#_شهادت_مسلم_ع
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
✅
چون گل دٙرهم شده اینجا گلابت کرده اند
قوره ی افتاده ازشاخه شرابت کرده اند
بوده ای نقشی تو بر انگشتر دست حسین
ای نگین شهرکوفه بی رکابت کرده اند
ای سفیر علم در بحث صبوری در اصول
مطلب پرجلد کوفه بی کتابت کرده اند
نامه های کوفیان دعوت گر این مدعاست
عهدوپیمان راشکسته، بی جوابت کرده اند
تا بفهمی ماجرای کوفیان را اینچنین
کوفیان بی وفا در اضطرابت کرده اند
اهل کوفه اینچنین پستند وبی عهدو وفا
پیش مولامردم کوفه خرابت کرده اند
هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت دلت
ای غم سرمازده بی آفتابت کرده اند
ابن مرجانه تنت برخاک کوچه میکشید
اینچنین درشهر کوفه درطنابت کرده اند
بر سره دروازه آویزان شده ازچه سرت
بعدکشتن اینچنین بی سر عذابت کرده اند
اینچنین گشته کباب از حرف، قلب ما ولی
مسلمی واینچنین درغم کبابت کرده اند
🔸 اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی):
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#_شهادت_مسلم_ع
درکوفه غم اشـاره هـا می بینی
مرگ همه ی ستـاره هـا می بینی
ازکوفه مخواه عهدو وفایی ، زیرا
وا کـردن گـوشواره ها می بینی
اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی):
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#_شهادت_مسلم_ع
میان کوفه مسلم بي قراری
به آغوش کسی جایی نداری
شدی آواره در هرکوی وبرزن
زبی عهدی کوفه ناله داري
اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی):
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#_شهادت_مسلم_ع
ابن العقیل بودودلیری سواره بود
مردی که در سپهر شجاعت ستاره بود
درکوفه او اجازه جنگ آوری نداشت
آماده باش، منتظر یک اشاره بود
آمدبه کوفه تاکه بگیردوفا وعهد
از این که مانده بود دلش پرشراره بود
هجده هزارنامه زمردم روانه کرد
در جستجوی یافتن راه چاره بود
آمدحسین تاکه به عهدش وفا کند
در حلقه محاصره صدها سواره بود
مسلم اسیرمردم وقومی که بیوفاست
دیدی که زخم هاش فزون از شماره بود
کوفه میا که شد سرمسلم جدازتن
برخاک کوچه پیکر مسلم ستاره بود
کوفیه میا که دست به دستان تیغ بود
آقا سه شعبه در پی ذبحی دوباره بود
شرمنده ام که نوشتم حسین بیا
آقامیاکه پیکر من پاره پاره بود
.
کوفه میا که غارت خیمه کند عدو
دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود
اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی):
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#_شهادت_مسلم_ع
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
✅
آمدم کوفه ولی، بی توگرفتارِ شدم
بی تومن ساکن این دیارِ خونبارِ شدم
کوفه من، خسته و سَرگشته و بیمارِ شدم
من گرفتار دراین کوچه اغیارِ شدم
لَعنتُ اللّه به این مردم بی عهد و وفا
برعبیدالله وبرمردم، آن دوران ها
دگر آرام گرفته خنجرکوفه حسین
رنگِ اِحرام گرفته خنجرکوفه حسین
زِ سرم کام گرفته خنجرکوفه حسین
ختمِ انعام گرفته خنجرکوفه حسین
خنجراز راه رسید و به سَرَم تیغ نشست..
استخوان بدنم ازاثر ضربه شکست
باز هم رو به توام ، گریه کنان... بی تابم
کوفه ، ای یارمیا ، برتو حسین بیتابم
مردم کوفه حسین عهد و وفابشکستند
منتظرمانده ی مرگم، در شب مهتابم
آه دارم روی لب ،ذِکرِ ”حسین جان” گویم
خجلم ازتوحسین، سیه اگرشد رویم
دل چو ، مشغولِ توسل به محمد» شد و بعد...
اشک ، بینِ دیده و چَشمِ تَرَم سَد شد و بعد...
ابن مرجانه سرم کردجدا ،ردشد وبعد
سرم افتاد زتن وای حسین بد شد و بعد...
السّلام حضرتِ سلطان ، به فدایت پدرت
میکند مردم این شهرتورا دَر به دَرتَ
اشک میریخت ، کمی دردِ دلش وا میشد
بین هرگریه ی چنین ، طرحِ معمّا میشد
زیرِ لب بودمیا "کوفه " چه نجوا میشد...
سرمن به نیزه ها خوب تماشا میشد
چکنم وای که نام توحسین روی لب است
دل من مضطرب از آمدورفت زینب است
دم آخرشده و ، لحظه ی دیدار رسید
وقتِ دل دادنِ بَر حضرتِ دلدار رسید
راه را باز کن ای گُل ، به دَرَت خار رسید
یاحسین کوفه میا، آخر دیدار رسید
ابن مرجانه مراکشت وچو گل پژمردم
آخرین لحظه به لب نام قشنگت بردمِ
زیرتیغ ونیزه ها ، مرثیه خوانی میکرد
دیده اش از دلِ او خانه تکانی میکرد
ِاینچنین بودکمی یادِ جوانی میکرد
همه را بودکه با ناله روانی میکرد
یاحسین گفت به لب ، خواست که آرام شود
مثلِ یک مرغِ نشسته به سَرِ بام شود...
شده پرتاب تنش تا جگرش تیر کشید
صورتِش خورد زمین ، ناله ی تصویر کشید...
رفتنش دستِ قضا بود ، به تقدیر کشید
اوشهادت نامه همه بار به تعبیر کشید
زیرِ لب گفت: «حسین کوفه پرازنامردیست
غیرمن کسی حسین ،بفکر اولادتونیست
🔸 اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی):
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
۲۰۲۴_۰۶_۱۵_۱۱_۵۴_۰۴.mp3
1.27M
#_شهادت_مسلم_ع
_یامسلم ابن عقیل،
هستم به کویت دخیل
ابن العقیل بودودلیری سواره بود
مردی که در سپهر شجاعت ستاره بود
درکوفه او اجازه جنگ آوری نداشت
آماده باش، منتظر یک اشاره بود
آمدبه کوفه تاکه بگیردوفا وعهد
از این که مانده بود دلش پرشراره بود
هجده هزارنامه زمردم روانه کرد
در جستجوی یافتن راه چاره بود
آمدحسین تاکه به عهدش وفا کند
در حلقه محاصره صدها سواره بود
مسلم اسیرمردم وقومی که بیوفاست
دیدی که زخم هاش فزون از شماره بود
کوفه میا که شد سرمسلم جدازتن
برخاک کوچه پیکر مسلم ستاره بود
کوفیه میا که دست به دستان تیغ بود
آقا سه شعبه در پی ذبحی دوباره بود
شرمنده ام که نوشتم حسین بیا
آقامیاکه پیکر من پاره پاره بود
.
کوفه میا که غارت خیمه کند عدو
دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود
اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی):
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شب_شهادت
#غزل کوردی
هیچ کس جوره ،م در کوفه گرفتاره تو نی
شکوه دیرم ای حسین ،مسلم مگه يار ه تو نی
حال و روژ م، تماشاییه له کوفه حسین
تکيه گاه م حسین ،گوشه ديواره تو نی
روژه دارم من و لب تشنه و سر گردانم
طوعه وت مسلم، کسى بانى افطاره تو نی
دس کوتامه بان دس ،دل نگرانم چه بکم
جوره م هيچ سفيرى خجل و يار ه تو نی
منه مسلم وخدا ،سینه سپر کردم ارات
قلب م سوخته له، داخى مسمار ه تو نی
اهل اي شهر حسین سنگ کوتنو ، سر شکنن
ميهمانى سر سالم بین درباره تو نی
گر که بودن هدفى بان بلندى ای وای
سنگبارانه وحق ، کوفه گرفتاره تو نی
و سره نيزه پريشانه سره زلفم حسین
کوفه آقا وخدا مشتری کاره تو نی
پيکر بى سره ،م له سره داره یاحسین
هر بلا یی له سره م ، هاتیه تکرار تو نی
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#شعر_کوردی
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@majnon1396
#شهادت_مسلم_ع
کر نازاره عقیله، علمی کفته زمین
علمه نه، دمِ تیغ دو دمی کفته زمین
جوره روژه دهمه، فرط عطش بی حاله
ژره تیغ ونیزه بیحاله ،دمی کفته زمین
آخرین لحظه بیه لحظه تلخ مسلم
و دس مسلم مظلوم علمی کفته زمین
غرقه خوین دس و سر و چاو وتن مسلم بی
تا دم دارالاماره، قدمی کفته زمین
رمقی دیه نیه در،پیکر و له گیان وتنی
وسط کوچه تن بیرقمی کفته زمین
وخدا باره مصیبت له سری هآوردن
تازه تیغ هاتیه وقدّ خمی کفته زمین
آخرین لحظه و یاده تونه، ای شاه غریب
جوره دریا وچاوه، اشک نمی کفته زمین
عهدوپیمان شکنه، وادی کوفه یاحسین
عزم کوفه تو نکه، قدخمی کفته زمین
سره مسلم وفدای قامت سروه توحسین
مسلمت بیه شهیدو حرمی کفته زمین
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#شعر_کوردی
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@majnon1396
#_شهادت_مسلم_ع
@majnon1396
ازسره نیزه ی کوفه قدمی بشکسته
بین کوفه دمِ تیغ دو دمی بشکسته
شیر کوفه ز عطش بر روی خاک افتاده
دلش از دوری دلدار. دمی بشکسته
اشک دیده به همان لحظه ی تلخی ست که مرد
دست او بسته ودیده علمی بشکسته
زیرشمشیر بوددست و سر و چشمانش
تاب رفتن نبود.درقدمی بشکسته
پای او را رمقی نیست برای رفتن
استخوان تن مسلم به دمی بشکسته
چقدر وای مصیبت به سرش آوردند
تازه تیغ آمده بر قدّ خمی بشکسته
سر او را زده بودند سره دروازه
دل عالم بگرفته زغمی بشکسته
روی قصراست ودم آخر عمرش آمد
وای من پای دمش بازدمی بشکسته
کوفه ازکشتن مسلم بخداشرم نکرد...
دل مجنون به هوایش ز٬نمی بشکسته
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#_شهادت_مسلم_ع
عشقت کشیده به روی دارم
حسین تویی تو دار وندارم
بازار اینجاخیلی شلوغه
میا به کوفه به روی دارم
/میزارم..سربه رو دیوار..ندارمغمی غیره یار..
ندارم نفس.حتی هم نفس.بیقرار
کوفیاپستن.سرمو بستن .روی دار
میابه کوفه..یاحسین..۲
.//..کوفیاهمشون نامردن..جسممو.توکوچه ها بردن
یاحسین. میامیا به کوفه. کوفیامسلمتو کشتن...
یاحسین..میامیا کوفه..۲
من جان فدای امامت هستم
جامن داده ی آل عترت هستم
در راه عشقت ابی عبدالله
من سربدار ولایت هستم
/میزارم سربه رو دیوار.ندارم غمی غیره یار..
ندارم نفس .حتی هم نفس.بیقرار.
کوفیاپستن.سرمو بستن.روی دار.
//کوفیا همشون نامردن.جسممو تو کوچه ها بردن.یاحسین میامیاکوفه.کوفیا مسلمتو کشتن...یاحسین میامیاکوفه..۲
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#_شهادت_مسلم_ع
دوره ات کرد همانیکه رسید
آمدوبر سره تو دادکشید
میکشدجسم وتن پاره ی تو
به سره قصر سرت رامیبرید
پیره زن تاکه تورامهمان کرد
کشتنت راپسرش آسان کرد
لشگری آمده سویت مسلم
آنقدر زدکه تنت بی جان کرد
درکوفه میان کوچه ها یک خبری بود
یک لشگر ویک مسلم خونین جگری بود
اینان که تماشاگر این واقعه هستند
دیدند زمسلم سره دروازه سری بود
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
نوحه مسلم.....mp3
1.13M
#_شهادت_مسلم_ع
_یامسلم ابن عقیل،
هستم به کویت دخیل
ابن العقیل بودودلیری سواره بود
مردی که در سپهر شجاعت ستاره بود
درکوفه او اجازه جنگ آوری نداشت
آماده باش، منتظر یک اشاره بود
آمدبه کوفه تاکه بگیردوفا وعهد
از این که مانده بود دلش پرشراره بود
هجده هزارنامه زمردم روانه کرد
در جستجوی یافتن راه چاره بود
آمدحسین تاکه به عهدش وفا کند
در حلقه محاصره صدها سواره بود
مسلم اسیرمردم وقومی که بیوفاست
دیدی که زخم هاش فزون از شماره بود
کوفه میا که شد سرمسلم جدازتن
برخاک کوچه پیکر مسلم ستاره بود
کوفیه میا که دست به دستان تیغ بود
آقا سه شعبه در پی ذبحی دوباره بود
شرمنده ام که نوشتم حسین بیا
آقامیاکه پیکر من پاره پاره بود
.
کوفه میا که غارت خیمه کند عدو
دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود
اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی):
#_شهادت_مسلم_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
# شب عرفه/۱۴۰۳/کرمانشاه
#مسجدمعتمدالدوله ،شنبه۲۶خرداد
👇👇👇👇