#اسارت🤞🤞
مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه اول صفر۱۴۰۳
🩸یکی از وقایع عجیب و دردناک در نزدیکی شام ...
در نقلی آمده است:
🥀 در نزدیکی دمشق، کاروان اسرای آل الله، به سرزمینی به نام "مرشاد" رسیدند؛ وقتی که مردم آنجا باخبر شدند که أسراء در نزدیکی شهرشان منزل کردهاند،
📋 خَرَجَ المَشايخُ و المُخدّراتُ و الشّبانُ يَتفرّجونَ عَلَى السَّبيّ و الرُّؤوسِ
▪️پیرمردها و زنها و جوانانشان از شهر بیرون آمدند و اهلبیت سیدالشهدا علیهالسلام را به تمسخر گرفتند و با این کار، خوش گذاری و شادمانی میکردند.
📋 وَ هُم مَعَ ذلكَ يُصلّونَ عَلَى مُحمّدٍ و آله، و يَلعَنونَ أعداءَهم و هو مِن العَجائب.
▪️و در همین حال نیز، بر محمد و آل محمد صلیاللهعلیهوآله ، صلوات میفرستادند و دشمنانشان را لعنت میکردند. و این از عجایب روزگار بود.
📚 المنتخب،ج۲ ص۴۸۱
✍ شامیان خون به دل خون شدهٔ ما نکنید
خنده بر گریهی ذریهی زهرا نکنید
ما عزادار عزیزان خداییم ولی
پیش چشم اسرا هلهله برپا نکنید
پای سرهای بریده همگی رقصیدید
لااقل سنگ,نثارِ سر بابا نکنید
گاهی از نیزه زمین خورد سرِ دلبر ما
نقش مرکب دگر آن راس دل آرا نکنید
سر بازار اگر قافله را هوْ کردید
عمّه ام را سر بازار تماشا نکنید
گرچه ناموس مرا بزم شراب آوردید
صحبت از طفل و کنیزی دگر اینجا نکنید
روضه حضرت رقیه،س،،،،.mp3
5.4M
گزارش صوتی
#روضه حضرت رقیه
#حاج آرمین غلامی
#شام چهار شنبه۱۷مردادماه_
#مسجدمعتضدی کرمانشاه
#دهه اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
👇👇
#اسارت #حضرت_زینب_علیهاالسلام🤞
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دم صفر ۱۴۰۳_کرمانشاه
🩸وقتیکه نازدانهٔ سیدالشهداء علیهالسلام از قافله جا میماند و صدیقه کبری سلاماللهعلیها، سر او را به دامن میگیرد...
در نقلها آمده است:
🥀 شبی از شبهایی که قافله در راه شام بود، حضرت سکینه سلاماللهعلیها (در برخی نقل، حضرت رقیه سلاماللهعلیها آمده) به یاد پدر و درد اسارت و غم های دلش، گریه زیادی کرد و صدای او به گریه بلند شد.
🥀 شتربان او وقتی که دید گریهاش تمامی ندارد، گفت:
📋 اُسكُتي يا جارِيَة! فقد أذَّيتِني بِبُكائِكِ
▪️ای کنیزک! ساکت شو! مرا با گریهات آزار میدهی!
🥀 اما آن نازدانه، گریهاش تمام نشد، بلکه چنان نالهای کشید که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود. آن شتربان ملعون گفت: ای دختر خارجی! ساکت شو دیگر!
🥀 آن دختر مظلومه با شنیدن این جمله حالش دگرگون شد و با ناله گفت: ای وای من! آه ای پدرم! تو را از روی ظلم و جور کشتند و حالا تو را خارجی هم میخوانند!؟
📋 فَغَضَبَ اللَّعينُ مِن قَولِها، و أخَذَ بِيَدِها، و جَذَبَها و رَمَىٰ بِها عَلىٰ الْأرضِ فَلَمَّا سَقَطَتْ غُشِيَ عَلَيْها.
▪️آن شتربان دیگر به غضب آمد و دست آن مخدّره را گرفت و از روی شتر کشید و آن بانوی مظلومه را محکم به زمین زد و حضرت سکینه عليها السّلام بيهوش شد.
🥀 وقتی که به هوش آمد، همه رفته بودند و اثری از قافله نبود. با پای برهنه در تاریکی شب راه افتاد. گاهی مینشست و گاهی بلند میشد و گاهی پدر و گاهی عمهاش را صدا میزد. ساعتی از شب را همینگونه سپری کرد و باز اثری از قافله ندید و بيهوش روی زمین افتاد.
🥀 در همين ساعت بود که ديدند نیزهای که سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام بر آن بود، در زمین فرو رفت و هرچه حامل آن نیزه و لشکریان دیگر تلاش کردند تا آن رابیرون بیاورند، نتوانستند.
🥀 خبر به عمر سعد لعين رسيد و او گفت: از علي بن الحسین علیهماالسلام سؤال کنید؛ آنان سراغ امام سجاد علیه السلام رفتند و قضیه را بازگو کردند.
🥀 حضرت فرمودند: بروید به عمه جانم زينب کبری عليهاالسلام بگویید دنبال بچهها بگردد؛ شاید کودکی در دل شب گمشده باشد.
🥀 خبر به زینب کبری سلاماللّهعلیها دادند و آن بانو تک تک اطفال را صدا زد اما تا آن نازدانه را صدا زد، جوابی نشنید.
📋 فَرَمَتْ زينبُ بِنَفسِها مِن ظَهرِ النَّاقَةِ، و جَعَلَتْ تُنادِي: وا غُربَتاهُ! واضَيعَتاهُ... في أيِّ أرضٍ طَرَحوكِ، و في أيِّ وادٍ ضَيَعوكِ!
▪️پس از همان بالای نافه، خودش را بر زمین انداخت و ناله سر میداد: وا غربتاه!! … دخترم! در کدام وادی و بیابان تو را انداخته و رها کرده اند؟!
📋 فَرَجَعَتْ إلىٰ وَراءِ الْقافِلَةِ، و هِيَ تَعدو في الْبَراري حافِيَةً و الشَّوكُ تَدخُلُ في رِجلَيْها، و تَصرُخُ، و تُنادِي
▪️آن بانو با پای برهنه به عقب قافله رفت و خارهای بیابان در پای او میرفت و آن حضرت ناله سر میداد و سکینه خاتون را صدا میزد.
🥀 همین گونه در عقب قافله رفت تا اینکه یک سیاهی نمایان شد. زینب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و دیدند که یک بانویی روی ریگ و رمل بیابان نشسته و سر آن نازدانه را به دامن گرفته است و گریه میکند.
🥀 زينب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و فرمودند: شما کیستید که بر یتیمان ما ترحم میکنید؟ آن بانو ، رو به زينب کبری عليهاالسلام کردند و فرمودند:
📋 بُنيَّةَ زينبُ! أنا اُمُّكِ فاطمةُ الزَّهراءِ أظَنَنتِ إنِّي أغفُلُ عَن أيتامِ وَلَدِي!
▪️دخترم زينب! منم مادرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها»؛ تو گمان میکنی من از حال یتیمان پسرم غافل میشوم!؟
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۶
✍ قافله رفته بود و من بیهوش
روی شن زارهای تفتیده
ماه با هر ستاره ای میگفت:
بی صدا باش ! تازه خوابیده
قافله رفته بود و در خوابم
عطر شهر مدینه پیچیده
خواب دیدم پدر ز باغ فدك
سیب سرخی برای من چیده
قافله رفته بود و من بی جان
پشت یك بوته خار خشكیده
بر وجودم سیاهی صحرا
بذر ترس و هراس پاشیده
قافله رفته بود و من تنها
مضطرب ، ناتوان ز فریادی
ماه گفت : ای رقیه چیزی نیست
خواب بودی ز ناقه افتادی
قافله رفته بود و دلتنگی
قلب من را دوباره رنجانده
باد در گوش ماه دیدم گفت :
طفلكی باز هم كه جامانده
قافله رفته بود و تاول ها
مانعی در دویدنم بودند
خستگی ، تشنگی ، تب بالا
سد راه رسیدنم بودند
قافله رفته بود و می دیدم
می رسد یك غریبه از آن دور
دیدمش –سایهای هلالی شكل–
چهره اش محو هاله ای از نور
از نفس های تند و بی وقفه
وحشت و اضطراب حاكی بود
دیدم او را زنی كه تنها بود
چادرش مثل عمه خاكی بود
بغض راه گلوی من را بست
گفتمش من یتیم و تنهایم
بغض زن زودتر شكست و گفت:
دخترم ، مادر تو زهرایم
ماه صفر.س.mp3
2.68M
روضه اسارت آل الله
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه اول صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه
صفرشده شروع
برنیزه کن طلوع
نزارببینه نامحرم
چطوربرم رکوع
توکوه غیرتی
مافوق حکمتی
نزاربده آزارم
این شمرلعنتی
ای تودلیل خواهشم
برادرم آرامشم
قدم بزارروی چشم
بیا به خواب من
ننگ غم بازارومن
چجوری باورش کنم
چادردخترت سوخته
چطورداداش سرش کنم
ای جونم
سامونم
بردل داغ تورودارم
میدونی چشم انتظارم
سرتوآغوشت بزارم
عشق اولم
دردم این چشمای هیزه
نیفتی ازروی نیزه
ناسزاشون ازروی غیضه
نورچشم ترم
ای مقتدای من
سرجدای من
نورچشای من
نمیشه باورم
تنهاگذاشتی خواهرو
سپردی دست لشکرو
ای پاره پاره پیکرم
بردین احمدلنگرو
سنگ میزنن برصورتت
خالیه جای مادرت
کاشکی بمیره خواهرت
زنده بمونه دخترت
برنیزه سر
امیدخواهر
کوساقی تاکه ببینه
اشک ازگونه هام بچینه
یک سر هم روی زمینه
زیردست وپا
وای ازاین همه جسارت
دردیه درداسارت
ای کاش نکنه اهانت
بالانره صدا
🎤مداح.حاج آرمین غلامی
زمینه رقیه.mp3
1.68M
┅═༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═┅
#_زمزمه
#روز_دوم_صفر
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه اول صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه
#سبک:به سمت گودال
خـــوش اومـدی بابا به کنـــج ویرونه
خــــرابه از نــورِ ســرت چــراغــــونه
شــــدی تو تعــبیــر خـواب شبــم بابا!
مــرهـــــمِ دردا و تـــاب و تبـــــم بابا!
خـوش اومـدی بابا (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
منتـظـرت بــودم تا کـه تــو بـرگــردی
بــدونِ مـــن بابا چــرا سفـــر کــردی؟
فــــدای زخمــــای روی ســـرت بابا
قــربـون این رگـهــای حنـجــرت بابا
بابای خوبــم وای (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
رقیــه قــربونِ صـــورت پـر خـــونت
چـه کــرده ان بابا با لب و دنــدونت
وقتی رو لبهای تو خیزران می خورد
عمــه هزار دفعـه به جای تو می مُرد
بابای مظلومــم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
نصیبـــم از بابا ســری به دامــــانم
خسته شدم بی تو بی سر و سـامانم
دنیــا بــرام بـی تـو شـبیـه زنـدونــه
بعـــدِ تو چشمـای رقیــه پر خــونــه
بابای مظلومـــم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
بابا منـــم با تــو عـــزم سفـــر دارم
بــدونِ تو بابا خــون به جگــــر دارم
بــس که جسـارت تو شــام بلا دیدم
سیلـــیِ نامـــردا تــو کــربلا دیــدم
به غیـــر ویـرونه که آشیــانم نیست
اینجا نمی مونـم دیگــه توانم نیست
بابا غــــریبـم من(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
رقیـــه با حـرفـاش آتیــش به دلها زد
شبــونه با غـربت ، دل و به دریــا زد
وقتی سر از دستش روی زمـین افتاد
پیــشِ ســرِ بابا رقیــه هم جــون داد
امان از این ماتم (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
لعن الله یزید.mp3
2.47M
.
#اسارت #شام_زمینه
#لعن الله یزید...
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه اول صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه
فاطمه گشته عزادار لعن الله یزید...
چشم مهدی شده خونبار لعن الله یزید...
می کند نوحه سرایی ز غمِ شام بلا
در نجف حیدر کرار لعن الله یزید...
حادثه پشت سر حادثه ها می آید
فرق دارد غم اینبار لعن الله یزید...
آمده زینب کبری به دروازه ی شام
می دهد شرح غم یارلعن الله یزید...
در گذرگاه شلوغِ سربازار ، حسین
شده ام سخت گرفتار لعن الله یزید...
خوردن سنگ به سرها و زمین خوردن سر
بار دیگر شده تکرار لعن الله یزید...
روی دروازه ی ساعات سرت رازده اند
آمده ی لحظه ی دیدار لعن الله یزید...
آه ای قاری قرآن بنگر از سری نی
عترتت آمده بازار لعن الله یزید...
ازدحام باعث معطل شدن قافله شد
روز ما گشته شب تار لعن الله یزید...
راه بند آمده است بهر تماشای حرم
چشم نا محرم و اغیار لعن الله یزید...
اوج بی حرمتی و دادن دشنام به ما
گشته در شام پدیدار لعن الله یزید...
کارِ گرداندن ما در ملأ عام ، عدو
داده بر شمر ستمکار لعن الله یزید...
می دهد اُجرت گرداندن رأست دشمن
پیش من درهم و دینار لعن الله یزید...
همره کف زدن دور سرت ، خصم زند
خنده بر اشک منِ زار لعن الله یزید...
دخترت ناله کنان پای سر پر خونت
می زند لطمه به رخسار لعن الله یزید...
لب و دندان تو راچوب جفا ریخت به هم
غرق خون شد لبت ای یار لعن الله یزید...
به گمانم نشود این غم جانسوز تمام
مُردم از این غم بسیار لعن الله یزید...
لعن الله یزید...
.
نوحه شام۷.mp3
1.85M
.
#نوحه
#اسارت_شور
#ورود_به_شام
#دروازه_ساعات
سبک.خورنیری ک ...
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه_ اول _صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
دروازه ی شهر شام چه ازدحامی شده
دورِ رباب و زینب پر از حرامی شده
علی الحسین واویلا
شکسته قلب رسول از این غمِ جانگداز
نشسته ناموس حق رو ناقه ی بی جهاز
علی الحسین واویلا
نظاره کن یا نبی زینبت آواره است
همه عزیزان تو لباسشان پاره است
علی الحسین واویلا
دوباره در شهر شام کار حسین زار شد
که دختر فاطمه وارد بازار شد
علی الحسین واویلا
به ناقه ها خواهر حسین سنگ میخورد
بر روی نیزه سرِ حسین سنگ میخورد
علی الحسین واویلا
آل علی را چرا بهر عزاب میبرند
عمه ی سادات را بزم شراب میبرند
علی الحسین واویلا
پیمبران در عزا همه از این ماتمند
که دختران علی میان نامحرمند
علی الحسین واویلا
شرر به قلب علی عدو چه خوب میزند
بر لب خشک حسین یزید چوب میزند
علی الحسین واویلا
👇
لهعن الله سزید.mp3
2.78M
#نوحه حضرت امام حسین(ع)
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه اول صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه
نوحه.سبک واویلا آه و واویلا،زمین کربلا
لعن الله ویزید،لعن الله ویزید...
همه عالم يه طرف حسين زهرا يه طرف
هر چي عشقه يه طرف عشق به مولا يه طرف
اين كيه هر كي صداش مي كنه ديوونش مي شه
ديگه جايي نمي ره گداي اين خونش مي شه
اين كيه كه اسمشو هر كي تو عالم مي بره
همه ي وجودشو مصيبت و غم مي بره
اين كيه كه عشق او عالم و حيرون مي كنه
غم كربلاش دل فاطمه رو خون مي كنه
اسم اون حسينه و جووني ما بفداش
خدا اون روز و بياره كه بريم به كربلاش
نمي دونم كه چرا دلم براش پر مي زنه
هر كي تو روضش مياد به سينه و سر مي زنه
يكي نيست تو كربلا خواهرش و ياري كنه
يكي نيست تو قتلگاه برا حسين زاري كنه
نمي دونم كه چرا قامت خواهرش خمه
هر چي ما گريه كنيم برا حسين بازم كمه
ديگه چيزي نمي خوام حسين زهرا رو مي خوام
گل و بستان نمي خوام خيمه ي مولا رو مي خوام
چي ميشه به اين گدا تو حرمت خونه بدي
يه جايي به كفتر غريبه اي لونه بدي
نوحه کردی.mp3
2.74M
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعارکردی -(چوب خیزران)
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه اول صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه
قافله سالاره گی له خوین نشانم، هاله کو
بوشه سالاره سپاهه آسمانم ، هاله کو
رشته ی دلبستگیم له تنه، سربی جیا
با صفا چو حالت آو ه روانم، هاله کو
سینه ی مواج اقیانوس م چیه، له دس
برق آسا همچو صدتیر کمانم ، هاله کو
یه سره، پر خوین له ،بینه طشت زر له کوفه بی
تشنه لب له ژیره چوب خیزرانم، هاله کو
چو حسین بن علی له شاهراه بندگی
وه لب تشنه بدون سایبانم هاله کو
جوره سالار شهیدان له نبرد ه خصم دون
او علی ی اصغره شیرین زوانم، هاله کو
روژه عاشورا پی فرمان سلطان ازل
کشته یاره. خنجر و تیر و سنانم هاله کو
گر ژن و آیلیله زاره، کردیه یارب وداع
بوش علی ی اکبر له خوین تپانم هاله کو
داغ غربت وه دل اهل حرم نایه ارا
یارب، او مانگ شویله بی نشانم هاله کو
طعنه گانه ظالم غدار ه زارم کردیه
له ره کرببلا نامه رسانم هاله کو
طفل زیبا چو علی اصغر، له دسم چی خدا
بهر قربانی، علیه بی نشانم هاله کو
گردن خوی ژیر تیغ اشقیا بردی ارا
اومقام و منصب و نام و کیانم هاله کو
وای بردی حرمله دردانه .له دس رباب
کوشتیه.ای بی حیا تنیانیشانم هاله کو
چو کبوتر له فضا باید له سمته پر بیم
طفلکی م.اصغر شیرین زوانم هاله کو
چی ودس م حسین واصغر وعباس برام
صد نشان و نام و نان و آشیانم هاله کو
دام دنیای دنی باید له یک پاشیده بو
قافله سالاره گی تنیامکانم هاله کو
نوحه کردی،،،،،،،.mp3
2.75M
بسم الله الرحمن الرحیم
اشعار صفر/کردی
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه اول صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه
ای سپهسالاره گم، دسم وه دامانت برا
((گیان وه قربانت برا،گیان وه قربانت برا))
بی کسی سخته کسم،، رحمی وه طفلانت برا
((گیان وه قربانت برا ،گیان وه قربانت برا))
ای برا بی کس ،م بیمه، بیکسم کردی ارا
بین وه پای زولجناحت، سر نیامه،ای برا
زینبت وه،سینه وو،وه،سر کوته دن،لی عزا
هر زمان اوشه فدات بوم، گیان وه قربانت برا
((گیان وه قربانت برا،گیان وه قربانت برا))
گر وه،شوق وصل گیانان، ترکم ای سر کردیه
ای برا آماده خود،له تیروخنجرکردیه
م وداخ خودبرا،بی بال وبی پر کردیه
زینبت شاها فدای نوجوانانت برا
((گیان وه قربانت برا ،گیان وه قربانت برا))
قامتت خم که براگیان، تاببوسم حنجرد
بین وصیت کردیه ،او دالگه،غم پرورد
خویشکد بوده، فدایه، او، دوچاونت برا
یه ترحم وه منُ طفلان نالانت برا
((گیان وه قربانت برا،گیان وه قربانت برا))
#مداح وشاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
شورابالفضلی،،،،،.mp3
1.47M
#نوحه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#حاج_ارمین غلامی
#دهه اول صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه
شهيد علقمه
واويلا واويلا
عزيز فاطمه
واويلا واويلا
ابوفاضل مدد
واويلا واويلا
گل اُم البنين
واويلا واويلا
شده قطع اليمين
واويلا واويلا
فتاده بر زمين
واويلا واويلا
به روي آن جبين
واويلا واويلا
عمود آهنين
واويلا واويلا
گل ام البنين
واويلا واويلا
علمدار حسين
واويلا واويلا
سپه دار حسين
واويلا واويلا
عزيز يار حسين
واويلا واويلا
امير نشأتين
واويلا واويلا
اميد زينبين
واويلا واويلا
اي نازنين برادرم
واويلا واويلا
خفته به خون برادرم
واويلا واويلا
خيز ز جا و كن نظر
واويلا واويلا
قد خميده ی مرا
واويلا واويلا
آب نمي خورد دگر
واويلا واويلا
سكينه گر كند نظر
واويلا واويلا
مَشك دريده ی تو و
واويلا واويلا
رنگ پريده ی مرا
واويلا واويلا
جامعه ی صبر مي درد
واويلا واويلا
زينب اگر كه بنگرد
واويلا واويلا
دست بريده ی تو و
واويلا واويلا
قد خميده ی مرا
واويلا واويلا
زود بود كه دشمنان
واويلا واويلا
زنند بر سرِ سنان
واويلا واويلا
رأس بريده ی تو و
واويلا واويلا
رأس بريده ی مرا
واويلا واويلا
عزيز برادرم ،
واويلا واويلا
امير لشگرم ، واويلا واويلا
#نوحه_شب_نهم_محرم
#روضه ورود به شام👆👆
#روضه حضرت رقیه
#نوحه کردی اربعین
#نوحه شام
#حاج آرمین غلامی
#عصرچهار شنبه۱۷مردادماه_
#حسینیه مهرابی
#دهه اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
👇👇
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
روضه حضرت رقیه،س،،،،.mp3
5.4M
گزارش صوتی
#روضه حضرت رقیه
#حاج آرمین غلامی
#شام چهار شنبه۱۷مردادماه_
#مسجدمعتضدی کرمانشاه
#دهه اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
👇👇
|⇦•مرغ اسیر هم...🤞🤞
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفس حاج آرمین غلامی
🖤❤️💛🖤
مرغ اسیر هم وطنش فرق میکند
هم اینکه نوع پر زدنش فرق میکند
شیرینِ زبان تو شده لکنت زبان پدر
طرز تکلم و سخنش فرق میکند
وقتی که بی هوا به کسی ضربه میزند
حتما کبودی بدنش فرق میکند
خیلی مرا زدند ولی بین این همه
این شمر لعنتی زدنش فرق میکند
*گفت: بابا پاهام درد میکنه، همه دخترای عالم وقتی بابا میاد اول میرن خودشونو مرتب میکنن، موهاشونو شونه میکنن، بهترین لباسشونو میپوشن، گفت: بابا موهام سوخته...*
آتش رسید و موی سرم را به باد داد
عاشق همیشه سوختنش فرق میکند
گفتم به عمه روی زمین زیر نیزه ها
بابا چقدر شکل تنش فرق میکند
وقتی تمام دشت پر از بوی او شده
حتماً مساحت کفنش فرق میکند
با تازیانه های سنان راه میروم
حتی شبیه مادرمان راه میروم
*گفت بابا من یه لحظه از عمه جدا نشدم، همش دامن عمه رو گرفته بودم، اما نیمه شب بود، خسته بودم، تشنه بودم، دستام بسته بود.. یه مرتبه از ناقه افتادم... تا زین العابدین فرمود: به من بگید سرِ بریده ی بابام کدوم طرفو نگاه میکنه، گفتن چرا حرکت نمیکنه این نیزه؟ فرمود: حتما یکی از خواهرام افتاده.. من نمیدونم زجر چطور سراغش رفت. همچین که سرو آوردن، گفت: بابا !مگه جدت پیغمبر نفرمود: اگه بچه زمین خورد کمکش کنید، اگه پسربچه زمین خورد کمکش کنید، بگید تو مَردی باید بلند شی اما اگه دختربچه زمین خورد برید زود بغلش کنید نازش کنید. بابا همچین که نشسته بودم.. تا رسید به من گفت: دختر! تویی که کاروانو معطل کردی؟ یه سیلی زد، رو این بوته ها غَلت میخوردم، همچین که برگردوندن نه سمت عمه رفت نه سمت رباب رفت، دیدن اومد لابلای نیزه ها، همه ی سرهای شهدایی که بالای نیزه بود تیغ و شمشیر خورده بود، فقط یه سر بود که عمود خورده بود، اومد جلو گفت: عمو عباس! چشمت روشن، نامحرم سیلی تو گوشم زد...*
↫
..
#روضه حضرت رقیه
#حاج آرمین غلامی
#شام چهار شنبه۱۷مردادماه_
#مسجدمعتضدی کرمانشاه
#دهه اول صفر۱۴۰۳_کرمانشاه
👇👇
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️