eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
627 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️◾️◾️◾️◾️◾️♻️♻️♻️♻️♻️ باضرب پایی دنده های توبهم ریخت وقت نمازسجاده های توبهم ریخت آن بد دهن ،آن بی ادب حرف بدی زد دیدم تن درد آشنای توبهم ریخت بازو،کمر،سر ،هرکجای تو کبوداست بدتر زهرجا ساقِ پای توبهم ریخت جا باز کرده حلقه ی زیر گلویت با هر تکان ،راهِ صدای توبهم ریخت با پا تنت روی زمین مالید و رد شد چون چادر خاکی عبای توبهم ریخت چون جد خوددر جایِ گودی گیر کردی باپایِ سنگین دنده های توبهم ریخت واشد ترک های لبانت با سره پا ارثیة کرب وبلای توبهم ریخت افتاده ای برِ تخته ای پاره توآقا دیدم که اعضایِ جدای توبهم ریخت در آن سیه چاله تنت رامیکشیدند برکشتنت دربین زندان می دویدند -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹
بسم ‌الله الرحمن الرحیم موسی ابن جعفر _س_شهادت به دیدن پدرت آی ، كه ديدنش سخت است به آن امید يقيننا بريدنش سخت است تني كه پابشود پاكشيدنش سخت است صداي ناله بابت شنيدنش سخت است اگرچه سخت تنت را ولي کتک میخورد به جرم دوستی بر علي کتک میخورد رسیدمردک وبرتوچه تيغ مي زد به روی پیکره تو نارفيق مي زد و بوسه گاهِ تنت را دقيق می زد عميق ضربه زده پس عميق مي زد پرنده ای كه چنین بال را به هم زده است صداي اوست که گودال را به هم زده است بیارضابنگر، لحظه هاي اخر را خدا بخير كند حالت مضطر را يكي بگيرد از آن دور چشم مادر را به تازیانه کبودکرده مردکی سر را به روی خاک زلف كمند است ساعتي ديگر تنی به خون چه بلند است ساعتي ديگر زدندبرتنش آنقدر که سرش افتاد به ضربه های مداوم پیکرش افتاد کبوتربشکسته پری ،پرش افتاد شروع کار قتال ازدل آخرش افتاد فتاده دروسط این سیاه چاله کسی دگرنمانده خدایا زدلبرم نفسی سیاه چاله نگر ، بوی سیب می آید که مادری به کنار حبیب می آید نوای ناله ی زهرا عجیب می آید که آخرین پسرش عنقریب می آید به روی تخته چوبی بود تن مولا به روی دست غلامان تنی شده پیدا شاعر غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹
بسم ‌الله الرحمن الرحیم موسی ابن جعفر _س_شهادت بین گودالی به زندان ،مقتلم تحریر شد غربت موسی ابن جعفر یک به یک تفسیر شد من غریبم درمیان این همه دیواره ها ماجرای غربت من بود عالم گیر شد درمیان این سیه چاله ، شدم مدفون خاک تازه خواب اذیت وآزاره من تعبیر شد پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟ ای دل آرامم کجایی چونکه بابت پیر شد در میان این لباس کهنه در زندان غم ماجرای رفتن من مثل یک تصویر شد من غریبم که به زیر دست و پا افتاده ام مثل آیینه تنم پاشیده و تکثیر شد بین گودال سیه من رابه شلاقی زدند کف زد ندو این صدای ناله بی تاثیر شد پیکر من زیر ضرب تازیان وا شد زهم پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد بُرده او عمامه وسجاده از زیرم کشید وای گیسویم اسیرِ پنجه ی تقدیر شد آنقدر زدتاکه افتادم به زیر دست وپا خواستم دستم بگیرم زیرِ این سر دیر شد میروم بارفتنم راحت ازاین زندان شوم دختر تازه جوانم درعزایم پیر شد شاعر غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹
ابن جعفرعلیه السلام 🔹 به زندان پیرمردی دستِ بسته سرش راسندی شاهک شكسته اگرچه سر به‌ زیر... لیکن سرافراز به زندان بلا از پا نشسته به ظاهر،گراسیر ظالمان است شده اوزین اسارتها خجسته نداردباک ازاین مردک پست خطرها درکمین اونشسته به روی صورتش شلاق میخورد که ساق پای اوازهم گسسته 📝 # شاعر غلامی_(مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم ابن جعفر عشقت ای موسی ابن جعفر دردلم جا دارد مهرتواینهمه دیوانه و شیدا دارد حضرت شاه که نام کرمت در دو سرا این قدر پیش خدا رتبهٔ اعلا دارد کيستی کزاثر کشتن تو خیل ملک اشک خون در حرم عالم بالا دارد درسیه چاله تنت بود که میخورد لگد صبر تو در بر نامردتماشا دارد استخوانهای سر پای تو راخردنموده سندی ناله ی بی اثرت جلوه زیبا دارد کيستی نام تو در سلسلهٔ عرش خدا این همه از غم تو داغ مُعَزّا دارد 🔸شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ___________
بسم الله الرحمن الرحیم ابن جعفر قلم بنویس تقدیر ی دراین عالم این چنین افتاد کسی که صاحب عرش است، ای وای بر زمین افتاد خدا یا ساق پاهایش چراینگونه بشکسته که حتی اشک ازآن دیدۀ روح‌الامین افتاد به زندان ‌خواست از رخسارۀ خود پرده بردارد که ناگه تازیانه برسر وبر آستین افتاد زمین افتاده دلداری که او معشوق عالم بود به زندان یوسفی دردست نامرد اینچنین افتاد نمیدانم چه رخ داده ، که دستی میرودبالا به ضرب تازیان دیدم که آن حق‌الیقین افتاد به جز عشق تو در اینپهنۀ تاریخ عشقی نیست که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین افتاد به جز تو نیست دستاویز محکم در دل طوفان دراین زندان دردآور ببین حبل‌المتین افتاد مرا تا آن سیه چال غمت راهی کن و بگذار که بعد از ناله های تو غمی بر ما چنین افتاد بیا در بیت‌بیت شعرهایم دستگیری کن ازآن ضرب لگدآقاتن تو برزمین افتاد مزن سندی ملعون بر، سر وروی حبیب ما به زندان ناگهان پور امیرالمؤمنین افتاد شاعر- آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم -اشعار کردی كنج زندان بلا بیه، له پاکفتمه باز ناخودآگاه فقط ياد رضا کفتمه باز دشمنم كرد گمان تا که دس م، بووه سه وای له، مرحمت و جود و عطا کفتمه باز هاتیه بزم مناجات م ، پاشیده بکه له وجودى كه كليمم وه دعا کفتمه باز وسط سجده چنی ضربه له پهلوم دیه صورتم نقش زمين بی ، له نوا کفتمه باز ای خدابین كه وه سيلى دهنم پر خوینه جوره بانوى مدينه وه صدا کفتمه باز بینه پيچيده بیه ساق دو پاگم یارب صوروطاقت نیه چون له، سرِ پا کفتمه باز تا كه سنگينى پا، م وه تنم حس كردم ياد گودال و شه کرب وبلاِ كفتمه باز دست و پا دامه ولی م، وه خدا خوشحالم دویتگم نیه که بینه، له نوا کفتمه باز تا كه عمّامه بکیشه له،سرم زندانبان ياد معجركشى شام بلا کفتمه باز جسر بغداد له، ای غربت م ، گیره دره له مسير گذر شاه و گدا کفتمه باز شاعر: -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
موسی ابن جعفر (ع) کاظمینت به خدا قبله ی دلهاشده است درعزایت حرمت محشر کبراشده است دل هرشیعه هوای حرمت کرده دگر جای جای حرمت جلوه ی زهراشده است غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🔹اشعار ناب آئینے🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
   حوروقلمان وملک گرم پناهت یارباب عشق  بازی حسین  اندر نگاهت یارباب   عفّت وحجب وحیا درسایه سارلطف توست پرچم اسلام از چادر سیاهت یارباب    عزت و آزادگی مدیون  صبرت بوده است عفّت حُجب و حیا مدیون راهت یارباب   روضه ای برپا شده هرجا بنامت تا ابد عالمی محتاج تسبیح و گواهت یارباب    بهره منداست از همان صوت حزینت عالمی هرکجا اسباب گریه سوز و آهت یارباب    سوختی ازدوری طفل صغیر وکوچکت عرش اعلای خداشد پایگاهت یارباب   گشته ویران کاخ ظلم شامیان  با همّتت بود ه پیرو ملتّی پیش سپاهت یارباب   باد آن دستی بریده  بست دستان تورا این اسارت رفتنت شددلبخواهت یارباب   آن گلوی پاره ی اصغرتورا آواره کرد خاک قبر اصغرت شدسجده گاهت یارباب  
@majnon1396 پشت زندان چه ازدحام شده ست كار مولای ما تمام شده ست تازیانه بدست قاتل بود رفته ازدست ماتمام وجود بین زندان هوای غم برپاست مردکی گرم پاي كوبى هاست جسربغداد بى سكون شده است جگرپاره،حوض خون شده است خردوگشته دوساق پاهایش ازسیه چاله آید آوایش گشته ارباب ماجگر پاره مى رود خون شبيه فـــوّاره درسیه چاله ها چه سرگشته ست درعزایت رضا برگشته ست غسلِ خون كرده ساق پاهایت لرزه دارد صدای آوایت مادری موى مي كَند برتو پسری ضجّه مى زنـدبرتو کنج زندان رسیده ، مـــادر تو تازیانه نشسته بر سر تو ! بین زندان صدا زدى ، مادر چه قدر دست و پا زدى ، مادر اگه این مصرعو گرفتی،حقشو ادا کن مادرش داره با نور عینش،موسی ابن جعفر حرف میزنه تاکه ، سيلي زدت دو عالم سوخت داره به موسی ابن جعفر میگه... تاکه ، سيلي زدت دو عالم سوخت تاکه مویت كشيد قلبم سوخت گیسوی مولا گرفت،انقده سیلی زد به صورت آقامون 😭😭 درعزا غش كنم ، ز حال رَوَم واای، ناله ات را هنوز مي شنوَم ناله ی غم زدل مِكش ، موسی پنجه بر خاك كَم بِكش ، موسی چی دارم میگم؟؟؟ خردگشته چرا دوپاهایت درسیه چاله آمدآوایت از تو دارد طلب ، دل پرخون كه به تو تكـــيه داده این ملعون ازتو عمّامه و ردا بُرده تازیان برتو،بی هواخورده تازیان بر سر تومیلرزد قاتلت بی هوا تورا میزد باسروصورت، شده نیلی خورده ای تازیان، گهی سیلی قتلگاه توگشته زندانت آمده ازمدینه مهمانت شیون وناله برتو کرده رضا برلبانش نشسته آه ونوا چه کند درعزای تو(مجنون) شده درماتم شمادلخون
زندانیم ،درگوشه ای احساس غربت می کنم راهی ندارم ایخدا من هر چه همت می کنم ازضربه های تازیان ،ساق سره پایم شکست ازناله ام با این درودیوار صحبت می کنم حال مرابدمیکند ،باناسزاگویی خود سندی مگو دیگربس است ،دارم رعایت می کنم اینجارفیق من شده،شلاقهای مردکی خواهی بزن زیراکه من، با تو رفاقت می کنم از زهرسندی لعین،آخر فتادم من زپا من این سیه چال تورا دارم رعایت می کنم زندان سندی عاقبت ، انداختم آخر زپا یارب به الطافت درت،عرض ارادت می کنم (مجنون)به دست مردکی،شلاق بود وتازیان این پیکرم درهرسحر،با اورفاقت میکند 👉 @majnon1396 🔹 🔹
@majnon1396 باضربه ای ،روح مسيحا برزمین خورد یوسف به زندان بلایا برزمین خورد چشم انتظار دیدن روی رضابود وقت سحر باضربت پابرزمین خورد این كشتى صبر و فرج ساحل ندارد با موجى از آنسوى دريا برزمین خورد فيض حضورت را کسی هرگزنفهمید به دست ملعون جسم مولا برزمین خورد عطر نفسهاي توپیچیده به زندان آن باغ جان بهره شكوفا برزمین خورد دربندافتاد ی تویاموسی ابن جعفر آن پرچم «انا فتحنا» برزمین خورد خون مى‏ چكد از ساق پایت بین زندان آن هفتمین دلداره زهرا برزمین خورد جان رضا از دوريت بر لب رسيده است (مجنون)ازاین درد وبلایابرزمین خورد 👉 🔹 🔹
@majnon1396 نوای حضرت کاظم دم مفاتیح است همیشه ذکرتوبر،دانه های تسبیح است برای خلق بشر، آفریده شد ذاتش کسی نبوده به زندان کند ملاقاتش میان خلق خدا کس نبوده همچون او که ناله های سحر نغمه ی مناجاتش نوابه هر سخنش بود،شد کلیم الله کسی که بوده به زندان سرای میقاتش اسیرسلسله بودو اسیرزنجیراست فرشته ها همه مخمور در خراباتش شکسته ساق دوپایش ویاکه افتاده کسی که می گذرد فوق عرش اوقاتش برای کشتن او سندی آمده امشب چنین که گشته هویدا تمامی ذاتش
@majnon1396 غروب بود وکه از پشت به ضرب پا افتاد دمی که باسرو صورت جمال شاه افتاد تمام ساق دوپاهای اوشکسته شده و لشکری که به سمت تنش به راه افتاد نگاش سمت کسی بود و بر زمین می‌خورد پناه اهل جهان بود و بی‌پناه افتاد مزن به صورت اوضرب سیلی ای ملعون مسیرسیلی سندی به روی ماه افتاد میان گودی زندان کسی دعا می‌کرد که عقده های دلش را به سجده وا می‌کرد نوشته‌اند که ساق دوپای تو بشکست که این خودش طلب اوج روضه را می‌کرد مسیرسیلی وشلاق گرفت اطرافش چه صحنه‌ای، به دل زاره او چه‌ها می‌کرد ولی امید به این داشت تا رهابشود چقدر بابت این امر یا خدا می‌کرد ببین تمام امیدش گرفت رنگ خزان برای کشتن اوزهردست و پا می‌کرد چقدر روضه‌ی زندان وتازیان سخت است و کاش سندی ملعون تورا رها می‌کرد هنوز میرسدازبین این سیه چاله صدای ناله ی اوکه، خداخدامیکرد
@majnon1396 آنقدرضربه مزن چونکه سرم درد گرفت سر شب تابه سحر چشم ترم دردگرفت نشد آزاد دگر از قفس این جسم وتنم دوصد افسوس که این بال وپرم درد گرفت اهل خانه همگی چشم به راهم هستند سوی آنان همه ی این نظرم دردگرفت عجبی نیست که چیزی زتنم باقی نیست بنگراین زانو و ساق و کمرم درد گرفت وای برتخته ی در جسم مرا میبردند رفتنم بودتماشا، بصرم دردگرفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجلس عزاداری کرمانشاه
نوای حضرت کاظم دم مفاتیح است همیشه ذکرتوبر،دانه های تسبیح است برای خلق بشر، آفریده شد ذاتش کسی نبوده به زندان کند ملاقاتش میان خلق خدا کس نبوده همچون او که ناله های سحر نغمه ی مناجاتش نوابه هر سخنش بود،شد کلیم الله کسی که بوده به زندان سرای میقاتش اسیرسلسله بودو اسیرزنجیراست فرشته ها همه مخمور در خراباتش شکسته ساق دوپایش ویاکه افتاده کسی که می گذرد فوق عرش اوقاتش برای کشتن او سندی آمده امشب چنین که گشته هویدا تمامی ذاتش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا