eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
Voice 062_sd.m4a
3.46M
🔶️ نعلبندی در اصفهان زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از یزد رفیق راه شد. 🤒 رفیق بین راه مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. 🕌 وصیت کرد مرکب من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. ⚰ مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، اشک جاری شد. رو به قبر سید الشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. 👈 در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه آب زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را غسل دادند، کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در وادی ایمن کربلا دفن کن. ‼️ جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. 🌃 شبی با اهل و عیالش در خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: ولی عصر تو را می‌خواهد. ❇️ همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای منبر نشستند...... مداح،،
Voice 026_sd.m4a
940.1K
بسم الله الرحمن الرحیم رمضان _حضرت عباس 👌فوق زیبا _شیخ شوشتری و روضه ابالفضل ♦️◾یکشنبه۳۱__فروردین۹۹_کرمانشاه مداح،،
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم امام عصر(عج) جدمان رادرکربلاکشتندما آواره بیابانهاشدیم... _مداح آرمین_غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم امام عصر(عج) بیمارقلبی بدست امام عصر(عج) _مداح آرمین_غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم امام عصر(عج) ازسیدنی استرالیا عریضه برا امام زمان (عج)بنویس _مداح آرمین_غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت_حضرت_حمزه_عليه_السلام حضرت حمزه به دل مهرتو.انداخته ام ازغم غربت توسوخته ام .ساخته ام هرکسی دل به کسی دارد ولی یاحمزه من همه زندگیم رابه رهت باخته ام دلی درد آشنادارم برای حضرت حمزه همه ایل و تبار من فدای حضرت حمزه به هر جاصحبتی باشد اگرازمردجنگ آور نمایان میشود ردی. زّ پای حضرت حمزه همه اسلام پیغمبر.به لطف یک ابرمرد است دمش بوده دم مشکل گشای حضرت حمزه اگر جنگ احدشیری چوپیغمبر در اوباشد دمش شد برکته ذکره و نوای حضرت حمزه اگرلطف خدابا او بپاگشته یقین دارم که این اعجاز بوده از عطای حضرت حمزه اگر اسلام پیغمبر ز چاه کینه بر افتاد طنابش بوده یک نخ از عبای حضرت حمزه ز رزمش تاکه بشنیدم،به خودمن با یقین گفتم که بوده تخت هرشاهی گدای حضرت حمزه عنایت میشود کامل؛به میدان آن زمانی که نوای مصطفی باشد صدای حضرت حمزه به هنگام وداع او .نبی مصطفی (ص)دارد به لب ذکر قشنگ و دلربای حضرت حمزه مداح حاج آرمین غلامی _کرمانشه مسجدمعتمد_شب شهادت حضرت حمزه۹۹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمزه_سیدالشهدا در پانزدهم شوال سال سوم هجری قمری جناب حمزه بن عبد المطلب (عليه السلام ) به شهادت رسيد. آن حضرت برادر رضاعى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود، چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثويبه شير خورده بودند(696). آن حضرت مردى شجاع و با هيبت بود و در اين جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفيان كشته شد. هند به خاطر كشته شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت ، ولى كفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. اين بود كه او وحشى را با وعده