eitaa logo
مکتب وحی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
635 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی «مکتب وحی» | نشر آموزه‌های اصیل عرفانی بر مبنای تعالیم علامه طهرانی و آیةالله سید محمدمحسن طهرانی (قدّس الله سرّهما) 🌐 وب‌سایت: maktabevahy.org 📲 شبکه‌های اجتماعی: @MaktabeVahyOrg 👤 ارتباط با ادمین: @MaktabeVahy_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳 جنبهٔ عقلانی یا احساسی عاشورا؟! 1⃣ قسمت اول 🔹تمام ناراحتی‌ و گریه‌های ما فقط به موقعیت‌های ظاهری بر‌می‌گردد که مثلاً چرا عمود بر سر حضرت اباالفضل خورد و چرا دستش قطع شد و چرا به مشک‌ِ آبش تیر زدند!؟ هیچ کس نیامد فکر کند که حالِ امام حسین و حضرت اباالفضل در روز عاشورا به چه نحوی بوده است!؟ نگرش و بینش و جهان‌بینیِ حضرت اباالفضل در روز عاشورا به چه نحوی بوده است؟! 🔹اگر حضرت اباالفضل می‌رفت و مشک آب را هم می‌آورد و هیچ‌ اتفاقی هم نمی‌افتاد، و اتفاقاً اسب ایشان هم به‌زمین می‌خورد و سرِ حضرت به درخت خرما می‌خورد و از دنیا می‌رفت، ما دیگر برای او، سینه نمی‌زدیم! می‌گفتیم: «خودش از اسب زمین افتاد و سرش هم اتفاقی به سنگ اصابت کرد!» 🔹اما یک عارف این‌گونه نیست! او به حالِ حضرت نگاه می‌کند. حضرت اباالفضل، حضرت اباالفضل است؛ چه تیر به چشمِ او بزنند چه نزنند! چه دستش را قطع بکنند یا نکنند! حال اتفاقاً دستش را قطع کرده‌اند؛ ولی عارف به قطع‌کردن‌ دست نگاه نمی‌کند. حضرت اباالفضل به‌خاطر اینکه تیر به چشمش خورد، حضرت اباالفضل نشده است. 🔹(البته این مصیبت‌ها، جریانات و قضایایی است تا «مظلومیت اهل‌بیت علیهم‌السلام» معلوم و روشن شود و «مقاماتی» هم بر این دردها و إِلَم‌ها مترتّب است) 📝ادامه در متن بعد... 🎙حضرت آیة‌الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔈 ؛ جلسه اول، ملخص. @maktabe_vahy 🌑.🌑.🌑.🌑
مکتب وحی
🔳 جنبهٔ عقلانی یا احساسی عاشورا؟! 1⃣ قسمت اول 🔹تمام ناراحتی‌ و گریه‌های ما فقط به موقعیت‌های ظاهری
🔲 جنبهٔ عقلانی یا احساسی عاشورا؟! 2⃣ قسمت دوم و پایانی 🔹یک وِیت‌کُنگ در کلیسا آمده بود و بر روی خودش بنزین ریخت و آتش زد. این آتش‌زدن، سوختن است؛ ولی ما برای او ارزش قائل نیستیم! چون او می‌خواهد از این موقعیتِ خود، استفادۀ تبلیغاتی کند. حال فرض کنید که اگر به او می‌گفتند:‌ «آقا، شما این کار را انجام بده، ولی حتی یک خبرنگار هم از تو عکس نمی‌اندازد و در یک روزنامه هم نمی‌نویسند و در هیچ‌جا هم نقل نمی‌کنند، بلکه همین‌طور می‌میری!» آیا باز هم این کار را می‌کرد؟! اصلاً این کار را نمی‌کرد. پس او می‌خواهد استفادۀ تبلیغاتی کند. 🔹اما حضرت اباالفضل در کربلا حاضر می‌شود و کشته می‌شود. حال خبرنگار از او عکس بیاندازد یا نیاندازد؛ در کتاب بنویسند یا ننویسند؛‌ بر قبرش گنبد و بارگاه بسازند یا نسازند؛ به زیارت قبرش بروند یا نروند!! حضرت اباالفضل به این مسائل فکر نمی‌کند، بلکه می‌گوید:‌ «من باید این راه را بروم!» 🔹سیدالشهداء علیه‌‌السلام این راه را در نظر می‌‌گیرد و جلو می‌آید؛ چه بر قبر ایشان گنبد بسازند یا نسازند. او می‌گوید:‌ «من وظیفه‌ام این است!» این می‌شود استقامت در طریق! 🔹اما ما در کارهایمان جنبه‌های دیگری را لحاظ می‌کنیم که آن جنبه‌ها اصل مسئله را مخدوش و خراب می‌کند. 🔺هر مقدار، خود را به مکتب ائمه نزدیک کنیم، ارج و مقام بیشتری داریم. 🎙حضرت آیة‌الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔈 ؛ جلسه اول، ملخص. علیهما‌السلام @maktabe_vahy 🌑.🌑.🌑.🌑
26.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 عقل و عشق 🎥 |  🎙حضرت آیت‌الله سید‌محمد‌محسن‌ حسینی‌ ‌طهرانی قدّس‌الله‌سرّه 🔉 | جلسه 209 ــــــــــــــــــــــــ 📌 علیه‌السلام @maktabe_vahy 🌑.🌑.🌑.🌑
🔹 عمل بر پایهٔ انسانیت! 📌 @maktabe_vahy 🌸.🌸.🌸.🌸
🔹در مكتبى كه: ✅ درست فهميدن و درست حركت كردن ✅ و به هر بادى به اين‌سمت و آن‌سوى نرفتن ✅ و بر خلاف برهان و وجدانِ منطبق بر حجّت عقليّه و شرعيّه، راهى را نپيمودن ✅ و به هر عقيده‏‌اى ـ گرچه حجّت و دليل عقلى و شرعى بر خلاف آن اقامه شود ـ توجّه نكردن، 🔺جُرم تلقّى شود، 🔹اين مكتبْ مكتب وحوش و خَران است، مكتب اهل بِدَع و ضلالت است، مكتب جهل و عصبيّت است، مكتب منحرفين از سنّتِ رسول الله ـ صلّى‌الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلّم ـ و تمسّك به مرام غاصبينِ منصبِ خلافت و ولايت است! 🔹مكتب‏ امام‏ صادق عليه‌‏السّلام، مكتب بحث و فكر و تعقّل و انتخاب است، در مقابل مكتب منصور دوانيقى كه چوب و چماق و ضرب و شتم و حبس و كشتار است. 📝 حضرت آیة‌الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 ج 2 ص 278. علیه‌السلام @maktabe_vahy 🌑.🌑.🌑.🌑
11.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 عقلانیت در عبادت! 🎥 |    🎙 حضرت آیت‌الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه 🔈 | جلسه ۱۴۱ ـــــــــــــــــــــــــــــــ 📌 علیهماالسلام @Maktabe_Vahy 🔘.🔘.🔘.🔘
🌕 مکتب امیرالمؤمنین، مکتب پاسخگو به ندای وجدان! 🔸هر مکتبی که نتواند خود را با وجدانیّات ما تطبیق بدهد، آن مکتب بی بُرو بَرگرد از حکومت امیرالمؤمنین کنار است؛ حالا چه بخواهیم اسمش را مکتب عرفان بگذاریم و یا چه بخواهیم اسمش را مکتب سلوک بگذاریم! 🔸مکتبی که نتواند خواست‌ها و نیازهای وجدانی و فطری ما را پاسخ‌گو باشد، مکتبی که نتواند خودش را با حقایقی که خداوند در درون ما قرار داده وفق بدهد، آن مکتب قطعاً مکتب اهریمنی و مکتب شیطانی است؛ حالا چه خودش را به اسم مکتب عرفان معرّفی کند و یا اینکه به اسم مکاتب دیگر معرّفی کند، هیچ فرقی نمی‌کند! 🔸مکتب امیرالمؤمنین مکتب پاسخ‌گو بود! مکتب امام صادق علیه السّلام مکتبی بود که پاسخ می‌داد، به ندای وجدان پاسخ می‌داد، به نیازهای فطری افراد پاسخ می‌داد! این مکتب، مکتب امام صادق است! این مکتب، مکتب امام زین العابدین است! این مکتب، مکتب امام رضا است! 🔸امّا مکتبی که به‌جای پاسخ، چماق بر سر انسان بزند و انسان را متّهم بکند و با شعارهای فریبنده، حریف را از میدان به‌در بکند، این مکتب، مکتب اهریمنی و مکتب شیطانی است؛ حالا در هر ظاهری که می‌خواهد خودش را به جلوه‌گری بیاراید و در هر مظهری که می‌خواهد خود را به ظهور درآورد! در اینجا دیگر مطلب فرق نمی‌کند. 🔸مکتب امیرالمؤمنین مکتب پاسخ‌گویی به نیازها است، مکتب پاسخگویی به ارزش‌ها است، مکتب پاسخ‌گویی به وجدان است! بالأخره ما وجدان داریم یا نداریم؟! پیغمبر با همین وجدان با ما برخورد می‌کرد و با همین وجدا نِ ما با ما رابطه برقرار می‌کرد! 📝 حضرت آیة‌الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه ــــــــــــــــــــ 📚 ، ج 6، ص 206. @maktabe_vahy 🌸..🌸..🌸..🌸
💠 توحید‌محوری در نگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام! 1️⃣ قسمت اول 🔹عبداللَه بن عبّاس وقتی دید که نمی‌تواند در زیر شمشیر عدالت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به زندگی خودش و به مطامع خودش و به اهداف خودش ادامه بدهد، بلند شد و با آن اموالی که در بصره کسب کرده بود و با چند تا کنیز فرار کرد و به مکّه رفت. چرا؟ 🔹چون «در زیر این حکومت و در سایۀ حکومت امیرالمؤمنین باید حساب و کتاب پس داد و من نمی‌توانم حساب و کتاب پس بدهم؛ پس بیایم خودم را جدا کنم!»... 🔹محوریّت در حکومت امیرالمؤمنین، محوریّت توحید است! حساب و کتاب و اینکه «این را ببینم، آن را ببینم» نیست! 🔹وقتی حضرت به حکومت رسید، یک شب در منزل نشسته بود و داشت به کارهای بیت المال رسیدگی می‌کرد که طلحه و زبیر آمدند: «یا علی، حالا بر سر غنیمت رسیدیم! یا علی، ٢٥ سال صبر کردیم، ٢٥ سال حکومت عمر و ابوبکر و عثمان را تحمّل کردیم، حالا که به دستمان رسید حسابِ ما را بده!» 🔹امّا امیرالمؤمنین اهل «مان» نیست: «دستِمان، پیشِمان!» [ندارد] ولی اگر ما باشیم چه کار می‌کنیم؟ مِن باب مثال می‌گوییم: «بسیار خوب، شما این مدّت زندان رفتید، پس حکومت استان ترکمنستان برای شما! شما این مقدار اعلامیّه دادید، استان هلند و دانمارک برای شما! و... .» بالأخره غنائم تقسیم می‌شود و مسئله حل می‌شود و تمام می‌شود، بعد هم هوای هم‌دیگر را داریم و مشکلی پیش نمی‌آید؛ 🔺امّا امیرالمؤمنین اهل این حرف‌ها نیست! 📌[مطالعه قسمت دوم] 📝 حضرت آیة‌الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه ــــــــــــــــــــــــــــ 📚 ، ج 6، ص 71. @maktabe_vahy 🌸..🌸..🌸..🌸
💠 توحید‌محوری در نگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام! 1️⃣ قسمت دوم و پایانی 🔹[وقتی طلحه و زبیر خدمت امیرالمؤمنین رسیدند، حضرت] گفت: «حالتان چطور است؟» گفتند: «الحمدللّه!» گفت: «فرمایشی دارید؟» گفتند: «یا علی، بالأخره وقتش است!» 🔹اوّلین ضربِ شستی که حضرت نشان داد این بود که چراغ را خاموش کرد و رفت یک چراغ از اندرونی آورد. گفتند: «یا علی، چرا این کار را کردی؟!» گفت: «این چراغ برای بیت‌المال بود، ولی الآن مسائل شخصی مطرح است!» آنها هم دیدند که نه، اشتباه کرده‌اند؛ خیلی هم اشتباه کرده‌اند! 🔹آقا جان، با این علی نمی‌شود کنار آمد؛ با این علی نمی‌شود مصالحه کرد! چرا نمی‌شود مصالحه کرد، ای بیچاره؟! چون علی محوریّتش، محوریّت توحید است ولی تو محوریّتت توحید نیست! 🔹خب تو هم بیا محوریّتت را توحید قرار بده، آن وقت علی تو را استاندار می‌کند، مطمئن باش! و البتّه اگر هم نخواست نمی‌کند؛ چون آن چنان آشِ دهان‌سوزی هم نیست! 📌[مطالعه قسمت اول] 📝 حضرت آیة‌الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه ــــــــــــــــــــــــــــ 📚 ، ج 6، ص 72. @maktabe_vahy 🌸..🌸..🌸..🌸
🔶 لزوم حفظ آرامش معنوی و عقلانی در وقایع اجتماعی 🔹وقتی مبانی بزرگان را در اختیار داریم دیگر در این تغییر و تحوّلات ما را چه شاید که وقت خود را به امور و شنیدن و خواندن و مطالعه و گوش کردن و دیدن بگذرانیم. مطالبی که در این زمینه نمی‌تواند برای ما چندان سودمند باشد. 🔹شما ببینید یک جریانی می‌آید و می‌رود؛ نه در آمدنش اختیار ما شرط بوده است و نه در انجام آن اختیار ما شرط بوده است. فرض کنید این جریان یک ماه طول بکشد، در این یک ماه ذهن من با این جریان می‌آید و بعد توقّف می‌کند و همراه با این جریان حرکت می‌کند. بعد از یک ماه به خودم می‌آیم که چه شد که او آمد که ما هم با او آمدیم، آن جنگید ما هم با او جنگیدیم، آن توقّف کرد ما هم با او توقّف کردیم! تمام اذهان همراه با این جریان می‌آ‌ید و حرکت و سیر می‌کند. 🔹آخر ای مسکین این یک ماهی که بر تو گذشت چه به دست آ‌وردی؟ چه گیر آوردی؟ می‌دانی چه گیر آوردی؟ تشویش خاطر؛ فوت شدن نمازها؛ اضطراب در نماز؛ آن حضور قلبی که بوده و دیگر نیست؛ آن آرامش و سکونِ خاطری که قبلاً بوده و دیگر نیست. و این مسئله هم ادامه دارد. امروز نوبتِ اینجا و فردا نوبتِ آنجا و پس فردا ‌یک جای دیگر. آن کسی که دارد ضرر می‌کند من هستم که همراه با این جریان خودم هم حرکت می‌کنم و همراهی می‌کنم. 🔹این جا است که خواجه می‌آید و به داد انسان می‌رسد: رند عالم سوز را با مصلحت بینی چکار کار مُلک است آن که تدبیر و تأمّل بایدش 🔹از من که کاری برنمی‌‌آید و کاری ساخته نیست. چرا بیایم خودم را و فکرم را در این مسائل قرار دهم؟ 🔹هر شخصی از ناگواریها ناراحت می‌شود، هر شخصی از مسائلی که بر اسلام و بر مسلمین بگذرد متأثّر می‌شود. ما هم می‌خواهیم اسلام موفّق باشد؛ ما هم می‌خواهیم کفر از بین برود؛ ما هم می‌خواهیم شرک از بین برود اما این که بیاییم و وقت خود و فکر خود را و تمام شراشرِ وجودی و استعدادِ وجودی خود را بگذاریم در مطالبی که نمی‌توانیم در آنها دخالت کنیم، آن وقت نتیجۀ آن فقط حِرمان و عدم دستیافتن به مطلوب و گذشتنِ وقت و از دست‌دادن فرصت است. 🎙حضرت آیة الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه ــــــــــــــــــــــــ 🔉. ، طهران، مجلس 18 @maktabe_vahy 💠💠💠💠
💠 سرّ اسوه بودن ابدی کربلا برای همۀ افراد بشر 🔸 چرا می‌گوییم جریان کربلا برای همه اُسوه است؟ چرا؟! چرا هیچ جریان دیگری نمی‌تواند به‌جای کربلا بنشیند؟ چون از آن طفل نابالغ تا پیرمردی مانند مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر، با فکر جلو رفته‌اند؛ نه‌اینکه تحت تأثیر شخصیت امام حسین قرار بگیرند. آن فایده و ارزش ندارد. امام حسین در روز عاشورا به اصحابش و به نزدیکانش فکر داد و تزریق کرد، عقل تزریق کرد، اختیار تزریق کرد. 🔸 حضرت قاسم علیه‌السّلام تحت تأثیر احساسات به میدان نرفت، بلکه حقیقت مرگ و لذّت مرگ را با جانش احساس می‌کرد؛ لذا در جواب سیّدالشّهداء علیه‌السّلام [که از او پرسید: مرگ نزد تو چگونه است؟] عرض کرد: «أحلیٰ مِنَ العَسَل؛ از عسل برای من شیرین‌تر است!» یک چیزی را می‌فهمید که می‌گفت: «أحلیٰ مِنَ العَسَل»! 🔸 اصحاب سیّدالشّهداء علیه‌السّلام در روز عاشورا آن واقعیت و حقیقت ولایت سیّدالشّهداء را با تمام وجودشان ادراک کردند. مگر کسی ادراک بکند می‌تواند دست بردارد؟! دیگر نمی‌تواند دست بردارد. بنابراین تحت تأثیر واقع نشدند؛ چنان در مرامشان متصلّب و سِفت بودند که اگر کوه‌ها می‌جنبید آنها نمی‌جنبیدند! این ارزش دارد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🎙 حضرت آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس‌الله‌سرّه 🏷 شرح حدیث عنوان بصری | جلسه ۸ علیهم‌السّلام 🆔@maktabe_vahy
💡 حکومت عقل بر احساس! 🔸 در مسلمان همیشه منطق عقل بر منطقِ احساس حکومت دارد. 🔸 منطق احساس این است که اگر کسی به انسان بد گفت، انسان هم روی احساسات به او بد بگوید. در این حال دیگر خدا فراموش می‌شود و همان حسّ انتقام و خودبینی پیش می‌آید. 🔸 اما اگر از روی منطق عقل کار کند، کاری را که به او دستور داده شده، پیگیری کرده و به آخر می‌رساند و خوب هم انجام می‌دهد؛ و لو اینکه در حین عمل وی را از احساسات عبور دهند، به او حرف بد بزنند، شَتم و لَعن کنند؛ 🔸 به‌واسطۀ اینها انسان نباید از محلّ خودش تجاوز کند؛ بلکه باید به آقایی و بزرگواری خود باقی بماند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ حضرت علامه آیةالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی رضوان‌الله‌علیه 📖 ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج ۱، ص ۱۹۵ 🆔 @maktabe_vahy