eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
درد ما درمان شوددرگوشه ی صحن بقیع کار ماآسان شوددرگوشه ی صحن بقیع ازچه ویرانه شده صحن وسرای دلبران چشم ماگريان شوددرگوشه ی صحن بقیع غلامی(مجنون)
هستم خراب صحن وسرای خراب تو حمدخدا که بر درصحن تو نوکرم لایق بدانیم بخدا رفتگرشوم عشق تورا به روی سرو شانه می‌برم ماراهوای دیدن صحن توکرده مست صحن تورابه جان و دل وسینه میخرم از هر چه بگذری سخن ازصحن خاکی است پس می‌شود به عشق تو از هر چه بگذرم مارارسانده ای به هوای صحن بقیع در پای روضه ا ت همه با هم برابرم گریه کنم برای مزارتو ای بقیع جاری شده بپای غمت دیده ی ترم آل سعود کرده مزاره تورا خراب دراین عزاشده غم عالم روی سرم اینجامزارلاله ویاس و اقاقی است صدحیف گشته صحن وسرای تو بی حرم ماراهوای روضه چنین کرده مست مست ای روضه خوان بخوان که دمی پای منبرم صحن بقیع اگرچه خراب است وبی حرم هستم کبوتر وسراین لانه می پرم... غلامی(مجنون) @majnon1396 ____________________
مانده ام درگذر ه دور و دراز ت ای بقیع خوانده ام نغمه به زیبایی راز ت ای بقیع سر به آیینه‌ی بشکسته زدم ازغم تو آب شد زمزمه‌ی راز و نیازت ای بقیع دیدم صحن وسرایت شده ویرانه دگر گریه کردم به غم سوز و گدازت ای بقیع روزگاری باره گاهی بود وصحنی بس قشنگ بعد از این، دست من و دامن نازت ای بقیع نشود چشم ببندم به سحرها دم صبح نکند بسته شود درگه باز ت ای بقیع قوم وهابی ملعون چه به توکرده دگر دردویرانی چنین داد جواز ت ای بقیع شام غم گشته و با گریه نشستم به درت چکنم چون نرسیدم به نماز ت ای بقیع -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 🔥 مجنون کرمانشاهی 🔥 --------------------------------
✨برتو ای خاک بقیع غرق تمناشده ام درسرای توچنین واله وشیداشده ام صحن خاکی بقیع کرده مرا زار وملول چون گدا سوی حرمخانه مهیاشده ام✨ _آرمین غلامی(مجنون)
درهوای غم عزا داردبقیع راه سوی کبریا داردبقیع صحن وایوانش شده ویرانه ای گوشه ای ماتمسرا داردبقیع صحن تو آتش گرفت وشدخراب چارقبر پرنوا داردبقیع گرم شد بازار دل در طوف او رونق سعی و صفا داردبقیع روح ماشدتازه از اکسیر اشک بهترین کیمیا داردبقیع گردصحن خاکیش هستم گدا دین و آئین ولا داردبقیع این شفا از سوی صحن خاکی است نسخه بر درد و دوا داردبقیع ناله ها در سینه دارد هردلی نی نوای نینوا داردبقیع پنجره بگشوده ام رو سوی او حال سودا با خدا داردبقیع آرزوی دیدنش داردبهشت چون بهشت جان فزا داردبقیع تابش خورشید از نورش بود نور حق تا نا کجا داردبقیع گرچه(مجنون)هستم ودلواپسم شوق دیدار تو را داردبقیع _آرمین غلامی (مجنون) @majnon1396
همواره رزق اشک جاری دربقیع است قطعاً بهشت رستگاری دربقیع است اینجا خراب است حال عشاق مدینه باریدن ابره بهاری دربقیع است هردل اگر آرام باشد ، مرده باشد شوره غم! دل بیقراری دربقیع است ویرانه شدصحن وسرا .روزی دراینجا دیگرپس ازاین .آه وزاری دربقیع است اینجامزارلاله ها ویرانه گردید زهرا سر سفره کناری دربقیع است ماراه آل فاطمه درپیش داریم رمز بلند پایداری دربقیع است ازخاک قبر دلبران صدلاله روید عطر مزاره گلعزاری دربقیع است ازاین غم عظمی دل مهدی گرفته ویرانی هرزخم کاری دربقیع است آل سعودبی حیا ویرانه اش کرد چشمان ناپاک سواری دربقیع است «مجنون»شب عشاق دیگربی ستاره است بنگر دگر این آه وزاری دربقیع هست غلامی (مجنون) @majnon1396
🌹‌داری‌آیا ازبقیع شیعه ‌خبر؟ 🌹باید ازغصه بمیری تاسحر؟ 🌹این قبور دلبران عالم است، 🌹بهر اینان 🌹سر به زانوی غم است، 🌹تا ابد 🌹اینجاغریب‌وبی‌کسند، 🌹شیعیان با آه وغم ‌دلواپسند، ای بقیع مردم زباره غصه ها 🌹کشت مارا بی مزاری شما 🌹ماگدای شهرمولاگشته‌ایم، 🌹غافل‌‌ ازبازی دنیاگشته‌ایم، 🌹ای بقیع من زائرت گردیده ام 🌹ناله هایت رابه دل بشنیده ام _آرمین غلامی(مجنون) @majnon1396 ✨✨✨✨✨💥✨✨✨✨✨ 🌹 «اللهم عجل لولیک الفرج»🌹
به مناسبت هشتم شوال *** تابه ابد صحن تو قبله نماست صحن بقیع کعبۀ اهل ولاست هزار مرتبه تو برتر ز عرش صحن بقیع خانۀ اهل سماء است سکوت محض تو در اوج غربت نماد ی ازنالۀ قلب خداست بی حرم و گنبد و گل دسته ای بقیع نشانی زدل غم فزاست فخر اگر کنی به عالم رواست درتومزار مادر کربلاست زائریک شبت سحر چه می گفت درتوشمیم علقمه برملاست مهد ولایی، به مسیر بلا محبت وعشق توبرما رواست کنار تربت گل مصطفی نالۀ مهدی .گل حیدر(ع) رساست _آرمین غلامی (مجنون) @majnon1396
دلبرانی در زمين دارد بقیع در دلش مردان دين داردبقیع روزگاری داشت صحن وباره گاه گريه روح الأمين دارد بقیع دستهاي مرتضي رابسته دید قبر زهرا در زمين داردبقیع یاده محسن.یاده کوچه کرده ام مادری سقط جنين داردبقیع شاهده اشک دوچشمان علیست يك كبودي بر جبين دارد بقیع آتش و ديوار و آن مسمار در ماه را اندر زمين دارد بقیع روح عالم رادرآن کوچه زدند در زمین حق آفرين داردبقیع فاطمه فرياد میزدمحسنم مادری مهر آفرین داردبقیع مرتضي شير خدا رادیده است نور رب العالمين داردبقیع صادق و.سجادوباقر.مجتبی یاأميرالمؤمنين داردبقیع گرچه ویران شدبدست دشمنان جا به قلب اهل دین دارد بقیع غلامی (مجنون) @majnon1396
خوشبخت آن کس که گرفتار بقیع شد ازجان ودل یک گوشه زوار بقیع شد هر کس که حب مرتضادر دل ندارد گویم یقینا او دل آزار بقیع شد کار شفاعت روز محشر باکه باشد دستان مقطوع علمدار بقیع شد آنکس که بی عشق حسن در زندگی زیست بی غصه و درد است و بی عار بقیع شد ویرانه شدقبر امامان درتو ای خاک هردیده ای بسیار غمبار بقیع شد صحن وسرای توچرا ویرانه گشته زین واقعه هردیده بیمار بقیع شد باریده ازچشمان ما خونابه ی غم دل در پی دیدار دلدار بقیع شد اینجامزار لاله های آل زهراست هرعاشقی اینجا هوادار بقیع شد هر دل نمیداند که یوسف را بها چیست محو شلوغی های بازار بقیع شد (مجنون) شبی چشم انتظار یار خودباش از هر چه غیر از عشق او بی زار خودباش _آرمین غلامی (مجنون) @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن مقاتل:مقتل حمزه سیدالشهدا نام: حمزة بن عبدالمطلب کنیه: ابویعلی لقب: سیدالشهدا،اسدالله زادروز: دو تا چهار سال پیش از عام الفیل زادگاه: مکه محل زندگی: مکه،مدینه مهاجر/انصار: مهاجر نسب/قبیله: بنی‌هاشم،قریش خویشاوندان سرشناس: پیامبر(ص)،عبدالمطلب،ابوطالب شهادت: شنبه ۷ شوال ۳ قمری،منطقه احد نحوه شهادت: شهادت در جنگ احد به دست وحشی، غلام جبیر بن مطعم مدفن: منطقه احد زمان اسلام آوردن: سال دوم یا ششم بعثت حضور در جنگ‌ها: در تمامی غزوات تا زمان شهادت در احد هجرت به: مدینه نقش‌های برجسته: عموی پیامبر(ص) غزوه احد در شنبه ۷ شوال (یا ۱۵ شوال)سال سوم قمری اتفاق افتاد. در این غزوه،حمزه به دست وحشی بن حرب غلام حَبَشی دختر حارث بن عامر بن نَوْفَل یا غلامِ جُبَیر بن مُطْعِم،به شهادت رسید. طبق روایتی،دختر حارث با وعده آزادی وحشی از او خواست به انتقام پدرش که در غزوه بدر کشته شده بود، محمد(ص)،حمزه یا علی(ع) را بکشد. بنابر روایت دیگر،جبیر بن مطعم در برابر گرفتن انتقام عمویش،طُعَیمة بن عَدی که در بدر کشته شده بوددبه وحشی وعده آزادی داد. اما گفته شده است که انگیزه هِند دختر عُتبه و زن ابوسفیاندبرای انتقام گرفتن به دلیل کشته شدن پدر،برادر و عمویش در جنگ بدر بیشتر از جبیر یا دختر حارث بود. طبق برخی نقل‌ها از ابتدا هند با وعده مال وحشی را به این کار ترغیب کرد. 📚تاریخ الطبری،‌ج۲،ص۵۳۴ 📚واقدی،المغازی،ج۱،ص۱۹۹،۲۸۵ 📚الطبقات الکبری،ج۳،ص۱۰ 📚ابن هشام،السیرة النبویة،قسم ۲،ص۷۰،۷۲ 📚بلاذری،انساب الاشراف،ج۳،ص۲۸۶،۲۸۷ به روایتی،هند برای خوردن جگر حمزه نذر کرده بود. وحشی ابتدا قول کشتن علی(ع)را داد، اما در میدان حمزه را به شهادت رساند و جگر او را نزد هند برد.هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در مکه داد. سپس کنار بدن حمزه آمد و او را مُثْله کرد و از اعضای بریده او برای خود گوشواره،دست بند و خلخال درست کرد و آنها را با جگر حمزه به مکه برد. گفته شده است معاویة بن مُغیره و ابوسفیان هم بدن حمزه را مثله یا زخمی کردند. از شدت ناگواری آنچه بر پیکر حمزه رفته بود بعضی اصحاب سوگند خوردند در مقابل،۳۰ تن یا بیشتر از قریش را مثله کنند، اما آیه ۱۲۶ سوره نحل نازل شد که "گرچه به ایشان اجازه مقابله به مثل می‌داد،لیکن صبر را عملی بهتر می‌دانست". برخی منابع تفسیری اهل سنت،این قسم را به پیامبر(ص)نسبت داده‌اند. 📚ابن سعد،الطبقات الکبری،ج۳،ص۱۲ 📚واقدی،المغازی،ج۱،ص۲۸۵،۲۸۶ 📚بلاذری،انساب الاشراف،ج۱،ص۳۳۸ 📚علی بن ابراهیم قمی،تفسیر القمی و طوسی،التبیان،ج۶،ص۴۳۹،ذیل سوره نحل ۱۲۶ 📚ابن اسحاق،السیر و المغازی،ص۳۳۵ 📚طبری، جامع البیان،ج۱۴،ص۱۳۱ 📚ابن کثیر،تفسیر القرآن العظیم،ج۴،ص۵۲۷ زنان قریش پس از پیروزی در جنگ احد،پیش از آنکه مسلمانان به دفن کشتگان برسند برای انتقام بیشتر،اعضاء و گوش و بینی مسلمانانی که روی بستر خاک افتاده بودند،بریدند در حالیکه در میان تمام ملل جهان،کشته دشمن که بی دفاع و بی پناه است احترام دارد. همسر ابوسفیان از اعضاء بدن مسلمانان گردن بند و گوشواره درست نمود. شکم حضرت حمزه(ع)را پاره و جگر او را در آورد و آنرا به دندان گرفته هرچه خواست بخورد نتوانست.این عمل به قدری ننگین و زشت بود که ابوسفیان گفت: من از این عمل تبرّی می جویم و چنین دستوری نداده بودم ولی خیلی هم ناراحت نیستم. این کردار زشت باعث شد که این زن میان مسلمانان به "هند آکله الاکباد"یعنی هند جگر خوار معروف گردد و در آینده فرزندان هند به فرزندان زن جگرخوار معروف شدند. 📚فروغ ابدیت،ج۲،ص۷۱ روضه قتلگاه سیدالشهداء(ع) و جملات جانسوز حضرت زینب(س)خطاب به رسول مکرم اسلام (ص)که: "هذا حسین مرمل بالدماء،مقطع الاعضاء" پس از پایان نبرد،رسول خدا(ص)سراغ حمزه را گرفت.اصحاب از شهادت حمزه به پیامبر خبر دادند.پیامبر(ص)شخصى را فرستاد تا پیکر او را شناسایى کند. او رفت و جنازه ی حمزه را یافت اما وقتى دید بدن وى را تکه تکه کرده اند،نتوانست این خبر را به پیامبر برساند.درنتیجه،نزد پیامبر نیامد. پس از مدتى انتظار،رسول خدا(ص) حضرت على (ع)را فرستاد.على(ع) نیز با دیدن آن صحنه ی دل خراش نتوانست خبر را به پیامبر بدهد. پس رسول خدا(ص) خود به جست و جوى بدن عمویش حمزه پرداخت.وقتى بالاى سر وى رسید و آن منظره را دید،اشک از چشمانش فرو ریخت و در سوگ او بسیار اندوهگین شد. آن گاه با یک دنیا غم فرمود: "هرگز در موقعیتى نبوده ام که به اندازه ی امروز مرا به خشم آورده باشد.پس چنانچه خداوند مرا بر قریش چیره کند،[به جاى حمزه] هفتاد تن از مردان آنان را خواهم کشت". ناگاه جبرئیل از سوی خداوند چنین وحى آورد: "وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرینَ. اگر به مجازات مى رسانید،درست همان گونه با
شد که مجازات شده اید و اگر صبر کنید این براى صبرکنندگان بهتر است". و پیامبر که رحمةٌ للعالمین است بى درنگ فرمود: "اى پروردگارم،صبر مى کنم". سپس به پیکر مثله شده ی حضرت حمزه روى کرد و چنین فرمود: "اى حمزه،ای عموى رسول خدا،اى شیر خدا و شیر رسولش،کارت نیکو بود و سختى ها را برطرف ساخت،تو از حریم رسول خدا حمایت و دفاع مى کردی تا آنجا که جانت را براى اسلام فدا ساختى.اینک در بهشت برین،در جوار رحمت حق قرار داری.اینک به خشنودى خدا دست یافته و جاودانه سعادتمند شده اى". آن گاه ردایى را که بر دوش داشت روى جسد حمزه افکند.آن ردا بر قامت حمزه کوتاه بود به گونه اى که اگر سرش را مى پوشاند پاهایش بیرون مى ماند و اگر پاها را می پوشاند،سر مبارکش نمایان مى شد.پس به ناچار ردا را بر سر حمزه کشید و پاهایش را با گیاهان بیابان پوشاند.سپس فرمود: "اگر نه آن بود که صفیه(خواهر حمزه) محزون مى شد یا این عمل پس از من سنت مى شد همانا جسد حمزه را میان صحرا مى گذاشتم که درندگان و مرغان هوا او را بخورند تا در روز قیامت از شکم آنان محشور شود زیرا مصیبت هر چه بزرگ تر باشد ثوابش بیشتر است". 📚تفسیر نمونه،ج۱۱،ص۴۹۴ به نقل از تفسیر عیاشی و در المنثور ذیل آیه ی ۱۲۶ سوره نحل 📚تفسیر نور الثقلین،ج۳،ص۹۵،ح۲۶۸ 📚سیدمحسن الأمین العاملی،اعیان الشیعه،ج۶،ص۲۴۶ 📚الإحتجاج علی اهل اللجاج،ج۱، ص۴۶۹ این فاجعه به اندازه اى بزرگ بود که پیامبر (ص)عمه ی بزرگوار خویش صفیه را از دیدن جنازه ی برادرش که زنان مشرک آن را بازیچه ی هوس هاى خود قرار داده و مثله کرده بودند، بازداشت. وقتى صفیه دختر عبدالمطلب به میدان نبرد آمد تا جنازه ی برادرش را ببیند،رسول خدا(ص)به پسرش،زبیربن عوام فرمود: "به سراغش برو و او را برگردان تا آنچه بر سر برادرش آمده است،نبیند". وى سراغ مادر رفت و گفت:مادرم!رسول خدا (ص) به تو فرمان مى دهد که بازگردى. او گفت:چرا مرا بازگرداند در حالى که خود مى دانم که برادرم مثله شده و این در راه خداست و ما چه بسیار بر این امر خشنود و بردباریم و ان شاءالله صبر و خویشتن داری نشان خواهم داد. پس زبیر نزد رسول خدا(ص)بازگشت و آن حضرت را از آنچه مادرش گفته بود آگاه ساخت. رسول خدا(ص)فرمود: "راه او را باز بگذارید". بدین ترتیب صفیه کنار جسد برادر آمد،بدان نِگریست و گریست،بر آن نماز گزارد،کلمه ی استرجاع بر زبان آورد و برایش آمرزش طلبید. پیامبر نیز دردمندانه گریست.سپس برای حمزه مغفرت طلب کرد و فرمود: "اى حمزه،هرگز چنین مصیبت زده نخواهم شد و داغ مصیبت هیچ کس چون مصیبت تو نیست". سپس پیامبر به صفیه رو کرد و فرمود: "شاد باش که جبرئیل مرا خبر داده حمزه را در هفت آسمان،اسدالله و اسد رسوله خواندند". 📚ابن کثیر الحنبلی،البدایه والنهایه، ج۴،ص۴۲ 📚اعیان الشیعه،ج۶،ص۲۴۶ 📚الواقدی،المغازی،ج۱،ص۲۹۰ رسول خدا(ص)وقتى پیکر غرقه به خون حضرت حمزه را در میدان احد دید،عباى خویش را بر روى وی افکند و براى آخرین بار با پیکر حمزه سیدالشهدا وداع کرد. قرار بر آن شد که شهدا را در همان محل نبرد در دامنه ی کوه أحد به خاک سپارند. پیامبر اسلام،نخست بر پیکر حمزه نماز خواند سپس پیکر پاک دیگر شهیدان را یک به یک کنار جسد حمزه گذاشت و بر آنان نماز خواند. بنابراین،بر پیکر مبارک حضرت حمزه به اندازه ی شهداى احد،هفتاد نماز خوانده شد و این افتخار بزرگ براى حمزه سیدالشهدا بود. هنگام دفن شهدا،پیامبر خدا حمزه را با پیکر پاره پاره در همان لباس هاى خون آلودش به خاک سپرد و پیش از دفن رداى خویش را بر او پیچید.به توصیه ی پیامبر،شهیدانى را که با هم دوست بودند در یک قبر دفن کردند.حضرت حمزه را نیز با عبدالله بن جحش،خواهرزاده ی حمزه که به یکدیگر بسیار محبت داشتند در یک قبر گذاشت. 📚تاریخ الطبری،ج۲،ص۲۰۸ بعد از جنگ احد، پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم امر فرمودند کشتگان را جمع کردند، حضرت بر آنها نماز خواندند و شهدا را با همان جامه های خون آلود به خاک سپردند، اما حضرت حمزه علیه السلام را کفن نمودند برای آنکه او را برهنه کرده بودند. پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم هفتاد تکبیر بر حمزه علیه السلام خواندند و او را با خواهر زاده اش عبدالله بن جَحش در یک قبر نهادند و به همین ترتیب هرکسی را با کسی که مأنوس بود در یک لحد می گذاشتند و آنکه قرآن بیشتر قرائت کرده بود را به لحد نزدیکتر می نهاد. 📚روضه الشهداء،ص۸۸ سه شبانه روز بدن امام حسین علیه السلام بدون غسل وکفن…. وقتى که جنگ احد پایان یافت،وحشى،قاتل حمزه بنابر قرار آزاد شد و در مکه بود تا آن گاه که رسول اکرم(ص)مکه را فتح کرد. دراین هنگام وحشى از ترس جانش به طایف گریخت.وقتى طایف نیز به دست مسلمانان فتح شد،وحشى در پى آن بود که به شام برود و از دریا گذشته به مکان هاى دورى برود که دیگر آوازه ی لشکر اسلام را نشنود. یکى از دوستانش گفت:نمى توانى از چنگ سپاهیان محمد
(ص)بگریزى،راه نجات تو این است که مسلمان شوى.او نیز ناگزیر نزد پیامبر (ص)آمد و شهادتین بر زبان جارى کرد. حضرت فرمود:"تو وحشى نیستى؟" عرض کرد: چرا،من وحشى هستم فرمود:"چگونه حمزه را کشتى؟" وحشى عین جریان را بازگفت. پیامبر متأثر شد و فرمود: "تا زنده ای روی تو را نبینم،زیرا مصیبت جان گداز عمویم حمزه به دست تو انجام شده است". وحشى تا زمان ابوبکر ظاهر نشد و در حکومت او هنگام جنگ با"مسیلمه ی کذاب"حربه اى به سوی او پراند و وى را کشت،مسلمانان از قتل مسیلمه خوش حال شدند.وحشى مى گفت: بهترین خلق را من کشتم و بدترین خلق را نیز من کشتم. شرکت وحشى در نبرد مسیلمه مطلبى است که خودش ادعا مى کند ولى ابن هشام مى گوید: وحشى در پایان عمر به سان زاغ سیاهى بود که براثر شراب خوارىِ پیوسته،مسلمانان از او متنفر بودند،در زمان خلافت عمر،چندین بار شراب خورد و او را حد زدند.سرانجام نیز از ترس مجازات متوارى شد.براثر عمل هاى ناشایست نامش را در دفتر ارتش خط زدند و عمر خطاب مى گفت:قاتل حمزه نباید در سراى دیگر رستگار شود. او در زمان خلافت معاویه پیرى خرفت و کودن شده بود و به سبب شراب خوارى،مسلمانان از او متنفر بودند. 📚اسد الغابه فی معرفه الصحابه،ج۵، ص۸۳ 📚ابن هشام،السیره النبویه،تحقیق مصطفی السقاء،ج۲،ص۶۹،۷۲ 📚ابن کثیر الحنبلی،البدایه والنهایه،ج۴،ص۲۵ پس از پایان نبرد اُحد،وقتى رسول خدا(ص)از کوچه هاى مدینه مى گذشت،مردم را دید که براى عزیزان شهید خود سوگوارى مى کنند. قلب پیامبر از دو غم مى سوخت،نخست شهادت مجاهدان اُحد و سپس غربت حمزه سیدالشهدا و این غم زمانى که دید کسى براى حمزه عزادارى نمى کند بیشتر شد. وقتى انصار به ناراحتى رسول خدا پى بردند خانواده هاى خود را به خانه ی حمزه فرستادند تا براى او عزادارى کنند. ازآن پس،میان عرب رسم شد که وقتى مصیبتى بر آنان وارد مى شد،نخست بر جناب حمزه نوحه مى خواندند،سپس بر مصیبت خویش مى گریستند. 📚سیدمحسن الأمین العاملی،اعیان الشیعه ج۶،ص۲۴۶
با حضور مادر سید جواد، مداحان حاج حسین عینی فرد، حمید علیمی، عبدالرضا هلالی، نریمان پناهی، حاج غلامرضا عینی فرد، حاج مهدی منصوری و دیگر از دوستان و خویشاوندان سید جواد ذاکر
28.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺مستند سیدجواد🌺 قسمت پنجم «از فوت تا خاکسپاری»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا