motiei.Babolharam.net.EmamHasan_4.mp3
8.2M
|⇦•غارت زده ام...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی•ೋ
❁༻↷◈↶༺❁
|⇦•غارت زده ام...
#قسمت_اول روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی•ೋ
❁༻↷◈↶༺❁
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
❁༻↷◈↶༺❁
غارت زده ام، مثل همون شبی که دیدم
مادر رو خاک کوچه غریبونه نشسته
غارت زده ام مثل همون شبی که زینب
گفت خبر داری که پهلوی مادر شکسته؟
غارتزده ام مثل همون شبی که دیدم
دست مادرو گرفتی و آوردی خونه
پرسیدم ازت که صورتش چرا کبوده؟
گفتی که آروم بگو! بابا هم نمیدونه
غارت زده اون نیست که بی دار و نداره
غارت زده اونه که برادری مثِ حسن نداره
غارت زده ام مثل همون شبی که دیدم
با صورت زخمی پدر و آوردی خونه
*شب آخره...شب آخر برات میدن...بعضی ها رو قبول می کنند...امشب، هم شب حضرت زهراست...هم شب امیرالمؤمنینِ....*
غارت زده ام مثل همون شبی که دیدم
با صورت زخمی پدرو آوردی خونه
اون لحظه ای که طبیبای کوفه میگفتن:
بابای شما خیلی تو دنیا نمیمونه
*اون موقعی که طبیب نگاه کرد...صدا زد:یا امیرالمومنین! اگه وصیتی داری بفرما...به زینبش چی گذشت....*
غارت زدهام مثل همون شبی که دیدم
چشمایِ پدر خیره شده به سمت اون در
لبخندی زد و چشماشو بست و گفت: یازهرا
پیچید توی خونمون یه لحظه بویِ مادر
غارت زده اون نیست که بی دار و نداره
غارت زده اونه که برادری مث حسن نداره
*شب شهادت آقامونه...کربلا هر کس نرفته از حسن خواهش کند...حسن جان...ای غریب مدینه...شاید سال بعد زنده نباشم شب شهادتت...*
غارت زدهام مثل همین لحظه که داری
جون میدی جلو چشامو من آتیش میگیرم
*شیخ صدوق نوشته در امالی:یه وقت امام حسین وارد شد...دید تشت مقابل برادره...از این جا به بعد برا تو روضه نمی خونم... از این جا مادرش رو دعوت می کنم...کاری به کار تو ندارم...شنونده روضه یه نفر باشه"فَلَمّا نَظَر الیه بَکا..."وقتی برادر رو به این حال دید که لخته های خون از کنار دهان مبارکش داخل طشت می ریزه شروع کرد گریه کردن...صدا زد "ما یُبکیک یا اباعبدالله...؟! " حسینم چرا گریه می کنی؟!عرضه داشت" اَبکی لِما یُصنَعُ بِک..."مگه می تونم گریه نکنم؟!این حالت رو می بینم...این منظره رو می بینم... فرمود:چیزی نشده...اتفاقی نیفتاده"ان الذی یُعطی الیَّ سَمُّ یُدَسُّ الَیَّ فَاُقتَلُ به" داداشم فقط زهر به کام من ریختن...راحت جون میدم...نه خبری از نیزه هست...نه شمشیری هست...این جا چوب نمی زنن...عصا نمی زنن...کسی به دخترام چپ نگاه نمی کنه..."و لکن لایوم کیومک یا اباعبدالله..."*
دارم به دلم آه سینه سوزی
چون روز حسین نیست روزی...
*بعد شروع کرد مقتل خوندن..."يَزْدَلِفُ إِلَيْكَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ..."یه روزی می رسه سی هزار نفر دورت رو می گیرند..." يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله...وَ يَنْتَحِلُونَ دِينَ الْإِسْلَامِ ..."همه شون ادعای مسلمونی دارند...همه میگن ما اهل پیغمبریم....ما امت پیغمبریم... " فَيَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِكَ وَ سَفْكِ دَمِكَ"همه جمع میشن تو رو بکشند...خونت رو بریزند...از اینجا به بعد امام حسن دیگه روضه اهل حرم خوند..."وَ انْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ ..."حرمتت رو میشکنند..."وَ سَبْيِ ذَرَارِيِّكَ وَ نِسَائِكَ..."دخترات و زن ها رو به اسارت می برند..." وَ انْتِهَابِ ثَقَلِكَ..."خیمه هات رو غارت می کنند... " تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً "حسینم! وای از اون روزی که از آسمان خون و خاکستر می باره...{اگه این جمله امام حسن رو شنیدی و اشک چشم نداشتی؛ اولین کاری که می کنی بگو:"استغفرالله ربی و اتوب الیه" }"وَ يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شَيْءٍ ..."عالم و آدم برات گریه می کنند...همه چی برات گریه می کنه..."حَتَّى الْوُحُوشُ فِي الْفَلَوَاتِ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَارِ..."گرگای بیابون برات گریه می کنند...ماهی های دریا برات گریه می کنه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#قسمت_پایانی روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی•ೋ
❁༻↷◈↶༺❁
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
❁༻↷◈↶༺❁
طبری نقل می کنه زینب از خیمه ها بیرون آمد،صدا زد:"اَ یُقتَلُ ابوعبدالله و انت تَنظُرُ الیک..."دارند برادر من رو می کشند تو داری نگاه می کنی؟!راوی میگه: "فَکَاَنّی اَنظُرُ الی دُموعِ عمر و هی تَسیلُ علی خَدَّی و لِحیَتِه...."میگه دیدم این گرگ بیابون شروع کرد اون چنان گریه کردن که اشک روی محاسن نحسش جاری شد "وَ صَرف وجهَه عنها..."روش رو برگردوند....*
غارت زدهام مثل همین لحظه که داری
جون میدی جلو چشامو من آتیش میگیرم
*غارت زده منم که برادری مثل حسن از دست دادم...حالا من روضه ت رو
بخونم...تو روضه من رو خوندی*
غارت زدهام مثل همین لحظه که داری
جون میدی جلو چشامو من آتیش میگیرم
از دست حسین تو که کاری برنمیاد
ای کاشکی برادرم به جای تو بمیرم
غارت زدهام مثل همین لحظه که میگی
لایوم کیومک حسین و میری از حال
ای کاش که همین جا کربلای من بپاشه
ای کاشکی تو باشی من برم میون گودال
#شاعر: رضا یزدانی
*حالا که این دو برادر دارن باهم حرف می زنن یه چیزی یادم آمد...*
غریب کوچه ها شدن با من...با من
غریب کربلا شدن با تو...با تو
دیدنِ مادر رو خاک با من...با من
شهید سر جدا شدن با تو...با تو
تو نبودی و دیدم، روی خاکه یه مادر
نیستمُ تو میبینی، روی خاکه یه خواهر
غریبِ در وطن شدن با من...با من...
شهید بی کفن شدن با تو...با تو...
تو خونه دست و پا زدن با من...با من...
قتلگاه دست و پا زدن با تو...با تو....
"والحسین یَجودُ بنفسه..."
من با خاطرههای غمِ فاطمه مُـردم
غریبونه به دستت پسرامُ سپردم
*روضه من تمومه...امشب حسینت باهات مساوات کرد...گفت:حرم برادرم خلوته...اگه مدینه کسی نمیره...کربلا هم نیایید....حرمی هم که نداشت...عمری دخیلم به حرمی که نداری....یه قبر خاکیه....اربعین ما رو کربلا نبردی...یادت باشه...نوکراتو ببخش...چه جوری بگیم...؟!هر سال می آمدیم اینجا شب آخر چی می خوندیم؟به هر موکب نمک گیر امام مجتبی هستیم...فردا دیگه راهی می شدیم...هر چی تو بخوای همون خوبه...*
پنجره و کبوترا با من...با من...
ضریح و ایوون طلا با تو...با تو...
خلوتی صحن بقیع با من...با من...
شلوغی کرب و بلا با تو...با تو...
شبای جمعه من هم زائر کربلاتم
پای روضهی مادر گوشه قتلگاتم
"یا بُـنَـیَّ مِنَ الماء مَـنَـعوکَ مَـنَـعوک
یا بُـنَـیَّ بُـنَـیَّ ، قَـتَـلوکَ ذَبَـحوک"
ای حسین جان حسین جان
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
pooyanfar.Babolharam.net.EmamHasan.mp3
7.8M
|⇦•اي دل طوفانيم...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•ೋ
❁༻↷◈↶༺❁
|⇦•اي دل طوفانيم...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر•ೋ
❁༻↷◈↶༺❁
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
❁༻↷◈↶༺❁
اي دل طوفانيم آرام باش
لحظه ای با طبع من همگام باش
بشکن ازپایِ قلم زنجیر را
واکن این بغضِ شبِ دلگیر را
واژه هايم را پر از احساس كن
ديده را از اشك چون الماس كن
بشکن ازپای قلم زنجیر را
واکن این بغضِ شبِ دلگیر را
تا نويسم هرچه بی هنگامه ای
سوي آن صحرا نشسته نامه اي
ای لب و چشمت شراب و شهدِ من
ای تو آمین دعایِ عهدِ من
كعبه آوازِ حجازِ من توئي
مستحباتِ نمازِ من توئي
اي تو آرام دل هر بي شكيب
مستجابِ آخرين اَمن يجيب
يادت اي قامت قيامت هر كجا
كرده غوغاي قيامت را به پا
چيست اين دلشوره هاي بيكران
پشت كاشي هاي سبز جمكران
كِشتي اميد در گِل تا به كي
بانك اللّهم عجل تا به كي
تا به كي از داغ هجران تو صبر
جلوه كن اي آفتابِ پشت ابر
كاش برگردي كه برگردد بهار
كاش گردد دست بوست ذوالفقار
کاش گَردی درغبارت میشدم
یاچوآهویی نثارت میشدم
كاش يكدم ميهمانت مي شدم
نيمه ي شب روضه خوانت مي شدم
ای ظهور آیۀ ایمان بیا
برگُل لب های تو قرآن بیا
بانگ هَل من ناصرت کعبه برآر
کعبه را بر این سیاه پوشی درآر
خيز و بر هم زن همه آرامشان
آب شيرين تلخ كن بر كامشان
خيمه هاي تشنه را آبي رسان
کودک شش ماهه را آبی رسان
اهل بيت عشق را درياب زود
خيمه عباس مانده بی عمود
فاطمه بین درودیوارمیخواند تورا
زینب کبری سَرِ بازار میخواند تورا
*روزشهادت امام مجتبی ست،اون آقایی که یه عمرصدازد:مادر!....*
ایستادم به روی پنجۀ پایم اما چه کنم
دستش ازروی سرم ردشده برمادرخورد
*یه زائر امروز کنار مزارش نیست، نه شمع وچراغی، میدونم همه حاجت دارین...
میگه:امام حسن مجتبی، وقتی همه ی کاروان ها برای حج عازم میشدن ، بعد ازچند روز دستور میداد تمام شترها و ناقه ها رو آماده کنند، خودش پای برهنه راه می افتاد تو مسیر، هرکسی جا مونده بود گوشه کنارافتاده بود، امام حسن یاریش میداد، میرسوند به مکه، لذا وقتی کاروان اقا میرسید، بزرگترین کاروان، کاروانِ امام مجتبی بود.
آقاجان! ما داریم از اربعین جا میمونیم ، کاری برای شما نداره امضا کنی، این دست جمع اربعین به اسم شما برسیم دَم باب القبله*
سلام ای درصبوری بی قرینه
غریب دوم شهر مدینه
سلام ای برتر از ایوب صبرت
که نَبوَدسایبان برروی قبرت
مزارت سجده گاه آفتاب است
ولی افسوس ویران وخراب است
تو را با رنج و غم بسیار کشتند
تورابین در و دیوارکشتند
*میخوای روضه خون امام حسن بشی بسم الله...*
وای من و وای من و وای من...
میخ در و سینۀ زهرای من ..
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند
مادر این غم کجا برم که تورامردها زدن
این غم کجا برم که تورا بی هوازدن
*شاید همین موقع ها بود که دیدن چهره اش سرد شده، کبود شده، فرمود: تشتی برام بیارید. گفتن: الحمدالله مثل هربار زهر رو برمیگردونه، اما یه وقت دیدن پاره های جگر...
«آی ناله دارها! خریدارِ ناله زدن برای امام حسن، حضرت زهراست...»
یه وقت یه غلامی صدا زد: خواهرش داره میاد...
امام حسن فرمودند: تشت رو ببرید، نکنه زینبم نگاه کنه، خون های لب و دهانش رو پاک کرد....
میخوام بگم: یا امام حسن! دلت تاب نیاورد پاره های جگر رو میانِ تشت ببینه زینب کبری، اما همین روزا بود... *
ناله هاتان به ثریا می رفت
خیزران بود که بالا میرفت
*یه دست چوب خیزران، یه دست جام شراب، نا نجیب با چوب به لب دهان حسین می زد...ای حسین...*
در خانه شدی جفای همسر دیدی
مسجد رفتی و غربت حیدر دیدی
ازخانه و مسجد چو رها میگشتی
در کوچه شدی قاتل مادر دیدی
یازهرا.....
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
🌴خداوند کرم امیر بی حرم
🌴خودم قربونیتم به جون مادرم
🎤 #محمود_کریمی
⏯ #نماهنگ #زمینه
👌بسیار دلنشین
1_936007554.mp3
12.34M
نوحه های امام حسن علیه السلام
#واحد «خداوند کرمی،تمام باورمی»
با مـداحی: #حاج_محمود_کریمی
هیأت ثارالله مسجد امام الهادی ع
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
من كه از داغ حسين غرق ملال و مَحَنَم
من مسلمان شده ی دست امام حسنم
من گدای کرم گُل پسر ِ فاطمه ام
حسنی ام بنویسید به روی کفنم
◼️هفتم صفر شهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیت باد
🌹 السلام علیک یا حسنبن علی یا امام مجتبی 🌹
بارها، چرخ ستمکار تو را کشت حسن
ماجرای در و دیوار، تو را کشت حسن
غم بیدردی انصار، تو را کشت حسن
به چه تقصیر دگر یار، تو را کشت حسن
🏴 طبق برخی روایات معتبر امشب، شب شهادت امام مجتبی (علیه السلام) میباشد.🏴
✨#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
33.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
نوحه های امام حسن علیه السلام
#شور «توی هفت آسمون یا ...»
#شب_ششم_محرم
هیات رایت العباس علیه السلام
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
مداحی آنلاین - ویژه شهادت امام حسن مجتبی.mp3
6.46M
با حال مناسب گوش کنید😭🖤
و باز هم
حسن غریب مادر...😭
التماس دعا