eitaa logo
مَجْنون‌ِواژه‌ها
182 دنبال‌کننده
735 عکس
126 ویدیو
5 فایل
سفری عاشقانہ به دنیای توهم... شایدهم واقعیتــــ .... آخَرْ، حقیقتِ رویا....وجودش در ذهن است!... پس چه باڪ که وجودِذهن به خلق دنیا درآید؟(: عزیزجان... خـــوش اومدی♡ کپی؟آزاد(: کنارش لطفاً یه صلواتم خرج ظهورش شنوندتونم https://daigo.ir/secret/73094925
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام‌علی‌المهدی♡
‌امیرالمومنین علیه السلام: ‌فكر تو گنجايش هر چيز را ندارد، پس آن را براى آنچه «مهم» است، فارغ گردان! ـ ـ ـ ــــــــــ❀ــــــــــ ـ ـ ـ -گُفتہ‌هاۍ‌ناب-
ولی چقدر دلم تنگ شده بود(:
ضامن چشمان آهو ها به دادم میرسی؟ من که آهو نیستم اما پر از دلتنگی‌ام💔 -شاعرانهـ-
-بِسمِ‌رَبِّ‌الحُسَین-
السلام‌علی‌المهدی♡
‏امام علی علیه السلام شب ‌زنده‌ داری به نماز شب مایه تندرستی بدن، خشنودی پروردگار، موجب رحمت و تقیّد به اخلاق پسندیده پیامبران الهی است. ـ ـ ـ ــــــــــ❀ــــــــــ ـ ـ ـ -گُفتہ‌هاۍ‌ناب-
مَجْنون‌ِواژه‌ها
به کوی تو هر جا که پا میگذارم همان جا دل خویش جا می‌گذارم مبادا برانی که با صد امید قدم در حریم شما می‌گذارم…. -شاعرانهـ-
-بسم‌رب‌ِالحق-
السلام‌علی‌المهدی♡
‏پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم: زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار! و به آنان اهانت نمى کند، مگر شخص پَست و بى مقدار.. ـ ـ ـ ــــــــــ❀ــــــــــ ـ ـ ـ -گُفتہ‌هاۍ‌ناب-
امشب آسمان مدینه عزادار ستاره‌ی پر فروغش است...
هدایت شده از آقایِ‌سایه
بی حرم شد که بدانند همه مادری است ورنه در زاویه ي عرش مقام حسن است با صدای: به‌خطِ: _______________ •||https://eitaa.com/Mr_Sayeh
مَجْنون‌ِواژه‌ها
ولی فقط غم بی‌حد و مرز بقیع....🥲
دستانش روی شانه‌ی مرد می‌لرزید. با هر بار صدای سرفه‌اش جانش به لبش می‌رسید و با نفس‌های عمیق او دم می‌گرفت. اصلا انگار زنده بود به زنده بودنش! همینکه خون از لبان عزیز تر از جانش چکید، فریاد خفه ای از لبانش بلند شد. _وا محمدااا... برادر! ولی او لبخندی به نگرانی دردانه‌ی خانه زد و دستانش را فشرد .با صدای خش دار و گلویش که طعم خون گرفته بود آرام گفت: _آمده‌اند دنبالم خواهرم..باید بروم.. اشک از چشمان حیرت زده خواهر چکید .صدای دویدن هایی در خانه پیچید که نگاهشان را به سوی حیاط کشاند. -وصف‌حال‌دردانه‌ی‌خانه-
چند لحظه بود . حسن نگاه کرد... حسین نگاه کرد... حسن لبخند زد(: حسین لب گزید! حسن اشهد گفت. حسین رو به روی برادر زانو زد و اورا به آغوش کشید حسن چشم بست. حسین خواهر را به آغوش کشیده گریست. گریست و ...گریست. آخر در گوش حسن آرام گفت: _سلامم را به مادرمان برسان عزیزم(: -خداحافظی‌تلخ‌ِبرادرانه-
enc_1694639945469244683702.mp3
1.7M
جگرم پاره است..‌. هنوزم چشام تو کوچه روی خاک.. به یه گوشواره‌است🖤
-بسم‌رب‌ِالکریم-
به‌رسم‌ادب السلام‌علی‌المهدی(: