eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بنویسید مرا یار حسین کشته و مرده ی دیدار حسین اولین بی سر بازار حسین مسلم کوفه ،علمدار حسین 💔
🔳 امام رضا علیه السلام فرمودند: ◼️ هر گاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود . 📚 امالی صدوق، ص ۱۱۱
✅ چون گل دٙرهم شده اینجا گلابت کرده اند قوره ی افتاده ازشاخه شرابت کرده اند بوده ای نقشی تو بر انگشتر دست حسین ای نگین شهرکوفه بی رکابت کرده اند ای سفیر علم در بحث صبوری در اصول مطلب پرجلد کوفه بی کتابت کرده اند نامه های کوفیان دعوت گر این مدعاست عهدوپیمان راشکسته، بی جوابت کرده اند تا بفهمی ماجرای کوفیان را اینچنین کوفیان بی وفا در اضطرابت کرده اند اهل کوفه اینچنین پستند وبی عهدو وفا پیش مولامردم کوفه خرابت کرده اند هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت دلت ای غم سرمازده بی آفتابت کرده اند ابن مرجانه تنت برخاک کوچه میکشید اینچنین درشهر کوفه درطنابت کرده اند بر سره دروازه آویزان شده ازچه سرت بعدکشتن اینچنین بی سر عذابت کرده اند اینچنین گشته کباب از حرف، قلب ما ولی مسلمی واینچنین درغم کبابت کرده اند 🔸 اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
درکوفه غم اشـاره هـا می بینی مرگ همه ی ستـاره هـا می بینی ازکوفه مخواه عهدو وفایی ، زیرا وا کـردن گـوشواره ها می بینی اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
میان کوفه مسلم بي قراری به آغوش کسی جایی نداری شدی آواره در هرکوی وبرزن زبی عهدی کوفه ناله داري اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
✅ آمدم کوفه ولی، بی توگرفتارِ شدم بی تومن ساکن این دیارِ خونبارِ شدم کوفه من، خسته و سَرگشته و بیمارِ شدم من گرفتار دراین کوچه اغیارِ شدم لَعنتُ اللّه به این مردم بی عهد و وفا برعبیدالله وبرمردم، آن دوران ها دگر آرام گرفته خنجرکوفه حسین رنگِ اِحرام گرفته خنجرکوفه حسین زِ سرم کام گرفته خنجرکوفه حسین ختمِ انعام گرفته خنجرکوفه حسین خنجراز راه رسید و به سَرَم تیغ نشست.. استخوان بدنم ازاثر ضربه شکست باز هم رو به توام ، گریه کنان... بی تابم کوفه ، ای یارمیا ، برتو حسین بیتابم مردم کوفه حسین عهد و وفابشکستند منتظرمانده ی مرگم، در شب مهتابم آه دارم روی لب ،ذِکرِ ”حسین جان” گویم خجلم ازتوحسین، سیه اگرشد رویم دل چو ، مشغولِ توسل به محمد» شد و بعد... اشک ، بینِ دیده و چَشمِ تَرَم سَد شد و بعد... ابن مرجانه سرم کردجدا ،ردشد وبعد سرم افتاد زتن وای حسین بد شد و بعد... السّلام حضرتِ سلطان ، به فدایت پدرت میکند مردم این شهرتورا دَر به دَرتَ اشک میریخت ، کمی دردِ دلش وا میشد بین هرگریه ی چنین ، طرحِ معمّا میشد زیرِ لب بودمیا "کوفه " چه نجوا میشد... سرمن به نیزه ها خوب تماشا میشد چکنم وای که نام توحسین روی لب است دل من مضطرب از آمدورفت زینب است دم آخرشده و ، لحظه ی دیدار رسید وقتِ دل دادنِ بَر حضرتِ دلدار رسید راه را باز کن ای گُل ، به دَرَت خار رسید یاحسین کوفه میا، آخر دیدار رسید ابن مرجانه مراکشت وچو گل پژمردم آخرین لحظه به لب نام قشنگت بردمِ زیرتیغ ونیزه ها ، مرثیه خوانی میکرد دیده اش از دلِ او خانه تکانی میکرد ِاینچنین بودکمی یادِ جوانی میکرد همه را بودکه با ناله روانی میکرد یاحسین گفت به لب ، خواست که آرام شود مثلِ یک مرغِ نشسته به سَرِ بام شود... شده پرتاب تنش تا جگرش تیر کشید صورتِش خورد زمین ، ناله ی تصویر کشید... رفتنش دستِ قضا بود ، به تقدیر کشید اوشهادت نامه همه بار به تعبیر کشید زیرِ لب گفت: «حسین کوفه پرازنامردیست غیرمن کسی حسین ،بفکر اولادتونیست 🔸 اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم اشعار محرم/کردی زینوم    رنج    فراوان   دیمه م کربلا  سوگ    عزیزان   دیمه م داخ    عباس    علمدار    حسین م مصیبتتیل وه عدوان دیمه م داخ   اکبر   داغ اصغر  سختمه داغ قاسم اوه  جوانان   دیمه م کودکی     بیمه، وه بین    قافله یا بسی محنت وه،دوران دیمه م م که،خوم، دیمه سرخورشید وه،نی اربن  اربای   شهیدان    دیمه م تازیانه هاتیه،وه ،پیکرم وه دو چاوم، شام ویران دیمه م وه   خرابه   گر   رقیه    همنشین گریه گان،وه  درد هجران دیمه م مجلس   بزم     یزید    بی   حیا تشت زرخورشیدرخشان دیمه م عمه گانم همچو   کوهی  استوار خطبه خوان وه،بین عدوان دیمه م بعد ه،هراشک   ندامت  بی امان وه  میان   قوم   نادان    دیمه م شیت و(مجنون) م،وه بین  قافله زینوم    رنج      فراوان   دیمه م شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) تابستان ۱۴۰۱شمسی
بسم الله الرحمن الرحیم مرثیه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اشعارکردی🌷🌷🌿🌿🌷🌷 اولین قربانیت بیمه حسین م ذبیح کوفه تم،نور دوعین مسلمم پور عقیله با وفام م برار زاگی علی، شیر خدام بی یسه دارالعماره جای م وه شهادت بیه،پر ،مینای م رویه مکه کردمه، وه بانه بام رویه، تو دیرم حسین گیان السلام هرخودی، مولای م نور جلی ای عزیز فاطمه پور علی له، تو دیرم ،م سلام آخرین نایبه تو،بیه وه محنت قرین تاوه ،له کوفه، ای حسین ابن علی تا که،بو،وه نور حق دل منجلی ای صبا پیغام م بوشه وه،میل تا خور دار،بو ،،وه جور کوفیل ای حسین ای،کوفیله بی وفا عهد وپیمان، هیچ نیرن،ای شها جوره، بلبل مسلم آو، مرد خدا وه نوا بیه ،وه سر عهد و وفا له جفا سر وه تنه،م خستنه پیکره،م بین کوفه بستنه باز،مجنونا، بسوز، وه،اشک وآه کشته بی مسلم سفیر بیگناه شاعر..آرمین غلامی 🌿🌷🌷🌿🌿🌷🌷🌿🌿🌷🌷🌿
بسم الله الرحمن الرحیم |⇦• مسلم ابن عقیل •✾•اشعارکردی ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مسلمت جوره،علی بی کس و بی یار بیه تک و تنیا وسط شهر گرفتار بیه گیان زهرا ،ای کوره،فاطمه ،له کوفه،تو ناو تکیه گاهم، جو مدینه در و دیوار بیه گل ای کوفه ی،بی عهدو وفا، خار بیه سره هرکوی وگذر، نیزه تلمبار بیه بی وفایی له مرام ،اهل کوفه ،پیداس بانه این نقشه‌ی کوفه ،وخدا کار بیه اهلیان،نیره وفا ،ویره وفا نیه حسین مسجد جامعه ویره،مال اشرار بیه سره عمامه‌ی م، پر بیه،له خاک و،له سنگ حاصلم دود بیه چاوه ترم، تار بیه لب م، پاره بیه، تا که نوی پاره لبت آوت ،ای گیانا ،وه،ای مهلکه دشوار بیه کاش شیش ماه ترک،باز عقب بایدن حسین وه خدا تازه ربابِ تو منال دار بیه .. ـــــــــــــــــ ..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ابن العقیل بودودلیری سواره بود مردی که در سپهر شجاعت ستاره بود درکوفه او اجازه جنگ آوری نداشت آماده باش، منتظر یک اشاره بود آمدبه کوفه تاکه بگیردوفا وعهد از این که مانده بود دلش پرشراره بود هجده هزارنامه زمردم روانه کرد در جستجوی یافتن راه چاره بود آمدحسین تاکه به عهدش وفا کند در حلقه محاصره صدها سواره بود مسلم اسیرمردم وقومی که بیوفاست دیدی که زخم هاش فزون از شماره بود کوفه میا که شد سرمسلم جدازتن برخاک کوچه پیکر مسلم ستاره بود کوفیه میا که دست به دستان تیغ بود آقا سه شعبه در پی ذبحی دوباره بود شرمنده ام که نوشتم حسین بیا آقامیاکه پیکر من پاره پاره بود . کوفه میا که غارت خیمه کند عدو دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی): @majnon1396
🌹 درسینه ی ماتابه ابدجای حسین است جای فرح انگیز و فرح زای حسین است جز ذات خداوند و رسولش که فهیمند فهمیده کسی نیست که معنای حسین است دل نیست دلی که نبود عاشق رویش در خود ندهد جای تولای حسین است انگار که برصفر به یکباره کنی ضرب آن مذهب و آن مکتب منهای حسین است آنروز به کرات در آنجا همه دیدند قدرت به دو دستان توانای حسین است تاحال ندیده است بخود چشم زمانه این ضربت و آن خطبه غرای حسین است قاضی نتوان گفت برآنکو به قضاوت نادیده بینگارد اگر رای حسین است تا حال کسی از سر تحقیق در این دهر نشناخته جز فاطمه، دنیای حسین است هیهات که آرد به جها ن کسی مثالش (مجنون )چه کسی تالی و همتای حسین است _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)