eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.8هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
359 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. تنهاترین غریب، کجایی؟ ظهور کن ای بهترین حبیب، کجایی؟ ظهور کن آقا بیا، دوباره حوالی قتلگاه پیچیده بوی سیب، کجایی؟ ظهور کن بر سینه حسین نشسته هنوز هم این شمر نانجیب، کجایی؟ ظهور کن داری شبیه فاطمه ها گریه می کنی بر گونه ی تریب، کجایی؟ ظهور کن بر شانه های باد سوار است روی نی زلفی که شد خضیب، کجایی؟ ظهور کن با جامه های پاره به بازار می رود این عترت غریب، کجایی؟ ظهور کن این خاک کربلاست، وَ هر روز جاری است این قصّه ی عجیب، کجایی؟ ظهور کن (عج) .___________________________
4_6050706169477988945.mp3
4.7M
‍ . از راه دور ... خواهرت اومده یا اخا دوباره اومدم کربلا پاشو که اومده زائرت میدونی که یادمه تموم روضه ها چل روزه که سرت... جلو چشم ماست چل روزه که سرت ... روی نیزه هاست چل روزه که سرت ... زیر دست و پاست پاشو همه دار و ندارم چهل شب و روزه که دارم برای تو روضه میخونم به پای غم تو میبارم ..................................... یادش بخیر ... که سایه ی تو بود رو سرم بودی امید اهل حرم حالا پاشو ببین ای داداش نیلی شده صورتمو بی بال و پرم باور نمیکنم ... بشه باورت تو مجلس شراب... بره خواهرت قدّم خمیده شد ... مث مادرت تنم شده پره کبودی میون کوچه ها نبودی ببینی دورمو گرفتن یه عده زنای یهودی ......................................... یادم میاد ... ناله ها تو شنیدن داداش غریبیتو میدیدن داداش ولی جلوی چشمای من ظالمونه سر تو رو بریدن داداش چل روزه قاتلم ... شده قتلگاه یادم نمیره اون ... آخرین نگاه بین سپاهشون ... موندی بی پناه تا قتلگاه تو دویدم کنار تن تو رسیدم توی سرو صدای لشکر صدای مادرو شنیدم شعر و سبک: محمدرضا محمدی ✍ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
‍ . (س) ۱۴۰۱ صدای گریه می رسه ، از دل این ویرونه ها سه ساله دختر حسین ، گرفت بهونه ی بابا بابایی جونم ، ای خورشید آسمونم ای گرمیِ آشیونم کاش دیگه زنده نَمونم ، بابااا دلم پر از درده ، چشام مث بارون کجا بودی بابا ، دلم شده پُر خون بابا حسینم حسین خوش اومدی ای همسفر ، خوش اومدی ای مهربون حالا که پیشم اومدی ، دیگه نرو پیشم بمون بابایی جونم ، وای به دلِ بی قرارم وای بی تو کسی ندارم وای دیگه بمون کنارم ، بابا دیگه ازین دختر ، نمونده جز یک آه اگر نبود عمه ، جون می‌دادم تو راه بابا حسینم حسین بی تو می میرم بخدا ، می دونی که جون منی فدای زخمای سرت ، مَنِ الّذی اَیتَمنی بابایی جونم ، وای بازم چشاتو وا کن وای دخترت و نگا کن وای درد منو دوا کن ، بابا سر تو افتاده ، روی زمین بابا برات می میرم ای ، زخمی ترین بابا بابا حسینم حسین ✍بهمن عظیمی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. علیه‌السلام   ✍ جز آن جناب که کرد انقلاب بر نیزه نخوانده هیچ پیمبر کتاب بر نیزه نوشته‌اند مقاتل به نیزه رفت و نرفت امان ز چشم و چراغ رباب بر نیزه چقدر چهرهٔ این مرد آشناست ببین نبی‌ست یا که علی بی‌نقاب برنیزه تنی شبیه گلی روی خاک افتاده سری گرفته شمیم گلاب بر نیزه ز روی اوست که‌خورشید شام نور گرفت طلوع کرده چنان آفتاب بر نیزه بگو که خاک بریزد به سر زمین و زمان که شد سر پسر بوتراب بر نیزه «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ...........................................................................
. 🏴 ✍شاعر:عاطفه جعفری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ جز آن جناب که کرد انقلاب بر نیزه نخوانده هیچ پیمبر کتاب بر نیزه نوشته اند مقاتل به نیزه رفت و نرفت امان ز چشم و چراغ رباب بر نیزه چقدر چهرهء این مرد آشناست ببین نبی‌ست یا که علی بی‌نقاب برنیزه تنی شبیه گلی روی خاک افتاده سری گرفته شمیم گلاب بر نیزه ز روی اوست که خورشید شام نور گرفت طلوع کرده چنان آفتاب بر نیزه بگو که خاک بریزد به سر زمین و زمان که شد سر پسر بوتراب بر نیزه @majmaozakerine
نمی گویم ز نوک نیزه با خواهر تکلم کن نگاهت پاسخ من داد، بر طفلت ترحم کن اگرچه غنچه ی بی آب، نشکفد اما درِ فردوس را بگشا، به روی من تبسم کن به چشم خارجی ما را تماشا می کند کوفی به نی قرآن بخوان و رفع این سوء تفاهم کن اگر بهر نماز شکر می خواهی وضو سازی ندارم آب، با خاک سر زینب تیمم کن تو قلب عالمِ امکانی و آگاهی از قلبم به دریا با نگاه خود بگو، کم  تر تلاطم کن نگه با اختیار و اشک من بی اختیار آید ز برج نی نظر ای ماه من امشب به انجم کن اگر چه کاسه ی صبر مرا هم کرده ای لبریز ز بهر حفظ جان کودکت با او تکلم کن استاد علی انسانی✍ ._________________________
‍ ‍ . یا فاطمه مردم کوفه هلهله کردند خون دل آل فاطمه کردند ظلم و ستم بی واهمه کردند کوفی بی حیا غرق سرور با دست بسته کاروان نور همراه سجاد و اهل حرم آمده کوفه زینب غیور آه و واویلتا واویلتا۴ یا فاطمه اهل حرم همه غمین گشتند وارد کوفه شهر کین گشتند ز ظلم و کین محمل نشین گشتند خارجی کرده اند خطاب شان ریزد از دیده ها گلاب شان دستان عمه ها و کودکان بسته از کینه با طناب شان آه و واویلتا واویلتا۴ شهر کوفه گشته پر از نور و چراغانی اهل حرم با دل سوزانی به شهر کوفه شده زندانی جمله مردم کوفه صف زدند با شادی چنگ و نی و دف زدند کنار سرها روی نیزه ها هلهله بنموده و کف زدند آه و واویلتا واویلتا۴ یا فاطمه به شهر کوفه ظلم و محنت بود کار عدو فقط جسارت بود خون دل خاندان عصمت بود بر روی نی رأس بریده بود قامت زینبین خمیده بود با دیدن سر روی نیزه ها رنگ از رخسارشان پریده بود آه و واویلتا واویلتا۴ .
. علیه‌السلام   ✍ جز آن جناب که کرد انقلاب بر نیزه نخوانده هیچ پیمبر کتاب بر نیزه نوشته‌اند مقاتل به نیزه رفت و نرفت امان ز چشم و چراغ رباب بر نیزه چقدر چهرهٔ این مرد آشناست ببین نبی‌ست یا که علی بی‌نقاب برنیزه تنی شبیه گلی روی خاک افتاده سری گرفته شمیم گلاب بر نیزه ز روی اوست که‌خورشید شام نور گرفت طلوع کرده چنان آفتاب بر نیزه بگو که خاک بریزد به سر زمین و زمان که شد سر پسر بوتراب بر نیزه «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ...........................................................................