eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍂 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج آرمین غلامی اجرا شده شب21 زمضان 🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• " لَمّا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ و أظلَمَ اللَّيلُ وهِيَ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ مِنَ الكائِنَةِ جَمَعَ أبي أولادَهُ و أهلَ بَيتِهِ ووَدَّعَهُم "مثل امشب،شب بیست و یکم،وقتی هوا تاریک شد،امام حسن میگه:بابام همه بچه هاشو جمع کرد،دونه دونه صداشون کرد،باهاشون خداحافظی کرد،براش طعام آوردیم،ولی چیزی نخورد،به دو لب امیرالمؤمنین خیره شدیم،یه وقت این پیشانیِ نورانی شروع کرد به عرق کردن،آقا با دست خودش عرق هارو پاک کرد..گفتم:باباجونم! چرا پریشونی؟فرمود:از رسول اکرم شنیدم،یکی از نشونه های مرگ،عرق کردنِ پیشانیِ...امام حسن عرضه داشت،بابا! این چه حرفیِ؟چرا حرف رفتن میزنید؟ مولا فرمود: "يا بُنَيَّ إنّي رَأَيتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَنامي قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَيلَةٍ" پسرم! یک شب قبل از این اتفاق پیغمبر رو در خواب دیدم" فَشَكَوتُ إلَيهِ ما أنَا فيهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الامَّةِ "از اینکه این جماعت که خون به جگرم کردند شکایت کردم.پسرم! پیغمبر فرمود:اینهارو نفرین کن" فَقالَ لي: ادعُ عَلَيهِم، فَقُلتُ: اللّهُمَّ أبدِلهُم بي شَرّاً مِنّي و أبدِلني بِهِم خَيراً مِنهُم" گفتم:خدایا! بدتر از من رو بر اینها مسلط کن،من رو به بهتر از اینها برسان...بعد اینجا پیغمبر فرمود: "قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ" علی دعات مستجاب شد... "سَيَنقُلُكَ إلَينا بَعدَ ثَلاثٍ" پیغمبر فرمود: سه روز دیگه به ما ملحق میشی..." وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ" حسنم! سه روز گذشته،دیگه چیزی نمونده،دیگه دارم میرم کنار پیغمبر،کنار فاطمه،راحت میشم از این مردم...محمد حنفیه میگه: مولا اینجا یه نگاهی کرد به حسن و حسین فرود:" يا أبا مُحَمَّدٍ ويا أبا عَبدِ اللّهِ كَأَنّي بِكُما وقَد خَرَجَت عَلَيكُما مِن بَعدي الفِتَنُ مِن ههُنا، فَاصبِرا حَتّى يَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ" حسنم!حسینم! انگار شمارو می بینم؛بعد از من بلاها بر سر شما میاد،ولی صبر کنید،خدا احکم الحاکمینِ...اینجا به امام حسن و حسین نگاه کرد...اما یه وقت روش رو کرد سمت یک نفر...روش رو کرد سمت امام حسین،فرمود:" يا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهيدُ هذِهِ الامَّةِ" حسین تو شهید این امت هستی...{زبان حالِ: حسینم این مردمی که بیرون دارن برا من گریه می کنند،تو رو میکشن،همین بچه هایی که هر شب براشون نون و خرما بردم،همین هایی که با ظرف شیر اومدم پشت در خونه،بزرگ میشن..میان کربلا... خوبی هام رو جبران میکنن...} " فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ" حسینم! بر بلا و مصیبت صبر کن،خیلی سختِ ولی صبر کن،خیلی داغ می بینی ولی صبر کن...زینب تا این حرف هارو شنید دلش لرزید...* (مجنون) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
🍪او كسى بود كه مالکِ گنج‏‌هاى قيصر (كسرى) و خزائن بلاد و كشورها بود، ولى افطارش به نان جو و نمک بود.¹ 🌴 با دست خود درختان خرماى قومى از يهود را آبيارى مى‌‏كرد و اجرت و مزد آن را صدقه مى‌‏داد و بر شكم خود سنگ مى‌‏بست.² 💰 او كسى است كه چهار درهم به دست آورد؛ پس يک درهم را شبانه انفاق كرد، ديگرى را روزانه، يكى را مخفيانه و ديگرى را آشكار؛ پس در شأن او نازل شد: ﴿الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرّا وَعَلاَنِيَةً.³﴾ 📌 ۱. بحار الأنوار، ج۴۲، ص۲۷۲. ۲. بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۴۴. ۳. آنان كه اموال خود را در شب و روز ، پنهان وآشكار انفاق مى‏‌نمايند. (سوره بقره، آیه ۲۷۴) 📚 برگرفته از کتاب اول مظلوم روزگار، آیت الله وحید خراسانی
🍁🍂 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج آرمین غلامی اجرا شده شب21 رمضان •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین،ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم،خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه....{امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}.... امام حسن فرمود:مردم! "یقول لکم أمیر المؤمنین انصرفوا إلى منازلکم فانصرفوا رحمکم الله"امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟ اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم "و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد منم گریه می کردم،داد می زدم "و خرج الإمام المجتبى علیه السلام ثانیةً"دوباره امام حسن اومد بیرون،فرمود: "یا أصبغ أ ما سمعت قولي عن قول أمیر المؤمنین" مگه نشنیدی حرف امیرالمؤمنین رو؟مگه نگفت: همه بروید؟... {یه حرف بزنم:این خانواده عادتشونِ ،میگن: بروید...نمونید،حسینش هم همه روز عاشورا گفت بروید،اینها فقط منو میخوان...} "قال أصبغ: بلى و لکني رأیت حاله"....اصبغ میگه: می دونم ولی حال و روز مولام رو که می بینم نمیتونم بروم... "فأحببت أن أراه مرة أخرى" دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش...اصبغ میگه من التماس کردم،امام حسن برگشت داخل،چیزی نگذشت دوبارهآمد بیرون،فرمود: داخل شو...میگه داخل منزل شدم، "فدخلت فإذا أنا بأمیر المؤمنینعلیه السلاممعصب بعصابة صفراء" دیدم آقام بستر نشین شده، دیدم یه دستمال زردی به سرش بسته، "و قد علا صفرة وجهه على تلک العصابة" میگه: نفهمیدم صورتش زردتر شده یا اون دستمال زردترِ" فإذا هو یقلع فخذا و یضع أخرى من شدة الضربة و کثرة السَم" میگه از شدت درد، از شدت زیادیِ سَم،دیدم امیرالمؤمنین هی پاهاشو رو زمین میکشه... میخوام روضه امیرالمؤمنین بخونم،ولی برا امام حسین در روایت داره" وَالحسین یَجُودُ بِنَفْسِهِ" یعنی:از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین..او صدا می زد:حسین! دست و پا می زد حسین... میگه دیدم آقام هی پاهاش رو روی زمین میکشه" فأکببت علیه"خودم رو روی مولام انداختم،" فقبلته و بکیت" صورت مولا رو بوسیدم و های های گریه کردم...مولا فرمود:اصبغ! گریه نکن من دارم به بهش میرسم...گفتم آقا جان!من میدونم شما دارید می روید بهشت،ولی من برای درد از دست دادن شما و دوری شما گریه میکنم،چه جوری دوریِ شمارو تحمل کنم؟... آره... دوری از علی خیلی سخته،این تازه حال اصبغ بود...زینب باید چیکار بکنه،اُم الکلثوم،حال حسن و حال حسین و عباسش رو... (مجنون) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
☘🌹متن كامل مراسم قرآن به سر گذاشتن در شب قدر_ شب بيست و سوم _ حاج آرمین غلامی_ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ " الهی: بالْحُسَیْنِ..... صلوات الله علیه" *يه قبيله ي بيابان نشين اومدن ديدن بدنا روي زمين ِ.يه چيزي ميگم:تا آخر عمرت تو ذهنت باشه، بين اين بدنها ديدن،يه بدن خورد،كوچلوي شير خواره، بي سر زير ِ آفتاب، بدن اونم دفن نكردن،شب ها حيوونا مي اومدن كنار بدنشون،گرگ كنار آهو ناله مي زد،شير كنار غزال گريه مي كرد، پرنده ها ناله مي زدن،اينها بدن كيه اند؟يه وقت ديدن يكي از دور آمد،فرمود: بريد كنار اين بدنها رو من مي شناسم، همه ي بدن ها رو دفن كرد،اين زهير ِ، اين حبيب ِ ، اين پسر عموم ِ، اين داداشم ِ، اما فرمود: داريد يه قطعه حصير بياريد؟ بدن رو ما بين حصير قرار داد، بين خاك گذاشت، بدن شير خواره رو روي سينه اش گذاشت، گفت: بابا رسم ِ، صورت ميت رو روي خاك مي گذارن، اما تو سر در بدن نداري، لب گذاشت به لب هاي بريده.تمام شد، گفت:بريم يه بدن ديگه مونده دفنش كنيم. كيه؟كنار علقمه. آقا اين بدن كيه،دستم نداره؟ فرمود: بدن عمو جانم عباس ِ* "الهی:بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ........زین العابدین صلوات الله علیه" *همه دردامون دوا فرما، لذت مناجات رو به ما بچشان "الهی:بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.......صلوات الله علیه". *قرض همه مون ادا فرما* "الهی:بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد.......جعفر بن محمد ٍ صادق.صلوات الله علیه." *مارو عالم به وظايف مون قرار بده* " الهی،بمُوسَى بْنِ جَعْفَر.......صلوات الله علیه ". *داري باب الحوائج رو صدا مي زني....، رهبر عزيزمون حفظ فرما* "الهی:بعَلِیِّ بْنِ مُوسى....بعلی بن موسی الرضا صلوات الله علیه" *هر كي دلش مشهد ِ....،شب اول قبر آقامون به داد ما برسان* "الهی: بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.....بمحمد بن علی ٍ الجواد صلوات الله علیه " *اي خدا مشكل بيكاري جوونامون حل فرما، مادرا غصه بچه هاشون رو خيلي مي خورن، دلواپسي مادرا رو بر طرف فرما،پدر و مادرامون ببخش و بيامرز،ما رو عاق فاطمه و عاق والدين از دنيا مبر* "الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد.......بعلی بن محمد ٍ الهادی صلوات الله علیه." *مرضا،مريضاي منظور،طفل مريض، مرضاي قلبي و اخلاقي مون و عادتي مون، هر كسي مريضي داره سفارش كرده، هر كي اومده اينجا همه بهشون التماس دعا گفتن، يه عده روي تختاي بيمارستانا هستن، دكتر جواب كرده ها،سرطاني ها، همشون رو به آبروي امام هادي شفا مرحمت فرما* "الهی: بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ...... صلوات الله علیه" *اي خدا شر آمريكا و اسرائيل و دار و دسته اش،همه پيروانش،دوستانشون، به خودشون برگردان،مسلمانان عراق و سوريه و لبنان و يمن رو،نيجريه و مسلمانان شمال آفريقا، مسلمانان ميانمار كه گير بودايي هاي بي رحم افتادن، همه جاي دنيا هر مظلومي هست از چنگال ظالمين نجات عنايت فرما،چشم مارو به جمال آقامون روشن كن، مارو به زيارت آقامون نائل فرما* "الهی: بالْحُجَّةِ...... صلوات الله و سلامه علیه"
