eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ⭕️ هشتم شوال سالروز تخریب قبورائمه بقیع ✅ @majnon1396
پیرامون رؤیت گمان انگیز هلال ماه، از کلام حضرت صدیق اکبر، مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام روى الشیخ الصدوق (رضوان الله علیه) بإسناده ﻋﻦ ﺍﻻﺻﺒﻎ ﺑﻦ ﻧﺒﺎﺗﺔ ﻗﺎﻝ: ﻗﺎﻝ ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺼﻼﺓ ﻭ ﺍﻟﺴﻼﻡ: ﻳﺄﺗﻲ ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﺯﻣﺎﻥ ﻳﺮﺗﻔﻊ ﻓﻴﻪ ﺍﻟﻔﺎﺣﺸﺔ، ﻭ لتصنع ﻭﻳﻨﺘﻬﻚ ﻓﻴﻪ ﺍﻟﻤﺤﺎﺭﻡ ﻭﻳﻌﻠﻦ ﻓﻴﻪ ﺍﻟﺰﻧﺎ ﻭﻳﺴﺘﺤﻞ ﻓﻴﻪ ﺃﻣﻮﺍﻝ ﺍﻟﻴﺘﺎﻣﻰ ﻭﻳﺆﻛﻞ ﻓﻴﻪ ﺍﻟﺮﺑﺎﺀ ﻭ ﻳﻄﻔﻒ ﻓﻲ ﺍﻟﻤﻜﺎﺋﻴﻞ ﻭ ﺍﻟﻤﻮﺍﺯﻳﻦ ﻭ ﻳﺴﺘﺤﻞ ﺍﻟﺨﻤﺮ ﺑﺎﻟﻨﺒﻴﺬ ﻭ ﺍﻟﺮﺷﻮﺓ ﺑﺎﻟﻬﺪﻳﺔ ﻭﺍﻟﺨﻴﺎﻧﺔ ﺑﺎﻻﻣﺎﻧﺔ ﻭ ﻳﺘﺸﺒﻪ ﺍﻟﺮﺟﺎﻝ ﺑﺎﻟﻨﺴﺎﺀ ﻭﺍﻟﻨﺴﺎﺀ ﺑﺎﻟﺮﺟﺎﻝ ﻭ ﻳﺴﺘﺨﻒ ﺑﺤﺪﻭﺩ ﺍﻟﺼﻼﺓ ﻭﻳﺤﺞ ﻓﻴﻪ ﻟﻐﻴﺮ ﺍﻟﻠﻪ؛ ﻓﺎﺫﺍ ﻛﺎﻥ ﺫﻟﻚ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﺍﻧﺘﻔﺨﺖ ﺍﻻﻫﻠﺔ ﺗﺎﺭﺓ ﺣﺘﻰ ﻳﺮﻯ ﻫﻼﻝ ﻟﻴﻠﺘﻴﻦ ﻭﺧﻔﻴﺖ ﺗﺎﺭﺓ ﺣﺘﻰ ﻳﻔﻄﺮ ﺷﻬﺮ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻓﻲ ﺃﻭﻟﻪ، ﻭﻳﺼﺎﻡ ﺍﻟﻌﻴﺪ ﻓﻲ ﺁﺧﺮﻩ ﻓﺎﻟﺤﺬﺭ ﺍﻟﺤﺬﺭ ﺣﻴﻨﺌﺬ ﻣﻦ ﺃﺧﺬ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻰ ﻏﻔﻠﺔ ﻓﺎﻥ ﻣﻦ ﻭﺭﺍﺀ ﺫﻟﻚ ﻣﻮﺕ ﺫﺭﻳﻊ ﻳﺨﺘﻄﻒ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﺍﺧﺘﻄﺎﻓﺎ ﺣﺘﻰ ﺃﻥ ﺍﻟﺮﺟﻞ ﻟﻴﺼﺒﺢ ﺳﺎﻟﻤﺎ ﻭ ﻳﻤﺴﻲ ﺩﻓﻴﻨﺎ، ﻭﻳﻤﺴﻲ ﺣﻴﺎ ﻭﻳﺼﺒﺢ ﻣﻴﺘﺎ ﻓﺎﺫﺍ ﻛﺎﻥ ﺫﻟﻚ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭﺟﺐ ﺍﻟﺘﻘﺪﻡ ﻓﻲ ﺍﻟﻮﺻﻴﺔ ﻗﺒﻞ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻟﺒﻠﻴﺔ، ﻭﻭﺟﺐ ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺍﻟﺼﻼﺓ ﻓﻲ ﺃﻭﻝ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﺧﺸﻴﺔ ﻓﻮﺗﻬﺎ ﻓﻲ ﺁﺧﺮ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﻓﻤﻦ ﺑﻠﻎ ﻣﻨﻜﻢ ﺫﻟﻚ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻓﻼ ﻳﺒﻴﺘﻦ ﻟﻴﻠﺔ ﺇﻻ ﻋﻠﻰ ﻃﻬﺮ ﻭ ﺇﻥ ﻗﺪﺭ ﺃﻥ ﻻﻳﻜﻮﻥ ﻓﻲ ﺟﻤﻴﻊ ﺃﺣﻮﺍﻟﻪ ﺇﻻ ﻃﺎﻫﺮﺍ ﻓﻠﻴﻔﻌﻞ ﻓﺎﻧﻪ ﻋﻠﻰ ﻭﺟﻞ ﻻﻳﺪﺭﻱ ﻣﺘﻰ ﻳﺄﺗﻴﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﻘﺒﺾ ﺭﻭﺣﻪ ﻭﻗﺪ ﺣﺬﺭﺗﻜﻢ ﺇﻥ ﺣﺬﺭﺗﻢ ﻭﻋﺮﻓﺘﻜﻢ ﺇﻥ ﻋﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﻭﻋﻈﺘﻜﻢ ﺇﻥ ﺍﺗﻌﻈﺘﻢ ﻓﺎﺗﻘﻮﺍ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﻲ ﺳﺮﺍﺋﺮ ﻛﻢ ﻭ ﻋﻼﻧﻴﺘﻜﻢ ﻭﻻ ﺗﻤﻮﺗﻦ ﺇﻻ ﻭﺃﻧﺘﻢ ﻣﺴﻠﻤﻮﻥ “وَ مَن یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ”. (آل عمران/۸۵) شیخ صدوق رضوان الله علیه بسندش از اصبغ بن نباته روایت کرد از امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام که فرمودند: زمانی بر مردم خواهد آمد که چند گناه بزرگ و عمل زشت در بین آنها پدید می اید،کارهای زشت آشکار میگردد و عادی میشود. پرده های عفت و حیا پاره میگردد، زنا علنی میشود، اموال یتیمان را حلال میشمارند و در آن زمان ربا میخورند،در کیلوها و وزنها، کم و کاست میشود،شراب را به اسم نبیذ، رشوه را به عنوان هدیه و خیانت را با نام امانت داری حلال میشمارند؛ مردان خود را به شکل زنان و زنان خویش را به صورت مردها درمی آورند و به احکام و دستورات نماز بی اعتنائی میکنند،و در آن وقت حج خانه خدا را برای غیر خدا به جا می آوردند،پس چون آن زمان رسید،به کیفر این معاصی خداوند آنها را از فیوضات خود محروم میکند، هلال های ماه های نو مخفی میشوند تا جائیکه هلال ماه گاهی دو شب دیده میشود و یا چنان هلال مخفی میگردد که ماه رمضان را در اولش افطار میکنند و روزه نمیگیرند (نمیدانند که ماه رمضان است) و (به همین جهت) روز عید فطر را در آخر ماه (که روزه حرام است) روزه میگیرند. در این وقت باید ترسید از اینکه خداوند به طور ناگهانی آنها را کیفر کند،چرا که به دنبال آن اعمال، بلاها مردم را فرا میگیرد، چنانکه کسانی صبح سالم هستند ولی شب در دل خاک و قبر آرمیده اند و گاهی شب سالمند و بامدادان، از مردگان هستند.وقتی چنین روزگاری پیش آمد، لازم است انسان همیشه وصیت کرده باشد که مبادا بلائی بر او فرود آمده و بدون وصیت بمیرد و واجب است نماز را در اول وقت آن بخواند چون ممکن است تا آخر وقت زنده نباشد،پس هر یک از شما که آن زمان را درک کرد بدون وضو نخوابد و اگر برایش امکان دارد همیشه با وضو باشد چه ترس آن است که مرگ ناگهانی برسد و نداند که چه زمانی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به هنگام قبض روحش به سوی او می آید،لذا خوب است با طهارت باشد که روح با طهارت خدا را ملاقات نماید؛ من شما را ترساندم اگر بترسید و آگاه نمودم، اگر آگاه گردید و شما را پند دادم چنانکه پند گیرید؛ پس در نهان و آشکار، از خدا بترسید و نباید کسی از شما بمیرد، مگر اینکه مسلمان باشد، زیرا “هر کس به جز اسلام دینی اختیار کند از او پذیرفته نیست و در آخرت زیانکار است” فضائل الاشهر ص۹۱.
