eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
608 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه-اشعار مقتل-حضرت حسین (ع) ِ نبض ِ زینب دگر ازهر ضربان افتاده به رویِ خاک تن شاه جهان افتاده همه در بُهت فرو رفته انداز هلهله ها بدن دلبر زینب بی نشان افتاده یک طرف جسم حسین در وسط گودال است بین خیمه زینبش گریه کُنان افتاده بین گودال حسین بی کس و بی‌جان شده بود سوی او نیزه و شمشیر و کمان افتاده برگ‌ریزانِ قدش در وسط گودال است پیکرش وای که از بادِ خزان افتاده لب خشکش شده تر وای ز خون بدنش فک او رابشکستند و دهان افتاده  زیر پا له شده بود زیر ثم مرکبها استخوانش بشکست وبی نشان افتاده -آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
هر چه دارم از علی‌اصغر علیه‌السلام دارم جناب آقای جلالی نقل کردند:روزی درخدمت آقای مجتهدی (شیخ جعفر مجتهدی) بودم ایشان در حالی که بسیار منقلب بودند، تعریف کردند: چند سال پیش که در قم بسر می‌بردم روز عاشورا به شدت مریض بودم و به طوری درد سراسر وجودم را فرا گرفته بود که نمی‌توانستم از رختخواب برخیزم. طبق معمول همه ساله در آن روز هم مراسم عزاداری و قمه زنی در منزل برپا بود. در همان هنگام با حال سختی که داشتم متوسل به حضرت علی‌اصغر (علیه‌السلام) شدم و حالتی به خصوص برایم پیدا شد و صحنه‌هایی را مشاهده کردم. از جمله دیدم سقف اتاق شکافته شد و نور عجیبی از آسمان به طرفم آمد به حدی آن نور شدید بود که از شدت آن چشمانم را بستم و بعد از چند لحظه که چشمانم را باز نمودم و سرم را بالا آوردم دیدم بانویی در حالیکه طفلی را در آغوش دارند در مقابلم نشسته‌اند. در همان حال به من فهماندند که آن دو بزرگوار حضرت رباب و حضرت علی‌اصغر (علیهما‌السلام) می‌باشند. سپس ایشان فرمودند: آقای جلالی هر چه که دارم و به هر کجا که رسیده‌ام از ناحیه حضرت علی‌اصغر (علیه‌السلام) و توسل به ایشان بوده است. اینجا بود که کلام ایشان با گریه‌های پی در پی قطع و مجلس به یک جلسه توسل مبدل گشت... وقتی عراقی‌ها به آسایشگاه ما آمدند، همه بچه‌ها به حضرت «علی‌اصغر(علیه السلام) » متوسل شده،‌ نجات خود را از آن دردانه کوچک امام حسین (علیه السلام) خواستند. قلب پاک بچه‌ها و نام پربرکت آن طفل خاندان پیامبر چنان اثر معجزه‌ آسایی داشت که هیچ یک از بچه‌ها- به جز یکی دو نفر که بیماری کم خونی داشتند - تب نکردند دستور توسل ایت الله حق شناس به آیت عظمای کربلا حضرت ایت الله حق شناس رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: یکبار در حین خواندن زیارت عاشورا چهل روزه مشکلی پیش آمد و نتوانستم آن را بجا آورم. برای همین خیلی ناراحت شدم و به ابا عبدالله (علیه السلام)متوسل شدم، ناگهان دیدم آقا تشریف آوردند و فرمودند: آمیرزا عبدالکریم چه شده است. ایشان قضیه را عرض کرده بودند. می فرمودند آقا فرمود: چرا به آیت عظمای کربلا متوسل نمی شوی؟ ایشان عرض کرده بودند: آقا آیت عظمای کربلا کیست؟ فرمودند: آقا قنداقه علی اصغر (علیه السلام ) را از زیر عبایشان بیرون آوردند و... منبع : تبیان
🔘 مقایسه بلایِ امام حسین علیه‌السلام با بلای انبیاء و اولیاء از لسان مبارک خود آن حضرت... در نَقلی آمده است: در وداع آخر امام حسین علیه‌السلام، زینب کبری علیهاالسلام چون برادرش را تشنه و غریب و تنها دید، عرض کرد: ➖ای برادر، بلای تو شدیدتر است یا بلای انبیاء؟ امام حسین علیه‌السلام فرمودند: ای خواهر! از این سوال درگذر. زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها اصرار نمود(به تعبیری آن حضرت، سوالِ استفساری نمود تا امام حسین علیه‌السلام این مطلب را تشریح بفرمایند) در این هنگام سیدالشهداء علیه‌السلام گریه کرد و فرمود: ▪️ای خواهر! آدم صفیُّ الله بعد از خروج از بهشت از فراق حوّا گریست، در حالی که حوّا را اَلَمی نبود (درد و رنجی نداشت)؛ اما عیال مرا بعد از کشته شدن من از خیمه‌ها بیرون می‌آورند و به اسیری می‌برند. ▪️نوح نجیُّ‌الله، بدنش را سنگ باران کردند،جبرئیل پر و بال خود را به بدن او مالید که اثر سنگ معلوم نباشد؛ اما بدن مرا بنی امیه تیرباران می‌کنند و به همین اکتفا نمی‌کنند، بلکه اسب بر بدن من می‌تازند. ▪️ابراهیم خلیل‌الله را وقتی در آتش انداختند، آتش بر او گلستان شد؛ اما در همین روز با آتش تیر و نیزه و شمشیرهای بنی امیه بدن برادرت را پاره پاره می‌کنند. ▪️یونس پیغمبر را وقتی از شکم ماهی بیرون آوردند، درخت کدویی لب دریا سبز شد و به روی بدن او سایه انداخت و آفتاب بدن او را اذیت نکرد؛ اما بدن مرا بعد از شهادت، سه روز برهنه زیر آفتاب می‌اندازند و کسی مرا کفن نمی‌کند. ▪️یعقوب نبی، بعد از فراق یوسف و نابینا شدن، به وصال یوسف رسید و دیده‌اش روشن شد و به تاج و تخت فرزندش رسید؛ اما من پسر جوانم علی اکبر را با بدن پاره پاره روی خاک گرم کربلا دیدم. ▪️قوم صالح پیغمبر وقتی خواستند ناقه را پِی کنند، گذاشتند که با طفلش آب بیاشامد و بعد او را پی کردند؛ اما مرا و طفل شیرخوارم علی اصغر را تشنه شهید کردند. ▪️اسماعیل ذبیح الله را برایش از بهشت گوسفندی جهت قربانی کردن فرستادند و او را ذبیح الله نامیدند؛ اما کسی برای من قربانی نمی‌آورد. ▪️جدم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در جنگ اُحد، کُفار قریش یک دندان او را شکستند؛ اما روزی می آید که یزید، چوب بر این لب و دندان  می‌زند. ▪️پدرم علی علیه‌السلام را یک ضربت زدند؛ و مرا یک‌هزار و اندی زخم می‌زنند. ▪️برادرم حسن علیه‌السلام هنگام شهادت، سرش در دامن من بود؛ اما سرِ من گاهی بر روی خاک، گاهی بر سر نیزه، گاهی بر روی درخت خرما آویخته می‌شود. 🔻زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها عرضه داشت: با این همه بلا ما را به که می‌سپاری؟ حضرت فرمود: به خدا که "نعم الوکیل" است. پس زینب کبری سلا‌م‌اللّه‌علیها ناله‌ای زد و بر زمین افتاد و می‌فرمود: لیتَ الموتُ اَعدَمَنِی الحیاةُ قَبلَک ▪️ای‌کاش زینب پیش از تو مرده بود و این احوال را مشاهده نمی‌کرد. 📚انوار الشهادة ص۸۲ 📚مُحرق الفُؤاد(نسخه خطی)
◾️ بر هر آن‌که یادِ «أصغر» شعله بر قلبش زنَد دیدنِ شش‌ماهه‌ها هم کارِ مشکل می‌شود... ⚡️ وقتی‌که با دیدنِ یک طفل شیرخوار، إمام صادق علیه‌السلام به شدّت گریه می‌کنند... روزی کُمیت شاعر به محضر إمام صادق علیه‌السلام مشرف شد و حضرت به او فرمودند: أنشِدنیٖ فی جَدّیَ الحُسین علیه‌السلام ▪️یک روضه‌ای از جدّ غریبم، حسین علیه‌السلام بخوان. وقتی که کُمیت شروع به خواندن کرد، امام علیه‌السلام شدیداً گریه کردند و زنان و فرزندان حضرت نیز، در هر جای خانه که بودند، شروع به گریه و زاری نمودند. در همین حین که صدای گریه و زاری بلند بود، خَرَجتْ جاریةٌ مِن خَلفِ السِتْرِ ... و فی یَدِها طِفلٌ صَغیرٌ فَوَضَعَتْهُ فی حِجرِ الإمام علیه‌السلام ▪️از پشت پرده، کنیزکی آمد و در حالی که یک طفل شیرخوار را هم به همراه داشت، آن طفل را در دامن إمام علیه‌السلام گذاشت. در این هنگام گوئیا مصیبتِ حضرت علی اصغر علیه‌السلام تداعی شد و إمام صادق علیه‌السلام با نگاه به آن طفل شیرخوار به شدت می‌گریستند و صدای گریه و زاری زنان و فرزندان حضرت بالا گرفته بود... 📚معالی السبطین ص۳۹۲ 📚الوقایع والحوادث ج۳ ص۲۹۹
۲۰۲۳_۰۵_۱روضه علی اصغر.معتمد.mp3
7.16M
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۱/🎬|صوتی مشرف سیدحیدرحلی خدمت امام عصر(عج) علی اصغر(ع) جمعه۲۹/اردیبهشت ماه/کرمانشاه معتمد آرمین غلامی ╔═.🍃🕊.═══🖤══╗ @majnon1396 ╚═🖤════.🍃🕊.═╝
در قدیم یک فردی بود در همدان به نام ” اصغر آواره ” اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند… و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید. تا اینجا داستان را داشته باشید! در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند. خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت…. حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا علی همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم. وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند! کنجکاو شد و به سمت آنها رفت… پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟ یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است! تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست…. مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟! حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟ همه گفتند: نه! مگه کیه این؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است. مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی…. گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم…. وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد… ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع) اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخو اهم رسید… چه کنم؟! خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم… اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟ گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم… خلاصه حرمت نگه داشت و رفت… اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه، حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛ خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند… این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد 🌹کانال داستانهای جذاب و کوتاه سخنرانی🌹 https://eitaa.com/joinchat/3945857070C4755270547
(فوق العاده تاثیر گذار) ══❇️◁ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽﺷﻮﯼ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﺮ " ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ " ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﻨﯽ . ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ ﮐﻴﺴﺖ؟ ══❇️◁ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ، ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ (ﺑﻪ ﻧﻮﺑﺖ) ﺑﺮﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ؛ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﺪ . ══❇️◁ﯾﮏ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ، ﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻣﻮﻻ ﻭ ﺁﻗﺎﻳﻢ ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺒﺮ ══✴️◁ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﮐﻤﺮ ﺭﻧﺞ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺠﻮﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ : ﺁﻗﺎ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﺁﯾﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﯾﺎ ... ؟ ══✴️◁ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﯿﺰ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺦ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍﺯ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ : " ﺍﻟﻬﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺯﺣﻤﺖ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﺪ ﻣﺎﺩﺭ" ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻀﺠﻊ ﺷﺮﯾﻒ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻝ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ ══✴️◁ﻣﯽﮔﻮید: " ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏ‌ﯾﺎ ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ " ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﺿﺮﯾﺢ ﻣﻄﻬﺮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺲ ﺩﻝ ﻧﻮﺍﺯ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: " ﻭ ﻋﻠﯿﮏ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﯾﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ " ══💟◁ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺮﺧﯽ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﻼﻡ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ . ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ (ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺟﺎﺑﺖﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ آﻗﺎ) ﻧﺎﻣﻴﺪﻧﺪ . ══💟◁ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ، ﺑﻪ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻓﻌﻠﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﮏ ﻫﺮﮐﺲ ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﻮﺩ، ﻻﺟﺮﻡ ۲ ﺑﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪﮐﺮﺩ ══💟◁ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺋﻤﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﻋﻠﯿﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﯾﺪ، ﺍﺩﺏ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ( ﺯﻧﺪﻩ ﯾﺎ ﻣﺘﻮﻓﯽ ) ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﻴﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺑﺨﯿﺮﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺍﻣﻮﻥ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻗﯿﺪ ﺣﯿﺎﺕ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﺩﯼ ﺭﻭﺣﺸﻮﻥ ﺻﻠﻮﺍﺕ. 🌷
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم پاداش عزاداری و هزینه کردن برای امام حسین علیه‌السلام ✨ علیه‌السلام به خداوند عرض کرد: «چرا امّت پیغمبر خاتم را بر سایر امّت‌ها برتری داده‌ای؟» خداوند متعال وحی فرمود: «آنها را بخاطر ده ویژگی فضیلت داده‌ام.» حضرت موسی عرض کرد: «آن ده خصلت چیست تا را امر کنم که انجام دهند؟» خدای تعالی وحی فرمود: «نماز، زکات، روزه، حج، ... و .» حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: «عاشورا چیست؟» 💠 خدای متعال وحی فرمود: «عاشورا گریه و (خود را به حالت گریه درآوردن) بر فرزندزاده محمّد صلّی الله علیه و آله و و بر مصیبت اوست. ای موسی! در آن زمان هیچ بنده‌ای از بندگانم نیست که بر فرزند مصطفی صلّی الله علیه و آله گریه کند یا خود را به بزند و برای او مجلس عزا برپا نماید، مگر اینکه را برایش ثابت قرار می‌دهم؛ و هر کس به سبب محبّت حسین علیه‌السلام درهمی از مالش را خرج کند یا در راه دیگری برای او هزینه کند، در دنیا هفتاد برابر آنچه خرج کرده به مالش می‌دهم، گناهانش را بخشیده و در بهشت جایگاهش را قرار خواهم داد. به عزّت و جلالم سوگند، هر مرد و زنی که در روز عاشورا یا غیر آن، قطره‌ای بر مصیبت حسین علیه‌السلام بریزد، اجر هزار شهید برایش می‌نویسم.» 📚 مستدرک الوسائل، ج ‏۱۰، ص ۳۱۸ علیه‌السلام مداح،،
※مجموعه داستان ۷ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز ششم  | قبیله بنی اسد ※ حبیب بن مظاهر به حضور امام آمد و گفت: در نزدیکی ما قبیله‌ای از بنی اسد هست، آیا به من اجازه می‌دهید آنان را برای یاریتان دعوت کنم، ✘شاید خدا بوسیله ایشان از شما دفاع کرد.✘ امام علیه‌السلام فرمودند: مانعی ندارد. • حبیب شبانه بطور ناشناس نزد آنان رفت و گفت: من بهترین چیزی را برای شما آورده‌ام که مهمانی برای گروهی بیاورد. آمده‌ام تا شما را برای یاری امام دعوت کنم. عمر بن سعد امام را محاصره کرده است. شما خویشاوندان من هستید، پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت امام بشنوید تا بدین وسیله به شرافت دنیا و آخرت نائل شوید. • نود مرد دعوتش را اجابت کردند و متوجه امام حسین علیه‌السلام شدند! • در همین موقع مردی از آن قبیله خارج شد و این جریان را برای عمر سعد شرح داد. عمر سعد کسی بنام «ازرق» را بهمراه چهارصد سوار راهی قبیله بنی اسد نمود. • زمانی که بنی اسد می‌خواستند شبانه بسوی امام حرکت کنند، لشکر عمر سعد در کنار فرات راهشان را بست. درحالیکه فقط کمی فاصله تا امام مانده بود. • جنگ خطرناکی بین آنان رخ داد وبنی اسد تاب مقاومت نداشتند، شکست خوردند و بازگشتند. • هنگامی که حبیب بن مظاهر به سوی امام برگشت و جریان را شرح داد. امام فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله». ــــــــــــــــــــــــ پ. ن : «لا حول و لا قوة الا بالله» یعنی حبیب، بدان که یار فقط خداست و لا غیر! در راه خدا، باید یاری طلبید/ باید لشگر ساخت / باید همه را یکی یکی صدا کرد/ امّا دلخوش به هیچ کس نبود جز یک نفر! همان الله که "حول" و "قوه"ای نیست مگر از او! ✘ و اما ماجرای ما: امان از لحظه‌ای که فرمانده‌ای به خطا می‌افتد و تصور می‌کند کسی برایش منشأ اثر است! این خداست که دست از آستین او یا دیگری بیرون آورده و دینش را یاری می‌کند، و این ممکن است یادت برود. • و امان از روزی که سربازی فداکاری‌هایش برای فرمانده‌ای را به یاد داشته باشد و بشمرد و بسبب آنان برای خود جایگاه ویژه‌ای توقع داشته باشد! و امان از همین لحظه که فرمانده در میان لشگری تنها می‌شود! ※ هر دو حالت فراموش کردنِ "لا حول و لا قوه الا بالله" است ... و شروع سقوط انسان، از توحید ! از مسیر توحید ! از مسیر یاری آیین توحید! و انسانی که یکدل و موحد نیست جا می‌ماند از معیّت امام، حتی اگر او را به چشم سر ببیند! پناه بر خدا.
21.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 شبهات : 🔺 میگن که عزاداری و روضه خونی ریشه قرآنی و روایی نداره و اینا رو آخوندا درست کردن... ✔️ واقعیت رو در کلیپ بالا ببینیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حمله عده‌ای ناشناس به علم عزای سیدالشهدا(ع) در اصفهان 😔 شب گذشته عده‌ای ناشناس به علم عزای سیدالشهدا(ع) در هیئت انصارالحسین اصفهان در خیابان کاشانی حمله و آن‌ها را آتش زدند. ▪️این اقدام با واکنش شدید کاربران فضای مجازی همراه شده و از مسؤولان خواسته‌اند به سرعت عاملان این اقدام شناسایی و با آن‌ها برخورد قاطع شود. 🏴
۲۰۲۳_۰۷_روضه علی اکبر.مسجدحسینی.mp3
8.57M
هشتم محرم علی اکبر(ع) ،کرمانشاه مداح..حاج آرمین غلامی سه شنبه،۳ مرداد ماه۱۴۰۲