بیست و سوم ماه مبارک رمضان از لیالی قدر است که با شهادت حضرت علی (ع) مصادف می‌شود. متن روضه   «بیاید بریم تو کوچه‌های مدینه، یه آقایی رو دارن رو زمین می‌کشن، طناب به گردنش بستن، بریم سر رو دامن این آقا بذاریم... بگیم آقا یا امیرالمومنین یا علی! ما بریدیم...ما ناتوانیم...ما خسته‌ایم...ما از خودمون ناامیدیم... ما دلمون شکسته... یا علی ما دیگه آدم نمی‌شیم... آدم شدن کجا ما کجا؟!! حالا بریم در خونه علی...آقا مگه جوابمونو میده؟! به... شما علی رو نشناختید، علی جواب قاتلای همسرش رو داده جواب ما رو نمی‌ده؟!! مگه ما کاری کردیم؟! به بن‌بست که رسیدی یه دفعه‌ای خودتو... جهنمتو، بهشتتو، همه رو رها کن. السلام‌علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابیطالب ای یعسوب المومنین، پناه مومنین، سرمایه مومنین، بعد آقا بفرمایند: چیه؟ چی میخوای؟ هیچی، فقط خواستم همین جوری صدات بزنم...دارم آتیش می‌گیرم...می‌خوام با آب محبت تو وجودم رو خنک کنم... آرام بگیرم... بعضیا فکر می‌کنند ما شراب نداریم میل کنیم، مست بشیم... همه غم‌های عالم رو کنار بگذاریم... ما هم داریم... ما می‌ریم اون کوچه‌های باریک بنی هاشم سر به دیوار می‌گذاریم، یه ناله مادر مادر می‌زنیم دنیا و عقبی را فراموش می‌کنیم... آرام می‌گیریم...: ما هم داریم... بالاخره این جور نیست که همش ما بسوزیم که... روز قیامت آخر علی میاد دستمونو می‌گیره... آخرشم آقا میاد، یه جمله بگم؟!!قدیما چاقو کشا، قداره بندا، می‌خواستن یه کسی رو بزنند می‌رفتند در خونش در می‌زدند می‌گفتند: بیا سر کوچه بزنیمت... سر بسته می‌خوام بگما ... می‌گفت: نه، حرفی داری بزن، می‌گفت: نه، بیا ... اینجا خانوم بچه‌هات می‌بینن، زشته ... بعد اگر خانومش می‌اومدن، دم در برمی‌گشتن ... می‌گفتن نامردیه آدم با زن طرف نمیشه ... چاقوکشای قدیم اینطوری بودن ... نامرد رفت عده‌ای اراذل و اوباش رو جمع کرد، بهشون پول داد ... گفت: اینا شعور ندارن...؛ اینا رو می‌برم در خونه علی رو آتیش بزنند، گفت: اینا نمی‌فهمند، راحت دستور اجرا می‌کنند، اینا رو آورد در خانه علی رو آتیش زد، همچین که صدای فاطمه از پشت در بلند شد می‌دونید اینجا خونه کیه؟ کجا اومدید؟ اراذل و اوباش برگشتند، به اون نامرد گفتند: برگردیم ... این صدای فاطمه زهراست... ما دیگه حاضر نیستیم از این جلوتر بیایم ... دید نقشش داره به هم می‌ریزه آن چنان لگد به در زد ... همه ناله بزنیم یا زهرا ...   الا لعنة الله علی القوم الظالمین . متن روضه حاج آرمین غلامی(مجنون)
✍اعمال مخصوص شب بیست وسوم ➊✨اول غسـل که تـأکید فراوان شده اسـت يكبار در اوّل شب، يكبار هم در آخر شب ➋✨زیارت سیدالشهدا«ع»از دور یانزدیک که تأکید بسیار زیاد شده است. ➌✨خـوانـدن سـوره عـنکبوت و روم؛ امــام صــادق علیـه السلام فرمـودند: هر كــس این دو سـوره را در شـب بيسـت و سـوم بخواند،به خدا قسم او از اهل بهشت است. ➍✨خـــوانــدن ســـوره دُخـــان ➎✨قـرائت دعـای جـوشـن کبـیر ➏✨خواندن هزار مرتبه سوره قدر «یـا بـه انـدازه تـوان» ➐✨سفـارش بسـیار زیاد بر دعـا برای امام زمـان عجـل الله فرجه و خـواندن دعـای اللهــم کن لولیـک الـحجـت ابن الحسن... ➑✨إحیا وشب زنده داری وقرآن بسر گرفتن ➒✨دو رکـعت نماز ، که در هر رکـعت بعدازحمد،هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه: اَستَغفُرِاللهَ وَاَتوبُ اِلَیهِ ودر روایتی است که ازجای خود برنخیزد تا حقتعالی او و پدر ومادرش را بیـامرزد. التماس دعا
🔹مراسمات شب‌های احیای ماه مبارک رمضان/وشهادت امیرالمومنین حیدر(ع) همراه با سخنرانی قرائت دعای جوشن کبیر: با مداحی: حاج آرمین غلامی مکان: کرمانشاه 📣کانال اعلام جلسات کرمانشاه 🆔 🙏لطفاً در اطلاع رسانی مراسمات سهیم باشید🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی(علیه السلام) ۱ادب در کلام ۲تقدم برسلام ۳راستی درگفتار ۴پرهیز از خشم ۵تأمل درجواب ۶مصاحبت بانیکان ۷اکرام به مهمان ۸شفقت بامردم ۹احترام به والدین ۱۰توکل در أمور ۱۱ایثاربرمساکین ۱۲دسجوئی ازغریبان ۱۳امدادبرمظلوم ۱۴جوانمردی بامغلوب ۱۵عیادت مریض ۱۶کناره جوئی ازبخل ۱۷پایداری درحوادث ۱۸عطادرمقام ۱۹اصرار درطاعت ۲۰سرعت درخیر ۲۱شکربرنعمت ۲۲خدمت به خلق ۲۳تفکردرأمور ۲۴وفای به عهد ۲۵نظافت درپوشش ۲۶خوشروئی باعیال ۲۷اندازه در معاش ۲۸قصوردرشهوت ۲۹دادرسی درقضا ۳۰عفو باقدرت ۳۱اجتناب ازغیبت ۳۲سعی دراخلاص ۳۳ملایمت باجهال ۳۴مخالفت بانفس ۳۵تعطیل درانتقام ۳۶نوازش برایتام ۳۷استقامت در کار ۳۸نصرت برجهاد ۳۹صبر درمصائب ۴۰دوری از کبر کانال مجنون کرمانشاهی @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔶 قضاوتهای امام مجتبی علیه‌السلام| قضاوتی بی‌نظیر: 👈🏼👈🏼 مردي را در خرابه‌اي ديدند كه كاردی خون آلود در دست داشت، و در همان نزديكي نيز كشته‌اي بود كه در خون خود مي‌غلتيد، مرد را دستگير كرده و نزد حضرت اميرالمومنین عليه‌السلام بردند. آن حضرت به متهم فرمود: چه مي‌گويي؟ متهم گفت: من آن مرد را كشته‌ام، علي عليه‌السلام طبق اقرارش دستور داد از او قصاص بگيرند. 🍃 ناگهان مردي شتابزده نزد آن حضرت آمده و گفت: من آن شخص را كشته‌ام. اميرالمومنين به مرد اول فرمود: چطور شد بر عليه خودت اقرار كردي؟ متهم: زيرا توانايي انكار نداشتم، بدان جهت كه افرادي مرا در خرابه‌اي با كاردي خون آلود بر بالين كشته‌اي ديده بودند، و بيم آن داشتم كه اگر اقرار نكنم مرا بزنند. 🍃 حقيقت مطلب اين است كه من در نزديكي آن خرابه گوسفندي را ذبح كرده، پس در حالي كه كارد خون آلودي در دست داشتم به منظور قضاي حاجت داخل در خرابه شدم ناگهان كشته‌اي را ديدم كه در خون خود مي‌غلتيد، بالين او رفته حيرت زده به او نگاه مي‌كردم كه ناگهان اين گروه وارد خرابه شده مرا به آن حال ديده دستگيرم نمودند. 🍃 اميرالمومنين عليه‌السلام به حاضران فرمود: اينها را به نزد فرزندم حسن ببريد و از او حكم مسأله را بپرسيد. حضرت امام حسن عليه‌السلام در پاسخ آنان فرمود: به اميرالمومنين بگوييد اگر اين مرد مسلماني را كشته، ولي جان ديگري را از مرگ نجات داده است، و خداوند مي‌فرمايد: و من احياها فكانما احيا الناس جميعا؛ هر كس جاني را احيا كند مثل اين است كه همه مردم را احيا كرده است. 🍃 هر دو آزاد مي‌شوند. و خون‌بهاي مقتول از بيت‌المال پرداخت مي‌گردد. 📚 منابع: ۱. فروع كافي، ج۷، ص۲۸۹ ۲. تهذيب، ج۱۰، ص۱۷۳، ح۱۹ 🔆 @majnon1396
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم آیت‌الله می‌نویسد: در یکی از سنین، گرفته حال بودم؛ شبی درحیاط منزل خوابیده بودم، در عالم رؤیا، کسی بمن گفت: «برو به مشهد، خرجت با آقاست» ودر عالم خواب، معلوم بود که مقصود، امام زمان (علیه‌السلام) است نه حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام). 🍃تابستان به مشهد رفتم وحدود دوماه ونیم درآنجا ماندم. گاهی پولم تمام می‌شد وهمان روز، یک اسکناس در دالان مسجد گوهرشاد پیدا می کردم که می‌فهمیدم برای من است! تا اینکه نزدیک به برگشتن از مشهد، پول نداشتم. یک ششم کتاب «وسائل الشیعة» را که به خطّ خود مؤلف وبسیار نفیس وقدیمی وازمرحوم آیت‌الله سیدمحمدحجت (قدس سره) - استاد وپدر زوجه‌ام - به ارث به همسرم رسیده بود، این کتاب را باخود بمشهد آورده بودم که به آستانه مقدسه بفروشم. 🍃درصدد فروش برآمدم وبه هزار وپانصد تومان فروختم وبهایش را که از آن زوجه‌ام بود ومن اختیار استقراض از آن داشتم، بلیط قطار گرفتم. نزدیک به موقع حرکت برای وداع به‌حرم مقدس شرفیاب شدم وسپس از آنجا مراجعت کردم که از این پول، دین خود را به پسر عمویم آقای «حاج حسینعلی دادگر» بپردازم. منزل آن مرحوم، منزل مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج (قدّس سرّه) بود، ومن قصد رفتن به آنجا را نداشتم. 🍃دربین راه بطور شوخی باخود حدیث نفس می‌کردم وشاید هم زمزمه می‌کردم که نفهمیدم خرج ما با آقا چطور شد؟ من الآن کم پول شدم واز پول خانم دارم استفاده می کنم که بعدا بپردازم، این است معنی خرج دادن؟! بدون هیچ گونه ارتباطی بین این خیال ورفتن به منزل آقای میلانی، یک بار به نظرم رسید که به بیرونی حضرت آیت الله آقای میلانی (قدّس سرّه) سری بزنم، به این منظور که آقای «سیدمحمّد حسن جزائری» فرزند بزرگ آقای حاج «سیدصدرالدین جزائری» را ببینم، (چون من آقای حاج سید صدر الدین را خیلی دوست داشتم وواقعا دوست داشتنی بود، پسر ایشان هم به من خیلی محبت داشت...) سیدمحمدحسن جزایری بواسطه تصادفی که با ماشین کرده بود، کسالت سختی پیدا کرده بود ودوران نقاهت خود را در مشهد، در منزل مرحوم آقای میلانی (قدّس سرّه) می‌گذارند. چون آنجا منزل خاله اش بود واز جهتی منزل همشیره‌اش هم بود. با خود گفتم: بروم احوالی از این سید محترم بپرسم وخبر سلامتی وخوبی‌اش را برای والد محترمش ببرم. 🍃لحظه‌ای رفتم در بیرونی مرحوم آقای میلانی وحتّی ننشستم. سیدجزائری خیلی محبت کرد وپس از آن، آقای سیدمحمّدعلی، فرزند آقای میلانی وداماد آقای جزائری را دیدم وگفتم: من هیچ کاری ندارم، فقط آمدم تا احوال آقا سیدمحمّدحسن را بپرسم وبرگردم تا خبر سلامتی‌اش را به تهران ببرم. این سادات کرام ما را رها نکردند، گفتند: آقا الآن می‌خواهند بیایند. گفتم: من نمی‌خواهم زحمت به ایشان بدهم، سلام مرا به ایشان برسانید، چون من باید به طرف ایستگاه بروم. خداحافظی کردم که بروم. از پله‌ها پایین آمدم، دیدم که از آن طرف آقا تشریف آوردند ودر وسط حیاط با معظم له روبرو شدیم، مصافحه وخداحافظی کردیم! چون من عجله داشتم که بروم وقرض‌های «دادگر» را بدهم وبعد به طرف راه آهن بروم، امّا این دو سید بزرگوار - پسرخاله‌ها - ما را رها نکردند وگفتند: ما هم با شما تا راه آهن می‌آییم. من به تنهایی رفتم واداء دین کردم ولی وقتی به راه آهن رسیدم، دیدم آنها هم به ایستگاه آمده‌اند؛ خیلی شرمنده شدم واظهار تشکر کردم (چون من اصولا وطبعا تشریفاتی نیستم.) با آنها خداحافظی کردم ورفتم در کوپه مربوط به خود نشستم وقطار نزدیک حرکت کردن بود. ناگاه آقای سیدمحمّدعلی، پاکتی در دست من گذاشت وابدا منتظر عکس العمل نشد! وشاید یک دقیقه کمتر به حرکت قطار مانده بود، فرصت تعارف هم به من نداد ورفت. پس از حرکت، در پاکت را باز کردم، دیدم محتوی چند عدد اسکناس است که الآن درست یادم نیست چه مقدار بوده است. مهم این است که مرحوم آقای میلانی مضمون بکری در آن نوشته بودند: «این وجه از طرف من یا مال من نیست که از کمی آن معذرت بخواهم، این سهم مبارک امام (علیه السلام) یا از طرف آن بزرگوار است»! 🍃تا بحال نشده است که کسی در دادن وجه، هرچه قدر که باشد، چنین از من عذرخواهی بکند. آن وجه هرچه بود به اندازه مبلغی بود که با اداء دین پول کتاب همسرم، به مقدار رسیدنم به منزل بود. فراموش نمی‌کنم پنج قران آن زیاد آمد که آن هم مقتضی بود به درشکه چی‌ها بدهم وسواره به منزل بروم. لکن من پیاده رفتم وآن پنج قران هم زیاد آمد. صدای هاتف در خواب که گفته بود: «خرج سفرت با امام زمان (علیه السلام) می‌باشد» مطابق با واقع بود؛ بدون اینکه علل واسباب آن را خودم فراهم کنم. 📚منابع: ۱. شیفتگان حضرت مهدی، ج٣،ص١١۴ ۲. یادداشتهای مخطوط آیت‌الله حائری،ص۵٢ ۳. عنایات حضرت مهدی موعود (عج)،ص١٠٧ @majnon1396
🍃 به وسيله حسن علیه‌السلام احسان مى‌شويد.. 👈🏼‌ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: بِي أُنْذِرْتُمْ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ اهْتَدَيْتُمْ بِالْحَسَنِ أُعْطِيتُمُ‏ الْإِحْسَانَ بِالْحُسَيْنِ تَسْعَدُونَ وَ بِهِ تَشْقَوْنَ‏ به وسيله من انذار داده شديد. به وسيله على علیه‌السلام هدايت مى‌شوید. به وسيله حسن علیه‌السلام احسان مى‌شويد. به وسيله حسين علیه‌السلام خوشبخت مى‌گرديد و بدون او بدبخت می‌شوید. 📚 بحارالأنوار، ج۳۵ ص۴۰۴ 🔆 کانال @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 از این جا باید فهمید، چه خبر است؟ 👈🏼 آیت الله وحید خراسانی(حفظه الله) : کسی که ۱۲۴ هزار پیغمبر،آرزوی زیارت او را دارد یعنی سیدالشهدا علیه السلام ،خودش هر شب جمعه کارش این بودکه برود به زیارت قبر امام حسن(علیه السلام). از این جا باید فهمید، چه خبر است؟ سید الشهداء جزء برنامه­اش این بود،تا در مدینه بود، هر شب جمعه به زیارت امام حسن مجتبی می­رفت. ➖ کسی که ۱۲۴ هزار پیغمبر، در حسرت زیارت اوهستند باز خود او، زائر امام حسن است. این است که کسانی که توفیق خدمت، به حضرت مجتبی را پیدا کردند باید قدر این نعمت را بدانند. 📥 مشاهده کلیپ تصویری این سخنرانی 🔆@majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابن عساکر دمشقی از علمای اهل تسنن نقل کرده است: انصار همواره می‌گفتند: إنّا كُنّا لَنَعرِفُ الرَّجُلَ إلَى غَيرِ أبيهِ بِبُغضهِ لِعَليِّ بنِ أَبي طالِب. ما جماعت انصار، هرگاه بخواهیم حلال زادگی شخصی (اولادمان) را بسنجیم، او را به حبّ و بغض نسبت به علی بن أبی طالب علیه‌السلام امتحان می‌کنیم. 📜تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲،ص ۲۸٧ 🔆@majnon1396
ابو حنیفه خدمت امام صادق علیه‌السلام رسید و مسائلى را پرسید از جمله سؤال‌هایش این بود که گفت: فدایت شوم امر به معروف چیست؟ حضرت فرمودند: «الْمَعْرُوفُ یَا أَبَا حَنِیفَةَ! الْمَعْرُوفُ فِی أَهْلِ السَّمَاء،ِ الْمَعْرُوفُ فِی أَهْلِ الْأَرْضِ وَ ذَلِکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ» «ای ابوحنیفه! معروف چیزى است که معروف در آسمان باشد و معروف در زمین و آن امیرالمومنین على بن ابى طالب علیه‌السلام است» پرسید: فدایت شوم پس منکر چیست؟! حضرت فرمودند: «اللَّذَانِ ظَلَمَاهُ حَقَّهُ وَ ابْتَزَّاهُ أَمْرَهُ وَ حَمَلَا النَّاسَ عَلَی کَتِفِهِ» «آن دو نفرى که به او ستم روا داشتند و مقامش را غصب نمودند و مردم را علیه او شوریدند» 📜 بحارالانوار ج ۱۰ ص ۲۰۸ 🔆@majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ دعایی بسیار زیبا با محوریت خونخواهی سیدالشهدا علیه‌السلام به دست امام زمان علیه‌السلام... در یکی از فرازهای زیارت نامه‌ای که ابوحمزه ثمالی آن را از امام صادق عليه‌السلام نقل می‌کند، آمده است: اللّٰهُمَّ رَبَّ الحُسَینِ، اشْفِ صَدرَ الحُسَینِ. اللّٰهُمَّ رَبَّ الحُسَینِ، اطْلُبْ بِدَمِ الحُسَینِ. اللّٰهُمَّ رَبَّ الحُسَینِ، انْتَقِمْ مِمَّنْ رَضِیَ بِقَتلِ الحُسَینِ. اللّٰهُمَّ رَبَّ الحُسَینِ، انْتَقِمْ مِمَّنْ خالَفَ الحُسَینَ. اللّٰهُمَّ رَبَّ الحُسَینِ، انْتَقِمْ مِمَّنْ فَرِحَ بِقَتلِ الحُسَینِ. ▪️خداوندا ! ای پروردگار حسین، بر سینه حسین مرهم گذار... خداوند! ا ای پروردگار حسین، به خونخواهی حسین برخیز... خداوندا ! ای پروردگار حسین، از کسانی که به قتل حسین راضی گشتند، انتقام بگیر... خداوندا ! ای پروردگار حسین، از کسانی که به مخالفت با حسین برخاستند، انتقام بگیر... خداوندا ! ای پروردگار حسین، از هر که از کشته شدن حسین، شادی کرد ، انتقام بگیر... 📚 بحارالانوار ج ٩٨ص١٩٠ ✍ و چه‌زیباست‌جای‌ِدنیای‌ِمان از خدا «انتقام» را طلبیم... @maghaatel
♦️اگر که جبریل مَلَک ، پَر بکشد در آسمان حَک‌شده«یاحسین»و«یاحسن»به‌بال‌و‌پَر‌او... در نَقلی آمده است: روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از جبرئیل مَلک سوال کردند: بِمَ تَقطَعُ سُبُلَ السَّماءَ؟ 🔹به چه وسیله‌ای راه‌های آسمان را طی می‌کنی؟ جبرئیل عرضه داشت: تَحتَ جِناحِی تَعویذٌ مَکتوبٌ عَلَی اَحَدِهِما الحَسَنُ وَ علَی الآخَر الحُسینُ و بِهٰذَینِ الإِسمَین أَتَقَوّیٰ. 🔹در زیر بال من، دو تعویذ است؛ در یکی نوشته «حسن» و در دیگری نوشته «حسین»؛ و به وسیله این دو اسم مبارک است که قوّت و قدرت پرواز می‌گیرم. 📚مفتاح البکاء،نسخه‌خطی 📚کتاب‌ملائکه،سبزواری ص۸۳ 🔆@majnon1396