Voice 092_sd.m4a
2.98M
هو یا امیرالمومنین روحی لک الفدا هرکس که شد غلام تو با احترام شد پس خوش‌بحال آنکه برایت غلام شد فردا فقیر کوی ‌تو آقاست در بهشت قنبر به لطف نام تو عالی‌مقام شد هر سینه‌ای که محرم راز نبی نبود! اینگونه شد که با تو فقط هم‌کلام شد آقا حلال، بی‌تو برایم حلال نیست آب‌روان، بدون تو بر من حرام شد یا تا نجف مرا ببرم یا بکُش مرا فرقی نمی کند بخدا هرکدام شد باید که شرح فضل تو را صد کتاب کرد یک منقبت نوشتم ‌و دفتر تمام شد...
Voice 093_sd.m4a
1.83M
چهار درهم  (منصور بن عمار) از معروفين وعاظ بود روزى در منبر بود شخصى از حاضرين برخاست و گفت : براى رضاى خداى متعال مرا چهار درهم احسان كنيد. واعظ مزبور گفت : هر كس چهار درهم به اين فقير بدهد من چهار دعا برايش مى كنم شخصى كه غلام يهودى بود جلو آمد و چهار درهم را داد به واعظ و گفت : چهار دعا براى من بكن . اول : آن كه خدا مرا آزاد كند. دوم : آن كه مرا غنى كند. سوم : آن كه مرا بيامرزد. چهارم : آن كه اسلام را به آقاى من روزى فرمايد). و آن عالم دعاى چهارگانه را در حق او به جاى آورد، وقتى غلام به نزد آقايش آمد پرسيد: چرا دير كردى ؟ گفت : در مجلس وعظ منصور بن عمار بودم چهار درهم در آن مجلس تصدق دادم و(چهار دعا خواستم . اول آزادى خودم را، يهودى گفت : انت حر، تو آزادى . دعاى دوم : بى نيازى . يهودى گفت : چهار هزار درهم به تو مى دهم ، گفت : دعاى سوم : اسلام ترا خواستم . يهودى گفت : اشهد ان لا اله الا اللّه واشهد ان محمد رسول اللّه ). غلام گفت : دعاى چهارم آمرزش ترا و خودم را خواستم . يهودى گفت : اين در قدرت من نيست . شب در خواب ديد گوينده اى گفت : (انت فعلت ما فى قدرتك و انا افعل ما في قدرتى قد غفرت لك و للعبد وللواعظ و للحاضرين اجمعين ). (تو آنچه را كه در قدرتت بود انجام دادى ومن هم آنچه در قدرتم هست انجام مى دهم ومن تو وغلامت وواعظ وهمه حاضرين را بخشيدم .)(15)مردان علم درمیدان عمل مداح حاج آرمین غلامی
Voice 094_sd.m4a
2.69M
♻️ خداحافظ ای بهار دلم، ای دعای سحر، ای ابو حمزه خداحافظ ای رفیق دلم، می روی ز برم، با چنین غمزه خداحافظ افتتاح سحر، ای مجیر سحر، گریۀ شب ها خداحافظ جوشن تقوی، مونس دل ها هدیۀ زهرا  همه هستم رفته از دستم، امید دل را به تو بستم ♻️ای خدا العفو، ای خدا العفو اگر رفتی ای مه رمضان، همره شهدا، محضر داور مبر ای ماه آبروی مرا، جان آل عبا، پیش پیغمبر مکن شکوه از معاصی من، روح عاصی من در بر حیدر مکن شرم و روسیاهی من آشکارا بر دیدۀ کوثر نما ای مه آبرو داری، که داری با من سرِ یاره ♻️ای خدا العفو، ای خدا العفو سحر خیزان کو مه رمضان سایۀ سرمان همنشین ما چه شد ای هم سفرۀ سحرم سوز آه و دل آتشین ما ندانستم قدر قدر تو را ای عطای خدا ای مه خوبان مبر با خود سوز و آه و دعا، شور و حال مرا در شب هجران به تاب و تب عادتم دادی، به اشک شب عادتم دادی ♻️ای خدا العفو، ای خدا العفو کنون که تو می روی ز برم ای تو تاج سرم ای حبیب من نما عهدی بر دل و جگرم، چشم و روی تَرَم، ای طبیب من شب عید و دست خالی من، خسته بالی من شوق هر عهدی مرا فرما با امام هدی همچنان شهدا یاور مهدی منو هجر صاحب این ماه، تو و یاری در تمام راه ♻️ای خدا العفو، ای خدا العفو مرا کردی همنشین خدا، ای مَه شهدا، ای مَه رحمت نشان دادی در میان دعا، جلوۀ سعدا با همه عزت مرا بردی گه به کرب وبلا، گه مدینه و یا  کوچۀ نیلی گهی خواندی روضۀ پهلو از غم  بازو یا غم سیلی مداح حاج آرمین غلامی
Voice 095_sd.m4a
205.8K
