eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ . حضرت بقیة الله روحی له الفدا و به نفس کربلایی محمدحسین ●•┄༻↷◈↶༺┄•● غم دوریِ تو شده داغی، چه فراقی چه فراقی نداره کسی از تو سراغی، چه فراقی چه فراقی حس دلتنگیت برام مقدسِ این همه دوری برا دلم بسِ وعده ی دیدار تو کی میرسه بیا عزیزم العجل من که شکسته بالمُ العجل خیلی خرابه حالمُ العجل می بینی وضع و حالمُ بیا عزیزم العجل یا مولا یا مولا یا مولا امون از روزای جدایی، تو کجایی تو کجایی تو درد منی تو دوایی، تو کجایی تو کجایی ای امید هرکی نا امید شده کی میای آقا موهام سفیدشده خوش به حال هر کسی شهید شده برا ظهورت باید از نَفسم کجا فرار کنم فکر این روزای انتظار کنم تو بگو آقا باید چیکار کنم برای ظهورت العجل یا مولا یا مولا یا مولا ــــــــــــــــــ .👇
. |⇦•سامرا ، باز با صفا... روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● سامرا ، باز با صفا شده ای درحریمت برو بیا داری اربعین پا به پایِ کرب و بلا زائر و دسته ی عزا، داری باز هم گنبدِ طلائی تو مثلِ مشهد ز دور معلوم است همه دانند زیرِ این گنبد مدفن دو امام معصوم است معرفت حکم میکند اینجا وقتِ گریه به رسمِ جود و کَرَم همه یادی کنیم این شبها از تمام مدافعانِ حرم تا ابد یادمان نخواهد رفت راهِ ما در مسیرِعاشوراست در کنارِ دعایِ صاحبمان امنیت زیرِ سایۀ شهداست همه دلخوشیِ ما این است لااقل یک حَسن حرم دارد * تو زندان بود، برا آقا نامه نوشت: زندگی برام سخت شده، وضع مالیم‌خرابه، زند ان برام‌خیلی سخته... آقا امام حسن عسکری جواب دادن: امروز نماز ظهر رو تو‌ی خانه میخونی.... همین اتفاق هم افتاد، اما وقتی وارد خانه شد، دیدن از طرف امام حسن عسکری هدیه آوردن، کیسه های طلا ... اون شاعر متوکل تو‌تاریخ نوشتن: خواست زنش وضع حمل کنه وضع مالیش خوب نبود، به همه میخواست رو بزنه اِلا امام عسکری، تو راه کاخ بود، تاریخ نوشته: پیکی آمد صداش زد از طرف امام حسن عسکری...گره کارش باز کرد؛ فرمود :آقا سلام رسوند و فرمود: مشکل داشتی دَرِ خانه ی ما بیا، دَرِ خانه ی غیر از ما نرو‌...* همه‌دلخوشی ما این است لااقل یک‌حسن حرم دارد صبح وظهروغروب سفره بپاست بسکه صاحب حرم‌،کَرَم دارد اهل بیتِ رسول این ایام به غم‌ و غصه ها اسیر شدند راستی بین بچه‌های علی این‌حَسن‌ها چه زود پیر شدند چشم خود باز کرد و با گریه پسر خویش را نگاهی کرد دست انداخت دورِ گردنِ او لب او را رویِ لبش آورد  زیر لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست  بعد از آنکه زدند مادر را جایِ او کُنجِ بیت الاحزان شد شادی از خانواده ی ما رفت بیت الاحزان شبی که ویران شد   عصمت الله پشت در افتاد پایِ دشمن به خانه اش واشد آنقدر با غلاف کوبیدند استخوانهایِ بازویش تا شد  محسنِ بی گناه را کشتند دادِ صدیقه را در آوردند فضه و جَدِّ ما به پشتِ در جسم ششماهه را دفن میکردند *تاریخ نوشته‌: مثل فردا حمله کردن به خانه ی امام عسکری نذاشتن امام زمان اقامه ی عزا کنه، مادرِ امام زمان رو به اسارت بردن ..زندانی کردن .. "آجرک الله .."این‌خانواده عادت دارن همین روزها بود هیزم پشت در خانه أوردن، خودِ ملعونش نوشته: صدای نفس زدن های فاطمه را میشنیدم، چند قدم عقب اومدم یاد سفارشای پیامبر افتادم، اما وقتی کینه ی علی جلو‌چشمام رو‌ گرفت بالگد به در زدم...* چند تایی زدن با پا در تاکه افتاد روی زهرا در همه کج رفتن‌حتی میخ همه لج‌کردن حتی در *فریاد زهرا بلند شد: "یا ابتاه!"ناله ی دوم صدا زد: "یا امیرالمؤمنین"اما یه وقت لحنش عوض شد: "یا فضةُ خُذینی"شاید فاطمیه زنده نباشیم بذار امشب یه خورده ناله بزنیم: ...وای مادرم .. مادرم.. مادرم *میخوای بدونی این ایام چه‌خبر بود؟بگم و‌ رد شم .. مرحوم انصاری زنجانی نوشته: همسایه های خونه ی امیرالمؤمنین هر موقع هیزم میخواستن از دَرِ خونه ی علی می بردن ..
. روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تشنه ی قدری آب بودم من لب عطشانِ من تکان می خورد کی به پیش نگاهت ای بابا لب من چوبِ خیزران می خورد   عمه ات هست و مادرت هم هست نه میانِ نگاههای حرام وای از ماجرای بزم شراب وای از ازدحام شهر شام آستینها حجاب سر میشد بین آن‌ گیر ودار در بازار چه کسی دیده است دعوای زن و یک‌ نیزه دار در بازار *"مولانا الغریب،سیدنا المظلوم"... اون‌چیزی که پسر رو‌آروم‌میکنه در داغ پدر همینه ..بابا رو با احترام‌ میون قبر قراربده ...حتما ان شا ءالله اونایی که به رحمت خدا رفتن همه شون سر سفره امام‌حسین مهمان باشن ..قدر پدراتون رو بدونید، رفقا! اساتید میگن: قد دو خط روضه خوندن‌ یاد بگیرید، اگه صدا هم‌ ندارید یه جمله به‌ کارتون میاد وقتی پدر مادر تون رو‌ تو‌ی قبر گذاشتین دَرِ گوشش روضه بخون ..‌ پس با زبان گلان بضعة البتول روکرد به مدینه که یا ایهاالرسول این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست وپازده درخون حسین توست *آره وقتی پسر صورت رو روی صورت پدر بذاره آروم‌میشه .. دلها بسوزه برا امام سجاد روز یازدهم، بی بی زینب نگاه‌ کرد دید از همه بی تاب تر زین العابدینِ... صدا زد: پسرِ برادرم! تو اینقدر بی تابی با این دخترا چه‌کنم .. گفت: عمه! دست به دلم‌ نذار نگاه کن اینا بدناشون رو دفن کردن ..اما... سر پیراهن تو‌ گریه ی ما را درآوردند میان این همه‌ کشته چرا تنها تو‌ عریانی *هر طوری بود بعد سه روز بدن بابا رو بین بوریا جمع کرد، هرکاری کرد نتونست بدن رو از خاک جدا کنه، لذا بوریا رو از زیر بدن رد کرد، جسم رو‌ میان قبر قرارداد..دیدن دوباره از قبر بیرون آمد سراشیبی گودال هی خاکها رو و کنار میزنه، انگار دنبال شئ گم شده ای میگرده، یه وقت ببینن انگشت بریدهٔ حسین ..‌‌. آی صدات رو برسون کربلا ..‌یا حسین... سر پیراهن تو‌گریه مارا درآوردند میان این همه‌ کشته چرا تنها تو‌عریانی خبر داری که تو‌ رفتی به‌کوچه‌گردی افتادم به‌من از تو‌ فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی *یه کاری با خانوم‌کردن وقتی روز اربعین خودش رو روی قبر انداخت، صدازد: حسین! عاشورا من تو رو نشناختم الانم اگه خواهرت رو‌ نگاه کنی دیگه زینب رو‌ نمیشناسی...اگه نامحرما نبودن بهت نشون میدادم چه‌کردن با خواهرت ... به زینب کبری "اللهم عجل لولیک الفرج"
همین آرزومه .. تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام ویژۀ «لیله الرغائب» به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ همین آرزومه همینه مسیرم حسینی بمونم حسینی بمیرم هوایی شدم آقا هوایی تو الهی بشم روزی فدایی تو کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا امیرم حسینه مسیرم حسینه همونی که واسش میمیرم حسینه بذار تا ابد از تو بخونم حسین غلام در خونت بمونم حسین کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•زمان رفتنم رسیده... و توسل ویژۀ شهادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •✾• "السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" حسین! زمان رفتنم رسیده تمام گیسوهام سپیده کجایی ای گلو بریده حسین!برا همه مادری کردم حالا که کوه رنج و دردم دارم به دنبالت میگردم حسین!چه گریه داره حال و روزم توو گوشمِ صدات هنوزم بیادِ قتلگاه می سوزم حسین!