_سربریده.....
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
شدسرت آغشته باخون وتراب
مادرت شسته سرت رابا گلاب
می کنم ازدور،بر رأس تو سَیر
گه به مقتل بوده ای ،گاهی به دَیر
ازچه، ای سرهمچولاله واشدی
پیش من زیباتراز،زیبا شدی
لعل لبهایت دم ازمحبوب زد
برلبانت ظالمی باچوب زد
دیدم آنجا،گِردآن سر دَف زدند
ازبرای کشتن توکف زدند
خولی آمدکرد بردورت عبور
نیمه شب انداخت رأست درتنور
پای تاسر،راهب آنجا،گوش شد
خوانده ای قرآن و اوبیهوش شد
گفت باسر،هستی عیسی،نیستی
گومحمدنیستی،توکیستی
گفت مجنون بوده ام نوردوعین
راهبا پورعلی،هستم حسین
📕📕شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)..
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
____________________________
#دهه دوم محرم
..یعقوب کربلا/امام سجاد
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
یوسف بی سر برایت دیده ام یعقوب گشت/
چشمای من ز دوریت پدر مرطوب گشت/
آتشی افتاد بر امامه. ناگه سربسوخت /
سنگها برسر زدن برشامیان محبوب گشت/
خوردچوبی برلبت .دندانت ای باباشکست/
وای لبهایت پدر بر چوبهامرغوب گشت
..
الهم عجل لولیک الفرج
📕شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
دهه دوم محرم
#امام_حسین(ع)
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده
آسیب دیده شانه ام ای سربریده
می سوخت جان خواهرت درکنج خیمه
آیم به استقبال تو ای نوردیده
سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود
غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود
گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند
قران زبالای نی ات را میشنیدند
دنبال تو اهل و عیالت می دویدند
باريسماني زينب را می کشیدند
زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا
آوای او می کرد همراهیت آنجا
باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند
دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند
در زیر دست و پای مرکبها دویدند
همشیره ات را در اسارت میکشیدند
دیدم شراب و وای از بزم حرامی
دیدم نگاه هیز نامردان شامی
گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی
دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی
دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی
دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی
آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد
با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد
#_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#دهه دوم محرم
#امام_حسین #مناجات_ #گودال قتلگاه
افتادنت درقتلگا گفتن ندارد
جسمت به زیر اسبها گفتن ندارد
ازمچ بریده مردکی دستت برادر
حرف ازسر گشته جدا گفتن ندارد
چشمان من افتاده برگودال خونت
دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد
دیدم سرت را ازقفا، نامردمیزد
این ماجرای قتلگا گفتن ندارد
برسینه ات بنشسته ملعونی حسین جان
حرف ازتن صدپاره ها ، گفتن ندارد
هر صبح و شب گریان غمهای توبودم
حال دلم ای با وفا گفتن ندارد
دیدم خودم جسمت بخاک وخون کشیدند
اصلاً فراق دلربا گفتن ندارد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
#دهه دوم محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_اباعبدالله #مرثیه_قتلگاه
با اشک خواهرانه مداوا نمی شوی
زین دست وپازدن ، تودگر! پا نمی شوی!؟
برخیز ای شکوفه ی فصل بهار من
برخیز ای تویاور ِ شبزندهدار من
برگردوحال این دل من روبه راه کُن
با چشم کَم سویت توبه زینب نگاه کُن
رفتی ودرفراغ توغم را چشیده ام
درزیرتیغ پیکره پاک تودیدهام
تنها تو اعتنا به کلامم کُنی حسین
جای همه فقط تو سلامم کُنی حسین
گودال رفتی و پُر خون گشته پیکرت
درزیر خنجری وبریده شدحنجرت
خونابه ها به ورطه ی سیلاب آمده
گوال رابگو که چِقَدَر آب آمده
شمشیر پیش زخم تنت سد شده چرا
سرنیزه ها زبازوی تو رد شده چرا
افتادی وصدای نوا در دُعا ی توست
این دستِ بی تعادل تو مبتلای توست
اندوه واین غم تو چقدر بی حساب بود
ذکرلبت فقط همه جا، آبِ آب بود
ثانیه های رفتن تو تند می زند
دیدم نفس نفس زدنت کُند می زند
با سنگ،شیشه ی دل زینب محک زدند
آئینه ی تورا دم گودال چک زدند
دیدم که خاک بوی لباس تو را گرفت
شمرآمدوتورا وسط قتلگا گرفت
لطفاً بیا بمان و نرو ای قرارمن
جانانمی شود نَروی از کنارِ من!؟
خورشیدمن سری به دلِ شب بزن دگر
شانه به زلف درهم دختر بزن دگر
توگیسوان پُر گره اش، غرق بوس کن
یارابمان و دخترکانت عروس کن
شاهاوداع سخت توبامن چه زود بود
رخساره ات به دست جماعت کبود بود
تنها کتاب عشق که بندت گسسته شد
دیدم کبوتری که پر تو شکسته شد
جانا بمان و ترک نکن خیمه های ما
بگذار روبه راه کنم وضع خیمه را
شمشمیرآمدو به سر ت خورد..،وای من
صدنیزه آمدو به پر ت خورد..،وای من
بعدازتوجان من! سرمن،درد می کند
بارفتن تواین، پرمن درد می کند
راست به نیزه،گریه نموده به حال من
گردیده سُرخ آن رخت ازشرمِ بال من
گریان بیاده روی توامشب شدم حسین
جانم به لب رسیده ودرتب شدم حسین
دست از همه توشسته ای وبی کفن شدی
پیش دوچشم خواهرخود بی بدن شدی
رفتی وآفتاب امیدم غروب کرد
رفتی! وگریه لعل لبم راچو، چوب کرد
چشمان من بدون تو خوابش نمی بَرَد
این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد
دارم برای رفتن تو سوز و اشک و آه
رفتی قرار و وعده ی ما بین قتلگاه
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_مجنون کرمانشاهی
___________________________
دهه دوم محرم
╭┅──────——
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار -حضرت_حسین #مرثیه_قتلگاه
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
بین گودالی تمام پیکرت ،تبخیر شد..
جسمِ توباتیغ وباسرنیزه ها،تسخیر شد
استخوان های تنت درهم شده اینجاحسین
برلبان این جماعت ناله ی تکبیر شد...
خنجرملعون زپشت سر ، سرت راتابرید
فکر و ذکرم با سربی پیکرت درگیر شد..
خونِ رگهایت مرا بیچاره ی عالم نمود...
قامت من درغمت،در هم شکست و پیر شد
درسرازیری گودال تنت غارت شد
خواهر گریان تو،از زندگی اش سیر شد
یاری ام کن تاکه چشم من بیفتد بر رُخ ات
زینبت رنجیده از دیدارِ این تصویر شد
بین گودالت مگر خونابه ها کممی شدند؟
ای برادر،وقتِ تشییعِ جنازه دیر شد
در نهایت بی کفن هستی ، گل صحرانشین
بینِ گودالت دوباره خونِ دل تکثیر شد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
دهه دوم محرم
@majnon1396
#اشعار
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
❤️ #حـــــسینجان_مقتل
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
افتاده دست مردک پستی سرت حسین
خس خس فتاده دروسط حنجرت حسین
درزیرخنجرش بدنت فحش میخورد
مشتی زدو همه دهنت مُش میخورد
نامرده پست موی سرت راکشیده است
ملعون مست بال وپرت رابریده است
کشتار چلچله چقَدرباب شدحسین
ازسوزتشنگی جگرت آب شدحسین
اینگونه پیش دیده ی من دست و پا مزن
اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن
گریم برای وسعت دریای تشنه ات
خواهر فدایی توو لب های تشنه ات
آبی نبود درکف ودر نای تشنه ات
عالم فدای آن لب عطشان و تشنه ات
خونابه ی سر از دهنت ریخت یاحسین
آلاله روی پیرهنت ریخت یاحسین
دیدم که روی لعل لبت خیزران نشست
دیدم حسین روی گلویت سنان نشست
چکمه به روی پیکر تو بی امان زدند
سر نیزه وحشیانه به روی دهان زدند
جزخاک وخس دگر کفنت نیست تشنه لب
بر جسم خویش پیرهنت نیست تشنه لب
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#دهه دوم محرم
اشعارناب حسینی....
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
کبوترشدم درهوای حسین
شدم کاسه لیس سرای حسین
ندارم به کس التماس ونیاز
گدایم گدای ، گدای حسین
بود برسره بام توخانه ام
خوشم گشته ام آشنای حسین
سکوتم فقط درغم کربلاست
گذارم سرم. رابه پای حسین
پدر مادره من فدای غمش
همه هستی من فدای حسین
ببین رد بال هزاران ملک
به جا مانده در نینوای حسین
ندارد نیازی به خورشید ونور
دراین باره گاه و سرای حسین
کبوتر شدم، زائر م .خادمم
خوشم گشته ام من گدای حسین
دگر احتیاجی ندارم به کس
که دادم دلم رابپای حسین
اگرطالب فیض ولطفی بیا
بریزاشگ دیده .برای حسین
اگرطالب روضه هایی بیا
نشین بین بیت البکای حسین
، تن شاه دین مثله شد، وای من
مزارش شده کربلای حسین
اگرذاکر روضه (مجنون)شده
بوددرسر او هوای حسین
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#دهه دوم محرم
❤️ #حـــــسینجان
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
✅ #اشعار ناب گودال _حضرت اباعبدالله الحسین_علیه السلام
بازیچه ی دستان ملعونی سرت شد
بشکسته درگودال خون بال وپرت شد
دیدم که ملعونی تنت راجابجا کرد
یکباره باخنجر بریده حنجرت شد
کابوس گودال ازسرم بیرون نرفته
حالم پریشان تر ز چشمان ترت شد
دستم دگر بالانمی آید بگیرم
جسمت به بر، فصل وداع آخرت شد
لات وارازل های کوفه جمع بودند
اینجا به گردت ،زارومضطرخواهرت شد
یک گوشه انگشت تورا دیدم بریده
دیدم به غارت رفته آن انگشترت شد
خورشید عالمتاب زهرا بی فروغی
خدمتگزارت مریم و هم هاجرت شد
شش ماهه ات را گوشه ای درخاک کردی
بنیانگذار دولت تو اصغرت شد
شدتکه جسم نورعینت دربیابان
دربین گرگان پاره جسم اکبرت شد
، دیدم که افتادی وجسمت را دریدند
بازیچه ی دستان ملعونی سرت شد
در خواب هم کابوس نیزه دید ه ام من
درشام ودرکوفه به نیزه حنجرت شد
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#دهه دوم محرم
#امام_حسین(ع)_
#قتلگاه
#غزل
باز درشیبب عذارقتلگاه
بود ملعونی کنارقتلگاه
بودگیسوی حسین دردست شمر
روی خاک افتاده یارقتلگاه
میزند در زیرخنجر دست وپا
شدجدا ازتن نگار قتلگاه
مثله شد درزیر خنجر ها تنی
لاله ی نرگس عذارقتلگاه
هرطرف یک تکه از جسم توبود
عطر گیسویت بهار قتلگاه
یوسف گمگشته زیرخنجراست
ای مسیحای تبار قتلگاه
تکه ای سالم نمانده درتنت
مانده یادت گلعذار قتلگاه
ای براهت مانده زینب تا ابد
دیده گریان اشکبار قتلگاه
جلوه کن ای مه بالای نی
تا برآید انتظار قتلگاه
آمده مادر به استقبال تو
ازمدینه در کنار قتلگاه
میکنم ناله برای دوریت
اشکهایم بر مزار قتلگاه
انتقام حق توخواهم گرفت
خطبه خوانم درکنار قتلگاه
تا نفس در سینه (مجنون)بود
میشود او داغدار قتلگاه
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
#دهه دوم محرم
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
۲۰۲۴_۰۷_۲۰_۰۲_۰۲_۴۶.mp3
649.9K
شور حماسي بسيار زيبا
حضرت اباعبدالله الحسین(ع)
حسین آياتی از کلام اللهم
دراین دنیا مولا توهستی شاهم
بدانيد اي مردم حسین سلطان است
فقط حسین باشد ولي اللهم
اباعبدالله عزیزه حيدر
ولی الهی پس از پيغمبر
نگاره جنت امیرمطلق
شفیع امت به روز محشر
مددثارلله...
بگیرآقا از گدایت دستي
شده نامت ارباب شراب مستي
حسین حق است وتمام حق او
کنم با اذن حق حسین پرستي
بروي دوش محمد جايت
نیاردعالم دگر همتايت
دم ازعشق تو زندجبراییل
هوایی گشته سوی سرایت
مددثارلله.....
~
به میدان عباس چنان ميغريد
زمين زير پای ابالفضل لرزيد
چو یاهومیکرد به میدان عباس
دونيمه گشت هرکس که با او جنگيد
کلاخودش را نهاده برسر
برفت از ميمن به سوي ميسر
نگاه عباس کشد دشمن را
دوابروي او بودچون خنجر
مددیاعباس...
به قلم خادم الحسين
حاج آرمین غلامی (مجنون)
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
سگ عباسم وما را پی سلطان ببرید
بر درش زوزه کشان عاشق و حیران ببرید
سگ عباسم واوصاحب وارباب من است
۰ حال و احوال مرا بر دره جانان ببرید
دِير و میخانه و کعبه همگی عباس است
۰ دل ماراپی آن زلف پریشان ببرید
نقل سلطان و گدا نقل من و عباس است ۰
این دلم رابه سره سفره ی خانان ببرید
سگ عباسم وعمری بدرش زوزه کشم
۰ هُد هدِ قلب مرا سوی سلیمان ببرید
همه ی عالم وآدم به فدای کرمت ۰
سگ عباسم وما راپی رضوان ببرید
صحبت ازصحن ابالفضل مرا مست کند
۰ مور را جانب آن ملک سلیمان ببرید
سگ عباسم وای قوم بدانیدهمه
۰ بعدمرگم بدنم راسوی سلطان ببرید
غم این دل پی لطف وکرمت می باشد
دل بیمار مرا در پی درمان ببرید
سگ عباسم وعمری دل من محتاجش
۰ نزد من صحبتی از دلبره شاهان ببرید
روزگاریست به گردن زده ام قلاده
۰ سره قلاده ی به سوی دره سلطان ببرید
روزگاریست که با نام ابالفضل خوشیم
۰ باهمین عشق مرا درپی میزان ببرید
باز(مجنونم) ودیوانگیم عباسی است۰
منه افسرده سوی خسرو خوبان ببرید.
📝.شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی.)..
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
رجزحسینی..
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
افتاده ام دگربه گمان ازنگاه تو
آورده ام دلم به دره بارگاه تو
عمری بُودکه وقف عزای توگشته ام
همچون سگان نشسته ام آقا به راه تو
ازکودکی به زیرعَلَم گشته ام بزرگ
باشدسرم به سایة چترپناه تو
بنما دعابرای دلِ پُرسعادتم
گردم غبارِپایِ غلام سیاه تو
مردم همه برای شما گریه کرده اند
جانم فدای بی کسی وسوزوآه تو
یادم نمی رودزمصیبات یک غروب
آن نیزة شکسته شده تکیه گاه تو
هرجاوزیده ، ای گل زهراگلاب***
ازقطرة خون خاکی آن قتلگاه تو
مجنون نظاره کن توتنش زیرآفتاب
هرگزکسی نگفت چه بوده گناه تو
_شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
"؛ ..
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
#اشعارمحرمی
"ماراتو شاه مُلكِ سُلِيمان نموده ای"
مارامریده بوذر و سلمان نموده ای
آقایی جهان فقط از آن توبود
قاری مرابه آيه ي قرآن نموده ای
ای یوسف بریده سره کربلاحسین
مارادچاره واژه ى هجران نموده ای
ای ناخدایِ كشتىِ انبوه انبیا
دربحر عاشقانه چه طوفان نموده ای
اشک عزای تو چقدر آبرو دهد
مارامقیم خانه رضوان نموده ای
توفخر وآبروی بزرگانِ شيعه ای
مارامراد ذكرِ مريدان نموده ای
ای نقش و ای نگين ه سرانگشتره نبی
مارابه نوکری خودحیران نموده ای
(مجنون)شدم که تا به سگت یک نظرکنی
مارابه یک اشاره توسلطان نموده ای
📝شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
.#.دهه دوم محرم
🔵🔴اشعارحماسی امام حسین..ع..
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
شاها چه شود دست ز افتاده بگیری
این خسته زره رازسرجاده بگیری
با رنج و مشقت به مقام تورسیدم
جزعشق هرآنچه به کفم داده بگیری
از فیض سحرگاه تو من فیض نبردم
شاید که شبی گوشه سجاده بگیری
داغ غم توارث شده نسل به نسلم
غم را نتوان از دل غمزاده بگیری
مستی کنم از نام خوشت ای شه بی سر
خواهم که صبو از من افتاده بگیری
ازلطف و کرم بردر کوی تو گدایم
ازمانشود مهر خداداده بگیری
مجنون به خدا کرده هوای سر کویت
برگرد که جان من دلداده بگیری
***
شعر.آرمین غلامی(مجنون)
--------------------------------------------------
︽︽︽سبک وشعرمولودی︽︽︽
پــایــگــاهــ نـــشــرآثــارشـاعــراهـلـبـیـــتـ
@majnon1396
حاج آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_محرم
#غزل
رزق عالم میرسدبا یک نوایت یاحسین
بازآقاکرده ام حال وهوایت یاحسین
وصف وشانت باید از پیغمبر و حیدر شنید
ما کجا و گفتن از حال و هوایت یاحسین
دربهشت جاودان بردرب آن حک کرده اند
اولویت هست اینجا با گدایت یاحسین
در اذان خود بگویم اشهد ان حسین
می شوم وارد به جمع بچه هایت یاحسین
گفت مجنون نعمت لیلی فراوان میرسد
هرچه دارد این جماعت از دعایت یاحسین
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
#دهه دوم محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اشعار_محرم
#غزل
شاه عشاق جهان کرببلایت عشق است
توتیاکردن خاکِ کفِ پایت عشق است
روضه ی خانگی ماهمه لطف زهراست
قندش از مادر تو مزه ی چایت عشق است
جان به راه روضه های توسپردن چه خوش است
ناله از ما زدن و مرثیه هایت عشق است
در رهت جامه دریدن شده کارم همه شب
دم گرفتن زغم وسوز ه نوایت عشق است
خوشم از اینکه شدم به روضه ها پاگیرت
ناله از داغ فراق کربلایت عشق است
مادرم شیربه اشک غم تو داده به من
گریه های پدرم دراین عزایت عشق است
چه شود پای پیاده به زیارت آیم
نیمه شب ناله در ایوانِ طلایت عشق است
باز (مجنون)حرم کرببلا دعوت شد
باز آقابخدا لطف وعطایت عشق است
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
دهه دوم محرم
#شهادت__عباس
تیر ونیزه سمت عباسم ز بس انداختند
عاقبت بی مشک او را از فرس انداختند
چار سویش را گرفتند و سپس بانیزه ها
همچوشیر عباس راکنج قفس انداختند
دستهایش رابریدندو به روی خاکها
پاره ومثله تن عباس را انداختند
پیکرو اعضاءِ جسم او به صحرا پخش بود
دستهایش را میان خار و خس انداختند
وای من پامال تیرونیزه ها شد پیکرش
عاقبت سقای لشکر از نفس انداختند
وای من با این مصیبتها، رسیده مادرش
فاطمه افتادنش را دیده پیش دلبرش
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
کانال تخصصی حاج آرمین غلامی
#اشعاردهه دوم محرم
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
دل دیوانه به یاد حرمت می میرد
روزگاریست ز سودای غمت می میرد
دلم هر لحظه به یادت همه جا سوزان است
آخر الامر به زیر پرچمت می میرد
من که از کودکی آقا دخیل تو شدم
آخر الامربه پای علمت می میرت
هیئتی زاده ام و تا به ابدسینه زنم
دل شیدا زده پیش قدمت می میرد
روزگاریست که من نوحه برایت خوانده ام
دل پر درد به یاد المت می میرد
من مجنون به عزا خانه ی تو آمده ام
بنگر ذره به اوج عظمت می میرد
**************
الماس دیده را به کس آسان نداده اند
این فیض را همیشه فراوان نداده اند
باید که در عزای حیسنی گریه نمود
زیرا اثر به هر دل سوزان نداده اند
دلهای ما حسینه اشک و ناله است
جز اشک روضه فرصت جبران نداده اند
شکر خدا که پای غمت سینه ها زده ام
بر هر کسی که جلوه جانان نداده اند
مردن به مجلس تو حسین جان واجب است
خوبان بجر در تو حسین جان نداده اند
باب الحسین باب جنان خدا بود
جز راه به تو کس ره خوبان نداده اند
ای غافله بیا و مرا تا حرم ببر
زیرا که جا به بی سر و ساما ن نداده اند
مجنون کنار خیمه تو ناله می کند
شاهان مگر که دال به گدایان نداده اند
************
به گدایی درت آمده اند اهل سما
به امیدکرمت آمده هر شاه و گدا
زیر دست تو همه اهل جهانی باشند
همه بر درگه تو آمده اند بهر شفا
تا که زهرا به حرمخانه تو پای نهاد
به طواف حرمت آمده خیل شهدا
پرچم ماه محرم به دودست مجنون
تاکند خیمه غم به هر کجایی برپا
**********
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
دنیا نبود و بوده نشان از وفات حسین
عشق خداتویی و خداخونبهات حسین
ای آیت تمامی اسماء کردگار
قران حق بود همه مدح و ثنات حسین
بالاترین بهانه خلقت توبوده ای
هرجانظر کنی بود آنجا سرات حسین
ای آیت عظیم خداوند ذوالجلال
شدآفرینش همه دنیا به پات حسین
همواره عشق توکه صراط خدایی است
جان را چه قابلی بود آن هم فدات حسین
تانام تو به دل ببرم پاک می شوم
حس میکنم که آمده ام کربلات حسین
عشق تو در تن و دل من زنده می شود
وقتی که گریه می کنم از دل برات حسین
معراج آسمانی مجنون نام شماست
همواره سینه می زنم اندرعزات حسین
######
بردل عشاق خود سالاری و سرورحسین
شافع اهل گنه دروحشت محشرحسین
گرامیرالمومنین فلک نجات عالم است
تاابد این فلک را سکانی و لنگر حسین
گرابالفضل علی ساقی دست کربلاست
برعلمدار حرم غمخواری و یارحسین
صبرایوب نبی باشد نمی از صبرتو
درمقام صبر هم تنهاتویی برتر حسین
شافع فطرس اگر شد لطف بی اندازه ات
لیک برقلب منی والی و هم رهبر حسین
کیستی حبل المتین ودست گیر عالمی
زینت دوش نبی ای قدرت حیدرحسین
کیستی ارباب عالم دل شده مجنون تو
کیستی عرش خدارا زینت و زیور حسین
*
خوشم کنم مدح و ثنای حسین
تاکندم نظر خدای حسین
اوست شده پاره قلب رسول
جان دوعالم به فدای حسین
سفره او سفره ای گسترده است
چشم همه سوی عطای حسین
جنت رضوان همه عرش و فرش
صفاگرفته ز صفای حسین
زائر عرش است کسی که شود
معتکف صحن وسرای حسین
خوشا ب حال آنکسی که باشد
خادم بی چون و چرای حسین
مظهرالطاف خداوند اوست
حاتم طایی است گدای حسین
ای دل مجنون به هوایش بخوان
هست جهان قدر و بهای حسین
*
هرگزنیامدم به عزای تو بی وضو
بنموده ام زه درگه تو کسب آبرو
باذکر یا حسین به سروسینه می زنم
باشد میان شاه و گدا راه گفتگو
سنگ غم تورابه سرو سینه می زنم
دادی حسین برای شکستن مراصبو
آنقدر گریه می کنم از دوری حرم
تادعوتم کنی بشوم با تو روبرو
امشب برای کربوبلامحرم نما
زیرازیارت حرمت گشته آرزو
مجنون بخوان تو روضه آن لحظه وداع
شاید بمیرم و نبود ناله گلو
*
بازامشب زتو ای یار حرم می خواهم
من زدستان تودلدار حرم می خواهم
نفسی ده که بسوزم زنفس های غمت
ای مراهمیشه غمخوار حرم می خواهم
قدسیان پا به حریم تو به حرمت زده اند
شده ام مرغ گرفتار حرم می خواهم
دردلم بود شوم همچو شهیدان درت
تارسم در صف انصار حرم می خواهم
کاش در مدرسه عشق و وفایت بودم
ای شه مکتب ایثار حرم می خواهم
ساقی میکده امشب توازآن باده بده
تاشوم مست علمدار حرم می خواهم
بود در سر که شوم زائر بین الحرمین
ماندم از قافله این بار حرم می خواهم
دربسیج غم عشقت تومرا جایی ده
تانباشم به تو سربار حرم می خواهم
تاکه از معرکه عشق جدایم کردن
گشتم از هجرتوخونبار حرم می خواهم
روضه ات داد نجات این دل مجنون مرا
غیر تو نیست خریدار حرم می خواهم
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
دگراززندگانی سیرگشتم
کنارپیکرت زنجیر گشتم
تنت را زیر سم اسب دیدم
برادر طعمه شمشیر گشتم
سرم را تا زدم بر چوب محمل
به جرم عشق تو تکفیرگشتم
عدوباکشتنت خوشحال گشته
ولی من تا ابد دلگیر گشتم
بگو مجنون زلبخند حرامی
زهجران حسینم پیرگشتم
*
سردربدن نداری وبرپیکرت چه شد
آن مصحف ورق ورق و پرپرت چه شد
از بهرشستشوی گل زخم های تو
آب گلاب و زمزم و هم کوثرت چه شد
سررانهاده ای به سر خاک کربلا
آن دست مهربان و نوازش گرت چه شد
آزاد شد شریعه زبعد قتل حسین
زینب بگو که ساقی آب آورت چه شد
غارت نموده اجنبی سوغا ت خواهرت
یارابگو که پیروهن مادرت چه شد
مجنون مگو ز محفل تشت طلاو سر
یارابگو شکستگی آن سرت چه شد
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
خرجی روزگار من از سفره شماست
شکر خداکه جوان من نذر روضه هاست
عمری بود که پای غمت ناله کرده ام
این درد بی دوای من از نام تو دواست
هرشب به بزم روضه تو گریه کرده ام
دستان من به سینه زدن خوب آشناست
شکر خدانفس زده ام در هوای تو
همواره برسرم همه جا بیرق عزاست
برسنگ قبرمن بنویسید یا حسین
زیراکه مرگ من همه از شوق کربلاست
شال عزابه گردن ودارم به دیده اشک
مردن برای من به عزای حسین رواست
مجنون به اشک دیده عزادار دلبراست
اینجا عزای خون خدا گوییا به پاست
***
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
*#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
درهئیتت نشسته و فریادمی زنم
دارم تمام اسم توراداد می زنم
مستی کنم همیشه به شور سینه زنی
بارمعاصی ام همه بربادمی زنم
شکر خداحسین که مرا راه داده ای
درمجلس عزا دل پرآه داده ای
امشب دوباره از دمتان ناله کرده ام
باضرب نوحه غمتان ناله کرده ام
عمری بود که سینه زن هئیت توام
تحت لوای پرچمان ناله کرده ام
ممنونتم که قطره زه دریا تودادیم
دربزم ماتمت یاحسین جاتوداد یم
امسال هم برای شما گریه می کنم
بایاد کربلای شما گریه می کنم
خدمتگزاربزم عزای توام حسین
درمجلس عزای شما گریه می کنم
بادست خویش روزی ما را توداده ای
شکر خداکه اشک عزاراتوداده ای
ای شاه کربلا تو به ما اعتماد کن
ارباب باوفا زه گدا هم تو یاد کن
از سفره عنایت تو کم نمی شود
امسال اشک روضه مارا زیادکن
این اعتقاد من بوداما شعارنیست
مجنون بجز حسین به دوعالم نگار نیست
گویاکه گریه دارغمت رب العالم است
درروضه های تو اگر م جان دهم کم است
من نوکر قدیمی این آستانه ام
دنیابرای من همه جا چون محرم است
هرجانیازمن به در خانه توبود
اما عزای تو به نیازم مقدم است
اشک عزای تو چکد از هردودیده ام
این اشک برتر ازهمه آب زمزم است
اشکی که از برای تو ریزد زدیدگان
این اشک برتر از دم عیسی بن مریم است
مجنون بهشت ما همه جا بود روضه اش
زیرابهشت بی تو حسین چون جهنم است
*
اشکها باید که خون جاری کنید
برحسین بن علی زاری کنید
اشک ها جاری شوید از دیدگان
برگل زهراعزاداری کنید
هرگز از ریزش نیفتد اشک ما
ازغم او سینه گلناری کنید
اشکهایم تابراین دیده نشست
سینه ام ازباراین هجران گسست
تاعدوبرسینه ی مولا نشست
سینه اش کوبیده و درهم شکست
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
آزرده ام که گریه نکردم برای تو
اشکی نداشتم که بریزم به پای تو
اشک عزای تو کند هرآتشی خموش
زیراکه اشک تو شده است خون بهای تو
دارم درون دل ز عزایت حرارتی
باشم گدای کوی تو و مبتلای تو
شد زندگی ما همه جا روضه شما
باشد به روضه ها همه جا ردپای تو
سوزی بده که من همه جا روضه خوان شوم
مرثیه خوانده ام همه جا درعزای تو
بانی روضه های تو هرجا پیمبراست
زیراکه گریه کرده برایت خدای تو
این روضه ها زسفره احسان فاطمه است
برپاشده همیشه و هرجا برای تو
خرج عزای تو به دودستان فاطمه است
هستی فاطمه همگی شد فدای تو
مجنون بخوان که تورااوصله دهد
هستم همیشه گرمی بزم عزای تو
*
ارباب حسین بیاو تودست مرا بگیر
درمانده ام تو دست مرا تا خدا بگیر
بانی روضه های تو زهرا اطهرست
یافاطمه تو دست مرا از عطا بگیر
سینه زن عزای تو عیسی بن مریم است
ای دل زنوکران حسینی شفابگیر
دنیا بدون خاک تو بی ارزش است حسین
ای دل زعشق حضرت سلطان بهابگیر
بوی بهشت حق رسد از هئیت حسین
ای دل براتی از حرم کربلا بگیر
اذ ن زیارت حرمش دست فاطمه است
برخیزواذن دیدن شاه ولا بگیر
هنگامی قیامت دلها محرم است
باز از برای شور حسینی تو پابگیر
مجنون اسیر هول قیامت نمی شوی
امروز زیر پرچم مولا تو جای بگیر
*
دردل هوای کربوبلا خانه کرده است
درسینه ام ولای شما خانه کرده است
شایدنظر کنی به دل مانده ام حسین
بردرگهت ببین که گداخانه کرده است
ازچشم مردمان چکد اشک عزای تو
درسینه لطف و عفو خدا خانه کرده است
باران اشک من همه با یاد علقمه است
گویاکه عشق در دل ماخانه کرده است
روضه نشین هئیت سلطان بی سرم
دردل هوای خون خدا خانه کرده ام
قاسم زهوش رفته به میدان نینوا
مجنون عطش به کربوبلا خانه کرده است
**
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
مسلمانان ز قران سربریدند
زآئین و زایمان سربریدند
تن پاک شه کربوبلا را
خداباکام عطشان سربریدند
*
بسویت بهرغارت می دویدند
توراچون گوسفندی سربریدند
سرت بازیچه دست عدو شد
تنت را درمیان خون کشیدند
*
حسین جان عضوهایت شد گسسته
به روی سینه ات قاتل نشسته
نداری جای سالم درتن خود
تمام استخوان هایت شکسته
*
توراچون مرغکی پرپرنمودند
پی غارت تنت را می ربودند
چراپیراهنی در پیکرت نیست
چون بسمل پیکرت بی سر نمودند
*
توبودی شاهد این سرگذشتم
برادر ازخودم یکسرگذشتم
به جان مادرت بنماقبولم
که من از دست و چشم و سر گذشتم
ابالفضل کاشف کربم تو بودی
رهایی بخشم از هرغم توبودی
مروآب آور این قوم و لشکر
توان لشکر از بهرم تو بودی
*
دودستت تکیه گاهم بود عباس
به وقت غم پناهم بود عباس
تمام دلخوشیم رفت ازدست
که یار دل بخواهم بود عباس
*
دروی از زینب ولی او باز یادت می کند
او چهل منزل دلش را فرش راهت می کند
درفراغت غم حصارخنده اوراگرفت
ازره دور بوسه بارروی ماهت می کند
*
پیکرت مرغ گرفتار شده
دیدگانت زچه رو تارشده
پیکرت براثر تیر و سنان
خونی و جامه گلدارشده
*
خاک از سروروی گل من پاک کنید
اندرغم او سینه خود چاک کنید
مانده سه شبانه روز بی غسل و کفن
آیید بنی اسد تنش خاک کنید
*
برادر آشنای اهل دردی
توهرگز خواهرت را ردنکردی
دل زینب به دنبال تو آمد
مرومیدان که ترسم برنگردی
*
دل عشاق عالم مبتلایت
به تن پوشیده ام رخت عزایت
بسوزانم تمام خشک وتر را
چوخوانم روضه کربوبلایت
*
آن دیده خون فشان تو چه دیدنی بود
آن گریه بی امان تو چه دیدنی بود
کردی چو وداع آخرین با خیمه
دیدم که حسین بیان تو چه دیدنی بود
*
اینگونه بدادند اجرپیغمبررا
آتش زده اند سوره کوثررا
درکربوبلاکینه به دل کاشته بودند
آتش زده اند دامن دختر را
*
درکربوبلا چه بد تامی کردند
گویا که به عهدشان وفا می کردند
با سیلی و تازیانه برطفلانت
پاداش توراحسین ادامی کردند
*
رویی که درآن نگاه پیغمبربود
گویندکه انیس آه پیغمبربود
غارت شده انگشتر انگشت حسین
آن دست که بوسه گاه پیغمبربود
*
ازاسب به زیرشاه امین افتاده
آتش به خیام شه دین افتاده
درکربوبلا زینت آغوش پیمبر
غرقاب به خون روی زمین افتاده
*
دردایره اهل نظر مجنونم
لیلی توای گر شب و سحر مجنونم
درحسرت یک زیارت کربوبلا
مانندنسیم دربدرمجنونم
*
مرهم به غمم طعنه ی کوفیان شده
دیدم که سرت سوار برسنان شده
تکریم به دست کوفیانت دیدم
دیدم که سرتوسنگ باران شده
اشک دوچشم دخترت کشت مرا
بشکستن آن بال و پرت کشت مرا
درکوفه و درشام برادر والله
سنگ باران سرت کشت مرا
*
هرجاز گمان مافراترزینب است
آن سنگ صبور قلب حیدرزینب است
آن قلب که بی کرانه همچون دریاست
گنجینه الاسرار، پیمبرزینب است
*
دنیا همه درمدارعشقت زینب
درپرتوجلوه زار عشقت زینب
رشک همه ملائک عرش خدا
آن چادر وصله دار عشقت زینب
*
ای روح زلال آب عباس مددی
ای ساحت مستجاب عباس مددی
ماتشنه ازآن آب فراتیم هنوز
ای حضرت آفتاب عباس مددی
*
سازنده حسن بیکران است حسین
حسن تو فراتر زبیان است حسین
ای ملک زمین اهل جهان خوب بدانید
خورشید تمام آسمان است حسین
*
تنها تو حسین ستاره اشراقی
تنها تو امیر همه آفاقی
این شعراگر در خورت هرگزنیست
اما تو فقط مکارم الاخلاقی
*
ازکوی تو عطر زندگی می آید
بوی ملکوت و بندگی می آید
گویند که معراج ملائک هستی
فطرس برت به دوندگی می آید
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
37.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه اسارت آل الله به کوفه
#حاج آرمین غلامی
مجلس_ابن_زیاد
#آرمین_ غلامی _مجنون_
#سبک شبانگاهان_نوحه
#نوحه _کوفه
رسیده زینب به کوفه جا، کرده بین دارالاماره ها
که بیصبر است وبه تن دارد،بین کوفه اوجامه پاره ها
لب پر از خنده بدید ه در،کوفه بر اهل ومردمان او
کف پر خون وخضابش دیده، به هر سو،ازاین نظاره ها
زینب کبرا،آمده کوفه گشته زندانی، ازبده کوفه
وای واززندان،.....
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
بپوشید رخ اوز موی پریشان و از اشک و آه جانسوزش
که گردون گشته سیاه و خرمن همه ویران به ناره ها
درآن مجلس. ابن مرجانه رو به زینب کردوچنینش گفت
امیرکوفه منم ،زینب ،تواسیر ی بااین ستاره ها
زینب کبرا،آمده کوفه گشته زندانی، ازبده کوفه
وای واززندان،.....
⏫⏫⏫⏫⏫
چوزینب رعد سرناله ،برکشید ازدل او، دران مجلس
بگفتاکای بیخبر توز حق، ازامیری خود کناره گیر
توکُشتی ملعون ز راه ستم،آن کسی را که از غمش زهرا
به جنت، یا خلدعرش برین جامه پاره کرده ،چنین دلگیر
زینب کبرا،آمده کوفه گشته زندانی، ازبده کوفه
وای واززندان،.....
پس از آن دیدم ، خرابی حال آن ملعون ابن مرجانه
به یک ظالم ،بهرقتل زینب اشاره کرد
بیکباره ،برگریبانش چاک و میزدآنجا کسی وگفت
سکینه گفتا،فغان چرخت که،یتیمی برمن دوباره کرد
زینب کبرا،آمده کوفه گشته زندانی، ازبده کوفه
وای واززندان،.....
#آرمین_ غلامی _مجنون_
#سبک شبانگاهان_نوحه
#نوحه _کوفه