eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت نامه حضرت زهرا (س) - مداح 💠 آرمین غلامی_(مجنون)
📖 🔊 مدح و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 🔘 ویژه ایام 🔻 ** مادرم بودمیان درو دیوار ای وای خورده ای وای چنین بر سره مسمار ای وای غلط کرد زده .... زنِ تنها گیر آوردی ای نامرد ... حالا زدی جلو پسر مادرُ نمی زنن ... بیست سالش نشد موهاش سفید شد ... دیگه قدش راست نشد ... همه عالم می دونند دختر باباییِ یعنی پسر مادریِ عمداً مقابلِ پسرِ ارشدت زدن ... من یه دونه دیگش را بگم ببینم روضه کجا میره ،یه خانم الان پا برهنه تو کربلا به سینه می کوبه ... چی میگه ؟ غریبِ مادر ... همچو ارباب سرم را به کفِ پات نهم اومد تو حجره دید هر کی صورت یه جا گذشته ، امام حسن صورت رو صورت ، حضرت زینب صورت رو سینه ، یه نگاه این ور اون ور کرد دوید اومد پایین پا ... این پارچه را زد کنار صورتش را گذاشت کفِ پایِ مادر ... هی صدا میزد یا اماه اماه .... دید صدا نمی آد ... هی نگاه می کرد ببینه چشماش باز میشه یا نه ... صدا نیومد بغضش ترکید ، مادر تا حالا نشده بود حسین صدات بزنه جوابشُ ندی روضۀ من اینجاست ، من میگم کاش این ماجرا همینجا تموم میشد ، اینجا مادر جواب نداد کربلا هلال میگه دیدم صداش میاد سپرشُ آب کرد اومد دم گودال داره بیرون میاد هلال کجا میری آب میبرم براش ... یه لبخندی زد ، دیر اومدی الان سیرابش کردم ... گفتم تو که کارتُ کردی چرا دست و پات میلرزه ... هلال داشتم میبرید صدایی شنیدم بنیَ ...بنیَ ... قتلوک ... ضبحوک ... حسین ... کربلا دریایی از خون آمده شمر از گودال بیرون آمده میخوام یه جوری امشب کار همه را انجام بدی با این ذکرت ، گرفتارا ، حاجت دارا ، یه جوری آقاتُ صدا بزنی گیر همه با این ذکرت باز بشه بریم کربلا ... حسین ... دلم یه کربلا میخواد ... حسین ... یه گنبد طلا میخواد ... حسین ... دلم امام رضا میخواد ... 🎤 حاج آرمین غلامی (مجنون)
‍.روضه و توسل جانسوزویژه فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ◀️حاج آرمین غلامی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بزاربرات روضه بخونم توام گریه کنی .ای وای شاخه ی تاخورده ی یاسم،ازاین گلشن نرو یا اگر که میروی، باشد! بدون من نرو خیلی دلش سوخته علی ... آخه صداش کرد ، فرمود خواب دیدم بابامو ... فرمود امروز تو مهمان ما میشی ... علی جان میخواستم چندتا حرف باهات بزنم ... یکی این که منو حلالم کنی ...* قاتلانت پیش من دارند جولان می دهند(ای روزگار ..عجب روزگاری) جوشن خوبم ، علی مانده ست بی جوشن نرو صورت پوشیده ات هم روشنای خانه است از شب تاریک ما، ای مشعل روشن نرو هی جوابم میکنی ، هی التماست میکنم دست من بر دامنت ، ای سوخته دامن نرو یا زهرا ... نذرها کرده است زینب تا بمانی پیش ما فاطمه محض رضای دخترت فعلاً نرو خاک بر دنیا که از صدیقه شاهد خواستند کوری کذّاب ها ، ای حجت مطلق نرو حالا ورق برمیگرده ... خیر باشد! باز نان پختی و جارو میکنی قصد رفتن که نداری؛ جان من بودنت لطف است در خانه ، چه لاغر ، چه مریض بین بستر گرچه مانده حاله ای از تن نرو داده ای هر چند به زینب کفن ها را ولی مانده زهرا جان کمی از کار پیراهن نرو یعنی پیراهنو امروز تموم کرده ... کربلا میبینمت در ازدحام نیزه ها ( چه اشاره ای) با تنِ افتاده بین لشگر دشمن نرو خنجری با حنجری برخورد کرد اصلاً نبین یک قدم نزدیک گودال حسین *وارد خونه شد ... دید داره نان میپزه ... فضه گفت هر چی اسرار کردم ، فرمود فضه جان! روز آخریه میخوام خودم برا بچه هام غذا درست کنم ... لباسهارو شست ، یک یک بچه هارو استحمام کرد ، قشنگ همه رو شانه به موهاشون زد ... واقعا روز آخریه ، حال مریض خوب میشه ... مادره دیگه ... واقعا سخته میخواد خداحافظی کنه ... لذا بچه هارو فرستاد ... حسن و حسین رو با امیرالمؤمنین ... زینبین رو فرستاد خونه فامیل یا همسایه ... فضه! میخوام تنها باشم ... أسما ! میخوام تنها باشم ... دیدم نماز مغربشو که خوند ، رو به قبله دراز کشید ... من صورتمو میپوشونم ... بعد از لحظاتی اگر صدایی نیومد ، زود بروید علی رو خبر کنید ... أسما میگه دیدم صورتو که پوشوند ، سلام کرد بر ملائکه ی مقرّب و بعد سلام بر پدرش نمود و ساکت شد ... دلشوره گرفتم ... هی صداش زدم ... یا حبیبة الرسول ... یا زهرا ... دیدم جواب نمیده ... روپوشو از صورتش برداشتم ... دیدم از دنیا رفته ... گریبانمو چاک زدم ... دویدم به سمت مسجد برم ... یه وقت در باز شد ... حسنین وارد شدند ... اونها هم معلوم میشه سراسیمه بودند ... ای أسما ، ای فضه ... بگو مادر ما کجاست ... گفتم مادر خوابیده ، بیایید غذاتونو بخورید ... یه نگاهی به من کرد حسن ، گفت فضه بگو ببینم تا حالا ما کِی بی مادر غذا ▫️روضه حضرت زهراسلام الله علیها ▪️حاج آرمین غلامی (مجنون)
مادر سادات زهرای مرضیه سلام الله علیها مناجات با امام زمان عج و روضه مادر سادات بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون) شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️👆👆👆 آقا، نیازمند دو عالم، به یک اشاره توست یعنی اگه تو بخوای من عاقبت بخیر میشم، یعنی اگه تو بخوای مادرت منو میخره، یعنی اگه تونگاه کنی کربلایی میشم، آقا دیدی گفتم یه روز به دردت میخورم، ببین روز معمول اومدم برا مادرت روضه گرفتم، شما هم فردا تو گرفتاریم بیا، نزاری چشم به راه بمونم، من برا مادرت کم خودمو نزنم نیازمند دو عالم ، به یک اشاره توست اگر تو ناز کنی، عالمی نمی ماند مولا، به گریه، به گریه ی شب حجران کشیدگان سوگند قسم قسم بلندیه بالاست، یعنی به همه اونایی که شبا تا صبح برا اومدنت گریه کردن به گریه شب هجران کشیدگان سوگند اگر دمی تو بخندی، غمی ، نمی ماند (اباصالح، بابات شده، خونه نشین)2 (سادات برا بعدیش منو ببخشن) اباصالح، مادرتون خورده زمین وای جونم به این گریه کن، احمدلله آرزمون بود خدمت آقامون برسیم برا روضه مادرش، همینجور که نمیشه، الآن بگو اومدم پیش یه پرچم دار فاطمیه،یه نفری پرچمو برداشته، آره پرچم فاطمیه رو برداری کمر خم میشه، این جماعتی که اومدن از دم این در رد شدن، دیدن یه نوکر گریه کن نشسته، روضه رسمیت گرفته، آقا میاد، ایشالا دم در وایسادی، مگه میشه پسر برا مادر نیاد، چطور مادر برا پسر میاد گفت دورو بر حرم امام حسین خونه داشت، (خوب دل بدید)، مجاور حرم آقا (قدیم حالا نه، هنو حرم به این شکل نشده بود)، یه پول و پله جمع کردن خونه ها رو بخرن حرم بزرگ بشه، یکیشون امام حسینی تر بود گفتن اینو آخر میریم میخریم، خونه ها رو خریدن، آخر اومدن در خونه این مرد، احوال پرسی این ورا، گفتن اومدیم خونتو برا حرم بخریم، یه نگا به اینا کرد، خونه منو؟، آره، گفت نمیفروشم، یکی دوبار اصرار دیدن میگفت نه نمیفروشم، اینا بر گشتن از فردا عمله آورد بنا آورد نقاش اورد خونه رو نوسازی کرد، به گوش حرمی ها رسید ناراحت، تا شنید خونشو میخایم رفت باسازی کرد، بعد یه هفته جارو زدن کارگرا اومدن بیرون، کلید و برداشت بدو اومد حرم، هنو خونمو میخاین؟ آره اما تو خونتو درست کردی، گفت آره حالا خونمو میدم ، ما چیز خراب به نمیدیم، چی میخام بگم، امروز بگو آقا دیدم دلم یخورده خرابه، شنیدم روضه ، آوردم ، دلم جلا بگیره، اگه به کارت اومد مال تو... دست تو مرحم ، همه شه پرها از کرامات تو گویند سر منبرها (بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا)2 نه یجوری باید صداتو خرج کنی، تو امروزی قمی، قم المقدسه، کنار حرم این خانم، یجوری خرج کن خودتو، شما اهل منبر به ما اینا رو گفتید فردا قیامت دارن حسابتو میزنن خوب روز شهادتم که مدینه بودی، مدینه نبودم قم بودم، یه خانم میاد ما دیدیم دلت مدینست، گفتم برات مدینه نوشتم، تا شما هستید نباید بزارید امام داد بزنه، امروز روزشونه، امروز بیاید زیر بغلای حسینو بگیرید بانوی، آسیه و ساره و مریم که کینزان تو، هستند همه دخترها بی بی جان نه، نه فقط ام ابیها، به شما باید گفت مادر خلق خدا، مادر غلط کرد زدت خانم، تا چشم کار میکنه بچه نشسته، من چی بگم جلو بچه های حضرت زهرا، مادرتونو زدن، انگار بد هم زدن، راه نمیتونست بره، ای نامرد، تنها گیر آوردی، حالا یه همچین غلطی کردی، جلو پسر، مادر نمیزنن، موهاش سفید شد امام ، امروز مادرتون از صبح خودش کاراشو کرد، فضه میگه دیدم دم ظهر، خانوم وسط غش کرد، آه، من همونطور، که سید اولاد حضرت رو برد یه جا، منم میبرم بی بی جان، همه چو ارباب، سرم را به کف پات نَهَم مثل امروز، اومد تو حجره دید هر کی صورت یجا گذاشته، امام حسن صورت رو صورت، زینب صورت رو سینه، اومد پایین پا، منو نگاه، اومد پایین پا، پارچه رو زد کنار، صورتو گذاشت کف پا، منو ببین، میزد یا اُمّاه، یا اُمّاه، سر آورد بالا دید نگاه نمیکنه، دوباره زد یا اُمّاه، یا اُمّاه نگاه کرد دید چشماش وا نشد، بغضش ترکید، صدا زد مادر، تا حالا نشده بود، حسین صدات بزنه، تو جوابشو ندی، کاش این ماجرا همین جا تموم میشد، اینجا مادر جواب پسرو نداد، کربلا، هلال میگه دم گودال، دیدم داره بیرون میاد، سرتا پاش خونیه، زیرعبا چیزی قایم،( بعضی ها امامه برداشتن، یا الله)، دست و پاش میلرزه، گفتم تو که کارتو کردی، چرا دست و پات میلرزه، صدا زد هلال، داشتم، میبریدم ، صدایی شنیدم، فریاد بُنَیّه، بُنَیه، بُنُیه، حسین، حسیـــــــن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دفن غریبانه بضعه رسول الله سلام الله بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله.. فلما جنه اللیل غسلها امیرالمومنین به ماءالجنه کوثر را باید با اب کوثر بشودند والا این اب اگر رو این زخم ها و جراحت ها برسه.... بدن رو تو تابوت گزاشت فرمود جان برو بگو ابوذر بیاد... علی فرستاده دنبالتون ها... قدر بدون این شبها رو امدی امدی رو کمک کنی تو حمل ... بال و پری را ز اشیانه می بردند.. تنی ضعیفه به شانه میبردند را روز روشن ازدن چرا جنازه او را شبانه می بردند هر رو که میخواد دفن کنه... گل بارونشش میکنن یا لا اقل..یه شاخه گل رو قبرش میزارند... یعنی اینی که زیر خاک خوابیده گل فامیل و خانواده بوده بجای گل که گزارد روی رسول... برای او اثر می بردند. بدن رو اماده کرد. اما یه نگاه کرد..دید یه تنه نمیتونه. بدن رو دفن کنه.. که یه تنه در قلعه خیبر رو کنده... حالا چی شده که حتی نمیتونه بدن ضعیف خانمش رو دفن کنه.. یه سلام به پیغمبر داد. از پیغمبر کمک گرفت.. هر چی تو عالم غم و غصه بود..به دل علی سرازیر شد بدنو که تحویل پیامبرداد فهفه السوال....... تو سوال پیچش کن.. متن عربی این یه امانت بود... امیرالمومنین اینجوری داره تحویل میده یه امانتی هم ابا عبدالله به زینب سپرد... خواهرم این نازدانه نه داره نه پدر.. بعد من پدر و مادرش تو باش.. این امانتو سالم تحویل زینب داد. اماشبی که میخواست دفنش کنه یه جای سالم تو بدن رقیه سلام الله نبود.... حسین..... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
متن روضه جانسوز مادر سادات زهرا سلام الله بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چرا داد نزنم؟چرا بی تابی نکنم؟همه ی مادرا وقتی حاضرند بمیرن، که دختر رو عروس کنن،پسر رو داماد کنن،روزگار چی به سر مادر ما آورد،بچه های قد و نیم قد داشت،اما دستش رو بالا آورد صدا زد"اللهم عجل وفاتی سریعا"  علامه امینی رو منبر توی مشهد این روضه رو میخوند،آیت الله العظمی میلانی(ره) دیگر علماء نشتن،علامه ی امینی گفت:فاطمه دستش رو بالا آورد صدا زد:"عجل وفاتی سریعا"..آیت الله میلانی بلند شد،آقای امینی! یه سئوال دارم،چی شد روزگار یه کاری کرد فاطمه از خدا طلب مرگ کرد؟صدا زد:آقای میلانی،آدم زنده پهلو میخواد،بعد از در و دیوار پهلوی فاطمه شکست... صدا زد سلمان هر نفسی که میکشم خون تازه.....  هر دردی رو باهاش میشه راه رفت،دست بشکنه،پا بشکنه کمک می گیری راه میری می شینی،اما تنها دردی که نفس کشیدن هم سخته درد پهلوست...از بعدِ در و دیوار نه زینب و بغل گرفت نه حسین رو....  مادر همیشه دختر رو کنار خودش می خوابونه،فضه میگه نگاه کردم بی بی اشاره کرد،فرمود:جای زینب رو دور تر از من بنداز...چرا خانوم جان؟دخترِ طاقت نداره میخواد کنار شما باشه،صدا زد فضه! زینب دیگه باید به بی مادر خوابیدن عادت کنه...  دیگر حسین را نتوانم بغل گرفت بازو به ناتوانیِ من گریه می کند در هر قدم نشینم و خیزم میان راه پیری بر این جوانی ِ من گریه می کند   آره،اگه پهلو شکسته باشه،سینه زخمی باشه،چه جوری زندگی میشه...صدا زد زینبم! میدونم نگاه تو،نگاه علی،نگاه حسنین،میگه بمونم،ولی چه جوری بمونم....  بر خشت خشت خانه بُوَد رد دست من دیگر ز دست گیری دیوار خسته ام علت میدونی چیه؟  از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار می بینم به چشم نیمه باز خود جهان را تار می بینم  دلم میخواست چشمانم نمی دیدند جایی را که خون محسن خود بر در و دیوار می بینم نمک خلقت علیست،نمک خونه ی علی حسینِ...جایی رو قرار داد به نام بیت الاحزان،که مادر روزا می رفت،حسنین دستاشو می گرفتن می اومد تو بیت الاحزان می نشست زیر یه درخت خشکیده،یه مقدار سایه داشت بی بی گریه می کرد،اما یه روز علی وارد خونه شد دید بچه ها یه جور دیگه صورت هاشون سوخته،گفت:چه خبر شده؟گفت بابا! امروز با مادر رفتیم،به دستور دومی درخت رو بریدن،اما من وحسین دیدیم مادر سیلی خورده است،دستامون رو سایه کردیم صورت مادر آسیب نبینه،آخه صورتی که سیلی می خوره پوست ورم میکنه،اگه آفتاب بخوره میسوزه...از اون به بعد دیگه بچه ها حواسشون بود صورت ها نسوزه، از مدینه هم بیرون زدن مراقب بودن صورتا نسوزه،هر جا هر منزلی هم که می رسیدن،می دیدن تا آفتاب مستقیم میخوره،پایین می اومدن،رباب گوشه ی چادر رو جلو آورده...چرا این کاری میکنی خانوم جان؟ می گفت:پوست بچه شیرخواره ام نسوزه،صورتش نسوزه،تا کربلا مراقب بود آفتاب به صورت علی اصغر نخوره،اما همچین که سرها بالا نیزه رفت،دیدن یه مادر دستش رو بالا آورده،گفت: می بینم آفتاب به صورتت میخوره...حسین...... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسیاز جانسوز بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عزیزان 3یا4تا از این زنهای انصار رو تو چند روز فرستادن عیادت اینا رفتن خبردادن کار خرابه قضیه جدیه مادر سادات پوست به استخوان چسپیده خود بی بی فرمود وسبطُ کَل خَیال یه شبحی از من مونده بود خجالت میکشم چجوری روی تابوت ببرنم اینم یادتون نره ابن دو سه روزه روایت صحیح میگه... بی بب از جبرئیل تعلیم گرفته یه تابوت بسازن چون مردم روی در مییت میزاشتن میبردن فرمود من شبم دوست ندارم این جور روی در بزارنم حجم بدنم معلوم چیزی نمونده بود از زهرا فرمود اما نمیخوام حجم بدنم پیدا باشه امیر مومنین تو منزل نی می اورد با این نی ها تابوتی ..قد بی بی رو اندازه گرفتن حالا این بچه ها نگاه میکنن بابا چی میسازه... چی داره باباشون میسازه این دو سه روزه زینب کبرا اومدن از امام مجتبی پرسیده چه گذشت بر علی مظلوم عالم فرمود نفسی الا ظَفراتها محفوظً خبر ب اون دو ملعون رسید گفتند وضع خیلی وخیمه مردم فریبی ...گفتند بریم به عیادت دختر پیغمبر امدند بی بی اجازه نداد.. رفتن صحرا..نخلستان بود. از امیرالمومنین اجازه بگیرند ببینید این اقا چقدر رحمت داره.. قاتلین همسرش.اومدن میگن میخوایم بریم عیادت.. مردم حرف میزنن..خلاصه.ووو.. شما واسطه بشید..اقا فرمود برم...اومدمنزل گفت.. بی بی فرمود البیت بیتوک منزل منزل شماست ونسائُک امائُک زنهام کنیز شماست هر چه شما دستور بدهید.. بیان..فرمود اقا پس بفرمایید فضه و اسماء یه پارچه ی ذخیم بیارن رو بدنم بکشن.. روصورتم بکشن... جَوّفاءاصصوبَه..پارچه رو یه جور بندازید نکشید حجم دیده بشه زیرش خالی باشه.. اینا اومدن سلام کردن بی بی جواب نداد.. اصول کافی..جواب سلام مسلمان واجبه...نه کافر فرمود از این سر باشما صحبت نمیکنم تا خدا ک پدرم رسول الله را ملاقات کنم بگم چه کردید .... یه وقت بی بی ذکر مصیبت خوب گوش کن تو رو خدا... بی بی یه وقت به اسماءوفضه حولا وجهی صورتمو برگردونید دست کردن زیرپارچه صورت بی بی رو برگردوندن از زیر پارچه نبینه اینها این پررو ها پاشدن اون ور نشستن باز فرمود حولا وجهی صورتمو برگردونید حالا اونا پا شدن رفتن و چه گفتن بماند سوال از شما... گردن بی بی چه شده بودبرا چی صورتشو نمیتونست برگردونه.... چیزی هم نقل نمیکنید.. اما یه روایت اشاره داره امام صادق ع فرمود.. درست تو اون کوچه اون سه چهار نفر نزدیک شدند اما فرمود به اون راوی هر چه با هر چه داشت به بدن جدهءما جسارت کردند پدرم علی خودشو سپر قرار داد بود تازیانه ها به بدن امیر المومنین سر حضرت برهنه شد... دیگه هر کی با هر چه داشت چی میشه ....ها.... این بود که کربلا نیزه دار با نیزه شمشیر دار با شمشیر یه عده نی اتش زدند..پرت کردن یه عده دامن ها رو پر از سنگ کردن به طرف بدن اباعبدالله هر جا نشستی بگو حسین... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت نامه حضرت زهرا (س) - مداح 💠 آرمین غلامی_(مجنون)
مدح زهرا....mp3
1.5M
(سلام الله علیها ) آرمین غلامی فکر کردن به غم و غصه‌ی مادر سخت است خواندن روضه‌ی «در» چند برابر سخت است از حسین(ع) اصرار کردن که: حسن(س)! حرف بزن از حسن(ع) هی بغض کردن که: برادر! سخت است زیرِ بار غم تو می‌شکند پشت پدر زندگی بی سر و بی همسر و سرور سخت است دلِ حیدر دل کوه است، دلِ کوه، آری! ولی این داغ برای دل حیدر سخت است من همان اولِ بسم الله اشکم جاری است چقدَر زمزمه ی سوره‌ی کوثر سخت است... ❁﷽میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود از اون کوچه تا به خونه عصاش بود میگن تو کوچه چادرش خاکی شد رو صورتش یه لاله حکاکی شد فقط اشاره می‌کنم سادات منو ببخشید میگن بی بی فاطمه ی زهرا یه طوری چادر سر می کرد یه طوری راه می رفت مثل همه ی زنها، کسی نمیدونست این فاطمه ی زهرا یا خانم دیگه ایه، وقتی چادر سر می کرد اصلا شناخته نمی شد اما ، اون روزی که از مسجد قباله ی فدک و به دست گرفت داشت میومد خونه ، فاطمه ی زهرا یه نشونه ای داشت نامرد تا از دور دید شناخت، فهمید این خانوم کیه، (بگم چی بود نشانه؟) نگاه کرد دید یه آقازاده ی پنج شیش ساله ، دستش تو دست این خانومه، تا نگاه کرد امام حسن و شناخت، فهمید این مادر ساداته، فهمید این دختر پیغمبره، فهمید این همسر امیرالمومنینه، اومد جلوی مادرو گرفت تا صدا زد فاطمه، قباله رو به من بده، بی بی فرمود نمیدم ، آنچنان بی هوا دستشو بالا برد، امام مجتبی نگاه کرد دید یه ضربه از دست یه ضربه از دیوار ، مادر سادات رو زمین افتاد آی... هر جا نشستی ناله بزن یا زهرا‌.... ━━━━━━─────── (سلام الله علیها )
روضه فاطمیه..mp3
3.66M
👆👆بسم الله الرحمن الرحیم حضرت زهرا(س) 🏴زمینه_هجوم_به_خانه_وحی_خدا🏴 🎶سبک_ریان_بن_شبیب .حاج آرمین غلامی 🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول حیدر شد خون جگر/میزد ثانی به در ای وای ای وای بین دیوارو در /زهرا شد بی پسر ای وای ای وای به در لگد زد در افتادُ«۳» فتنه به پا کرد در افتادُ«۳» از جورنامرد در افتادُ«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بنددوم ثانیه بی حیا/با ضربه های پا کشت محسن رو فِضةُ خُذینی/می زد زهرا صدا کشت محسن رو عزیزمادر میزد پر پر«۳» جوون حیدر میزد پر پر«۳» با دله مضطر میزد پر پر«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندسوم آه از یاس کبود بین آتیش و دود می‌گفت حیدر آه از درب و دیوار نوک داغ مسمار آه از مادر ..... می‌گفت دله خون علی سوختم«۳» دله پریشون علی سوختم«۳» باچشم گریون علی سوختم«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندچهارم دستای بوتراب/رو بستن با طناب چل تا مزدور جلوچشم حسن/حیدر رو میبردن با ضرب و زور ...... آه از جفای چهل نامرد«۳» فاطمه با اون تن پر درد«۳» می‌گفت علی جان نرو برگرد«۳» مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• 🏴🏴🏴🏴🏴 ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• فاطمیه_۱۴۰۳ شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #/کرمانشاه ابن علی(ع)_قزبی مداح،،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز استغاثه به حضرت زهرا ایام_فاطمیه 🌷 اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج
👆👆 اعلام مراسم فاطمیه کرمانشاه آذرماه ضمنا این مراسم تا آخر فاطمیه هر روزازساعت۳عصر در حسینیه سیدالشهدا مخصوص خواهران منعقدمیباشد 📌لطفا اطلاعیه را در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک بگذارید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا