eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
متن مقاتل:مقتل حمزه سیدالشهدا نام: حمزة بن عبدالمطلب کنیه: ابویعلی لقب: سیدالشهدا،اسدالله زادروز: دو تا چهار سال پیش از عام الفیل زادگاه: مکه محل زندگی: مکه،مدینه مهاجر/انصار: مهاجر نسب/قبیله: بنی‌هاشم،قریش خویشاوندان سرشناس: پیامبر(ص)،عبدالمطلب،ابوطالب شهادت: شنبه ۷ شوال ۳ قمری،منطقه احد نحوه شهادت: شهادت در جنگ احد به دست وحشی، غلام جبیر بن مطعم مدفن: منطقه احد زمان اسلام آوردن: سال دوم یا ششم بعثت حضور در جنگ‌ها: در تمامی غزوات تا زمان شهادت در احد هجرت به: مدینه نقش‌های برجسته: عموی پیامبر(ص) غزوه احد در شنبه ۷ شوال (یا ۱۵ شوال)سال سوم قمری اتفاق افتاد. در این غزوه،حمزه به دست وحشی بن حرب غلام حَبَشی دختر حارث بن عامر بن نَوْفَل یا غلامِ جُبَیر بن مُطْعِم،به شهادت رسید. طبق روایتی،دختر حارث با وعده آزادی وحشی از او خواست به انتقام پدرش که در غزوه بدر کشته شده بود، محمد(ص)،حمزه یا علی(ع) را بکشد. بنابر روایت دیگر،جبیر بن مطعم در برابر گرفتن انتقام عمویش،طُعَیمة بن عَدی که در بدر کشته شده بوددبه وحشی وعده آزادی داد. اما گفته شده است که انگیزه هِند دختر عُتبه و زن ابوسفیاندبرای انتقام گرفتن به دلیل کشته شدن پدر،برادر و عمویش در جنگ بدر بیشتر از جبیر یا دختر حارث بود. طبق برخی نقل‌ها از ابتدا هند با وعده مال وحشی را به این کار ترغیب کرد. 📚تاریخ الطبری،‌ج۲،ص۵۳۴ 📚واقدی،المغازی،ج۱،ص۱۹۹،۲۸۵ 📚الطبقات الکبری،ج۳،ص۱۰ 📚ابن هشام،السیرة النبویة،قسم ۲،ص۷۰،۷۲ 📚بلاذری،انساب الاشراف،ج۳،ص۲۸۶،۲۸۷ به روایتی،هند برای خوردن جگر حمزه نذر کرده بود. وحشی ابتدا قول کشتن علی(ع)را داد، اما در میدان حمزه را به شهادت رساند و جگر او را نزد هند برد.هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در مکه داد. سپس کنار بدن حمزه آمد و او را مُثْله کرد و از اعضای بریده او برای خود گوشواره،دست بند و خلخال درست کرد و آنها را با جگر حمزه به مکه برد. گفته شده است معاویة بن مُغیره و ابوسفیان هم بدن حمزه را مثله یا زخمی کردند. از شدت ناگواری آنچه بر پیکر حمزه رفته بود بعضی اصحاب سوگند خوردند در مقابل،۳۰ تن یا بیشتر از قریش را مثله کنند، اما آیه ۱۲۶ سوره نحل نازل شد که "گرچه به ایشان اجازه مقابله به مثل می‌داد،لیکن صبر را عملی بهتر می‌دانست". برخی منابع تفسیری اهل سنت،این قسم را به پیامبر(ص)نسبت داده‌اند. 📚ابن سعد،الطبقات الکبری،ج۳،ص۱۲ 📚واقدی،المغازی،ج۱،ص۲۸۵،۲۸۶ 📚بلاذری،انساب الاشراف،ج۱،ص۳۳۸ 📚علی بن ابراهیم قمی،تفسیر القمی و طوسی،التبیان،ج۶،ص۴۳۹،ذیل سوره نحل ۱۲۶ 📚ابن اسحاق،السیر و المغازی،ص۳۳۵ 📚طبری، جامع البیان،ج۱۴،ص۱۳۱ 📚ابن کثیر،تفسیر القرآن العظیم،ج۴،ص۵۲۷ زنان قریش پس از پیروزی در جنگ احد،پیش از آنکه مسلمانان به دفن کشتگان برسند برای انتقام بیشتر،اعضاء و گوش و بینی مسلمانانی که روی بستر خاک افتاده بودند،بریدند در حالیکه در میان تمام ملل جهان،کشته دشمن که بی دفاع و بی پناه است احترام دارد. همسر ابوسفیان از اعضاء بدن مسلمانان گردن بند و گوشواره درست نمود. شکم حضرت حمزه(ع)را پاره و جگر او را در آورد و آنرا به دندان گرفته هرچه خواست بخورد نتوانست.این عمل به قدری ننگین و زشت بود که ابوسفیان گفت: من از این عمل تبرّی می جویم و چنین دستوری نداده بودم ولی خیلی هم ناراحت نیستم. این کردار زشت باعث شد که این زن میان مسلمانان به "هند آکله الاکباد"یعنی هند جگر خوار معروف گردد و در آینده فرزندان هند به فرزندان زن جگرخوار معروف شدند. 📚فروغ ابدیت،ج۲،ص۷۱ روضه قتلگاه سیدالشهداء(ع) و جملات جانسوز حضرت زینب(س)خطاب به رسول مکرم اسلام (ص)که: "هذا حسین مرمل بالدماء،مقطع الاعضاء" پس از پایان نبرد،رسول خدا(ص)سراغ حمزه را گرفت.اصحاب از شهادت حمزه به پیامبر خبر دادند.پیامبر(ص)شخصى را فرستاد تا پیکر او را شناسایى کند. او رفت و جنازه ی حمزه را یافت اما وقتى دید بدن وى را تکه تکه کرده اند،نتوانست این خبر را به پیامبر برساند.درنتیجه،نزد پیامبر نیامد. پس از مدتى انتظار،رسول خدا(ص) حضرت على (ع)را فرستاد.على(ع) نیز با دیدن آن صحنه ی دل خراش نتوانست خبر را به پیامبر بدهد. پس رسول خدا(ص) خود به جست و جوى بدن عمویش حمزه پرداخت.وقتى بالاى سر وى رسید و آن منظره را دید،اشک از چشمانش فرو ریخت و در سوگ او بسیار اندوهگین شد. آن گاه با یک دنیا غم فرمود: "هرگز در موقعیتى نبوده ام که به اندازه ی امروز مرا به خشم آورده باشد.پس چنانچه خداوند مرا بر قریش چیره کند،[به جاى حمزه] هفتاد تن از مردان آنان را خواهم کشت". ناگاه جبرئیل از سوی خداوند چنین وحى آورد: "وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرینَ. اگر به مجازات مى رسانید،درست همان گونه با
شد که مجازات شده اید و اگر صبر کنید این براى صبرکنندگان بهتر است". و پیامبر که رحمةٌ للعالمین است بى درنگ فرمود: "اى پروردگارم،صبر مى کنم". سپس به پیکر مثله شده ی حضرت حمزه روى کرد و چنین فرمود: "اى حمزه،ای عموى رسول خدا،اى شیر خدا و شیر رسولش،کارت نیکو بود و سختى ها را برطرف ساخت،تو از حریم رسول خدا حمایت و دفاع مى کردی تا آنجا که جانت را براى اسلام فدا ساختى.اینک در بهشت برین،در جوار رحمت حق قرار داری.اینک به خشنودى خدا دست یافته و جاودانه سعادتمند شده اى". آن گاه ردایى را که بر دوش داشت روى جسد حمزه افکند.آن ردا بر قامت حمزه کوتاه بود به گونه اى که اگر سرش را مى پوشاند پاهایش بیرون مى ماند و اگر پاها را می پوشاند،سر مبارکش نمایان مى شد.پس به ناچار ردا را بر سر حمزه کشید و پاهایش را با گیاهان بیابان پوشاند.سپس فرمود: "اگر نه آن بود که صفیه(خواهر حمزه) محزون مى شد یا این عمل پس از من سنت مى شد همانا جسد حمزه را میان صحرا مى گذاشتم که درندگان و مرغان هوا او را بخورند تا در روز قیامت از شکم آنان محشور شود زیرا مصیبت هر چه بزرگ تر باشد ثوابش بیشتر است". 📚تفسیر نمونه،ج۱۱،ص۴۹۴ به نقل از تفسیر عیاشی و در المنثور ذیل آیه ی ۱۲۶ سوره نحل 📚تفسیر نور الثقلین،ج۳،ص۹۵،ح۲۶۸ 📚سیدمحسن الأمین العاملی،اعیان الشیعه،ج۶،ص۲۴۶ 📚الإحتجاج علی اهل اللجاج،ج۱، ص۴۶۹ این فاجعه به اندازه اى بزرگ بود که پیامبر (ص)عمه ی بزرگوار خویش صفیه را از دیدن جنازه ی برادرش که زنان مشرک آن را بازیچه ی هوس هاى خود قرار داده و مثله کرده بودند، بازداشت. وقتى صفیه دختر عبدالمطلب به میدان نبرد آمد تا جنازه ی برادرش را ببیند،رسول خدا(ص)به پسرش،زبیربن عوام فرمود: "به سراغش برو و او را برگردان تا آنچه بر سر برادرش آمده است،نبیند". وى سراغ مادر رفت و گفت:مادرم!رسول خدا (ص) به تو فرمان مى دهد که بازگردى. او گفت:چرا مرا بازگرداند در حالى که خود مى دانم که برادرم مثله شده و این در راه خداست و ما چه بسیار بر این امر خشنود و بردباریم و ان شاءالله صبر و خویشتن داری نشان خواهم داد. پس زبیر نزد رسول خدا(ص)بازگشت و آن حضرت را از آنچه مادرش گفته بود آگاه ساخت. رسول خدا(ص)فرمود: "راه او را باز بگذارید". بدین ترتیب صفیه کنار جسد برادر آمد،بدان نِگریست و گریست،بر آن نماز گزارد،کلمه ی استرجاع بر زبان آورد و برایش آمرزش طلبید. پیامبر نیز دردمندانه گریست.سپس برای حمزه مغفرت طلب کرد و فرمود: "اى حمزه،هرگز چنین مصیبت زده نخواهم شد و داغ مصیبت هیچ کس چون مصیبت تو نیست". سپس پیامبر به صفیه رو کرد و فرمود: "شاد باش که جبرئیل مرا خبر داده حمزه را در هفت آسمان،اسدالله و اسد رسوله خواندند". 📚ابن کثیر الحنبلی،البدایه والنهایه، ج۴،ص۴۲ 📚اعیان الشیعه،ج۶،ص۲۴۶ 📚الواقدی،المغازی،ج۱،ص۲۹۰ رسول خدا(ص)وقتى پیکر غرقه به خون حضرت حمزه را در میدان احد دید،عباى خویش را بر روى وی افکند و براى آخرین بار با پیکر حمزه سیدالشهدا وداع کرد. قرار بر آن شد که شهدا را در همان محل نبرد در دامنه ی کوه أحد به خاک سپارند. پیامبر اسلام،نخست بر پیکر حمزه نماز خواند سپس پیکر پاک دیگر شهیدان را یک به یک کنار جسد حمزه گذاشت و بر آنان نماز خواند. بنابراین،بر پیکر مبارک حضرت حمزه به اندازه ی شهداى احد،هفتاد نماز خوانده شد و این افتخار بزرگ براى حمزه سیدالشهدا بود. هنگام دفن شهدا،پیامبر خدا حمزه را با پیکر پاره پاره در همان لباس هاى خون آلودش به خاک سپرد و پیش از دفن رداى خویش را بر او پیچید.به توصیه ی پیامبر،شهیدانى را که با هم دوست بودند در یک قبر دفن کردند.حضرت حمزه را نیز با عبدالله بن جحش،خواهرزاده ی حمزه که به یکدیگر بسیار محبت داشتند در یک قبر گذاشت. 📚تاریخ الطبری،ج۲،ص۲۰۸ بعد از جنگ احد، پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم امر فرمودند کشتگان را جمع کردند، حضرت بر آنها نماز خواندند و شهدا را با همان جامه های خون آلود به خاک سپردند، اما حضرت حمزه علیه السلام را کفن نمودند برای آنکه او را برهنه کرده بودند. پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم هفتاد تکبیر بر حمزه علیه السلام خواندند و او را با خواهر زاده اش عبدالله بن جَحش در یک قبر نهادند و به همین ترتیب هرکسی را با کسی که مأنوس بود در یک لحد می گذاشتند و آنکه قرآن بیشتر قرائت کرده بود را به لحد نزدیکتر می نهاد. 📚روضه الشهداء،ص۸۸ سه شبانه روز بدن امام حسین علیه السلام بدون غسل وکفن…. وقتى که جنگ احد پایان یافت،وحشى،قاتل حمزه بنابر قرار آزاد شد و در مکه بود تا آن گاه که رسول اکرم(ص)مکه را فتح کرد. دراین هنگام وحشى از ترس جانش به طایف گریخت.وقتى طایف نیز به دست مسلمانان فتح شد،وحشى در پى آن بود که به شام برود و از دریا گذشته به مکان هاى دورى برود که دیگر آوازه ی لشکر اسلام را نشنود. یکى از دوستانش گفت:نمى توانى از چنگ سپاهیان محمد
(ص)بگریزى،راه نجات تو این است که مسلمان شوى.او نیز ناگزیر نزد پیامبر (ص)آمد و شهادتین بر زبان جارى کرد. حضرت فرمود:"تو وحشى نیستى؟" عرض کرد: چرا،من وحشى هستم فرمود:"چگونه حمزه را کشتى؟" وحشى عین جریان را بازگفت. پیامبر متأثر شد و فرمود: "تا زنده ای روی تو را نبینم،زیرا مصیبت جان گداز عمویم حمزه به دست تو انجام شده است". وحشى تا زمان ابوبکر ظاهر نشد و در حکومت او هنگام جنگ با"مسیلمه ی کذاب"حربه اى به سوی او پراند و وى را کشت،مسلمانان از قتل مسیلمه خوش حال شدند.وحشى مى گفت: بهترین خلق را من کشتم و بدترین خلق را نیز من کشتم. شرکت وحشى در نبرد مسیلمه مطلبى است که خودش ادعا مى کند ولى ابن هشام مى گوید: وحشى در پایان عمر به سان زاغ سیاهى بود که براثر شراب خوارىِ پیوسته،مسلمانان از او متنفر بودند،در زمان خلافت عمر،چندین بار شراب خورد و او را حد زدند.سرانجام نیز از ترس مجازات متوارى شد.براثر عمل هاى ناشایست نامش را در دفتر ارتش خط زدند و عمر خطاب مى گفت:قاتل حمزه نباید در سراى دیگر رستگار شود. او در زمان خلافت معاویه پیرى خرفت و کودن شده بود و به سبب شراب خوارى،مسلمانان از او متنفر بودند. 📚اسد الغابه فی معرفه الصحابه،ج۵، ص۸۳ 📚ابن هشام،السیره النبویه،تحقیق مصطفی السقاء،ج۲،ص۶۹،۷۲ 📚ابن کثیر الحنبلی،البدایه والنهایه،ج۴،ص۲۵ پس از پایان نبرد اُحد،وقتى رسول خدا(ص)از کوچه هاى مدینه مى گذشت،مردم را دید که براى عزیزان شهید خود سوگوارى مى کنند. قلب پیامبر از دو غم مى سوخت،نخست شهادت مجاهدان اُحد و سپس غربت حمزه سیدالشهدا و این غم زمانى که دید کسى براى حمزه عزادارى نمى کند بیشتر شد. وقتى انصار به ناراحتى رسول خدا پى بردند خانواده هاى خود را به خانه ی حمزه فرستادند تا براى او عزادارى کنند. ازآن پس،میان عرب رسم شد که وقتى مصیبتى بر آنان وارد مى شد،نخست بر جناب حمزه نوحه مى خواندند،سپس بر مصیبت خویش مى گریستند. 📚سیدمحسن الأمین العاملی،اعیان الشیعه ج۶،ص۲۴۶
با حضور مادر سید جواد، مداحان حاج حسین عینی فرد، حمید علیمی، عبدالرضا هلالی، نریمان پناهی، حاج غلامرضا عینی فرد، حاج مهدی منصوری و دیگر از دوستان و خویشاوندان سید جواد ذاکر
28.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺مستند سیدجواد🌺 قسمت پنجم «از فوت تا خاکسپاری»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه‌السلام ▪️در اين غزوه بر أميرالمؤمنين عليه السلام بہ جهت حمايت از پيامبرﷺ 90 جراحت بر صورت، سر، سينہ ، شڪم، دست و پاي مبارڪ رسيد▪️ جبرئيل نازل شد و عرض ڪرد:🔻 🔸يا محمد، به‌خدا قسم اين‌عمل علی‌بن‌ابی‌طالب مواسات (یاری رساندن) است🔸 پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود:🔻 اين بدان‌جهت است‌کہ‌من از اويم و او از من است. جبرئيل عرض ڪرد: و من از شما دو بزرگوارم🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 🔹بانوئی بہ نام نُسَيبِه در جنگ اُحـُد: ♦️در اين روز يڪی از کسانی کہ جانفشانی کرد و فرار نڪرد، بلکہ مانع از فرار ديگران نيز شد؛ بانوئی بہ نام نسيبه دختر کعب بن مازنيه بود و بہ او اُم عَماره می‌گفتند♦️ او با شوهر و دو پسرش در جنگ‌احد شرکت‌داشتن نسيبه مُشک آبی بہ دوش داشت و سَقايی‌ات لشکر اسلام را می‌نمود✅ هنگامی ڪہ موقعيت را چنان ديد ڪہ مسلمين در حال فرار هستند، مشڪ را بہ ڪناری انداخت و خود را پيش روی پيامبر صلی الله عليه و آله سپر ڪرد، بہ گونہ‌ای ڪہ جراحات زيادی بر او وارد شد، ڪہ مداوای يڪی از آن جراحت‌ها تا يك سال بعد ادامه داشت🌺 اين زن فداکار دست بہ شمشير برد، و چنان ضربه‌ای بر ابن حميه ڪہ قصد کشتن پيامبر صلی الله عليه و آله را داشت زد کہ او فرار ڪرد👺 عبدالله فرزند نسيبه خواست فرار ڪند ڪہ مانع او شد و او را تشويق بہ جنگ و دفاع از پيامبر صلی الله عليه و آله نمود و او قبول ڪرد🌹 پيامبر(ص) بہ نسيبه فرمود:🔻 🔸بارڪ الله عليڪ يا نسيبه🔸 در اين حال پيامبر ديد يکی‌از مهاجرين فرارمیکند در حالی کہ سپرش را به پشتش بستہ است👹 آن حضرت فرمودند:🔻 🔸ای صـاحـب سـپـر ؛ سپرت را بيانداز و خودت بہ جهنم برو🔸 سپس آن حضرت به نسيبه فرمود: 《سپر او را بردار》 او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشرڪين شد. در اين هنگام حضرت فرمود: 🔸مقام نسيبه از مقام فلان و فلان و فلان افضل است، چہ اينڪہ آنان فرار ڪردند🔸 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴📚 👹ننگين ڪسانی ڪہ از زن ڪمتر بودند و فرار ڪردند . و خوشابحال زنی ڪہ مردانه و جانانه بهشتی شد✔️ 🏴شهادت حضرت حمزه علیه السلام: در اين روز جناب حمزة بن عبدالمطلب عليه السلام عموی پيامبر(ص) به شهادت رسيد🏴 آن حضرت برادر رضاعی پيامبر بود، چون‌هر دو بزرگوار از زنی بہ‌نام ثويبه شيرخورده بودند💕 📚بحار الانوار: ج ۱۵، ص ۲۸۱📚 آن حضرت مردی شجاع و با هِيبَت بود و در اين جنگ بہ دست وحشی و به دستور هند همسر ابوسفيان ڪشتہ شد⚫️ هند به خاطر ڪشتہ شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر(ص) را داشت، ولی کفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند👺 اين بود کہ او وحشی را با وعده هایی بہ ڪشتن پيامبر(ص) يا علی مرتضی عليه السلام و يا حمزه تحريڪ ڪرد🏴 وحشی گفت: «از ڪشتن پيامبر(ص) و پسر عمويش علی عليه السلام عاجزم، ولی برای ڪشتن حمزه ڪمين میکنم. او در ميدان جنگ با نيزه‌ای بر سينہ و يا شکم مبارک آن‌حضرت زد و آن حضرت‌را شهيد کرد وقتی خبر بہ هند دادند، آن خبيث دستور داد سينہ آن حضرت را بشکافد و جگر مبارڪ آن حضرت را بيرون آورد. وقتی خواست بہ جگر حمزه دندان بزند دندانهای نحسش ڪارگر نشد.👺 همچنين هند با خنجری گوشها، بينی و ... آن حضرت را جدا ڪرد و بہ گردن انداخت⚫️ پيامبرﷺ هنگامی ڪہ حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عبای مبارڪ را روي او ڪشيدند ڪہ خواهرش صفيه او را بہ آن حال نبيند و فرمودند:🔻 🔸يا عم رسول الله و اسدالله و اسد رسوله. .. يا فاعل الخيرات، كاشف الكربات🔸 أميرالمؤمنين و فاطمه زهراﷺ و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند. 📚بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۵ حمزه سيد الشهداء عليه السلام: ص ۲۸-۲۹📚 پيامبرﷺ بر بدن مبارڪ او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال ڪہ معاويہ خواست نهری از احد عبور دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيل‌ها بہ پای حمزه رسيد و فوراً خون جاری شد ! حضرت رضا عليه السلام به نقل از رسول خدا پيامبر صلی الله عليه و آله فرمودند:🔻 🔸بهترين برادران من علی عليه السلام و بهترين عموهای من حمزه است🔸 📚عيون اخبار الرضا عليه السلام: ج ۲، ص ۶۱. رياحين الشريعة: ج ۴، ص ۳۵۰📚 🔮اللهُـــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــرَج🔮 1396/04/19 🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿 ڪانال مجنون کرمانشاهی ╔═┅═ঊঈ❄️ঊঈ═┅═╗ @majnon1396 ╚═┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅═╝ 💠 الحَمـدُ لله الَـذے جَعَلنا منَ المُتمَسِّڪین بِولایة مُوݪٰانا امیرالمُؤمنین عَلــــے بــن اَبــے طالب عَلیــْہ السَّـلام و الائمَة المَعصــومین عَلیـْہم السَّـلام 💠 @majnon1396 💥اَللّهُمَّ الــْعَنِ الجّــِبْت وَالطــَّاغوُت💥
⚜️🔸⚜️روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ حاج آرمین غلامی(مجنون)⚜️🔸⚜️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ❗️توجه ❗️: 💯نشر همراه با لینک صدقه جاریه💯 ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ اشعار مقتل حمزه ی سیدالشهدا.(ع) چه بهم ریخته شد .گوشه ی میدان بدنت وای من مُثله شده .باسره نیزه ها تنت ذره ذره بدنت بود که افتادبه خاک خون شده از اثر ضربه ی چکمه دهنت جای سنگ وورم چکمه به پیشانی توست دست وپایت بشکست و شده غارت بدنت وسط معرکه ای نیزه به قلبت زده اند سر فرصت شده مُثله همه اعضای تنت مردک پست سیه پوست تو راکردشکار لشکری آمدو زدچکمه به روی دهنت چشم تو تار شده .جنگ احد ریخت بهم چه بگویم بخدارفت به یغمابدنت یک عبا داشت نبی .براو کردکفن عمه جانش صفیه تاکه نبیند بدنت تاب دیدارتن مُثله ی تو درمانیست اشگ پیغمبروآن شال عباشد کفنت حضرت حمزه تنت راچه بهم ریخته اند وای من خورده بهم باسره نیزه بدنت وقتی خبر شهادت جناب حمزه رو به پیامبر دادن ، میگن پیغمبر اشک ریخت .... وجود حمزه کنار پیغمبر ، خیلی نشان دهنده ی قدرت اسلام بود .... ( الله اکبر .... مریض دارا ... گرفتارها ... لحظه ، لحظه ی استجابت دعاست ... ) چی میخوام بگم ؟!! میخوام بگم وقتی خبر شهادت رو به پیغمبر دادن ، قلب رسول خدا شکست ... اما دلش خوش بود یه علی هست .... تکیه گاه پیغمبر علی بود ... تا علی هست کسی جرات نداشت به پیغمبر آسیبی برسونه ... میخوام یه جمله بگم ... میخوام بگم وقتی خبر شهادت اباالفضل رو به ابی عبدالله دادن ... وقتی رسید کنار علقمه ... یه نگاه کرد دید همه رو خاک افتادن ... دلش بی کی خوش باشه حسین ...؟! ... یه علی داشت اربا اربا رو خاک ... (حالا که خیلی خیلی گرفتاری ، بگم و ناله بزنی ... ) اما حسینم یه علی داشت ... پیغمبر علی ، امیرالمومنین رو داشت ، حسینم کنار علقمه دلش خوش بود یه علی داره .... کدوم علی ...؟!! وقتی تکیه داد به نیزه ... صدا زد هَل مِن ناصر یَنصُرنی ؟ .... دیدن یه علی تو گهواره دست و پا میزنه .... یعنی بابا من هستم .... حسین .... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ جدیدترین وبروزترین کانال اشعار وسبکهای مداحی-شاعراهل بیت (ع) _ آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ ⚜️جهت دسترسی به صوت ها تلگرام خود را بروزرسانی نمایید⚜️ ی حاج آرمین غلامی(مجنون)_ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ لینک زیر را لمس کنید👇👇 جدیدترین وبروزترین کانال اشعار وسبکهای مداحی-شاعراهل بیت (ع) _ آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
@majnon1396 در پانزدهم شوال سال سوم هجری قمری جناب حمزه بن عبد المطلب (عليه السلام ) به شهادت رسيد. آن حضرت برادر رضاعى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود، چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثويبه شير خورده بودند(696). آن حضرت مردى شجاع و با هيبت بود و در اين جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفيان كشته شد. هند به خاطر كشته شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت ، ولى كفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. اين بود كه او وحشى را با وعده هايى به كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) يا على مرتضى (عليه السلام ) و يا حمزه تحريك كرد. وحشى گفت : ((از كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و پسر عمويش على (عليه السلام ) عاجزم ، ولى براى كشتن حمزه كمين مى كنم )). او در ميدان جنگ با نيزه اى بر سينه و يا شكم مبارك آن حضرت زد و آن حضرت را شهيد كرد. وقتى خبر به هند دادند، آن خبيث دستور داد سينه آن حضرت را بشكافد و جگر مبارك آن حضرت را بيرون آورد. وقتى خواست به جگر حمزه دندان بزند دندانهاى نحسش كارگر نشد. همچنين هند با خنجرى گوشها، بينى و... آن حضرت را جدا كرد و به گردن انداخت . پيامبر (صلى الله عليه و آله ) هنگامى كه حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عباى مبارك را روى او كشيدند كه خواهرش صفيه او را به آن حال نبيند و فرمودند: يا عم رسول الله و اسد الله و اسد رسوله ... يا فاعل الخيرات ، كاشف الكربات .... امير المؤ منين و فاطمه زهرا (عليها السلام ) و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند(697). پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بر بدن مبارك او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال كه معاويه خواست نهرى از احد عبود دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيلها به پاى حمزه رسيد و فورا خون جارى شد! حضرت رضا (عليه السلام ) به نقل از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: ((بهترين برادران من على (عليه السلام ) و بهترين عموهاى من حمزه است (698))). ____________________ __ مجنون کرمانشاهی @majnon1396 🖕🖕🖕🖕 https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA جدیدترین اشعاروسبکهای مداحی روز🖕🖕🖕🖕
دلی درد آشنادارم برای حضرت حمزه همه ایل و تبار من فدای حضرت حمزه به هر جاصحبتی باشد اگرازمردجنگ آور نمایان میشود ردی. زّ پای حضرت حمزه همه اسلام پیغمبر.به لطف یک ابرمرد است دمش بوده دم مشکل گشای حضرت حمزه اگر جنگ احدشیری چوپیغمبر در اوباشد دمش شد برکته ذکره و نوای حضرت حمزه اگرلطف خدابا او بپاگشته یقین دارم که این اعجاز بوده از عطای حضرت حمزه اگر اسلام پیغمبر ز چاه کینه بر افتاد طنابش بوده یک نخ از عبای حضرت حمزه ز رزمش تاکه بشنیدم،به خودمن با یقین گفتم که بوده تخت هرشاهی گدای حضرت حمزه عنایت میشود کامل؛به میدان آن زمانی که نوای مصطفی باشد صدای حضرت حمزه به هنگام وداع او .نبی مصطفی (ص)دارد به لب ذکر قشنگ و دلربای حضرت حمزه به عالم دلخوشی من.گدایی دره یار است که هستم خاک نعلین و گدای حضرت حمزه *الهی روزی (مجنون).شود طوف مزار دوست کنم سجده به خاک دلربای حضرت حمزه _آرمین غلامی(مجنون) _________________________ _کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 🖕🖕🖕 https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA ,,,,,,,,,,شهادت حضرت حمزه (ع),,,,,,,,, ,,,,,,,,,,,, 15 شوال سال سوم هجری ,, به همراه 69 نفر ازمسلمانان. به شهادت رسیدند __________ #
@majnon1396 در پانزدهم شوال سال سوم هجری قمری جناب حمزه بن عبد المطلب (عليه السلام ) به شهادت رسيد. آن حضرت برادر رضاعى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود، چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثويبه شير خورده بودند(696). آن حضرت مردى شجاع و با هيبت بود و در اين جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفيان كشته شد. هند به خاطر كشته شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت ، ولى كفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. اين بود كه او وحشى را با وعده هايى به كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) يا على مرتضى (عليه السلام ) و يا حمزه تحريك كرد. وحشى گفت : ((از كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و پسر عمويش على (عليه السلام ) عاجزم ، ولى براى كشتن حمزه كمين مى كنم )). او در ميدان جنگ با نيزه اى بر سينه و يا شكم مبارك آن حضرت زد و آن حضرت را شهيد كرد. وقتى خبر به هند دادند، آن خبيث دستور داد سينه آن حضرت را بشكافد و جگر مبارك آن حضرت را بيرون آورد. وقتى خواست به جگر حمزه دندان بزند دندانهاى نحسش كارگر نشد. همچنين هند با خنجرى گوشها، بينى و... آن حضرت را جدا كرد و به گردن انداخت . پيامبر (صلى الله عليه و آله ) هنگامى كه حمزه را با آن وضع ديدند، گريستند و عباى مبارك را روى او كشيدند كه خواهرش صفيه او را به آن حال نبيند و فرمودند: يا عم رسول الله و اسد الله و اسد رسوله ... يا فاعل الخيرات ، كاشف الكربات .... امير المؤ منين و فاطمه زهرا (عليها السلام ) و صفيه و ديگران بر آن حضرت گريستند(697). پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بر بدن مبارك او نماز خوانده و او را در احد دفن نمودند. بعد از چهل سال كه معاويه خواست نهرى از احد عبود دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بيلها به پاى حمزه رسيد و فورا خون جارى شد! حضرت رضا (عليه السلام ) به نقل از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: ((بهترين برادران من على (عليه السلام ) و بهترين عموهاى من حمزه است (698))). ____________________ مجنون کرمانشاهی @majnon1396 🖕🖕🖕 https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA جدیدترین اشعاروسبکهای مداحی روز🖕🖕🖕🖕
@majnon1396 اشعار مقتل حمزه ی سیدالشهدا.(ع) چه بهم ریخته شد .گوشه ی میدان بدنت وای من مُثله شده .باسره نیزه ها تنت ذره ذره بدنت بود که افتادبه خاک خون شده از اثر ضربه ی چکمه دهنت جای سنگ وورم چکمه به پیشانی توست دست وپایت بشکست و شده غارت بدنت وسط معرکه ای نیزه به قلبت زده اند سر فرصت شده مُثله همه اعضای تنت مردک پست سیه پوست تو راکردشکار لشکری آمدو زدچکمه به روی دهنت چشم تو تار شده .جنگ احد ریخت بهم چه بگویم بخدارفت به یغمابدنت یک عبا داشت نبی .براو کردکفن عمه جانش صفیه تاکه نبیند بدنت تاب دیدارتن مُثله ی تو درمانیست اشگ پیغمبروآن شال عباشد کفنت حضرت حمزه تنت راچه بهم ریخته اند وای من خورده بهم باسره نیزه بدنت _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 🖕🖕🖕 کانال اشعار ناب آیینی https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
@majnon1396 اشعارشهادت حمزه ي سيدالشهدا.. لشکرآل نبی رازیب وزیور حمزه بود دراحدآن مظهر الله اکبر حمزه بود کشتی سلم و نجات ازاوبه ساحل میرسد آنکه عشقش کرده دلها را مسخر حمزه بود آن عزیز کردگاری راکه براجرای عدل جان و سر کرده فدای دین و داور حمزه بود یک تنه یک لشگراست وباعث پیروزی است آنکه همواره شده ناجی لشگرحمزه بود اونموده بر علیه ظلم دشمنها قیام باعث ویرانی کاخ ستمگر حمزه بود نعره ی حق گویی اش تا کاخ ظالم میرود آنکه حتی میدهد در راه حق سر. حمزه بود گرکه نخلستان دین شد آبیاری .خون اوست چهره ی زیباگر آزاده پرور حمزه بود بارها با جان و دل جنگید در راه خدا آنکه باجنگش شهادت شد میسر حمزه بود دراحدشدپیکرش مثله بدست مردکی آنکه شدزنده به آیین پیمبر حمزه بود باسره سرنیزه ای نقش زمین افتاده بود هست وبوده لشگرو.جان پیمبر حمزه بود کاش(مجنون)یک شبي زائربه قبر اوشوي بعدحیدر.یک دلاوربین لشگر حمزه بود _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) کانال اشعاربرترآیینی... @majnon1396 🖕🖕🖕🖕 https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
@majnon1396 یاحضرت حمزه به شـمــا گریه نمودم دربزم عزایــت به خدا گریه نمودم ای پشت وپناه به لشکر جنگ پیمبر بــاعشق تودر بــزم عزاگریه نمودم ای یک نفره رقیب یک لشکر دشمن با این همه غم بهرشماگریه نمودم تــا کوه احددرغـــم تنــهاییــت هر روز صد حــنــجره فریــاد صـدا گریه نمودم یاحضرت حمزه توفقط شیر دلیری از حــرمت خـــون شــهـــدا گریه نمودم تولشگرپیغمبری وشیره نبردی ازداغ غمت در همه جا گریه نمودم درهجر رخت آیــنــه فــریــاد بــر آورد زین گریه ببین، تا به کجــا گریه نمودم توسید انصارشهیدان خدایی ای شیر احدبهره شما گریه نمودم چندیست کـه زنـدانی اندیشه‌ی خویشیم با ذهــن پــر از عطــر دعا گریه نمودم ای شیراحددربدره نام توهستم برنام توباشور ونوا گریه نمودم بانیزه ی آن مرد سیه پوش فتادی ازداغ غمت در هــمه جــا گریه نمودم گویاجگرت را زن پستی.زده دندان (مجنون)شدم و بهرشماگریه نمودم _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) _____________________________ _کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 🖕🖕🖕🖕 https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA ,,,,,,,,,,شهادت حضرت حمزه (ع),,,,,,,,, ,,,,,,,,,,,, 15 شوال سال سوم هجری ,, به همراه 69 نفر ازمسلمانان. به شهادت رسیدند __________
اشعار مجنون کرمانشاهی: @majnon1396 حضرت حمزه به دل مهرتو.انداخته ام ازغم غربت توسوخته ام .ساخته ام هرکسی دل به کسی دارد ولی یاحمزه من همه زندگیم رابه رهت باخته ام _شعر.آرمین غلامی اشعار ایینی اشعار حماسی شعرو سبک اشعار مجنون کرمانشاهی: @majnon1396
@majnon1396 احدولشگر دشمن.نبی وتنهایی احدو دشمن غدار.حمزه وشیدایی احدوسنت دیرینه ی قومی کافر همگی تشنه به خونند دراین عصرخطر حمزه تفصیرکندمعنی صحراگردی بهترین کسوت این قوم بودنامردی ابن مصیبت به جزاز سنگ ندارد .ای وای شانه برزلف به جزچنگ ندارد .ای وای احدونیزه زنانش.همه جامشهوراست آن غلام هنده برکشتن توماموراست گفت هنده به غلامش که کنم .آبادت حمزه راگرکه کشی .توراکنم آزادت نیزه ای بردوبه نامردی خودافزون کرد سینه ی حمزه دریدوپیکرش پرخون کرد تاکه خون حمزه برخاک بیابان بچکید ناله ی اهل حرم تابه سماوات رسید هندآمدجگرش را زسره سینه چکید ,اوجگرخارشدوپیکره گل رابدرید برسره اوعده ای شوروهیاهو دارند روزگاریست که باتیروکمان خو دارند اهل اینجاهمگی بد دهن وگفتارند نیزه داران همگی چشم به حمزه دارند حرف افتاده دگرحمزه نبایدباشد گرنباشدهمه ی لشگراو می پاشد مرومیدان که این قوم جفاکاروبدند همه ازپشت تورانیزه وشمشیر زدند طرح دادندلباست همه غارت بشود لشگرپاشیده راهی به اسارت بشود آب ازسرکه گذشته است محمدآمد برسره کشته ی او.حضرت احمدآمد خواهرت صفیه آمدبه سره بالینت ضجه ها زدازجفای دشمن بی دینت تاعبای شب معراج به رویت انداخت خواهرت صفیه از مرگ تورخساره بباخت اشعار آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی): ___________________ اشعار مجنون کرمانشاهی: @majnon1396 جدیدترین اشعاروسبکها در کانال اشعار های مذهبی اهل بیت(ع) اشعار ایینی اشعار حماسی شعرو سبک اشعار مجنون کرمانشاهی: @majnon1396 https://t.me/joinchat/AAAAAEPGDacfp95omCB0vA
(ع) سلطان ملک ری همه ی ما رعیتت عالم فدایی تو و این جاه وشوکتت آنکس که دل ز خلق جهانی برده تویی آنکس که عشق اوبه دل ماخورده تویی درشهر ری .تویی که بناکرده ای حرم آخربه مهر خود توچه آورده ای سرم آقاچه کرده ای که شه ملک ماشدی در شهر ری ، تویی که فقط مقتداشدی هرکس که طوف کوی تو راکرده باوفاست اجروثواب طوف مزارت چوکربلاست اینجاهوای صحن شما کربلایی است زائر دراین سرابخداکربلایی است اینگونه شدکه همچوحسن با کرم شدی ازنسل مجتبایی و صاحب حرم شدی امشب میان صحن شما شوردیگر است شبهای جمعه صحن شما جور دیگر است درملک ری عزای توراکرده ام بپا جانم فدای صحن تو ای نسل مجتبا اینجاهوای صحن شمامثل کربلاست ملکت بهای رأس حسین شاه سرجداست از روضه های نور دوعین برتوگویمت از قتلگاه وراس حسین برتوگویمت ای شاه ری .بیا وبخوان ا ز غریبی اش از قتلگاه و ازسره شیب الخضیبی اش مقتل چنین نوشته مجالش نداده اند تشنه سرش بریده و آبش نداده اند درزیرپای مردک ملعون سینه شکست مقتل نوشته نیزه درون گلونشست درزیر دست وپا سره سلطان بریده شد درزیر دست وپا تن آقا کشیده شد مقتل نوشته غارت انگشتری شده (مجنون)به روی نیزه اعدا سری شده _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) _________________ جدیدترین وبروزترین کانال اشعار وسبکهای مداحی-شاعراهل بیت (ع) _ آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 🖕🖕🖕🖕
یاسیدالکریم حسنی (ع): اشعارشهادت حضرت عبدالعظیم حسنی(ره).. _______________________ مجنون صفت ازعشق توهستیم,یاعبدالعظیم بادیده ی دل جان به توبستیم.یاعبدالعظیم چون پیرخرابات مغانیم.به عشقت همه جا ازعالمو عقبی بگسستیم.یاعبدالعظیم فردوس برین درخورعشقت نیست ای حضرت عشق مادل خوشآن عهدالستیم.یاعبدالعظیم جزعشق تومارابه جهان کاری نیست ای صاحب دل باکی نبوداگرشکستیم.یاعبدالعظیم مادر تو و دروادی ری عشق خدامیبینیم ماعاشق معشوق پرستیم. یاعبدالعظیم. شعر,,آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) /________________________ @majnon1396 🖕🖕 کانال اشعار مجنون کرمانشاهی
اشعار شهادت مولانا سیدالکریم علیه السلام گدایم بر سرایِ دلبره ری نموده دل هوایِ دلبره ری ندارم حاجتی .ای اهل عالم خوشم هستم گدایِ دلبره ری گدای صحن ِشاه عبدالعظیمم غزلخوانِ حرم .چون یاکریمم دلی دیوانه وآزاد دارم من ازصحن وسرایت یاد دارم به خاک ِ ری نوایم یا حسین بود خوشم اینجا حسین آباد دارم فرستاده تورا حیدربه ایران شدم مدیونت ای سلطان خوبان توبا زوارخودهستی صمیمی تو زیباتر ز پرواز نسیمی توآیات خداونده کریمی که هستی حضرت عبدالعظیمی   رسدبوی حسن از آن سرایت کنم تعظیم برگلدسته هایت  دلم را درحرم دریانمودی گره از کاره خلقی وانمودی میان عاشقان ، غوغا نمودی دل عشاق راشیدا نمودی   همیشه خاک بوسِ این حریمم گدای صحن وایوان کریمم   تو فیض حضرتِ پروردگاری درایران دشمنی هرگز نداری شنیدم مُهره تاییدیه آقا تو ازشاه و امامِ خویش داری»   شنيدم عهد با دلدار بستی زیارانِ امامِ هادی هستی گدایی میکنم اینجا کنارت همیشه بوده ام من بی قرارت کنم اندر جوارت گریه آقا شدم سینه زن دورِ مزارت   تسلایِ دلم عبدالعظیم است تمام حاصلم عبدالعظیم است   شده صحن وسرای تو دیارم بودهرگوشه از صحنت مزارم شبِ جمعه هوایت میکنم من به طوف کوی تو چشم انتظارم   ببین دل داده و سرگشته ام من خوشم چون دور دلبر گشته ام من   به صحنت حالت پرواز دارم برای تو دلی پر راز دارم کنم سیر و سلوکِ عاشقانه چو فطرس بر ملائک نازدارم   رسیدن تا خدا یک یاحسین است خوشاآنکس قلبش باحسین است   بخوان روضه تنی پررنگ پیداست بر آن پیراهنی که چنگ پیداست بخوان روضه که روز جنگ برپاست به رخساره حسینم سنگ پیداست   مرا با روضه هایت پیر کردی حسین زیرِ لگدها گیر کردی   حسین اوضاع پهلویت بهم خورد حسین ترکیب ِ ابرویت بهم خورد شمیم پیچش مویت بهم خورد درون قتلگاه رویت بهم خورد   شبیه پاره ی قرآن شدی تو لگدمال سم اسبان شدی تو  بدست مردکی بدمست بودی به دست نیزه دارِ پست بودی گهی برروی نی. گه بین تشتی ِ بدست خولی سرمست بودی   مزن باخیزرانت برلب او ببین درحالت غش.زینب او غلامي(مجنون) @majnon1396 درگاه اشعارناب آئینی ومقاتل