eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🎤مداح..حاج آرمین غلامی ❣ ♨️پشت در با جگری سوخته، تب میکردی ♨️دست و پا میزدی و آب طلب میکردی 〽️خدا جیگرم داره میسوزه 〽️شدت زهر انقده زیاد بود جواد الائمه داره دست و پا میزنه 🔰گوشی ی حجره عطش، فاتحه ات را میخواند 🔰اشک هایت به نظر روضه ی سقا می خواند ♻️همسرت، جَعده تباریست بمیرم مظلوم ♻️محرم راز دلت کیست،بمیرم مظلوم 💠زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند 💠کف زدن های کنیزان، جگرت را سوزاند 😭😭😭 ☑️دستور داد کنیزها، هلهله کنن کف بزنن ☑️صدای ناله ی جواد الائمه رو کسی نشنوه 🟤تا وارد شهر شد، همه شروع کردن به هلهله کردن همه شروع کردن به کف زدن ... 😭😭😭 🟣دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت 🟣خون لبهای تو امروز مرا خواهد کشت ♻️کهنه داغی به دلِ داغْ نشین می ریزد ♻️آب را پیش نگاهت به زمین می ریزد 👌کنیزِ میگه دیدم آقا داره دست و پا میزنه 😔تشنگی و عطش همه ی وجودشو گرفت دلم سوخت رفتم آب بیارم ♨️نزدیک حجره ی جواد الائمه،،، اُمّ فضل بی حیا پرسید کجا میری؟؟ گفت برا پسر غریب فاطمه، آب آوردم ♨️آب از دستش گرفت گفت من همسرشم. من باشم و توئه کنیز آب برا جواد الائمه ببری 🔳آب گرفت، جلو چشم امام جواد آبُ ریخت رو زمین یکیم تو گودال گفت حسین... اگه همه ی درندگان بیابون سیراب بشن نمیزارم قطره ای آب به لبت برسه 😭😭😭 🔹بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید 🔹حاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا 🔸از آب هم مضایفه کردند کوفیان 🔸خوش داشتند حرمت مهمان کربلا 🔰تشنگی، زخم ترک روی سَبویت انداخت 🔰ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت 🔻از لبت، خاک کف حجره تیمم می کرد 🔻ناله ات را وسط هلهله ها، گم می کرد 🔺بر سر بام عجب مرثیه، جان فرسا بود 🔺سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود ☑️سه شبانه روز بدن امام جواد رو پشت بوم زیر آفتاب سوزان ☑️کبوترا مأمور شدن بالاشونو باز میکردن، رو بدن جواد الائمه پرواز میکردن آفتاب به بدن پسر غریب امام رضا نخوره آی حسیــــن... 💢اُجرت کشتنتان، گندم مرغوب نشد 💢پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد ❇️تشنه ای در گودیه گودال رفت ❇️آنقدر سنگش زدن از حال رفت 😭😭😭 ✅یک طرف، پنجه به گیسو میزدن ✅یک طرف چکمه به پهلو میزدن ◀️شمر با ارباب عالم تند شد ◀️خنجر او از خجالت کُند شد ⬅️زنده بود و دست و پا میزد حسین ⬅️مادر خود را صدا میزد حسین 😭مادرت آمد و دور بدنت غوغا شد 😭وقت غارت،سر پیراهنت دعوا شد حسیـــــن... ✔️سینه ات سهمیه ی شمر و سُم اسبان شد انقده نیزه زدند پیکرت از هم وا شد 😭😭😭😭😭 حسیـــــن... حسیـــــن... هفتگی امام جواد(ع) ..حاج آرمین غلامی ،کرمانشاه پنجشنبه۱۷/خرداد۱۴۰۳👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه امام جواد.ع..۲.mp3
4.98M
هفتگی امام جواد(ع) ..حاج آرمین غلامی ،کرمانشاه پنجشنبه۱۷/خرداد۱۴۰۳👇👇
و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *وقتی می‌زدنت دخترت نگاه نمی‌کرد وقتی می‌زدنت خواهرت نگاه نمی‌کرد* ولی به سوی تو خیره نگاه دختر نیست به روی جسم تو سایه به جات کبوتر نیست هزار شکر که جسم تو نامرتب نیست هزار شکر که بر بام،جای مرکب نیست *اما یه آقایی رو من سراغ دارم.. بمیرم* آقا تو گودال سر تو تشنه بریدن ده تا اسب با نعل تازه روی پیکرت دویدند *اون زن میگه از کوچه‌های بغداد رد می‌شدم نگاه کردم دیدم کبوترها بالای یه پشت بامی ایستادند بال‌هاشونو به هم نزدیک کردند کَاَنّ می‌خوان از چیزی حفاظت کنند. صحنه عجیبی رو رقم زده بودند. ایستادم نگاه می‌کردم دیدم یه کنیزکی از در اومد بیرون. گفتم چه خبره؟ این وضع عادی نیست.. یه نگاه بالا پشت بوم واین طرف اون طرف کرد گفت به کسی نگو.. می‌دونی چرا این کبوترا دارن این کار رو می‌کنند؟ بدن جوادالائمه سه روزه زیر آفتابه این کبوترها بال‌هاشونو به هم دادند همه روضه خون‌ها اینجا رو گریز می‌زنند میگن کاشکی این کبوترها کربلا بودند درسته.. ولی امشب یه چیز دیگه می‌خوام بگم. این کبوترها کربلا بودند آره، کبوترهای کربلا کی بودند؟ یکیشون سکینه بود، یکیشون زینب بود، یکیشون نازدانهٔ ابی عبدالله بود. اینا وقتی دیدن نور آفتاب رو بدن حسین افتاده خودشون رو حائل کردند بدن بابا آفتاب نخوره. اما این کبوترا خیلی فرق دارند با کبوترهای بغداد.. یه وقت یه صدای بچه بلند شد.. بابا! بابا! پاشو، بابا! پاشو این نامحرم‌ها الان ما رو می‌کشند. انقدر این کبوترها رو تازیانه زدند انقدر شلاق زدند..حسین... کیا دلشون برای محرم امام حسین تنگ شده.. چند صباح، دیگه بیشتر نمونده این ناله‌هاتو برسون به ناله‌های محرم حسین.. بگو حسین* میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرم یواش یواش محرم از راه میاد دوباره ماهی که اشک و سوز و گریه داریم یواش یواش غبار غم به دلا میشینه عشق حسین زهرا خدایی که شیرینه «حسین حسین جان ...» ↫『 پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... آرمین_ غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ هفتگی امام جواد(ع) ..حاج آرمین غلامی ،کرمانشاه پنجشنبه۱۷/خرداد۱۴۰۳👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم اشعار شهادت حضرت جواد الائمه (ع) –   زهرنوشیدی و آهت دل ما ریخت بهم جگرت سوخت همه ثانیه ها ریخت بهم   پشت این حجره در بسته ،فتادی به زمین به صدای تو مناجات و دعا ریخت بهم   عمر کوتاه تو پایان شبی تاریک است درعزایت جگر ثانیه ها ریخت بهم   قاتلت خنده به لب بود، به تو آب نداد با چنین کار دل عرض و سما ریخت بهم   چقدرفکر رخ حضرت مادربودی داغ آن صورت مجروح توراریخت بهم   همچون جد و پدرت سوختی از زهر ولی همسر قاتله ات حال مرا ریخت بهم   برسرناله ی تو، هلهله ها کف میزد این جوان بودن تو،آل عبا ریخت بهم   کف زدن تا که به هم خورد خودت میدیدی خیزران روی لب خشک، چراریخت بهم   سایه افکندکبوتر،به سر وپیکر تو پشت بام وتن تو،حال مرا ریخت بهم   بعد غارت شدن جسم حسین،یکباره حرم وخیمه گه کرب و بلا ریخت بهم غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) عقدعلی وفاطمه، الحق تماشایی شده جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی شده از عرش میکاییل بین،گرم پذیرایی شده هرکوکبی خیره گر از آن چرخ مینایی شده در وادی یثرب،چنین ،محوهم آر ایی شده اینجا مَلک از عرش حق بر فرش، فرش آورده اند درزیرپای انبیا پَرهای خود گسترده اند لطف نهان حق شده ،امشب هویدا ،ازدوگل کرده تفاخر فرش بر، آن عرش اعلاازدوگل جفت هم اند، از صنع،هم ،گوشکر یکتاازدوگل دامادی حیدرنگر،امشب تماشا ازدوگل زهراعروس است ونگررخساریکتا ازدوگل دامادگشته خاکیان، آن حیدر،ای افلاکیان رقصان وخندان شد جهان؛ اهل زمین،اهل زمان دنیابه کام حیدراست خرد و کلان و جزء و کل بنگر به اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل امشب به دعوتنامه ای ،شدنور هادیِّ سُبُل ختم رسل امضاکند،گیرنده اش، خیل رُسل آید کسی گرهمرهش ،آردبه بر؛ یک باغ گل این کیست،شاه اولیا، مهمان اوشدانبیا ازدل غم وغصه ببر،گوییدای شادی بیا هرلحظه،هر ساعت زمان، لحظه شماری میکند اهل زمین بروصلتت، نابردباری میکند شب تا سحر خیل ملک،اخترشماری میکند از شوق امشب،،دیده ی ما، بی قراری میکند زیرا علی، زهرای خود را خواستگاری میکند به به که عدل کل علی، بر عقل کل داماد شد شاگرد ختم المرسلین، داماد بر استاد شد مخلوق ازخوان کرم همواره مهمان میشود صد نعمت از لطف خدا بر خلق ارزان میشود وز طور موسی آمده ،بنگرکه دربان میشود آید خلیل، آرد ذبیحِ ،زیراکه قربان میشود یوسف به دستش مِجمر و اسپند گردان میشود کرّوبیان و، قدوسیان باشند ،اندرهلهله ختم رسل دست علی بنهاد، دست فاطمه در ملک اهل دل نگر، مولی الموالی، والی ست بر غصه دست رد بزن، زیرا شب خوشحالی ست رفت ازبرم شام سیه، روز همایون فالی ست امشب شب خوشحالی،، حیدرعلیّ عالی ست زهرا عروسی کرده و، جای خدیجه خالی ست بر روی لبهای علی، وفاطمه صد خنده بود ایکاش درپیش تو،ای زهرا،خدیجه زنده بود به به دراین شادی ملک،جام مکیّف می زند حوری چنین پا کوبد و اهل زمین دف می زند چون مشتری رنگین کمان،خود را در این صف می زند به به چه خوش لبخند وصل کوثر به مصحف می زند امشب نه تنهاخاکیان، چون آسمان کف می زند ایدل غمین هرگزمباش، شوروشعف کن برملا امشب مِس جان کن طلا، آیینه ات را دِه جلا بسته شده عقد علی ،و فاطمه در آسمان سته شده عقد علی ،و فاطمه درکهکشان زین نرگس و سوسن ببین ،شاداست چشم وهر زبان راه یقین ها باز شد، بسته شده پای گمان بازاریانِ حُسن را ،گویید،بندیداین دکان خورشید و ماه و آسمان، آیینه گردان دوگل اندر،زمین خورشید و ماه،شد نورافشان دوگل امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم دیدنی است گردون تماشای کردنش با چشم اَنجُم دیدنی است الطاف لطف سرمدی، اندر تلاطم دیدنی است اهل زمین وآسمان غرق تَنَعُّم دیدنی است هر غنچه بهر وا شدن ،اندر تبسم دیدنی است بنگر زمان شادی بی حدّ و بی اندازه است بر دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه است زیبا صدف، بر گوهری، شد بحر، گوهر ،این دوگل زیباگوهر اندر دو عالم پر بهاتر این دوگل صرّاف کل، دردانه ای بهرپیمبراین دوگل دارد به عالم دلبری،بالازاختر، این دوگل نی نی، فلک خورشیدشد بر ماه انور این دوگل تبریک گو یدبرنبی، جبریل از دادار خود زهرا امانت باشد و حیدر امانتدار خود در خانه ی خودمرتضی،بین شمع محفل آورد کشتی عصمت، ناخدا را سوی ساحل آورد آن مرشدروح الامین حل مسائل آورد انسان کامل را نگر، با خود مکمل آورد هم آن به این دل می دهد؛ هم مرتضی دل آورد با نغمه ی جادویی اش، حیدر ز زهرا دل برد مشگل گشای عالمی،جان رابه ساحل می برد امشب کنار خودعلی،زیبا بهشتی رو نگر قامت قیامت فاطمه است،طوبا ببین مینو نگر زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو نگر در چهره اش هم روز را، هم شب در آن گیسو نگر هم لاله زار رو نگر، هم نافه بارِ مو نگر به به،که ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان شود کز چشم توروزی رسد، رُخسار او،پنهان شود ا ندر زمین و هر زمان چشمی ندید،مانندشان تبریک گو خیل ملک، بر وصلت و پیوندشان پیداست شادی و شعف همواره از لبخندشان (مجنون) مبارک گو، شده،بر یازده فرزندشان جانا، تو، دست افشان بشو ،تبریک بر دل ها بگو بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
عرفه درغم عشق توِ دیوانه شدن می چسپد گرده رخساره تو پروانه شدن می چسپد وای این قصه میانِ منو عشقت چه شود درغم عشق تو افسانه شدن می چسپد بردن نام تومارابه جنون کرده دچار با تواین خانه به غمخانه شدن میچسپد روزگاریست که مهمان به سرخوان توام غم دل باتوبه یکدانه شدن می چسپد باتو(مجنونم) ومن دربه درِ کوچه شدم شهرفهمید که دیوانه شدن می چسپد.. 📝شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ..👇👇👇👇👇👇 @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام عصر.ع۱.mp3
2.28M
مناجات مهدوی جدید شهادت حضرت جواد علیه السلام مداح.حاج آرمین غلامی تا کی طرید؛ حجّت یزدان، ولی عصر هستی غریب بین بیابان،ولی عصر با درد و غصه های همه، غصه می خوری در قلب توست درد فراوان، ولی عصر از وقت هجرت تو به صحرای بی کسی مهجور مانده عترت و قرآن، ولی عصر برگرد تا که دین جدیدی بیاوری تحریف شد مبانی عرفان، ولی عصر بازار دین فروشی مردم چه گرم شد شد موقع حکومت شیطان، ولی عصر ما غرق ظلمتیم، بیا و دگر نمان در پشت ابر ای مه تابان، ولی عصر باید خودت برای ظهورت دعا کنی دیگر به غیبتت بده پایان، ولی عصر صاحب عزا، عزای جوادالائمه است هستی دوباره پاره گریبان، ولی عصر جان داده با خیانت آن همسر پلید نور دل امام خراسان ولی عصر باب المراد؛ پشت در ِبسته مانده است حجره برای او شده زندان، ولی عصر آب است مِهر مادر او فاطمه، چرا در حجره است با لب عطشان، ولی عصر دارد میان هلهله ها، ناله می زند او گریه می کند، همه خندان، ولی عصر بر روی پشت بام رها شد سه روز و شب با چه گناه پیکر بی جان، ولی عصر هرچند بین کوچه غریبانه دیده شد در زیر دسته گل شده پنهان، ولی عصر شکر خدا رها نشده زیر آفتاب بر روی خاک با تن عریان، ولی عصر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا