eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعارشهادت حضرت عبدالعظیم حسنی(ره).. _______________________ شهر ری ای قبله گاه عاشقان شهر ری ای جلوه گاه عارفان شهر ری ای منزل عشاق دین میدهی بوی امیرالمومنین ایکه باشد درتو دلداری رحیم مرقده آن حضرت عبدالعظیم شهر ری ای همدم و دمسازعشق شهر ری ای خانه زادهرازعشق شهر ری ای مدفن آیات نور شهر ری ای پاسبانت جمع حور شهر ری ای مدفن عبدالعظیم دست ماو دامنت یاذوالکریم شهر ری ای گلشن قدوسیان خاک کویت قطعه ی باغ جنان شعر,,آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) /_____________________________ کانال اشعار های مذهبی اهل بیت(ع) @majnon1396 اشعار ایینی اشعار حماسی شعرو سبک
@majnon1396 سجده بر آستان همایت سعادت است آقاگدایی ِ حرمت بس لیاقت است صحن تو گوشه ای زبهشت خدابود هرکس گداشودبه درت با لیاقت است یا سیّدالکریم هوای تو کرده ام بخشش به گوشه گوشه صحن تو عادت است دراین عزابرای ارادت رسیده ام زهرای مرضیه به تو گرم زیارت است لطف وکرم همیشه وزد از رواق تو این صحن و بارگاه تولطف ولایت است تفسیر نام توهمه شب کرده ام به دل قران بخوان که موقع بزم قرائت است سرها به روی نی هدف سنگ شامیان این قافله مسافر بزم جسارت است ناموس حق به کنج خرابه چه میکند مجنون به لب نوای حسین تا قیامت است -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم..: امامزاده ابراهیم باغ رضوان برجمیع خاکیان این بارگاست جلوهٔ جنت به چشم آسمان این بارگاست کیست ابراهیم، نامش بوده وابن الکرم پاس بخش این امانت را به‌جان این بارگاست ابن موسی باشد ودرصحن اوخیل ملک بقعه ای زیبا چنین عرش‌آستان این بارگاست روز وشب شمع و چراغ آستانش روشن است اختری ازبهر آن افلاکیان این بارگاست ماه اینجا سرفرود آرد به پیش حضرتش در دل هر ذره خورشیدی نهان این بارگاست این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست شاهداین مدعا برآسمان این بارگاست درحریم قدسی او یک نیستان ناله است یک سبد آلاله در آغوش جان این بارگاست گنبدش‌تابد بر آن خورشید سوزان روزها بر پر و بال ملائک سایبان این بارگاست میشود جاری گلاب گریهٔ اهل نظر بی‌نهایت چشمهٔ اشک روان این بارگاست بشکند صحن وسرایش پشت هرزیباجمال قدرت حمل چنین بار گران این بارگاست کیست این آقا که هرعاقل شده دیوانه اش پرعنایت با کم و کیف جهان این بارگاست در پناه این حرم هرکس بیاید سرخوش است ارتباط آدمی با قدسیان این بارگاست حضرت شاها، دوعالم بردرت باشدگدا زندگی کردن به عمر جاودان این بارگاست قرن‌ها بگذشته بر این ماندن ورفتن بسی لیک امیدهمه پیرو جوان این بارگاست بارها دراین حرم حاجت روا گردیده ام منظر فصل دل انگیر جهان این بارگاست آخر اینجا قصه‌گوی رنج بی‌پایان اوست ناله و غم کاروان در کاروان این بارگاست خفته دراین بقعه مردی ازتبار فاطمه از تو ای انسیة حورا، نشان این بارگاست راز محبوبیت قبر تو را با ما نگفت تا به کی مهر خموشی بر دهان این بارگاست تا که تنها می‌شوم ایم به پابوسی شان تا ابد درانتظار میهمان این بارگاست درمیان این سرا قرآن ناطق دیده ام میزبان مهدی صاحب زمان این بارگاست قبضهٔ عمرم در این وادی به پایان میرسد بنگر ای (مجنون )فقط خط امان این بارگاست غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم..: امامزاده ابراهیم باغ رضوان برجمیع خاکیان این بارگاست جلوهٔ جنت به چشم آسمان این بارگاست کیست ابراهیم، نامش بوده وابن الکرم پاس بخش این امانت را به‌جان این بارگاست ابن موسی باشد ودرصحن اوخیل ملک بقعه ای زیبا چنین عرش‌آستان این بارگاست روز وشب شمع و چراغ آستانش روشن است اختری ازبهر آن افلاکیان این بارگاست ماه اینجا سرفرود آرد به پیش حضرتش در دل هر ذره خورشیدی نهان این بارگاست این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست شاهداین مدعا برآسمان این بارگاست درحریم قدسی او یک نیستان ناله است یک سبد آلاله در آغوش جان این بارگاست گنبدش‌تابد بر آن خورشید سوزان روزها بر پر و بال ملائک سایبان این بارگاست میشود جاری گلاب گریهٔ اهل نظر بی‌نهایت چشمهٔ اشک روان این بارگاست بشکند صحن وسرایش پشت هرزیباجمال قدرت حمل چنین بار گران این بارگاست کیست این آقا که هرعاقل شده دیوانه اش پرعنایت با کم و کیف جهان این بارگاست در پناه این حرم هرکس بیاید سرخوش است ارتباط آدمی با قدسیان این بارگاست حضرت شاها، دوعالم بردرت باشدگدا زندگی کردن به عمر جاودان این بارگاست قرن‌ها بگذشته بر این ماندن ورفتن بسی لیک امیدهمه پیرو جوان این بارگاست بارها دراین حرم حاجت روا گردیده ام منظر فصل دل انگیر جهان این بارگاست آخر اینجا قصه‌گوی رنج بی‌پایان اوست ناله و غم کاروان در کاروان این بارگاست خفته دراین بقعه مردی ازتبار فاطمه از تو ای انسیة حورا، نشان این بارگاست راز محبوبیت قبر تو را با ما نگفت تا به کی مهر خموشی بر دهان این بارگاست تا که تنها می‌شوم ایم به پابوسی شان تا ابد درانتظار میهمان این بارگاست درمیان این سرا قرآن ناطق دیده ام میزبان مهدی صاحب زمان این بارگاست قبضهٔ عمرم در این وادی به پایان میرسد بنگر ای (مجنون )فقط خط امان این بارگاست غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
Voice 126_sd.m4a
1.52M
◀️پاداش دوست داشتن امام حسین علیه السلام: آیت الله شبیری زنجانی فرمودند: 👈 چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود. 🌹(وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَرا|(زمر73ً )🌹 👈یعنی مومنین را به سمت بهشت می کشند . 👈از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکشند!! 👈تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحارالانوار برخورد نمودم .که می فرماید: 🌸مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند. 🌸 🍀امام به دیدار محبان می آید . این ملاقات بسیار طولانی می شود🍀 . امام_صادق(ع) می فرماید : 🌹هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند .🌹 🌸ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان یابد.🌸 🌷السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین الشهید مداح حاج آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Voice 104_sd.m4a
2.36M
توجه خاص آقا امام زمان (علیه السلام)به مادرشان نرجس خاتون(علیها سلام) ✅حاج محمد که از صلحا بود می گفت: مکه رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک عمره مفرده برای مادر امام زمان انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، چهره ایشان را زیارت کنم. 🔰طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. سَعی بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم. 💠 حدود یک ساعت و نیم به اذان صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم نشسته و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند و آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او برداشت. 🌸خیلی فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، زانوهایم شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه کرد؛ چون خیلی بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم.. 🌺آقا فرمود: «این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این خرماها را به او بدهید» ✳️یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند‌.... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 111_sd.m4a
2.71M
روضه شب جمعه مرحوم آیت الله تکابنی در مواعظ المتقین می نویسد: سلمان فارسی تو کوچه ها و پس کوچه ها عبور می کرد، دید آقا امام حسین (علیه السّلام) در سن کودکی، گوشه ای دور از بچه های دیگر ایستاده اند و گریه می کنند. سلمان جلو رفت، سؤال کرد یابن رسول الله ! جانم به فدای شما، آیا اتفاقی افتاده است، اینچنین گریه می کنید؟ ابی عبدا… جواب نداد، باز سلمان اصرار کرد، گفت آیا کسی شما را اذیت کرده، دائم سؤال می کرد. آخر پسر زهرا فرموده باشد: سلمان ! اگر بگویم طاقت شنیدنش را نداری، عرضه داشت یابن رسول ا… ! مگر نشنیدید پیغمبر فرمود: سلمان از ما است به من بگویید چی شده است؟ شروع کرد وقایع کربلا را تعریف کند. ای سلمان ! یک روز من بزرگ می شوم، گذر من به کربلا می خورد، خدا به من یک پسر می دهد، اسم او علی اکبر است، سلمان فرشته ها صف می بندند جمال این پسر را ببینند،  اما همین پسر را تو کربلا جلوی من می کشند …  . سلمان ! خدا یک پسر دیگر به من می دهد اسمش علی اصغر است. این پسر را با لب تشنه وقتی از لشگر برای او آب می خواهم او را روی دستم با تیر سه شعبه می کشند. سلمان ! خدا به من یک برادر می دهد اسم او عباس (علیه السّلام) است کنار نهر آب او را با لب تشنه می کشند …. . سلمان نگاه می کرد، دید گریه ی آقا شدیدتر شد، نفس بند آمد صدا زدند ای سلمان ! زینبم … اینقدر گفت  …. سلمان آخر کار سؤال کرد، آقا جان ! شما که همه کاره ی خلقت هستید اراده کنید همه چیز را عوض کنید. آقا امام حسین (علیه السّلام) فرموده باشند: سلمان درست می گویی، ... مداح حاج آرمین غلامی
کانال اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی):-در ایتا @majnon1396
Voice 192.m4a
779.5K
بسم الله الرحمن الرحیم علامه حلی ونوشته سنگ قبرش یکشنبه۱۷_فروردین۹۹_کرمانشاه مداح،،
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات کوردی با امام زمان عج به سبک: اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش ❄❄❄❄❄❄❄ له دیدارت، ای دل تنگم ، آرزو دیره ، کی تی مولا له گرده تو تا ابد میلِ ، گفتگو دیره ، ، کی تی مولا اباصالح ، حاجتم بیه یه ، که جمال تو، م نظاره بکم اگه نایدن له خصِّه ،م مرم ، م گریبان له غصِّه پاره بکم ارات دل تنگم گل نرگس خودی آهنگم گل نرگس العجل مولا ، العجل مولا (۲) م چن ساله، خاک پای تونم ، م فدای توام ، مبتلای تونم قسم وه ناوت اباصالح ، جوره یاراند ، گیان فدای تونم تو خاصی و م بدم مولا له درگاهت هاتمه آقا العجل مولا ، العجل مولا م امشو له، بار ظلم و گناه ، سمن درگاهت ، هاتم ای آقا پناه ،م ،هرخودی مهدی، بیمه آواره ، ، بی کسم مولا تو ،له گیان دالگت زهرا نکه امشو ردم ،ای مولا العجل مولا ، العجل مولا آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 🌸🌸🌸🌸🌸
Voice 051_sd.m4a
2.49M
بسم الله الرحمن الرحیم رمضان_ابالفضلیم _ 👌فوق زیبا _روضه ابالفضل از نقل سیدمحمدقزوینی(ره)امام جماعت حرم ابالفضل(ع) ♦️◾یکشنبه۱۴__فروردین۹۹_کرمانشاه مداح،،
Voice 062_sd.m4a
3.46M
🔶️ نعلبندی در اصفهان زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از یزد رفیق راه شد. 🤒 رفیق بین راه مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. 🕌 وصیت کرد مرکب من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. ⚰ مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، اشک جاری شد. رو به قبر سید الشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. 👈 در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه آب زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را غسل دادند، کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در وادی ایمن کربلا دفن کن. ‼️ جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. 🌃 شبی با اهل و عیالش در خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: ولی عصر تو را می‌خواهد. ❇️ همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای منبر نشستند...... مداح،،
Voice 026_sd.m4a
940.1K
بسم الله الرحمن الرحیم رمضان _حضرت عباس 👌فوق زیبا _شیخ شوشتری و روضه ابالفضل ♦️◾یکشنبه۳۱__فروردین۹۹_کرمانشاه مداح،،
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم امام عصر(عج) جدمان رادرکربلاکشتندما آواره بیابانهاشدیم... _مداح آرمین_غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم امام عصر(عج) بیمارقلبی بدست امام عصر(عج) _مداح آرمین_غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم امام عصر(عج) ازسیدنی استرالیا عریضه برا امام زمان (عج)بنویس _مداح آرمین_غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت_حضرت_حمزه_عليه_السلام حضرت حمزه به دل مهرتو.انداخته ام ازغم غربت توسوخته ام .ساخته ام هرکسی دل به کسی دارد ولی یاحمزه من همه زندگیم رابه رهت باخته ام دلی درد آشنادارم برای حضرت حمزه همه ایل و تبار من فدای حضرت حمزه به هر جاصحبتی باشد اگرازمردجنگ آور نمایان میشود ردی. زّ پای حضرت حمزه همه اسلام پیغمبر.به لطف یک ابرمرد است دمش بوده دم مشکل گشای حضرت حمزه اگر جنگ احدشیری چوپیغمبر در اوباشد دمش شد برکته ذکره و نوای حضرت حمزه اگرلطف خدابا او بپاگشته یقین دارم که این اعجاز بوده از عطای حضرت حمزه اگر اسلام پیغمبر ز چاه کینه بر افتاد طنابش بوده یک نخ از عبای حضرت حمزه ز رزمش تاکه بشنیدم،به خودمن با یقین گفتم که بوده تخت هرشاهی گدای حضرت حمزه عنایت میشود کامل؛به میدان آن زمانی که نوای مصطفی باشد صدای حضرت حمزه به هنگام وداع او .نبی مصطفی (ص)دارد به لب ذکر قشنگ و دلربای حضرت حمزه مداح حاج آرمین غلامی _کرمانشه مسجدمعتمد_شب شهادت حضرت حمزه۹۹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمزه_سیدالشهدا در پانزدهم شوال سال سوم هجری قمری جناب حمزه بن عبد المطلب (عليه السلام ) به شهادت رسيد. آن حضرت برادر رضاعى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود، چون هر دو بزرگوار از زنى به نام ثويبه شير خورده بودند(696). آن حضرت مردى شجاع و با هيبت بود و در اين جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفيان كشته شد. هند به خاطر كشته شدن پدر و برادر و عمويش در جنگ بدر، ابتدا قصد نبش قبر مادر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را داشت ، ولى كفار قريش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. اين بود كه او وحشى را با وعده هايى به كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) يا على مرتضى (عليه السلام ) و يا حمزه تحريك كرد. وحشى گفت : ((از كشتن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و پسر عمويش على (عليه السلام ) عاجزم ، ولى براى كشتن حمزه كمين مى كنم )). او در ميدان جنگ با نيزه اى بر سينه و يا شكم مبارك آن حضرت زد و آن حضرت را شهيد كرد. وقتى خبر ..... مداح حاج آرمین غلامی مسجدمعتمد شب شهادت حضرت حمزه۱۳۹۹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜️🔸⚜️روضه و توسلِ جانسوز _15 شوال شهادتِ حضرتِ حمزۀ سیدالشهدا علیه السلام _ حاج آرمین غلامی(مجنون)⚜️🔸⚜️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ❗️توجه ❗️: 💯نشر همراه با لینک صدقه جاریه💯 ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ اشعار مقتل حمزه ی سیدالشهدا.(ع) چه بهم ریخته شد .گوشه ی میدان بدنت وای من مُثله شده .باسره نیزه ها تنت ذره ذره بدنت بود که افتادبه خاک خون شده از اثر ضربه ی چکمه دهنت جای سنگ وورم چکمه به پیشانی توست دست وپایت بشکست و شده غارت بدنت وسط معرکه ای نیزه به قلبت زده اند سر فرصت شده مُثله همه اعضای تنت مردک پست سیه پوست تو راکردشکار لشکری آمدو زدچکمه به روی دهنت چشم تو تار شده .جنگ احد ریخت بهم چه بگویم بخدارفت به یغمابدنت یک عبا داشت نبی .براو کردکفن عمه جانش صفیه تاکه نبیند بدنت تاب دیدارتن مُثله ی تو درمانیست اشگ پیغمبروآن شال عباشد کفنت حضرت حمزه تنت راچه بهم ریخته اند وای من خورده بهم باسره نیزه بدنت وقتی خبر شهادت جناب حمزه رو به پیامبر دادن ، میگن پیغمبر اشک ریخت .... وجود حمزه کنار پیغمبر ، خیلی نشان دهنده ی قدرت اسلام بود .... مداح حاج آرمین غلامی کرمانشاه،شب شهادت حضرت حمزه،مسجدمعتمد۱۳۹۹
Voice 127_sd.m4a
2.1M
وضعیت اهل ایمان در آخرالزمان ابن مسعود میگوید : حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) درباره ی آخرالزمان فرمودند: «زمانی بر مردم فرا می رسد که یک فرد با ایمان به خاطر دینداری در امنیت نباشد و او ناچار می شود که از میان آن مردم برود یعنی به خاطر وضع نادرست مردم و رفتار زشت آنها به کوه ها برود و از قله ی کوهی به قله ی کوهی دیگر پناه ببرد و یا اینکه از دست مردم نا اهل همانند روباه به همراه بچه هایش به این زاغه و آن زاغه برود و زندگی کند. حاضرین گفتند: ای پیامبر خدا آن زمان کی خواهد بود؟ پیامبر فرمود: هنگامی که معیشت و زندگی کردن میسر نمی شود مگر اینکه به راه خلاف و گناه و معصیت خداوند آلوده شود و در آن زمان مسئله ی ازدواج از بین می رود و هرکس به تنهایی زندگی می کند و عزب بودن یک امر طبیعی و خیلی عادی می شود. حضار گفتند: ای پیامبر خدا مگر شما به ما دستور نداده ای که ازدواج کنیم؟ فرمودند: بله ولی در آن زمان مردم از ازدواج روی گردان می شوند و هلاکت یک نفر به دست پدر و مادرش صورت می گیرد و اگر پدر و مادری نداشته باشد به دست همسر و بچه هایش صورت می گیرد و اگر زن و بچه نداشت، خویشاوندان و همسایگانش سبب هلاکت او می شوند. حاضرین گفتند : چگونه ای پیامبر خدا؟ آن حضرت فرمودند : به خاطر فقر و تنگدستی و نداشتن پول و سختی زندگی، همه او را سرزنش می کنند تا اینکه ناچار شود به هر قیمت و به هر نحو دست به کاری بزند و پول فراهم کند و چه بسا همین امر باعث هلاکت و بدبختی وی شود» (کشکول بهایی صفحه ی 267) _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 128_sd.m4a
2.45M
حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ محمد باقر ملبوبى صاحب كتاب «الوقايع و الحوادث» خوابى را كه خود از آيت الله سيد محمد گلپايگانى شنيده اند، طبق درخواست نويسنده چنين مرقوم فرمودند: 🌹 آیت الله سيد محمد گلپايگانى فرزند عارف واصل، آيت الله العظمی سيد جمال الدین گلپايگانى فرمودند: مدتها پس از فوت مرحوم پدرم، شبى در خواب ديدم حضورشان مشرف شدم و ايشان در اطاق مفروش به زيلو و فاقد اثاث نشسته اند. گفتم: پدر! اگر خبرى نيست ما هم به دنبال كارمان برويم؟ وضع طلبگى در گذشته و حال همين است كه به چشم مى خورد. فرمودند: پسر، حرف مزن! هم اكنون ولى امر تشريف مى آورند. آنگاه پدرم از جا برخاست. متوجه شدم محبوب كل عالم، حضرت ولى عصر عليه السلام تشريف آوردند. پس از عرض سلام و جواب حضرت، قبل از اين كه من حرفى بزنم، حضرت فرمودند: «سيد محمد! مقام پدرت اين حجره ی محقر نيست، بلكه مقامش آن جاست. به محل مورد اشاره ی دست حضرت نگاه كردم، قصرى با شكوه و ساختمانى با عظمت – كه لايدرک و لايوصف است – ديدم و خوشحال گرديدم.» عرض كردم: يابن رسول الله! آيا وقت ظهور مبارک رسيده است تا ديدگان همه به جمال و حضورتان روشن شود؟ ♦️ حضرت فرمودند: «لم تبق من العلامات الا المحتومات و ربما اوقعت فى مدة قليلة، فعليكم بدعاء الفرج؛» 🔷 از علایم ظهور فقط علامات حتمى مانده است و شايد آنها نيز در مدتى كوتاه به وقوع بپيوندند؛ پس بر شما باد كه براى فرج دعا كنيد. 📚 منبع: 1- کتاب «الوقایع و الحوادث» نوشته شیخ محمد باقر ملبوبی 2-زندگینامه و احوالات آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 129_sd.m4a
2.5M
سفارشات و هدایای امام زمان علیه‌السلام به آیة اللّه نجفی مرعشی ✍آیت اللّه نجفی مرعشی می گوید «در اقامتم در سامرّاء شبهایی را در سرداب مقدّس بیتوته کردم؛ آن هم شبهای زمستانی. در یکی از شبها آخر شب، صدای پایی شنیدم با این که درب سرداب بسته بود و قفل بود ترسیدم، زیرا عدّه ای از دشمنان اهلبیت (ع) به دنبال کشتن من بودند. شمعی که همراه داشتم نیز خاموش شده بود. ناگاه صدای دلربایی شنیدم که سلام داد به این نحو «سلامٌ علیکم یاسیّد» و نام مرا برد.جواب داده گفتم «شما کیستید؟» فرمود «یکی از بنی اعمام تو.» گفتم «درب بسته بود از کجا آمدی؟»فرمود «خداوند بر هر چیزی قدرت دارد.»پرسیدم «اهل کجایید؟» فرمود «حجاز.» سپس سیّد حجازی فرمود «به چه جهت آمده ای اینجا در این وقت شب؟» گفتم «به جهت حاجتهایی.» فرمود «برآورده شد.» سپس سفارش فرمود بر نماز جماعت و مطالعه در فقه و حدیث و تفسیر. و تأکید فرمود در صله رحم و رعایت حقوق استاد و معلّمین، و نیز سفارش فرمود به مطالعه و حفظ نهج البلاغه و حفظ دعاهای صحیفه سجّادیّه. از ایشان خواستم درباره من دعا فرماید. پس دست بلند کرده به این نحو دعایم کرد «خدایا به حقّ پیغمبر و آل او، موفّق کن این سیّد را برای خدمت شرع و بچشان بر او شیرینی مناجاتت را و قرار بده دوستی او را در دلهای مردم و حفظ کن او را از شرّ و کید شیاطین، مخصوصاً حسد.» در بین گفتارش فرمود «با من تربت سیّد الشّهداء (ع) است، تربت اصل که با چیزی مخلوط نشده.» پس چند مثقالی کرامت فرمود و همیشه مقداری از آن نزد من بود........ _مداح حاج آرمین غلامی
Voice 130_sd.m4a
480K
امام عصر ⬅️ تمام اساس تکوین و تشریع از یک نقطه شروع و به یک نقطه ختم می‌شود. ❇️ شروع، ذات قدوس است و این خط، امام عصر علیهماالسلام است. ☝️🏻 حقیقت تمام اسماء حُسنا و کلمات عُلیا همگی به نقطه‌ی وجود او محیط است. _مداح حاج آرمین غلامی