غروب #جمعه
🍂روی تو را دوباره ندیدم...غروب شد
بغضم گرفت،تا که شنیدم...غروب شد
🍂تا یادم آمد این همه سال است رفته ای
آهی ز عمق سینه کشیدم...غروب شد
🍂از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو
این بار هم که تو را ندیدم...غروب شد
🍂روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت
مثل همیشه تا که رسیدم...غروب شد...
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
ماندم که پهلوی تو را اول بشویم
یا اینکه بازوی تو را اول بشویم
این سو که زخم پهلو آن سو زخم بستر
این سو و آن سوی تو را اول بشویم
آخر چگونه چشم بازت را ببندم
بگذار تا روی تو را اول بشویم
زهرا نگفتی گیسویت آتش گرفته
اصلا بیا موی تو را اول بشویم
زینب حواسش نیست، باید تا ندیده
خون النگوی تورا اول بشویم
گلبوسه خواهد زد حسن پیشانیت را
پس خوب ابروی تو را اول بشویم
قنفذ غلافش مثل یک چاقو عمل کرد
پس زخم چاقوی تو را اول بشویم
*** به جای بیت سوم می شه این بیت رو در آخر کار به این صورت آورد:
آخر چگونه چشم بازت را ببندم
بگذار تا روی تو را آخر بشویم
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#مجید_احدزاده
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.mp3
1.39M
"زمینه شام غریبان حضرت زهرا (س) "
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بند اول
سوت و کوره تو کوچه ها
تاره تاره آسمونا
روضه میخونه تو آسمون
خود خدا ۲
تموم دنیا غمگینه
غم علی چه سنگینه
خونی که از رو کفن پیداست
زینب داره با چشم می بینه
نمونده واسه علی راه
نداره چاره ای جز آه
(به عزت و شرف، لا اله الا الله)
بند دوم
غرق ضجه ست توی سکوت
جان حیدر توی تابوت
آیه صبره روی لباش
بین قنوت۲
بی کس و یاور و یاره
از تو چشاش خون میباره
مونده چه جوری تک و تنها
فاطمه شو تو قبر بزاره
به زیر نور کم ماه
نداره چاره ای جز آه
(به عزت و شرف، لا اله الا الله)
بند سوم
شام غربت شام عزاس
آسمونم غرق نواس
میون قلب و دل علی
کرببلاس۲
تو گوش زهراش میخونه
از غمی که بی امونه
روضه ی کربلا گرفتن
بیاد شاهی که بی جونه
با این مصیبت جانکاه
نداره چاره ای جز آه
(به عزت و شرف، لا اله الا الله)
✍شعرو سبک: #رضارسولی
#زمینه
#فاطمیه
#زمینه_فاطمیه
#شام_غریبان
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
|⇦• #تشییع_شبانه #شام_غریبان_حضرت_زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه با نوایِ کربلایی سید رضا نریمانی
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
خدانگهدار ای مهربونم
ای همزبونم ، چراغِ خونه م
خدانگهدار بانویِ خسته م
از پا نشستی ، از پا نشستم
یادم نمیره اون کوچه و در
دیوار و مسمار ، آتیش و هیزم
یادم نمیره تو گریه کردی
من گریه کردم میون مَردُم
یادم نمیره من که یه روزی
با این دو دستم خیبر شکستم
یادم نمیره همسایههامون
زل میزدن به طناب دستم
گفتن علی نظر شدی، خندیدن
یه کم شکستهتر شدی، خندیدن
رد شدن از کنار من میگفتن
سلامتی پدر شدی؟! خندیدن...
خدانگهدار ای یارِ جونی
هنوز برا من تو پهلوونی
سرت رو پایین چرا گرفتی؟
نبینم اینجور عزا گرفتی
عیبی نداره ، بیا خیال کن
اصلاً ندارم هیچ زخم و دردی
عیبی نداره ، اشکاتُ پاک کن
زینب نبینه که گریه کردی
عیبی نداره فدا سرِ تو
اگه سرم خورد گوشۀ دیوار
عیبی نداره ، دیگه گذشته...
هروقت که خواستی این میخُ بردار
ببین حسن رو زانوهام خوابیده
دیده تو گریه میکنی ترسیده
مادر براش بمیره خواب دید انگار
پریده از خواب و تنش لرزیده
علی ماندهست و ردّ خون کوچه، چشم ما روشن
و این حیدر شکستن را خودت بانو تصور کن
تصور کن علی را در میان بغض این خانه
سکوت میخ و آهن را خودت بانو تصور کن
کنارم باش تا آخر ، فلانی داشت میخندید
غرور تلخ دشمن را خودت بانو تصور کن
یازهرا ....
*کارهای غسل بیبی که تموم شد، کفن که تموم شد، امیرالمؤمنین یه نگاهی انداخت دید کسی نیست کمکش کنه.
گرچه امام صادق (ع) فرمودند انقدر بدن مادر ما نحیف و لاغر شده بود که بعضیا میگن امیرالمؤمنین تابوت رو یه تنه بلند کرد....
علامه حسن زاده آملی نقل میکنه میگه امیرالمؤمنین صدا زد حسن جان برو سلمان رو خبر کن، سلمان بیاد کمک علی کنه. سلمان میگه تو خونه نشسته دیدم درِ خونه رو میزنن؛ -چه خبره این وقت شب! کیه؟ تا در رو باز کردم دیدم امام حسن سر به دیوار گذاشته؛ سلمان بیا میخوایم مادرمون رو تشییع کنیم.
میگه اومدم تو خونهی علی، دیدم چه اوضاعیه؛ بچهها یه طرفن، زینب یه طرف، حسن و حسین یه طرف، یه طرف هم امیرالمؤمنین سرتا پا خونی و سرتا پا خاکی؛ تا چشمش تو چشم سلمان افتاد همدیگه رو بغل کردن: سلمان دیدی چه خاکی به سرم شد، دیدی فاطمهم رو ازم گرفتن ....*
یازهرا ....
____
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
•┄┅═○◉↭◉○═┅┄•
.
#نوحه #واحد #فاطمیه
شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حاج_مجتبی_صمدی_شهاب✍🎤
پرستوی من مرو مرو زهرا
که بی تو میمیرم زغربت دنیا
مسافر خسته جوان من
مرو مرو شد ورد زبان من
آه و واویلا
▪️▪️▪️▪️
زهجران تو به لرزه می افتم
به چاه در صحرا غم تو را گفتم
جان زغمت در گلوی من آید
رنگ سفیدی به موی من آید
آه و واویلا
▪️▪️▪️▪️
امان از آن دم به کوچه ها بودی
دو دست من بسته تو زیر پا بودی
ز آه تو نایم از نوا افتاد
به چادرت جای ردّ پا افتاد
آه و واویلا
#شهادت_حضرت_زهرا
#مادرم_مظلومه_بود_و_یاور_مظلوم_ها
...............................
.
#مرثیه #شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه #حضرت_زهرا
شام وصال آمد و صبح وصال رفت
از لانه ام کبوتر بشکسته بال رفت
آن گل که نُه بهار ز یک نیم خنده اش
می برد از دلم غم و رنج و ملال رفت
سوگند بر اذان و اقامه که یار من
با صورتی که بود شبیه بلال رفت
دیدم که قامتش ز کمان هم کمان تر است
آمد الف به خانه ی من مثل دال رفت
دیدم به چشم خویش که بانوی قهرمان
با سینه ای که بود به رویش مدال رفت
شاعر: #سید_محسن_حسینی ✍
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
_____
سپردم یاس پرپر را به دستان بقیع امشب
شمـیم یاســمن دارد گلســتان بقیع امشب
چراغ خانه اش روشن شده خاک بقیع، زیرا
شده آیات نور و قدر ، مهــمان بقیع امشب
بریدم بعدِ تو زهرا ! دل از دنیای بی مهـری
سـرم را می گذارم روی دامان بقیع امشب
تمام آسـمان امشب ز داغـت غـصه می بارد
شکسته بغض من هم زیر باران بقیع ، امشب
بقـیع می نالد از زخــمِ تنت، یاسِ کبــودِ من!
منـم همـناله با حــالِ پریشــان بقـیع امشب
مصیبات دلت بانو!بقدری تلخ و سنگین است
که گویی لرزه افـتاده ، به ارکان بقیع امشب
زمین میسوزد و چرخ زمان دیگرنمی چرخد
از این آتش که افتادست بر جان بقیع امشب
سرودم در رثای گل ، غزل مرثیه ها تا صبح
شدم در بزم غم ، تنها نواخوان بقیع امشب
بنا شــدتربـت زهـــرا مزاری بی نشان باشد
دلم قرص است براین عهد و پیمان بقیع امشب
______
#بعد_از_شهادت
#رقیه_سعیدی✍
........................................................
Bazri_Shahadat_Hazrat-Zahra_1400.mp3
10.49M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا
🔊 بدرود امیدم، همه دار و ندارم
باید بدنت رو توی تابوت بزارم ...
◼️ #روضه_حضرت_زهرا
🎤حاج محمد رضا #بذری
غمناک ترین حادثه زندگی من
مهر من و مهتاب شب بندگی من
با اشک به دیوار و در کوچه نوشتم
این کوچه شده باعث شرمندگی من
از ناله من موج گرفت خشک ترین رود
از رفتن تو کوچه این شهر مه آلود
بدرود بهشتم،نفسم،عشق عزیزم
آهسته برو،پشت سرت اشک بریزم...
بدرود قرارم،همه دار و ندارم
باید تورو به خالق منان بسپارم
میگن در جنت دیگه مسمار نداره
اونجا کسی با بال ملک کار نداره
باید روی گلبرگ شقایق بنویسند
گل تاب فشار در و دیوار نداره...
انگار گلم اومده بودی که بری زود
کز روز تولد به تنت رخت سفر بود
بدرود بهشتم،ملکم،روح بلندم
بند کفنت رو باید انگار ببندم
بدرود امیدم،همه دار و ندارم
باید بدنت رو توی تابوت بزارم ...
#فاطمیه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
.
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5845701681018306773.mp3
1.95M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سید_الشهدا
🏴#شام_غریبان
🏴#روضه
🎤مداح :حاج منصور ارضی
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سید_الشهدا
🏴#شام_غریبان
🏴#روضه
🎤مداح :حاج منصور ارضی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دفن شد زهرا شبانه
مرتضی آمد به خانه
*خدا رحمت کنه مرحوم رنجی رو ... پیرمردها یادشونه ...*
دفن شد زهرا شبانه
مرتضی آمد به خانه
زینبش در این بهانه
کإی پدر ، کو مادر ما؟
مادرِ غم پرور ما
زیر گِل خوابیده مادر
درد و محنت دیده مادر
✫┄┅═══════════┅┄✫
دیدی که از فراغ تو بی بال و پر شدم
*زهرا جانم*
بین مدینه فاطمه جان٬ بی سپر شدم
دیگر صدای سرفه ی تو بین خانه نیست
جانت به لب رسید اگر جان به لب شدم
بعد از تو احترام علی را شکسته اند
*(باید زخم زبان بخوری،تا بفهمی من چی میخونم ... منم باید بفهمم)*
بعد از تو احترام علی را شکسته اند
زخمیِ طعنه های سرِ هر گذر شدم
*(دیدی آخر علی از پا افتاد ....)*
*....«لعنت به درب خانه ، که ازمن تو را گرفت»....*
✫┄┅═══════════┅┄✫
یک لحظه خواب برد دو چشم تر مرا
دیدم به خواب باز دوباره پدر شدم
گفتن علی چه زندگیش خوب و خرم است
با چشم های شور مدینه نظر شدم
دست پیمبر آمد و تحویل دادمت
من از خجالت پدرت محتضر شدم
*آره ... وقتی کسی بالای قبر بدن رو میاره ... یه نفر، دو نفر میرن پائین ، جنازه رو میگیرم از محارم ... حسنین که کودکند ، عقب وایسادن ... اصحاب هم عقب ایستادند ... با اینکه دیگه وزنی نداشت ... روایت میگه مثل خیال شده بود ... آب شده بود ... روی دستش گرفت ... علی مونده چه جوری توی خاک قبر بذاره ... یه وقت دید دستهای پیغمبر نمایان شد ... *
*علی جان!
بدن زهرامو به من بده ... *
✫┄┅═══════════┅┄✫
*ماها میگیم ... اصلا پیغمبر گِله نمیکنه ... زهرا جان! ما داریم روضه میخونم ، شاید بتونیم اینطور بگیم ... پیغمبر فرمود این همان امانتی ست که من به دست تو دادم ... امیر المؤمنین فرمود : آقاجان ، یا رسول الله ... دخترت رو سؤال پیچ کن ... به من که از دردهای نگفت ...
اینجا دستهای پیغمبر معلوم شد ... بدن نازنین فاطمه رو قبول کرد و روی خاک گذاشت ...
اما کربلا یه جور دیگه شد ... دقت کنید ...
چون حضرت توی گودال افتاده ... بدن پاره پاره س ... دیگه جا به جاش نکرد ... آروم حصیر با بوریا رو کشید زیر بدن ، بدن متلاشی نشه ... همون گودال رو کم کم خاک ریخت ... با انگشت سبابه روی خاک نوشت :
« هذاٰ قَبرُ حُسَینُ ابنُ عَلي إبنِ أبیطالب ألذي قَتَلوهُ عَطشاٰناٰ ...»*
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#شام_غریبان
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمود کریمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
باز دوباره چشاتو باز کن عزیزم منو نگاه کن که دارم رو لحدت خاک میریزم ▪♬▪
دردهای من بی درمونه حیدر امشب سرگردونه ▪♬▪
چرابه من نگفته بودی که پیکرت مث خزونه ▪♬▪
روی این کفن گل های زخمت زده جونه ▪♬▪
باز دوباره چشاتو باز کن عزیزم منو نگاه کن که دارم رو لحدت خاک میریزم ▪♬▪
یازهرا یازهرا یازهرا ▪♬▪
چشم ها سرخه دل ها مضطر با نجوای مادرمادر ▪♬▪
ببین دارن اتیش میگیرن ببین گل ها دارن میمیرن ▪♬▪
تو این سکوت حتی نمیشه زبون بگیرم ▪♬▪
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کاشکی میشد پیش مزارت بمونم علی رو هم خاک بکنم تا که کنارت بمونم ▪♬▪
باز دوباره چشاتو باز کن عزیزم منو نگاه کن که دارم رو لحدت خاک میریزم ▪♬▪
یازهرا یازهرا یازهرا ▪♬▪
سیل خونه اشک های من ازدستم رفت دنیای من ▪♬▪
به کی بگم چه حالی دارم با بغضی که توی گلومه تورفتی ومنم مث تو کارم تمومه ▪♬▪
قاتل من اتیش این صبر منه دیگه ازامشب خونمون بدون تو قبر منه ▪♬▪
باز دوباره چشاتو باز کن عزیزم منو نگاه کن که دارم رو لحدت خاک میریزم ▪♬▪
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5895769579371626546.mp3
1.59M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام والمسلمین انصاریان
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام والمسلمین انصاریان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امشب که مردم مدینه همه می خوابند ... نیمۀ شب خودش به تنهائی ... حضرت زهرا (س) ، هم هیکلِ پیغمبر بود ... امیرالمؤمنین به تنهائی این جنازه رو روی دست برداشت ... آورد توی حیاط ...
سنگین نبود ؟! ...
هم هیکل پیغمبر ، سنگین نبود ؟! ... نه ...
امام صادق میفرماید از بدن مادرم غیر از پوست و استخوان چیزی باقی
بدن رو آورد توی حیاط ... حسن جان ، حسین جان شما آب بیارید ... مادرتون وصیت کرده من بدنشو از زیر پیراهن غسل بدم ... چه وصیت بامحبتی ...
نمیخواست چشم علی و بچه هاش به کبودی بدنش بیفته ... به کبودی پهلوش بیفته ...
قبر آماده شده ... اولین باری بوده که امیرالمؤمنین در یه حادثه به زانو اومده ... اولین بار ...
درب خیبر رو راحت کَند و پرت کرد ، اما هر چی نگاه کرد دید توان نداره این بدن رو دفن کنه ...
کنار قبر دو رکعت نماز خون.بعد سلام دعا کرد خدایا به من کمک بده ... خدایا به من کمک بده ...
نمیدونم علی جان ، شما برای یه بدن کفن شده ، بی طاقت شده بودی ... زانوت دیگه تکون نمیخورد ... نماز خوندی ، دعا کردی خدا کمک بده ...
دخترت کنار گودال چیکار کرد ؟! ... دخترت روی خاک نشست ... رو کرد به مدینه ...
صَلّیٰ عَلَیکَ یاٰ رَسولَ اللّٰه ، مَلیٖکُ السَّماٰ ، هٰذا حُسَینُکَ مُرَمَّلٌ بِالدِّمآ ، مُقَطَّعُ الأعضاٰ ... مَسلوبُ العِمامَةِ و الرَّداٰ
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5981228506460198790.mp3
3.05M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#شام_غریبان
🏴#سبک__مازنی
✍شاعر:علی اکبر اسفندیار
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#شام_غریبان
🏴#سبک__مازنی
✍شاعر:علی اکبر اسفندیار
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یادش بخیرخِنه مار دَیّـه اَشون
من شه جان مارقرون
اَمشو بَیّـه وِنــه شـام غـریبـون
من شه جان مارقرون
بِعیـن زار بنـالیم خواخر، برارون
من شه جان مارقرون
دیگه مار نِدارمی دل بَهییه خون
من شه جان مارقرون
مـن شه جـان مـارقرون
وِنِـه درد نهییـه درمـون
بَمیرم دل داشته پرخون«۲»
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آخـر نِهِشتنـه اِما مـار داریم
من شه جان مارقرون
مـارِ جا خِشـیِ روزگـار داریم
من شه جان مارقرون
نِهشتنـه شه خِنه قرار داریم
من شه جان مارقرون
مار ره بو بَکِشیم وبهار داریم
من شه جان مارقرون
مـن شه جـان مارقرون
ونِـه درد نهییـه درمـون
بمیرم دل داشته پرخون«۲»
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مگه مِـه مـار کِره هـاکـرده آزار
من شه جان مارقرون
وِره بَــزونـه و چِـش بَهییـه تار
من شه جان مارقرون
بَمیـرم مِـه بـابـا سر زَنّـه دیوار
من شه جان مارقرون
دیگه بـی فـاطمـه وِنه کاره زار
من شه جان مارقرون
مـن شه جان مـارقرون
وِنِـه درد نهییـه درمـون
بمیرم دل داشته پرخون«۲»
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چِل نفر نامَحرم مه ماریک تنه
من شه جان مارقرون
پِــره چِـشِ پَـلـی وِره روشتنــه
من شه جان مارقرون
مِـه مار ره باچَک و لو بَکوشتنه
من شه جان مارقرون
مـردم مـدینـه چــه هِـروشتنه
من شه جان مارقرون
مـن شه جـان مارقرون
وِنِـه درد نهییـه درمـون
بمیرم دل داشته پرخون«۲»
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤آجرک الله یا صاحب الزمان
🥀صاحب عزای
🖤حضرت زهرا بیا
🥀ای بانی شکسته دل
🖤روضه ها بیا
🥀درد فراق تو
🖤بخدا می کشد مارا
🥀رحمی نما به حال
🖤دل این گداها،بیا
🥀السلام علیک یا بقیه الله
🖤امام خوب زمانم تسلیت
4_6010095183520076064.ogg
259K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک__مازنی
✍شاعر:علی اکبر اسفندیار
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک__مازنی
✍شاعر:علی اکبر اسفندیار
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دَر شُونی زهرا
خدا حافظ(۳)
____
مِن بُومِه تنها
خدا حافظ(۳)
____
فاطمه من تِه وفای دور
نصف شو خدا خدای دور
تن داشتی زخم جِرای دور
در نِموعه تِه صدای دور
یار با وفا
خدا حافظ (۳)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زهرا جان بدون تِه سخته
دیگه تِه علی سِیو بَخته
اِسا که تِه بُوردی خاک بِن
دیگه مِه بَمردنِ وقته
مِه خِنِه صفا
خدا حافظ (۳)
فاطمه تِه بِلا مِه سینه
با تِه بَد هاکرده مدینه
به جرم یاری از ولایت
تِه کَشّه با لو بشکِنّینه
مِه دردِ دوا
خدا حافظ (۳)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
داد و فغان از این زمونه
مِه چِشِ پیش تِره بَزونه
تِره که خواسّمه بَشورِم
بَدیمه تِه کَش پُره خونه
بَوِّم تِه فدا
خدا حافظ (۳)
تِه کَهو تَن ره که شِسّمه
تا که تِره کفن کِردمه
فاطمه جان من بَمردمه
شِه بُغض و بِرمه خِردمه
مه جان ته فدا
خدا حافظ (۳)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از غمِ تِه وِنِه بنالم
مِه ناله ره بِشنوعه عالم
تِه گناه چی بِیّه زهرا جان؟
هیچ جای تِه تن نَیّه سالم
ته بَدی جفا
خدا حافظ (۳)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تِه یتیمونّه تِه نَعشِ ور
تا بَدیمه زَنِّنِه پرپر
دَنیبی بَوینی زهرا جان
چِتی وِشون روشتِنِه شِه سر
زار زو تِه کجیا
خدا حافظ (۳)
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین