eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
615 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی(علیه السلام) ۱ادب در کلام ۲تقدم برسلام ۳راستی درگفتار ۴پرهیز از خشم ۵تأمل درجواب ۶مصاحبت بانیکان ۷اکرام به مهمان ۸شفقت بامردم ۹احترام به والدین ۱۰توکل در أمور ۱۱ایثاربرمساکین ۱۲دسجوئی ازغریبان ۱۳امدادبرمظلوم ۱۴جوانمردی بامغلوب ۱۵عیادت مریض ۱۶کناره جوئی ازبخل ۱۷پایداری درحوادث ۱۸عطادرمقام ۱۹اصرار درطاعت ۲۰سرعت درخیر ۲۱شکربرنعمت ۲۲خدمت به خلق ۲۳تفکردرأمور ۲۴وفای به عهد ۲۵نظافت درپوشش ۲۶خوشروئی باعیال ۲۷اندازه در معاش ۲۸قصوردرشهوت ۲۹دادرسی درقضا ۳۰عفو باقدرت ۳۱اجتناب ازغیبت ۳۲سعی دراخلاص ۳۳ملایمت باجهال ۳۴مخالفت بانفس ۳۵تعطیل درانتقام ۳۶نوازش برایتام ۳۷استقامت در کار ۳۸نصرت برجهاد ۳۹صبر درمصائب ۴۰دوری از کبر کانال مجنون کرمانشاهی @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔶 قضاوتهای امام مجتبی علیه‌السلام| قضاوتی بی‌نظیر: 👈🏼👈🏼 مردي را در خرابه‌اي ديدند كه كاردی خون آلود در دست داشت، و در همان نزديكي نيز كشته‌اي بود كه در خون خود مي‌غلتيد، مرد را دستگير كرده و نزد حضرت اميرالمومنین عليه‌السلام بردند. آن حضرت به متهم فرمود: چه مي‌گويي؟ متهم گفت: من آن مرد را كشته‌ام، علي عليه‌السلام طبق اقرارش دستور داد از او قصاص بگيرند. 🍃 ناگهان مردي شتابزده نزد آن حضرت آمده و گفت: من آن شخص را كشته‌ام. اميرالمومنين به مرد اول فرمود: چطور شد بر عليه خودت اقرار كردي؟ متهم: زيرا توانايي انكار نداشتم، بدان جهت كه افرادي مرا در خرابه‌اي با كاردي خون آلود بر بالين كشته‌اي ديده بودند، و بيم آن داشتم كه اگر اقرار نكنم مرا بزنند. 🍃 حقيقت مطلب اين است كه من در نزديكي آن خرابه گوسفندي را ذبح كرده، پس در حالي كه كارد خون آلودي در دست داشتم به منظور قضاي حاجت داخل در خرابه شدم ناگهان كشته‌اي را ديدم كه در خون خود مي‌غلتيد، بالين او رفته حيرت زده به او نگاه مي‌كردم كه ناگهان اين گروه وارد خرابه شده مرا به آن حال ديده دستگيرم نمودند. 🍃 اميرالمومنين عليه‌السلام به حاضران فرمود: اينها را به نزد فرزندم حسن ببريد و از او حكم مسأله را بپرسيد. حضرت امام حسن عليه‌السلام در پاسخ آنان فرمود: به اميرالمومنين بگوييد اگر اين مرد مسلماني را كشته، ولي جان ديگري را از مرگ نجات داده است، و خداوند مي‌فرمايد: و من احياها فكانما احيا الناس جميعا؛ هر كس جاني را احيا كند مثل اين است كه همه مردم را احيا كرده است. 🍃 هر دو آزاد مي‌شوند. و خون‌بهاي مقتول از بيت‌المال پرداخت مي‌گردد. 📚 منابع: ۱. فروع كافي، ج۷، ص۲۸۹ ۲. تهذيب، ج۱۰، ص۱۷۳، ح۱۹ 🔆 @majnon1396
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم آیت‌الله می‌نویسد: در یکی از سنین، گرفته حال بودم؛ شبی درحیاط منزل خوابیده بودم، در عالم رؤیا، کسی بمن گفت: «برو به مشهد، خرجت با آقاست» ودر عالم خواب، معلوم بود که مقصود، امام زمان (علیه‌السلام) است نه حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام). 🍃تابستان به مشهد رفتم وحدود دوماه ونیم درآنجا ماندم. گاهی پولم تمام می‌شد وهمان روز، یک اسکناس در دالان مسجد گوهرشاد پیدا می کردم که می‌فهمیدم برای من است! تا اینکه نزدیک به برگشتن از مشهد، پول نداشتم. یک ششم کتاب «وسائل الشیعة» را که به خطّ خود مؤلف وبسیار نفیس وقدیمی وازمرحوم آیت‌الله سیدمحمدحجت (قدس سره) - استاد وپدر زوجه‌ام - به ارث به همسرم رسیده بود، این کتاب را باخود بمشهد آورده بودم که به آستانه مقدسه بفروشم. 🍃درصدد فروش برآمدم وبه هزار وپانصد تومان فروختم وبهایش را که از آن زوجه‌ام بود ومن اختیار استقراض از آن داشتم، بلیط قطار گرفتم. نزدیک به موقع حرکت برای وداع به‌حرم مقدس شرفیاب شدم وسپس از آنجا مراجعت کردم که از این پول، دین خود را به پسر عمویم آقای «حاج حسینعلی دادگر» بپردازم. منزل آن مرحوم، منزل مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج (قدّس سرّه) بود، ومن قصد رفتن به آنجا را نداشتم. 🍃دربین راه بطور شوخی باخود حدیث نفس می‌کردم وشاید هم زمزمه می‌کردم که نفهمیدم خرج ما با آقا چطور شد؟ من الآن کم پول شدم واز پول خانم دارم استفاده می کنم که بعدا بپردازم، این است معنی خرج دادن؟! بدون هیچ گونه ارتباطی بین این خیال ورفتن به منزل آقای میلانی، یک بار به نظرم رسید که به بیرونی حضرت آیت الله آقای میلانی (قدّس سرّه) سری بزنم، به این منظور که آقای «سیدمحمّد حسن جزائری» فرزند بزرگ آقای حاج «سیدصدرالدین جزائری» را ببینم، (چون من آقای حاج سید صدر الدین را خیلی دوست داشتم وواقعا دوست داشتنی بود، پسر ایشان هم به من خیلی محبت داشت...) سیدمحمدحسن جزایری بواسطه تصادفی که با ماشین کرده بود، کسالت سختی پیدا کرده بود ودوران نقاهت خود را در مشهد، در منزل مرحوم آقای میلانی (قدّس سرّه) می‌گذارند. چون آنجا منزل خاله اش بود واز جهتی منزل همشیره‌اش هم بود. با خود گفتم: بروم احوالی از این سید محترم بپرسم وخبر سلامتی وخوبی‌اش را برای والد محترمش ببرم. 🍃لحظه‌ای رفتم در بیرونی مرحوم آقای میلانی وحتّی ننشستم. سیدجزائری خیلی محبت کرد وپس از آن، آقای سیدمحمّدعلی، فرزند آقای میلانی وداماد آقای جزائری را دیدم وگفتم: من هیچ کاری ندارم، فقط آمدم تا احوال آقا سیدمحمّدحسن را بپرسم وبرگردم تا خبر سلامتی‌اش را به تهران ببرم. این سادات کرام ما را رها نکردند، گفتند: آقا الآن می‌خواهند بیایند. گفتم: من نمی‌خواهم زحمت به ایشان بدهم، سلام مرا به ایشان برسانید، چون من باید به طرف ایستگاه بروم. خداحافظی کردم که بروم. از پله‌ها پایین آمدم، دیدم که از آن طرف آقا تشریف آوردند ودر وسط حیاط با معظم له روبرو شدیم، مصافحه وخداحافظی کردیم! چون من عجله داشتم که بروم وقرض‌های «دادگر» را بدهم وبعد به طرف راه آهن بروم، امّا این دو سید بزرگوار - پسرخاله‌ها - ما را رها نکردند وگفتند: ما هم با شما تا راه آهن می‌آییم. من به تنهایی رفتم واداء دین کردم ولی وقتی به راه آهن رسیدم، دیدم آنها هم به ایستگاه آمده‌اند؛ خیلی شرمنده شدم واظهار تشکر کردم (چون من اصولا وطبعا تشریفاتی نیستم.) با آنها خداحافظی کردم ورفتم در کوپه مربوط به خود نشستم وقطار نزدیک حرکت کردن بود. ناگاه آقای سیدمحمّدعلی، پاکتی در دست من گذاشت وابدا منتظر عکس العمل نشد! وشاید یک دقیقه کمتر به حرکت قطار مانده بود، فرصت تعارف هم به من نداد ورفت. پس از حرکت، در پاکت را باز کردم، دیدم محتوی چند عدد اسکناس است که الآن درست یادم نیست چه مقدار بوده است. مهم این است که مرحوم آقای میلانی مضمون بکری در آن نوشته بودند: «این وجه از طرف من یا مال من نیست که از کمی آن معذرت بخواهم، این سهم مبارک امام (علیه السلام) یا از طرف آن بزرگوار است»! 🍃تا بحال نشده است که کسی در دادن وجه، هرچه قدر که باشد، چنین از من عذرخواهی بکند. آن وجه هرچه بود به اندازه مبلغی بود که با اداء دین پول کتاب همسرم، به مقدار رسیدنم به منزل بود. فراموش نمی‌کنم پنج قران آن زیاد آمد که آن هم مقتضی بود به درشکه چی‌ها بدهم وسواره به منزل بروم. لکن من پیاده رفتم وآن پنج قران هم زیاد آمد. صدای هاتف در خواب که گفته بود: «خرج سفرت با امام زمان (علیه السلام) می‌باشد» مطابق با واقع بود؛ بدون اینکه علل واسباب آن را خودم فراهم کنم. 📚منابع: ۱. شیفتگان حضرت مهدی، ج٣،ص١١۴ ۲. یادداشتهای مخطوط آیت‌الله حائری،ص۵٢ ۳. عنایات حضرت مهدی موعود (عج)،ص١٠٧ @majnon1396
🍃 به وسيله حسن علیه‌السلام احسان مى‌شويد.. 👈🏼‌ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: بِي أُنْذِرْتُمْ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ اهْتَدَيْتُمْ بِالْحَسَنِ أُعْطِيتُمُ‏ الْإِحْسَانَ بِالْحُسَيْنِ تَسْعَدُونَ وَ بِهِ تَشْقَوْنَ‏ به وسيله من انذار داده شديد. به وسيله على علیه‌السلام هدايت مى‌شوید. به وسيله حسن علیه‌السلام احسان مى‌شويد. به وسيله حسين علیه‌السلام خوشبخت مى‌گرديد و بدون او بدبخت می‌شوید. 📚 بحارالأنوار، ج۳۵ ص۴۰۴ 🔆 کانال @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 از این جا باید فهمید، چه خبر است؟ 👈🏼 آیت الله وحید خراسانی(حفظه الله) : کسی که ۱۲۴ هزار پیغمبر،آرزوی زیارت او را دارد یعنی سیدالشهدا علیه السلام ،خودش هر شب جمعه کارش این بودکه برود به زیارت قبر امام حسن(علیه السلام). از این جا باید فهمید، چه خبر است؟ سید الشهداء جزء برنامه­اش این بود،تا در مدینه بود، هر شب جمعه به زیارت امام حسن مجتبی می­رفت. ➖ کسی که ۱۲۴ هزار پیغمبر، در حسرت زیارت اوهستند باز خود او، زائر امام حسن است. این است که کسانی که توفیق خدمت، به حضرت مجتبی را پیدا کردند باید قدر این نعمت را بدانند. 📥 مشاهده کلیپ تصویری این سخنرانی 🔆@majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا