#امام_علی #مرثیه_امام_علی
☑️ ضربت خوردن حضرت امیر (ع)
زدند كه از دو زانو افتاد
زهراگفت و با پهلو افتاد
فاصله در دو ابرو افتاد
وای وای وای..2
بالت که افتاد پرت شکست
کناره تنت حسن نشست
زخم تیغ روی سرت نشست
وای وای وای..2
آروم آروم روی لبهات، اومدخاطره ی زهرات،
حسن بشه بابا فدات2
رخسارمولا شده غرق درخون
مسجدکوفه واسه اون، روضه خون
ازخونه ی دختر خدافظی کرد
شد دل دختر واسه اون پریشون
بابای من (4)
-------------------------------------
بشکسته ابروی تو بابا
شدغرق خون روی توبابا
غرق خون شد موی توبابا
وای وای وای (2)
بارونی توی اون چشاشه
میره شاید که قلبش واشه
به فکرغمهای زهراشه
وای وای وای2
راه رفتنت چه آرومه
خیلی غریب ومظلومه
خونه ی ام کلثومه
شدغرق خون روی علی تومسجد
بشکسته ابروی علی تومسجد
افتاده باضربت ابن ملجم
خونی شده موی علی تومسجد
بابای من (4)
--------------------------------------
آیدندا ازماسوا
بشکسته ارکان هدا
حیدر شده حاجت روا
وای وای وای2
یارب نبیند آن پسر
رخساره گلگون پدر
افتاده بابا درخطر
وای وای وای2
گوید منادی درجنان
بشکسته فرق آسمان
حیدر شده قامت کمان
غصه نخور بابا منم من دخترت
حسین ومجتبی فدایی سرت
ندیدی ازمدینه خیری باباجون
افتاده بود تو کوچه ها مادر برت
بابای من (3)
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
________________________
✅کانال سبک وشعر
مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی):
@majnon1396
🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
☑️ ضربت خوردن حضرت امیر (ع)
زتیغ مردک پستی.. عمامه افتاده
ز شانه های امامت ،جامه ـ افتاده
برای خواندن نهجالبلاغه بس دیر است
چنین ز هر طرفی صد چکامه افتاده
علی بگو به که دل خوش کنند اولادت
گرسنه ای ز «حجاز» و «یمامه» افتاده
به خواب قدرت بازوی تو نیاید کس
به یومن زورتواین گونه افتاده
خوشم علی به تو و قرص نان این سفره
مرا بس است همین یک دو جامه افتاده
... تو شاهدی که زمین مانده است و ما ماندیم
که میزهای پر از بخشنامه؛ افتاده
🔸شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
________________
✅کانال سبک وشعر
@majnon1396
🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
#امام_علی
#مرثیه_امام_علی
مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام🌿
من حیدری ام حالِ پریشان شده دارم
درسینه بسی آتش حیران شده دارم
امشب زشرابش مِیِ طوفان شده دارم
تا صبح دل زار پریشان شده دارم
ما مرد شرابیم دوصدباده بیارید
ما را به درِ بیتِ علی مست گذارید
رخساره علی قبلهی دنیا شدنی بود
دیدارعلی گرمِ تماشا شدنی بود
سلطان پی دیدار مُهیا شدنی بود
این دیده بسی دیده ی بینا شدنی بود
مارابه جهان دیدن اوهست تمنا
عمریست گداییم گدای دره مولا
شاید شبِ قدر مقدر شده باشد
مشتاق علی باز پیمبر شده باشد
ازعشق چنین گوشِ زمان کر شده باشد
مشتاق لقا حضرت دلبر شده باشد
منشق شده تصویرِ خداوند به محراب
افتادزپاشیرِ خداوند به محراب
یعقوب دو دیده به ره تو نظرش بود
گریان پدر گوشه ای از در پسرش بود
منشق زسرتیغ پر از زهر سرش بود
قاتل به جهان کشتن حیدرهنرش بود
مولابه جهان گردشِ این روز و شب از توست
شیرینیِ افطارِ پی هر رُطب از توست
باناز نگاه تو زمین زیر و زِبَر شد
بارفتن تو زینب توخون به جگر شد
بند آمده این راه از این کوچه گذر شد
ازخاکِ قدمهات به ما نیز نظر شد
چشمان علی جلوه ی محراب سحر بود
دیدارتو آقا همه شب پای سحربود
تا شدت نور ملکوتی علی بود
کوفه جلوات جبروتی علی بود
شاهدبه غم واوج سکوتی علی بود
حق گرمِ تماشایِ قنوتی علی بود
پیش تو ذلیلم مددی حضرت سلطان
یک عمر دخیلم مددی حضرت سلطان
هستی توطبیب دل و بیمار توهستم
یا این همه در شهر بدهکار توهستم
عمریست گدا بر در و دیوار توهستم
تقصیر من این است که سربار توهستم
عمریست کَرَم رویِ کَرَم ریخته ای تو
(مجنون) درت رابه خود آویخته ای تو
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)