eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
618 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
18فایده قرائت دعای صنمی قریش رو عرض می کنم خدمتتون 1=ثواب شرکت در جنگ های پیغمبر صلوات الله علیه وآله و انداختن هزار تیر به طرف دشمن 2=سری از اسرار 3=حضرت امیر المومنین علیه السلام صبح و شام پدر سحر در دعای دست نماز وترقرائت می فرمودند 4=دعایت مستجاب میشود پس هر زیارتی و هر مشهدی مشرف شدی بر این دعا اهتمام تام داشته باش مخصوصا اگر 40مرتبه هدیه کنی به صاحب آن مشهد که مشرف شدی 5=با دوازده امام علیهم السلام موافقت کردی 6=انگار با 124هزار پیامبر موافقت یا نماز خواندیم 7=هرگز دلتنگ نمی شوی 8=روزی فراخ می شود 9=برای شفای مریض 10=دیدار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 11=موافقت با شهدای کربلا علیهم السلام 12=بعد از نماز صبح ثواب قرائت ختم قرآن 13=در ماه رمضان صبح و شام انگار هزار مسکین رو طعام دادی با توجه به اطعام افطاری در این ماه که چه ثواب عظیمی داره مخصوصا پاک شدن سیئات و گناهان 14=هر چه بیشتر خوانده شود با حضرت امیرالمومنین علیه السلام بیشتر دوستی ایجاد شده وحال گسترش می باشد 15=بعد از هر فریضه قرائت شود در بهشت کنار خانه حضرات امام حسن وامام حسین علیهم السلام خانه ای به انسان داده می شود 16=صد هزار رحمت شامل خواننده می سود 17=باعث شفاعت میشود 18=10هزار گناه از انسان پاک می شود 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 التماس دعا 🤲 و صلوات 🙏 https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali زیاد‌بگویید🤲 😊 نماز شب بخونید⏰فیض اعظم.
🔸 در کتاب البشائر روایت شده است که روزی عمر بن خطاب در کنار مسجد ابی ذر غفاری علیه السلام را دید و از او پرسید چه کسی داخل مسجد است؟ ابی ذر فرمود: [حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و] شخصی که من او را نمی‌شناسم. عمر به مسجد رفت و امیر المومنین علیه السلام را دید که در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته؛ عرض کرد: یا رسول الله، شما دائما می‌فرمایید: راستگوترین شما ابی ذر است، اما وقتی از او می‌پرسم چه کسی داخل مسجد است، می‌گوید مردی است که او را نمی‌شناسم، در حالی که آن مرد علی است که پیش شما نشسته! حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله فرمودند: ابی ذر راست می‌گوید، علی را به جز من و خدای من، کسی نشناخت و نمی‌شناسد... 📚 مشارق انوار الیقین فی حقائق اسرار امیر المومنین علیه السلام، تالیف حافظ رجب برسی، صفحه ۲۰۲، چاپ انتشارات المکتبة الحیدریة التماس دعا 🤲 و صلوات 🙏 زیاد‌بگویید🤲 😊 نماز شب بخونید⏰فیض اعظم.
🔰 غاصبان خلافت، با چه حالتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیعت گرفتند... زمانی که امیرالمومنین علیه‌السلام را پیش ابوبکر بُردند، عمر بعد از نیش و کنایه، به ایشان گفت: بیعت کن و این سخنان باطل را رها کن. مولا علی علیه‌السلام به او فرمودند: اگر این کار را نکنم، چکار می‌کنید؟ او گفت: با خواری و حقارت تو را می‌کشیم. 🔸مولا فرمود: در این صورت بنده خدا و برادر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را کشته‌اید. ابوبکر گفت: «بنده خدا» را راست می‌گویی، اما ما قبول نداریم که تو برادر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله باشی. 🔹حضرت فرمودند: آیا این که رسول خدا صلی الله علیه و آله بین من و خودشان پیوند اخوّت بستند را انکار می‌کنید؟ ابوبکر گفت: آری. و این را سه بار برای ایشان تکرار کرد. 🔸عمر برخاست و خطاب به ابوبکر که بر بالای منبر نشسته بود گفت: از چه بالای منبر نشسته‌ای و حال آن که این «ستیزه‌جو» نشسته است و برای بیعت با تو بر نمی‌خیزد؟ چرا دستور نمی‌دهی تا گردنش را بزنیم! 🔹امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نیز کنار امیرالمومنین علیه‌السلام ایستاده بودند؛ وقتی سخن عمر را شنیدند، به گریه افتادند. مولا علی علیه‌السلام آن دو را در آغوش گرفتند و فرمودند: لَا تَبْکِیَا فَوَ اللَّهِ مَا یَقْدِرَانِ عَلَی قَتْلِ أَبِیکُمَا 🔻گریه نکنید؛ به خدا سوگند این دو نمی‌توانند پدرتان را بکشند.‌ 🔸... سپس عمر با شدت بیشتری گفت: یا إبن ابی‌طالب! برخیز و بیعت کن. حضرت فرمودند: اگر این کار را نکنم، چه می‌شود؟ عمر گفت: در آن صورت به خدا سوگند گردنت را خواهیم زد. حضرت سه بار علیه آنان احتجاج نمودند. ثُمَّ مَدَّ یَدَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَفْتَحَ کَفَّهُ فَضَرَبَ عَلَیْهَا أَبُو بَکْرٍ 🔻سپس بدون آن که کف دستشان را بگشایند، دستشان را دراز نمود و ابوبکر دست خود را بر دست ایشان زد. 🔹مولا علی علیه‌السلام پیش از آنکه بیعت کنند، در حالی هنوز ریسمان بر گردنشان بود، رو به قبر مطهر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نمودند و فریاد برآوردند: یا «ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کَادُواْ یَقْتُلُونَنِی» اعراف/۱۵۰ 🔻{ای برادرم! این قوم مرا ناتوان کردند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند}. 📚کتاب سلیم بن قیس، ص۸۲ 📚بحارالانوار ج۲۸ ص۲۷۷ 📚الكوكب الدري،حائری، ج۱، ص۲۰۲
اشعار بیت المقدس -فلسطین-   بیت الاقصی راچراسر در گریبان کرده اند مردمانش راچرا دربین  زندان کرده اند روزگاری تیره  وبیت المقدس درحصار  روز هارا ازچه روچون شام ویران کرده اند من به شوق دیدن بیت المقدس زنده ام مردمانت راچرا برخاک مهمان  کرده اند جسم و جان عاشقم جامانده در شهر شما بازهم قوم یهود ماراپریشان کرده اند ای فلسطین بازهم زار وپریشان گشته ای  خانه های مردمت را ازچه ویران کرده اند حکم داده مردکی گردد یهود اینجا امیر بازهم خیل یهود اینجا چه جولان کرده اند باورم کی میشود بیت المقدس بایهود پشت پا قوم یهودبر حی  سبحان کر ده اند باز اسراییل وحکم مسجدالاقصی وای من پایتخت مردم قوم یهودان کرده اند میرسد روزی که باغ این فلسطین گل دهد با گل خوشبو مرا محو گلستان کرده اند حال و احوال دلم این روزها بارانی است این یهودیهامرا زین غصه گریان کرده اند این فلسطین بر سره غمها نشسته سالها غصه های مسلمین ازچه فراوان  کرده اند همنشین خار صحرا بود ه ای  ای سرزمین حال فهمیدم تورامانوس ماران کرده اند رمز و رازی بوده بین مسجدالاقصا وما خوب میدانم تنت امواج طوفان کرده اند رنگ و رو ازتوپرید ه بسکه جانت زخمی است این یهودیها تو راازغم پریشان کرده اند کاش اسراییل گردد محو از روی زمین درد مارا بااینچنین باغصه درمان کرده اند شیشه قلب مرا نشکن  تو ای قوم یهود چون که از روز نخست ماراپریشان کرده اند غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعارناب بیت المقدس،غزه بیت المقدسم چه شد هوای عاشقانه ات چه بی اثر شده دگر ،نگاه دلبرانه ات به پای انتفاضه هادلیل ماندنت چه بود چراکه مثل ارگ بم شکسته صحن خانه ات دوباره فصل کوچ شد دراین بهار آرزو فرارسیده ازسفر، خزان بی نشانه ات به خلوت خیال خود نشسته ای و د یده ای  شکوه بارش غم و گلوله ی شبانه ات توقبله گاه اولین به مسلمین عالمی سروده های غم مگوبه ذوق شاعرانه ات غزل سروده ام براین نامه ی نانوشته ات  مرثیه شد نوشته ام  به عمر جاودانه ات افتاده دست صهیونیست دیاره اهل مسلمین قطع شد ازمهر و وفا تمام آب و دانه ات قبله ی مسلمین شده جای حرام زاده ها امام عصرمیرسد به انتقام خانه ات خیزبپا وکن قیام مهدی صاحب الزمان قبله ی اولین شده اسیر این زمانه ات بیا به نور چشم خود خراب کن خانه ی کفر تکیه به کعبه زن بیا به کنج آشیانه ات... -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)  
لنا_ یارب بحال خانه ی قدس ات توچاره کن برحال مردمان مسلمان  نظاره کن آیاشنیده ای که شده مسجدت اسیر یارب دگر به جانب ما یک اشاره کن خورشید آسمان فلسطین  طلوع مکن شام سیاه  شهرمراپر ستاره کن یارب چه آمده به سره قدس ومردمش این زخم پاره پاره ی ماراشماره کن این قوم صهیونیست چوگرگان وحشی اند مهدی بیا وگرگ حرم پاره  پاره کن شدسایۀ عنایت تو مستدام ما برقدس ومسلمین تو نگاهی دوباره کن درسینه ها غم تو وبیت المقدس است یارب  بیا به ظلم وستم راه چاره کن مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی)
اشعار امام عصر (عج)- به دنبالت  به صحرا  بی قرارم   مطاعی  بهر دیدارت ندارم  اگر دروازه  دل را گشایم  تو را  در قلب  خود پیدا نمایم دل من ،  در پی دلدار بوده به سوی یار زیبا پر گشوده  بیا ای آشنای  هر شب ما   که ذکر تو  بود  بر این لب ما  بیابان را  ز اشکم  پاک کردم گریبان  را ز هجرت  چاک کردم  به سوی آسمان  دست نیاز است  دل من  در پی ماه حجاز است  بیا بر  سائل  خود کن نظاره  ز هجر تو  گریبان کرده پاره  الهی من  غلام رو سیاهم  به درگاه  تو من غرق  گناهم  به سوی آسمان  باشد نگاهم  بود  خاک مدینه  قبله گاهم  بیا ای  یوسف زهرای  اطهر که زهرا  بین  در گردیده پر پر  به مجنون  روی زیبایت  نشان ده    نشانی  از وجود آسمان ده این دل  سودا زده  غوغا کند    در میان میکده  آوا کند  در دو عالم  مستی  من روی تو    گشته(مجنون)سائل آن کوی تو شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی) @majnon1396  ✾✾═══════════✾✾  
امام عصر (عج)- سه شنبه های امام زمانی خواب  من وصف  نگار مه لقاست    ذکر  و وصف  آن خدای  ماسواست  خواب می دیدم  که خورشید آمده   آخرین پیغام توحید آمده    خواب می دیدم  افق را  غرق نور    از وجودش  عالمی  گردیده طور  خواب می دیدم  که مولا آمده   آخرین  فرزند زهرا آمده  خواب می دیدم  فلک گلشن شده   آسمان سینه ام  روشن شده    خواب دیدم  عالمی  بشکفته شد    از ولیعهدی  سخنها گفته شد  خواب می دیدم  که مستی  می کنم    با گلم یکتا پرستی می کنم  خواب دیدم  پرده دار کعبه ای   خواب می دیدم  کنار کعبه ای  بیرق آل  علی  در دست توست    عالم  امکان سراپا مست توست  خواب دیدم  یار مه رو آمده    در فضای  دل پرستو آمده  خواب می دیدم  که با اسبی سفید    آخرین  دلداده زهرا  رسید  بر لبم  ذکر  انا الهو  آمده    آسمانی  غرق  در هو آمده خواب می دیدم  که آید از  سفر   می نماید  بر گدایانش  نظر  خواب می دیدم  که آئی سوی  من    یک تبسم می کنی  بر روی من  چشم خود  را از گناهان  بسته ام    خواب می دیدم  که یارش گشته ام   خواب می دیدم  که دلدار آمده    یوسف زهرا  به بازار آمده  خواب می دیدم  به دستش ذوالفقار    بهر قتل  دومی چشم انتظار  خواب می دیدم  که گیرد انتقام    می کند  بر مادر و جدش  سلام  خواب می دیدم  بدون واهمه    آوری  بیرون  تو خصم فاطمه  می کشی آتش  به جسم  دومی    لعن  و نفرینت  بود  بر سومی    خواب (مجنون) تا ابدتعبیر شد      اذن خالق  بر فرج  تدبیر شد شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)