eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) ذکر مجنون سرِبازار،حسین راعشق است ذکرلبهای علمدار حسین را عشق است روز وشب بر سرِ خانِ کَرَمِت مهمانیم سره این سفره ی دلدار ،حسین راعشق است همه جا عشق توراجار زدم ای ارباب دل حسین هست وَدل دار،حسین راعشق است گرببنند دودستم .. ودولبهای مرا درمیان درودیوار،حسین راعشق است نوکرت ازتَه ِدل باجگری سوخته گفت صاحب این دلِ غم دار،حسین راعشق است درسرازی گودال تورامیکشتند گفت آن خنجرخونخوار،حسین را عشق است درمیان حرم شاه نجف جار زدم که فقط حیدر کرّار،حسین راعشق است کاش (مجنون )به دره صحن حسین می بودی ...تاشوی بر دره او خار..حسین راعشق است. 📝.شعر..آرمین غلامی (مجنون )
(ع) مستی از روی توپیداست : دمت گرم حسین پرچمت فوق علمهاست .دمت گرم حسین همه جاسلطنت از آنه تو واولادت ﺫﮐﺮ تو نیاز دلهاست دمت گرم حسین شه شاهان جهان برکرمت میﻧﺎﺯﺩ ﺷﻮﺭ ﺩﺭ صحن توپیداست دمت گرم حسین نه فقط ذکرلب زینب کبرایی تو ﺭﺟﺰ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻘﺎﺳﺖ دمت گرم حسین روبرو باتوحسین جان.ﺟﮕﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ پرچمت همیشه بالاست دمت گرم حسین درسرازیری گودال سرت گشت جدا بی کسی درتوهویداست دمت گرم حسین. نفس خسته ی (مجنون) به تومحتاج شده روز وشب گرم تمناست دمت گرم حسین.. 📝شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) . 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏. ..
▪▪▪▪ (ع) بازاین دلم به نام حسین استوار شد درپای این علم چقدر با وقار شد نامش حسین باشدواو شاه اولیاست شاهان به درگهش همه بی اعتبار شد نام تورابه قله عشاق زدخدا برماگدایی توحسین افتخار شد نام تومی برم که دل و جرأتم دهی عمری دلم برای شما بی قرار شد در گیرو دار معرکه مردانه گفته ام این دل در این میانه که زهرا تبار شد آقا اشاره ات همه را زهر آب کرد گفتی علی وبازوی تو ذوالفقار شد سر را به نی سپردی وگشتی مرادما آخرسرم ب عشق نگاهت بدار شد یک عمر پای کرسی درست نشسته ام نام توبوده شهره به آموزگار شد با نام مکتبت به همه درس داده است ذکربرائتت به خدا افتخار شد آقابرای غربت تو گریه کرده ایم عالم بپای مرثیه ات غصه دار شد عمری برای بی کسی ات روضه خوانده ام این دیده مثل چشم ترت بی قرار شد آواز و رقص و تشت زر و مجلس شراب باآن سر بریده ی تو سازگار شد آقابیا وکن تومرا راهی حرم (مجنون) برای کربوبلا بی قرارشد ✏..شاعر..آرمین غلامی (مجنون)
❣﷽❣🌹 گلی گم کردمه ،لی باخ وبوسان الهی بومه له عشق توقربان حسینم رنگ سرخ ولاله گون داش تنی صدپاره پیکرغرق خوین داش حسینم دس گلچین سر بریه تنی وه سُمِّ ده مرکب دریه له توزینب بی یسه جستجوگر تمام کربلا پر،بی له دلبر برا گیان تو،وه عالم نورعینی عزیزه گیانه پیغمبر حسینی له داخد قلب زینب بیه مضطر وه هجراند کوتم له،سینه وسر برا ،لی هجره م، له شوروشینم پریشان خاطره یادت حسینم م، لی گودال خوین هرسو روانم وه لب هاتیه له ، ای غصه گیانم حسین بی سرم ،م وه فدای تو صدام کردی، وه قربان صدای تو حسین گیانم له دوری تو ای داد چهل روزه درم صدآه وفریاد نفس بن هاتیه، بین آه آهم وه کو کفتیده، ای تنیا پناهم دلم تنگه که آغوش توبگرم سرم وه بان سینت بو ،وه بمرم وه خیمه تا وه ایره م،دویمه صدا م کردی حسین ، م دی بریمه رسی لی خاکه غم،بوی تن تو دلم تنگه وه خویشک وتن تو شنفتم که وتیدن یا اُخَیّـه سرت هاکو وتیدن تو اِلَیّـه؟ فدای تو م بوم، ای نور دیده یقین دیده تو ،وه لعل بُریده برا بند دل م پاره کردی م ،گرده کُشتنت بیچاره کردی برادر گیانم اگر رنگم پریه دلیله ،یسه تو وه نیزه دیه الهی کور بودن هردوچاوم چهل روزه له شونت م کواوم حسین گیانم له خاکم، له بره تو کمی دیر هاتمه ،بردن سره تو برا نیه گمانم وقت پیری تو وه نیزه بچی، م وه اسیری چنی ویره له خاکد گیره کردم له بانه خاک پاکدگیره کردم رسه بویی له زهرا دالگه تو نیه گیره بکیدن باوه گه تو اگر دایم کنارت بایدن امشو برا،یه باره گیانم، تییدنه لو براگیان زخمه ، ای گیانم له هجران هزاران بار مردم ،ای براگیان منه«مجنون» له سوز دل بنالم وه هجراندحسین شکیایه بالم
گريه برآن تن وسربی پيكرت كنم یک اربعین نوابه تن بی سرت كنم کردم نظاره بر سره ،شط فرات وباز اشکی به ياد لعل لب اصغرت كنم یک اربعین توان تنم ازنفس فتاد اینجافغان زهجر رخ دخترت كنم خواهم که چهره ام بگذارم به خاك تو آقا سلام بربدن بی سرت كنم اینجا نظربه شعلهْ خورشيد دیدنیست يک اربعین نوابه غم حنجرت كنم یک اربعین دلم زغمت پاره پاره شد وقتی نظر به قبر علی اكبرت كنم دستی زپيكرتوفتاده به رنگ خون جانم نثار تربت آب آورت كنم یک چله گويمت چه كشيده است قافله خواهم که ناله ها به دل خواهرت كنم دیگر سرم،تنم، جگرم دردمي كند این خون دل روانه به خاك ترت كنم یک چله درعزای تو(مجنون )نواکند این بس كه افتخار به نوحه گرت كنم آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
از دور بوی کربلا دارد می آید سوی تو این درد آشنا دارد می آید موکب به موکب سوی توبا چشم گریان دراربعین صاحب عزا دارد می آید باصاحب این روضه ها سوی تو آییم آغوش خود بگشا گدا دارد می آید زوار صحن کربلا در راه هستند خیل گدایان دربلا دارد می آید صحن نجف تا کربلا زوار آیند بوی شهیدان خدا دارد می آید دراربعین خط مقدم صحن یار است بیمارت ازبهر دوا دارد می آید بنگر صدای گریه وآه شبانه از موکب و از خیمه ها دارد می آید زوار دشت کربلا از سمت گودال آوای وا اُمّا چرا دارد می آید بُنَیَّ قَتَلوکَ وَما عَرَفوکَ وَمِن الْماءِ مَنَعُوکَ. افتاده درگودال زیر پای ملعون یک خنجر تیز از قفا دارد می آید یک اربعین با کاروانی دست بسته یک زینب چادر سیا دارد می آید یک اربعین یک دختر ناز سه ساله با قامتی که گشته تا دارد می آید یک اربعین و یک نظر بر نیزه ها کن راس حسین همراه ما دارد می آید اینجا هوای کربلا باشد به دلها بر روی نیزه دیده زینب یک سری را
❣﷽❣ ✔️ اربعین ✅ اشعار کردی. قوره حسین بیه عیان، ویره نچو ای ساره وان درم له قورگی نشان، ویره نچو،‌ای ساره وان تیده ن وه گوش آوای م، ‌چله ی حسینه وای م * ویره بیه وه بانه نی، عرش خدا نقش زمین کفتیه وه دریای خوین قرآن ختم المرسلین تیده ن وه گوش آوای م، ‌چله ی حسینه وای م * ویره، له خیرالمرسلین، یه باغ گل پرپر بیه آغوش پرخوین حسین ،قوره علی اصغر بیه تیده ن وه گوش آوای م، ‌چله ی حسینه وای م * ویره ،وه، بیداد خزان، پرپر گل لیلا بیه ویره جیا وه تیغ کین، هر دو دس سقا بیه تیده ن وه گوش آوای م، ‌چله ی حسینه وای م * ویره گلوی پاره م، له موج خون بوسم برا ویره وه ژیر دست و پا ،دس بریده دیم اخا تیده ن وه گوش آوای م، ‌چله ی حسینه وای م * ویره هنوز ، له قتلگه، تیدن صدای فاطمه وه موج خوین دی دست و پا ،عباس م، وه علقمه تیده ن وه گوش آوای م، ‌چله ی حسینه وای م * ویره علمدار حسین ،کفتیه بی دست و علم فرقه جیا بیه وه یک، هردو دسه بیه قلم تیده ن وه گوش آوای م، ‌چله ی حسینه وای م
حسین..ع.._اربعین شاها چه شود دست ز افتاده بگیری این خسته زره رازسرجاده بگیری با رنج و مشقت به مقام تورسیدم جزعشق هرآنچه به کفم داده بگیری از فیض سحرگاه تو من فیض نبردم شاید که شبی گوشه سجاده بگیری داغ غم توارث شده نسل به نسلم غم را نتوان از دل غمزاده بگیری مستی کنم از نام خوشت ای شه بی سر خواهم که صبو از من افتاده بگیری ازلطف و کرم بردر کوی تو گدایم ازمانشود مهر خداداده بگیری مجنون به خدا کرده هوای سر کویت برگرد که جان من دلداده بگیری *** شعر.آرمین غلامی(مجنون) -------------------------------------------------- ︽︽︽سبک وشعرمولودی︽︽︽ پــایــگــاهــ نـــشــرآثــارشـاعــراهـلـبـیـــتـ @majnon1396
*🏴نام دشمنان امام حسین(ع) وچگونگی مرگ آنان🏴* *شمربن ذی‌الجوشن* نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش *چگونگی مرگش* دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ *محمد بن اشعث بن قیس* نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا *چگونگی مرگش* در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد *عبید الله بن زیاد* در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت *چگونگی مرگش* چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد *یزید بن معاویه* چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین(ع) *چگونگی مرگش* هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد *سنان بن انس* نقش مؤثری در کشتن اباعبدالله الحسین(ع) داشت *چگونگی مرگش* زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت *عمر بن سعد* مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت *چگونگی مرگش* به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد *حرملة بن کاهل* پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر(ع) *چگونگی مرگش* مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند *حصین بن نُمیر* فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع) *چگونگی مرگش* ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد *مالک بن نُسیر کِندی* فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) *چگونگی مرگش* قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند *زرعه دامی* از قاتلان امام(ع) *چگونگی مرگش* هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید *محمد بن اشعث* هتک حرمت امام حسین(ع) *چگونگی مرگش* توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد *عبدالله بن حَوزه* تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) *چگونگی مرگش* قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت *شبث بن ربعی* با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد *چگونگی مرگش* ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند *ابحر بن کعب* برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان *چگونگی مرگش* ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد *شرحبیل* از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد *چگونگی مرگش* مختار او را با آتش سوزاند *عمروبن حجاج* در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود *چگونگی مرگش* به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
۱۴۰۳ درمسیرکربلا ، ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﺍب توشدم.. منه آلوده حسین .غرق ثواب توشدم. ﺁﻣﺪم بسوی تو، ﺑﺎﺯ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ.. چون خس شکسته ای روی سراب توشدم.. ﺑﻨﺪﻩ اﯼ هستم که باعشق شما ﺧﻮب شدم .. با اشارات نظر نوکره ناب توشدم.. سوخت(مجنون)، که شبی شمع مزارت بشود.. بی خود از خودشدم ومست وخراب توشدم. شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🌴 ۱۴۰۳
(ع) -روضه زیرخنجر گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد بین گودالی همه داروندارم ذبح شد من به گیسوی تو دل رابسته ام آرام جان وای من آرامش این روزگارم ذبح شد شدزمستان چارفصل زندگانیم حسین پیش چشم من گل و باغ و بهارم ذبح شد ای همه عالم فدای روی خاک آلوده ات بین گودالی امید روزگارم ذبح شد جلوه مهر خدا ازچه به زیره مرکبی زیرپای ثم مرکبها نگارم ذبح شد آشنای من چرا بی آشنا گردیده ای زیرخنجرهای آن ملعونه یارم ذبح شد کار زینب دل سپردن کار تو شددلبری پیش دیده دیده ام دار و ندارم ذبح شد بعدازاین دیگر کسی حالم نمی پرسدحسین بی کس وتنهاشدم چون اعتبارم ذبح شد حضرت خورشیدِ رحمت بر سرنیزه شدی پیش من نور فروغ شام تارم ذبح شد حاجتی غیر از وصال توندارم یاحسین چون شه دلداده ی ایل و تبارم ذبح شد لحظه جان دادن(مجنون)بیا بالین او گفت زینب گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد -آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) # ۱۴۰۳
# بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۳ این دلم آئینه گردانت حسین چه کندباغم هجرانت حسین تاعدوبه روی سینه ات نشست می زندسرزگریبانت حسین ایکه خورشیداسیرغم توست شده اودست به دامانت حسین بهترازجنت ورضوان خدا جلوة گنبدوایوانت حسین روزمحشرهمة خلق جهان می دهندگوش به فرمانت حسین این همه داغ ازآن بودکه شد محک گوهرایمانت حسین وای ازآن مجلس وآن بزم یزید چوب زدبرلب ودندانت حسین روزمحشرکه قیامت برپاست دست ما هست به دامانت حسین تاکه مجنون به هوایت دل داد جان سپرده است به فرمانت حسین @majnon1396 __________________________ ۱۴۰۳
# بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۳ این اشک من نشانۀ عرض ارادت است درمجلس عزای توبودن سعادت است هرروزوشب به مادرخودمی کنم دعا زیراکه هرچه داده به من ازولادت است ازکودکی برای حسین اشک ریختم این منصبی است بهردوچشمانم عادت است یک قطره اشک خودبه دوعالم نداده ام زیراکه اشک روضۀ توسعادت است هرجاکه روضه بوده بپا،آمدم حسین کارت به وقت مردن من یک عیادت است عفوم نما،اگرچه گنهکار و بد شدم اماهمیشه حاجت من یک شهادت است مجنون به غیرکوی توراهی نرفته است قبل ازولادتم به توعرض ارادت است # بسم الله الرحمن الرحیم اول_صفر @majnon1396 _________________________ ۱۴۰۳
# بسم الله الرحمن الرحیم ۱۴۰۳ بیا زِدرگه خود،حسین جوابم مکن مرانم ازدرِخود،خانه خرابم مکن گریه کن توهستم اگرچه آلوده ام میان نوکرانت،به بدحسابم مکن به روزمحشرحسین،میان عاشقانت مرابه روسیاهی آنجاخطابم مکن توصاحب بهشتی،مرابه درب دوزخ بابستن پلک خودمولاعذابم مکن آنجابحق زهرا،به اشک روضه هایت به آتش جهنم،توانتخابم مکن فردای محشرآنجادرپیش حوض کوثر باهُرم یک نگاهت آقاتوآبم مکن مجنون وادی تو،دارد هوای لیلی لیلای من کجایی،امشب جوابم مکن @majnon1396 __________________________ ۱۴۰۳
(ع) ۱۴۰۳ کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده آسیب دیده شانه ام ای سربریده می سوخت جان خواهرت درکنج خیمه آیم به استقبال تو ای نوردیده سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند قران زبالای نی ات را میشنیدند دنبال تو اهل و عیالت می دویدند باريسماني زينب را می کشیدند زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا آوای او می کرد همراهیت آنجا باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند در زیر دست و پای مرکبها دویدند همشیره ات را در اسارت میکشیدند دیدم شراب و وای از بزم‌ حرامی دیدم نگاه هیز نامردان شامی گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد غلامی(مجنون کرمانشاهی
رجزحسینی.. ۱۴۰۳ افتاده ام دگربه گمان ازنگاه تو آورده ام دلم به دره بارگاه تو عمری بُودکه وقف عزای توگشته ام همچون سگان نشسته ام آقا به راه تو ازکودکی به زیرعَلَم گشته ام بزرگ باشدسرم به سایة چترپناه تو بنما دعابرای دلِ پُرسعادتم گردم غبارِپایِ غلام سیاه تو مردم همه برای شما گریه کرده اند جانم فدای بی کسی وسوزوآه تو یادم نمی رودزمصیبات یک غروب آن نیزة شکسته شده تکیه گاه تو هرجاوزیده ، ای گل زهراگلاب*** ازقطرة خون خاکی آن قتلگاه تو مجنون نظاره کن توتنش زیرآفتاب هرگزکسی نگفت چه بوده گناه تو _شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) "؛ .. ۱۴۰۳
۱۴۰۳ "ماراتو شاه مُلكِ سُلِيمان نموده ای" مارامریده بوذر و سلمان نموده ای آقایی جهان فقط از آن توبود قاری مرابه آيه ي قرآن نموده ای ای یوسف بریده سره کربلاحسین مارادچاره واژه ى هجران نموده ای ای ناخدایِ كشتىِ انبوه انبیا دربحر عاشقانه چه طوفان نموده ای اشک عزای تو چقدر آبرو دهد مارامقیم خانه رضوان نموده ای توفخر وآبروی بزرگانِ شيعه ای مارامراد ذكرِ مريدان نموده ای ای نقش و ای نگين ه سرانگشتره نبی مارابه نوکری خودحیران نموده ای (مجنون)شدم که تا به سگت یک نظرکنی مارابه یک اشاره توسلطان نموده ای 📝شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ۱۴۰۳ .
🔵اشعارحماسی امام حسین..ع.. ۱۴۰۳ شاها چه شود دست ز افتاده بگیری این خسته زره رازسرجاده بگیری با رنج و مشقت به مقام تورسیدم جزعشق هرآنچه به کفم داده بگیری از فیض سحرگاه تو من فیض نبردم شاید که شبی گوشه سجاده بگیری داغ غم توارث شده نسل به نسلم غم را نتوان از دل غمزاده بگیری مستی کنم از نام خوشت ای شه بی سر خواهم که صبو از من افتاده بگیری ازلطف و کرم بردر کوی تو گدایم ازمانشود مهر خداداده بگیری مجنون به خدا کرده هوای سر کویت برگرد که جان من دلداده بگیری *** شعر.آرمین غلامی(مجنون) ---------------------------------------------- ۱۴۰۳
امام_حسین_علیه_السلام ۱۴۰۳ رزق عالم میرسدبا یک نوایت یاحسین بازآقاکرده ام حال وهوایت یاحسین وصف وشانت باید از پیغمبر و حیدر شنید ما کجا و گفتن از حال و هوایت یاحسین دربهشت جاودان بردرب آن حک کرده اند اولویت هست اینجا با گدایت یاحسین در اذان خود بگویم اشهد ان حسین می شوم وارد به جمع بچه هایت یاحسین گفت مجنون نعمت لیلی فراوان میرسد هرچه دارد این جماعت از دعایت یاحسین ۱۴۰۳
۱۴۰۳ شاه عشاق جهان کرببلایت عشق است توتیاکردن خاکِ کفِ پایت عشق است روضه ی خانگی ماهمه لطف زهراست قندش از مادر تو مزه ی چایت عشق است جان به راه روضه های توسپردن چه خوش است ناله از ما زدن و مرثیه هایت عشق است در رهت جامه دریدن شده کارم همه شب دم گرفتن زغم وسوز ه نوایت عشق است خوشم از اینکه شدم به روضه ها پاگیرت ناله از داغ فراق کربلایت عشق است مادرم شیربه اشک غم تو داده به من گریه های پدرم دراین عزایت عشق است چه شود پای پیاده به زیارت آیم نیمه شب ناله در ایوانِ طلایت عشق است باز (مجنون)حرم کرببلا دعوت شد باز آقابخدا لطف وعطایت عشق است ۱۴۰۳
۱۴۰۳ تیر ونیزه سمت عباسم ز بس انداختند عاقبت بی مشک او را از فرس انداختند چار سویش را گرفتند و سپس بانیزه ها همچوشیر عباس راکنج قفس انداختند دستهایش رابریدندو به روی خاک‌ها پاره ومثله تن عباس را انداختند پیکرو اعضاءِ جسم او به صحرا پخش بود دستهایش را میان خار و خس انداختند وای من پامال تیرونیزه ها شد پیکرش عاقبت سقای لشکر از نفس انداختند وای من با این مصیبت‌ها، رسیده مادرش فاطمه افتادنش را دیده پیش دلبرش غلامی(مجنون کرمانشاهی) کانال تخصصی حاج آرمین غلامی ۱۴۰۳
۱۴۰۳ آرمین غلامی(مجنون) دل دیوانه به یاد حرمت می میرد روزگاریست ز سودای غمت می میرد دلم هر لحظه به یادت همه جا سوزان است آخر الامر به زیر پرچمت می میرد من که از کودکی آقا دخیل تو شدم آخر الامربه پای علمت می میرت هیئتی زاده ام و تا به ابدسینه زنم دل شیدا زده پیش قدمت می میرد روزگاریست که من نوحه برایت خوانده ام دل پر درد به یاد المت می میرد من مجنون به عزا خانه ی تو آمده ام بنگر ذره به اوج عظمت می میرد ************** الماس دیده را به کس آسان نداده اند این فیض را همیشه فراوان نداده اند باید که در عزای حیسنی گریه نمود زیرا اثر به هر دل سوزان نداده اند دلهای ما حسینه اشک و ناله است جز اشک روضه فرصت جبران نداده اند شکر خدا که پای غمت سینه ها زده ام بر هر کسی که جلوه جانان نداده اند مردن به مجلس تو حسین جان واجب است خوبان بجر در تو حسین جان نداده اند باب الحسین باب جنان خدا بود جز راه به تو کس ره خوبان نداده اند ای غافله بیا و مرا تا حرم ببر زیرا که جا به بی سر و ساما ن نداده اند مجنون کنار خیمه تو ناله می کند شاهان مگر که دال به گدایان نداده اند ************ به گدایی درت آمده اند اهل سما به امیدکرمت آمده هر شاه و گدا زیر دست تو همه اهل جهانی باشند همه بر درگه تو آمده اند بهر شفا تا که زهرا به حرمخانه تو پای نهاد به طواف حرمت آمده خیل شهدا پرچم ماه محرم به دودست مجنون تاکند خیمه غم به هر کجایی برپا ********** حسینی ۱۴۰۳ آرمین غلامی(مجنون)
۱۴۰۳ آرمین غلامی(مجنون) دنیا نبود و بوده نشان از وفات حسین عشق خداتویی و خداخونبهات حسین ای آیت تمامی اسماء کردگار قران حق بود همه مدح و ثنات حسین بالاترین بهانه خلقت توبوده ای هرجانظر کنی بود آنجا سرات حسین ای آیت عظیم خداوند ذوالجلال شدآفرینش همه دنیا به پات حسین همواره عشق توکه صراط خدایی است جان را چه قابلی بود آن هم فدات حسین تانام تو به دل ببرم پاک می شوم حس میکنم که آمده ام کربلات حسین عشق تو در تن و دل من زنده می شود وقتی که گریه می کنم از دل برات حسین معراج آسمانی مجنون نام شماست همواره سینه می زنم اندرعزات حسین ###### بردل عشاق خود سالاری و سرورحسین شافع اهل گنه دروحشت محشرحسین گرامیرالمومنین فلک نجات عالم است تاابد این فلک را سکانی و لنگر حسین گرابالفضل علی ساقی دست کربلاست برعلمدار حرم غمخواری و یارحسین صبرایوب نبی باشد نمی از صبرتو درمقام صبر هم تنهاتویی برتر حسین شافع فطرس اگر شد لطف بی اندازه ات لیک برقلب منی والی و هم رهبر حسین کیستی حبل المتین ودست گیر عالمی زینت دوش نبی ای قدرت حیدرحسین کیستی ارباب عالم دل شده مجنون تو کیستی عرش خدارا زینت و زیور حسین * خوشم کنم مدح و ثنای حسین تاکندم نظر خدای حسین اوست شده پاره قلب رسول جان دوعالم به فدای حسین سفره او سفره ای گسترده است چشم همه سوی عطای حسین جنت رضوان همه عرش و فرش صفاگرفته ز صفای حسین زائر عرش است کسی که شود معتکف صحن وسرای حسین خوشا ب حال آنکسی که باشد خادم بی چون و چرای حسین مظهرالطاف خداوند اوست حاتم طایی است گدای حسین ای دل مجنون به هوایش بخوان هست جهان قدر و بهای حسین * هرگزنیامدم به عزای تو بی وضو بنموده ام زه درگه تو کسب آبرو باذکر یا حسین به سروسینه می زنم باشد میان شاه و گدا راه گفتگو سنگ غم تورابه سرو سینه می زنم دادی حسین برای شکستن مراصبو آنقدر گریه می کنم از دوری حرم تادعوتم کنی بشوم با تو روبرو امشب برای کربوبلامحرم نما زیرازیارت حرمت گشته آرزو مجنون بخوان تو روضه آن لحظه وداع شاید بمیرم و نبود ناله گلو * بازامشب زتو ای یار حرم می خواهم من زدستان تودلدار حرم می خواهم نفسی ده که بسوزم زنفس های غمت ای مراهمیشه غمخوار حرم می خواهم قدسیان پا به حریم تو به حرمت زده اند شده ام مرغ گرفتار حرم می خواهم دردلم بود شوم همچو شهیدان درت تارسم در صف انصار حرم می خواهم کاش در مدرسه عشق و وفایت بودم ای شه مکتب ایثار حرم می خواهم ساقی میکده امشب توازآن باده بده تاشوم مست علمدار حرم می خواهم بود در سر که شوم زائر بین الحرمین ماندم از قافله این بار حرم می خواهم دربسیج غم عشقت تومرا جایی ده تانباشم به تو سربار حرم می خواهم تاکه از معرکه عشق جدایم کردن گشتم از هجرتوخونبار حرم می خواهم روضه ات داد نجات این دل مجنون مرا غیر تو نیست خریدار حرم می خواهم حسینی ۱۴۰۳ آرمین غلامی(مجنون)