روضه و توسل جانسوز _ ویژه اسارت وحضرت زینب کبری سلام الله علیها _کربلایی حنیف طاهری
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
*السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ وَلیِ اللهِ المُعَظَّم ،السَّلامُ علیکِ یا عَمَّةَ وَلِیِ اللهِ المُکَرَّم السَّلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب، السَّلامُ علیکِ یا مَن ظَهَرَت مَحَبَّتُها لِلحُسَینِ المَظلوم،فِی مَوارِدِ عَدیدةٍ وَ تَحَمَّلَت المَصائِبَ المُحرِقَةَ لِلقُلوبِ مَعَ تَحَمُّلاتٍ شَدیدَةِ، السَّلامُ علیکِ أَیَّتُهَا البَعیدةُ عَن الأَوطانِ"سلام بر اون خانومی که از خونه اش دور افتاد" السَّلامُ علیکِ أَیَّتُهَا الأَسیرَةُ فِی البُلدان"سلام به اون خانومی که شهر به شهر به اسارت رفته" السَّلامُ علیکِ أَیَّتُها المُتَحَیِّزَةُ فِی خَرابَةِ الشّام السَّلامُ علیکِ أَیَّتُها المُتَحَیِّرَةُ فِی وُقُوفِکَ عَلی جَسَدِ سَیِّدِ الشُّهَداءِ، وَ خاطَبَتِ جَدَّکِ رَسولَ اللهِ (صَلّی الله علیهِ وَآلِهِ) بِهذا النِّداءِ: صَلَّی عَلیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ بِالعَراءِ مَسلُوبُ العِمامَةِ وَ الرِّداءِ مُقَطَّعُ الأَعضاءِ وَ بَناتُکَ سَبایا وَ إِلَی اللهِ المُشتَکی....*
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده
زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟
تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری؟
جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
از این عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت
مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم
جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حی یا قیوم
خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی
خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی
تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم
به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم
تو را تا لحظه ی آخر نگاه من صدا می زد
چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می زد
حدود ساعت سه ، جان من می رفت آهسته
برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته
* شب شهادت چه خانومیِ؟ بین یه مشت حرومی برادر داره میره،دیگه محرمی براش نمونده،تا قبلش هی می گفت:کجا میخوای بری؟مارو به کی میسپاری؟ ابی عبدالله زینب رو آرام می کرد،تا دستش رو گذاش رو قلب زینب..زینب گفت:برو قربونت برم،ولی زینب داره نگاه می کنه...*
بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من
خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من
✍شاعر:سید حمیدرضا برقعی
*عبدالله چند باری سئوال کرد از کنیز،حالش چطوره؟بهتر شده؟چند وقتِ لب به آب و غذا نمیزنه، نگاه کرد به عبدالله بن جعفر،گفت:آقا خیلی حالش خرابه، هر کاری می کنیم آروم نمیگیره،عبدالله ثروتمند بوده،یه روز نشست مقابل زینب،خانوم! بریم یه باغی یه بستانی حالت بهتر بشه،خیلی اصرار کرد خانوم قبول کرد،اومدن باغ و بستان،یه لحظه نگاه کرد دید زینب کنار جوی آب نشسته،هی به این آب نگاه میکنه،خانوم!چی شده؟اومدیم اینجا آروم باشیم،دیگه دست از گریه بردار..عبدالله! چه کنم دست خودم نیست، آب می بینم یاد حسین می افتم..لباش به هم می خورد،هی می گفت:جیگرم میسوزه...گلارو می دید گریه می کرد،عبدالله! همه گلام رو کربلا پرپر کردن...*
فراق بعد تو با هیچ عاشقی دیگر
چنانکه با دل من کرده است تا نکند
به روی شانه هر کس جنازه ای دیدم
نشد که خواهر تو یاد بوریا نکند
*شب شهادتِ،شب عاشورایِ زینبِ،امشب جا داره بگم:حسین این کشته منو....*
تو زنده بودی من هر چقدر ناله زدم
نشد که رأس تو را از بدن جدا نکند
🔴
┏━━━⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️️━━┓
⚫️️
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5870733824161220391.mp3
3.98M
روضه
اسارت
وحضرت زینب
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6050706169477988945.mp3
4.7M
.
#زمینه
#اربعین
#حضرت_زینب
از راه دور ... خواهرت اومده یا اخا
دوباره اومدم کربلا
پاشو که اومده زائرت
میدونی که یادمه تموم روضه ها
چل روزه که سرت... جلو چشم ماست
چل روزه که سرت ... روی نیزه هاست
چل روزه که سرت ... زیر دست و پاست
پاشو همه دار و ندارم
چهل شب و روزه که دارم
برای تو روضه میخونم
به پای غم تو میبارم
.....................................
یادش بخیر ... که سایه ی تو بود رو سرم
بودی امید اهل حرم
حالا پاشو ببین ای داداش
نیلی شده صورتمو بی بال و پرم
باور نمیکنم ... بشه باورت
تو مجلس شراب... بره خواهرت
قدّم خمیده شد ... مث مادرت
تنم شده پره کبودی
میون کوچه ها نبودی
ببینی دورمو گرفتن
یه عده زنای یهودی
.........................................
یادم میاد ... ناله ها تو شنیدن داداش
غریبیتو میدیدن داداش
ولی جلوی چشمای من
ظالمونه سر تو رو بریدن داداش
چل روزه قاتلم ... شده قتلگاه
یادم نمیره اون ... آخرین نگاه
بین سپاهشون ... موندی بی پناه
تا قتلگاه تو دویدم
کنار تن تو رسیدم
توی سرو صدای لشکر
صدای مادرو شنیدم
شعر و سبک: محمدرضا محمدی ✍
#راس_الحسین_علیه_السلام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5985650836716390406.mp3
9.7M
❣﷽❣
📋#زمزمه_حضرت_رقیه_س
📔#آقای_نریمانی
📒#غساله
📕#پیشنهادم 👌👌👌
دارم غسل میت
میدم خیلی ساله
ندیدم تا امروز
مثه این سه ساله
آخه این همه درد
براش خیلی زوده
چی بوده مریضیش
همهجاش کبوده
بمیرم الهی
چه دردی کشیده
مگه چند سالش بود
که قدش خمیده
موهای سرش که
یا ریخته یا سوخته
همین چندایی هم
که مونده سفیده
این طرف صورت اگه سیاهه جای دسته
سرش ولی خوردهکجا کهاونطرف شکسته
آروم آب بریزید
رو زخماش نپاشه
میترسم دوباره
سر زخما واشه
آخه جای سالم
رو جسمش نمونده
همه استخونا ، ....
پر از جای نیزهست
روی دست و پاهاش
برا چی کبوده
پای چشم و ابروش
آخه طفل معصوم
گناهش چی بوده
گمونم که ضرب
لگد خورده پهلوش
شستن این بدن دیگه
فایده ای نداره
کفن درست کنید براش
با چادرای پاره
📔هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)📔
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
❣﷽❣
🎥#سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
📹#آقای_کریمی
برام دعا کن
بابا منم منو که یادته
چشاتو وا کن
بابا منم منو که یادته
صدام گرفته
بابا منم منو که یادته
منو صدا کن
بابا منم منو که یادته
من همون رقیه ای هستم که
منو همیشه با لبخند رو زانوهات می نشوندی
تو همون بابای من هستی که
شبی که خوابم نمی برد برام قرآن می خوندی
مدینه کجا و ویرونه
دیگه سر اومده پیمونه
بیا ماها رو ببر خونه
برام دعا کن
بابا منم منو که یادته
چشاتو وا کن
بابا منم منو که یادته
صدام گرفته
بابا منم منو که یادته
منو صدا کن
بابا منم منو که یادته
با پای پر ورمم
دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
من همون فرشته ای هستم که
برا تو سجاده مینداخت
وقتی وضو می گرفتی
تو همون بابا حسین هستی که
می گفتی با دیدن من به یاد زهرا می افتی
چه خستگی چه سردردی
روی نی منو نگام کردی
آخه چی میشه که برگردی
موهام سفیده
بابا منم منو که یادته
قدم خمیده
بابا منم منو که یادته
چهره م کبوده
بابا منم منو که یادته
رنگم پریده
بابا منم منو که یادته
مدینه کجا و ویرونه
دیگه سر اومده پیمونه
بیا ماها رو ببر خونه
برام دعا کن
بابا منم منو که یادته
چشاتو وا کن
بابا منم منو که یادته
صدام گرفته
بابا منم منو که یادته
منو صدا کن
بابا منم منو که یادته
من همون سه ساله ای هستم که
بابامو بابامو بابامو بابامو می خواستم اما سرش روی نیزه ها بود
تو همون شاه شهید هستی که
دور زن و بچه ی تو پر از نامحرما بود
نمی دونی که چی می گفتن
چه حرفای بدی زد دشمن
حیا ندارن اینا اصلاً
ببین چه خسته م
بابا منم منو که یادته
چقدر شکته م
بابا منم منو که یادته
سنگینه گوشم
بابا منم منو که یادته
می لرزه دستم
بابا منم منو که یادته
تار می بینم سرم سنگینه
عجب دستی داشت خیر نبینه
بیابون بود و من سرگردون
با اون نامرد نامسلمون
با پای پر ورمم
دردسر حرمم
همه میگن خیلی شبیه مادرمم
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین