eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
630 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم |⇦• مسلم ابن عقیل •✾•اشعارکردی ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مسلمت جوره،علی بی کس و بی یار بیه تک و تنیا وسط شهر گرفتار بیه گیان زهرا ،ای کوره،فاطمه ،له کوفه،تو ناو تکیه گاهم، جو مدینه در و دیوار بیه گل ای کوفه ی،بی عهدو وفا، خار بیه سره هرکوی وگذر، نیزه تلمبار بیه بی وفایی له مرام ،اهل کوفه ،پیداس بانه این نقشه‌ی کوفه ،وخدا کار بیه اهلیان،نیره وفا ،ویره وفا نیه حسین مسجد جامعه ویره،مال اشرار بیه سره عمامه‌ی م، پر بیه،له خاک و،له سنگ حاصلم دود بیه چاوه ترم، تار بیه لب م، پاره بیه، تا که نوی پاره لبت آوت ،ای گیانا ،وه،ای مهلکه دشوار بیه کاش شیش ماه ترک،باز عقب بایدن حسین وه خدا تازه ربابِ تو منال دار بیه .. ـــــــــــــــــ ..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بسم الله الرحمن الرحیم |⇦• مسلم ابن عقیل •✾•اشعارکردی ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مسلمت جوره،علی بی کس و بی یار بیه تک و تنیا وسط شهر گرفتار بیه گیان زهرا ،ای کوره،فاطمه ،له کوفه،تو ناو تکیه گاهم، جو مدینه در و دیوار بیه گل ای کوفه ی،بی عهدو وفا، خار بیه سره هرکوی وگذر، نیزه تلمبار بیه بی وفایی له مرام ،اهل کوفه ،پیداس بانه این نقشه‌ی کوفه ،وخدا کار بیه اهلیان،نیره وفا ،ویره وفا نیه حسین مسجد جامعه ویره،مال اشرار بیه سره عمامه‌ی م، پر بیه،له خاک و،له سنگ حاصلم دود بیه چاوه ترم، تار بیه لب م، پاره بیه، تا که نوی پاره لبت آوت ،ای گیانا ،وه،ای مهلکه دشوار بیه کاش شیش ماه ترک،باز عقب بایدن حسین وه خدا تازه ربابِ تو منال دار بیه .. ـــــــــــــــــ ..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🖕🖕🖕 بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) |⇦•تنگ غروب عرفه... با امام زمان روحی له الفدا وتوسل به سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ روزعرفه اجرا شده به نفس حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره دلم هوایی می شه و بونۀ آقا می گیره این روزایی كه دَم به دَم غریبی رو حس می كنم با گریه یاد غربتِ عزیز نرگس می كنم *مجلس ما قابلِ تو رو نداره آقاجان! امروز خیلی ها منتظرِ تو هستن، خیلی جاها سر میزنی، ای حاجیِ فاطمه! یه گوشه نگاهی هم به محفلِ ما بنداز، هر چی باشیم، هر کاری کرده باشیم، امروز از سَرِ تواضع اومدیم، امروز سرمون پایینِ...* تا كه بیای تو از سفر تا كه ببینی حالمو نذر نگاهت می كنم این اشكای زلالمو میون طوفان غمت شكسته بال و پر من كاشكی بیای پا بذاری به رویِ چشم تر من كاشكی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب یا كه یه مُهر و تسبیح از تربت اربابِ غریب كاشكی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی بیای رو منبر بشینی روضۀ ارباب بخونی *روزِ زیارتیِ امام حسینِ، خدا امروز اول به زائرایِ امام حسین نگاه میکنه...* مُسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا بیای و با هم بخونیم "حسینِ من كوفه نیا" كوفه نیا كه اینجاها قحطی آبه به خدا حرمله چشمِ انتظار طفل ربابه به خدا *کوفه نیا، حرمله داره سه شعبه آماده میکنه، کوفه نیا، همه بازار آهنگرا رفتن...* اینجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب نی منتظرِ رقیۀ سه ساله اند همه با فكر انتقام روز می كنن شباشونو نعلای تازه می زنن تمومِ مركباشونو *ده نفر اومدن عصر روزِ عاشورا، گفتن: امیر! ما بودیم، امیر! ما به اسبامون نعلِ تازه زدیم...* رو خاك گرم كربلا سه روز می مونه پیكرت خورشید نیزه ها می شه اینجا سر مطهرت غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم |⇦• مسلم ابن عقیل •✾•اشعارکردی ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مسلمت جوره،علی بی کس و بی یار بیه تک و تنیا وسط شهر گرفتار بیه گیان زهرا ،ای کوره،فاطمه ،له کوفه،تو ناو تکیه گاهم، جو مدینه در و دیوار بیه گل ای کوفه ی،بی عهدو وفا، خار بیه سره هرکوی وگذر، نیزه تلمبار بیه بی وفایی له مرام ،اهل کوفه ،پیداس بانه این نقشه‌ی کوفه ،وخدا کار بیه اهلیان،نیره وفا ،ویره وفا نیه حسین مسجد جامعه ویره،مال اشرار بیه سره عمامه‌ی م، پر بیه،له خاک و،له سنگ حاصلم دود بیه چاوه ترم، تار بیه لب م، پاره بیه، تا که نوی پاره لبت آوت ،ای گیانا ،وه،ای مهلکه دشوار بیه کاش شیش ماه ترک،باز عقب بایدن حسین وه خدا تازه ربابِ تو منال دار بیه .. ـــــــــــــــــ ..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بسم الله الرحمن الرحیم |⇦• مسلم ابن عقیل •✾•اشعارکردی ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مسلمت جوره،علی بی کس و بی یار بیه تک و تنیا وسط شهر گرفتار بیه گیان زهرا ،ای کوره،فاطمه ،له کوفه،تو ناو تکیه گاهم، جو مدینه در و دیوار بیه گل ای کوفه ی،بی عهدو وفا، خار بیه سره هرکوی وگذر، نیزه تلمبار بیه بی وفایی له مرام ،اهل کوفه ،پیداس بانه این نقشه‌ی کوفه ،وخدا کار بیه اهلیان،نیره وفا ،ویره وفا نیه حسین مسجد جامعه ویره،مال اشرار بیه سره عمامه‌ی م، پر بیه،له خاک و،له سنگ حاصلم دود بیه چاوه ترم، تار بیه لب م، پاره بیه، تا که نوی پاره لبت آوت ،ای گیانا ،وه،ای مهلکه دشوار بیه کاش شیش ماه ترک،باز عقب بایدن حسین وه خدا تازه ربابِ تو منال دار بیه .. ـــــــــــــــــ ..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🤞🤞|⇦• و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده توسط حاج_ آرمین_ غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ پردۀ اول این پیراهن اینه صدا زد اسما بگو زینبم بیاد ، همه از حجره برن بیرون .. زینب نشست ، یه دختر سه چهار ساله هی نگاه میکنه مادر چیکار داره ! صدا زد اون بقچه رو بیار دخترم .. بقچه رو باز کرد ؛ سه تا کفن در آورد .. کفن اولُ داد این مالِ منه میدی بابات علی منو کفن کنه .. مات نگاه میکرد زینب ، چی میگه مادر؟ کفن دومُ داد این مالِ بابات علیِ یه شب داداش حسنت این کفنُ از تو طلب میکنه .. کفن سومُ داد اینم مالِ برادرت مجتبی ست .. الله اکبر تو روخدا دقت کن ، یه نگاه کرد دید بقچه دیگه کفن نداره .. (من میگم خوشحال شد) شاید تو دلش گفت خب خدا رو شکر من زودتر از حسین میمیرم .. من داغ حسین به دلم نمیمونه .. من نیستم ببینم حسینمُ کفن میکنن .. صدا زد بگید اون پیراهنُ بیارن پیراهنُ داد به زینب .. دخترم این پیراهن دست بافت خودمه یه روزی میاد حسینتُ میخوان ازت جدا کنن .. یه جایی میاد به اسم کربلا ... بریم پردۀ دوم ببرمت از مدینه کربلا .. پردۀ دوم کجاست! صدا زد خواهرم زینبم بیار پیراهن مادرمُ .. مَقتَل میگه تا ابی عبدالله گفت پیراهنُ بیار زینب فَسَقَطَ عَلى وَجهِ .. (هنوز عاشورا نیومده هنوز گودالی ندیده) تا گفت پیراهنُ بیار ، خانم از هوش رفت .. فهمید دیگه اینجا خونه‌ی آخرِ .. پیراهنُ گرفت بوسید .. سادات ببخشن ، یه کاری کرده ابی عبدالله شاید عاشورا نشه بگیم الان نفس داریم .. جلو چشای خواهر دیدن پیراهنُ داره با خنجری پاره پاره میکنه .. داداش چرا دست بافت مادرمُ پاره میکنی؟ (چی گفت به خواهر..) خواهرم من اینارو میشناسم .. اینا به این پیراهنم رحم ندارن .. نمیخوام این پیراهنُ از تنم در بیارن .. حسین .. پرده‌ی سومُ بگم معطلت نکنم ، دیگه رفتم سراغ اصلِ مطلب . پردۀ سوم کجاست .. زینب اومد تو گودال شمشیرهارو کنار زد .. دنبال پیراهن میگرده .. (یه چیزی بخونیم باهم) گلی گم کرده ام میجویم او را .. به هر گل میرسم می بویم او را گلِ من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهنِ کهنه به تن داشت هرچی گشت دید اثری از پیراهن نیست .. خدایا چه کنه زینب .. یه مرتبه از حلقوم بریده میگه اُخَیَّ الی ... ای حسین .. ده شب میخوای ناله بزنی جانم باریک الله .. حالا ببرمت کوفه ، یه بدنُ بخوان بشناسن یا از سر میشناسن یا از پیراهن میشناسن .. وقتی بدن مسلمُ از بالای دارالعماره انداختن .. بدن بی سر رو خاک کوفه .. طوعه اومد بدنُ از پیراهن شناخت .. آخ بمیرم برات حسین جان ، (هی دارم با خودم کلنجار میرم گریز روضه مُ بگم یا نه ..) الحمدلله مسلم پیراهن داشت به بدن .. پیراهنُ از تنش در نیاوردن .. آخ کربلا .. کاشکی فقط پیراهنُ در میاوردن ، نانجیب اومد تو گودال دید هرکی یه چیزی برده دستش خالی مونده .. یه نگاه کرد به انگشتر حضرت .. برادر جان سلیمانِ زمانی .. ای حسین .. جانم شب اولِ صداتو رها کن برسه کربلا .. وقتی خبر شهادت مسلمُ دادن ، حضرت دختر جناب مسلمُ بغل کرد ، مَحرم بود ، همسر مسلم بن عقیل خواهر ابی عبدالله ست (باریک الله که از من جلوتر بعضیا رفتن ..) اونایی که دختر دارن میدونن ، اگه یه دختر دیگه رو جلو دخترات بغل کنی دخترا حساس میشن .. وقتی دختر مسلمُ نوازش میکرد رقیه هی نگاه میکرد .. چیشده؟! لذا لحظۀ آخر .. نشست تو بغل باباش ، بابا یادته دختر مسلمُ بغل کردی؟.. میخوای منو به کی بسپاری بابا ؟!.. کی بعد از تو منو بغل میکنه؟!.. بغلش نکردن .. داد بزن شب اول یه جمله به جای اینکه بغلش کنن ریختن رو سرش فَاجْتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرابِ حَتّى‏ جَرُّوها عَنْهُ .. بازم بگو حسین ... آرمین_ غلامی # •┄┅══༻○༺══┅┄
🖕🖕🖕 بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) |⇦•تنگ غروب عرفه... با امام زمان روحی له الفدا وتوسل به سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ روزعرفه اجرا شده به نفس حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره دلم هوایی می شه و بونۀ آقا می گیره این روزایی كه دَم به دَم غریبی رو حس می كنم با گریه یاد غربتِ عزیز نرگس می كنم *مجلس ما قابلِ تو رو نداره آقاجان! امروز خیلی ها منتظرِ تو هستن، خیلی جاها سر میزنی، ای حاجیِ فاطمه! یه گوشه نگاهی هم به محفلِ ما بنداز، هر چی باشیم، هر کاری کرده باشیم، امروز از سَرِ تواضع اومدیم، امروز سرمون پایینِ...* تا كه بیای تو از سفر تا كه ببینی حالمو نذر نگاهت می كنم این اشكای زلالمو میون طوفان غمت شكسته بال و پر من كاشكی بیای پا بذاری به رویِ چشم تر من كاشكی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب یا كه یه مُهر و تسبیح از تربت اربابِ غریب كاشكی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی بیای رو منبر بشینی روضۀ ارباب بخونی *روزِ زیارتیِ امام حسینِ، خدا امروز اول به زائرایِ امام حسین نگاه میکنه...* مُسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا بیای و با هم بخونیم "حسینِ من كوفه نیا" كوفه نیا كه اینجاها قحطی آبه به خدا حرمله چشمِ انتظار طفل ربابه به خدا *کوفه نیا، حرمله داره سه شعبه آماده میکنه، کوفه نیا، همه بازار آهنگرا رفتن...* اینجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب نی منتظرِ رقیۀ سه ساله اند همه با فكر انتقام روز می كنن شباشونو نعلای تازه می زنن تمومِ مركباشونو *ده نفر اومدن عصر روزِ عاشورا، گفتن: امیر! ما بودیم، امیر! ما به اسبامون نعلِ تازه زدیم...* رو خاك گرم كربلا سه روز می مونه پیكرت خورشید نیزه ها می شه اینجا سر مطهرت غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم |⇦• مسلم ابن عقیل •✾•اشعارکردی ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مسلمت جوره،علی بی کس و بی یار بیه تک و تنیا وسط شهر گرفتار بیه گیان زهرا ،ای کوره،فاطمه ،له کوفه،تو ناو تکیه گاهم، جو مدینه در و دیوار بیه گل ای کوفه ی،بی عهدو وفا، خار بیه سره هرکوی وگذر، نیزه تلمبار بیه بی وفایی له مرام ،اهل کوفه ،پیداس بانه این نقشه‌ی کوفه ،وخدا کار بیه اهلیان،نیره وفا ،ویره وفا نیه حسین مسجد جامعه ویره،مال اشرار بیه سره عمامه‌ی م، پر بیه،له خاک و،له سنگ حاصلم دود بیه چاوه ترم، تار بیه لب م، پاره بیه، تا که نوی پاره لبت آوت ،ای گیانا ،وه،ای مهلکه دشوار بیه کاش شیش ماه ترک،باز عقب بایدن حسین وه خدا تازه ربابِ تو منال دار بیه .. ـــــــــــــــــ ..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.✌️✌️ و و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم به نفس ..حاج آرمین غلامی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خدا رو شکر به آرزوم رسیدم نمُردمُ و محرمت رو دیدم خیلی دلم تنگِ محرمت بود میدونی این یه ساله چی کشیدم *هی میگفتم محرم میاد مجلس ها برگذار میشه من هستم یا نه .. تو عمرم انقدر دلشوره نداشتم .. فکر میکردم هر وقت اراده کنم روضه هست .. هر وقت اراده کنم میتونم برم .. باورم نمیشد دلشوره بگیرم به محرمت میرسم یا نه ..* شبایِ اولُ دارم میبینم تو آسمونا یا که رو زمینم اجازه داده مادرت دوباره مشکی بپوشم بزنم به سینه م .. حسین ... شبایِ‌عاشقیم،میلرزه شونه‌ها چه‌هق هقی یک دهه با غمت،میگذره‌زود عجب‌دقایقی یه کاری کن بشم نوکرِ لایقی این اولین روضۀ تو لهوفِ که اشکِ شرمندگی رو حروفِ تموم عالم یه صدا با مسلم دارن میگن حسین نیا به کوفه همۀ سال یه عرفه روضۀ مسلم خوانده میشه، الان شبِ اول حقِ این شهیدُ ادا کن : نیا که اینجا ردّی از حیا نیست توی مرام کوفیا وفا نیست اگه میای تنها بیا حسین جان اینجا که جایِ زن و بچه ها نیست چه کردی‌روزگار، ای آسمون با‌اشکِ من ببار کوفیا میکشن، شیرخواره‌تُ با افتخار اگه میای حسین، رقیه‌تُ نیار .. خیلی روضۀ مسلم روضۀ خاصیه چون پیغمبر براش گریه کرده، ابی عبدالله براش گریه کرده .. جوری ابی عبدالله برا مسلم گریه کرد عبارت مقتل میگه حَتی جَرت دُموع عَلی صَدرِه .. وقتی بینِ راه خبر دادن مسلمت رو کشتن یه جوری برا مسلم گریه کرد اشک هاش ریخت رو سینه‌ی مبارکش .. فدات بشم آقا .. اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ اَشْهَدُ اَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَلَمْ تَنْكُلْ، وَاَنَّكَ قَدْ مَضَيْتَ عَلى‏ بَصيرَةٍ مِنْ‏ اَمْرِكَ مُقْتَدِياً بِالْصَّالِحينَ، وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِيّينَ، فَجَمَعَ اللَّهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكَ وَبَيْنَ رَسُولِهِ وَاَوْلِيآئِهِ فى‏ مَنازِلِ الْمُخْبِتينَ .. ان شالله با هم بریم حرم مسلم .. با هم بریم گوشۀ مسجدِ کوفه .. با هم بریم دورِ قبرش بگردیمُ با هم گریه کنیم .. غریب گیر آوردنت .. آقاشم غریب گیر آوردن .. زبانِ حال بگم : خورشیدِ عمرم دیگه بی فروغِ نامۀ کوفیا همه‌ش دورغِ خلوتِ دورِ مسلمِ تو اما بازارِ تیر و نیزه‌ها شلوغِ سفیرتُ با لبِ تشنه کشتن اینا از اولم حیا نداشتن نیا نیا پسر عمو شنیدم برا سرِ تو جایزه گذاشتن نزار که دیر بشه، تنت‌پر از نیزه و تیر بشه نزار که دیر بشه،نزار که‌خواهرت اسیر بشه نزار که دخترت به روزِ پیر بشه مسلم همۀ خاندانشُ برا حسین داد یکی از اون شهدایی که وقتی خبرِ شهادتُ دادن ابی عبدالله به برادرایِ مسلم فرمود شماها شهیدتون رو تقدیم کردید دیگه برگردید .. برادراش گفتن یا اباعبدالله به دو دلیل بر نمی گردیدم؛ تا الان خونی طلب کار نبودیم مونیم، حالا که برادرمونُ کشتن .. بعد یکیشون یه جمله ای گفت عجیب ابی‌عبدالله گریه کرد .. گفت آقاجان اگه برگردیم جوابِ مادرتُ چی بدیم .. اگه پرسید بچه‌مُ وسطِ بیابان رها کردید چی بگیم؟!.. حالا هرکی دلش آماده‌س بسم الله .. وقتی بدنُ از بالا دارالاماره انداختن همه جمع شدن دورِ بدن کسی باور نمیکرد این بدنِ بی سر بدنِ سفیرِ حسین باشه .. هر کی یه حرفی زد نتونستن بدنُ بشناسن .. یه مرتبه دیدن یه زنی میگه برید کنار، نگاه کردن دیدن طوعه‌س .. گفت من میشناسم این آقا مهمانِ خانۀ من بوده .. طوعه اومد بدنُ نگاه کرد گفت این مسلم ابن عقیلِ .. (زود حرفُ گرفتیا..) از کجا شناخت مسلمُ؟! سر که نداشت .. از پیراهن مسلم رو شناخت .. کسی که سر نداره از لباساش میشناسن .. آخ بمیرم برات حسین .. اگر حسینِ من تویی، سرت کو .. یا سر داره یه بدن، یا پیراهن داره یه بدن اگه سر نداشته باشه، پیراهن نداشته باشه یه علامت و مشخصه دنبالش میگردن .. میگن یا انگشتری یا ویژگی خاصی اگه هیچ کدوم نباشه از حجم بدن میشناسن .. یه کاری با این بدن کردن خواهرش هی با تعجب به این بدن نگاه میکرد ، آیا تو حسینِ منی ؟!! ای حسین ... ــــــــــــــــــ ..حاج آرمین غلامی .