یادم نمیره قتلگاهت غربتِ آخرین نگاهت خضاب شد اون صورت ماهت حسین!غرورِ زینبُ شکستن با چکمه رو سینت نشستن ملائکه چشمامُ بستن حسین!سربه سرت گذاشت با نیزه بالا میرفت هزارتا نیزه مونده روی گلوت جا نیزه حسین!پا به پایِ تو ضربه خوردم دستمُ توو خاک و خون بردم تاکه گلوت و گیر آوردم حسین!تو رو غریب گیرت آوردن لِباسایِ تنت رو بردن دور سر تو آب می خوردن حسین!حریرِ موهاتُ لگد کرد عقیقِ لبهاتُ لگد کرد تمومِ رگهاتُ لگد کرد حسین!طعم اسیری رو چشیدم رو نیزه ها سرت رو دیدم خودت دیدی چی ها شنیدم حسین!خدا کنه نشنوِه سقا چیا گذشته بر دلِ ما چونه زدن سَرِ اسیرا حسین!خاطره هاش برام عذابِ بانوئی که عالیجنابِ جاش میونِ بزم شرابِ؟ حسین!یکی تا دخترُ نشون داد سرش رو با خنده تکون داد توو بغلم سکینه جون داد قاسم نعمتی می میرم و دَمِ تو مرا زنده می کند قارىِ من صدات مسیحاىِ زینب است از سربلندىِ تو سرافراز می شوم بالاى نیزه ها سرت آقاى زینب است جانِ مرا گرفته اى و پس نمی دهى جاىِ تو نیست بر سر نى، جاىِ زینب است امروز که مشاهده کردى مرا زدند عین همین مشاهده، فرداىِ زینب است در طولِ زندگانىِ پنجاه ساله ام این اولین نمازِ فُراداىِ زینب است این جلوه هاى مختلفِ روى نیزه ات از "ما رایت اِلا جمیلا"ىِ زینب است طورى قدم زدم که همه باخبر شدند کاخ یزید زیر قدمهاى زینب است دارند سمتِ من صدقه پَرت می کنند خرماىِ نخلها جلوىِ پاى زینب است هرچه زدند سنگ، سرش آخ هم نگفت آخر حسین، گرمِ تماشاى زینب است… علی اکبر لطیفیان *اینقدر گریه می کرد،طبیبان به شوهرش عبدالله گفتند: باید جایِ خوش آب و هوایی این خانوم رو ببری. لذا عبدالله باغی داشت، بی بی زینب رو آورد تویِ اون باغ،چند روز بعد از کنیزا سؤال کرد: از خانومم زینب چه خبر؟حالش بهتر شده؟ گفتند: این چه سؤالی است که می کنی عبدالله!؟ گریه اش شدیدتر شده...چرا؟ روزها میره کنارِ نهر آب میشینه، هی صدا میزنه:کودک مگر چقدر میخورد از نهرِ آب،آب!؟...گُلها رو تماشا میکنه گریه میکنه..." صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ"...* تمام دوستانم را خریدی و حرم بردی خجالت می کشم تنها، خدا را خوش نمی آید *لحظه های آخر دیدن،بی بی زینب،دستش رو رویِ سینه فشار میده، هر چه کردن دستش باز نشد،وقتی جان داد،جلو اومدن،مُشتِ خانوم رو باز کردن، ببینن پیراهنِ پاره پاره ی حسین...* روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم
‍ . |⇦•این خیمه به اون خیمه... ویژه پیاده روی اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر ●━━━━━━─────── این خیمه به اون خیمه،این روضه به اون روضه کار روضه خون روضه است، منم گریه السلام علی شهید کرب و بلا مُرَمِّلٌ بالدَّماء قاری سر نیزه ها السلام علی کشته ی غرق به خون وقتی اومد ساربون شد مادرت روضه خون آه! یُومّا یُومّا قَتلوک عطشانا آه! یُومّا یُومّا ذَبَحوکَ عُریانا السلام علیک میگم از این فاصله راه افتاده دلم پشت سر قافله السلام علیک، مخاطب خاصِ من یه‌جا نگه دار حسین، کرب وبلا واسه من آه! ارباب ارباب، اگه تو کنی اراده آه! زائر میشم، اربعین پای پیاده این موکب به اون موکب، دیدن داره دریایِ خیلِ اربعینی ها تو مَشّایه، تو مَشّایه ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @majmaozakerine
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•سامرا ، باز با صفا... روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● سامرا ، باز با صفا شده ای درحریمت برو بیا داری اربعین پا به پایِ کرب و بلا زائر و دسته ی عزا، داری باز هم گنبدِ طلائی تو مثلِ مشهد ز دور معلوم است همه دانند زیرِ این گنبد مدفن دو امام معصوم است معرفت حکم میکند اینجا وقتِ گریه به رسمِ جود و کَرَم همه یادی کنیم این شبها از تمام مدافعانِ حرم تا ابد یادمان نخواهد رفت راهِ ما در مسیرِعاشوراست در کنارِ دعایِ صاحبمان امنیت زیرِ سایۀ شهداست همه دلخوشیِ ما این است لااقل یک حَسن حرم دارد * تو زندان بود، برا آقا نامه نوشت: زندگی برام سخت شده، وضع مالیم‌خرابه، زند ان برام‌خیلی سخته... آقا امام حسن عسکری جواب دادن: امروز نماز ظهر رو تو‌ی خانه میخونی.... همین اتفاق هم افتاد، اما وقتی وارد خانه شد، دیدن از طرف امام حسن عسکری هدیه آوردن، کیسه های طلا ... اون شاعر متوکل تو‌تاریخ نوشتن: خواست زنش وضع حمل کنه وضع مالیش خوب نبود، به همه میخواست رو بزنه اِلا امام عسکری، تو راه کاخ بود، تاریخ نوشته: پیکی آمد صداش زد از طرف امام حسن عسکری...گره کارش باز کرد؛ فرمود :آقا سلام رسوند و فرمود: مشکل داشتی دَرِ خانه ی ما بیا، دَرِ خانه ی غیر از ما نرو‌...* همه‌دلخوشی ما این است لااقل یک‌حسن حرم دارد صبح وظهروغروب سفره بپاست بسکه صاحب حرم‌،کَرَم دارد اهل بیتِ رسول این ایام به غم‌ و غصه ها اسیر شدند راستی بین بچه‌های علی این‌حَسن‌ها چه زود پیر شدند چشم خود باز کرد و با گریه پسر خویش را نگاهی کرد دست انداخت دورِ گردنِ او لب او را رویِ لبش آورد  زیر لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست  بعد از آنکه زدند مادر را جایِ او کُنجِ بیت الاحزان شد شادی از خانواده ی ما رفت بیت الاحزان شبی که ویران شد   عصمت الله پشت در افتاد پایِ دشمن به خانه اش واشد آنقدر با غلاف کوبیدند استخوانهایِ بازویش تا شد  محسنِ بی گناه را کشتند دادِ صدیقه را در آوردند فضه و جَدِّ ما به پشتِ در جسم ششماهه را دفن میکردند *تاریخ نوشته‌: مثل فردا حمله کردن به خانه ی امام عسکری نذاشتن امام زمان اقامه ی عزا کنه، مادرِ امام زمان رو به اسارت بردن ..زندانی کردن .. "آجرک الله .."این‌خانواده عادت دارن همین روزها بود هیزم پشت در خانه أوردن، خودِ ملعونش نوشته: صدای نفس زدن های فاطمه را میشنیدم، چند قدم عقب اومدم یاد سفارشای پیامبر افتادم، اما وقتی کینه ی علی جلو‌چشمام رو‌ گرفت بالگد به در زدم...* چند تایی زدن با پا در تاکه افتاد روی زهرا در همه کج رفتن‌حتی میخ همه لج‌کردن حتی در *فریاد زهرا بلند شد: "یا ابتاه!"ناله ی دوم صدا زد: "یا امیرالمؤمنین"اما یه وقت لحنش عوض شد: "یا فضةُ خُذینی"شاید فاطمیه زنده نباشیم بذار امشب یه خورده ناله بزنیم: ...وای مادرم .. مادرم.. مادرم *میخوای بدونی این ایام چه‌خبر بود؟بگم و‌ رد شم .. مرحوم انصاری زنجانی نوشته: همسایه های خونه ی امیرالمؤمنین هر موقع هیزم میخواستن از دَرِ خونه ی علی می بردن .. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تشنه ی قدری آب بودم من لب عطشانِ من تکان می خورد کی به پیش نگاهت ای بابا لب من چوبِ خیزران می خورد   عمه ات هست و مادرت هم هست نه میانِ نگاههای حرام وای از ماجرای بزم شراب وای از ازدحام شهر شام آستینها حجاب سر میشد بین آن‌ گیر ودار در بازار چه کسی دیده است دعوای زن و یک‌ نیزه دار در بازار *"مولانا الغریب،سیدنا المظلوم"... اون‌چیزی که پسر رو‌آروم‌میکنه در داغ پدر همینه ..بابا رو با احترام‌ میون قبر قراربده ...حتما ان شا ءالله اونایی که به رحمت خدا رفتن همه شون سر سفره امام‌حسین مهمان باشن ..قدر پدراتون رو بدونید، رفقا! اساتید میگن: قد دو خط روضه خوندن‌ یاد بگیرید، اگه صدا هم‌ ندارید یه جمله به‌ کارتون میاد وقتی پدر مادر تون رو‌ تو‌ی قبر گذاشتین دَرِ گوشش روضه بخون ..‌ پس با زبان گلان بضعة البتول روکرد به مدینه که یا ایهاالرسول این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست وپازده درخون حسین توست *آره وقتی پسر صورت رو روی صورت پدر بذاره آروم‌میشه .. دلها بسوزه برا امام سجاد روز یازدهم، بی بی زینب نگاه‌ کرد دید از همه بی تاب تر زین العابدینِ... صدا زد: پسرِ برادرم! تو اینقدر بی تابی با این دخترا چه‌کنم .. گفت: عمه! دست به دلم‌ نذار نگاه کن اینا بدناشون رو دفن کردن ..اما... سر پیراهن تو‌ گریه ی ما را درآوردند میان این همه‌ کشته چرا تنها تو‌ عریانی *هر طوری بود بعد سه روز بدن بابا رو بین بوریا جمع کرد، هرکاری کرد نتونست بدن رو از خاک جدا کنه، لذا بوریا رو از زیر بدن رد کرد، جسم رو‌ میان قبر قرارداد..دیدن دوباره از قبر بیرون آمد سراشیبی گودال هی خاکها رو و کنار میزنه، انگار دنبال شئ گم شده ای میگرده، یه وقت ببینن انگشت بریدهٔ حسین ..‌‌. آی صدات رو برسون کربلا ..‌یا حسین... سر پیراهن تو‌گریه مارا درآوردند میان این همه‌ کشته چرا تنها تو‌عریانی خبر داری که تو‌ رفتی به‌کوچه‌گردی افتادم به‌من از تو‌ فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی *یه کاری با خانوم‌کردن وقتی روز اربعین خودش رو روی قبر انداخت، صدازد: حسین! عاشورا من تو رو نشناختم الانم اگه خواهرت رو‌ نگاه کنی دیگه زینب رو‌ نمیشناسی...اگه نامحرما نبودن بهت نشون میدادم چه‌کردن با خواهرت ... به زینب کبری "اللهم عجل لولیک الفرج" ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
‍ ‍ . حضرت بقیة الله روحی له الفدا و به نفس کربلایی محمدحسین ●•┄༻↷◈↶༺┄•● غم دوریِ تو شده داغی، چه فراقی چه فراقی نداره کسی از تو سراغی، چه فراقی چه فراقی حس دلتنگیت برام مقدسِ این همه دوری برا دلم بسِ وعده ی دیدار تو کی میرسه بیا عزیزم العجل من که شکسته بالمُ العجل خیلی خرابه حالمُ العجل می بینی وضع و حالمُ بیا عزیزم العجل یا مولا یا مولا یا مولا امون از روزای جدایی، تو کجایی تو کجایی تو درد منی تو دوایی، تو کجایی تو کجایی ای امید هرکی نا امید شده کی میای آقا موهام سفیدشده خوش به حال هر کسی شهید شده برا ظهورت باید از نَفسم کجا فرار کنم فکر این روزای انتظار کنم تو بگو آقا باید چیکار کنم برای ظهورت العجل یا مولا یا مولا یا مولا ــــــــــــــــــ .
📸 گزارش صوتی - چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت (سلام‌الله‌علیها) یادبود شهید محمد قصیر و حسن قصیر 🗓 پنج‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ 🎙 مداح: ، و 📍 (علیه‌السّلام) ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️