eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
614 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فتوحات خلیفه دوم نقل است که علامه امینی رحمة الله علیه با یکی از مفتی های اهل تسنن مقابل شد. آن مفتی به ایشان گفت:آیا شما منکر فتوحات خلیفه دوم هستید؟ جناب علامه امینی فرمودند:خیر! مفتی به شدت خوشحال شدگفت:احسنت!بالاخره اعتراف کردید،حالا خودتان فتوحات ایشان را با زبان خود بفرمایید... . علامه فرمودند:اولین فتح خلیفه دوم درِ خانه مادرِ ما سلام الله علیها بود که با لگد بر در خانه ای زد که جناب عزرائیل علیه السلام بدون اجازه‌ی حضرتش وارد نشد. آن شخص بهت زده علامه را نگاه می کرد و هیچ نگفت! اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
۲۰۲۳_۱۲_۰۲_۲۲_۳۰_۴۷.mp3
679.6K
💫 بسم الله الرحمن الرحیم ، حضرت سلام الله علیها 🔸شاعر،،آرمین غلامی(مجنون) 🔸باسوزدل میخونم باعشق واحساس سبک: 🔸 واحد/سبک ،جوادمقدم ✨💫✨💫✨💫 تو رومیخام عزبزم، به جون حسن نرو بمون باعلی ،یه حرفی بزن۲ خسته‌ام خسته‌از ،بی وفایی دنیا رفتی وعلی شد،خونه نشین و تنها //زهرای شهیده،،۲ با رفتن تو میره، جون از روح وتن بمون کناره من ای، آرزوی من خسته‌ام خسته‌از ،بی وفایی دنیا رفتی وعلی شد،خونه نشین و تنها //زهرای شهیده،،۲ دار و ندار حسین _ بود و نبود م تو جون بخواه از علی_یاس کبودم خسته‌ام خسته‌از ،بی وفایی دنیا رفتی وعلی شد،خونه نشین و تنها //زهرای شهیده،،۲ پروانه ی علی بوده ای تو زهرا همسنگرم میمونم بعد تو تنها خسته‌ام خسته‌از ،بی وفایی دنیا رفتی وعلی شد،خونه نشین و تنها //زهرای شهیده،،۲ وعده ی مادوتایی ،گوشه ی گودال اون ساعتی که حسین، نت می‌ره ازحال داری میری بدون _میادروز عاشورا کناره گودال_ قرار بعدی ما 🔸شاعر،،آرمین غلامی(مجنون) 🔸باسوزدل میخونم باعشق واحساس سبک: 🔸 واحد/سبک ،جوادمقدم ✨💫✨💫✨💫 📌نذر‌فرج
نوحه فاطمیه...mp3
1.98M
💫 بسم الله الرحمن الرحیم ، حضرت سلام الله علیها 🔸مداح وشاعر،،آرمین غلامی(مجنون) 🔸باسوزدل میخونم باعشق واحساس سبک: 🔸 واحد/سبک ،جوادمقدم ✨💫✨💫✨💫 تو رومیخام عزبزم، به جون حسن نرو بمون باعلی ،یه حرفی بزن۲ خسته‌ام خسته‌از ،بی وفایی دنیا رفتی وعلی شد،خونه نشین و تنها //زهرای شهیده،،۲ با رفتن تو میره، جون از روح وتن بمون کناره من ای، آرزوی من خسته‌ام خسته‌از ،بی وفایی دنیا رفتی وعلی شد،خونه نشین و تنها //زهرای شهیده،،۲ دار و ندار حسین _ بود و نبود م تو جون بخواه از علی_یاس کبودم خسته‌ام خسته‌از ،بی وفایی دنیا رفتی وعلی شد،خونه نشین و تنها //زهرای شهیده،،۲ پروانه ی علی بوده ای تو زهرا همسنگرم میمونم بعد تو تنها خسته‌ام خسته‌از ،بی وفایی دنیا رفتی وعلی شد،خونه نشین و تنها //زهرای شهیده،،۲ وعده ی مادوتایی ،گوشه ی گودال اون ساعتی که حسین، نت می‌ره ازحال داری میری بدون _میادروز عاشورا کناره گودال_ قرار بعدی ما 🔸شاعر،،آرمین غلامی(مجنون) 🔸باسوزدل میخونم باعشق واحساس سبک: 🔸 واحد/سبک ،جوادمقدم ✨💫✨💫✨💫 📌نذر‌فرج
.سنگین مادر سادات بنفس آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اسما میگه من اب میریختم. فَلما جنَ اللیل غَسّلها بِماء الجنّه.. ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن... یه وقت دیدم.. فَبَکاءُ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا... ... زیر پیراهن..علی چی دیده...قطعا چیزی ندیده بود...اما.وقتی داره دست میکشه و میده.. مرد جنگه..زخم های کاری دیده...فقط همین نقل شده تو تاریخ... تا دستم رسید به ورم کرده زهرا.... وقتی رسید.قصه به اینجا..شعر من ایام خانه داری شروع شد حال این روزای بی بی دو عالم اینه.. باکیة العین کمک کن ما هم..اذن گریه داشته باشیم... علما اسم فاعله..یعنی نه یه بار نه یه روز.. ..مازالت بعد ابیها باکیة العین محترقة القلب و....... یُغشا... عَلیها ساعَتاً بَعدَ ساعت... یعنی دم به دم از حال میرفت... یه لحظه به اومد... دید بالا سرشه.. نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید.. فرمود .... ابک لی یا ابالحسن وابک للیتاما جان برا منو بچه یتیمام گریه کن... اما ولا تَنسَقطی لَلعِدا...بِطف العراق... امیر المومنینم گریه کرد.. زبان حال رو بگم...گفت... خانم شده پاییز بهار منو تو.. غم و ست که کنار من و تو.... برو ولی کن .. ته ..قرار من و تو... حسین.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️.
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم .سنگین مادر سادات بنفس آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دگرازماندنم ای شیرخدا خسته شدم دگراززندگی وسیل بلاخسته شدم یا رب از گوشه این خانه دگرخواهم رفت چونکه از این همه بیداد و جفا خسته شدم منه، زهرا ز خدایم طلب مرگ کنم اجلا بر سر من زود بیا خسته شدم پهلووسینه ی من ازدر و دیوارشکست من از این در به دری ها به خدا خسته شدم من براین هق هق وبراشک شب عادت کردم ولی از دوری محسن بخدا خسته شدم دل من خون شده از مردم این شهر،خدا چونکه افتاده ام از شور و نوا خسته شدم سهم زهرای توشد، سیلی و شلاق و کتک دگراز سفره و این آب و غذا خسته شدم ناسزا گفت مرا دروسط کوچه کسی دگرازقنفذ بی شرم و حیا خسته شدم ساعد دست مرا دروسط کوچه شکست من زدیدار مغیره،به خدا خسته شدم بسکه دنبال علی رفتم خوردم به زمین بسکه خوردم کتک ازمغیره ها خسته شدم اسما میگه من اب میریختم. فَلما جنَ اللیل غَسّلها بِماء الجنّه.. ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن... یه وقت دیدم.. فَبَکاءُ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا... ... زیر پیراهن..علی چی دیده...قطعا چیزی ندیده بود...اما.وقتی داره دست میکشه و میده.. مرد جنگه..زخم های کاری دیده...فقط همین نقل شده تو تاریخ... تا دستم رسید به ورم کرده زهرا.... وقتی رسید.قصه به اینجا..شعر من ایام خانه داری شروع شد حال این روزای بی بی دو عالم اینه.. باکیة العین کمک کن ما هم..اذن گریه داشته باشیم... علما اسم فاعله..یعنی نه یه بار نه یه روز.. ..مازالت بعد ابیها باکیة العین محترقة القلب و....... یُغشا... عَلیها ساعَتاً بَعدَ ساعت... یعنی دم به دم از حال میرفت... یه لحظه به اومد... دید بالا سرشه.. نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید.. فرمود .... ابک لی یا ابالحسن وابک للیتاما جان برا منو بچه یتیمام گریه کن... اما ولا تَنسَقطی لَلعِدا...بِطف العراق... امیر المومنینم گریه کرد.. زبان حال رو بگم...گفت... خانم شده پاییز بهار منو تو.. غم و ست که کنار من و تو.... برو ولی کن .. ته ..قرار من و تو... حسین.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️. 🎙 _آرمین_غلامی_(مجنون کرمانشاهی) #️⃣ #️⃣ _روضه_ شهادت_حضرت_زهرا #️⃣ /عصرشنبه۲۵/آذر #️⃣ خانگی/بیت شکاری /کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت شاهچراغ علیه السلام اسامی برخی ازنفرات بهمراه(محدوده سکونت وتاریخ شفا) که دراثرتوسل ؛واسطه قرارحضرت شاهچراغ حضرت احمدبن موسی الکاظم علیه السلام نزدخداوندمتعال شفای عاجل پیدا نموده اند به شرح ذیل می باشد .. زاده رزمنده دفاع مقدس آسیب نخاعی و حرکتی از کرمان خردادماه ۱۳۶۴ تقی زاده مشکل در تکلم و فلج در بخشی از بدن تیرماه ۱۳۶۵ پور قاسمی مشکل درتکلم و بهبودی از سیرجان خرداد ۱۳۶۶ خالدی سکته و فلج قسمت چپ بدن و خصوصا پا ازروستای علیا خفرک سفلی از توابع مرودشت اردیبهشت ۱۳۶۷ کارآمد مشکل در تکلم تیرماه ۱۳۶۸ تاج جمالی ابراهیم ابادرامجرد تشنج شهریور ۱۳۶۸ مجید قلندری از حومه دزفول فلج از ناحیه چپ بدن بهمن ۱۳۶۹ مرجان اسدپور اهل خرمشهر مادرزادی ناشنوا و مشکل درتکلم بهمن ۱۳۷۳ ایزدیان چهارده ساله که مدت شش ماه بینائی خود را به طور کامل از دستداده بود دختر خردسال الهام دهقان اهل گویم شیراز مبتلا به فلج اطفال رودبارانی فلج از ناحیه پا و‌کمر فروردین ۱۳۷۳ خسروی کارمند بهداری شازنداراک دیسک کمر و فلج از ناحیه پا اردیبهشت ۱۳۷۳ نوردی کاشان فلج از ناحیه پا آموزگار ناراحتی کلیه از دلوار بوشهر تندرو نابینا از شیراز خطبائی نابینا از استهبان آبان ۱۳۷۷ دختربچه باغده سرطانی درگردن‌از اهل تبریز(بنقل ازخادم حرم،نشریه آستان) منبع: سایت رسمی حرم آستان مقدس شاهچراغ حضرت احمد بن الامام موسی الکاظم علیه السلام: قسمت بایگانی اطلاعات شفایافتگان لازم بذکر است جهت بهره مندی ازمتن نوشته چگونگی بیمارشدن و توسل و شفای برخی اسامی نام برده درمتن بالا به سایت یاد شده رجوع نمایید
امام زمان..۱.mp3
3.41M
مدح امام عصر مداح..حاج آرمین غلامی قطره‎ایم اما کماکان وصل دریا نیستیم چون نمی‎میریم ز دوری، مسیحا نیستیم غصه ی یک لقمه نان داریم و درد یار، نه چون در این دنیا به غیر از عبد دنیا نیستیم وقت را بیهوده صرفش می‎کنیم حق بده آنقدر پایینیم و بالا نیستیم چشم گریان داشتیم افسوس آن هم خشک شد ما برای یوسف زهرا زلیخا نیستیم نه بیابان می‎رویم و نه گدایی می‎کنیم مثل مجنون نیستیم و فکر لیلا نیستیم دید مرحوم فشندی غربت ارباب را قدر ظرف آب هم مشتاق آقا نیستیم کربلا رفتن که باشد عرش رفتن راحت است در حرم در حسرت عرش معلی نیستیم در تمام عمر صبح و شام اگر گریه کنیم ما حریف گریه‎ی یک روز نیستیم می‌دانید ﭼﺮﺍ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ در ﻣﺮﺩﺍﺏ ﮔﻞ می‌دهد؟ برای ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺛﺎﺑﺖ کند در ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻫﻢ می‌شود ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ می‌شود زیبا بود می‌شود ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩ می‌شود ﻗﻮﯼ ﺑﻮﺩ می‌شود ﺍﻣﯿﺪ ﺩاشت ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﺗﺮﯾﻦ ﮔﻞ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ زندگیتان نیلوفری آنطور که هستی باش صداقت مؤثرترين تیری است که به قلب هدف می‌نشيند هدفت را با نقشه‌های جوراجور آلوده مکن‌ خودت باش افتاده باش ... نه‌ ذليل شوخ باش ... نه‌ مسخره آزاده باش ... نه‌ یاغی مطمئن باش ... نه‌ ساده از خود راضی باش ... نه‌ از خود راضی صبور باش ... نه‌ در کمين آن‌‌ وقت خواهی ديد که کليد را در دست خود خواهی داشت💖 #
مدح خوانی سیدالشهدا،،.mp3
2.74M
رجزخوانی سیدالشهدا .حاج آرمین غلامی سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه بی قیمتیم و قیمت ما می‌شود حسین در اوج فقر، ثروت ما می‌شود حسین زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست وقتی که ذکر هیئت ما می‌شود حسین این روزها مساجد ما هم حسینیه است در این دهه عبادت ما می‌شود حسین این چند قطره اشک به پای غمش کم است بعد از وفات، حسرت ما می‌شود حسین همراه کم نشسته محجبه بنیان‌گذار وحدت ما می شود حسین و تا ابد پشت و پناه ملت ما می‌شود حسین آن لحظه‌ای که خلق سرافکنده می‌شوند در روز حشر، عزت ما می‌شود حسین یارب تو شاهدی که در ایام یکجا تمام حاجت ما می‌شود حسین اگر مؤید دل‌های ما شود سرمایه‌ی محبت ما می‌شود حسین وقتی که بالحسین شروع دعای ماست مشغول استجابت ما می‌شود ...
مادر سادات زهرای مرضیه سلام الله علیها مناجات با امام زمان عج و روضه مادر سادات بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون) شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️👆👆👆 آقا، نیازمند دو عالم، به یک اشاره توست یعنی اگه تو بخوای من عاقبت بخیر میشم، یعنی اگه تو بخوای مادرت منو میخره، یعنی اگه تونگاه کنی کربلایی میشم، آقا دیدی گفتم یه روز به دردت میخورم، ببین روز معمول اومدم برا مادرت روضه گرفتم، شما هم فردا تو گرفتاریم بیا، نزاری چشم به راه بمونم، من برا مادرت کم خودمو نزنم نیازمند دو عالم ، به یک اشاره توست اگر تو ناز کنی، عالمی نمی ماند مولا، به گریه، به گریه ی شب حجران کشیدگان سوگند قسم قسم بلندیه بالاست، یعنی به همه اونایی که شبا تا صبح برا اومدنت گریه کردن به گریه شب هجران کشیدگان سوگند اگر دمی تو بخندی، غمی ، نمی ماند (اباصالح، بابات شده، خونه نشین)2 (سادات برا بعدیش منو ببخشن) اباصالح، مادرتون خورده زمین وای جونم به این گریه کن، احمدلله آرزمون بود خدمت آقامون برسیم برا روضه مادرش، همینجور که نمیشه، الآن بگو اومدم پیش یه پرچم دار فاطمیه،یه نفری پرچمو برداشته، آره پرچم فاطمیه رو برداری کمر خم میشه، این جماعتی که اومدن از دم این در رد شدن، دیدن یه نوکر گریه کن نشسته، روضه رسمیت گرفته، آقا میاد، ایشالا دم در وایسادی، مگه میشه پسر برا مادر نیاد، چطور مادر برا پسر میاد گفت دورو بر حرم امام حسین خونه داشت، (خوب دل بدید)، مجاور حرم آقا (قدیم حالا نه، هنو حرم به این شکل نشده بود)، یه پول و پله جمع کردن خونه ها رو بخرن حرم بزرگ بشه، یکیشون امام حسینی تر بود گفتن اینو آخر میریم میخریم، خونه ها رو خریدن، آخر اومدن در خونه این مرد، احوال پرسی این ورا، گفتن اومدیم خونتو برا حرم بخریم، یه نگا به اینا کرد، خونه منو؟، آره، گفت نمیفروشم، یکی دوبار اصرار دیدن میگفت نه نمیفروشم، اینا بر گشتن از فردا عمله آورد بنا آورد نقاش اورد خونه رو نوسازی کرد، به گوش حرمی ها رسید ناراحت، تا شنید خونشو میخایم رفت باسازی کرد، بعد یه هفته جارو زدن کارگرا اومدن بیرون، کلید و برداشت بدو اومد حرم، هنو خونمو میخاین؟ آره اما تو خونتو درست کردی، گفت آره حالا خونمو میدم ، ما چیز خراب به نمیدیم، چی میخام بگم، امروز بگو آقا دیدم دلم یخورده خرابه، شنیدم روضه ، آوردم ، دلم جلا بگیره، اگه به کارت اومد مال تو... دست تو مرحم ، همه شه پرها از کرامات تو گویند سر منبرها (بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا)2 نه یجوری باید صداتو خرج کنی، تو امروزی قمی، قم المقدسه، کنار حرم این خانم، یجوری خرج کن خودتو، شما اهل منبر به ما اینا رو گفتید فردا قیامت دارن حسابتو میزنن خوب روز شهادتم که مدینه بودی، مدینه نبودم قم بودم، یه خانم میاد ما دیدیم دلت مدینست، گفتم برات مدینه نوشتم، تا شما هستید نباید بزارید امام داد بزنه، امروز روزشونه، امروز بیاید زیر بغلای حسینو بگیرید بانوی، آسیه و ساره و مریم که کینزان تو، هستند همه دخترها بی بی جان نه، نه فقط ام ابیها، به شما باید گفت مادر خلق خدا، مادر غلط کرد زدت خانم، تا چشم کار میکنه بچه نشسته، من چی بگم جلو بچه های حضرت زهرا، مادرتونو زدن، انگار بد هم زدن، راه نمیتونست بره، ای نامرد، تنها گیر آوردی، حالا یه همچین غلطی کردی، جلو پسر، مادر نمیزنن، موهاش سفید شد امام ، امروز مادرتون از صبح خودش کاراشو کرد، فضه میگه دیدم دم ظهر، خانوم وسط غش کرد، آه، من همونطور، که سید اولاد حضرت رو برد یه جا، منم میبرم بی بی جان، همه چو ارباب، سرم را به کف پات نَهَم مثل امروز، اومد تو حجره دید هر کی صورت یجا گذاشته، امام حسن صورت رو صورت، زینب صورت رو سینه، اومد پایین پا، منو نگاه، اومد پایین پا، پارچه رو زد کنار، صورتو گذاشت کف پا، منو ببین، میزد یا اُمّاه، یا اُمّاه، سر آورد بالا دید نگاه نمیکنه، دوباره زد یا اُمّاه، یا اُمّاه نگاه کرد دید چشماش وا نشد، بغضش ترکید، صدا زد مادر، تا حالا نشده بود، حسین صدات بزنه، تو جوابشو ندی، کاش این ماجرا همین جا تموم میشد، اینجا مادر جواب پسرو نداد، کربلا، هلال میگه دم گودال، دیدم داره بیرون میاد، سرتا پاش خونیه، زیرعبا چیزی قایم،( بعضی ها امامه برداشتن، یا الله)، دست و پاش میلرزه، گفتم تو که کارتو کردی، چرا دست و پات میلرزه، صدا زد هلال، داشتم، میبریدم ، صدایی شنیدم، فریاد بُنَیّه، بُنَیه، بُنُیه، حسین، حسیـــــــن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در بنفس حاج آرمین غلامی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سوی زهرا لشگری با تازیانه آمددند گفت حیدر با عدو بر دخت پیغمبر مزن محسن شش ماهه را کشتند مابین دری بی حیا دیگر تو زهرا را میان در مزن نام این بانو دوای درد های عالم است خواهشی دارم دگر بر روی این مادر مزن قامت مردانه ای دارد گل سرو علی ای مغیره تازیان بر بانوی مضطر مزن گفت مجنون لیلی من دیگر از غم ها منال گر نداری الفتی دم از گل حیدر مزن حدیث کعبه وبیت گلین اوست متاف در این متاف گلین است گرم طواف طواف اول او از کنار حیدر بود شروعش از وسط خانه تا دم در باید با من این هفتا طواف رو بیای اگه بیای.... کسی که بال ملک خشتی از حیاتش بود سیدا طواف دوم او بین بود ای خدا کمک کنه بتونم همه طوافا رو بگم طواف سوم او جان کف نهادن بود دم از زدن و پشت در ستادن بود گفت وقتی به دومی گفتم اتیش بزنی تو خونه هست ...گفت وهن باشه! گفتم بابا بچه ها تو خونست گفت وهن😡 یعنی باشه گفتم تو خونست😢 بگم یا نه؟ طواف چهارم او بر جگر میزد بخدا نمیشه اگه تو خوب گریه نکنی نمیخونم طواف چهارم او یا زمان عج بعضیا رو اینقدر میشناسم که ب این کلمه ها عکس العمل نشون طواف چهارم او ناله بر جگر میزد شمرده شمرده به پشت در می زد دارم نامه ای که ا میرزا براتون شرح داد و توشه میگم گفت معاویه اول اومدم بگزرم بعد یاد بغض افتاد همه زورمو جمع کردم چنان به در کوبیدم صدای....شکستنه....یارالی نه نه یارالی نه نه یارالی نه نه ای جانم طواف پنجم او شد پسرش که گشته در بر فدایی پدرش شاید ده ساله این شعرو خوندم از حاجی سازگار من موندم این دو بیت اخر رو چجوری نوشته ششم طواف چه گویم ز ضربه ان در ششم طواف چه گویم ز ضربه ان در محجبه تو چشم نا محرم نگاه نمیکنه لذا روشد که گرفته بود روش به دیوار بود داشت حرف میزد برو کنار کی داره میبینه اینا رو اقا زاده ی 7هشت سالش هی مراقب بود حمله نکنه ششم طواف چه گویم ز ضربه ان زگوشه مادر داد بزن بعدیشو نشنوی طواف هفتم دادن اجر مولا را تو روشنایی چه جیقی داری میزنی طواف هفتم دادن اجر را در این طواف شکستن دست زهرا را اه زهراااا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
+صوت+ تصویری/ جانسوز بنفس غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بشکند دستان تو بر مادرم دیگر مزن کن حیا نامرد مادر را بر دختر مزن دست زهرا عادت از بهر کرامت کرده بود با غلاف تیغ او را در بر همسر مزن سوی زهرا لشگری با تازیانه آمددند گفت حیدر با عدو بر دخت پیغمبر مزن محسن شش ماهه را کشتند مابین دری بی حیا دیگر تو زهرا را میان در مزن نام این بانو دوای درد های عالم است خواهشی دارم دگر بر روی این مادر مزن قامت مردانه ای دارد گل سرو علی ای مغیره تازیان بر بانوی مضطر مزن گفت مجنون لیلی من دیگر از غم ها منال گر نداری الفتی دم از گل حیدر مزن اسرار ال محمد و باید همه بچه ها تو خونشون داشته باشید چرا کتابی که سلیم ابن قیس نوشته لحظه به لحظه مرگ رو نوشته برید حتما تهیه کنید اگرم ندارید بدونید ها مثل رساله ای که باید تو خونت باشه واجب شرعیه اسرار مرد میخواد دو صفحشو بخونه اصلا چند صفحه بخونی ببندی گریه کنی یدونش اینه نامه نوشت به معاویه آخ مطمعن شدم پشت دره بازم میخوای اجازه بدی بگم اول دلم سوخت داشت دلم به رحم میومد بخونید اینا رو نامش به معاویه ثبت شده است یاد بغض افتادم همه ی زورم رو جمع کردم جون مرگ بشم اگه برا تو بخونم دارم برا اقام میخونم همه ی زورم رو جمع کردم چنان به کوبیدم صدای............. آخ مادر خانم بین در و دیوار داد زد..... ابا... .ابا....ابا.. اه گریه کن....اگه گریه نکنی دغ مرگ میشی بچه شیعه اره یعنی این شما ها دارید میشنوید الهی بمیرم برای اونایی که دیده اند امام حسن موهاش سفید شد زهرااااااا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
مادر سادات زهرای مرضیه سلام الله علیها مناجات با امام زمان عج و روضه مادر سادات بنفس حاج آرمین غلامی (مجنون) شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️👆👆👆 آقا، نیازمند دو عالم، به یک اشاره توست یعنی اگه تو بخوای من عاقبت بخیر میشم، یعنی اگه تو بخوای مادرت منو میخره، یعنی اگه تونگاه کنی کربلایی میشم، آقا دیدی گفتم یه روز به دردت میخورم، ببین روز معمول اومدم برا مادرت روضه گرفتم، شما هم فردا تو گرفتاریم بیا، نزاری چشم به راه بمونم، من برا مادرت کم خودمو نزنم نیازمند دو عالم ، به یک اشاره توست اگر تو ناز کنی، عالمی نمی ماند مولا، به گریه، به گریه ی شب حجران کشیدگان سوگند قسم قسم بلندیه بالاست، یعنی به همه اونایی که شبا تا صبح برا اومدنت گریه کردن به گریه شب هجران کشیدگان سوگند اگر دمی تو بخندی، غمی ، نمی ماند (اباصالح، بابات شده، خونه نشین)2 (سادات برا بعدیش منو ببخشن) اباصالح، مادرتون خورده زمین وای جونم به این گریه کن، احمدلله آرزمون بود خدمت آقامون برسیم برا روضه مادرش، همینجور که نمیشه، الآن بگو اومدم پیش یه پرچم دار فاطمیه،یه نفری پرچمو برداشته، آره پرچم فاطمیه رو برداری کمر خم میشه، این جماعتی که اومدن از دم این در رد شدن، دیدن یه نوکر گریه کن نشسته، روضه رسمیت گرفته، آقا میاد، ایشالا دم در وایسادی، مگه میشه پسر برا مادر نیاد، چطور مادر برا پسر میاد گفت دورو بر حرم امام حسین خونه داشت، (خوب دل بدید)، مجاور حرم آقا (قدیم حالا نه، هنو حرم به این شکل نشده بود)، یه پول و پله جمع کردن خونه ها رو بخرن حرم بزرگ بشه، یکیشون امام حسینی تر بود گفتن اینو آخر میریم میخریم، خونه ها رو خریدن، آخر اومدن در خونه این مرد، احوال پرسی این ورا، گفتن اومدیم خونتو برا حرم بخریم، یه نگا به اینا کرد، خونه منو؟، آره، گفت نمیفروشم، یکی دوبار اصرار دیدن میگفت نه نمیفروشم، اینا بر گشتن از فردا عمله آورد بنا آورد نقاش اورد خونه رو نوسازی کرد، به گوش حرمی ها رسید ناراحت، تا شنید خونشو میخایم رفت باسازی کرد، بعد یه هفته جارو زدن کارگرا اومدن بیرون، کلید و برداشت بدو اومد حرم، هنو خونمو میخاین؟ آره اما تو خونتو درست کردی، گفت آره حالا خونمو میدم ، ما چیز خراب به نمیدیم، چی میخام بگم، امروز بگو آقا دیدم دلم یخورده خرابه، شنیدم روضه ، آوردم ، دلم جلا بگیره، اگه به کارت اومد مال تو... دست تو مرحم ، همه شه پرها از کرامات تو گویند سر منبرها (بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا)2 نه یجوری باید صداتو خرج کنی، تو امروزی قمی، قم المقدسه، کنار حرم این خانم، یجوری خرج کن خودتو، شما اهل منبر به ما اینا رو گفتید فردا قیامت دارن حسابتو میزنن خوب روز شهادتم که مدینه بودی، مدینه نبودم قم بودم، یه خانم میاد ما دیدیم دلت مدینست، گفتم برات مدینه نوشتم، تا شما هستید نباید بزارید امام داد بزنه، امروز روزشونه، امروز بیاید زیر بغلای حسینو بگیرید بانوی، آسیه و ساره و مریم که کینزان تو، هستند همه دخترها بی بی جان نه، نه فقط ام ابیها، به شما باید گفت مادر خلق خدا، مادر غلط کرد زدت خانم، تا چشم کار میکنه بچه نشسته، من چی بگم جلو بچه های حضرت زهرا، مادرتونو زدن، انگار بد هم زدن، راه نمیتونست بره، ای نامرد، تنها گیر آوردی، حالا یه همچین غلطی کردی، جلو پسر، مادر نمیزنن، موهاش سفید شد امام ، امروز مادرتون از صبح خودش کاراشو کرد، فضه میگه دیدم دم ظهر، خانوم وسط غش کرد، آه، من همونطور، که سید اولاد حضرت رو برد یه جا، منم میبرم بی بی جان، همه چو ارباب، سرم را به کف پات نَهَم مثل امروز، اومد تو حجره دید هر کی صورت یجا گذاشته، امام حسن صورت رو صورت، زینب صورت رو سینه، اومد پایین پا، منو نگاه، اومد پایین پا، پارچه رو زد کنار، صورتو گذاشت کف پا، منو ببین، میزد یا اُمّاه، یا اُمّاه، سر آورد بالا دید نگاه نمیکنه، دوباره زد یا اُمّاه، یا اُمّاه نگاه کرد دید چشماش وا نشد، بغضش ترکید، صدا زد مادر، تا حالا نشده بود، حسین صدات بزنه، تو جوابشو ندی، کاش این ماجرا همین جا تموم میشد، اینجا مادر جواب پسرو نداد، کربلا، هلال میگه دم گودال، دیدم داره بیرون میاد، سرتا پاش خونیه، زیرعبا چیزی قایم،( بعضی ها امامه برداشتن، یا الله)، دست و پاش میلرزه، گفتم تو که کارتو کردی، چرا دست و پات میلرزه، صدا زد هلال، داشتم، میبریدم ، صدایی شنیدم، فریاد بُنَیّه، بُنَیه، بُنُیه، حسین، حسیـــــــن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️