eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) 🔴 فتنہ بازبرملت رسیده امتحان حملہ ھا گردیده بر این آرمان فتنہ ها برپا بر این روح و روان رهبرم تنهاشده، پیر و جوان غافل از هردین وهرقرآن شدیم ازچه رو،مزدور بن سلمان شدیم آه ازاین مردم خوار و ذلیل این منافق پیشگان بس قلیل درخیابان وبه کوچه چون،علیل همچون قوم ابرھہ اصحاب فیل مردمی بزدل ،پی،آهنگ غم تاکشندآتش به قرآن عجم برخوارج ، شوق ایل عاد شد زنده یاده تنگہ ی مرصاد شد نسل ایرانی دوصدصیاد شد ناله درآتش بسی،فریاد شد این خوارج فتنہ برپاکرده اند آل سفیانی ستم آورده اند سینہ ها درغصه،مالامال بود آتشی کینه بہ بیت المال بود هرکبوتر بین، شکسته بال بود مردمانی هم پی غربال بود این دیار ،شیرمردان علی است ملک شیران است وایران،علی است پرچم ما تاابدبر جان ماست هستی ما عترت و قرآن ماست سرزمین عهدواین پیمان ماست چون ولایت دین وهم ارکان ماست چشم هرشیعه فقیہ ھست ،.ولی است دلخوشی تنها، دم سید علی است سلبریتی ها چه،غربی گشته اند همچو،بن سلمان، وھابی گشته اند لیدر مریم رجوی گشته اند بهر فتنہ گرمربی گشته اند سلبریتی ها چہ خود را باختند نان ما خوردند و بر ما تاختند ھوشیار اند ،این قوم بصیر بسته پیمان اند،از خم غدیر بوده برما، حضرت حیدر امیر بی نظیرند کشورما، بی نظیر کشور ما ،مستدام است در جھان درلوای پرچم،صاحب الزمان غلامی(مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خنجرملعون زپشت سر ، سرت راتابرید فکر و ذکرم با سربی پیکرت درگیر شد.. خونِ رگهایت مرا بیچاره ی عالم نمود... قامت من درغمت،در هم شکست و پیر شد درسرازیری گودال تنت غارت شد خواهر گریان تو،از زندگی اش سیر شد مجنون کرمانشاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام # ✅ یا امیرالمومنین(ع) ... دل ما وقف سراي نجف است هست وبودما فدای نجف است رونق سفره اگرگشت زیاد همه از لطف و عطای نجف است چقدر دور علی(ع)زواراست چونکه مرهون دعای نجف است عاشق ونوکره کوی علی ام ایل واجدادم گدای نجف است هرکه بیمارست.گوییدش بیا دارویش دارالشفای نجف است قد کشیدم با دعای حضرتش این دلم تحت لوای نجف است گنج علمت یاعلی درسینه است چشم ما خاک سرای نجف است مرتضی برعاشقش دارد نظر سینه ام غار حرای نجف است یاعلی گویم به هرصبح ومسا راز هستی درسرای نجف است پای میزان عمل ,میزان علیست هرگنهکاری گدای نجف است می شود شبهاسحردراین سرا درسرعاشق هوای نجف است ذکره حیدر مرده را احیاکند مردن عاشق برای نجف است کاش عمرم صرف مولایم شود درسرمن ماجرای نجف است گردتاگرده علی خیل ملک جبرییل عبده سرایِ نجف است تاابدسلطان (مجنون)حیدر است عرش اعلاخودگدای نجف است 🔸شاعر: غلامي(مجنون كرمانشاهي) ___________________________ _کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
طواف کعبه نمایم به ربنا ی حسین وصال حق شده مقصود آتنای حسین شود که یک شب جمعه بیاید و برود و روزی ام بشود صحن کربلا ی حسین فراق صحن وسرایت دل مرا برده مریض عشقم وهستم پی دوا ی حسین ببین برای توهر شب به اشگ میشوم دو دیده را که شودباز آشنا ی حسین رگ حیات ، من آقا بود فدای غمت که گشته ذات خداوند خون بهای حسین خوشم به وقت و به هنگام مرگ ، جز نامت نمیرسددگر از حنجره صدای حسین سپرده ام تن خود رابه دست تابوتم که تا تنم برسد باز درسرای حسین میان بحث فقیهی ، فقیه چنین میگفت کفن به تن شده اینگونه بوریای حسین هلاک شد دل ودیده بپای عشق شما به روضه جان شده قربان وهم ادای حسین ** فتاده پاره ی قرآن میانه ی گودال زنم به سینه وبر سر دگر برای حسین میان گودی مقتل تو را عدو میزد نشسته تیر سه شعبه به جای جای حسین آرمین غلامی_مجنون_کرمانشاهی
(ع) سره گودال غریبانه بهم میریزد زیرخنجرتن شاهانه بهم میریزد قامت زینب ازاین واقعه گردیده کمان دشمنی خیمه ی دردانه بهم میریزد بین گودال سرت بودکه خنجرمیخورد عشق زینب بی تو این لانه بهـم میریزد به پریشانی زینب همگی خندیدند مو که یک شب نخورد شانه بهم میریزد درکنارجسدت تابه سحرسوخته ام گرخورد شعله به "پروانـه" بهم میریزد اشک های دیدگانم همه هِـق هِـق شده بود دخترت گوشه ی ویرانه بهم میریزد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
تا ابد روی تو چه تابنده است سینه ازعشق تو چه پاینده است تاِ قیامت عشق شمازنده است دلت از مهر و عشق آکنده است یا حسین برشما چه زیبنده است مست جام توشد دلم ارباب صید دام توشد دلم ارباب عبد رام توشد دلم ارباب چون بنام توشد دلم ارباب دلم ازعشق تو چه آکنده است ازکرامت تو خانه ام دادی مو پریشم تو شانه ام دادی ازکرم آب و دانه ام دادی لطف خود بی بهانه ام دادی ِ لطفت آقا زِ بس که بخشنده است کرم ولطف کرده ای برمن عطر تو برده عطر و بوی وطن عاشقم برتوچون اویسِ قرن بتکان باز هم گنه از دلِ من... ... دل براین عطر دلنشین بند است من چوقطره حسین چون دریاست چقدربین صحن او غوغاست یاحسین جان... ضریح تو اینجاست هرشب جمعه کربلا غوغاست بردن نام توخوشایند است کرده ای عشق خودبه من اثبات دل کجا خواندن از شما... هیهات مینویسم به جای این ابیات بر حسین وبر آل او صلوات عشق او ضامنِ فرستنده است وسط معرکه جلی خواندی توچنین بی معطلی خواندی سنگ می خوردی و ولی خواندی زیرخنجر "علی علی" خواندی شاهد دیدنت خداوند است سینه ی تو که جای هرکس نیست خیمه ی توکه جای کرکس نیست این خلافت برای ناکس نیست لایق دوستی شما پس نیست... ...غیره عباس که رزمنده است لشگرت کو... پس اجل عشق است راه توحید از ازل عشق است حق این حرف چون عسل عشق است عشق روی توبی مثل عشق است عشق تو حق به قلب ما کنده است شدسرا زیر اشک و آه حسین کشته شد لشکروسپاه حسین مذهب زینب است راه حسین مثل موجی به تکیه گاه حسین... ...مذهبت یاحسین خروشنده است حاج آرمین غلامی_مجنون_
😭😭😭 اشعارگودال_امام حسین(ع) درگیر وداره نیزه تنت جابجاشده درزیرچکمه ها بدنت جابجاشده چیزی نمانده ازبدن غرق خون تو یا دکمه های پیرهنت جابجاشده اینگونه پیش زینب خود دست وپامزن در زیر دست وپا دهنت جابجاشده جایی نیافتم که ببوسم تن تورا آن نیزه های در بدنت جابجاشده جاری شده زپیکره توخون برادرم دیدم که شال پیرُهنت جابجاشده ای پاره پاره تن.بدنت زیرنیزه هاست یابوریا شده کفنت، جابجاشده _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ___________________ لینک اشعار .حاج آرمین غلامی.(مجنون) اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی):
امام_حسین دست وپامیزدمیان شعله آن پر سوخته خیمه را دیداوبه دست یک ستمگر سوخته دامن اطفال بین شعله ها آتش گرفت با جسارت ، شمرملعون گفت کوثر سوخته از در و دیوارخیمه شعله بالا میکشد گفت خولی بنگرید اولاد حیدر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست بین آتش خیمه ی آل پیـمبـر سوخــته ارثِ مادر برده اند این قوم درکرب وبلا خیمه های اهل بیت چون بیت مادر سوخته هربلایی راکه زینب دیده پیرش کرده است بهر ه این طفل سه ساله اومکرّر سوخته گوشه ای زانوبغل دارد رباب خون جگر گوشه ی صحرا به یاد حلق اصغر سوخته بسکه می پیچد به خود زینب ازاین دردوبلا پیکرِ ام المصائب ، پای تا سر سوخته ديده گان عمه ها چون کاسه ی اشک ست وخون بیشتر از هرکسی سجادمضطر سوخته دست وپامیزد حسین وشاهداین ماجراست دامان وپیراهن و بازو معجر سوخته 🔸شاعر: _غلامی(مجنون کرمانشاهی) ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 . اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی):
ادرکنی شب جمعه.... مردن برای دیدن روی حسین خوش است زنده شدن فقط سره کوی حسین خوش است صحن وسرای تو به تبرک گزیده ام اینجا به قطره آب وضوی حسین خوش است آخر فراق صحن شمامی کشد مرا تنهاشهادت سر کوی حسین خوش است اینجا رضایت تو رضای خدا بود گفتارحق به خلق نکوی حسین خوش است درمجلسی که عطر هوای روضه ی بپاست ماندن به یک تنفس بوی حسین خوش است حبل المتین من گره کار دست توست وابستگی به یک سر موی حسین خوش است مارابه ناله ها ی سحرآشنابکن ماندن به رازهای مگوی حسین خوش است آقا معارف تو و زهرا شنیدنی است زیرا زبان فاطمه گوی حسین خوش است دیدار کربلای تو ارباب چه دیدنیست مردن کنار تربت کوی حسین خوش است شبهای جمعه صحن وسرای تو دیدنی است بوسه به خاک وتربت و روی حسین خوش است عمری به سید الشهدا داده ام سلام این اشگ دیده ام به سبوی حسین خوش است (مجنون)شبی به یادتو جان گر دهد رواست زاری نیمه شب همه سوی حسین خوش است غلامی (مجنون)
😭😭 اشعار لطمه زنی_حسین(ع) با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن پیراهن وعبای تنم رابهم نزن گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن سالم نمانده جای دگر درتن حسین باپای خود دگر بدنم رابهم نزن دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن غارت شده تمامی اعضای پیکرم این بوریا شده کفنم رابهم نزن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ___________________/___ لینک اشعار .حاج آرمین غلامی.(مجنون)
_گودال _حضرت امام حسین(علیه السلام)... درسراشیبی گودال حسین راکُشتند دور از چشم همه یکه و تنها کُشتند پسر شیر خدا روی زمین افتاده زینت عرش خدارا بر ه زهرا کُشتند آخرین مرحله درگودی مقتل این بود ..خنجر از پُشت کشیدندوخدا را کُشتند به لبِ تشنه سرت گشت جدا ازبدنت بدنت رابه زیر مشت ولگدها کُشتند اینچنین راه رسیدن به تو را فهمیدند خولی وشمرتوراگوشه ی صحرا کُشتند تنت افتادبدست خولی وشمروسنان همچو گرگان تن توبرلبِ دریا کُشتند زینت دوش نبی دو سرا بودی،تو اکبرت را پیش چشم تو و طاها کُشتند ساقی آب آورت را پیش چشمان شما یاکه پیش دیده یِ زینب کبری کُشتند يك نفرمردنباشدكه كند ياري تو لشگری بی سر و پا خون خدا را کُشتند همه جاحرف تو وحرف تن پاره ی توست خولی وشمرتورایکه وتنها کُشتند _-آرمین غلامی(مجنون) التماس دعا
اشعار ناب آئینے🔹 #مرثیه_امام_حسین نفس نفس زدنم را نظاره میکردند جراحت بدنم را نظاره میکردند لباس های مرادشمنی به غارت برد که زخمهای تنم را نظاره میکردند دویدم از پیِ مرکب .که دوره ام کردند نحیف تر شدنم را نظاره میکردند به روی سینه ی جای این اراذل نیست غریبی وطنم را نظاره میکردند زخنده های سنان آتشی به جان افتاد و شعله های تنم را نظاره میکردند ز تیزه ونیزه به روی زمین فتادم من ندای واحَسَنم را نظاره میکردند شبیه آن ودیوارو.کوچه می سوزم عزای سوختنم را نظاره میکردند فقط برای تو ودختران دلم میسوخت به گوشه ای بدنم را نظاره میکردند 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 -لینک جدید اشعارمجنون کرمانشاهی @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم جمعه شهادت_و_مصائب_اهل_بیت - -لطمه زنی..حق شعر اداشود کم دست وپادیگربزن ، تادق نکردم گودال دیدی دم مزن، تادق نکردم موهای نازتوبدست شمرافتاد چیزی بگو ای بی کفن تا دِق نکردم بارفتنت بیچاره کردی زینبت را بامن بگو از پیرُهَن تادِق نکردم دلداره من تنها شدن داغِ کمی نیست همدردِ من شو ، جان من تا دِق نکردم اَنداختی ازپا مرا؛ با این وداعت بامن بمان قرآنِ من تادِق نکردم بعداز توباخولی شودزینب گلاویز لَب واکُن اِی آرامِ تَن تادق نکردم گوال بود وشمربودو حنجر تو حالم بپرس ای بی کفن تادِق نکردم برسینه ات با،پانشسته شمرملعون حرفی بگو، ای پاره تن ،تادِق نکردم شاعر: غلامی _(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم الحسین شب جمعه-مقتل خونش چکید زمین؛ دانه دانه در گودال عمرش به پایان میرسد پروانه در گودال انگشترش در دست مانده در هجومی سخت خون می چکد از صورتِ جانانه در گودال شمروسنان با خاطری آسوده میگفتند افتاده دیگر صید زخمیِ این میخانه در گودال کاش و نبیند دخترش رویِ کبودش را موی رقیه(س)شد بدون شانه؛ در گودال سینه شکسته! نیزه خورده سخت بازویش مجروح می پیچد به خود دردانه در گودال درزیرخنجر عاشقانه از علی(ع) میگفت جانِ دو عالم با غمی جانانه در گودال یارب جوابِ «خنجرملعون » تبسم بود از درد می لرزید نای چانه در گودال دستان قاتل روی خنجر رفت ودیدم شد دلخوشی هابادلم بیگانه؛ در گودال شدازقفاباخنجری حنجر پرازخون انگشتهایش شدبریده،دانه در گودال -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم جمعه -اشعار_گودال -اشعارلطمه زنی-حقش ادابشه برسینه ات شمرلعین با،پا چه بدزد آتش به قلب زینب تو،تا ابد زد باچکمه اش مردک ، نشسته روی سینه خنده به روی شاه ، از روی حسد زد گودال بودو حنجرو دستی به خنجر شمرلعین بادیدن تو،حرف بد زد پایی زدوجسم تورا او واژگون کرد با خنجرش بر سینه تو دست رد زد بغض علی را داشت در دل شمرملعون اوخنجرخودبرقفای توچه بد زد افتاده قلب توحسین ازکار گویا شدیکسره کارت، به جسمت با لگد زد هر کس که دستش میرسید باسنگ میزد خولی به جای هر که نیزه را نزد ، زد نامردتر از این سنان هرگز ندیدم سمت گلو،بانیزه اش نامرد بد زد آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
39.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم زیبا استریویی نیمه راه بودم # امام حسین(ع) آرمین غلامی
صفات منافق و مؤمن در سخنان گهر بار مولا امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم تک اابالفضلی امیر دل مداح : حاج آرمین غلامی 📍نشر آثار آرمین_غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396