eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🖕🖕گوشه ای ازمراسم شب شهادت حضرت زهرا (س)شهرک صادقیه
🖕🖕گوشه ای ازمراسم شب شام شهادت حضرت زهرا (س)شهرک پرواز درجوار ذاکران واساتیدی که امشب قدم رنجه فرمودن به مجلس ما -حاج بهزادلرستانی-اقاجهانبخش شریفی-کربلایی محمدثابتی وکلیه دوستان
بسم الله الرحمن الرحیم #اعلام_مراسم_عزاداری_سوم شهادت حضرت زهرا (س)فاطمیه #جلسه_روضه_هفتگی #شهادت_مادر_سادات (س) مداح.حاج آرمین غلامی یکشنبه21بهمن ساعت18:30شب -چهارراه جوانشیر.تکیه مرشدنجف #کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم #اعلام_مراسم_عزاداری_سوم شهادت حضرت زهرا (س)فاطمیه #جلسه_روضه_هفتگی #شهادت_مادر_سادات (س) مداح.حاج آرمین غلامی دوشنبه22بهمن ساعت3عصر -چهارراه وکیل آقا #کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم #اعلام_مراسم_عزاداری_سوم شهادت حضرت زهرا (س)فاطمیه #جلسه_روضه_هفتگی #شهادت_مادر_سادات (س) مداح.حاج آرمین غلامی دوشنبه22بهمن ساعت9شب -کوچه ثبت #کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم #اعلام_مراسم_عزاداری شهادت حضرت ام البنین (س) #جلسه_روضه_هفتگی #شهادت_مادر_ابالفضل (س) مداح.حاج آرمین غلامی سه شنبه23بهمن ساعت3عصر -سرچشمه #کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم شهادت حضرت ام البنین (س) (س) سخنران-استادشهبازی مداح.حاج آرمین غلامی سه شنبه23بهمن .بعدازنمازعشا -خیابان گمرک
بسم الله الرحمن الرحیم #اعلام_عزاداری ایام شهادت حضرت ام البنین (س) #جلسه_روضه_هفتگی #شهادت_مادر_ابالفضل (س) مداح.حاج آرمین غلامی چهار شنبه24بهمن .3:30عصر -خیابان سرچشمه #کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم #اعلام_عزاداری ایام شهادت حضرت ام البنین (س) #جلسه_روضه_هفتگی زیارت عاشورا #شهادت_مادر_ابالفضل (س) مداح.حاج آرمین غلامی پنج شنبه25بهمن .7صبح -میدان آزادی-ساختمان مدیریت شعب بانک تجارت کرمانشاه #کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم..: البنین(ع) یک عمر غمت سوخت تمام بدنم را انداخته داغ تو دراین هجره تنم را عمریست دگر یار و مددکار ندارم باور نکنی این همه تنها شدنم را من ام بنینم که گلانم شده پرپر سوزانده دگرداغ پسر ها بدنم را افتاده‌ام از پا و کسی نیست کنارم تابنگرداین لحظه ی پرپر زدنم را در آتش هجران ابالفضل بسوزم تا آیدو بیند کمی از سوختنم را بال و پرم ازداغ حسینم چه کبود است زینب نگرد لحظه‌ی برخواستنم را ازداغ حسین تار شده چشم پر اشکم سیراب نکرد آب گوارا دهنم را یک عمر‌شده کار دلم نوحه سرایی پرچم زده‌ام سر درِ بیت‌الحزنم را ازداغ پسرهای رشیدم چه بگویم زینب به گواه است فقط این سخنم را گویندبه چشم پسرم تیر نشسته از دست ربودند عقیق یمنم را غارت شده درکرببلا جسم ابالفضل سوزانده شرارغم عباس تنم را درلحظه مرگم به برم نیست ابالفضل(ع) کس نیست مهیا کنداین دم کفنم را دیگربه تن از سُمِ ستوران خبری نیست دیگر زفغان وناله هایم اثری نیست
بسم الله الرحمن الرحیم #مراسم_شهادت_حضرت_ام‌البنین #جلسه_روضه #شهادت_مادر_ابالفضل (س) سخنران-حجت الاسلام نجفی مداح.حاج آرمین غلامی جمعه26بهمن .8:30صبح -روبرومسجدجامع-تکیه بین المللی بیگلربیگی #کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم #مراسم_شهادت_حضرت_ام‌البنین #جلسه_روضه #شهادت_مادر_ابالفضل (س) سخنران-حجت الاسلام نجفی مداح.حاج آرمین غلامی جمعه26بهمن .10صبح -روبرومسجدجامع-نبش تکیه بین المللی بیگلربیگی.مسجدنظام العلما #کرمانشاه
(س) چهار گل زکفت رفت، چها ر یل پسرت ولی به وقت وفاتت نبوده کس به برت میان بستری و دل گرفته از ایام قمرنداری و شب ها به صبح شد سحرت میان بسترمرگی عجب غریبانه دوباره مانده به ره، دیدگان پر گهرت درست کرده ای بانو چهار صورت قبر جمال روی یلانت همیشه در نظرت به دشت کرببلا گر نبوده ام بنین ولی شکسته شده از غم حسین(ع) کمرت نبوده ای وشنیدی چگونه حرمله ها به تیرکینه دریدندودیده ی قمرت ندیده ای که ببینی بریخت روی زمین به روی خاک بیابان و پاره جگرت ندیده ای که بدانی بدون عباست چه ها رسیده سر خواهران خون جگرت ندیده ای که بدانی به شام باطعنه شدیم وارد بزم شرا ب باقمرت چنان که ازهمه ماکنیزمیخواهد نبود صحنه بزم شراب در نظرت به روی نیزه بدیدم تمام هست تورا به پارچه شده بسته به نیزه هاقمرت بیاکه ام بنین باتو حرفها دارم که وقت مرگ توبانو نبوده کس به برت -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
(س) چهار پسر داشته ای چو نور چشم ترت ولی به وقت وفاتت نبوده کس به برت میان بستری و دل گرفته از ایام قمرنداری و شب ها به صبح شد سحرت میان بسترمرگی عجب غریبانه دوباره مانده به ره، دیدگان پر گهرت درست کرده ای بانو چهار صورت قبر جمال روی یلانت همیشه در نظرت به دشت کرببلا گر نبوده ام بنین ولی شکسته شده از غم حسین(ع) کمرت نبوده ای وشنیدی چگونه حرمله ها به تیرکینه دریدندودیده ی قمرت ندیده ای که ببینی بریخت روی زمین به روی خاک بیابان و پاره جگرت ندیده ای که بدانی بدون عباست چه ها رسیده سر خواهران خون جگرت ندیده ای که بدانی به شام باطعنه شدیم وارد بزم شرا ب باقمرت چنان که ازهمه ماکنیزمیخواهد نبود صحنه بزم شراب در نظرت به روی نیزه بدیدم تمام هست تورا به پارچه شده بسته به نیزه هاقمرت بیاکه ام بنین باتو حرفها دارم که وقت مرگ توبانو نبوده کس به برت آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بانوی حیدر ،مه این خانه ای ام بنین کنیز کاشانه ای به مرتضی همسر دردانه ای به گرد اهل خانه پروانه ای بانویی و مست می کوثری توبعدفاطمه فقط مادری با دم اواهل تولا شدی کنیزذریه ی زهرا شدی مام ادب دلبر این خانه ای گردعلی همیشه پروانه ای مام ادب پیش علی رو زدی حرف عطا و کرم او زدی ام بنین قلب و دلت با علی ست به روز وشب ذکر لبت یا علی ست نام و نشانت همه جا شدبپا ام بنین همسر شیر خدا همیشه من عبد و گدای توام ریزه خور خوان عطای توام بر دل زارم تو کنی سروری بوده ای از روز ازل حیدری ماه سر راه منی تا ابد مادر خوش خواه تا ابد از قفس غصه رهایم بکن تو راهی کرب و بلا بکن ام بنین مهر ت چراغ شبم خوشم که من سینه زن زینبم باتوخوشم گر چه که بی مایه ام عشق تو بانو همه جا سایه ام تا به ابد مست می او شدم ام بنین گرم هو الهو شدم ام بنین نوکر و (مجنونتم) تابه ابد همیشه دلخونتم اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب سلام الله علیها -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
روضه میخواند از فراسویی گریه ها میکند به هرکویی قدخمیده گردیده بانویی نالد ام بنین به هرسویی مادر و حرفِ غیرتِ عباس ام العباس و گریه برآنِ یاس مشکِ پاره میـان صحرابود تهِ گـودالِ بس چه غوغابود گرد وُ خاکی اگرکه برپابود خنـجر ی برحنـجرِ مولابود برزمین مشک وُ دیده یِ پاره بی تو شدبچّـه هاییِ آواره روی سیـنه همیشه می کـوبید درعزای حسین می بارید درغم زبینبش می لغـزید بی پسرگشتنش را می دید پیکر چار گل به رویِ زمین روی سینه نشسته چکمه یِ کین ازسر نیزه دلبرم افتاد زینبیت گفت معجرم افتاد خیمه درآتش وعَلَم افتاد تاوَلِ پایِ پُـر وَرم افتاد روی نیزه سَری زده پهلو تازیان خورده بر سر بازو گشته این روزگار تیره وُ تار رویِ نیـزه سرِ توبوده سوار خورده ای سنگی از سر بازار مادری داغدیده پرچمدار مادر وناله بر یل وشیران درعزای حسین شده گریان -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
شده ای حجب و شرف را، تو هما ام البنین تو یی سرچشمه خورشید ولا ام البنین مادرشیر نران،ای تووقارعلوی تویی استاد به کل ادبا ام البنین مادرچار شهید، مام ابرمردقیام شرف و حیثیتِ شیر خدا ام البنین در جهان گریه ی توبود تلاطم انداخت نطق کوبندهٔ تو، بود رها ام البنین چارشیرنرخودرا به خدابخشیدی مادری برحرم آل عبا ام البنین نهضت کرببلا زنده ز عباس توشد آفرین بر تو، و تحسین به شما ام البنین -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
هنرحجب و حیا خصلت بانوی ادب عشق در سایۀ شخصیت بانوی ادب قدرت چهار یل اش راهمگی میدیدند قدرت لَم یزلی قدرت بانوی ادب گر ابالفضل امان نامه ز دشمن نگرفت دین فروشی بری از ساحت بانوی ادب یارودلدار امین ،حامی دین، اُم بنین هرچه دارم همه از دولت بانوی ادب شیر حق راهمسرو آن پسرانش همه شیر قدرت وشورو شعف صولت بانوی ادب گر شب چاردهم ، پرتو مه، پر نور است بوده عکسی ز رخ صورت بانوی ادب پسرانش همه لب تشنه فتادندبه خاک پرورش دادنشان طینت بانوی ادب دادن چارپسر در ره اسلام عشق است بود این قطره ای از همت بانوی ادب بی بدیل است اگر غیرت سلطان نجف بدل غیرت او غیرت بانوی ادب شده آوازه به عالم همه جا ام بنین بوده اماهمه جا صحبت بانوی ادب مادر باب حوائج به جهان است چنین به حقیقت قسم این شهرت بانوی ادب متحیرشده هرکوه به اثبات قدم در تعجب همه از قامت بانوی ادب پیکر ساقی او گر چه ز شمشیر شکست این ابالفضل بود عزت بانوی ادب بعد عباس دگر ام بنین پیر شده گریه وناله شده حالت بانوی ادب دست وپای پسرانش شد قلم در لب آب سینه ها پرشده از محنت بانوی ادب ای بشیر ازتن صدپاره سلطان بگو سر پرخون حسین غربت بانوی ادب -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
دو دیده ام شده ابری برای ام بنین نشسته در دل زارم هوای ام بنین قنوت امشب من درهوای آن بانوست چقدر زمزمه كردم به جاي ام بنین تو ناله کرده ای بانو به یادعباست رسدزخانه خدایا صدای ام بنین به گوشه ای زبقیع ناله های توبرپاست رسدزصحن پیمبر دعای ام بنین اگرتمامی عالم خدابه من بخشد کنم نوا که گدایم گدای ام بنین به خانه ی شه مردان علی شده ماتم نواوماتم وغم شد برای ام بنین چه غربتی است که همسایه با خبر است ز داغ مرگ عزیز و عزای ام بنین قسم به سرخی خونهای چادرت بانو نمیدهم به جهانی سرای ام بنین -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_