🖕🖕گوشه ای ازمراسم شب شهادت حضرت زهرا (س)شهرک صادقیه
🖕🖕گوشه ای ازمراسم شب شام شهادت حضرت زهرا (س)شهرک پرواز
درجوار ذاکران واساتیدی که امشب قدم رنجه فرمودن به مجلس ما -حاج بهزادلرستانی-اقاجهانبخش شریفی-کربلایی محمدثابتی وکلیه دوستان
هدایت شده از صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین ع
مراسم سالگرد شهادت حضرت زهرا (س) در کرمانشاه برگزار شد - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
https://www.mehrnews.com/news/4537854/%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7-%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%AF
هدایت شده از گدای توام یاصاحب الزمان
بسم الله الرحمن الرحیم
#اعلام_مراسم_عزاداری شهادت حضرت ام البنین (س)
#جلسه_روضه_هفتگی
#شهادت_مادر_ابالفضل (س)
مداح.حاج آرمین غلامی
سه شنبه23بهمن ساعت3عصر
-سرچشمه
#کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم
#اعلام_عزاداری شهادت حضرت ام البنین (س)
#جلسه_روضه_هفتگی
#شهادت_مادر_ابالفضل (س)
سخنران-استادشهبازی
مداح.حاج آرمین غلامی
سه شنبه23بهمن .بعدازنمازعشا
-خیابان گمرک
#کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم..:
#شهادت_ام البنین(ع)
یک عمر غمت سوخت تمام بدنم را
انداخته داغ تو دراین هجره تنم را
عمریست دگر یار و مددکار ندارم
باور نکنی این همه تنها شدنم را
من ام بنینم که گلانم شده پرپر
سوزانده دگرداغ پسر ها بدنم را
افتادهام از پا و کسی نیست کنارم
تابنگرداین لحظه ی پرپر زدنم را
در آتش هجران ابالفضل بسوزم
تا آیدو بیند کمی از سوختنم را
بال و پرم ازداغ حسینم چه کبود است
زینب نگرد لحظهی برخواستنم را
ازداغ حسین تار شده چشم پر اشکم
سیراب نکرد آب گوارا دهنم را
یک عمرشده کار دلم نوحه سرایی
پرچم زدهام سر درِ بیتالحزنم را
ازداغ پسرهای رشیدم چه بگویم
زینب به گواه است فقط این سخنم را
گویندبه چشم پسرم تیر نشسته
از دست ربودند عقیق یمنم را
غارت شده درکرببلا جسم ابالفضل
سوزانده شرارغم عباس تنم را
درلحظه مرگم به برم نیست ابالفضل(ع)
کس نیست مهیا کنداین دم کفنم را
دیگربه تن از سُمِ ستوران خبری نیست
دیگر زفغان وناله هایم اثری نیست
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حضرت_ام_البنین_(س)
#روضه
چهار گل زکفت رفت، چها ر یل پسرت
ولی به وقت وفاتت نبوده کس به برت
میان بستری و دل گرفته از ایام
قمرنداری و شب ها به صبح شد سحرت
میان بسترمرگی عجب غریبانه
دوباره مانده به ره، دیدگان پر گهرت
درست کرده ای بانو چهار صورت قبر
جمال روی یلانت همیشه در نظرت
به دشت کرببلا گر نبوده ام بنین
ولی شکسته شده از غم حسین(ع) کمرت
نبوده ای وشنیدی چگونه حرمله ها
به تیرکینه دریدندودیده ی قمرت
ندیده ای که ببینی بریخت روی زمین
به روی خاک بیابان و پاره جگرت
ندیده ای که بدانی بدون عباست
چه ها رسیده سر خواهران خون جگرت
ندیده ای که بدانی به شام باطعنه
شدیم وارد بزم شرا ب باقمرت
چنان که ازهمه ماکنیزمیخواهد
نبود صحنه بزم شراب در نظرت
به روی نیزه بدیدم تمام هست تورا
به پارچه شده بسته به نیزه هاقمرت
بیاکه ام بنین باتو حرفها دارم
که وقت مرگ توبانو نبوده کس به برت
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
#حضرت_ام_البنین_(س)
#روضه
چهار پسر داشته ای چو نور چشم ترت
ولی به وقت وفاتت نبوده کس به برت
میان بستری و دل گرفته از ایام
قمرنداری و شب ها به صبح شد سحرت
میان بسترمرگی عجب غریبانه
دوباره مانده به ره، دیدگان پر گهرت
درست کرده ای بانو چهار صورت قبر
جمال روی یلانت همیشه در نظرت
به دشت کرببلا گر نبوده ام بنین
ولی شکسته شده از غم حسین(ع) کمرت
نبوده ای وشنیدی چگونه حرمله ها
به تیرکینه دریدندودیده ی قمرت
ندیده ای که ببینی بریخت روی زمین
به روی خاک بیابان و پاره جگرت
ندیده ای که بدانی بدون عباست
چه ها رسیده سر خواهران خون جگرت
ندیده ای که بدانی به شام باطعنه
شدیم وارد بزم شرا ب باقمرت
چنان که ازهمه ماکنیزمیخواهد
نبود صحنه بزم شراب در نظرت
به روی نیزه بدیدم تمام هست تورا
به پارچه شده بسته به نیزه هاقمرت
بیاکه ام بنین باتو حرفها دارم
که وقت مرگ توبانو نبوده کس به برت
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بانوی حیدر ،مه این خانه ای
ام بنین کنیز کاشانه ای
به مرتضی همسر دردانه ای
به گرد اهل خانه پروانه ای
بانویی و مست می کوثری
توبعدفاطمه فقط مادری
با دم اواهل تولا شدی
کنیزذریه ی زهرا شدی
مام ادب دلبر این خانه ای
گردعلی همیشه پروانه ای
مام ادب پیش علی رو زدی
حرف عطا و کرم او زدی
ام بنین قلب و دلت با علی ست
به روز وشب ذکر لبت یا علی ست
نام و نشانت همه جا شدبپا
ام بنین همسر شیر خدا
همیشه من عبد و گدای توام
ریزه خور خوان عطای توام
بر دل زارم تو کنی سروری
بوده ای از روز ازل حیدری
ماه سر راه منی تا ابد
مادر خوش خواه تا ابد
از قفس غصه رهایم بکن
تو راهی کرب و بلا بکن
ام بنین مهر ت چراغ شبم
خوشم که من سینه زن زینبم
باتوخوشم گر چه که بی مایه ام
عشق تو بانو همه جا سایه ام
تا به ابد مست می او شدم
ام بنین گرم هو الهو شدم
ام بنین نوکر و (مجنونتم)
تابه ابد همیشه دلخونتم
اللهم عجل لولیک الفرج
بحق الزینب سلام الله علیها
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
روضه میخواند از فراسویی
گریه ها میکند به هرکویی
قدخمیده گردیده بانویی
نالد ام بنین به هرسویی
مادر و حرفِ غیرتِ عباس
ام العباس و گریه برآنِ یاس
مشکِ پاره میـان صحرابود
تهِ گـودالِ بس چه غوغابود
گرد وُ خاکی اگرکه برپابود
خنـجر ی برحنـجرِ مولابود
برزمین مشک وُ دیده یِ پاره
بی تو شدبچّـه هاییِ آواره
روی سیـنه همیشه می کـوبید
درعزای حسین می بارید
درغم زبینبش می لغـزید
بی پسرگشتنش را می دید
پیکر چار گل به رویِ زمین
روی سینه نشسته چکمه یِ کین
ازسر نیزه دلبرم افتاد
زینبیت گفت معجرم افتاد
خیمه درآتش وعَلَم افتاد
تاوَلِ پایِ پُـر وَرم افتاد
روی نیزه سَری زده پهلو
تازیان خورده بر سر بازو
گشته این روزگار تیره وُ تار
رویِ نیـزه سرِ توبوده سوار
خورده ای سنگی از سر بازار
مادری داغدیده پرچمدار
مادر وناله بر یل وشیران
درعزای حسین شده گریان
#وفات_حضرت_ام_البنین_مدح_مرثیه
#حضرت_عباس
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
شده ای حجب و شرف را، تو هما ام البنین
تو یی سرچشمه خورشید ولا ام البنین
مادرشیر نران،ای تووقارعلوی
تویی استاد به کل ادبا ام البنین
مادرچار شهید، مام ابرمردقیام
شرف و حیثیتِ شیر خدا ام البنین
در جهان گریه ی توبود تلاطم انداخت
نطق کوبندهٔ تو، بود رها ام البنین
چارشیرنرخودرا به خدابخشیدی
مادری برحرم آل عبا ام البنین
نهضت کرببلا زنده ز عباس توشد
آفرین بر تو، و تحسین به شما ام البنین
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
هنرحجب و حیا خصلت بانوی ادب
عشق در سایۀ شخصیت بانوی ادب
قدرت چهار یل اش راهمگی میدیدند
قدرت لَم یزلی قدرت بانوی ادب
گر ابالفضل امان نامه ز دشمن نگرفت
دین فروشی بری از ساحت بانوی ادب
یارودلدار امین ،حامی دین، اُم بنین
هرچه دارم همه از دولت بانوی ادب
شیر حق راهمسرو آن پسرانش همه شیر
قدرت وشورو شعف صولت بانوی ادب
گر شب چاردهم ، پرتو مه، پر نور است
بوده عکسی ز رخ صورت بانوی ادب
پسرانش همه لب تشنه فتادندبه خاک
پرورش دادنشان طینت بانوی ادب
دادن چارپسر در ره اسلام عشق است
بود این قطره ای از همت بانوی ادب
بی بدیل است اگر غیرت سلطان نجف
بدل غیرت او غیرت بانوی ادب
شده آوازه به عالم همه جا ام بنین
بوده اماهمه جا صحبت بانوی ادب
مادر باب حوائج به جهان است چنین
به حقیقت قسم این شهرت بانوی ادب
متحیرشده هرکوه به اثبات قدم
در تعجب همه از قامت بانوی ادب
پیکر ساقی او گر چه ز شمشیر شکست
این ابالفضل بود عزت بانوی ادب
بعد عباس دگر ام بنین پیر شده
گریه وناله شده حالت بانوی ادب
دست وپای پسرانش شد قلم در لب آب
سینه ها پرشده از محنت بانوی ادب
ای بشیر ازتن صدپاره سلطان بگو
سر پرخون حسین غربت بانوی ادب
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
دو دیده ام شده ابری برای ام بنین
نشسته در دل زارم هوای ام بنین
قنوت امشب من درهوای آن بانوست
چقدر زمزمه كردم به جاي ام بنین
تو ناله کرده ای بانو به یادعباست
رسدزخانه خدایا صدای ام بنین
به گوشه ای زبقیع ناله های توبرپاست
رسدزصحن پیمبر دعای ام بنین
اگرتمامی عالم خدابه من بخشد
کنم نوا که گدایم گدای ام بنین
به خانه ی شه مردان علی شده ماتم
نواوماتم وغم شد برای ام بنین
چه غربتی است که همسایه با خبر است
ز داغ مرگ عزیز و عزای ام بنین
قسم به سرخی خونهای چادرت بانو
نمیدهم به جهانی سرای ام بنین
#شاعر-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)_