eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
625 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شور زبان ابن شبیب....mp3
1.84M
❣﷽❣ 🔳 🔲 👌👌 🔳 آرمین غلامی ریان ابن شبیب؛ جدمونو غریب ، گیر آوردند ریان ابن شبیب… آبو واسه حبیب ، دیر آوردن تو شیبِ گودال ؛ سرازیز شد حسین ، پیر شد ته گودال ، زمین گیر شد حسین پیر شد… ریان ابن شبیب… ذکر امن یجیب می گفت زینب  ریان ابن شبیب… رفتش شیب الخضیب؛ زیرِ مرکب  بلا سرِ زینب آوردن سروُ بردن… بچه یتیما؛ کتک خوردن سروُ بردن…  ریان ابن شبیب… میومد بوی سیب، از تو صحرا به عمه زینب جسارت شد؛ جنایت شد… چادر، وقتی غارت شد  جنایت شد  قسمتِ زن ها؛ اسارت شد جنایت شد 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ صوت روضه عبدالله ابن الحسن /نوحه/روضه صبح چهار شنبه۲۰تیرماه۱۴۰۳ شاملو👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه حر،،،.mp3
1.64M
سینه زنی حر .حاج آرمین غلامی آمدم بر آستانت سرنهم سامان بگیرم دل دهم دلبر بیابم جان دهم جانان بگیرم آمدم در کربلایت تا کنم جان را فدایت بگذرم زین عمر فانی عمر جاویدان بگیرم مولا حسین 2 آمدم پیرانه سرگردم بلا گردان جانت جان دهم صد باردررهت گرصد جان بگیرم آمدم پایت ببوسم تا مگر دستم بگیری آمدم در دم بگویم وز کفت درمان بگیرم مولا حسین 2 حرّم و آزاد اما، بنده ی این خاندانم درردیف بندگانت گر توانم عنوان بگیرم یاحسین ای آنکه سبط رحمه للعالمینی رحمتی کزتوجواز رحمت رحمان بگیرم مولا حسین 2 میهمان بودی و اول من به رویت راه بستم چون ندانستم نبایدراه بر مهمان بگیرم آمدم با جان نثاری زینبت را شاد سازم تا که از زهرابه محشرسر خط غفران بگیرم مولا حسین 2 دست رد برسینه ام مگذار وبگذراز خطایم تا براهت سینه را در معرض پیکان بگیرم مولا حسین 2 صوت روضه عبدالله ابن الحسن /نوحه/روضه صبح چهار شنبه۲۰تیرماه۱۴۰۳ شاملو👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه عبدالله۵.mp3
1.73M
دودمه شب پنجم/حضرت عبدالله ابن الحسن .حاج آرمین غلامی کودکم جوشیده اما در رگم‌خون حسن ای عموی خوب من عاقبت آغوش تو گشته برای من کفن ای عموی خوب من خاک عالم بر سرم از روی زین افتاده ای ای عمو جانم حسین مرده عبداله مگر روی زمین افتاده ای ای عموجانم حسین نوه ی حیدر و زهرا رجزش تکبیر است نور چشمان حسن گرچه ده ساله ولی شیر همیشه شیر است نور چشمان حسن من اباالفضلیم و تیغ به من می آید شَرزه ی معرکه ام صبر کن در ته گودال حسن می آید شَرزه ی معرکه ام لشكرى در پيش رويم هست و تنها مى روم سوى بابا مى روم بى گمان دارم به استقبال زهرا مى روم سوى بابا مى روم من اگر دُرِّ یتیمم تو عقیق یمنی ای عمو عشق منی بیشتر از همه اینجا تو شبیه حسنی ای عمو عشق منی من که عبدالله نامم در عمل عبدالحسین مجتبی را نور عین می دوم از خیمه ها لبیک شاه عالمین مجتبی را نور عین طفل ده ساله شود یک تنه سردار سپاه غم مخور ثارالله می کند کار علمدار جمل عبدالله غم مخور ثارالله طوفان شده از نبرد اولاد حسن جانم به حسن آری همه مستند ز فریاد حسن جانم به حسن عبداللهم و زاده ی شیر جملم من یتیم حسنم من با دست خودم هیبت دشمن شکنم من یتیم حسنم من در زمین کربلا من حامی ثاراللهم راهی قتلگهم نور چشم مرتضی و مجتبی عبداللهم راهی قتلگهم عبداللهم و تشنه ی دیدار تو هستم عمو یار تو هستم با دست بریده عزادار تو هستم عمو یار تو هستم پاسخ «هل من معین» ات آمدم کاری کنم جان فدایت ای عمو بی زره مانند قاسم آبروداری کنم جان فدایت ای عمو /نوحه/روضه صبح چهار شنبه۲۰تیرماه۱۴۰۳ شاملو👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه عبدالله۵.mp3
1.73M
