سر بازار انشالله چشمی ساکت نباشه.. هان.. ▪️بعد از تو میزنن به دستشون طناب ▪️زینب رو میبرن به مجلس شراب حسین... ▪️پاشو نزار هر بی‌حیایی ▪️به اشک خواهرم بخنده ▪️پاشو نزار هر کی بیادُ ▪️دست رقیه‌مو ببنده به قصد تعجیل فرج بگو حسین... ====================
زیارت حضرت ابالفضل العباس از همین راه دور بریم زیارت اون آقایی که یکی از،آداب زیارتش اینه هر زیارتی آدابی داره،اون شاعر عرب گفت زیارت قمر بنی هاشم یک ادب دارد و اون هم اینه لاتذکُرَنَّ علیه السَّکینه... ادب زیارت عباس،اینه توحرمش اسمی از،سکینه نبری وقد اَوعَدَها به ماءِِ علیها...،چون این اقا به حضرت سکینه قول داده بود ابی عبدالله اجازه نمیداد میدان بره منتظر بهانه بود چند مرتبه آمد ازجمله خطبه خواند روکرد به عمرسعد،فرمود عمر سعدصدای العطش بچه های حسین رو میشنوی اینها جگرهاشون کباب شده از،تشنگی عمرسعد ملعون کنارشبث بن ربعی بود نوشتن بعضی ها در لشگر عمر سعدبه خطبه ی ابالفضل العباس. وَجَلَسَ عَلَی الاَرض فبکاء سلاحشون رو زمین گذاشتن ونشستن و به این بیانِ قمربنی هاشم گریه کردن لشگر بهم ریخت عمر سعدبا شبث بن ربعی جلو امد گفتن عباس،برو ب حسین بگو اگر کل زمین رو آب برداره و مامامور آب باشیم ی قطره آب به تو بچه هات نمیدیم برگشت خدمت امامش با یک ناراحتی وناامیدی گفت موعظه اشون کردم ولی فایده نداشت لَقَدزاغَ سَدری ،سینه ام ب تنگ اومد ،اجازه برم از،این منافقین انتقامت رو بگیرم ابی عبدالله اجازه نداد،منتطر یک بهانه بود یک مرتبه دید سکینه یک مشک خالی رو از،خیمه ها بیرون آورد گفت بابا ب عمو بگو بره برامون آب بیاره این بهانه ای شد برای میدان رفتن ابالفضل اما ابی عبدالله با این بیان دست هاش رو بست انگار فرمود حالا که میخوای بری برو اما فقط،برو آب بیار لذا خیلی خجالت کشید تو بعضی نقل ها داره ابی عبدالله رو قسم داد ب حق پیغمبر اکرم بدنمو به خیمه ها نبر من از،سکینه خجالت میکشیم حالا میخواییم بریم حرم ابالفضل ماکه هیچوقت تو اون حرم‌جرات نکردیم اسم سکینه رو ببریم زیارت کین آقا قمر منیر بنی هاشم رو اما اینجا اجازه میگیرم که اسم این دختر روتو روضه ببریم اوناییکه با حاجت اومدن اونایی که اومدن حرف هاشون رو با ابالفضل بزنن امروز،روزشه بسم الله الرحمن الرحیم سَلامُ اللّٰهِ وَسَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَنْبِيائِهِ الْمُرْسَلِينَ، وَعِبادِهِ الصَّالِحِينَ، وَجَمِيعِ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّيقِينَ، وَ الزَّاكِياتُ الطَّيِّباتُ فِيما تَغْتَدِي وَتَرُوحُ سلام خداوسلام ملائکه و سلام انبیاء و مرسلین،سلام همه صدیقین وشهدا واولیاء ی خدا عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَالتَّصْدِيقِ وَالْوَفاءِ وَالنَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ الْمُرْسَلِ،وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ، وَالدَّلِيلِ الْعالِمِ، وَالْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ، فَجَزاكَ اللّٰهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَعَنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ أَفْضَلَ الْجَزاءِ ببینازچندنفر داره مزدنوکریش رو میگیره بِمَا صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ وَأَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛ با همه ی ارادتت بگو عَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ، وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ، حرمتت رو شکستن وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ حالَ بَيْنَكَ وَبَيْنَ ماءِ الْفُراتِ،مسیرش رو عوض کرد گفت از راه نخلستان بیام زودتربه خیمه هامیرسم أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وَأَنَّ اللّٰهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا وَعَدَكُمْ، حالا میخوای بری زیارت همه باهم.... جِئْتُكَ (من اومدم...) يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ( اقاجان بحق مادر چشم انتظارت ام البنین مارو از این چشم انتظاری کربلا بیرون بیار.....اربعینمون رو امضاکن) چحوری اومدم...؟ وافِداً إِلَيْكُمْ (یعنی از ناحیه ی شما دعوت شدم ...)وَقَلْبِي مُسَلِّمٌ لَكُمْ وَتابِعٌ وَأَنَا لَكُمْ تابِعٌ، وَنُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللّٰهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ، ✔️حالا میخوای بیعت کنی فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَامَعَ عَدُوِّكُمْ، (عباس جان امروز اومدم بگم من شما هستم ن با دشمن شما) اِنِّي بِكُمْ وَبِإِيابِكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، وَبِمَنْ خالَفَكُمْ وَقَتَلَكُمْ مِنَ الْكافِرِينَ، قَتَلَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَالْأَلْسُنِ.(خدالعنت کنه اوناییکه هم بادست تورو کشتن ،اونایی که ضربه زدن ،هم با زخم زبون کشتن چشد او دست بلندی که داشتی ها توعلمدار حسین بودی...) لَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَالْأَلْسُنِ. حالا دست روسینه ات بزارو سلام بده
دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع ) ➖➖➖➖➖➖➖ زیرِ سُمِّ مَرکبت، عباس می‌لرزد، زمین               ای یَلِ اُم البنین زنده کردی هر قدم، یادِ امیرالمؤمنین دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع ) تا تو بودی در حرم پشت و پناهی داشتم              من سپاهی داشتم با قدّی که داشتی من تکیه گاهی داشتم دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع ) ای برادر جان چرا تنها ز میدان آمدی؟           پس علمدارت چه شد؟ محرم زینب(س) چرا مهبوت و حیران آمدی؟ دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع ) از عمود آهنین عباس شد نقش زمین               وای بر ام البنین می زند بر سر از این ماتم امیر المومنین دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع ) بر سر راه عجب بال و پری افتاده                قمری افتاده می رسد شاه ولی با کمری افتاده دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع ) ساقی خشکیده لب دیگر ندارد زمزمه                دیدنی شد علقمه ای حسین جان کرده مستم بوی عطر فاطمه دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع ) زنده کردی هر قدم یاد امیرالمومنین              ای یل ام البنین زیر سم مرکبت عباس می لرزد زمین دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع ) ناله ای پیچید در لشگر که سقا را زدند                وای سقا را زدند فرق او تا شد دوتا گفتند حیدر را زدند
تا سایه ی تو از سر این کاروان رفت از ترس رنگ از صورت نیلوفران رفت اینکه به من خواهر نگفتی بر دلم ماند  حسرت به دل از پیش تو این قد کمان رفت تیرِ کمان هم داشت شوق ابرویت را که پر درآورد از کمان تا آن کمان رفت دست تو که افتاد ، دستِ کوفه سمت پوشیه ی حوریه ی این خاندان رفت تو علقمه بودی ندیدی من که دیدم  با خنجری سمت حسینم ساربان رفت من را به جبرِ کعب نی بردند آخر  بلبل کجا با میل خود از بوستان رفت؟! فهمیدم از طرز نگاهت روی نیزه تیری که تیرانداز زد تا استخوان رفت   ای محرم زینب خبر داری که زینب  وقتی نبودی مجلس نامحرمان رفت؟! ام البنین باور نکرد اما پس از تو  زینب به کوفه با سنان بد دهان رفت
❁﷽❁ سبک:صل الله علیک یافاطمه(تسبیحات) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ برلب دارم ذکــر نام تو ابوفاضـــل اسم تو زینت هر محفل عشقت حک شده توو جان و دل الله اکبر سقـــای حــــرم الله اکــــبر ارباب کــــرم تومشکل گشای دردای منی الله اکبــــرســایه ســـرم ســـقای حـــرم ابوفاضل دریای کــرم ابوفاضل(۲) آب فرات شــرمنده شد از لبای تو افتاده به زیــــر پای تو می سوزه برا غمــای تو سبحان الله از ایـن همه وفا سبحان الله ازلحظه ی وداع سبحان الله از مشـک پاره و آه ازاون سه شعبه ای که شدرها ســـقای حـــرم ابوفاضل دریای کــرم ابوفاضل(۲) دستای تو یادگار حـیــــــــدره آقا توو  دســــتای مادره آقا بهــــر روز محشــــره آقا ای سلطـان باوفا یاعباس اقای گـره گــــشا یاعباس توالگوی غیرت واحساسی ای آقای با حـــیا یاعباس ســـقای حـــرم ابوفاضل دریای کــرم ابوفاضل(۲) نهر علقم دنیای قشـنگ احســـاسه رد پایـــی از گل یاســــه مـــادر بالا ســــر  عباسه الحمــدلله مـــاه علقمــه داره سر بر زانوی فاطمه الحمـدلله  دشـــت کربلا قـــدمـگاه بانوی عــالمه سقــای حـــرم ابوفاضل دریای کرم ابوفاضل(۲) شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
بسم رب الحسین(۹) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ مــاه بنـــی هـاشـــم دوباره سقـــا شد مشک و علم بر دوش ، راهیِ دریا شد مسیـــر سقـــا بود از دلِ نخلستـــان پیش فرات آمد ساقی لب عطشــان وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ تا چشمــای عبــاس به روی آب افتاد فـــراتِ بیچــــاره در تب و تاب افتاد مشک و پر از آب کرد شیرِ علی صولت موجِ خروشان شد فرات از این هیبت وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ به لب نزد حتی قطــره ای از اون آب به یــاد طفــلان و تشنــگــــیِ  ارباب آب و به دریا ریخت ، تشنه ترین دریا غرق خجـــالت شد فراتِ این صحـــرا وای از دل سقــا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ تو راه برگشتــن ، علقمــه غوغـا شد ســــاقیِ آب آور ، اسیـــرِ اعـــدا شد کمین گشود از کین ، دشمن سنگین دل به دست سقــا زد ضــربت نا غــافل امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ فدا شد از غیرت ، کوه وفا ، عباس شــد اِربـاً اِربــا در راه خدا ، عباس سه شعبه شد سهم چشم ابو فاضل ضربهٔ سر خورد از  عمود نا غافل ساقـــیِ دریای کـــرم زمیــن افتاد میـــر و علمـــدارِ حرم زمیـن افتاد امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ برای احوالـــش علقمـــه شد فریاد مقطـــع الاعضــا نالهٔ غــم سر داد عطر گل یاس از علقمــه پیدا شد صدای زیبــای فاطمــه پیـــدا شد دست علم گیرش به روی صحرا بود سرش به دامان حضرت زهرا بود غریب مـــادر وای (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ به اذن مادر گفت اَدرِک اخا ، عباس علقمــــه را پر کرد نوای  یا عبــاس "اِنکَسَـــرَ ظَهـــری" بر لب ثاراللــه امـان ز غمهــــــای زینبِ ثار اللـــه امان از این غـــربت (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۵
❁﷽❁ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ به هر جا سر زدم ، اما ندیدم روی زیبایت خوشا آنکس که یک لحظه ، نصیبش شد تماشایت به هر در میزنم شاید ، تو بگشایی به رویم، دَر همه جانها فدای آن ، رُخِ پنهان ِ پیدایت بیا ای یوسف زهرا ، قدم بر چشم ما بگذار به چشمم سُرمه ای باشد ، غبار آن قدمهایت حدیث عاشقی باشد ، نشستن در غم هجران ولی در وصل تو عاشق ، شود مجنون وشیدایت چنین عشقی شده معنا ، فقط در روز عاشورا چه عشقی آفرید آن روز ، عمویِ ماه سیمایت اباالفضلی که دریا شد ، خجل از روی زیبایش ایا باب الحوائج ، ما دخیلِ نام زیبایت ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
❁﷽❁ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ای قبله ی حاجات و سلطان وفا عباس دریای کرم سَنسَن، ای روح دعا عباس ای ماه بنی هاشم ، خورشیدلقا عباس ای ساقی طفلان شاه شهدا عباس عباس ابوفاضل(۲) تاگؤردی ابوفاضل ،عطشاندی علی اصغر تِئز عزم فرات اِئتدی ،با اذن شَه بی سر تا راهیِ نخلستان اُولدی اُ مَه اَنور اَیلَشدی فرات اؤستَه ،مَشکیلَه یل حیدر مهمان فرات اولدی اول کان وفا عباس عباس ابوفاضل(۲) چون گۏردی سویی سقا،اصغر یادینا دؤشدی دُولدورودی اَلین ،اما،لب لَر یادینا دؤشدی سو خاطیرینَه آغلار گؤزلَر یادینا دؤشدی تؤکدی سویی سو اؤستَه ،مادر یادینا دؤشدی سو ایچماقا بیر لحظه اولمادی رضا عباس عباس ابوفاضل(۲) یُول باشلادی نهر اؤستَن،تاعزم خیام اِئتدی لشکر یُولونی کَسدی، بیرتازه قیام اِئتدی غیرتلَه،وفا رسمین،میداندا تمام اِئتدی آتدان یِئرَه چون دؤشدی زهرایَه سلام اِئتدی اوخلار دَمینَه اولدی آماج بلا عباس عباس ابوفاضل(۲) بو عرصه ی میداندا،قُول دؤشدی،عَلَم یاتدی اُوخ دَیدی سو مَشکینَه،دریای کَرم یاتدی تا دَیدی عمود،آهن،سقای حرم یاتدی بوماتم عظمادن،شرم اِئتدی،قلم یاتدی قان آغلادی دفتر ده،با ناله ی یاعباس عباس ابوفاضل(۲) زهرا دیزینین اؤستَه آلدی یارالی باشین سیلدی یارالی گؤزدَن قانَه قاریشان یاشین آغلاتدی بوماتملَن کرب وبلا داغ داشین فرمایش اِئدیب مادر،تِئز سَسلَدی قارداشین سَسلندی اَخا اَدرِک اُول کان حیا عباس عباس ابوفاضل(۲) ای غم گونی غمخواریم عباسیم اَمان گلدیم سرلشکر وسرداریم احوالی یامان گلدیم آلدیم سَسیوی قارداش اُلدوم نگران گلدیم بیلدیم باشیوین اؤسته زهرادی آنان گلدیم قربانیِ مظلومِ بو قانلی مِنا عباس عباس ابوفاضل(۲) سَسلندون اَخااَدرک،تؤکدیم یؤزه گؤزیاشی یاندیردی سَنون داغون،هم تُپراقی ،داغ داشی تاگؤردی گؤزیم قارداش،اُول پارچالانان باشی چوخ مشکل اُولار قارداش،اَلدَن وِئرَه قاراداشی دور خسته جانیم قارداش،جانیوه فدا عباس عباس ابوفاضل(۲) یاس عطری گَلور بوردان،زهرا سَنَه مهماندی گؤزلور یُولیوی زینب،دلخون و پریشاندی سو ایسته میر اطفالیم ، قیزلار سَنه گریاندی ای ماه بنی هاشم جانیم سَنه قورباندی یالقوز منی میداندا ،سَن اِئتمَه رها عباس عباس ابوفاضل(۲) یاتما بِئلَه آسوده،دور سیندی بِئلیم قارداش هم پشت و پناهیم سن ، هم آرخام اِلیم قارداش آچ گؤزلَریوی بیر دَم ،یاتما گؤزَلیم قارداش دنیای شجاعت ده ،ضرب المثلیم قارداش دور قویما گؤلَه دشمن ،قارداشیوه یاعباس عباس ابوفاضل(۲) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج مهدی رسولی سال ۱۴۰۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تو آسمون عشق تو ماه کاملی ای پهلوون عشق علیِ در علی ابوالعجائبی ابوالغرائبی ابوالخصائلی ابوالفضائلی ای هست حسین ای سرمست حسین دستت همه عمر بوده تو دست حسین بدر البدوری یا ابالفضل شیر غیوری یا ابالفضل نور علی نور یا ابالفضل طهر و طهوری یا ابالفضل ذخر الحسین فخر الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عجب حکایتی عجب سعادتی عجب لیاقتی عجب عبادتی تو کاشف الکروب تو فارس الحروب عجب شجاعتی عجب شهادتی ای یار حسین ای کرار حسین سرباز سر افزارِ بیدار حسین صاحب لوایی یا ابالفضل آب بقایی یا ابالفضل باب الحوائج یا ابالفضل مشکل گشایی یا ابالفضل ذخر الحسین فخر الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای اولین امید ای آخرین امید کی مثل تو دلیر کی مثل تو رشید به اوصیا وزیر به انبیا مرید یا ایها القمر یا ایها الشهید ای باب الحسین ای محراب الحسین ای واسطه ی خیرِ اصحاب حسین ای جان جانان یا ابالفضل ای روح و ریحان یا ابالفضل ای سلب ایمان یا ابالفضل جانم قوربان یا ابالفضل ذخر الحسین فخر الحسین @majmaozakerine