فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مولودی_علی_ولی_الله
#_مدح_امام_علی #_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_حضرت_علی
#تکیه خاکسار
#مداح..حاج آرمین غلامی
#شام پنجشنبه۵بهمن۱۴۰۲
#کانال_مولودی_
بسم الله الرحمن الرحیم
نوحه_زمینه حضرت رباب
شاعر،آرمین _غلامی(مجنون)
ربایی توعروس ،بیت علی، فاطمه ی زهرا
افتاده روی زمین پیکر تو،ز داغ کرب وبلا
توعروس فاطمه ای
نور چشمان همه ای
دیدی به روی خاک
بانو،تنی صد چاک
واویلا واویلا۲
ربایی وهمه گل های ولا تودیده ای پرپر
دیدی تو،غرقه به خون نقش زمین ،صدپاره صد پیکر
زد شرر داغ شان به جان
اشک تو گردیده روان
غنچه ی توچیدند
ز کینه خندیدند
واویلا واویلا۲
ربایی وگل زیبای توشد پرپر علی اصغر
کنار پیکر صد چاک حسین،تو میزنی بر سر
جسم او صد پاره تن است
اربا اربا ،خون بدن است
از این غم و ماتم
صبرت دگر شد کم
واویلا واویلا۲
ربایی و به کنار بدنش غربت شده احساس
گردیده کشته ی کین، جان حسین ،پاره تن عباس
دیده ای دست او جدا
فرق او از ستم دو تا
در علقمه افتاد
به راه دین جان داد
واویلا واویلا۲
رباب خسته دلی ،روی زمین پاره تن افتاده
بر روی خاک زمین غرقه به خون بی کفن افتاده
زد غمش بر جان شررت
ریزد اشکت از بصرت
ز شاخه شد چیده
لاله ی غمدیده
واویلا واویلا۲
ندیدی کرب وبلا ،برتن اوتکه حصیر آمد
از دیده بهر حسین بن علی سرشک غم سرزد
او بود نور عین تو
غرقه در خون حسین تو
رباب دلخسته
دوچشم خودبسته
واویلا واویلا۲
#آرمین_غلامی(مجنون _کرمانشاهی)
#سبک_ای_شامم_را_تو_سحر_از_چه_دگرسخن_نمیگویی
#سبک_ای_نامت_از_دل_و_جان
#عزای_حضرت رباب
#زمزمه #تصنیف
فقط عباس ماه هاشمین است
یل وماه امیرالمومنین است
شده اسطوره ی فخر و ادب او
نگار حضرت ام البنین است
شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت_و_النعثل
#روزنهم
ناگهان دید، عمو رفت شریعه پی آب
دل عباس، فدای دل پر خون رباب
ناگهان دید،عطش ،کرب وبلا ،آب فرات
دل فدای لب عطشان قتیل العبرات
نهم ماه شدومن و نهم حساسم
زین سحر یاد لب خشک عمو عباسم
توابوفاضلی این دل ما پر احساس
روزنهم گره زد دل، به ضریح عباس(ع)
شاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#اللهم_العن_الجبت_و_الطاغوت_و_النعثل
✍✍✍سگ✍✍✍
از امیرالمومنین علیه السلام روایت شده:
☜ طُوبَیٰ لِمَنْ عِیشَهُ کَعِیشِ الْکَلْبِ، فَفِیهِ عَشْرَةُ خِصَالٍ فَیَنبَغِی اَنْ یَکُونُ کُلُّهَا لِلْمُؤمِن.
❶ لَیْسَ لَهُ مِقْدَارٌ بَینَ الْخَلقِ وَ هُوَ حَالُ الْمَسَاکِین.
❷ اَنْ یَکُونُ فَقِیرَاً لَیْسَ لَهُ مَالٌ وَ لا مِلْکٌ وَ هُوَ صِفَةُ الْمُجَرَّدِین.
❸ لَیْسَ لَهُ مَأوَی مَعْلُومٌ وَ الْاِرْضُ کُلُّهَا لَهُ بِسَاطٌ وَ هُوَ مِنْ عَلامَاتِ الْمُتِوَکِّلِین.
❹ اَنْ یَکُونُ اَکْثَرُ اَوْقَاتُهِ جَائِعَاً وَ هُوَ مِنْ دَأبِ الصَّالِحِین.
❺ إِنْ ضَرَبَهُ صَاحِبُهُ مِأةَ جلدَة لَا یَتْرُکُ بَابَهُ وَ هُوَ مِنْ عَلامَاتِ الْمُرِیدِین.
❻ لَا یَنَامُ مِنَ اللَّیٌلِ اِلَّا الٌیَسِیرِ وَ ذَلِکَ مِنْ اُوصَافِ الْمُحِبِّین.
❼ اِنَّهُ یُطْرُدُ وَ یُجْفَی فَیَجِیبُ وَ لَا یَحْقِدْ وَ ذَلِکَ مِنْ عَلامَات الْخَاشِعِین.
❽ رَضِیَ بِمَا یَدْفَعُ صَاحِبُهُ مِنَ الاَطْعِمَةِ وَ هُوَ حَالُ الْقَانِعِین.
❾ اَکْثَرُ عَمَلِهِ السُّکُوتُ وَ ذَلِکَ مِنْ عَلَامَاتِ الْخَائِفِین.
⑩ اِذَا مَاتَ لَمْ یَبْقَ مِنْهُ الْمِیرَاثُ وَ هُوَ حَالُ الزَّاهِدِین.
--------------------------------------------------
خوشا بحال کسی که (حداقل) زندگیش چون معاش سگ باشد. در این حیوان ۱۰ خصلت ست که مومن به داشتن آنها سزاوار است؛
❶ سگ را در میان مردمان قدری نیست و این حال مسکینان است.
❷ مالی و ملکی ندارد و این همان صفت مجردین (فارغین) است.
❸ او را خانهٔ مشخصی نیست و همه زمین بساط اوست و این علامت متوکلان است.
❹ اغلب اوقات گرسنه (غیر سیر) است و این عادت صالحان است.
❺ اگر صد تازیانه از صاحب خود بخورد، خانهٔ او را رها نمیکند و این صفت مریدان است.
❻ شب هنگام بجز اندکی نمیخوابد و این از اوصاف محبّین است.
❼ رانده میشود و جفا میبیند، لکن چون بخوانندش بدون دلگیری باز میگردد و این از علامات خاشعین است.
❽ به تهماندهٔ طعام صاحبش راضی ست و این حال قانعین است.
❾ بیشتر اوقاتش خاموش ست و این از علامات خائفین است.
⑩ چون بمیرد میراثی بجای نگذارد و این حال زاهدان است.
لئالی الاخبار، ج ۵، ص ۳۸۸✏️📒📝📚
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❇️ @rayatalmahdi313
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
◾️◾️◾️◾️◾️◾️♻️♻️♻️♻️♻️
باضرب پایی دنده های توبهم ریخت
وقت نمازسجاده های توبهم ریخت
آن بد دهن ،آن بی ادب حرف بدی زد
دیدم تن درد آشنای توبهم ریخت
بازو،کمر،سر ،هرکجای تو کبوداست
بدتر زهرجا ساقِ پای توبهم ریخت
جا باز کرده حلقه ی زیر گلویت
با هر تکان ،راهِ صدای توبهم ریخت
با پا تنت روی زمین مالید و رد شد
چون چادر خاکی عبای توبهم ریخت
چون جد خوددر جایِ گودی گیر کردی
باپایِ سنگین دنده های توبهم ریخت
واشد ترک های لبانت با سره پا
ارثیة کرب وبلای توبهم ریخت
افتاده ای برِ تخته ای پاره توآقا
دیدم که اعضایِ جدای توبهم ریخت
در آن سیه چاله تنت رامیکشیدند
برکشتنت دربین زندان می دویدند
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_هفتم
#شاهزاده
#طفلالرضیع
شودمادر به قربان جلالت
ملک محو تو ومات کمالت
بقربان رخ نورانی تو
فدای ابروان چون هلالت
صدای حق بود روی لبانت
علی شد جلوه گر ،اندر جمالت
تویی شور و تویی عشق وتویی حال
حسین گردیده محو شور و حالت
سره دوش حسین معواگرفتی
شده سیرالی الله نقش بالت
تویی شیر ه نر شیرولایت
فدای رزم میدان قتالت
حسین دلخوش براین هنگامۀ توست
گلو ی نازکت،خون نامۀ توست
همه گردون عالم محو رویت
تو بشکفتی و عالم مست بویت
به لعل آن لب خاموشت اصغر
هزاران قصه در سرّ مگویت
ز صبحی که رسیدی عشق آمد
بود عشق شهادت آرزویت
تو آن شش ماهه ی شیری که اسلام
سرافراز است از خون گلویت
اگرچه طفلی اما پیر عشقی
مرابنماشبی، زوّار کویت
رباب ازبهررویت خنده میزد
نشسته مادرت درروبرویت
عروج خویش دیدی در یم خون
به معراج خدا رفتی تو گلگون
زدی خنده تو ازصبح ولادت
توراباشدبه سر شور شهادت
علی کوچکی وازسرآغاز
شهادت نیست بهرت جز سعادت
اگرچه شیرخواره،شیر ه حقی
دهی برعالمی درس شهادت
نخوانم کودک شیریت هرگز
که بر پیران تویی پیر سیادت
بزن مهر قبولی دلم را
که دارم هرکجا عرض ارادت
بگریم یا بخندم برتوامشب
که دانم هر دو را امشب عبادت
به دل مهر تورا دارم من ایدوست
بگریم یابخندم هر دو نیکوست
لب ناشسته از آب است وهم شیر
گلویت شدسپراز بهرآن تیر
گمانم آیه های ناب. قرآن
به خون حنجر توگشته تفسیر
تب و تاب نگاهت رادیده بابا
به خاموشی لبت گشته جهانگیر
شدی از شیرخواری محو دلبر
تو شستی دل ز آب و دست از تیر
دم مرگ است وخندیدی به پیکان
به ناگه زدملک آوای تکبیر
به ناگه گشته ای پیروز میدان
به خون حنجرت گشتی تو تطهیر
زتیره حرمله گردید خاموش
که(مجنون)رفته در این روضه ازهوش
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@
#امام_حسین
نخورده ام زمی کس. ولی خراب توام
همیشه باده خور ازروضه های ناب توام
میان میکده در بُهت و التهاب توام
گدای خانقه اصغر و رباب توام
میان روضه همیشه دراضطراب توام
میان بزم غریبانه ماتمت برپاست
به سر دره همه ی شهر پرچمت پیداست
به روضه های تو چشمان نُه فلک دریاست
دوباره سینه پریشان عصرعاشوراست
میان روضه همیشه دراضطراب توام
ورق ورق شده ای درمیانه ی گودال
ز گریه ها بنگر زینب تورفت از حال
به زیر ثم ستوران تنت شده پامال
زپای دخترکانت ربوده شدخلخال
میان روضه همیشه دراضطراب توام
دگر زکوفه ومردان پست او سیرم
دگرسراغ تورامن زنیزه ها گیرم
جوان عشق تو بودم ولی کنون پیرم
به اضطراب غم تو بهانه می گیرم
میان روضه همیشه دراضطراب توام
به روی نیزه سره زلف تورها می شد
به شام وکوفه به آلت حسین جفامی شد
حکایت دل پستان که برملا می شد
دل شکسته ی زینب پر از نوا می شد
میان روضه همیشه دراضطراب توام
میان مقتل و گودال مو سفیدی بود
گل بریده سری ازقفا.شهیدی بود
به مقتل است وگرفتار یک پلید ی بود
برای خواهرغمدیده او امیدی بود
میان روضه همیشه دراضطراب توام
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
درگاه اشعارناب آئینی ومقاتل
__________________________
_کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
رجز ولادت امام حسين..ع..
زینت دوش نبی صاحب دلها عشق است
نورچشمان علی زاده زهراعشق است
پرورش یافتة دامن سلطان عرب
پسردوم آن ام ابیها عشق است
مادردهرنبیندبه جهان مثل حسین
ان گلستان صفا حسین زهراعشق است
آبرو خواهی اگربردراودست بزن
گل زهراوعلی شافع فرداعشق است
پادشاه همة ملک زمین است وسما
آن امیروکعبه زینب کبری عشق است
حرم کرب وبلا قبلة هرجان ودل است
مردن ودادن جان به عشق مولاعشق است
من ِمجنون به درخانه اوزارزنم
اهل عالم به خدازادة زهراعشق است
_شعر.آرمين غلامي(مجنون كرمانشاهي)
..🌴🌴🌴 ♔ملیکه المخدرات ♔
حضرت عشق ببین خانه خرابت شده ام
می نخورده بخدامست شرابت شده ام
کلب زنجیریه قلاده به گردن بودم
روزگاریست حسین عبد ربابت شده ام
🌹✨کلب رباب(س)✨
📝شعر..آرمین غلامی
..(مجنون کرمانشاهی).
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴...
#اشعار
#ولادت_امام حسین
عرش وفرش است نمک گیر نگاه توحسین
اهل دل معتکف چشم سیاه توحسین
به هوای سر راهت دل ما آمده است
کاش میشدکه شوم خاک سپاه توحسین
" همه جا نام حسین است که مستم میکند..
. .
. .
زده ام پر دل خود رابه سرکوی حسین
شده ام واله از آن طاق دوابروی حسین
زده ام دست توسل به خم موی حسین
دل خودرا زده ام صدگره بر روی حسین
" همه جانام حسین است که مستم میکند
. .
. .
رزقم از میکدهء حضرت ارباب رسد
بوی عشق امده وبر دل بی تاب رسد
با شراب لب او طعم رطب می آید
این چه عشقی است از این باده پرناب رسد
«همه جا نام حسین است که مستم میکند»
. .
. .
شاهکار هنرستان خداکیست حسین
صاحب معجزه ی ناب خداچیست حسین
نفس حضرت پیغمبر و فرزندعلیست
آنکه سلطان زمین است وسماکیست حسین
همه جانام حسین است که مستم میکند"
. .
. .
مس دل در پی صحن توشده مثل طلا
هرکجا سعی من از سمت توگردیده صفا
تاکه چشم کرم یار به ماکرده نظر
اینهمه دور و بر شاه،شده جمع گدا
همه جانام حسین است که مستم میکند"
. .
. .
یاحسین آن دم و آن باز دمت قرآنم
نوکرت هستم واز طایفهء سلمانم
ساکن هییتم و به کشورایرانم
رسدازلطف شما خرجی و آب و نانم
" همه جانام حسین است که مستم میکند
. .
. .یاحسین حرف تو در عالم بالاعشق است
سجدهء بندگی ات در دل دنیاعشق است
مادرتوبخدا حضرت زهراعشق است
بوتراب حیدرکرارپدر ماعشق است
همه جانام حسین است که مستم میکند"
. .
. .
ز سر موی تو و عطر تنت مدهوشم
به لبه آیه به آیه سخنت مدهوشم
به همان عالی اعلی شدنت مدهوشم
منه (مجنون) به تو وآن و حسنت مدهوشم
"همه جانام حسین است که مستم میکند
شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)....
.
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
4_5859710258020092036.m4a
2.15M
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
.#اللهم _عجل_لولیک_الفرج 🌹
#جریان رباب ونشستن درآفتاب وروضه تشنگی علی اصغر سلام_الله_علیه
-جریان ، پاره شدن گلوی شش ماهه
_تاریخ،یکشنبه1 8،آبان99، کرمانشاه
مداح
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#_ویژه_مداحان وسخنرانان
#برای_دیگران_بفرستید
نوحه کردی امام رضا ع"اشعارکردی
له حرم خود، توپناهم بیه
بخشش وعفوی له گناهم بیه
ملجا درمانده، تونی یارضا
له حرم خود تو ،راهم بیه
خاک گلستان تونم یارضا
آوه حیاتی له،گیاهم بیه
لایق وصل تو ، م هرگز نیم
لیاقتی تو وه نگاهم بیه
بیه حریمت وه مثل کهربا
لطف له، ای قامت کاهم بیه
م، که، عشق تو بسوزم چو شمع
گرمی گیان سوز وه،آهم بیه
لشگر شیطان وه کمین منه
بی کسم ای شاه پناهم بیه
وه چاوه مست ، نظری، له م، که
وه نظرت ،یار و سپاهم بیه
له شوه اول که وه قبرم ،به نن
نیور، تو،له شام سیاهم بیه
رضا عطا بخش جهان ، هرخودی
(مجنونم) و، یار پناهم بیه
"آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
یا علی موسی الرضا
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رباب_ع
#آرمین غلامی
عروس بیت مصطفایی رباب
کنیزبیت مرتضایی رباب
خصائلت بود به سان مریم
به خلق و خو ،چه پارسایی رباب
شجاعت و کرامتت گفتنی است
همسرشاه کربلایی رباب
مظهر تقوای الهی تویی
محوصلاتی و دعایی رباب
سعی وصفای توحسینت بود
معنی کعبه و منایی رباب
هرچه به مدح توبگویم کم است
تو فوق هر مدح و ثنایی رباب
بازحسینت شده حیران تو
ز لطف حق رمز بقایی رباب
امام مهربان عالم ،همسرت
تو مظهر شرم و حیایی رباب
ز بس که عشق و مهربانی زتوست
یار غریب و آشنایی رباب
پناه عالمی تو در خانه ات
نور دل اهل ولایی رباب
به اذن حق یاسمن باغ بهشت
همچو حسین گرهگشایی رباب
عشق توبرامام خود،دیدنیست
به درد عالمی دوایی رباب
شرمنده ی کرامت، عالم است
ریز خورت حاتم طایی رباب
همسر آسمانی ولایت
تو روشنی دل مایی رباب
شمع وجود ،دل نسوان تویی
ز بس که خوب و باصفایی رباب
همچو نبی و حیدر و فاطمه
شافع فردا و جزایی رباب
باب حوایجی تو همچون اصغر
بهرگدالطف و عطایی رباب
ما همه ذره و تو خورشید دین
به قلب ما نور و ضیایی رباب
سائل درگاه توام تاابد
تو دستگیر هر گدایی رباب
تمام عمر ریزه خوار ی کنم
تو صاحب جود و سخایی رباب
شاهدغصه وغم حسینی
کرده تو را،یارهوایی رباب
عاقبت ای زینت بیت ارباب
در ره دین شدی فدایی رباب
غنچه پرپر شده ات،اصغراست
به درد و غم تو مبتلایی رباب
تورااسیرسلسله نمودند
شاهدغصه وبلایی رباب
تا صف محشر ای عروس زهرا
(مجنون)تو،گشته هوایی رباب
#آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_رباب_ع
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
#_بسم_الله_الرحمن_الرحیم #بیست_وپنجم_رجب #شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام #امام_کاظم #موسی_بن_جعفر #روض
اشعار،نماهنگ،مطالب
شهادت حضرت موسی ابن جعفر
⏫⏫⏫
چگونگی به شهادت رسیدن امین ولایت، حضرت شاهچراغ(ع)
17 رجب سالروز بزرگداشت شهادت حضرت احمد بن موسی الکاظم(ع) معروف به حضرت شاهچراغ(ع) برادر بزرگتر حضرت امام رضا(ع) است که پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) به توصیه پدر و اجداد پاکش عمل نموده و در حالیکه مردم به سمت ایشان رفتند تا با آن بزرگوار به عنوان امام بیعت کنند، آن حضرت ولی و جانشین امام هفتم(ع) را برادر خود یعنی علی بن موسی الرضا(ع) معرفی کرد و خود را در بیعت ایشان خواند و از مردم هم خواست تا با ثامن الحجج(ع) بیعت کنند و از ایشان تبعیت کنند به همین سبب این شخصیت والامقام را "امین ولایت" نامیده اند.
وقتی خبر شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام در مدینه شایع شد، مردم به در خانه ام احمد، مادر حضرت شاه چراغ «احمد بن موسی» گرد آمده و حضرت سید میر احمد را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و شخصیت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احکام و ظهور کرامات و بروز خوارق عادات که در آن جناب سراغ داشتند، گمان کردند که پس از وفات پدرش امام موسی بن جعفر علیه السلام امام بحق و خلیفه آن حضرت فرزندش «احمد» است.
به همیت جهت در امر امامت با آن حضرت بیعت کردند و او نیز از مردم مدینه بیعت گرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامی حاضرین را مخاطب ساخت و خواست که غائبین را نیز آگاه سازند و فرمود: همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام می باشم، بدانید بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفه ی بحق و ولی خداست. و از جانب خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم او، بر من و شما فرض و واجب است که امر آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم.
پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی علیه السلام را بیان فرمود، تا آنجا که همه حاضران گفته های آن بزرگوار را اطاعت کردند، ابتدا او بیعت را از مردم برداشت، سپس گروه حاضران در خدمت احمد به در خانه حضرت امام علی بن موسی علیه السلام آمده همگی با آن جناب بر امامت و وصایت و جانشینی امام موسی بن جعفر علیه السلام بیعت نمودند. و حضرت امام رضا علیه السلام درباره برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.
حضرت امام رضا(ع)پس از حضورشان در ایران به برادران و خواهرانشان نامه می نویسند و آنها را به حضور در ایران دعوت می نماید.
حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) نیز در همین سنوات(198 تا 203 ه.ق) به همراه دو تن از برادرانش به نامهای محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان،خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم خراسان شدند و از هر شهری که می گذشتند، بر تعداد همراهانشان افزوده می شد، به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران احمد(ع) را نزدیک به ۱۵هزار نفر ذکر کرده اند.
در همین احوال،مامون عباسی، امام رضا(ع) را مسموم و به شهادت می رساند.
مامون پس از اطلاع از حرکت حضرت احمد بن موسی(ع) برادر بزرگوار امام رضا و یارانش به قصد خراسان، به تمام فرمانداران خود دستور داد هر کجا از سپاه احمدی بیایند مقتول سازند.
این دستور به هر شهری که می رسید، کاروان از انجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد(ع)، حکم به حاکم وقت(قتلغ خان)رسید. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر سپاه حضرت احمد(ع) اردو زد.
احمد بن موسی(ع) در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد. در آن جا خبر شهادت برادرش امام رضا(ع) انتشار یافت، و به حضرت خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود را دارید، بدانید که وی فوت شده است.
حضرت احمد که وضع را چنین دید، دانست که برادرش در طوس شهید شده و برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست و این جماعت به قصد مقاتله در این جا گرد آمده اند. بنابراین، اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود قصد این ها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب(ع) است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، می تواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چاره ای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی برادران و یاران حضرت احمد(ع) عرض کردند که مایلند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آن ها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه، خود را آماده سازید.
سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی(ع) صف های خود را آراستند، و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه ی رشادت و فداکاری یاران حضرت احمد(ع)، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. این جدال در چندنوبت ادامه یافت. در پیکار آخر سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری، قریه کُشن تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه های شهر را محکم بستند.
احمد بن موسی (ع) به اردوگاه خویش،در قریه کُشن،نزدیک یاران خویش بازگشت.
در این نبرد، عده ای از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی(ع) زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند.
روز دیگر، احمد بن موسی(ع)یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی(ع) نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه حضرت موج می زند، توان مقابله مردانه با آنها را ندارد، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آن ها فایق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده، جمعی از سپاهیان جنگ آزموده ی خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی(ع) گسیل داشت و به آن ها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازه های شهر بازگردند.
یاران و برادران حضرت شاهچراغ با این خدعه وارد شهر شدند، دشمن مکار، دروازه های شهر را بست و به یاران حضرت حمله ورشدند.
در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی(ع)به شهادت رسیدند و عده ای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، در اطراف پراکنده شدند.
حضرت احمد بن موسی(ع)نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی(ع) شجاعانه در مقابل دشمن به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او برنمی آید، شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را بروی پیکر مطهر خراب کرد، و بدن ایشان در زیر توده های خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست، پنهان شد.
کد مطلب۲۷۲۰۵
بسم الله الرحمن الرحیم
#عزای حضرت احمدابن موسی(شاهچراغ)
#شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
پسرموسی،گل شير خدا ،شاهه چراغ
صحن تودارد شمیم کربلا ،شاهه چراغ
درعزای توزنم برسینه وبر روی سر
دیده گریانم از آن جنت سرا.،شاهه چراغ
بس که رخ سوديم ما برمرقد ت ارباب عشق
بوی مشک و عنبر آیدزان سرا،شاهه چراغ
مرغ دل پرمیزندسویت شبانه تاسحر
راه و.رسم بندگی آرم، به جا ،شاهه چراغ
مهدی صاحب زمان امشب عزادارشماست
نامه ی آزادی ام ده از،خطا ،شاهه چراغ
از برای دوستانِ اهل بيتِ ،هستی امید
میکنم در روضه ها،یادشما،شاهه چراغ
وقت رفتن سينه ی ما بود اگر اندوهگين
در دم مردن بیا،بالین ما ،شاهه چراغ
بارالها کن نصيبِ دوستان ،طوف ضریح
هم نجف.هم کربلا.هم سامرا،شاهه چراغ
.......................................
.................................
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
h
بسم الله الرحمن الرحیم
#عزای حضرت_شاهچراغ_س
#آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
امشب سرای کل زمان درعزای توست
زیرا که جمع سینهزنان درعزای توست
شاهه چراغ ،حضرت باران،به سوگ توست
اینجانگر،که پیر و جوان درعزای توست
صحن تو سیل اشک عزادار،آمده
هر ابر با تمام توان درعزای توست
تو کیستی که در غم از دست دادنت
مردان ببین، شبیه زنان درعزای توست
با یاد آن نماز جماعت به کارزار
گلدستهها شبی به اذان درعزای توست
در ماتم تو ناله ی مهدی، عجیب نیست
آن صاحب زمین وزمان درعزای توست
✍ #آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
(نوحه حضرت شاهچراغ س)
#شاعر،آرمین غلامی(مجنون)
آمد عزای شاهی،درسوگ اوغم ماست
این کیست ،این امیراست،اواحمدابن موساست
یا احمدابن موسی،،،
درسوگ ابتلایم،درآه ودر نوایم
شاهه چراغ عمری،برکوی توجدایم
یا احمدابن موسی،،،
آرام جانم افتاد،روح و روانم افتاد
در خانه ازضرب تیغ،جان جهانم افتاد
یا احمدابن موسی،،،
ای آفتاب شیراز،سر تا به پا کرامت
ای اسوه ی شهامت،نور دل امامت
یا احمدابن موسی،،،
لطف توبی نهایت،کردی به ما عنایت
ای اسوه ولایت،کن یک نظر گدایت
یا احمدابن موسی،،،
دیدی اگر گناهم، دادی شبی پناهم
بدم ولی گدایم،محتاج یک نگاهم
یا احمدابن موسی،،،
ا گرچه بی بهایم،بر کوی تو گدایم
شکر خدا امیرم،از تو بود ولایم
یا احمدابن موسی،،،
من بی بها و پستم،بر کوی تو نشستم
شمس سرای شیراز،امشب بگیر تو دستم
یا احمدابن موسی،،،
درسوگ ابتلایم،درآه ودر نوایم
شاهه چراغ عمری،برکوی توجدایم
یا احمدابن موسی،،،
در محفل عزایت،امشب در التهابم
جان رضا،توامشب ،آقابده جوابم
یا احمدابن موسی،،،
همراه خواهرانت،رنج و ستم کشیدی
در راه دیدن یار،جز درد و غم ندیدی
یا احمدابن موسی،،،
امشب فتاده ام من،یاد تو وعزایت
گریه ی خواهرانت،آن غربت دعابت
یا احمدابن موسی،،،
سیصدشهیدوالا،دادی به راه الله
گرفتی تو در آغوش،سر ز تن جدا را
یا احمدابن موسی،،،
با آن دل شکسته،گفتی به اشک و ناله
در خانه دوره گشتی،شدپیکرت چوژاله
یا احمدابن موسی،،،
دلت گرفته امشب،جانت رسیده بر لب
درخاک وخون نشستی،بایاد عمه زینب
یا احمدابن موسی،،،
جای کمک به خانه،خوردی کتک امیرم
دشمن به روی تو زد،مهر فدک امیرم
یا احمدابن موسی،،،
ببین چو مادرت شد،رخساره ی تونیلی
گشته رخت نوازش،با ضربه های سیلی
یا احمدابن موسی،،،
وقتی تورا به شمشیر،می زد عدو ز کینه
ا فتاده بودی،ای شه،یاد ه غم مدینه
یا احمدابن موسی،،،
کو مونس و حبیبت،شد ظلم و کین نصیبت
زنده به زیرخاکی،درخانه غریبت
یا احمدابن موسی،،،
ناگه همه بدیدند،احمد ز ناله افتاد
باتیغ مردکی پست،ازپشت باسر افتاد
یا احمدابن موسی،،،
ازداغ مرگت اقا،معصومه زد به سینه
گرید به این غریبی،آن نوگل مدینه
یا احمدابن موسی،،،
جسم توروی خاک است،افتاده ای شبانه
دیدن بدن کبود است،داردتنت نشانه
یا احمدابن موسی،،،
#آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
#حضرت_شاهچراغ_س
بسم الله الرحمن الرحیم
(نوحه حضرت شاهچراغ ع)
#آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
غمت ای شاهه چراغ،غم به قلبم ریخته
دل مهدی زین عزا،درعزایت سوخته۲
درعزای حضرت شاهه چراغ گریانم
درشب ماتم او،تابه سحرنالانم
ابن موسی،ابن موسی،حضرت شاهه چراغ۲
زین عزابرسرزنم،ناله هادارم به لب
درعزای شاه دین،گشته دل پرتاب وتب
شدشب دلواپسی،خاندان مرتضا
جان دهم بهر غم و درد تو،ای شاه سخا
ابن موسی،ابن موسی،حضرت شاهه چراغ۲
ای مرا صبر و قرار،بی قرارم دلفگار
حضرت شاهه چراغ،برتوهستم بیقرار
شاملم گشته ز تو لطف و عنایت تاابد
گیرم ازتوحضرت شاهه چراغ،عمری مدد
ابن موسی،ابن موسی،حضرت شاهه چراغ۲
بر لبم این زمزمه،آمده جان همه
حضرت شاهه چراغ،یادگار فاطمه۲
زد عدو تیغ جفا را به سروبربدنت
خانه آوارشده، بربدن وروی تنت
ابن موسی،ابن موسی،حضرت شاهه چراغ۲
من ز خواهر خجلم،حل نگشته مشکلم
میروم من ازجهان،ای تمام حاصلم۲
گر نبود خواهرم از رنج و محن می مردم
عاقبت ضربت شمشیربلایا، خوردم
ابن موسی،ابن موسی،حضرت شاهه چراغ۲
#آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#سبک_گل_مینوی_علی
#حضرت_شاهچراغ_س
#نوحه