هدایت شده از موسسه فلسفه و عرفان نفحات
از همدلی تا حضور.pdf
1.21M
📕کتابچه | از همدلی تا حضور
🌷تقدیم به آستان اباعبداللهالحسین علیهالسلام به امید گوشه چشمی.
▫️این کتابچه شرح مختصر زیارت اربعین، به بیان استاد آیتالله سید یدالله یزدانپناه است.
✍️کاری از مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات و انتشارات آلاحمد علیهمالسلام.
#اربعین
#از_همدلی_تا_حضور
#استاد_یزدان_پناه
💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات
https://eitaa.com/nafahat_eri
هدایت شده از مستوره | فاطمه مرادی
چندهفتهست دنبال صفحاتی میگردم که بشه ازش محتوای قرآنی درست گرفت. فکر میکنید چی پیدا کردم؟ عمدتا صفحات وابسته به وهابیهاست یا اهل سنت. پس ما شیعهها چه میکنیم؟
@masture
📍سیاست در کشاکشِ امامت و سلطنت
🔹 ماجرای ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام برای حکومت مأمون احتمالاً پیچیدهترین و بغرنجترین ماجرای دوران امامت است.
❗️حتّی از ماجرای صلح امام مجتبی علیهالسلام (که انقدر پیچیده بود که حتّی اعتراض خصّیصین از اصحاب را هم برانگیخت) پیچیدهتر! تنها چیزی که باعث شد شیعیان امام رضا علیهالسلام همچون زمان امام حسن علیهالسلام به ایشان اعتراض نکنند، پُختگی و رشد تفکّر سیاسیِ شیعیان در کورۀ حوادث تاریخی در حدّفاصل زمان صلح تا ولایتعهدی بود.
🔹 مهمترین بُعد پیچیدگیِ ماجرای ولایتعهدی چالش «مشروعیت» بود!
مأمون خود را عمیقاً ارادتمند به امام رضا علیهالسلام نشان میداد و اصلاً دعوت از حضرت از مدینه به خراسان برای این بود که حکومت به حضرت تحویل دهد. بعد که حضرت حکومت را قبول نکردند، پیشنهاد ولایتعهدی را مطرح کرد.
1️⃣ چالش اوّل اینست که شیعه بیش از صد سال برای تشکیل حکومت علوی مبارزه کرده بود؛ پس چرا حضرت پیشنهاد دراختیارگرفتنِ حکومت را قبول نکردند؟! چرا حضرت این فرصت بینظیر را از دست دادند و آیا این نمیتوانست به معنای تأیید مشروعیت مأمون باشد؟
2️⃣ چالش دوّم اینست که چرا حضرت لااقل پیشنهاد ولایتعهدی را -ابتدائاً- ردّ کردند؟! آیا این فرصتی نبود که ایشان بعد از مرگ مأمون حکومت علوی را تشکیل دهند؟ اگر هم گفته شود که این بمعنای این ردّ مشروعیت مأمون بود، پاسخ اینست که خب وقتی حضرت به حکومت میرسیدند، حکومت به صاحب حقیقیاش میرسید و مشروعیت مییافت. پس مشکل کجا بود و چرا امام این پیشنهاد را ردّ کردند؟!
3️⃣ چالش سوّم اینست که اگر به هر دلیلی تحویلگرفتنِ حکومت و قبول ولایتعهدی به مصلحت نبود، پس چرا بعد از تهدید به قتل، حضرت پذیرفتند؟! آیا با پذیرفتن آن، مُهر تأیید بر مشروعیت مأمون نزدند؟!
❗️آیا -نعوذبالله- حضرت از مرگ ترسیدند که ولایتعهدی را پذیرفتند؟ مگر نهاینکه همۀ امامان بالأخره شهید میشدند؟ پس چه باک که ایشان با نپذیرفتنِ ولایتعهدی و شهادت خود، نامشروعبودنِ مأمون را فریاد بزنند و حتی چهبسا همچون جدّشان سیّدالشهداء (ع) با خون خود، باعث قیام شیعیان و نابودیِ حکومت مأمون پس از خود شوند؟
🔸 آیا با پذیرفتنِ ولایتعهدی، امام رضا علیهالسلام مجبور نشدند در زمینِ تدبیر و سیاستورزیِ مأمون بازی کنند و پازل او را تکمیل نکردند و این نهایتاً آیا کمک به حکومت مأمون نبود؟
❓و سؤال اساسیای که در پسِ همۀ این پرسشها نهفته، اینست که «هدف مأمون از این اقدامات عجیب و بیسابقه در تاریخ امامت، چه بود؟!»
📝 اینجا به جای پاسخ به این پرسشها، میخواهم مقالۀ تحلیلی و عمیقی را معرّفی کنم که به بهترین پاسخ را به این پرسشها داده است. بهترین تحلیل از پیچیدهترین ماجرای سیاسیِ دوران امامت را کسی میتواند ارائه دهد که علاوهبر تخصّص در تاریخ و سیرۀ امامان معصوم علیهمالسلام، خود نیز فهم درستی از امر سیاسی و پیچیدگیهایش داشته باشد. شخصی همچون «آیتالله سیدعلی خامنهای».
🔹ایشان در این مقاله، شیوۀ خاصّی را برای تحلیل سیرۀ سیاسیِ امام رضا علیهالسلام پی گرفته:
برای روشنشدن معنا و علّت کنشهای سیاسیِ امام، ابتدا معنا و علّت تصمیمات و اقدامات سیاسیِ دشمن یعنی مأمون عبّاسی را تشریح کرده و نشان میدهد که چگونه حضرت ابوالحسن الرضا علیهالسلام با یک «نبرد پنهانیِ سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن میتوانست سرنوشت تشیع را رقم بزند» مواجه شدند.
این مقاله که در واقع متن پیام ایشان به «کنگرهی علمی بینالمللی امام علیبنموسیالرضا علیهالسّلام» در سال ۱۳۶۳ است، در عین اختصار، یک تحلیل تاریخیِ جامع دربارۀ این ماجرا است.
🔺 تجربۀ شخصی خودم پس از مطالعۀ این مقاله (که گاه با تپش قلب همراه میشد) اوّلاً دریافت جدیدی از باهوشی و زیرکی عجیبِ دشمن (مأمون) بود! و ثانیاً حیرت و شگفتزدگی بخاطر ابعاد عمیقِ سیاستورزیِ الهیِ حضرت رضا علیهالسلام که به بهترین نحوِ ممکن، مکرهای او را به ضدّ خودش تبدیل کرد و باعث رسوایی و بیآبروییِ خود او شد.
✍️ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ ماجرای ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام برای حکومت مأمون احتمالاً پیچیدهترین و بغرنجترین ماجرای دوران امامت است...
🔖 متن یادداشت + معرّفی مقاله
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از .
📜 حیرت میوه شیرین سالکی است که به فناء کامل رسیده و وحدت را در کثرات می بیند و کثرت از وحدت قاهره می بیند، و چه حیرتی!
📚 ترجمه و شرح مصباح الانس ص ۲۸۳۷/استاد نائیجی
@ostadnaeiji
معنای حکمت.mp3
589.9K
💎 معنای «حکمت» در قرآن و تطبیق آن با معنای رایج میان فلاسفه
آیتالله خامنهای ؛ ۷۵/۰۲/۲۶
@Maktabkhaaneh
⁉️ کدام برائت؟
👈 تأمّلی در اولویّتِ تبرّی از امر تاریخی
✍ علیرضا ملااحمدی
1⃣ «برائت» فرع بر «ولایت» است. ما پس از آنکه در دایرهی ولایتِ امام قرار گرفتیم، از آنکسیکه به حریمِ ولایت تعدّی کرده و میخواهد رشتهی ولایت را پاره کند، تبرّی میجوییم.
2⃣ این برائت البته قبل از همه، امری قلبی بوده و سپس در زبان است که به جریان میافتد. اما بیش از ایندو، در صورتی منشأ اثر است که در صحنهی عمل و حیات انسان به جریان بیفتد. برائتی که وارد صحنهی زندگی نشود، یا سقیفه را ثمر میدهد یا خوارج را و یا عاشورا را...!
3⃣ «تبرّی» اگر نقطهزن نباشد، ثمربخش نخواهد بود. یعنی باید در تقابل با جریانی باشد که دقیقاً مرکز ولایت را هدف گرفته است. معیار واحد است و مصادیق متعدّد:
آن مصداقی که در ماجرای سقیفه مرکزیّتِ ولایت را هدف گرفته بود، متفاوت بود با مصداقی که در فتنهی خوارج هدف گرفته بود. ایندو متفاوت بودند با مصداقی که در صحنهی عاشورا ولایت را هدف گرفته بود و نقطهی هدفگیرندهی ولایت در اینسه متفاوت است با جبههی متخاصم در ماجرای ولایتعهدیِ امام رضا علیهالسلام...
🔺 خلاصه اینکه بهتبعِ تحوّلات سیاسیِ زمانه، مهاجم به مرکزیّت ولایت در زمان هر یک از امامان علیهمالسلام، متفاوت است با زمانهی دیگری؛ و #تبری در هر زمانه باید دقیقاً معطوف باشد به نقطهی مهاجم؛ در غیراینصورت أبتر است و بیحاصل و کبریتِ بیخطر!
4⃣ در زمانهی غیبت نقطهی اصلیِ تهاجم به مرکزیّت ولایت کجاست تا ما در مقام #برائت آنرا هدف بگیریم؟ پاسخ به این سؤال متوقف بر پاسخ به این پرسش است که «مرکزیّت ولایت در دورانِ غیبت کجاست؟» تا وقتیکه این را نفهمیم، نقطهی مهاجم را هم نمیتوانیم تشخیص دهیم و بالتبع تبرّیمان هم بیحاصل و ابتر است.
5⃣ به دلیل همهی آنچه که در فلسفهی امامت تشریح شده، نمیتوان ادّعا کرد که ولایتِ اجتماعی و سیاسی امام عصر علیهالسلام در زمانهی غیبت تعطیل شده! پس مسلّماً همچون دوران امامت، در هر زمانهای از دوران غیبت هم مرکزیّت ولایت مصداق متفاوتی از زمانهای دیگر داشته و لذا مهاجم به آن هم متفاوت با زمان دیگری خواهد بود.
🔹 سوال اینست که #امروز مرکزیّت ولایت کجاست تا بهتبعِ آن نقطهی مهاجم به این مرکز را بشناسیم و هدف بگیریمش؟ تردیدی نیست که در جهان امروز، فقط و فقط این #انقلاب_اسلامی است که هویّت خودش را ذیل پرچم ولایتِ حضرت حجّت صلواةاللهعلیه تعریف کرده و فلسفهی وجودی خودش را زمینهسازی برای ظهور حضرتش میداند.
6⃣ تبرّی از شخص و جریانی که ۱۴ قرن قبل به حریم ولایت تعدّی کرده، البته که واجب و لازم است و بخشی از هویّت ایمانیِ ما را تشکیل میدهد؛ امّا قطعاً برای امروزِ ولایت، در اولویّت قرار ندارد. یعنی اگر اکتفا شود به آن و امتدادی در امروزِ انقلاب اسلامی پیدا نکند، أبتر و بیحاصل است و کبریتِ بیخطر!
🔻 چنین برائتی، هیچگاه نسبت به آن جریانی که امروز مرکز تشیّع جهان را هدف گرفته و کمر به نابودیاش بسته «تهدید» محسوب نمیشود؛ و بهمین دلیل میگویم کبریت بیخطر!
🚫 بنابراین چهبسا «اکتفا کردن» به این سطح از تبرّی (که میتواند بهمثابه یک مخدّر عمل کند) حتی تکمیلکنندهی پازلِ مهاجمِ امروزی به مرکزیّت ولایت امام عصر علیهالسلام باشد و به ضدّ خودش بدل شود!
@Maktabkhaaneh
توضیحات دربارهی این کتاب مهمّ و واکنش لازم فرهیختگان حوزوی در فرستهی بعد 👇
@Maktabkhaaneh
مکتبخانه
توضیحات دربارهی این کتاب مهمّ و واکنش لازم فرهیختگان حوزوی در فرستهی بعد 👇 @Maktabkhaaneh
🚫 اولین جلد از مجموعهی «استدلال ناتمامِ فقیهان» با عنوان «سگ و شریعت» در شرُف انتشار است. نویسندهاش از شاگردان «امیرحسین ترکاشوند» نویسندهی کتاب معروف «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» است. (یادآوری میکنم خطاهای فاحش روششناختیِ آن کتاب را)
⭕️ شاگرد نیز (طبق آنچه در گفتگوی مستقیم با وی در توییتر دریافتم) همچون استادش، عمیقاً کمسواد امّا در عوض «پُر اطلاعات» است. در عین اینکه در بهرهمندی از روش علم فقه بهشدّت ضعیف است، امّا در گفتارهایش طوری مخاطب را درگیر فراوانیِ اطلاعات خویش از دیدگاههای فقهاء و روایات و گزارههای تاریخی و البته اصطلاحات فقهی میکند و چنان پرطمطراق سخن میگوید که جز کسیکه اطلاع دقیق از فرازونشیبهای بحث فقهی و فرایند فقاهت نداشته باشد، کسی به این نقصان پی نمیبرد.
❌ گرچه «طهارت یا نجاست سگ» از لحاظ تأثیر پررنگی که در سبک زندگی دارد مهمّ است، اما مسئلهی بسیار مهمتر، پدیدهی نوظهور #فقاهت_ژورنالیستی است که با ضمیمهشدن به ظرفیت اینفلوئنسرسازی در فضای مجازی روبهرُشد است و خطرهای خاص خود را (ازجمله تزلزل اعتماد به فتاوای فقهی و عرفیسازیِ دین) برای دیانت جامعه دارد.
📝 در همین رابطه: «فقاهت ژورنالیستی» بهمثابه شبهعلم
📡 قطعاً پس از انتشار این کتاب، همچون کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» رسانههای داخلی و خارجیای که از هیچ تلاشی برای «استحالهی فرهنگی جامعهی ایران» دریغ ندارند، اقدام به معرفی و ترویج این کتاب و ضریبدادن به آن میکنند.
📍چه باید کرد؟
از فرهیختگان بزرگوار حوزوی و مؤسسات تبلیغی انتظار میرود که ضمن احتراز از تفسیق و تکفیرِ نویسنده، اهتمام جدّی داشته باشند به «واکنش علمی در تخاطب با عموم مردم که مخاطبین اصلیِ کتاب هستند».
با تجربهای که پشتسر گذاشتیم، یک واکنش مناسب همان جنس اقدامی است که آقای سوزنچی در واکنش به کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» داشتند.
✅ میتوان از طرفی با انتشار مقالات و گفتارها و حداقل یک کتاب علمی-ترویجی در نقدِ آن کتاب و رسواسازی اشتباهات فاحش علمی و فاشکردنِ سواد فقهی اندکِ نویسنده مواجههی درستی با آن داشت. البته در صورت امکان پس از آن، برگزاری یک مناظرهی علمی با نویسنده (با پیششرط تسلط به فنّ مناظره) با همین هدف بالا نیز مؤثر خواهد بود انشاءالله.
♨️ بسم الله دوستان! این گوی و این میدان! یک عرصهی جدّی برای #جهاد_تبیین که فقط فرهیختگان حوزوی از پسِ آن برمیآیند.
✍ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 «فقاهت ژورنالیستی» بهمثابه شبهعلم
🖋 علیرضا ملااحمدی؛ #یادداشت_مهمان
🔸 چندسالی است که با موج نوظهوری از اظهارنظرهای فقهی از سوی برخی افرادِ حوزوی مواجهیم که تفاوتهای جوهری با اظهارنظرهای فقهیِ پیش از این دوران دارد. مهمترین ویژگی این نوع فقاهت - که البته با تسامح آن را گونهای فقاهت مینامیم- چهار مشخّصه است:
1⃣ انتخاب موضوع
افرادی که در این حیطه به «پژوهشگر فقهی» شناخته شدهاند، عموماً گرایش فکریشان به سمت جریان منوّرالفکری است که دغدغهی اصلیاش «سکولاریزاسیون و عرفیسازیِ دین در جامعهی ایران» است. این افراد هم بالتبع دقیقاً دست میگذارند روی موضوعات پرچالشی که ازقضا از مقتضیات زیستِ مدرن هستند و منجر به عرفیسازیِ دین میشوند.
موضوعاتی مانند: حدود شرعی حجاب، جواز همجنسبازی، طهارت و نجاست سگ و... !!
2⃣ روششناسیِ علمی
معمولاً (نه همیشه) افرادی که در این زمینه فعّالیت میکنند، از عمق علمیِ بسیار کمی برخوردارند و نسبت به بهرهمندی از فرایندهای فقهی و اصولی نهتنها تبحّر ندارند، بلکه بهشدّت ضعیف هستند؛ - لااقل اینکه وقتی در این حیطه ورود میکنند، استدلالهای فقهیشان اینچنین ضعیف میشود- امّا این ضعف را با قوّتی که در زمینهی «اطلاعات فقهی» جبران میکنند. این قوّت را چنان پررنگ برجسته میکنند و آراء فقهاء و روایات و گزارههای تاریخی را بگونهای کنار هم میچینند که مخاطب اگر خودش فهم فقهی دقیق و نسبتاً عمیقی نداشته باشد، به آن نقصان مهمّ پِی نمیبرَد و مقهور این حجم عظیم اطلاعات میشوند.
3⃣ انتخاب مخاطب
مخاطبین این اظهارنظرهای فقهی، نه جامعهی علمی (حوزویان) بلکه عموم مردم هستند.
اگر کسی دغدغهی علمی داشته باشد و فعّالیتش حقیقتاً بر محور «حجّیت» شکل گرفته باشد و بخواهد در سنّت علمی اثرگذار باشد، نهتنها مخاطب اوّلیهاش حوزویان هستند، بلکه از طرح اختلافات درونعلمی - که در میان فقهاء در همیشهی تاریخ امری طبیعی و لازم بوده است- بیرون از فضای علمی بهشدّت احتراز دارد؛ تا نکند باورهای دینیِ یکنفر یا اعتماد مخاطبی نسبت به فقهاء و مراجع تقلید متزلزل شود و نتیجهی خسارتبارش در روز قیامت وبال او گردد.
🔻امّا فعّالان عرصهی #فقاهت_ژورنالیستی دقیقاً برعکس عمل میکنند؛ مخاطبین اصلیشان نه جامعهی علمی (حوزوی) بلکه عموم مردم هستند و در محتوایی که انتشار میدهند همواره طوری سخن میگویند که باورِ مخاطبِ ناآگاه نسبت به اتقان فتاوای فقهی متزلزل میشود و ناخودآگاه به سمت نوعی «تدیّنِ شخصی، سلیقهای و گزینشی» سوق پیدا میکند.
4⃣ ادبیات ارائه
اظهارنظرهای خاصّ و شاذّ فقهی معمولاً متّکی به ارائهی ادلّهی فقهی - مشتمل بر بهرهمندیِ روشمند از اصطلاحاتِ رایج در دانشهای پیرامونی همچون اصول و رجال و درایه و...- است و لذا محتوایی کاملاً پژوهشی است؛ که عموم مردم (کمآگاهان از دانش فقه) توان فهم درست این متون و سنجش قضاوت آنها را ندارند.
🔻 امّا متونی که دربارهی آنها سخن میگوییم، مخاطب اصلی خودشان را عموم مردم میدانند. مسلّماً دیدگاههای غیرروشمند هیچگاه در جامعهی علمی اعتباری کسب نمیکنند و بالتبع در جامعهی دیندار هم مورد توجّه قرار نمیگیرند. به همین جهت منوّرالفکرانِ فقهی، مستقیماً عموم مردمِ نامطّلع از «مؤلّفههای دانش فقه» را خطاب قرار میدهد. به همین دلیل گرچه نویسندهی این متون از ادبیات فقهی بهره میبرد، امّا آنقدر ساده و بدون پیچیدگیهای یک متنِ واقعاً پژوهشی و علمی مینویسد که هرکسی با کمترین سواد ممکن بتواند آن را بفهمد و به مقصود نهاییِ نویسنده دست یابد.
✅ این البته خصیصهی مثبتی است که یک نفر بتواند به خوبی با عموم مردم مخاطبه کند؛ امّا وقتی این خصیصه را در کنار سهدیگر ویژگیِ این متون میبینیم، متوجّه میشویم که این اقدام در حقیقت یک «جریان ژورنالیستی» با هدف عرفیسازیِ دین است که البته از ادبیات فقهی هم بهره میبرَد تا بتواند ذهن و قلب جامعهی دینی را متأثّر کند.
#عرفی_سازی_دین
@Manahejj
هدایت شده از خبرگزاری رسا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 از رویکرد پیشا انقلابی سروش محلاتی به فقه تا تهدید ژرونالیسم فقهی
حجت الاسلام علیرضا ملا احمدی پژوهشگر انقلاب اسلامی در نشست تبیینی نظریه پردازان آشوب، رویکرد آقایان سروش محلاتی و ایازی را در شبهه اجرای حکم محارب بر اغتشاشگران قمه کش، رویکردی پیشا انقلابی دانست و گفت: باید رویکرد ژورنالیسم به فقه را به یک فرصت برای ارتقای عقلانیت ایمانی جامعه تبدیل کنیم.
🆔 @rasanewsagency
مکتبخانه
🎞 از رویکرد پیشا انقلابی سروش محلاتی به فقه تا تهدید ژرونالیسم فقهی حجت الاسلام علیرضا ملا احمدی پژ
👆 قبلاً با اشاره به برخی مواضع آقای #سروش_محلاتی نکاتی را دربارهی #فقاهت_ژورنالیستی عرض کرده بودم.
👈 البته نباید فراموش کرد که #ژورنالیسم_فقهی با "فقاهت ژورنالیستی" در جوهره متفاوت است و میتواند به عنوان یک "فرصت" برای ارتقاء عقلانیت ایمانیِ جامعه مورد توجه قرار گیرد.
✍ ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
🌷 اسطورهای در قلّهی انسانیت
وصف گوشهای از ویژگیهای رفتاری پیامبر اعظم (صلّیالله علیهوآله) را از زبان حضرت سیدالشهداء علیهالسلام بخوانیم:
✅ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمیشد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشهداری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بیدغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» اهل سکوتهای طولانی بود.
✅ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانیکه لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتیکه حرف زدن، ضرورت و فایدهای میداشت.
✅ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بیاراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچوقت از او نمیترسیدیم.
✅نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچکس و هیچچیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاهقاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت.
✅ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت؛ «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم».
✅ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بیجواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و بهگونهای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود.
✅ هیچکس از محضر(ص) پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون میآمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند.
✅ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچکس بیدلیل، احترامی بیش از بقیه یا بیاحترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، بهطرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت.
✅ مجلس پیامبر (ص) مجلس حلم، حیاء، صدق و امانت بود. در حضور او هیچوقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگترها و مُسنّترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند.
✅ چهرۀ پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بیعدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیبگیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود.
📖 محمد پیامبری برای همیشه / حسن رحیمپور ازغدی / ص ۲۹-۳۴
پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانیای است که در کتاب شریف «معانیالاخبار، ص۸۲» نقل شده است.
#اسطوره_ها
@maktabkhaaneh
هدایت شده از دفتر قم مؤسسه انقلاب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ این مرد دستِ فلسطینیها را پُر کرد...
🍃 به یاد سیّدالشّهداء مقاومت, #شهید_عزیز حاجقاسم سلیمانی (رضوان الله علیه)
@qom_khamenei_ir
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
🔻بیرحمانهترین مهربانی!
✍سيد مقدام حیدری: دلنازکی بیجا و بیخود، مهربانی نیست؛ بیایمانی است. منبرهای سکولار از بس خوشاخلاقی و نرمخو بودن پیامبر(ص) را برایمان تعریف کردهاند، این شد که هر که هوای همراهی با پیامبر(ص) داشت، تصمیم گرفت نرمخوتر شود و آهسته برود و بیاید و کاری به کار کسی نداشته باشد! و این شد که هر کس سربهزیرتر بود، انگار بهتر بود و دیندارتر! انگار نه انگار که آیهی مشهور قرآن، مهربانی و خوشبرخوردی، آن هم با خوبان و خودیها را نصف لازمهی همراهی با پیامبر(ص) میداند؛ نصف دیگرش سرسختی با کفار است (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم) [فتح29]
دلنازکانِ مثلا مهربان و دلرحم، کم خسارت به اسلام و مسلمین نزدند و دلنازکیِ نابجایشان کم چوب لای چرخ اسلام نکرد. خدا دو بار به پیامبر(ص) با لحنی قاطع و بیتعارف دستور داد و شاید بشود گفت نهیب زد که با کفار و منافقین جنگ کن؛ یواش هم نه؛ خشن و سخت! (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم) [توبه73] چه میدانیم؛ شاید خدا میخواست به در بگوید که دیوار بشنود. شاید میخواست سفت و محکم به پیامبر(ص) این دستور را بدهد که حساب کار دست بقیه بیاید؛ که جمع کنند خودشان را و کمتر ادای دایهی مهربانتر از مادر در بیاورند.
رد پای دلنازکیهای نابجا در قرآن زیاد است. یکیاش آنجا که خدا حکم زناکاران را مقرر میکند که باید هر کدام را صد تازیانه حد زد. و پشت بندش میگوید اگر واقعا ایمان به خدا و روز قیامت دارید، بیخود برایشان دلرحمی نکنید! لابد همیشه بودند کسانی که یادشان میرفت آخرِ رحمت و مهربانی، خودِ خدا است و بعدش پیامبرش(ص). کسی که یک دفعه از خدا و رسول مهربانتر میشود مهربان نیست؛ شارلاتان است.
از جمله خون دلهایی که حضرت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) خوردند، از دست مهربانان دلنازکِ احیانا شارلاتان بود! همانهایی که تا خون میدیدند حالشان بد میشد. همانهایی که دل دیدن دست و پای قطع شده را نداشتند. همانهایی که تا صدای جیغ زن و بچهای را میشنیدند، دلشان آتش میگرفت. همانهایی که تا سر بریده میدیدند فشارشان میافتاد. همانهایی که تیغ برّان محمد(ص) و علی(ع) را گاهی کند میکردند و آنگاه که پیامبر(ص) و وصیاش(ع) غضب میکردند، دم از مهربانی و عفو و بخشش میزدند. همانهایی که گاهی وسط جنگ از بالا رفتن تعداد بچههای یتیم و زنان بیوه بیتاب میشدند و از سر دلسوزی برای زن و بچههای مردم از ادامهی جنگ و خونریزی جلوگیری میکردند. همانهایی که همیشه شعار میدادند: جنگ نه! همانهایی که به امیرالمؤمنین(ع) گفتند: در ریختن خون مسلمانان اسراف کردی! همانهایی که به علی(ع) گفتند: شمشیری به ما بده که بین مسلمان و غیر مسلمان فرق بگذارد و خون مسلمان بر زمین نریزد! همانهایی که آزارشان به مورچه نمیرسید. همانهایی که نگذاشتند پیامبر(ص) هفتاد اسیرِ جنگ بدر را طبق حکم خدا گردن بزند. همانهایی که نزد پیامبر(ص) میآمدند و برای کسانی که حضرت، امر به قتلشان داده بود امان میگرفتند! اگر شواهد تاریخی این جملهها به ذهنتان نمیآید، شاید دستِ دلنازکهای شارلاتان در کار است که تاریخ را سانسور شده به خوردتان دادهاند.
اگر گفته شود بزرگترین ضربه را همین دلرحمهای دلنازک، با اهرم فشار جذابی به نام مهربانی به ریشهی دین زدهاند، نه عجب که خیلیها نپذیرند. از بس که مهربانی و نرمش نابجا ارج و قرب و آبرو دارد، کسی باورش نمیشود که در طول تاریخ اسلام، رذلترین آدمها با ادبیات و گفتمان مهربانی و صلح و صفا کمر اسلام را شکستند. این فرمایش امیر المؤمنین(ع) است که فرمود: از بین هفتاد و دو گروه، مسلماننمای جهنمی، گروهی که از همه بدتر و نزد خدا مبغوضترند، سامریهایند که میگویند: جنگ نه! [کتاب سلیم بن قیس، ج2، ص663]
هنوز جنگ طوفان الأقصی شروع نشده و شیربچههای غزه، هنوز الف انتقام را ادا نکردهاند که فشار بعضیها افتاد و دلشان به حال زن و بچهی مظلوم اسرائیلی سوخت. این مهربانهای نامرد، گیرم اگر بتوانند برای حسینِ مظلوم اشک کمارزش بریزند، تاب همراهی با مهدیِ منتقم را قطعا نخواهند داشت. مهربانی همه جورش خوب نیست؛ بعضی از انواعش راست کار منافقان و پدرسوختگان تاریخ است.
منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۷/۱۹
https://eitaa.com/sayedmeqdam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ امپراطوریهای بزرگ رسانهای که حاکمیّت مطلقِ مهندسیِ ذهنها را در اختیار دارند (که در عرف بینالملل از آنها با عنوان «رسانههای جریان اصلی» تعبیر میشود) هیچگاه اجازهی انتشار این تصاویر وحشتناکِ پُرغصه از غزّه را نمیدهند.
🔻 این تصاویر حکایتگرِ دفنشدنِ هزاران قِصّه زیر دهها تُن بمب و وقوع بیصداترین و بزرگترین جنایت تاریخ معاصر هستند. جنایاتی که اگر از اوکراین منتشر شده بود، بمبهای هستهای بود که به سمت روسیه پرتاب میشدند!
@Maktabkhaaneh
مکتبخانه
⛔️ امپراطوریهای بزرگ رسانهای که حاکمیّت مطلقِ مهندسیِ ذهنها را در اختیار دارند (که در عرف بینالم
📛 برای نقد و به چالشکشیدنِ #تمدن_غرب مسئلهی فلسطین کافیست...
📌 پ.ن: البته غرب در موضوعات فراوانی به انسانیّت و اخلاق بدهکار است و دچار بحران است. امّا اینیکی دیگر از بدیهیترینهاست!
@Maktabkhaaneh
📝 خاطرهی مرحوم هاشمی رفسنجانی در ۱۹ مهر ۱۳۷۹ دربارهی مسئلهی قدس شریف:
«آقای محسن رضایی آمد. گفت انتفاضهٔ فلسطین، ماندنی و طولانی است و به داخل اراضی اسرائیل سرایت کرده و نیروی زمینی اسرائیل، روحیهٔ جنگ ندارد و مهاجرت به اسرائیل کم شده و مهاجرت معکوس پیش آمده؛ در شمال اسرائیل، وضع بدتر است. اعلان تاسیس نهضت بینالمللی علیه صهیونیزم کرده که کار نپختهای است. شب میهمان رهبری بودم. ایشان هم معتقد است انتفاضه طولانی خواهد شد و سرانجام به پیروزی خواهد رسید!»
@Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐 نگاهی فلسفی به «اهمّیت تمدّنی زبان»
📍چرا زبان فارسی و زبان عربی برای ما مهمّ است؟
🔹 استاد حمید پارسانیا
@Maktabkhaaneh
مکتبخانه
📛 برای نقد و به چالشکشیدنِ #تمدن_غرب مسئلهی فلسطین کافیست... 📌 پ.ن: البته غرب در موضوعات فراوانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️این لحظه باید در تاریخ ثبت شود:
آمریکا، بریتانیا و فرانسه قطعنامهی پیشنهادی را برای آتشبس انسانی و فوری در غزه «وتو» کردند! ژاپن (عضو غیردائم شورای امنیت) هم رای منفی داد!
💬 الهام عابدینی
@Maktabkhaaneh
رهبر معظّم انقلاب:
«امروز بخاطر وضع ملّت فلسطين، روح مقدّس پيغمبر در عوالم بالا مملوّ از غم است.»
@Maktabkhaaneh
✡️ اسرائیل بهمثابهِ مدرنیته
🔻 برای شناختِ ویژگیهای ذاتیِ #غرب_مدرن این روزها سرزمین فلسطین بهترین مورد مطالعاتی است و برای نقدِ #تمدن_غرب (بهمثابه یک تمامیتِ هویّتی) توجّه به رفتار اسرائیل در مواجهه با مردم فلسطین بهترین گزینه است.
📝 یادداشت کامل را اینجا بخوانید.
@Maktabkhaaneh
مکتبخانه
✡️ اسرائیل بهمثابهِ مدرنیته 🔻 برای شناختِ ویژگیهای ذاتیِ #غرب_مدرن این روزها سرزمین فلسطین بهترین
✡️ اسرائیل بهمثابهِ مدرنیته
✍️ علیرضا ملااحمدی
📍نظام اسرائیل خودِ خودِ #مدرنیته است.
نظام سیاسیاش یک #دموکراسی واقعی است و نظام اقتصادی و اجتماعیاش بر مبنای ارزشهای #لیبرالیسم سامان یافته است. این دو را میتوان بنیانهای «مدرنیته» در جهان امروز دانست. بنابراین نظام اسرائیل بخشی از تاریخِ #مدرنیسم است.
🔹 اینطور نیست که اسرائیل نسبت به #تمدن_غرب یک #دیگری به حساب آید که حالا به هر دلیلی منافع غربیها اقتضا کند که از او حمایت کنند. البته منافع سیاسی و اقتصادی و بیشتر گفتمانیِ غربیان در حمایت از اسرائیل هست، امّا اینطور نیست که دلیل حمایتشان صرفاً منافعشان باشد. بلکه امری مهمّتر و بنیادیتر است و آن اینکه نظام اسرائیل (بهمثابه یک هویّت گفتمانی) «یکی از خودشان» و بخشی از تاریخِ غرب است و لذا برای تقویت «تمدّن مدرن» که موجودیّت و هویّتشان با آن معنا مییابد، خود را متعهّد به حمایت از او میدانند.
🔸 اینکه نظام سیاسی #اسرائیل با عنوان «دولت-ملت قوم یهود» اعلام موجودیت کرده، معنایش این نیست که هویّتی غیر از مدرنیته دارد؛ بلکه این خاصیّت سکولارِ مدرنیته است که به هر دین و آیینی اجازه میدهد نظام اجتماعی را با ویترین خودش و بر مبنای ارزشهای لیبرالیسم سامان دهد. (این دقیقاً همان توقّعی است که از ایران دارند! تلاششان اینست که نظام اجتماعی-سیاسی ایران را طوری سکولار کنند که اسلام برایش بشود یک ویترین و ارزشهایی که تاروپودِ جامعه را میسازد، برمبنای لیبرالیسم سامان یابد.)
🔺 تنها تفاوتِ نظام اسرائیل با نظامهای مدرن اروپایی و آمریکای شمالی در اینست که آنها توانستهاند هویّت وحشی و حیوانیِ خود را پشت ویترین شیک و نایسِ شعارهایی همچون حقوق بشر و اومانیسم و قانون و... مخفی کنند؛ اما اسرائیل به دلیل اقتضائات سیاسی و تاریخیاش (و البته با پشتوانههای مذهبیاش) همان ارزشهای مدرن را در عریانترین و بیپیرایهترین چهره به نمایش گذاشته است.
▪️ پس آنچه این روزها در «فاجعۀ اخلاقی و انسانیِ» #غزه مشاهده میکنیم، برای #غرب یک استثناء نیست؛ بلکه یک رویّهی معقول مبتنی بر «ارزشهای مدرن» است. بر مبنای آن ارزشها حتّی فاجعهای همچون ماجرای #بیمارستان_المعمدانی هم «خروج از قاعده» به حساب نمیآید. بلکه حداکثر ممکن است یک اشتباه در تشخیص مصداق باشد.
🔸 اینکه صهیونیستها خود را «قوم برتر» میخوانند، در ذاتش هیچ تفاوتی با آن سخن جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که گفته بود: «اروپا مانند باغ است و دیگر کشورهای دنیا مانند جنگل؛ جنگلیهای وحشی به باغهای زیبا حمله میکنند، پس باغبان باید از باغ محافظت کند!» ، ندارد.
☑️ حاصل اینکه برای شناختِ ویژگیهای ذاتیِ #غرب_مدرن (ازجمله حقیقتِ دموکراسی و لیبرالیسم) این روزها سرزمین #فلسطین بهترین مورد مطالعاتی است و برای نقدِ تمدّن غرب (بهمثابه یک تمامیتِ هویّتی) توجّه به رفتار اسرائیل در مواجهه با مردم فلسطین بهترین گزینه است.
@Maktabkhaaneh