eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
624 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم هفتگی قرائت قرآن کریم، مداحی، زیارت آل یس،وذکر مصیبت حضرت زین العابدین حضرت سجاد علیه السلام،جمعه 1402/05/20.دارالسیاده ومهدیه ی حجت الاسلام و المسلمین حاج سید محمد احسان میرمعینی، کرمانشاه
۲۰روضه امام سجاد‌ع.mp3
8.29M
روضه امام سجاد مداح..حاج آرمین غلامی ابن علی،(ع)/قربی سرچشمه ۲۰مردادماه ماه۱۴۰۲
۲۰۲۳_۰روضه امام سجاد.mp3
11.35M
روضه امام سجاد مداح..حاج آرمین غلامی محرابیان ۲۰مردادماه ماه۱۴۰۲
۲۰۲۳_۰نوحه امام سجاد.mp3
19.35M
نوحه امام سجاد مداح..حاج آرمین غلامی محرابیان ۲۰مردادماه ماه۱۴۰۲
۲روضه سروتنورخولی.mp3
8.38M
روضه امام سجاد..ع. مداح..حاج آرمین غلامی .... جمعه ۲۰مردادماه ماه۱۴۰۲
سلام بر امامی که ذبح گوسفند میدید گریه میگرد😭 علیه السلام ویژه نشر کرمانشاهی
🔱 صلوات خاصه امام سجاد علیه السلام 🖤امام چهارم عليه السلام فرمود: «مبادا به گناهى كه انجام داده اى خوشحال باشى، زيـرا اظـهار شـادى بخـاطـر گـناه از انجام آن «گناه» بزرگتر است». 📚[كشف الغمه، ج ۲، ص ۱۰۸.]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ مواجهه امام سجاد علیه‌السلام با مردی که ناله می‌زد و می‌گفت: من غریبم... در نقلی آمده است: امام سجاد «صلوات الله علیه» در مدینه از مسیری عبور می‌کردند که مردی را دیدند که صدا میزند: اَیّهَا النّاس اَنا الغریبُ فَارْحَمُونی ▪️ای مردم! من غریبم؛ به من رحم کنید. 🩸امام سجاد علیه السلام او را صدا زدند و فرمودند: تو غریبی؟ گفت: بله. حضرت فرمود: اذا عَطشْتَ فهَل تَسقِی الماء؟ ▪️اگر تشنه شوی به تو آب می دهند؟ گفت: بله. حضرت فرمود: اِذا فاجٰاکَ الموتُ هَل تُدفَن بلا کفنٍ؟ ▪️اگر در اینجا ناگهان بمیری، این مردم تو را کفن می‌کنند؟ گفت: الله اکبر؛ چرا نکنند؟! من بین مسلمانان هستم. 🩸گریه راه گلوی امام سجاد علیه‌السلام را بست و فرمود: اِذاً لَستَ بِغَریبٍ؛ الغَریبُ هَوَ الحَسین ثَمّ وَجَّهَ نَحوَ الکربلا و قال: ▪️پس تو غریب نیستی؛ همانا غریب، حسین «صلوات الله علیه» است،پس حضرت توجه کردند به سمت کربلا و فرمودند: یا اَسَفاه علیکَ یابنَ رسول الله! تَبقَی ثلاثةِ اَیّامٍ عاریاً علی رَمضاءِ کربلاء ▪️هزار اندوه برای تو باید خورد ای پسر رسول خدا؛ که سه شبانه روز عریان بر روی ریگ و رمل بیابان کربلا افتادی بودی. 📚سيرة الأئمة الاثني عشر علیهم‌السلام،‌ معروف، ج۳، ص۱۱۵ 📚العبرة الساکتة ج٢ ص۴۴٣ 📚سوگنامه آل محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله، اشتهاردی،ص۳
◾️ چشمان مبارک إمام سجاد علیه‌السلام از شدت گریه، مجروح شده بود و نزدیک بود که آن حضرت نابینا بشود ... 🩸 إبن‌شهر‌آشوب در «المناقب» در احوالات إمام سجاد علیه‌السلام اینگونه می‌نویسد: «إنَّهُ بَكىٰ حتّى خِيفَ عَلَى عَينَيه.» ▪️امام سجاد علیه‌السلام به اندازه‌ای گریست که خوف آن می‌رفت دیدگان آن حضرت، نابینا شود. 🩸 ملاحبیب‌الله‌کاشانی نیز در «تذکرة الشهداء» اینگونه می‌نویسد: هر وقت ظرف آبی به دست امام سجاد علیه‌السلام می‌دادند، آن‌قدر می‌گریست تا ظرف آب پر از خون می‌شد؛ چرا که چشم مبارک آن حضرت مجروح شده بود! آن حضرت گریه می‌کرد و می‌فرمود: لٰا هَنّأَنیَ الأکلُ وَ الشُّربُ؛ یٰا أبی! لَیتَنی لَم أرَ مَصرَعَک ▪️خوردن و آشامیدن گوارایم مباد؛ ای پدرجان! کاش قتلگاهت را نمی‌دیدم. 📚المناقب،ابن‌شهرآشوب، ج۱۱ ص۱۱۲ 📚تذکرة الشهداء، ج۲، ص۴۹۵.
◾️ وقتی‌که حجت خدا آرزو می‌کند که ای‌کاش مادر مرا نزاییده بود... سهل ساعدی گوید: وقتی که در ورودی شهر شام به محضر إمام سجاد علیه‌السلام رسیدم، حضرت به من فرمودند: ای سهل! آیا درهم و دیناری به همراه داری؟ گفتم: بله ای آقای من! هزار دینار به همراه دارم. حضرت‌ فرمودند: مقداری از آن را به این نیزه‌دارها بده و به آن بگو مقداری جلوتر راه بروند تا مردم به دیدن سرها مشغول شده و دیگر به نوامیس ما نظر نکنند. 🩸سهل گوید: من این‌کار را کردم و برگشتم خدمت إمام سجاد علیه‌السلام که در آن هنگام إمام علیه‌السلام این جملات را با خود زمزمه می‌نمودند: أقادُ ذلِيلًا في دِمَشقَ كأنّني من الزَّنج عبدٌ غاب عنه نصيرُ ▪️در دمشق مرا با ذلت در بند و زنجیر می‌کشانند، گویا من یک بردهٔ زنجی هستم که یار و یاوری ندارد. و جدِّي رسولُ اللَّه في كلِّ مشهدٍ و شَيخي أمير المؤمنينَ أميرُ ▪️و حال آنکه در هر کجا باشم جد من پیغمبر خداست و بزرگ من امیرالمؤمنین، وزیر و خلیفه پیغمبر است. فَيا لَيتَ أُمّي لَم تَلِدْني و لَم أكُن يزيدُ يراني في البِلاد أَسيرُ ▪️ای کاش مادر مرا نزاییده بود و من نبودم تا یزید اینگونه مرا در بین شهرها، اسیر ببیند. 📚مقتل أبو مخنف، ص۱۲۱ 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص۸۱ 📚معالي السّبطين،ج ۲ ص۱۴۱
◼️ آن‌چه را که من دیدم، تو که ندیده‌ای... ⚡️ إمام سجاد علیه‌السلام یک عمْر با «آب» نجوا می‌کردند ‌و می‌فرمودند: تو بودی و پدرم را با لب‌تشنه کشتند؟! بنابر نقلی، شخصی به نام «منهال» گوید: از کوچه عبور می‌کردم دیدم آب از ناودان خانه‌ای سرازیر است. اجتناب کردم؛ شخصی بانگ بر من زد که وای بر تو! از این اجتناب می‌کنی، مگر نمی دانی این آب چشم زین العابدین «صلوات اللّه علیه» است!؟ گفتم: چگونه می‌شود شخصی چنین گریه کند آب چشم او از ناودان بریزد؟! دقّ الباب کردم. غلامی آمد، اذن دخول خواستم و رفتم بالای بام خانه حضرت‌. 🩸دیدم امام سجاد علیه‌السلام می‌خواهد تجدید وضو کند؛ آب را به کف دست می‌گیرد و گریه می‌کند و به آب می‌گوید: ای آب! تو بودی و پدرم را با لب تشنه شهید کردند؟! عرض کردم: مگر اشک چشم شما چه قدر است؟ إمام علیه‌السلام فرمود: ای منهال! آنچه را که من دیدم تو که ندیده‌ای؟! 🩸... روز عاشورا بیهوش شدم، چون به هوش آمدم دیدم عمه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آمده و می‌گوید: ای‌نور دیده من! برخیز که عالم دگرگون شده است. زیر بغلم را گرفت و پرده خیمه را بالا زدم، دیدم سر پدرم را روی نیزه کرده‌اند. 📚 جامع المجالس(خطی) ص۲۶۳ ✍ شاید برای برخی این‌گونه نقل‌ها باعث تعجب باشد... اما خوب است نگاهی بیندازیم به احوالات انبیاء عظام، که از خوف الهی چگونه گریستند... 🔹 در روایتی إمام صادق علیه‌السلام در احوالات داوود نبی علیه‌السلام فرمودند: أَمَّا دَاوُدُ فَإِنَّهُ بَکَی حَتَّی هَاجَ الْعُشْبُ مِنْ دُمُوعِهِ 🔻اما داوود نبی علیه‌السلام آن‌قدر گریه کرد تا گیاهان از اشک او، روییدند. (بحارالانوار ج۱۱ص۲۱۳) 🔹 در روایتی دیگر إمام صادق علیه‌السلام در احوالات حضرت‌ یحیی‌ علیه‌السلام نیز فرمودند: بَکَی یَحْیَی بْنُ زَکَرِیَّا علیه‌السلام حَتَّی ذَهَبَ لَحْمُ خَدَّیْهِ مِنَ الدُّمُوعِ فَوَضَعَ عَلَی الْعَظْمِ لُبُوداً یَجْرِی عَلَیْهَا الدُّمُوعُ 🔻یحیی بن زکریا علیهما‌السلام به حدّی گریست که اشک، گوشت گونه‌هایش را از بین برد، پس نَمَدی بر استخوان صورتش نهاد که اشک‌ها بر آن جاری می‌شدند. (بحارالانوار ج۱۴ص۱۶۷) ➖ حال که حق گریه از خوف خدا اینگونه است، حق گریه بر اعظم المصائب یعنی مصیبت سیدالشهداء علیه‌السلام باید چگونه باشد؟! آن هم مصیبتی که إمام سجاد علیه‌السلام هم چشیده‌اند و هم با چشم خود دیده‌اند...
یاحسین... شعرگودال قتلگاه... خنجربدست گردتو مشتی حرامی است... برگردپیکرتوسگان جزامی است.. خولی به نیزه بهرتولبریز گشته بود.. لشگربرای قتل توتجهیزگشته بود.. شمشیرشمربهرسرت تیز گشته بود.. در زیرخنجرش بدنت ریز گشته بود شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)......
ارباب آیه ی والطور روی نیزه ای قاری مشهور روی نیزه ای قاریا آن منبر ورحلت کجاست سوره ی مستور روی نیزه ای دیده ی این شهر مبهوتت حسین نور رب النور روی نیزه ای نیزه ازخون گلویت مست شد خوشه ی انگور روی نیزه ای زینبم موسی صحرای غمت شمس کوه طور روی نیزه ای 📝..شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🔷رجز زیبای امام سجاد.ع🔷 عمری شدم غلام غلامان ساجدین هستم چو دشت تشنه‌ی باران ساجدین حیرت زده بپای غم تونشسته ایم یعقوب شد مفسر ایمان ساجدین عمری برای نام توگریان ومضطرم افلاکیان اسیر نمکدان ساجدین مارا اسیر ناز نگاهت نموده ای چندین امام گشته نگهبان ساجدین مضمون عشق عالم هستی فقط تویی شدعرشیان محقق دیوان ساجدین (مجنون)هوای مستی پیمانه کرده است شد معتکف به آیه‌ی قرآن ساجدین 📕.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).. جدیدترین @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب
(ع) برهمه شاهان حسین فرمانرواست حاکم کل جهان در کربلاست .. سلطنت برکل شاهان میکند شاه ما بر کل شاهان، پادشـاست هرکه را داردجنونی مست اوست جزحسین بر هر که می نازی خطاسـت سلطنت باشدبه دستان حسین بر همه شاهان حسین فرمانرواســت هرچه میخواهی بیا از اوطلب، این حسین سلطان ملک اولیاســـت کل گنج عالمین در دست اوست باب رحمت بعدحق دراو، رواســـــت امپراطور است درعالم حسین کیست او.هرچه از اوگویم رواســــت هرچه سلطان است ای (مجنون )بدان بر سرای این حسین جمله گداســــت.. 📝.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).... 🔴🔴🔴🔴🌋🌋🌋🔴🔴🔴.. @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب
اشعارناب شهادت امام سجاد ع من همان شرح غم یعقوبم پیش خود لاله ی پرپر دیدم اصوه ی صبرم وچون ایوبم هیجده یوسف بی سر دیدم پیش خود دیده ام آن قائله را به برم یوسف بی پیروهنی صیدبشکسته پر حرمله ای توحسینی گل خونین کفنی پاره های پیکرت راجسته ام آن تن بی کفنت را.ای پدر تاکه دست از زندگانی شسته ام دفن بنمودم تنت را ای پدر دیده ام روی هلال کوفیان من فدایت ای شه خونین دهن کس امانت را نداد ای جان من بوریا برپیکرت باشدکفن.. ✏شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👆👆👆👆👆👆👆👆
یا امام سجاد ع یعقوب شدی به بزم عرفان سجاد ای پادشه فروغ ايمان سجاد ع سی سال زداغ پدرت گریانی درشام سرت سوخت به قرآن سجاد 📓 شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
سینه زنی امام سجاد.ع.غلامی..عصر شهادت.محرم1400.m4a
1.98M
نوحه شهادت امام سجاد ع مداح..حاج آرمین غلامی گریان شدی به وقت دعا زین العابدین باهربهانه درهمه جا زین العابدین. کابوس کربلا تن تو آب کرده است میسوزی وبدون صدا زین العابدین سجادی وتوکرببلای مجسمی گریان برای خون خدا زین العابدین پایین نرفته آب خوشی از گلوی تو داری به سینه واعطشا زین العابدین باخاطرات روز اسیری چه میکشی داری به سینه آه ونوا ز ین العابدین. بایاد موی خونی وسرهای روی نی گریان شدی به صبح ومسا زین العابدین. گریه مکن که چشم ترت درد میکشد هستی توغرق اشگ وعزا زین العابدین 📝.شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
نوحه امام سجاد.ع.غلامی..amr
209.1K
بسم‌ الله الرحمن الرحیم زنی امام_سجاد_ع_مصائب کردی-حاج آرمین غلامی ساجدینی وخم کرب و بلا ، دیده وه چاو تو وداع حرم خوین خدا ، دیده وه چاو قاتل و مقتل کلِّ شهدا ، دیده وه چاو عصر آو. واقعه قحط حیا ، دیده وه چاو هر چه م روضه شنفتم تو.تمامه دیده آگر و سوختن اهل خیامم توتمامه دیده دیده پاگانه مغیلان دویت ودلبره گان درد شرمندگی له سوختن معجره گان خنده گی شمر و سنان زجر وه یکدیگر مان ساربان و دس یار.قصه ی انگشترمان کاش له کرب و بلا ای همه نیرنگ نیا کاش انگشتر و انگشت له توتنگ نیا روز تشییع حسین تیر سه پر پیرد کرد قوره بیچک،تن سقا،چنی پیرد کرد سره نیزه بی ینت. له خمه چه سیرد کرد خیزران و لب و دندان حسین پیرد کرد ژیره زنجیر تمام بدنت زخمی بی تا چهل سال دلت جوره. تنت زخمی بی شام له روح و تنت تیغه ی تکفیر نیا آگره بام که کفتیه. سرت تیر نیا درد جانسوز تره خنجر و شمشیر نیا وه م.او قهقهه ی حرمله تحقیر نیا مرد تنیای اسیران ،تو یا زین العباد شاهدی له صدقه نان تویا زین العباد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
نوحه تک امام سجاد.ع.غلامی.m4a
2.69M
متن سینه زنی تک(بسیارزیبا) مداح..حاج آرمین غلامی ما به دربار تو ای دوست ارادت داریم به گدایی در خانه ات عادت داریم یاحسین4... اینکه ما گریه کن بزم عزای تو شدیم لطف زهراست که اینگونه سعادت داریم یاحسین4... عشق ما بر تو وبابای تو امروزی نیست این متاعی ست که از روز ولادت داریم یاحسین4... بهتر از باغ بهشت ست خدا میداند هر کجا بزم عزایی که به یادت داریم یاحسین4... قبله ی ما حرم و ذکر تمام است حسین روز و شب تکیه بر این ذکر و عبادت داریم یاحسین4...
بسم الله الرحمن الرحيم چنی،له عمر خوم، آزار دیمه جهانی،وه سرم آوار دیمه عزیزیله خدا،م،خوار دیمه له بینه مجلس اغیار دیمه له داخ کربلا، عمری حزینم چهل ساله،که م چله نشینم شوانه روژ، یاد اربعینم همیشه چاوه خوم، پُربار دیمه کنارِ گیره دوشادوش، کفتم فقط خیره ،وه تو، خاموش کفتم له داخد ساعتی بیهوش کفتم دمادم آب، بالاجبار دیمه بیه اشکم روان، صدوامصیبت غمِ هفت آسمان صد وامصیبت له،ای داغ گران ،صدوامصیبت حرم ،م وه سرِ بازار دیمه الهی که ژنی مضطر نمینه له بینه کوچه، بی یاور نمینه اگر یش بو، بی معجر نمینه م،ای درده،دوصدناچار دیمه م،لی غصه،گریبانم دیم، چاک له خنده ی،شامی و،ای قوم ناپاک عقیله عمه گم،م،له سره خاک... وه ژیره، کعب نی، بسیار دیمه نیچو،وه تن، نشانِ سلسله... نه نیچو وه،گوش، صوتِ هلهله... نه نیچو،وه خاطره، م، حرمله... نه م،وه ظالم غمی دشوار دیمه مداوا کرد چاوه تار ،گردم تسلا دایه، قلب زار گردم خدا خیری دهد، مختار گردم سر شمر و سنان ،له دار دیمه رباب و گیره گی... ای داد، ای وای صدای گیره گی نوزاد، ای وای بکیشم،وه،جگر فریاد ای وای... پرِ گهواره ،م هر بار دیمه نیزانم، گمانم خواب بیمه له بین خیمه گان، بی تاب بیمه مریض اما پیِ ارباب بیمه وه حال زار، داخ یار دیمه م،بمرم عاقبت انگشتره گد لباسِ دستباف دلبره گد عبا، عمامه ی پیغمره گد له بین دکه ی تجار دیمه شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🍀🌹سالار زینب... آه ای سالار زینب...لشگرت پاشیده شد پیکره عون و زهیر و جعفرت پاشیده شد آه ای سالار زینب .بی سر افتادی چرا دربره توپیکره آب آورت پاشیده شد شدتنت آمال ضرب نیزه ها وتیرها قامت آن دلربای اکبرت پاشیده شد خیز ازجا وببین تنهابه کوفه میروم قامت مانند سرو خواهرت پاشیده شد کشتگان کربلا رایک به یک کردم نظر بی تو دیگر ناز روی دخترت... پاشیده شد ای رباب خسته دیگر پیش ما گریه مکن ای عروس مادر من اصغرت پاشیده شد زینب کبری به جسمت پیرهن پوشانده بود دستباف یادگار مادرت پاشیده شد یاد داری باسرشکم بدرقه کردم تو را رفتی ودیدی که ناز خواهرت پاشیده شد مثل جدم بودی وتنهاامید م یاحسین وای من عمامه ی پیغمبرت پاشیده شد آه(مجنون)درهوای کربلا دلها گرفت دیدی ای ارباب غم .انگشترت... پاشیده شد 📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ..
یاحسین... شعرگودال قتلگاه... خنجربدست گردتو مشتی حرامی است... برگردپیکرتوسگان جزامی است.. خولی به نیزه بهرتولبریز گشته بود.. لشگربرای قتل توتجهیزگشته بود.. شمشیرشمربهرسرت تیز گشته بود.. در زیرخنجرش بدنت ریز گشته بود شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)......
🔵اشعارناب حسینی ع. تو وزخم سنان ونیزه داران من وشلاق دشمن ای حسین جان من ویک کاروان بی گوشواره من وقنداقه ی بی شیرخواره ببین برناقه ی عریان نشستم ببین چون پیره زن قد شکستم تو وکوه غم وسنگ لب بام من ونامحرمان کوفه وشام من واین دختران قدخمیده تو وحلقوم ورگهای بریده شداز داغت سکینه موپریشان که آمدمادرت گیسوپریشان هوای دیده ی (مجنون) بهاریست به سر امشب وصال روی یاریست 📝شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).. .
👈👈اشعار زیبای لطمه زنی ... سنگهابودبه سیمای تومیخوردحسین خیزران بودبه لبهای تو میخوردحسین چقدر نیزه فرورفته درون بدنت سر نیزه به سره نای تو میخوردحسین یاد دارم که سره تیرسه شعبه آنروز به گلوی طفل زیبای تومیخوردحسین چقدر نیزه وتیرآمده اینجابسوی پسر خوش قد و بالای تو میخوردحسین تیرونیزه چقدر بربدنت بنشسته نیزه هابود که بر نای تو میخوردحسین گیسوان سره طفلان همه رامی بستم موی طفل تو به اعدای تو میخوردحسین نای درآمدن پای کسی اینجانیست پای پر آبله،همپای تو میخوردحسین کاروان رابنگر. ضربت سیلی بی هوا آن قدربر رخ زهرای تو میخوردحسین باز دندان مرا ضربت سیلی انداخت پیش من چوب به لبهای تو میخوردحسین زن شامی بنگر گوشت برایم آورد خنده اش برغم اعضای تو میخوردحسین خیزران دیده ام و بزم شراب وسر تو پیش من من چوب به آوای تو میخوردحسین گرد راس توحسین بزم طرب گشته بپا سنگ گویا به سر ونای تو میخوردحسین می بنوشدقاتلت ازبهرعیش ونوش خود خیزران برلب زیبای تومیخوردحسین حال (مجنون) دگر ازخود شده بیخود زغمت غصه ها درغم عظمای تو میخوردحسین 📝.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).... . .. .