هايى به كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) يا على مرتضى (عليه السلام ) و يا حمزه تحريك كرد. وحشى گفت : ((از كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و پسر عمويش على (عليه السلام ) عاجزم ، ولى براى كشتن حمزه كمين مى كنم )). او در ميدان جنگ با نيزه اى بر سينه و يا شكم مبارك آن حضرت زد و آن حضرت را شهيد كرد. وقتى خبر ..... مداح حاج آرمین غلامی مسجدمعتمد شب شهادت حضرت حمزه۱۳۹۹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜️🔸⚜️روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ حاج آرمین غلامی(مجنون)⚜️🔸⚜️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ❗️توجه ❗️: 💯نشر همراه با لینک صدقه جاریه💯 ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ اشعار مقتل حمزه ی سیدالشهدا.(ع) چه بهم ریخته شد .گوشه ی میدان بدنت وای من مُثله شده .باسره نیزه ها تنت ذره ذره بدنت بود که افتادبه خاک خون شده از اثر ضربه ی چکمه دهنت جای سنگ وورم چکمه به پیشانی توست دست وپایت بشکست و شده غارت بدنت وسط معرکه ای نیزه به قلبت زده اند سر فرصت شده مُثله همه اعضای تنت مردک پست سیه پوست تو راکردشکار لشکری آمدو زدچکمه به روی دهنت چشم تو تار شده .جنگ احد ریخت بهم چه بگویم بخدارفت به یغمابدنت یک عبا داشت نبی .براو کردکفن عمه جانش صفیه تاکه نبیند بدنت تاب دیدارتن مُثله ی تو درمانیست اشگ پیغمبروآن شال عباشد کفنت حضرت حمزه تنت راچه بهم ریخته اند وای من خورده بهم باسره نیزه بدنت وقتی خبر شهادت جناب حمزه رو به پیامبر دادن ، میگن پیغمبر اشک ریخت .... وجود حمزه کنار پیغمبر ، خیلی نشان دهنده ی قدرت اسلام بود .... مداح حاج آرمین غلامی کرمانشاه،شب شهادت حضرت حمزه،مسجدمعتمد۱۳۹۹
Voice 127_sd.m4a
2.1M
وضعیت اهل ایمان در آخرالزمان ابن مسعود میگوید : حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) درباره ی آخرالزمان فرمودند: «زمانی بر مردم فرا می رسد که یک فرد با ایمان به خاطر دینداری در امنیت نباشد و او ناچار می شود که از میان آن مردم برود یعنی به خاطر وضع نادرست مردم و رفتار زشت آنها به کوه ها برود و از قله ی کوهی به قله ی کوهی دیگر پناه ببرد و یا اینکه از دست مردم نا اهل همانند روباه به همراه بچه هایش به این زاغه و آن زاغه برود و زندگی کند. حاضرین گفتند: ای پیامبر خدا آن زمان کی خواهد بود؟ پیامبر فرمود: هنگامی که معیشت و زندگی کردن میسر نمی شود مگر اینکه به راه خلاف و گناه و معصیت خداوند آلوده شود و در آن زمان مسئله ی ازدواج از بین می رود و هرکس به تنهایی زندگی می کند و عزب بودن یک امر طبیعی و خیلی عادی می شود. حضار گفتند: ای پیامبر خدا مگر شما به ما دستور نداده ای که ازدواج کنیم؟ فرمودند: بله ولی در آن زمان مردم از ازدواج روی گردان می شوند و هلاکت یک نفر به دست پدر و مادرش صورت می گیرد و اگر پدر و مادری نداشته باشد به دست همسر و بچه هایش صورت می گیرد و اگر زن و بچه نداشت، خویشاوندان و همسایگانش سبب هلاکت او می شوند. حاضرین گفتند : چگونه ای پیامبر خدا؟ آن حضرت فرمودند : به خاطر فقر و تنگدستی و نداشتن پول و سختی زندگی، همه او را سرزنش می کنند تا اینکه ناچار شود به هر قیمت و به هر نحو دست به کاری بزند و پول فراهم کند و چه بسا همین امر باعث هلاکت و بدبختی وی شود» (کشکول بهایی صفحه ی 267) _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 128_sd.m4a
2.45M
حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ محمد باقر ملبوبى صاحب كتاب «الوقايع و الحوادث» خوابى را كه خود از آيت الله سيد محمد گلپايگانى شنيده اند، طبق درخواست نويسنده چنين مرقوم فرمودند: 🌹 آیت الله سيد محمد گلپايگانى فرزند عارف واصل، آيت الله العظمی سيد جمال الدین گلپايگانى فرمودند: مدتها پس از فوت مرحوم پدرم، شبى در خواب ديدم حضورشان مشرف شدم و ايشان در اطاق مفروش به زيلو و فاقد اثاث نشسته اند. گفتم: پدر! اگر خبرى نيست ما هم به دنبال كارمان برويم؟ وضع طلبگى در گذشته و حال همين است كه به چشم مى خورد. فرمودند: پسر، حرف مزن! هم اكنون ولى امر تشريف مى آورند. آنگاه پدرم از جا برخاست. متوجه شدم محبوب كل عالم، حضرت ولى عصر عليه السلام تشريف آوردند. پس از عرض سلام و جواب حضرت، قبل از اين كه من حرفى بزنم، حضرت فرمودند: «سيد محمد! مقام پدرت اين حجره ی محقر نيست، بلكه مقامش آن جاست. به محل مورد اشاره ی دست حضرت نگاه كردم، قصرى با شكوه و ساختمانى با عظمت – كه لايدرک و لايوصف است – ديدم و خوشحال گرديدم.» عرض كردم: يابن رسول الله! آيا وقت ظهور مبارک رسيده است تا ديدگان همه به جمال و حضورتان روشن شود؟ ♦️ حضرت فرمودند: «لم تبق من العلامات الا المحتومات و ربما اوقعت فى مدة قليلة، فعليكم بدعاء الفرج؛» 🔷 از علایم ظهور فقط علامات حتمى مانده است و شايد آنها نيز در مدتى كوتاه به وقوع بپيوندند؛ پس بر شما باد كه براى فرج دعا كنيد. 📚 منبع: 1- کتاب «الوقایع و الحوادث» نوشته شیخ محمد باقر ملبوبی 2-زندگینامه و احوالات آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 129_sd.m4a
2.5M
سفارشات و هدایای امام زمان علیه‌السلام به آیة اللّه نجفی مرعشی ✍آیت اللّه نجفی مرعشی می گوید «در اقامتم در سامرّاء شبهایی را در سرداب مقدّس بیتوته کردم؛ آن هم شبهای زمستانی. در یکی از شبها آخر شب، صدای پایی شنیدم با این که درب سرداب بسته بود و قفل بود ترسیدم، زیرا عدّه ای از دشمنان اهلبیت (ع) به دنبال کشتن من بودند. شمعی که همراه داشتم نیز خاموش شده بود. ناگاه صدای دلربایی شنیدم که سلام داد به این نحو «سلامٌ علیکم یاسیّد» و نام مرا برد.جواب داده گفتم «شما کیستید؟» فرمود «یکی از بنی اعمام تو.» گفتم «درب بسته بود از کجا آمدی؟»فرمود «خداوند بر هر چیزی قدرت دارد.»پرسیدم «اهل کجایید؟» فرمود «حجاز.» سپس سیّد حجازی فرمود «به چه جهت آمده ای اینجا در این وقت شب؟» گفتم «به جهت حاجتهایی.» فرمود «برآورده شد.» سپس سفارش فرمود بر نماز جماعت و مطالعه در فقه و حدیث و تفسیر. و تأکید فرمود در صله رحم و رعایت حقوق استاد و معلّمین، و نیز سفارش فرمود به مطالعه و حفظ نهج البلاغه و حفظ دعاهای صحیفه سجّادیّه. از ایشان خواستم درباره من دعا فرماید. پس دست بلند کرده به این نحو دعایم کرد «خدایا به حقّ پیغمبر و آل او، موفّق کن این سیّد را برای خدمت شرع و بچشان بر او شیرینی مناجاتت را و قرار بده دوستی او را در دلهای مردم و حفظ کن او را از شرّ و کید شیاطین، مخصوصاً حسد.» در بین گفتارش فرمود «با من تربت سیّد الشّهداء (ع) است، تربت اصل که با چیزی مخلوط نشده.» پس چند مثقالی کرامت فرمود و همیشه مقداری از آن نزد من بود........ _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 130_sd.m4a
480K
امام عصر ⬅️ تمام اساس تکوین و تشریع از یک نقطه شروع و به یک نقطه ختم می‌شود. ❇️ شروع، ذات قدوس است و این خط، امام عصر علیهماالسلام است. ☝️🏻 حقیقت تمام اسماء حُسنا و کلمات عُلیا همگی به نقطه‌ی وجود او محیط است. _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 131_sd.m4a
851.6K
💦گران بهاترین شی💦 💕به شیخی گفتندفلان کس بر روی آب می رود. شیخ گفت:«سهل است، وزغی و صعوه ای (پرنده کوچک)بر روی آب می برود.» 💕شیخ را گفتند:فلان کس در هوا می پرد. شیخ گفت:«زغنی( پرنده گوشت خوار) و مگسی نیز در هوا بپرد.» 💕او را گفتند:فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می برود. شیخ گفت:«شیطان نیز در یک نفس از مشرق به مغرب می شود. 💕 این چنین چیزها را بس قیمتی نیست 💕مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بجنبد و با خلق داد و ستد کند و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدا غافل نباشد». 💕ارزش واقعی انسان به این است که همواره به یاد خداوند باشد و هرگز حضور او را از یاد نبرد. _مداح حاج ارمین غلامی ┄┄┅═✧❁🌼🍁🌼❁✧═┅┄
Voice 132_sd.m4a
713.5K
مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله علیه و آله آمد و گفت : 🔻یا رسول الله ! گناهان من بسیار است. آیا در توبه به روى من نیز باز است ؟ پیامبر (ص) فرمود : آرى ، 🔻راه توبه بر همگان ، هموار است. تو نیز از آن محروم نیستى. مرد حبشى از نزد پیامبر (ص) رفت. مدتى نگذشت که بازگشت و گفت : 🔻 یا رسول الله ! آن هنگام که معصیت مى ‏کردم ، خداوند ، مرا مى ‏دید ؟ 🔻پیامبر (ص) فرمود : آرى ، مى ‏دید. مرد حبشى ، آهى سرد از سینه بیرون داد و گفت : توبه ، جرم گناه را مى ‏پوشاند ؛ چه کنم با شرم آن ؟ در دم نعره ‏اى زد و جان بداد. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 133_sd.m4a
801.6K
شخصیت والای زن" 🍃🦋 🔮زن طلایی ست که عاشق شدنش اجبارست 🔮همچو برگیست که گریان شدنش اخطارست 🏮مثل ماه است که در پرده شب الماس ست 🏮همچو خورشید که زیبا شدنش تکرارست 👩‍🎓گاه در وقت سحر مثل هل چایی صبح 👩‍🎓گاه چون لذت شیرینی یک افطارست 🙋‍♀زن همان مادر من هست که پابوسی او 🙋‍♀صدثواب است که در سختی ما انصارست 🙆‍♂چون درختی ست که در زیر پرش آرامم 🙆‍♂بهترین منزل دور از گنه و آوارست 🌸زن نشانی ست که بر روی زمین آمده است 🌸دیدنش لحظه ایمان به خدا اقرارست 🦋زن طلایی ست که عاشق شدنش اجبارست 🦋صدثواب است که درسختی ما انصارست.. _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 134_sd.m4a
5.21M
بسم الله الرحمن الرحیم ✅ از ابو مخنف و یزید بن حبیب مصری نقل شده در اسلام مشاجره و منازعه ای پرغوغاتر و پر سر و صدا تر از مجلسی که در کاخ معاویه برگزار شد گزارش نشده است. 🔻قضیه از این قرار است که : عمرو عاص معاویه را تحریک کرد که جلسه ای تشکیل دهد با هدف تحقیر و اهانت به امام حسن علیه السلام. 🔸اعضای جلسه: یک طرف معاویه, عمروعاص, عمربن عثمان, عتبه بن ابوسفیان, مروان و مغیره, و یک طرف فرزند شیر خدا, حسن بن علی بن ابیطالب علیهم السلام. 🔸شروع جلسه جالب است 🔻معاویه گفت من مایل به تشکیل این جلسه نبودم ؛ اینها مرا مجبور کردند . حضرت قبول نکردند و گفتند: سبحان الله خانه ملک تو باشد و اجازه تشکیل جلسه با تو نباشد؟ 🔻حضرت مدیریت جلسه را بدست گرفت وخطاب به معاویه گفت: با اینکه من تنهایم اما این آنهایند که از من در وحشتند نه من از جمعیت آنها. حالا دستور بده سخن بگویند.(حضرت آنها را آدم حساب نکرد و مخاطب قرارشان نداد). 1️⃣ اول پسر عثمان سخن گفت و به امام اهانت کرد که شما که قاتل پدرم عثمان هستید و باید قصاص می شدید؛ چرا زنده اید؟ و اهانت های دیگر به حضرت کرد. 2️⃣ بعد عمرو عاص بدترین اهانت ها را به امام کرد(که قلم شرم دارد از آنها) از جمله گفت: شما و پدرت دشمن خدایید!! و از بدترین مخلوقات خدا هستید و قاتل خلفا هستید و... 3️⃣ بعد عتبه برادر معاویه به حضرت اهانت کرد که شما و پدرت شرورترین مردم هستید, قصاص تو بر ما لازم است و... 4️⃣ بعد ولید به امام اهانت کرد و گفت شما به عثمان حسادت کردید, شما قطع رحم کردید و امت اسلامی را از بین بردید و... _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 135_sd.m4a
865.6K
تاثیر وضو ✅ تاثير شير دادن كودك در حال وضو 🖌 شيخ مرتضي انصاري(متوفي 1281ه.ق.) كه در نجف اشرف مدفون است، از علما و مراجع برجسته قرن سيزدهم بود و كتاب‌هاي درسي«مكاسب» و«رسائل» كه در حوزه‌هاي علميه تدريس مي‌شود، از تأليفات ايشان مي‌باشد. وي زاهد و عابدي بي مانند بود و از نظر علم و جنبه‌هاي معنوي، يگانه عصر به حساب مي‌آمد. وقتي به مادرش گفتند: «فرزندت به درجات عالي علم و تقوا رسيده است» وي در پاسخ گفت: «من در انتظار آن بودم كه فرزندم ترقي بيشتري داشته باشد. زيرا من به او شير ندادم مگر اين كه با وضو بودم، 🌨 و حتي در شب‌هاي سرد زمستان هم بدون وضو او را شير نمي‌دادم.» 📚 مرتضي انصاري، زندگاني و شخصيت انصاري، ص57. مداح حاج آرمین غلامی
Voice 136_sd.m4a
5.66M
دعای عهد _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 137_sd.m4a
3.03M
💠 شفای سرطان به عنایت امام رضا علیه السلام 💠 مرحوم آیت اللَّه العظمی آقای حاج شیخ محمّد علی اراکی از آیت اللَّه العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی نقل فرمود: هنگامی که بچه بودم، پدرم در مشهد آشنایی داشت که مرد صالح و باتقوایی بود، او می‌گفت: مدت ها بود که در انگشتانم سوزشی را احساس می‌کردم به نحوی که روز به روز بر سوزش آن افزوده می‌شد. با وجود صبر و تحمّل فراوان نهایتاً بی طاقت شده و تصمیم گرفتم به نزد بهترین دکتر شهر که یک آمریکایی بود بروم. با مراجعه به او دریافتم که انگشتانم به سرطان مبتلا شده است و باید بریده شود. اما هرچه فکر کردم نتوانستم برای این کار خود را راضی کنم. مدّتی از این جریان گذشت تا از شدت درد، برای بریدن انگشت خود راضی شدم، وقتی دوباره پیش دکتر آمریکایی رفتم، گفت: سرطان پیشروی کرده و برای جلوگیری از آن، باید دست از مچ قطع شود. پذیرفتن این حرف برای من سخت بود، در نتیجه حاضر نشده و برگشتم، ولی درد توان را از من گرفت و برای بار سوم نزد دکتر آمریکایی رفتم که تشخیص او پیشروی مجدّد سرطان تا آرنج بود، که باید تا همان جا قطع می‌شد، اما باز من راضی به این کار نشدم و سرانجام برگشتم. مجدّداً از شدت درد، برای بار چهارم نزد دکتر رفتم، ولی در اثر پیشروی سریع سرطان تشخیص او این بود که باید دست از کتف قطع شود، اما من حاضر نشدم. سرانجام چاره ای جز تسلیم ندیدم، لذا گرفتم نزد دکتر بروم، ولی قبل از رفتن به مطب دکتر با وجود خستگی فراوان، ابتدا به حرم حضرت رضاعلیه السلام رفتم و با ناراحتی عرض کردم: این چه عنایتی است که به من دارید؟ ... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 138_sd.m4a
809.1K
زیاد به زیارت امام رضا علیه السلام بروید.... امام رضا(ع) مي فرمايد : اگر کسي به زيارت من بيايد من در سه جا به ديدن او مي آيم. يکي از صفات امام رضا(ع) انيس و مهربان است زيرا يک زيارت را به سه زيارت پاسخ مي دهد. روايت داريم که وقتي به زيارت امام رضا (ع) مي رويد بجاي اينکه يک ساعت در حرم باشيد اين را به دو تا نيم ساعت تقسيم کنيد يعني دو بار به زيارت بياييد تا تعداد زيارت شما بيشتر بشود. يکي از بزرگان بيش از 60 بار به زيارت امام رضا(ع) رفته بود و وقتي ايشان را در خواب ديدند، ايشان گفته بود که مي خواهم به دنيا برگردم تا يک بار ديگر به زيارت امام رضا(ع) بروم. _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 139_sd.m4a
2M
آیت الله اراکی (ره) فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر. سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است! گفتم چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم! همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست. جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود. 📚 منبع: کتاب آخرین گفتار مداح حاج آرمین غلامی
Voice 140_sd.m4a
3.96M
🔸جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام ▪️در اين غزوه بر أميرالمؤمنين عليه السلام بہ جهت حمايت از پيامبرﷺ 90 جراحت بر صورت، سر، سينہ ، شڪم، دست و پاي مبارڪ رسيد▪️ جبرئيل نازل شد و عرض ڪرد:🔻 🔸يا محمد، به‌خدا قسم اين‌عمل علی‌بن‌ابی‌طالب مواسات (یاری رساندن) است🔸 پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود:🔻 اين بدان‌جهت است‌کہ‌من از اويم و او از من است. جبرئيل عرض ڪرد: و من از شما دو بزرگوارم🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 🔹بانوئی بہ نام نُسَيبِه در جنگ اُحـُد: ♦️در اين روز يڪی از کسانی کہ جانفشانی کرد و فرار نڪرد، بلکہ مانع از فرار ديگران نيز شد؛ بانوئی بہ نام نسيبه دختر کعب بن مازنيه بود و بہ او اُم عَماره می‌گفتند♦️ او با شوهر و دو پسرش در جنگ‌احد شرکت‌داشتن نسيبه مُشک آبی بہ دوش داشت و سَقايی‌ات لشکر اسلام را می‌نمود✅ هنگامی ڪہ موقعيت را چنان ديد ڪہ مسلمين در حال فرار هستند، مشڪ را بہ ڪناری انداخت و خود را پيش روی پيامبر صلی الله عليه و آله سپر ڪرد، بہ گونہ‌ای ڪہ جراحات زيادی بر او وارد شد، ڪہ مداوای يڪی از آن جراحت‌ها تا يك سال بعد ادامه داشت🌺 اين زن فداکار دست بہ شمشير برد، و چنان ضربه‌ای بر ابن حميه ڪہ قصد کشتن پيامبر صلی الله عليه و آله را داشت زد کہ او فرار ڪرد👺 عبدالله فرزند نسيبه خواست فرار ڪند ڪہ مانع او شد و او را تشويق بہ جنگ و دفاع از پيامبر صلی الله عليه و آله نمود و او قبول ڪرد🌹 پيامبر(ص) بہ نسيبه فرمود:🔻 🔸بارڪ الله عليڪ يا نسيبه🔸 در اين حال پيامبر ديد يکی‌از مهاجرين فرارمیکند در حالی کہ سپرش را به پشتش بستہ است👹 مداح حاج آرمین غلامی
Voice 141_sd.m4a
1.07M
تاریخ پانزدهم شوال؛ وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام چنین روزی به سال 255 جناب عبدالعظیم فرزند عبدالله بن علی بن حسن بن زیدبن حسن بن امیر المومنین علی علیه السلام به وفات رسید. شاه عبدالعظیم از محدثین واز اصحاب امام جواد وامام هادی علیهما السلام بوده وهنگامی که عقاید خود را خدمت امام هادی علیه السلام عرضه میکند آن حضرت اورا تایید میکند ومیفرمایند :حقا تو از شیعیان ما هستی. شاه عبدالعظیم ازدست بنی العباس گریخت وبه طور ناشناس در ری زندگی میکرد .همسر ایشان جناب بانو خدیجه دختر قاسم بن الحسن بن زیدبن حسن بن علی علیه اسلام بوده که خود بانویی با کمال بوده است. وقایع الشیعه ص۱۸۱ برای حضرت شاه عبدالعظیم و همسر ایشان وپدرومادر ش صلوات. @majnon1396 به حق حضرت زینب سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج 👇👇👇 ✅ 💐 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنْ بَعْضِ أَهْلِ الرَّيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى 🔅أَبِي الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ🔅 علیه السلام، فَقَالَ: أَيْنَ كُنْتَ؟ فَقُلْتُ: زُرْتُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ علیه السلام. فَقَالَ: أَمَا إِنَّكَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِيمِ عِنْدَكُمْ، لَكُنْتَ كَمَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ علیه السلام. 💠🔶🔹 💐محمد بن يحيي عطار از يكي از اهالی رى نقل می کند كه گفت: نزد حضرت 🔅هادی🔅 علیه السلام رفتم، حضرت فرمودند: كجا بودى؟ عرض كردم: به زيارت امام حسين بن على رفته بودم. حضرت فرمودند: تو اگر قبر عبدالعظيم ع را كه نزدتان هست زيارت ميكردي، مثل كسي بودي كه حسين بن علی ع مداح حاج آرمین غلامی
🗣رسم ساخت تسبیح از خاک قبر حضرت علیه السلام قبل از شهادت حسین بن علی علیه السلام حضرت صادق علیه السلام فرمود: حضرت فاطمه علیهاالسلام، دختر رسول خدا صلّی الله علیه و آله، نخ پشمین بافته شده را به تعداد تکبیرات گره زده بود و آن را در دست می ‌گرداند و تکبیر و تسبیح می ‌گفت تا آن که بن عبدالمطلب شهید شد و تربت او را به کار گرفت و از آن تسبیح ساخت و مردم هم تبعیّت کردند. امّا وقتی حسین بن علی علیه السلام شهید شد، امر تسبیح به تربت او برگشت و به خاطر فضیلت و مزیّتی که داشت، تربت او برای تسبیح به کار گرفته شد. 🌹 (مستدرك الوسائل، ج‏4، ص12- 13 به نقل از المزار الکبیر) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
Voice 102_sd.m4a
2.39M
ملاعباس چاوش با جمعی از جوانان شب جمعه به کربلا آمدند، از او خواستند تا برایشان مداحی کند،رسیدند بالای سر امام حسین(ع)، به خود گفت دفترچه شعرم را باز میکنم هر شعری آمد همان را میخوانم. دفترچه اش را باز کرد و اشعار علی اکبر(ع) آمد، و شروع کرد به خواندن. سفر اول کربلا و همه جوان، مجلس شوری بپا شد، ملا عباس گفت:بس است،دیگر برویم استراحت کنیم. در عالم خواب به او گفتند آماده شوید که امام حسین(ع) میخواهد به دیدارتان بیاید، او در عالم خواب همه را بیدار کرد و مودبانه نشستند تا آقا تشریف آوردند. امام حسین(ع) فرمود:ملا عباس! گفتم: بله آقا جان. فرمودند: می دانی چرا من امشب به اينجا آمدم؟! گفتم: نه آقاجان. فرمودند: من با شما سه كار داشتم. گفتم: آن سه كار چيست آقا جانم؟ فرمودند: اولا، بدان كه هر كس زائر ما باشد، به ديدنش می رويم! ثانيا، شبهای جمعه وقتی در مازندران هستی و جلسه داريد و دور هم می نشينيد، یک پيرمردی دم در می نشيند و كفش ها را درست می كند، سلام حسين را به او برسان! سپس فرمودند: ملا عباس! كار سوم هم اين است كه آمدم به تو بگويم كه اگر دفعه ی ديگر رفقا را در شب جمعه به حرم آوردی،... گفتم بله آقا؟ یک وقت ديدم بغض راه گلويشان را گرفت. گفتم: آقا چی شده؟فرمودند: ملا عباس اگر دو مرتبه رفقايت را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخوانی، ديگر نوحه ی علی اكبر را نخوانی! گفتم: چرا نخوانم؟ مگر بد خواندم؟ غلط خواندم؟ !فرمودند: نه. گفتم پس چرا نخوانم؟! فرمودند: ملا عباس! مگر نمی دانی شبهای جمعه مادرم فاطمه زهرا(س) به كربلا می آيند؟! مداح حاج آرمین غلامی