eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5852950232899257723.mp3
9.21M
روضه‌ی جانسوز اسارت اهل بیت ومجلس یزید حجت الاسلام میرزامحمدی
‍ ⚫️روضه بسیار جانسوز_مجلس ابن زیاد و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی⚫️ ⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️ السلام علیک یااباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ...... حسین ..... برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن .... هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین ..... حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت ....... رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم" محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین! آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد، فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین ..... @majmaozakerine
4_6048768963133834703.mp3
1.43M
تو رفتی،گله ای ندارم   خزونم،برا تو میبارم برای سَرِ تو برادرم  یه دنیا دلشوره دارم شده آرزوی خواهرت  تنها با قلب بی قرار کاشکی سر تو رو زمین  آروم بذاره نیزه دار تو بازار، خجالت از سرت کشیدم تو بازار، به آخرین نفس رسیدم تو بازار، به جون مادرم بریدم حسین،حسین..   میبینی نمی بینه چشمام نمونده رمقی به پاهام خدایا چه سر و صداییِ  دَمِ این دروازه ی شام میخنده حرمله حسین چشماتو وا کن و ببین اطراف نیزه ی علی  پا میکوبه رو زمین تو بازار، حراجِ روسری و معجر تو بازار، رو نیزه ها علی اصغر تو بازار، رسیده کار ما به آخر  تو بازار، خجالت از سرت کشیدم تو بازار، به آخرین نفس رسیدم تو بازار، به جون مادرم بریدم حسین،حسین.. رسیده نفس های آخر  میوفتم یاد تو برادر تو گودال، سر تو رو می بُرند بمیرم برای مادر  میزد صدا تو رو حسین وای از کبودی تنت  دریای خون شدی چرا حتی نمونده پیکرت بُنَیَّ،تو رو به خاک و خون کشیدند بُنَیَّ، سر از تنت چرا بریدند بُنَیَّ، پاشو که تا حرم رسیدند  تو بازار، خجالت از سرت کشیدم تو بازار، به آخرین نفس رسیدم تو بازار، به جون مادرم بریدم حسین،حسین @majmaozakerine بنی فاطمه
4_5839433953638878198.mp3
22.75M
سرها بر سر نی ها در سفر بود از تب جان تو مولا شعله ور بود خورشید زمینی زین العابدینی ای گل زهرا نور چشمان مومنینی سجاد یابن عطشان **** دیدی در دل آتش خیمه ها را خواندی خطبه های کرب و بلا را ای جان ها فدایت می گریم برایت وای اگر باشد در غل و زنجیر دست و پایت سجاد یابن عطشان **** برده سوز آه تو جان ما را می گرید دو چشم تو کربلا را تو نور خدایی بر ما مقتدایی بعد ثارالله تو امام کرب و بلایی سجاد یابن عطشان **** ماه خیمه های من یابن حیدر زینب بی قرار تو ای برادر میر لشکر من یار آخر من بین گهواره تشنه آب است اصغر من عباس یا ابالفضل **** مشک پاره ات روی خاک صحرا اید از دل این دشت بوی زهرا بین خون نشستی پشتم را شکستی ای پناه من از چه بر رویم دیده بستی عباس یا ابالفضل @majmaozakerine
4_6037170279396935100.mp3
1.34M
‍ ‍ جانسوز_تنور خولی و کوفه اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام روضه برات بخونم،زن خولی میگه دیدم از تنور خانه نور به آسمان بلند ...." وارد مطبخ شدم ، دیدم چهار زن مجلله، دور تنور نشستن،سر حسین تو تنوره ...." یکی میگه حسین جان ، مادرت حوا به فدای تو،یکی میگه حسین .... هاجر فدای تو،یکی میگه مریم فدای تو ... یکی میگه آسیه فدای تو" همه داشتن گریه می کردن" یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین آمد،پایین آمد،پایین آمد" این چهار بانوی بهشتی بلند شدن،رفتن کمک کردن از این هودج یه خانم قد خمیده ای را آوردن ...." خمیده خمیده این بانو آمد کنار تنور ..." نشست ؛ سر در تنور کرد " هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین ..... '"😭😭😭 این بازدید اون دیدار هایی که نیمه شب حسین میرفت سر قبر مادرش ...." مادرم شبا بازدیدشو پس میداد ..." اولین بازدید شب یازدهم محرم بود" خانم زینب کنار بدن پاره پاره ....." زبان گرفته ...." مجلس عزا گرفته ..... یه وقت دیدن هم نوا و هم ناله پیدا شد ...." خوب که دقت کرد دید صدای ناله ی مادرش فاطمه ست ...." هی صدا میزنه غریب حسین 🥀🥀🥀 @majmaozakerine کریمی
شب هفتِ آقام حسینِ شب جمعه حرم چه غوغاست شب هفتِ آقام حسینِ مادرش فاطمه کربلاست این نوکر، ولی جامونده این دوری، اون و سوزونده اسمش رو، تا که بنویسن باز از دور، زیارت خونده حرم هم نبری پای تو می مونم می مونم می مونم تا نفس دارم از تو آقا می خونم می خونم می خونم اربابم ثارالله یاحسین یاحسین شب هفتْ دیگه غصّه نخور نگو آقا رو خاک صحراست دو سه روزی میشه که جسمش زیر خاک میون بوریاست رو سینش، علی اصغرش پائین پاش، علی اکبرش فاصله است، ولی آقامون میونِ، سر و پیکرش سری که مثل ماه دُوْرش پُر کوکبِ کوکبِ کوکبِ صوت قرآنش تسلّیِ زینبِ زینبِ زینبِ اربابم ثارالله یاحسین یاحسین شب هفتِ آقاست ولی دل تو شبای دهه اوّلِ مثل من کی دلش گیرِ اون روضه های دهه اوّلِ ؟ شرمندم، که زنده موندم شرمندم، ازت کم خوندم روضه ی، آتیش و خیمه بدجوری، آقا سوزوندم زینب تو که دوریت واسش مشکلِ مشکلِ مشکلِ چند روز همسفر شده با حرمله حرمله حرمله اربابم ثارالله یاحسین یاحسین شاعر : عبدالله باقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از روضه دفتری
🕊﷽🕊 ⚫️ 🔘 ▪️ 2 @roze_daftari 🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات 🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات 🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه ⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری... ایامی که بی‌بی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه... وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت.. 💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم 💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم 💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند... با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند... 💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود 💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود ⬅️بی‌بی رو وارد شهر کوفه کردند.... خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه... (چه خاطراتی) مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری... خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد.. (خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه) 💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود 💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود 💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود ⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن... هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت... هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید... اینجا خونه باباش علی بوده... این شهر بوی باباش علی میده... این شهر بوی برادرشو میده.... این شهر بوی حسین میده... همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است... ⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده.... اسیرو بی کس و تنها... دستای بی‌بی رو بستن.... از بالا بام خاکستر میریزن... سنگ میزنن... 💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست ♻️بگمو التماس دعا ♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا ⬅️یه وقت بی‌بی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر... دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن... زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت.. آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه...... امان امان امان 💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست 💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم 💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم 💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم ⬅️اینجا یه زبان حالی داره.... یه نگاه کرد به سر بریده عباس... صدا زد عباسم داداش.... دادلش پاشو حال زینبو ببین... ای غیرت الله .. پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری.... زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید... حالا ما بین نامحرماست... ⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره... امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید... نور چراغو کم کنید... کسی قد و قامت زینبم رو نبینه.... داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم... ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس.... 🖤کوفه چه غوغایی شده 🖤زینب تماشایی شده هرچقدر ناله داری به ناله های دل بی‌بی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن...... هنگام نشر لطفا حذف نشه⬇️ 🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 👇 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ❇️ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌 اولین وفعال ترین گروه درایتا😍 🔹هرگونه درخواستی :مطالب مذهبی.حدیث اشعار.روضه.نوحه......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. دل از پی آن خواهم تا خون شود از عشقت گر کار بدین ناید دیگر به چه کار آید... السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَــیْن وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ‌الْحُسَیْن وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَــیْنِ وَ عَلَى أَصْحَابِ‌الْحُسَیْن صبحتان معطر به نام امام‌حسین (؏) •🥀•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راس تورا به روی نی، هرچه نظاره می کنم سیر نمی شود دلـم، نگـه دوباره می کنم ز اشک و آه سینه ام، میان آب و آتشم چو با توام، از این میان کجا کناره می کنم گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان ز دور بسکه با سرت، به سر اشاره می کنم به دختران خود بگو که گوشواره ها چه شد گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می کنم هم سرتو بر سر نی، هم سراکبرت زپی گاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می کنم رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد خنده ز آه خویشتن به سنگ خاره می کند : با دل چه کرده این غم تو شاه سر جدا دیدم کری به روضه ی تو گریه می کند صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
❣﷽❣ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ 👌👌 توو روایت داریم بی هوا می‌زدنت با عصا می‌زدنت تو رو هر گوشهٔ خاک کربلا می‌زدنت توو روایت داریم لحظه‌های آخر شمر اومد با خنجر پیش چشم مادرت پیکر تو شد بی سر سنگ انداختن بعضیا به پیرهنت چنگ انداختن نیزه‌هاشونو هماهنگ انداختن سنگ انداختن ▪️ نوحوا علی الحسین ▪️نوحوا علی الغریب ▪️نوحوا علی الشهید ▪️شیب الخضیب توو روایت داریم پاره شد پیرُهنت پیرمردا زدنت زبونم لال اسبا رد شدن از رو بدنت توو روایت داریم روزمین پیکرتو روی نیزه سرتو رفته ازحال کنار بدنت خواهرِ تو غوغا کردن نیزه‌هاشونو توو جسمت جا کردن برا بردن سرت دعوا کردن غوغا کردن ▪️ نوحوا علی الحسین ▪️نوحوا علی الغریب ▪️نوحوا علی الشهید ▪️شیب الخضیب توو روایت داریم قصد قربت کردن تو رو غارت کردن جلوی چشم همه بهت‌ جسارت کردن توو روایت داریم که عبا رو بردن معجرا رو بردن هرچی که بودو نبود توو خیمه‌ها رو بردن غارت کردن بعدعباس چقدر جرئت کردن اینابه مال حروم عادت کردن غارت کردن ▪️ نوحوا علی الحسین ▪️نوحوا علی الغریب ▪️نوحوا علی الشهید ▪️شیب الخضیب 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
‍ هدیه به امام سجاد صلوات زمینه یا شور روضه ای امام سجاد شعرو سبک رضا نصابی به نفس کربلایی محسن پلداغی ای وای عمری زداغ کربلا می سوخت یادش نمی ره همه جا می سوخت اون غروب تلخ و غم انگیز و پیش نگاش که خیمه ها می سوخت ای وای روز و شب از شام بلا می سوخت برای داغ شهدا می سوخت راه گلوشو بقض گرفته بود وقته مناجات و دعا می سوخت ناله ی دختران و دیده گریه ی کودکان و دیده ضجه ی مادران و دیده ای وای برای داغ شهدا می سوخت همیشه از این ماجرا می سوخت بر اثر ضربه های شلاق تنه تمومه اسرا می سوخت ای وای بچه ای شیر خواره می دید می سوخت هر جایی گهواره می دید می سوخت به یاد خواهرش می ریخت اشک وـ روسری پاره می دید می سوخت سنگ زدن از رو بام و دیده خنده های عوام و دیده بازارو ازدحام و دیده ای وای کربو بلا در نظرش افتاد دید از رو مرکب پدرش افتاد لحظه ی اخر قبل جون دادن یاد نگاهه اخرش افتاد ای وای خنده های شمر نرفت از یادش ماجرای شمر نرفت از یادش لب و دهانه قاریه قران جای پای شمر نرفت از یادش رگای حنجری رو دیده روی نیزه سری رو دیده تو حصیر پیکری رو دیده رضا نصابی
12-Vafate Hazrate ZAYNAB 91 - Karimi 1 [Rasekhoon.Net].mp3
15.74M
منم زینب که معنای وفایم منم که فانی راه بقایم منم یک زن ولی در اوج غیرت امیر فاتح کرب و بلایم به زهرایی شبیه مادرم من به مولایی بسان حیدرم من حسینم رفت اما دین به جا ماند به تنهایی امیر لشکرم من کلید گنج اسرار حسینم چو عباسم علمدار حسینم حسینم گر به مقتل آرمیده من امشب چشمِ بیدار حسینم اگر چه زیر بار غم خمیدم و گر جام بلا را سر کشیدم اگر چه جسم بی سر دیدم اما به غیر از عشق و زیبایی ندیدم همین امروز دیدم دلبرم رفت یگانه سایه روی سرم رفت فرات و اشک خیمه موج میزد لب تشنه حسینم از حرم رفت به مقتل دیده های دخترش بود که تیغ دشنه روی حنجرش بود تمام لحظه های سر بریدن سرش بر روی پای مادرش بود زبانِ گفتنم آتش گرفته ز کعب نی تنم آتش گرفته حرم میسوخت طفلی داد میزد که بابا دامنم آتش گرفته غم تو آتشی بر جان ما زد یکی آتش به جان خیمه ها زد یکی انگشت و هم انگشترت برد یکی رأس تو را بر نیزه ها زد تو رفتی و میان خیمه ماندیم تیمم کرده و چادر تکاندیم نشسته خسته با دستان بسته همه با هم نماز صبر خواندیم غم تو آتشی بر جان ما زد یکی آتش به جان خیمه ها زد یکی انگشت و هم انگشترت برد یکی رأس تو را بر نیزه ها زد س کریمی @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
🔘پس از ورود اهلبيت علیه السلام ابن زياد حكم نمود كه سر مطهر امام حسين علیه السلام را پيش روى او نهادند و زنان و دختران و كودكان در مجلس حاضر گرديدند. ابن زياد لعين متوجه حضرت زینب شد و گفت: حمد خدا را كه شما را رسوا نمود و دروغ شما را ظاهر ساخت. زينب در جواب فرمود: رسوايى براى فاسقان است و دروغگويى درشان فاجران است و ما خاندان رسول خدا چنين نيستيم. ابن زياد گفت : ديدى خدا با برادرت و اهل بيت تو چه كرد! زينب كبرى فرمود: من بجز خوبى از پروردگارم نديدم ، شهداى كربلا گروهى بودند (از بندگان خاص خدا) خدا عزوجل شهادت را براى ايشان مقدر فرموده بود و آنها به سوى آرامگاه ابدى خود شتافتند و به زودى خداى تعالى بين تو و آنها جمع نمايد و به حسابرسى پردازد و آنان عليه تو حجت اودند و با تو دشمنى نمايند؛ پس ‍ نظر نما كه در روز رستاخيز رستگارى و پيروزى از آن كيست؟ اى ابن مرجانه! مادرت به عزايت نشيند. راوى گويد: باشنيدن اين گفتار از زینب کبری ابن زياد در خشم شد چنانكه مى نمود تصميم به قتل حضرت دارد ... 📚 لهوف سيد بن طاووس 💚