دودمه شب پنجم/حضرت عبدالله ابن الحسن .حاج آرمین غلامی کودکم جوشیده اما در رگم‌خون حسن ای عموی خوب من عاقبت آغوش تو گشته برای من کفن ای عموی خوب من خاک عالم بر سرم از روی زین افتاده ای ای عمو جانم حسین مرده عبداله مگر روی زمین افتاده ای ای عموجانم حسین نوه ی حیدر و زهرا رجزش تکبیر است نور چشمان حسن گرچه ده ساله ولی شیر همیشه شیر است نور چشمان حسن من اباالفضلیم و تیغ به من می آید شَرزه ی معرکه ام صبر کن در ته گودال حسن می آید شَرزه ی معرکه ام لشكرى در پيش رويم هست و تنها مى روم سوى بابا مى روم بى گمان دارم به استقبال زهرا مى روم سوى بابا مى روم من اگر دُرِّ یتیمم تو عقیق یمنی ای عمو عشق منی بیشتر از همه اینجا تو شبیه حسنی ای عمو عشق منی من که عبدالله نامم در عمل عبدالحسین مجتبی را نور عین می دوم از خیمه ها لبیک شاه عالمین مجتبی را نور عین طفل ده ساله شود یک تنه سردار سپاه غم مخور ثارالله می کند کار علمدار جمل عبدالله غم مخور ثارالله طوفان شده از نبرد اولاد حسن جانم به حسن آری همه مستند ز فریاد حسن جانم به حسن عبداللهم و زاده ی شیر جملم من یتیم حسنم من با دست خودم هیبت دشمن شکنم من یتیم حسنم من در زمین کربلا من حامی ثاراللهم راهی قتلگهم نور چشم مرتضی و مجتبی عبداللهم راهی قتلگهم عبداللهم و تشنه ی دیدار تو هستم عمو یار تو هستم با دست بریده عزادار تو هستم عمو یار تو هستم پاسخ «هل من معین» ات آمدم کاری کنم جان فدایت ای عمو بی زره مانند قاسم آبروداری کنم جان فدایت ای عمو /نوحه/روضه صبح چهار شنبه۲۰تیرماه۱۴۰۳ شاملو👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه عبدالله۴.mp3
1.4M
دودمه حضرت عبدالله ابن الحسن .حاج آرمین غلامی من یتیم مجتبایم حامی خون خدا یا ابا صالح بیا روی جسم تو شده دست من از پیکر جدا یا ابا صالح بیا ای عمو عبداللهم من یادگار مجتبی گشته ام حاجت روا در میان قتلگه دستم شده از تن جدا گشته ام حاجت روا سپر از دست بینداز که من می آیم یا حسین مولایم به هواداری تو جای حسن می آیم یا حسین مولایم یادگار مجتبی می زد عمویش را صدا زاده ی نرجس بیا در میان قتلگه شد دست او از تن جدا زاده ی نرجس بیا دستهایم را سپر کردم برای حنجرت من به قربان سرت دست من افتاد افتادم به یاد مادرت من به قربان سرت گرچه آویزان شده از پوست دستانم چه غم من به یاد مادرم از عمویم برده ام میراث دستان قلم من به یاد مادرم ای عمو جان به فدای دو لب عطشانت جان من قربانت دست من می شود امروز بلا گردانت جان من قربانت شکر حق شد عاقبت در راه تو دستم جدا گشته ام حاجت روا می دهم بر دامنت جان ای غریب کربلا گشته ام حاجت روا ای عمو بنگر چگونه دستم آویزان شده قتلگه طوفان شده لشگر از این غیرت عبداللهت حیران شده قتلگه طوفان شده من ز روی پر ز خونت بوسه می گیرم عمو ای پدر جانم عمو غم ندارم چون در آغوش تو می میرم عمو ای پدر جانم عمو من یتیم حسنم که دستم افتاده ز تن ای فدایت جان من کاش قاتل ببرد جای تو سر از تن من ای فدایت جان من دست من بر پایت افتد من بلاگردان تو جان من قربان تو بسته شد از چه عمو بر روی من چشمان تو جان من قربان تو صبح چهار شنبه۲۰تیرماه۱۴۰۳ شاملو👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه عبدالله۳.mp3
2.56M
(نوحه حضرت عبد الله بن الحسن ع) آرمین غلامی ای نورِ چشمِ مجتبیٰ، شهزاده عبد الله فرزندِ پورِ مرتضیٰ، شهزاده عبد الله شهزاده عبد الله یاور به ثار الله هر دردمندی رهروِ، اهلِ ولا گردد در نیمه‌شب سائل به درگاهِ خدا گردد با عرضِ حاجت بر شما، حاجت‌روا گردد چون دوست دارد حق تو را، شهزاده عبد الله ای‌ که نمودی با حسین، اِظهارِ همدردی ناکرده با جَیشِ عدوی دین هَماوردی جان در کنارِ پیکرِ، عَمّو فدا کردی در رزمگاهِ نَینَوا، شهزاده عبد الله دستت سپر تا بر تنِ، خونِ خدا گردید با تیغِ اعدای دَنی، از تن جدا گردید قاتل به تو یک خصمِ بی، شرم و حیا گردید در کربلای پُر بلا، شهزاده عبد الله شد قلبِ نجمه مادرت، از ماتمت سوزان از هجرِ رویت می‌نماید ناله و افغان ریزد سرشک از داغِ تو، از دیده چون باران با زینبِ غم‌مبتلا، شهزاده عبد الله غوغا به‌پا در خیمه‌ها، از ماجرایت بود قِسمت تو را از سوی حق، فیضِ شهادت بود زیرا شهادت از برای تو سَعادَت بود ای جانِ ما بادت فدا، شهزاده عبد الله قاسم موفّق شد بگیرد اِذنِ میدان را از عَمّویش با نامه‌ای، که داشت از بابا بی‌نامه کردی خونِ خود، در راهِ حق اِهدا ای نوجوانِ مَه‌لقا، شهزاده عبد الله عبد اللَّه و قاسم دو پورِ مجتبیٰ بودند چون بابِ اَمجد هر دو راضی بر قضا بودند هر دو مُطیعِ مَحضِ فرمانِ خدا بودند باشد چو قاسم با صفا، شهزاده عبد الله یا رب تو را قَسَم به جانبازانِ عاشورا گوید «مقدّم» موقعِ، رفتن از این دنیا توفیق دِه خندان نماییم رویْ در عُقبیٰ حَقِّ عزیزِ کبریا، شهزاده عبد الله صبح چهار شنبه۲۰تیرماه۱۴۰۳ شاملو👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه عبدالله،،.mp3
2.11M
(نوحه حضرت عبد الله ابن الحسن ع) .حاج آرمین غلامی عمه نگهی بنما(گردیده عمو تنها)۲ در مقتل خون دارد(با خالق خود نجوا)۲ عمه ی مظلومه دستم رها کن بهر یاری او بر من دعا کن عمه جانم زینب داد از غریبی۲ از نسل دلیران و(کودک ولی چون شیرم)۲ ای عمه ی مظلومه(بر قلب عدو تیرم)۲ گرچه بر مجتبی نور دو عینم در راه دین فدایی حسینم عمه جانم زینب داد از غریبی۲ از بس که غریب است او(خواهم ز حی سبحان)۲ در راه عمو عمه(جانم بشود قربان)۲ عمه جان بنگر عمو غریب است در موج خون تنها و بی شکیب است عمه جانم زینب داد از غریبی۲ در حال مناجات و(افتاده روی خاک است)۲ زین داغ و مصیبت ها(خون دیده ی افلاک است)۲ آید به گوش من هل من معینش خون ریزد از پیکر و از جبینش عمه جانم زینب داد از غریبی۲ بنگر بدنش در خون(بر روی زمین افتاد)۲ با خنجر کین دشمن(بالای سرش استاد)۲ بنگر ای عمه قامتم خمیده شمر با خنجر خود از ره رسیده عمه جانم زینب داد از غریبی۲ این گل که شده پرپر(باشد به علی کوکب)۲ دشمن تو مکن شادی(با اشک غم زینب)۲ دشمن دست عمویم را رها کن به جای او دست مرا جدا کن عمه جانم زینب داد از غریبی۲ ای دشمن بی پروا(بگذشته ام از جانم)۲ در مقتل خون چون او(شد عرصه ی جولانم)۲ صبح چهار شنبه۲۰تیرماه۱۴۰۳ شاملو👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه عبدالله ابن الحسن.ع۱.mp3
13.12M
صوت روضه عبدالله ابن الحسن /نوحه/روضه صبح چهار شنبه۲۰تیرماه۱۴۰۳ شاملو👇👇
🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️🤞🤞 بسم الله الرحمن الرحیم روضه شب پنجم محرم عبدالله بن حسن(ع) .حاج آرمین غلامی خدا کند به عشق تو خراب و دربدر شوم برای من پدر شوی ، برای تو پسر شوم یتیم هستم و اگر اسیر هم شوم بد است به فکر خواهر توأم ، مخواه دردسر شوم دوباره پای قنفذی به شعر وا شده عمو ... اجازه می دهی کمی ، برایتان سپر شوم؟ سه شعبه هاوسنگ ها،سنان وتیغ و کعب نی به روضه ی من آمده ، غریب و خونجگر شوم اگر چه کودکم ولی ، خدا کند که قبل تو بریده تر ، بریده سر ، بریده بال و پر شوم نه هجده را نخواستم ، به داغ مادرت قسم خدا کند که هفت سال ، شهید زودتر شوم منم شبیه قاسمم - چه می شود عسل که نه زبان بریزم و کمی ، برایتان شکر شوم دراز دستی مرا ، ببخش ، قصد کرده ام ز داغ های مادرت ، کمی شکسته تر، شوم چه می شود ستاره ای ، کنار تو قمر شود؟ چه می شود یتیمکی ، برای تو پسر شود؟ ♦️رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم ♦️رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم ♦️رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی ♦️نشان حرمله و خولی و سنان بدهم ♦️دلم قرار ندارد در این قفس باید ♦️کبوتر دل خود را به آسمان بدهم ♦️عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو ♦️من آمدم که حسن را نشانتان بدهم ♦️عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است ♦️خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم ♦️سپر برای تو با سینه می شوم هیهات ♦️اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم ♦️مگر که زنده نباشم که در دل گودال ♦️اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم ♦️من آمدم که شوم حائل تو با عمه ♦️مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم ♦️عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان ♦️جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم ⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دو عالم فاطمه(س) انشاالله به برکت این شب‌های محرم حاجت روا بشید امشب شب پنجم محرم است می دونم گرفتاری .حاجت داری مریض داری جون داری امشب هر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجته از امام حسن بگیر عبدالله بن الحسن قربون غریبیش برم مثل باباش امام حسن(ع) خیلی غریب بوده..این آقازاده خیلی روضه ی جانسوزی داره دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون ابا عبدالله الحسین ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت.خیلی مواظبشون بود مخصوصا عبدالله بن حسنو صدا زد خواهرم. زینبم مواظب عبدالله ام باش خواهرم مواظب یادگار برادرم امام حسن باش. زینب جان این نانجیبها رحم ندارن. دیدی قاسمم شهید کردن علی اکبرم قطعه قطعه کردن ‌روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن خواهرم اینا رحم ندارن.زینب ‌مواظب یادگار حسنم باش دستهاش رو گذاشت توی دست عمه دستش به دست عمه جانش زینبه بالای تل زینبیه یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش امام حسین داخل گودی قتلگاه است. دور تا دور عمو رو گرفتن شمشیرها بالا میره پایین میاد دیگه طاقت نیاورد دستش رو از دست عمه كشید،داره میدوه،اصلاً مهلت نداد،نه با كسی خداحافظی كرد،نه با كسی وداع كرد،نه با كسی حرف زد،نه زره پوشید،نه سپر پوشید،یه بچه ی یازده ساله،اصلاً این بچه رجزشم با بقیه فرق داشت، هر كی می رفت میدون می گفت: اَنا بن الفلان و بن الفلان، من پسر فلانی ام ،طایفه ام فلان جاست،اما این بچه رجزش با همه فرق داشت، می دوید هی می گفت والله لَا أُفَارِقُ عَمِّی می گفت: عموم تنهاست، من تنهاش نمی ذارم دید دور عموش حلقه زدند، دید یه نفر شمشیر برهنه رو بالا برد،الان سر عمو رو جدا میكنه، تا شمشیر اومد پایین دیدن این پسر یازده ساله دستش رو سپر كرد،شمشیر فرود اومد، دست از بازو قطع شد،افتاد تو بغل عمو، دست قطع شده، می دونی چی گفت؟مقاتل نوشته اند این بچه ی یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو، دستش قطع شد دیدن گفت:وای مادر. امام صادق علیه السلام فرمود:ما اهلبیت تو مصائب و شدائد، هر جا بهمون سخت بگذره اسم مادرمان فاطمه رو صدا می زنیم،نمی دونم شاید بازوش رو وقتی با شمشیر زدند یاد بازوی فاطمه افتاد، افتاد تو بغل عمو، داره دست و پا می زنه،یه بچه ی یازده ساله ای عمو،دستم و دادم تا كه،شبیهه سقا بشم كاش مثل اكبر منم،یه اِرباً اِربا بشم داشت تو بغل عمو راحت جون می داد،كاشكی می گذاشتن كار خودش رو بكنه، اگه دشمن یه ذره صبر می كرد ، عبدالله تو بغل عمو جون داده بود،داشت نفس های آخرش رو می كشید،صدا زد حرمله بیآ،یاصاحب الزمان.. نانجیب تیر از کمان رها کرد... سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن. یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن. دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... الا لعنت الله علی القوم الظالمین