eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
_بنت الحسین_علیها_السلام_ 🌹 . 🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊. دگر از ناز و ادا نیست خبر.وای پدر دگر ازموی بلندنیست اثر .وای پدر بنگرسوخت همه. موی بهم بافته ام شده گیسوان من چه مختصر.وای پدر وسط کوچه ی شامی به سرم سنگ زدند شدم از سنگ جفاشکسته پر.وای پدر سره دیواره کمک کرد که راهی بروم دارم از ضربت لگد. درد کمر‌.وای پدر بوسه ات راطلبم.بر سرمن دست بکش مانده ام منتظرت.چشم به در.وای پدر. آه(مجنون) همه ازغربت این دختر بود. که به سر داشت فقط دیده ی تر .وای پدر 📝..شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴.. ..
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹   دخترت آواره شده  ای پدر مقنعه اش پاره شده  ای پدر غصه ی روبنده  دلش راشکست سیلی آن مرد به رویش نشست زلف گره خو رده ی او راببین عمه ی آزرده ی او راببین مقنعه ی پاره به سر کرده است به را ه شام وکوفه چون برده است پهلوی او تیرکشیده پدر به شانه اش نیزه رسیده پدر غربت گودال مرامیکشد گریه ی خلخال مرامیکشد گرده سرت شاپرکم ای پدر نقشه ی راه فدکم  ای پدر اشگ علمدار مرادیده بود کوچه وبازار مرا دیده بود بی هدفم پرت شده ای پدر نان طرفم پرت شده ای پدر حرمله باسنگ مرامیزند دختراوچنگ مرامیزند نیزه ی او چه بدبیاراست وای حرف ازآن بردغماراست وای _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)  
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 آنقدر سنگ زدن تاکه سرت شکسته شد ازهمان مشت ولگد.بال وپرت شکسته شد نشود پاک ازآن صورت تو .ضربت دست زیرشلاق ولگدها کمرت شکسته شد بخدا ازسره نی .بودحواسم به همه وای دیدم گل من.گل سرت شکسته شد دختر شامی وآن طعنه وآن زخم زبان صبرکردی دخترم اما پرت شکسته شد توکه از حرمله وزجر ندیدی خیری دختر فاطمه هستی.زیورت شکسته شد تا پدرگفتی عزیزم روی نی گریان شدم خوردی از زجر لگد. چون سپرت شکسته شد میکشم نازه تورا تاکه دهم تسکینت درد دل کردی که بغض حنجرت شکسته شد باسر غرقه بخونم رازها گفتی .گلم درده دل کردی که بغض حنجرت شکسته شد وای دیدی دخترم قنداق خونی علی این همه خاطره ها در نظرت شکسته شد گفت (مجنون) که حسین.معجر او دست نخورد ازاصابت گشتن سنگی سرت شکسته شد👉 📓شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 🙏🍀🌹🙏🍀🌹🙏🍀🌹.
_بنت الحسین_علیها_السلام_ 🌹 خرابه بودورقیه دلش پُردرداست هوای سینة دختر،خدا،عجب سرداست ستاره ها همگی ازرقیه باخبرند میان یک نگهش آسمانی ازدرداست گل خرابه نشینی،ولی چه خوش بوئی خزان نشسته بررویت جمال توسرداست عدوزده به رُخ تو،ولی سپر داری قسم به جان اباالفضل،که عمّه چون مرد است نوای سینة مجنون،همیشه ازشام است خرابه برسردختر،خدا چه آورداست 📕📕شاعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی).. ____________________________ کانال اشعار مجنون کرمانشاهی:
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 لب خشک توواین آب گوارا،دیدنی است سرنازت به رویِ نیزه ی اعدا،دیدنی است آمدی تاکه کنی داغ مرا،تازه پدر آن ترک خوردگیِ گوشة لبها دیدنی است یادداری بغلم کردی وهی بوسیدی سرِتودربغل ،ای معنی رؤیا دیدنی است چه بلائی به سرت آمده ای باباجان حنجربریده ونیزة اعدا دیدنی است توکه استاد مَنی،درهمة صبروبلا دخترت دربین این گرگانِ صحرا دیدنی است دل مجنون همه جاتنگِ غمِ رقیّه است نازدانه ،غم تودراین بلایا دیدنی است 📕📕شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی).. ____________________________ کانال اشعار مجنون کرمانشاهی:
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 بی حیا دیگربس است روی سرش لگدمزن کشتیش با کعب نی.روی پرش لگدمزن   نیمه بازاست دوچشمان تری از روی نی کن حیا یی ازحسین‌. بر دخترش لگدمزن چشمت ای قاتل به سرها می خورد در بین راه تاسرافتاد بی ادب برحنجرش لگدمزن درد پاو درد پهلوهردو درمانی نداشت با کتک آرام گشته. برسرش لگدمزن حس تنهایی خواهردارد او در بین راه خوانده لالایی به یاده اصغرش لگدمزن کرد یادازساقی آب آور خیمه .بگفت بی حیا دیگربس است.دور و برش لگدمزن زخم تاول های پایش شاهداین مدعاست گفت(مجنون )ابن قیس .برپیکرش لگدمزن. 📕.شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀.
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 رقیه مذهبم .ای اهل عالم نام اوبرلبم .ای اهل عالم به لطفش تا ابد بیمه شدم من گدای زینبم ای اهل عالم من ازگهواره تا آخره دنیا به تاب ودرتبم ای اهل عالم به عشق دختره سلطان عالم گدایی منصبم ای اهل عالم ذکرو اذکارمن فقط رقیه شده ورد لبــــــــم ای اهل عالم مرا آب حیات است این سه ساله شده نان شـــبم ای اهل عالم عنـــایت میکند زهرا ی اطهر به یا رب یا ربم ای اهل عالم مددبگرفته (مجنون )از رقیه غلام زینبم ای اهل عالم ✏شاعر..آرمین غلامی (.مجنون کرمانشاهی..) 🍘🍘🍘🍘🍘🍘🍘🍘.
_بنت الحسین_علیها_السلام_ 🌹 تونبودی سر بازار ،مرامیزد زجر باکتک درپی انظار ،مرامیزد زجر اسراء آمده در شام بلا ای بابا بنگر گوشه ی دیوار ،مرامیزدزجر بنوشته است به خون سر دره این شام پدر این دیاریست جفاكار مرامیزد زجر دشمن بد دهن و هلهله كن پیداشد بنگربر سر بازار مرامیزد زجر سنگ وچوب است که آیدبه سرم بین این حلقه ی اشرار مرامیزد زجر خاك و خاكستر و آتش لب بام است پدر بین این شام شب تار مرامیزد زجر وای (مجنون) لب و دندان پدرچوب زدند بین آن بزم دل آزار مرامیزد زجر 📝.شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹..
_بنت الحسین_علیها_السلام_ 🌹 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 دیدم بدست دختر ه شامی٬ گیر سرم رفته فروش گوشه ی بازار معجرم. . بازار شام وقوم یهودو برده فروش بابابرس که خنده نماینددربرم اینجافقط به گریه ی ماطعنه میزدند رفته فروش گوشه بازار چادرم اینان به فكر غارت ماو چپاولند اینجافروش رفته تمامی ، زيورم بابا ببین که موی سر ه من در آتش است باباببین که رفته فروش این گلِ ِ سرِ م بودی ودیده ایِ توكنار طشتطلا الماس اشك دیده ی چشمان خواهر م اینجاتمسخر لب يحيي چه دیدنی است باباحدیث چوب ولبانت شنیدنی است.. 📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).. 🌹🍀🌺🍀🌹🌺🍀🌹🌺🌹 نبوده ای که زنی روی بام سنگم زد که در حوالی آن ازدحام سنگم زد درآن حوالی کوچه .چه بوده مد نظر به نیزه بودی و فردیِ بنام سنگم زد پدر دیاریهود است یا دیار کفر؟ که دست دخترکانی به شام سنگم زد پدر نبوده وفا درمیان مردم شام بیین که دخترک بی مرام سنگم زد نگاه دیده ی این شامیان چرا خون است برای آتش یک انتقام سنگم زد ببین که آمده باران سنگها سویم زنان ودخترکی بی مرام سنگم زد مرابه جرم محبت کشند بر دارم همانکه سنگ گرفته به بام سنگم زد هوای دیده ی( مجنون )ببین که بارانی است نگرحرامی شامی .مدام سنگم زد 📕.شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 دختره کوچک بابا چقَدَر پیرشدی نیم روزی نشده ازچه دگرپیرشدی پروبالت زچه اینقدر شده آویزان به گمانم که شکسته بال وپر پیرشدی دره گوشم توچه گفتی که دگرصبرنماند ناله ات بود درآنجا بی اثر پیرشدی درخرابه خطبه ات کارمسیحامیکرد دختر خوب وقشنگ وبا هنر، پیرشدی سر من راکه جدا شد جلوی نهر فرات دیده ای وبه عزاداری سر پیرشدی قتلگه آمدی و دید کسی می گوید دخترم حوصله کن. جان پدر پیرشدی نیزه داری که سرم بر .سره سرنیزه زده به تومیگفت رقیه چقدر پیرشدی میزندبربدنت نیزه وسرنیزه چه بد خورده ای ضرب لگدبین گذر پیرشدی گفت (مجنون ) نفس دختره. ارباب گرفت ازچه ازضرب لگد درد کمر پیرشدی 🎆🎆روضه ی رقیه .س.🎑🎑 مردک شامی پدرمهمان نوازی میکند با ته چوبش پدرجان بالبت بازی کند گرده ایتامت پدر خندیدن شامی چرا دارمت باباسوال. رخصیدن شامی چرا ماعزادار وسنان .باشمر گردم کف زدند گرده ما اینان برخصند وببین دف میزنند. ای پدر ازشامیان دیدم بسی آزارها میبرد دشمن عیالت را سر بازارها باتمسخرشامیان مارا تسلامیدهند بهر خواری گوشه ی ویرانسرا جامیدهند دخترت را ای پدر گشتند باضرب لگد ابن قیس بی حیا میزدمرا باباچه بد اینکه میبینی شده(مجنون )برایم شعرگو ای پدر دیده که میسوزد تمام تاره مو 📝.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏..
.. برهمه شاهان حسین فرمانرواست حاکم کل جهان در کربلاست .. سلطنت برکل شاهان میکند شاه ما بر کل شاهان، پادشـاست هرکه را داردجنونی مست اوست جزحسین بر هر که می نازی خطاسـت سلطنت باشدبه دستان حسین بر همه شاهان حسین فرمانرواســت هرچه میخواهی بیا از اوطلب، این حسین سلطان ملک اولیاســـت کل گنج عالمین در دست اوست باب رحمت بعدحق دراو، رواســـــت امپراطور است درعالم حسین کیست او.هرچه از اوگویم رواســــت هرچه سلطان است ای (مجنون )بدان بر سرای این حسین جمله گداســــت.. @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم ✨اشعارمحرم ازتویک عمریست کسب آبروکردم حسین با لباس مشکی ات همواره خو کردم حسین بهرمجنون ازبرای توشب جمعه خوش است درپی لیلا ی خود هرجا وضو کردم حسین دیده ام بی اشک بی خیراست،رزقش رابده بهرتو ازاین جهان چشمم سبو کردم حسین حق تودر روضه ها با اشک گفته میشود درمیان گریه باتو گفتگو کردم حسین پاک کردی دامن آلوده ام راهرکجا روسیاهی دلم باتو رفو کردم حسین حامی کل علمداران تو ، عباس شد چه هراس از این و آن ، ذکر عمو کردم حسین دل بدستت داده ام ، دیگربریدم ازهمه هرکجایی کربلایت آرزو کردم حسین شادم ازاینکه به کوی توپناه آورده ام! خوب و بد آقابه سمتت ب،از رو کردم حسین  دیدن صحن وسرایت آرزوی هرکسی است ازتودورم لیک صحنت، آرزو کردم حسین تاحسین گویم خدا،شهری معطر میشود هرکجا بانام تو من، های و هو کردم حسین آب خوردنهای ما هابوی،روضه میدهد فکر خشکی لب و بغض گلو کردم حسین میکند آیات قرآن روضه خوانی درغمت میکندخاربیابان روضه خوانی درغمت 🔸شاعر: غلامی_(مجنون کرمانشاهی) _____________