زندگی ما حکایت یخ فروشی است که از او پرسیدند:فروختی؟ گفت: نه ولی تمام شد!! تاریخ_دوشنه ۹۹/۳/۵_ ✅ @majnon1396
Voice 096_sd.m4a
531.3K
حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) میفرمایند : «دلِ مومن از کعبه بالاتر است» هر دلی که حامل محبت امیرالمومنین(علیه السلام) است حرمتش از کعبه بالاتر است!!! پس ما که در مملکت شیعی زندگی میکنیم از چپ و راست در اطراف ما کعبه است!!! خیلی باید مراقب باشیم دلهای اینان را نشکنیم ، آبروی مومن را نبریم؛ خدایی نکرده ، دل شکستن باعث ظلمت و بیچارگی انسان میشود و با این کارها انسان عاقبت بخیر نمیشود.
Voice 097_sd.m4a
826.8K
✅ماشاءالله به این مداح واقعا دل شیر داره 🟢 حرف همه مردمو پشت بلندگو گفت اقا جان سفره ای پهن کرده اند که در دزدی رقابت میکنند تنور گرم شده همه در حال هستند نه حسابی هست نه کتابی اقا جان حرف راست از من بشنو بدجور چپاول میکنند " ای مردم! با این لباسی که بر دوش دارم و این مرکبی که بر او سوار هستم، داخل شهر شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم، چیز دیگری داشتم، پس بدانید من ازخیانتکاران هستم." 📔 امیرالمؤمنین علی علیه السلام المناقب ج ۲ ص ۹۸
Voice 099_sd.m4a
2.55M
قطره ای از شخصی از امیرمؤمنان‌ علیه السلام سؤال کرد: چگونه صبح کردید و در چه حالی هستید؟ حضرت فرمود: «صبح کردم در حالی که من صدّیق اکبر و فاروق اعظم هستم. من وصی بهترین بشر هستم. منم اول، منم آخر، منم ظاهر، منم باطن، من به هر چیزی عالم هستم. منم عین اللَّه، منم جنب اللَّه، من امین خدا بر پیامبران هستم. به واسطه ما خداوند عبادت می‌شود، ما گنجینه داران الهی در آسمان و زمین هستیم. من زنده می‌کنم، من می‌میرانم، و من زنده لایموت هستم». اعرابی از بیان امیرمؤمنان ‌علیه السلام شگفت زده شد، پس حضرت فرمود : « من اوّل هستم ؛ یعنی من اولین کسی هستم که به رسول خداصلی الله علیه وآله ایمان آوردم. من آخر هستم ؛ یعنی آخرین کسی بودم که آن حضرت را زیارت کردم، آن‌گاه که ایشان را در قبر گذاشتم. منم ظاهر؛ یعنی من ظاهرکننده اسلام هستم. منم باطن؛ یعنی سینه من مملوّ از علم و دانش است، و به همه چیز آگاهم؛ یعنی هرچه را که خدا به پیامبرش آموخت، آن حضرت نیز همه را به من خبر داده است. من عین اللَّه هستم؛ یعنی چشم بینای خدا بر مؤمنان و کافران هستم. من جنب اللَّه هستم، اشاره به فرمایش خدای تعالی است که می‌فرماید: « یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ » ( سوره زمر، آیه 56.) «افسوس برمن از کوتاهی ‌هایی که در اطاعت فرمان خدا کردم ». هرکس درباره [ولایت] من کوتاهی کند، درباره ی خداوند متعال کوتاهی کرده است. و به هیچ پیامبری اجازه نبوّت داده نشد مگر این که مُهری از محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) داشته باشد. .... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 100_sd.m4a
498.6K
از بزرگی سوال کردند : این حسن شهرت را از کجا آوردی ؟ در جواب گفت : شبی مادر از من آب خواست دقایقی طول کشید تا آب آوردم وقتی به کنارش رفتم خواب ، مادر را در ربوده بود دلم نیامد که بیدارش کنم به کنارش نشستم تا پگاه ... مادر چشمان خویش را باز کرد وقتی کاسه ی آب را در دستان من دید پی به ماجرا برد و گفت: فرزندم امیدوارم که نامت عالم‌گیر شود 🌺🌺🌺🌺🌺 مداح حاج آرمین غلامی
Voice 101_sd.m4a
5.8M
☘حکایت شنیدنی توبه مصطفی دیونه☘ 🔻در قدیم هرمحله تهران قُرُق یک لات بود.مثلا یک قسمت با طیب بود یک قسمت هم با مصطفی پادگان یا مصطفی دیوونه. البته به این دلیل بهش دیوونه میگفتند چون دیوونه اهل_بیت بود ولی بهرحال یک لات بود. 🔻لات های قدیم یک مرام ها و جوانمردیهایی هم داشتند. یک شب جمعه ای مصطفی پادگان بهمراه نوچه هاش به شمال تهران (باغهای فرحزاد آن زمان)برای عیاشی وخوشگدرانی میروند.اتفاقاً آسید مهدی قوام هم برای هوا خوری آنجا بود.کسی آمد وبه مصطفی خبر داد که آسید مهدی قوام هم آنطرف باغ است،بزن وبکوبتون رو کمتر کنید مصطفی رو به آن شخص گفت:ما نوکر بچه های فاطمه زهرا هستیم!رفت پیش سید مهدی،صورتش رو بوسید و گفت ما نوکر شماهم هستیم! 🔻آسید مهدی گفت مصطفی! ما امشب اومدیم لات بشیم! مرام لوطی گری ولاتی، اولین قانونش چیه؟ 🔻مصطفی گفت:حاج آقا اولین قانونش قانون حق نمک. اگه نمک کسی رو خوردی نمکدون نشکن.سید مهدی گفت حرفش رو فقط میزنی یا عمل هم میکنی؟ مصطفی ساکت شد و چیزی نگفت. 🔻مصطفی! مثل اینکه فقط حرفش رو میزنی چقدر نمک خدا رو خوردی و نمکدون شکستی! مصطفی همون جا و همون وقت به دست آسید مهدی قوام عوض شد. 🔻بعد از آن قضیه تمام دارایی و ثروت خود رو تبدیل به پول نقد کرد و در چمدانی گذاشت و راهی قم شد رفت خدمت آیت الله بروجردی (رحمت الله علیه) 🔻وقتی وارد منزل ایشان شد نزدیک ظهر بود دفتر دار آقای بروجردی در ایوان ایستاده بود در حالیکه مصطفی وارد حیاط شد.رو به دفتر گفت میخواهم آقای بروجردی رو ببینم. دفتر دار گفت آقا، پیرمردی هستند و الان هم نزدیک ظهر.ایشان اذیت میشوند .... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 102_sd.m4a
2.39M
ملاعباس چاوش با جمعی از جوانان شب جمعه به کربلا آمدند، از او خواستند تا برایشان مداحی کند،رسیدند بالای سر امام حسین(ع)، به خود گفت دفترچه شعرم را باز میکنم هر شعری آمد همان را میخوانم. دفترچه اش را باز کرد و اشعار علی اکبر(ع) آمد، و شروع کرد به خواندن. سفر اول کربلا و همه جوان، مجلس شوری بپا شد، ملا عباس گفت:بس است،دیگر برویم استراحت کنیم. در عالم خواب به او گفتند آماده شوید که امام حسین(ع) میخواهد به دیدارتان بیاید، او در عالم خواب همه را بیدار کرد و مودبانه نشستند تا آقا تشریف آوردند. امام حسین(ع) فرمود:ملا عباس! گفتم: بله آقا جان. فرمودند: می دانی چرا من امشب به اينجا آمدم؟! گفتم: نه آقاجان. فرمودند: من با شما سه كار داشتم. گفتم: آن سه كار چيست آقا جانم؟ فرمودند: اولا، بدان كه هر كس زائر ما باشد، به ديدنش می رويم! ثانيا، شبهای جمعه وقتی در مازندران هستی و جلسه داريد و دور هم می نشينيد، یک پيرمردی دم در می نشيند و كفش ها را درست می كند، سلام حسين را به او برسان! سپس فرمودند: ملا عباس! كار سوم هم اين است كه آمدم به تو بگويم كه اگر دفعه ی ديگر رفقا را در شب جمعه به حرم آوردی،... گفتم بله آقا؟ یک وقت ديدم بغض راه گلويشان را گرفت. گفتم: آقا چی شده؟فرمودند: ملا عباس اگر دو مرتبه رفقايت را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخوانی، ديگر نوحه ی علی اكبر را نخوانی! گفتم: چرا نخوانم؟ مگر بد خواندم؟ غلط خواندم؟ !فرمودند: نه. گفتم پس چرا نخوانم؟! فرمودند: ملا عباس! مگر نمی دانی شبهای جمعه مادرم فاطمه زهرا(س) به كربلا می آيند؟! مداح حاج آرمین غلامی
Voice 103_sd.m4a
1.08M
بی توای صاحب زمان) بی تو ای صاحب زمان*** بيقرارم هر زمان از غم هجر تو من دلخسته ام *همچو مرغي بال و پر بشكسته ام كي شود آينه زاره بر دل اندازي تو يارا *با دل خسته كه دم سازي تو يارا ده مدال ديده باني ز عنايت*** به من و از مهر و عشق بازي خدايا يابن الحسن آقا بيا يابن الحسن آقا بيا یابن الحسن آقا بيا يابن الحسن آقا بيا اي تو شور عشق من روشني انجمن بي تو در دام بلا افتاده ام بر تو يارا جان و دل را داده ام از فراق تو شده حال من خسته پريشان كي ميايي منجي و سلطان امكان عقده ها را واكني با يك نگه اي نور يزدان بين چه كرده با دل من سوز هجران يابن الحسن آقا بيا يابن الحسن آقا بيا يابن الحسن آقا بيا يابن الحسن آقا بيا مداح حاج آرمین غلامی
Voice 104_sd.m4a
2.36M
توجه خاص آقا امام زمان (علیه السلام)به مادرشان نرجس خاتون(علیها سلام) ✅حاج محمد که از صلحا بود می گفت: مکه رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک عمره مفرده برای مادر امام زمان انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، چهره ایشان را زیارت کنم. 🔰طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. سَعی بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم. 💠 حدود یک ساعت و نیم به اذان صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم نشسته و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند و آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او برداشت. 🌸خیلی فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، زانوهایم شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه کرد؛ چون خیلی بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم.. 🌺آقا فرمود: «این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این خرماها را به او بدهید» ✳️یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند‌.... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 105_sd.m4a
2.37M
دیدار امام زمان عجج با مرد آهنگر🌷 ❗️شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان(عج) را در بازار آهنگران شناسایی کند، ❗️و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بی‌توجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، ❗️ اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان(عج) گفت: «یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم». ❗️ اینگونه بود که استنباط شخص سوم، مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد. ❗️ پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: «فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، ❗️تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمی‌پردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر»، ❗️مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت: «که متاع او با این شرایط 10 درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش می‌رسد، ❗️حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام می‌دهم»، ❗️سپس در برابر دیدگان متعجب پیرزن، 10درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، ❗️ آن‌گاه بقیة‌الله(عج) رو به شاهد کرد و فرمود: «برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما می‌آییم». 🌹🍃مداح حاج آرمین غلامی
Voice 106_sd.m4a
3.29M
توبه و برگشت زن رقاصه و آوازه خوان🍃 🔻توبه شعوانه خانم 🔻مرحوم ملا احمد نراقى در كتاب شريف اخلاقى معراج السعادة، در رابطه با توبه‏ ى واقعى داستان شگفت آور زير را نقل مى‏كند: 🔻شعوانه زنى بود جوان، خوش صدا، رقاصه، بى توجه به حلال و حرام الهى. در شهر بصره مجلس فسق و فجورى از ثروتمندان و جوانان نبود مگر اين كه شَعْوانه براى خوشگذرانى آنان در مجلس حاضر مى‏ شد، او در آن مجالس آوازه‏ خوانى مى‏ كرد، مى‏ رقصيد و بزم آلودگان را گرم مى‏ كرد، شعوانه را در اين امور عدّه‏ اى از دختران و زنان همراهى مى‏ كردند. 🔻روزى براى رفتن به مجلس بدكاران، با تعدادى از همكارانش از كوچه‏اى مى‏گذشت، شنيد از خانه‏اى ناله و افعان بلند است، با تعجب گفت: چه خبر است؟ يكى از همكارانش را براى جستجوى موضوع فرستاد، ولى از برگشتن او خبرى نشد، نفر دوم را فرستاد تا از آن مجلس خبرى بياورد برنگشت، سومى را به دنبال خبر گرفتن فرستاد و از او به اصرار خواست برگردد و مانند آن دو نفر او را به انتظار نگذارد، او رفت و بعد از اندك مدّتى بازگشت و گفت: اى خاتون، اين ناله و ماتم بدكاران و فرياد و نعره‏ى گنهكاران است! شعوانه گفت: بهتر اين است كه خود بروم و از آن مجلس خبر بگيرم. نزديك مجلس آمد، مشاهده كرد واعظى براى مردم سخن مى‏گويد: سخنش به اين آيه رسيده بود: ☘«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً* وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً» ☘ 🔻زمانى كه آتش دوزخ، تكذيب كنندگان قيامت را از مكانى دور ببيند، خروش و فرياد جهنم ... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 107_sd.m4a
2.89M
😨 اول قبر 🔹علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: 🔹استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت: 🔹در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت كرد. 🔹این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏كرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند. 🔹هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می‏زد: من از مادرم جدا نمی‏شوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. 🔹 سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تخته‏ای بپوشانند و دریچه‏ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. 🔹دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است. 🔹پرسیدند چرا این طور شده‏ای؟ در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، 🔹 آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد صمادرم شدند و او جواب می‏داد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، 🔹سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است. مداح حاج آرمین غلامی
Voice 108_sd.m4a
1.93M
اثر محبت امیرالمومنین در دل🌷 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🔹ریاح بن ابی نصر می گوید: 🔹 از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمودند: 🔹 روزی پیامبر (ص) در جمع اصحاب خود نشسته بودند، ناگهان از جای خود برخاستند و فزع کنان به استقبال جنازه رفتند که بر دوش چهار مرد حبشی حمل می شد. 🔹 سپس رسول خدا (ص) به آن چهار مرد فرمودند که جنازه را زمین بگذارند و بعد با دست مبارک پارچه را از روی صورت میت برداشتند و فرمودند: کدام یک از شما این مرد را می شناسد؟ 🔹در این هنگام علی ابن ابیطالب (ع) فرمودند: ای رسول خدا (ص) من او را می شناسم. 🔹او برده بنی ریاح است که هر وقت مرا می دید و با من برخورد می کرد به من می گفت به خدا قسم تو را دوست دارم. 🔹پیامبر (ص) فرمودند: علی جان شهادت می دهم که کسی جز مومن تو را دوست ندارد و کسی جز کافر دشمن تو نیست. 🔹 بدان که هم اکنون هفتاد هزار گروه از ملائکه او را تشییع می کنند که هر گروه شامل هفتاد هزار گروه و دسته اند. 🔹راوی می گوید: بعد از آن پیامبر (ص) با دست مبارک خود پیراهن کهنه میت را درآوردند و او را غسل دادند و کفن کردند و بر جنازه او نماز خواندند و فرمودند: مداح حاج آرمین غلامی