eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
609 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
1 ربیع الأوّل 4 ـ هجوم به خانه ی وحی در این روز اوّلین هجوم به خانه ی امیر المؤمنین (علیه السلام) صورت گرفت. هنگامی که امیر المؤمنین (علیه السلام)، متوجّه غسل و کفن و دفن پیامبر (صلّی الله علیه و آله) شد و غاصبین خلافت در سقیفه بودند، در شب اوّل ربیع بدن مبارک آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصیّت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) متوجّه جمع آوری قرآن شد. (1) آن حضرت فرموده بودند : «علی جان، تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع آوری کن ...». (2) در این ایّام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آورده اند : بار اوّل در روز اوّل ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده ام تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان باز گشتند. پس از آن امیر المؤمنین (علیه السلام) شب ها صدّیقه ی طاهره و حسنین (علیهم السلام) را بر درِ منازل اصحاب می بُردند و طلب یاری می نمودند. (3) بار دوّم (4) هفت روز بعد از دفن پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بود که زبیر و عدّه ای دیگر در منزل امیر المؤمنین (علیه السلام) جمع شده بودند. آن روز زبیر شمشیر کشید تا ... را بِکُشد ولی به امر ... شمشیرش را گرفته شکستند. بار سوّم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن درِ منزل و ضرب و جرح صدّیقه ی طاهره (علیها السلام) و کشتن حضرت محسن (علیه السلام)، امیر المؤمنین (علیه السلام) را با دست بسته بیرون بُردند. (5) 📚 منابع : 1. بحار الأنوار : ج 28، ص 191، 204، 231، 264، 356، ج 39، ص 419، ج 40، ص 155. و ... . 2. تفسیر فرات : ص 398. و ... . 3. کتاب سلیم رَحِمَهُ الله : ص 128 (ج 2، ص 665). و ... . 4. احتجاج : ج 1، ص 95، 111. و ... . 5. کتاب سلیم رَحِمَهُ الله : ص 82 ـ 249 [۹:۳۷ PM،‏ ۲۰۲۱/۱۰/۷] ویسمرادی شیخ: 1 ربیع الأوّل 6 _ مسمومیّت امام عسکری علیه السلام امام حسن عسکری علیه السلام در اثر زهر مسموم شد و بیماری حضرت آغاز گردید. (1) بنا بر قولی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 هـ در چنین روزی بوده است، (2) و به قولی دیگر در چهارم ربیع الأوّل (3) و به قولی دیگر در هشتم ربیع الأوّل بوده است. 📚 منابع : 1. ارشاد : ج 2، ص 336. و ... . 2. مصباح المتهجد : ص 732. و ... . 3. مسار الشیعة : ص 28 _ 29. فیض العلام : ص 205
زهرامیان کوچه پرت را شکسته اند دربین در چراکمرت را شکسته اند بودی مدافع همه ی غربت علی دیدم به کوچه هاسپرت را شکسته اند آن بوسه گاه حضرت خاتم به خون نشست درکوچه حرمت پدرت را شکسته اند محسن مدافع تو شده بین شعله ها درپشت در دل پسرت را شکسته اند افتاده روی تو دره این خانه فاطمه دیدم غرور مختصرت را شکسته اند فضه برس که مادر وبچه زبار رفت دربین درفتاده و با چشم تار رفت عالم به زیر سایه ی بی منت شماست شیعه تمام برکتش از برکت شماست بانو مدافع علی مرتضی شدی این قطره ای فقط ز یم قدرت شماست آوای ناله های توهمسایه می شنید بانوتمام شهر نبی هیئت شماست بانوکسی جواب علی تورانداد گویاهمه نشانه ای ازغربت شماست بانو پس از شهادت بابا چه دیده ای درکوچه ها غلاف و لگد قسمت شماست حق شمامیان مدینه ادا نشد غیراز تو کس شریک غم مرتضی نشد روزیکه حق زمین و زمان را بیافرید دنیا برای حضرت زهرا بیافرید یکباره انس وجن وتمام حور وپری از خاک پای ام ابیها بیافرید شدآفریده آب جهانی به گریه اش با اشگ های فاطمه دریا بیافرید از چادر ش گرفته نخی تاکند درست حبل المتین برای دل ما بیافرید معجزنموده بانفس پاک فاطمه او دم گرفت تا که مسیحا بیافرید گویادلیل خلقت دنیا فاطمه است تنهاشفیعه ی غم فردافاطمه است -آرمین غلامی (محنون کرمانشاهی)
📌سخت ترین روز برای اهل بیت علیهم السلام قالَ الصّادق سلام الله علیه: وَ لَا كَيَوْمِ مِحْنَتِنَا بِكَرْبَلَا وَ إِنْ كَانَ كَيَوْمِ السَّقِيفَةِ وَ إِحْرَاقِ الْبَابِ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ زَيْنَبَ وَ أُمِّ كُلْثُومٍ وَ فِضَّةَ وَ قَتْلِ مُحَسِّن بِالرَّفْسَةِ لَأَعْظَمُ وَ أَمَرُّ لِأَنَّهُ أَصْلُ يَوْمِ الْفِرَاشِ. 📌امام صادق علیه‌السلام فرمودند: روزی به سختی واقعه کربلا نیست مگر روز سقیفه و ایام آتش زدن درب خانه امیرالمومنین علی و فاطمه و حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و فضه (صلوات الله علیهم) و شهادت حضرت محسن صلوات الله علیه با لگد که برای ما بزرگتر و تلخ تر است زیرا آن روز اصل پهن شدن این بساط است. 📚الهدایه الکبری ،ص۴۱۷ 📚عوالم العلوم،ج۲، ص۵۹۷،ح۱۸ 📚مأساة الزهراء عليها السلام،ج۲، ص۶۲ 📚نوائب الدهور، للسيد الميرجهاني، ص۱۹۴ 📚فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى ج۲، ص۵۳۲ 📚الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء، ج۵، ص۴۱۵
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه ۹۷░▒▓█▇▆▅▄▃▂ اشعارحضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه سینه ومسمار در اصلا نمی آید به تو آتش ودود وخطر اصلا نمی آید به تو درکه میسوزد ولی مسمار هم آمد کمک سوختن دربین در اصلا نمی آید به تو فاطمه بین در و دیوار افتادی چرا اين چنین بی بال وپراصلا نمی آید به تو یادزخم سینه ات آتش زده برجان من بی کسی در پشت در اصلا نمی آید به تو من دراین شهرمدینه بی کس وتنها شدم دل شکستن بی ثمر اصلا نمی آید به تو جای پنجه بر رخت افتاده، ای بانوی من ناله های پشت سراصلا نمی آید به تو... دست سنگینی اگر چرخید روی صورتت کارهای پرخطراصلا نمی آید به تو ای ستون لشکر مرد غریب کوچه ها رفتن ازپیچ گذراصلا نمی آید به تو دید، حیدر همسرش را مو پریشان، ناله زد: ای بهار من، خطر اصلا نمی آید به تو رفتی وبا رفتنت زانوبغل کرده علی ماندن ازتوبی خبر اصلا نمی آید به تو" آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)........
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه۹۷░▒▓█▇▆▅▄▃▂ آتش ودود فراگیر به معجر افتاد دیده ام آتش دلگیر به معجر افتاد بعد از آنکه پدر فاطمه از دنیا رفت باز هم غصه و تقدیر به معجرافتاد چکنم ضرب لگدهاش به در محکم بود میخ در مثل نوک تیر به معجر افتاد ناله زدفاطمه یافضه خذینی بین در چشمهای تو کمی دیر به معجر افتاد از میان درودیوار سخن می آمد دیدگان مردکی پیر به معجر افتاد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
❁﷽❁ ▄▅▆▇█▓▒░محسنیه۹۷░▒▓█▇▆▅▄▃▂ ازهمان ضربت پابود تنم درد گرفت ازهمان مشت ولگدها بدنم درد گرفت وسط بسترم وازنفسم خون آید بدن زخم زیر پيرهنم درد گرفت دست بیمارمن ازکار دگر افتاده دست بشکسته ی من مطمئنم درد گرفت سر زده آمده ای دیدن زهرای جوان وقت برخواستنم این بدنم درد گرفت ناتوان گشته ام ودست به ديوار شدم کمرم موقع برخواستنم درد گرفت من محال است سرسفره خجالت نكشم بانگاهم دیده گان حسنم درد گرفت گره ی موي مرا کاش نبینی هرگز دل توبود که با سوختنم درد گرفت روز آخر شده و باتو وصیت دارم دل زهرا زغم بیكفني درد گرفت (مجنون کرمانشاهی)
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه۹۷░▒▓█▇▆▅▄▃▂ وسط کوچه علی جان سپرت افتاده همسرشکسته پهلوبه برت افتاده همه آرامش تو رفت زدستت حیدر بین دیوار دری بال وپرت افتاده بوتراب است که زانو به بغل بگرفته بت شکن خیز زجا چون تبرت افتاده بین آن کوچه فقط فاطمه شدیاور تو در دفاع از توعلی بود برت افتاده کوچه واین همه نامرد خدا رحم کند حضرت شاه نجف تاج سرت افتاده میکشیدند درآن کوچه تنت راحیدر پیش چشمان همه اشک ترت افتاده ✋ ✍آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396 نسل سادات به یک ضربه ی پا.رفت ز دست بین شعله خانه ی شیرخدا .رفت ز دست میخ در بودکه ازتیزی او سینه درید مادری مابینِ در.درشعله ها.رفت ز دست ای دره خانه بیا کمتر تو آزارش بده وسط,آتش ودود عشق خدا.رفت زدست دست گلچین بنشسته به روی لاله ی گل دهنش غرق به خون شدبی هوا.رفت ز دست سره زهراچقدَر دردگرفت زآن ضربه رخ آشفته ی ام النجبا.رفت ز دست شدت ضربه چنان بود سرش خورد به در بر زمین خورد وبدیده همه جا.رفت زدست 📕شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
میخ در مادر مرایادتو می اندازد درداین پیکر مرایادتو می اندازد باغمان پرپر شدو گل ها همه پژمرده اند یاس ونیلوفر مرایادتو می اندازد دیدم آیات ، عزادار غم قرآنند سوره ی کوثر مرایادتو می اندازد دیدم این خانه که جبریل به وحی آمد و رفت جان پیغمبر مرایادتو می اندازد لطف ومهری که خدا داشت به تو بود عیان مهربان این در مرایادتو می اندازد ماه شب های علی رفته ای در لیله ی تار نور چشم تر مرایادتو می اندازد طاقتی نیست بنالیم و بگوییم سخن نوحه خوان مادر مرایادتو می اندازد تاقیامت بخدا ازغم زهرا نالم تا ابد داغ به دل گشته دل واحوالم غلامی (مجنون)_
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه۹۷░▒▓█▇▆▅▄▃▂ مزن مغیره که زهرابرابرم غش کرد مزن مغیره که یاس پیمبرم غش کرد خوشی ندیده دراین روزگار زهرایم به پشت در ،چه غریبانه همسرم غش کرد گره فتاده به کاره گره گشای ما میان شعلهٔ آتش کبوترم غش کرد مزن مغیره نداردکبوترم بالی میان شعله ی آتش مه حرم غش کرد مزن مغیره که افتاده از نفس زهرا نداشت راه فراری و دربرم غش کرد دودستهای مرا بین کوچه هابستند چو دید بین طنابم برابرم غش کرد فضای دور و بر ما چهل نفربودند کنارمن وسط کوچه دلبرم غش کرد زضرب تیزی مسمار بی حیا ،افتاد کناره خانه ی آتش زده برم غش کرد آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه۹۷░▒▓█▇▆▅▄▃ افتاده درکوچه سرش بس کن مغیره دیگرنزن بال وپرش بس کن مغیره نامرد دست مرتضی رابسته بودی دیگرمزن برهمسرش بس کن مغیره مُهرکبودتازیان بر روی زهراست دیگرمزن بر پیکرش بس کن مغیره خون گشته جاری دیگراز پهلوی زهرا کردی چرا یاد آورش بس کن مغیره روزی صدوده بار جان دادم به کوچه شد مشق بین دفترش بس کن مغیره یاسم میان کوچه ها شدِ ارغوانی دیگرمبر ملعون پرش بس کن مغیره پیش دوچشمم همسرم رامیزدی تو شداین کلام آخرش بس کن مغیره -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
▄▅▆▇█▓▒░محسنیه۹۷░▒▓█▇▆▅▄▃▂ آتش ودود فراگیر به معجر افتاد دیده ام آتش دلگیر به معجر افتاد بعد از آنکه پدر فاطمه از دنیا رفت باز هم غصه و تقدیر به معجرافتاد چکنم ضرب لگدهاش به در محکم بود میخ در مثل نوک تیر به معجر افتاد ناله زدفاطمه یافضه خذینی بین در چشمهای تو کمی دیر به معجر افتاد از میان درودیوار سخن می آمد دیدگان مردکی پیر به معجر افتاد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)