Karimi-Shab4Moharram1393[03].mp3
4.61M
«ألا یا ایّها الساقی
جوابی خواهش من را
بده از جام مشتاقی
شرابِ مردافکن را
بریز از گوشهٔ صهبا
شرابی از خُمِ بالا
که با یک جرعهاش از پا
بیاندازد تَهَمتَن را»
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از اسرار تاریخ | استاد ابوالحسنی
سياه_پوشي_در_سوگ_ائمه_نور_ع_030170094331.PDF
5.98M
┈┅ ❁❁ ┅┈
⚫️ نسخه PDF
🔺 کتاب «سیاهپوشی در سوگ ائمه نور (ع)»
✍ به خامه استاد #علی_ابوالحسنی_منذر
💥 ریشههای تاریخی و مبانی فقهی سیاهپوشی در سیره اهل بیت (ع) |چاپ قدیم، سال ۱۳۷۵
🔰 اشاره: این کتاب علمی با انبوهی از اسناد تاریخی و حدیثی محکم، از مبانی سیاهپوشی در عزای اهل بیت (ع) به دفاع بر می خیزد و یک دور تاریخ عزاداری در اسلام را نشان می دهد. طبق تحقیقات استاد منذر، شایعاتی که سیاهپوشی در مصائب آل الله (ع) را از اساس، سنت بنی عباس قلمداد می کند، فاقد وزانت علمی است.
╭────────────╮
🆔 کانال اسرار تاریخ
🌐 eitaa.com/monzer_ir
╰────────────╯
👆 اینجا -محل اقامهی عزای رزمندگان شمیرانات با مداحیِ حاج محمود کریمی- حیاطِ پادگان ۰۶ ارتش است. نه امامزاده است و نه مسجد و حسینیه و هر چیزی شبیه اینها.
🔻 از نظر آقای محسن حساممظاهری در چنین جایی اساساً برگزاری یک مناسک واقعیِ عزاداری #ممتنع است؛ چونکه یک «مکانِ مقدّس» نیست!
❗️همینقدر مسخره 😏
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از جامعه متعادل | مهدی تکلّو
گونی سوراخ است!
یک تحلیل رایج و شاید پرطرفدارترین تحلیل در مورد حجاب، «انفعال مسوولین» است. «مسوولان مقید نیستند، فکر انتخاباتند، ترسیدهاند و... . و چنانچه اینگونه نباشند و ترک فعل نکنند مسأله قابل حل است». برخی حتی وعدههای یکساله و دو ساله میدهند. نیروهای مردمی هم غالب توانشان بر «مطالبه» و «تحصن» متمرکز شده است. چند تن از منبریهای مشهور و ائمه جمعه زبان تهدید به خرج دادند که اگر مسأله را جمع نکنید خودمان وارد میشویم. جالب که از امام هم نقلقول میآورند! در این فضای «اذهب انت و ربک فقاتلا» دیگر حتی سادهترین مکانیزمهای اجتماعی مثل تذکر زبانی کمتر محل گفتگو قرار میگیرد. این چگونه وضعیتی است که ما آن دچاریم؟ وضعیتی که در آن فناوریهای مردمی در موضوع حجاب بسیار کندتر و کمتر از فناوریهای قانونی و قهری حاکمیت رشد کردهاند. سرگیجه هیاتها را در محرم ندیدید؟ این سرگیجه ناشی از چیست؟ به هر حال، این رایجترین تحلیل است. فرض پنهان آن هم این است که اگر قوای سهگانه اراده کنند، «میتوانند». من خود منتقد این فشلی و سردرگمی در امر سیاسی هستم اما در بهترین حالت چشمم هم آب نمیخورد. علیالقاعده اگر این تحلیل در دهه شصت معنادار بود امروز نباید به همان میزان مطابق با واقع باشد. دیگر هر چه در این تنور هیزم بیشتری بریزیم و دوز غیرتش را بالا ببریم تنها زمان بیشتری را از دست دادهایم. سهم امید ما از قانون و مداخلهی سخت باید واقعی باشد. ما که نمیتوانیم در هر زمانی قواعد و بایدهای انتزاعی را تکرار کنیم. ضمناً و در یک لایه عمیقتر اگر میگوییم مسوولین نمیخواهند و گرنه میتوانند، باید توضیح بدهیم دقیقاً و به نحو اجتماعی چرا نمیخواهند و چطور محافظهکار شدهاند؟ و در ادامه نیز هر چه بگوییم باز باید تبیین ژرفتری تا رسیدن به کُنه واقعیت ارائه کنیم. طاقچه و دیجیکالا و... خیلی ضربات کوچک و بزرگ دیگر به پیکرهی حجاب در راه است و جامعهی شما روز به روز به بد بودن بدحجابی بیحستر و منفعلتر میشود. اصلاً مسوولین براساس کدام ایده عمل کنند؟ طرحی موجود است؟ گیرم از منجلاب لایحه هم درآمدند و بهترینش را مصوب کردند. ثم ماذا؟ ضمانت اجرای آن تا کف بدنه چه؟ گیرم نیروهای فرهنگی هم مثل چند ماهی که گذشت تمام انرژیشان صرف قانون شد! بفرمایید این پطرسهای فداکار تا چه زمانی قرار است انگشت خود را در این دیوار سوراخ نگه دارند و از بیحسی آنها هم از کار نیفتند؟ قبول میکنم در این میانه یک گفتار رایج و متضاد هم بر عدول از حجاب گفتمانی شده است. اما اگر چنانچه این گفتمان را غالب بدانیم باز هم باید توضیح بدهیم دقیقا و چرا این گفتمان توانسته غالب بشود؟ اگر باز هم به «انفعال مسوولین» برسیم گرفتار دور شدهایم خیلی خطاهای دیگر. مردم کجای حل مسأله هستند؟
@Mahdi_Takallou
📝 نقش مرجعیّت در «سرکهای که شراب شد!»
🔸 گفتهاند که وقتی دادگاه محاکمۀ شیخِ شهید (رضواناللهعلیه) در نظمیۀ تهران در میدان توپخانه درحال برگزاری بود، آن بیرون چوبۀ اعدام را آماده کرده بودند! چیزی که مسلّم است، قرار نبود محاکمۀ واقعی با شنیدنِ دفاعیات متهم برگزار گردد. آن «عمامه بهسر» شیخ ابراهیم زنجانی خیلی عجلهای و ناشیانه متهم را تفهیم اتهام کرد و سریع حکم را صادر کرد.
🔸 یکی از اتهاماتی که آن شیخِ عمامهبهسر به شیخِ شهید(ره) وارد کرد «إفساد فی الأرض» بود. این را دیگر از کجا آوردهبود؟! قطعاً قبل از این، بستری اجتماعی فراهم شدهبود که بتوان چنین اتهامی به یک «مُصلح اجتماعی» وارد کرد و کسی صدای اعتراض بلند نکند!
🔸 چندی قبل، پیروِ اختلافاتی که با منحرفشدنِ جریان مشروطیت بین شیخِشهید و دیگران پیش آمد، علمای ثلاثه نجف در پاسخ تلگرافهای سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی که از رفتارهای شیخفضلاللّه نوری(ره) به آنها شِکوه کرده بودند، چنین حکم کردند که «چون نوری مخلّ آسایش و مفسد است، تصرفش در امور حرام است»!! این قطعاً حکم به اعدام شیخ نبود، اما آنانکه باید بهرهشان را از این حکم میبردند، بردند.
🔹 مراجع ثلاث در نجف بودند و هزاران کیلومتر دورتر از متن واقعه؛ هرآنچه که مطلع میشدند، محصول شنیدهها و تلگرافهایی بود که معمولاً از سوی جریان منورالفکری با هدف بهرهبرداری از نفوذ مرجعیت به دستشان میرسید. اما در آنسو، شیخِ شهید(ره) در متن ماجرا بود؛ دیدهبانی نافذ و دقیق که بهخوبی «نشانههای ضعیفِ تغییر» را در موجسواریِ غربزدگان و سکولارهای مشروطهخواه دیدهبود و به تقابل با «این مشروطیتِ منحرف» برخاسته بود. طبیعی بود که آنچه به اطلاع مرجعیتِ نجف میرسد، چندان بهنفع شیخِشهید نباشد.
🔹 حاصل آنکه: سالروز شهادتِ آن مرد بزرگ، همواره میتواند (و باید) بهانهای باشد برای نقدِ درونگفتمانیِ حوزه علمیهای که امروز شاهدش هستیم «در عرصۀ سیاست». آنچه میگویم، ناظر به «بخشی از علمای قم» است:
امروز با جریان فقاهتی روبهرو هستیم که یا مهمترین مسئلههای اجتماعی و سیاسیِ روز برایش اهمیتی ندارد، یا اینکه اگر هم در موضوعی سخن میگوید، بهطرز فاحشی متأثر از اطلاعاتِ فیلتریزهشدۀ اطرافیان و اصحابِ بیت است. ازبس که موضوعی در اولویتِ چندم است، یا ناظر بر یک جریانِ سیاسیِ خاص است، یا چیزی شبیه اینها. شبیه چنین ماجرایی را در چهرهای روشنتر، در حاشیههای گوناگون فتنۀ ۸۸ مشاهده میکردیم.
🔹خلاصه اینکه مراقب جریانِ معارض با مبانی انقلابی که دارد درون حوزۀ علمیۀ امروز جوانه میزند و بیوتِ برخی بزرگان را تصاحب کرده و اطلاعاتی را هدفمند به ایشان میرساند، باشیم؛ نکند که باز با «سرکهای که شراب شد» مواجه شویم و کار از کار گذشته باشد...
✍️ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از گاه نوشت | مجید تقی زاده
1_6071263374.mp3
14.73M
♻️ آیت الله جوادی آملی: مقایسۀ جمهوری اسلامی با حکومت امیر المومنین
🔹جمهوری اسلامی از حکومت امیر المومنین بهتر است...
🔰 از دید آیت الله جوادی آملی- حفظهالله تعالی-:
این مسلّم است که احدی با اهل بیت- علیهمالسّلام- قابل مقایسه نیست اما بحث بر روی حکومت و تمام ارکان آن است و نه صرفاً شخصیت و ویژگیهای شخص حاکم....
چهار تا و چهارصد تا و چهار هزار تا و چهل هزارتا فساد چیزی نیست که انسان بخواهد با آن اساس حکومت را بزند چرا که فساد در همهٔ حکومتها وجود داشته، مهم اصل آن نظام، ارکان آن و تلاش برای رفع اشکالات است که در این نظام وجود دارد.
@gah_newesht
هدایت شده از مجله باور
نخستین شماره دو ماهنامه الهیاتی باور، از امروز ۱۴ مردادماه ۱۴۰۲، توزیع و در اختیار مخاطبان قرارمیگیرد.
این شماره با ۶ پرونده و ۴ یادداشت آزاد پیش چشم شما مخاطبان عرصه عمومی اندیشه، الهیات و دینپژوهی است.
🗒نخستین پرونده ويژه باور، به مناسبت درگذشت ویلفرد مادلونگ، شیعه پژوه نامدار غربی، به دبیری حمیدرضا تمدن تهیه وتنظیم شده است.طرح جلد نخستین شماره باور به پاس تکریم شیخ تمام شاخههای شیعهشناسی به ایشان اختصاص دارد.
🗒دیگر پرونده خواندنی نخستین شماره باور، دین و هنر است که به دبیری ساجده ابراهیمی و به بهانه خودکشی کیومرث پوراحمد به سراغ فراز و فرودهای نمایش نیستی درسینما، انیمه و ادبیات میرود و با مرور پیوند میان هنر و دین، خودکشی را در تاریخ هنر مطالعه میکند.
🗒پرونده تاریخ به دبیری یاسر قزوینی کار خود را در باور با وضاح خنفر، مدیر جنجالی الجزیره در روزهای انقلابی بهار عربی، آغاز میکند.
خنفرکه در میانه بهارعربی از مدیریت الجزیره استعفا داده، حالا با نگارش نخستین بهارکه به تازگی توسط نشر هرمس ترجمه و روانه بازار شده است، درصدد است تا با گرتهبرداری از سیره نبوی طرحی نو در خاورمیانه کنونی دراندازد.
این پرونده، شامل مصاحبه اختصاصی باور با وضاح خنفر، یادداشتهایی انتقادی بر نخستین بهار، میزگرد و مصاحبههایی با اهل فن درباره کتاب و پروژه فکری- رسانهای خنفر و برنامه آن برای آینده خاورمیانه و جهان اسلام است.
@baavarmag
نقدی بر کتاب «دولت و اجرای شریعت» از آقای محمّد سروش محلاتی داشته ام که در شمارۀ اوّل نشریۀ باور منتشر شده است.
@Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ یک نکتۀ اساسی برای دستگاه محاسباتی
🗓 ۱۳۹۸/۱۱/۱۹
@Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 ضرباهنگ تمدّنیِ این سخنان رو حس میکنی؟...
@Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«فرماندۀ کلّ قوای نظامی» است. فرماندهان نداجا اذعان دارند که صفر تا صدِ این پیشرفتِ تمدّنی، مدیونِ راهبری و فرماندهیِ شخص اوست.
امّا در مقامِ تحلیل، این دستاورد تمدّنی را در سبدِ «انقلاب اسلامی» تعریف میکند!
نه ذرّهای «منیّت» در وجود اوست، و نه برای خودش هویّتی فارغ از انقلاب تعریف کرده این مرد!...
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از موسسه فلسفه و عرفان نفحات
از همدلی تا حضور.pdf
1.21M
📕کتابچه | از همدلی تا حضور
🌷تقدیم به آستان اباعبداللهالحسین علیهالسلام به امید گوشه چشمی.
▫️این کتابچه شرح مختصر زیارت اربعین، به بیان استاد آیتالله سید یدالله یزدانپناه است.
✍️کاری از مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات و انتشارات آلاحمد علیهمالسلام.
#اربعین
#از_همدلی_تا_حضور
#استاد_یزدان_پناه
💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات
https://eitaa.com/nafahat_eri
هدایت شده از مستوره | فاطمه مرادی
چندهفتهست دنبال صفحاتی میگردم که بشه ازش محتوای قرآنی درست گرفت. فکر میکنید چی پیدا کردم؟ عمدتا صفحات وابسته به وهابیهاست یا اهل سنت. پس ما شیعهها چه میکنیم؟
@masture
📍سیاست در کشاکشِ امامت و سلطنت
🔹 ماجرای ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام برای حکومت مأمون احتمالاً پیچیدهترین و بغرنجترین ماجرای دوران امامت است.
❗️حتّی از ماجرای صلح امام مجتبی علیهالسلام (که انقدر پیچیده بود که حتّی اعتراض خصّیصین از اصحاب را هم برانگیخت) پیچیدهتر! تنها چیزی که باعث شد شیعیان امام رضا علیهالسلام همچون زمان امام حسن علیهالسلام به ایشان اعتراض نکنند، پُختگی و رشد تفکّر سیاسیِ شیعیان در کورۀ حوادث تاریخی در حدّفاصل زمان صلح تا ولایتعهدی بود.
🔹 مهمترین بُعد پیچیدگیِ ماجرای ولایتعهدی چالش «مشروعیت» بود!
مأمون خود را عمیقاً ارادتمند به امام رضا علیهالسلام نشان میداد و اصلاً دعوت از حضرت از مدینه به خراسان برای این بود که حکومت به حضرت تحویل دهد. بعد که حضرت حکومت را قبول نکردند، پیشنهاد ولایتعهدی را مطرح کرد.
1️⃣ چالش اوّل اینست که شیعه بیش از صد سال برای تشکیل حکومت علوی مبارزه کرده بود؛ پس چرا حضرت پیشنهاد دراختیارگرفتنِ حکومت را قبول نکردند؟! چرا حضرت این فرصت بینظیر را از دست دادند و آیا این نمیتوانست به معنای تأیید مشروعیت مأمون باشد؟
2️⃣ چالش دوّم اینست که چرا حضرت لااقل پیشنهاد ولایتعهدی را -ابتدائاً- ردّ کردند؟! آیا این فرصتی نبود که ایشان بعد از مرگ مأمون حکومت علوی را تشکیل دهند؟ اگر هم گفته شود که این بمعنای این ردّ مشروعیت مأمون بود، پاسخ اینست که خب وقتی حضرت به حکومت میرسیدند، حکومت به صاحب حقیقیاش میرسید و مشروعیت مییافت. پس مشکل کجا بود و چرا امام این پیشنهاد را ردّ کردند؟!
3️⃣ چالش سوّم اینست که اگر به هر دلیلی تحویلگرفتنِ حکومت و قبول ولایتعهدی به مصلحت نبود، پس چرا بعد از تهدید به قتل، حضرت پذیرفتند؟! آیا با پذیرفتن آن، مُهر تأیید بر مشروعیت مأمون نزدند؟!
❗️آیا -نعوذبالله- حضرت از مرگ ترسیدند که ولایتعهدی را پذیرفتند؟ مگر نهاینکه همۀ امامان بالأخره شهید میشدند؟ پس چه باک که ایشان با نپذیرفتنِ ولایتعهدی و شهادت خود، نامشروعبودنِ مأمون را فریاد بزنند و حتی چهبسا همچون جدّشان سیّدالشهداء (ع) با خون خود، باعث قیام شیعیان و نابودیِ حکومت مأمون پس از خود شوند؟
🔸 آیا با پذیرفتنِ ولایتعهدی، امام رضا علیهالسلام مجبور نشدند در زمینِ تدبیر و سیاستورزیِ مأمون بازی کنند و پازل او را تکمیل نکردند و این نهایتاً آیا کمک به حکومت مأمون نبود؟
❓و سؤال اساسیای که در پسِ همۀ این پرسشها نهفته، اینست که «هدف مأمون از این اقدامات عجیب و بیسابقه در تاریخ امامت، چه بود؟!»
📝 اینجا به جای پاسخ به این پرسشها، میخواهم مقالۀ تحلیلی و عمیقی را معرّفی کنم که به بهترین پاسخ را به این پرسشها داده است. بهترین تحلیل از پیچیدهترین ماجرای سیاسیِ دوران امامت را کسی میتواند ارائه دهد که علاوهبر تخصّص در تاریخ و سیرۀ امامان معصوم علیهمالسلام، خود نیز فهم درستی از امر سیاسی و پیچیدگیهایش داشته باشد. شخصی همچون «آیتالله سیدعلی خامنهای».
🔹ایشان در این مقاله، شیوۀ خاصّی را برای تحلیل سیرۀ سیاسیِ امام رضا علیهالسلام پی گرفته:
برای روشنشدن معنا و علّت کنشهای سیاسیِ امام، ابتدا معنا و علّت تصمیمات و اقدامات سیاسیِ دشمن یعنی مأمون عبّاسی را تشریح کرده و نشان میدهد که چگونه حضرت ابوالحسن الرضا علیهالسلام با یک «نبرد پنهانیِ سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن میتوانست سرنوشت تشیع را رقم بزند» مواجه شدند.
این مقاله که در واقع متن پیام ایشان به «کنگرهی علمی بینالمللی امام علیبنموسیالرضا علیهالسّلام» در سال ۱۳۶۳ است، در عین اختصار، یک تحلیل تاریخیِ جامع دربارۀ این ماجرا است.
🔺 تجربۀ شخصی خودم پس از مطالعۀ این مقاله (که گاه با تپش قلب همراه میشد) اوّلاً دریافت جدیدی از باهوشی و زیرکی عجیبِ دشمن (مأمون) بود! و ثانیاً حیرت و شگفتزدگی بخاطر ابعاد عمیقِ سیاستورزیِ الهیِ حضرت رضا علیهالسلام که به بهترین نحوِ ممکن، مکرهای او را به ضدّ خودش تبدیل کرد و باعث رسوایی و بیآبروییِ خود او شد.
✍️ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ ماجرای ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام برای حکومت مأمون احتمالاً پیچیدهترین و بغرنجترین ماجرای دوران امامت است...
🔖 متن یادداشت + معرّفی مقاله
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از
📜 حیرت میوه شیرین سالکی است که به فناء کامل رسیده و وحدت را در کثرات می بیند و کثرت از وحدت قاهره می بیند، و چه حیرتی!
📚 ترجمه و شرح مصباح الانس ص ۲۸۳۷/استاد نائیجی
@ostadnaeiji
معنای حکمت.mp3
589.9K
💎 معنای «حکمت» در قرآن و تطبیق آن با معنای رایج میان فلاسفه
آیتالله خامنهای ؛ ۷۵/۰۲/۲۶
@Maktabkhaaneh
⁉️ کدام برائت؟
👈 تأمّلی در اولویّتِ تبرّی از امر تاریخی
✍ علیرضا ملااحمدی
1⃣ «برائت» فرع بر «ولایت» است. ما پس از آنکه در دایرهی ولایتِ امام قرار گرفتیم، از آنکسیکه به حریمِ ولایت تعدّی کرده و میخواهد رشتهی ولایت را پاره کند، تبرّی میجوییم.
2⃣ این برائت البته قبل از همه، امری قلبی بوده و سپس در زبان است که به جریان میافتد. اما بیش از ایندو، در صورتی منشأ اثر است که در صحنهی عمل و حیات انسان به جریان بیفتد. برائتی که وارد صحنهی زندگی نشود، یا سقیفه را ثمر میدهد یا خوارج را و یا عاشورا را...!
3⃣ «تبرّی» اگر نقطهزن نباشد، ثمربخش نخواهد بود. یعنی باید در تقابل با جریانی باشد که دقیقاً مرکز ولایت را هدف گرفته است. معیار واحد است و مصادیق متعدّد:
آن مصداقی که در ماجرای سقیفه مرکزیّتِ ولایت را هدف گرفته بود، متفاوت بود با مصداقی که در فتنهی خوارج هدف گرفته بود. ایندو متفاوت بودند با مصداقی که در صحنهی عاشورا ولایت را هدف گرفته بود و نقطهی هدفگیرندهی ولایت در اینسه متفاوت است با جبههی متخاصم در ماجرای ولایتعهدیِ امام رضا علیهالسلام...
🔺 خلاصه اینکه بهتبعِ تحوّلات سیاسیِ زمانه، مهاجم به مرکزیّت ولایت در زمان هر یک از امامان علیهمالسلام، متفاوت است با زمانهی دیگری؛ و #تبری در هر زمانه باید دقیقاً معطوف باشد به نقطهی مهاجم؛ در غیراینصورت أبتر است و بیحاصل و کبریتِ بیخطر!
4⃣ در زمانهی غیبت نقطهی اصلیِ تهاجم به مرکزیّت ولایت کجاست تا ما در مقام #برائت آنرا هدف بگیریم؟ پاسخ به این سؤال متوقف بر پاسخ به این پرسش است که «مرکزیّت ولایت در دورانِ غیبت کجاست؟» تا وقتیکه این را نفهمیم، نقطهی مهاجم را هم نمیتوانیم تشخیص دهیم و بالتبع تبرّیمان هم بیحاصل و ابتر است.
5⃣ به دلیل همهی آنچه که در فلسفهی امامت تشریح شده، نمیتوان ادّعا کرد که ولایتِ اجتماعی و سیاسی امام عصر علیهالسلام در زمانهی غیبت تعطیل شده! پس مسلّماً همچون دوران امامت، در هر زمانهای از دوران غیبت هم مرکزیّت ولایت مصداق متفاوتی از زمانهای دیگر داشته و لذا مهاجم به آن هم متفاوت با زمان دیگری خواهد بود.
🔹 سوال اینست که #امروز مرکزیّت ولایت کجاست تا بهتبعِ آن نقطهی مهاجم به این مرکز را بشناسیم و هدف بگیریمش؟ تردیدی نیست که در جهان امروز، فقط و فقط این #انقلاب_اسلامی است که هویّت خودش را ذیل پرچم ولایتِ حضرت حجّت صلواةاللهعلیه تعریف کرده و فلسفهی وجودی خودش را زمینهسازی برای ظهور حضرتش میداند.
6⃣ تبرّی از شخص و جریانی که ۱۴ قرن قبل به حریم ولایت تعدّی کرده، البته که واجب و لازم است و بخشی از هویّت ایمانیِ ما را تشکیل میدهد؛ امّا قطعاً برای امروزِ ولایت، در اولویّت قرار ندارد. یعنی اگر اکتفا شود به آن و امتدادی در امروزِ انقلاب اسلامی پیدا نکند، أبتر و بیحاصل است و کبریتِ بیخطر!
🔻 چنین برائتی، هیچگاه نسبت به آن جریانی که امروز مرکز تشیّع جهان را هدف گرفته و کمر به نابودیاش بسته «تهدید» محسوب نمیشود؛ و بهمین دلیل میگویم کبریت بیخطر!
🚫 بنابراین چهبسا «اکتفا کردن» به این سطح از تبرّی (که میتواند بهمثابه یک مخدّر عمل کند) حتی تکمیلکنندهی پازلِ مهاجمِ امروزی به مرکزیّت ولایت امام عصر علیهالسلام باشد و به ضدّ خودش بدل شود!
@Maktabkhaaneh
توضیحات دربارهی این کتاب مهمّ و واکنش لازم فرهیختگان حوزوی در فرستهی بعد 👇
@Maktabkhaaneh
🚫 اولین جلد از مجموعهی «استدلال ناتمامِ فقیهان» با عنوان «سگ و شریعت» در شرُف انتشار است. نویسندهاش از شاگردان «امیرحسین ترکاشوند» نویسندهی کتاب معروف «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» است. (یادآوری میکنم خطاهای فاحش روششناختیِ آن کتاب را)
⭕️ شاگرد نیز (طبق آنچه در گفتگوی مستقیم با وی در توییتر دریافتم) همچون استادش، عمیقاً کمسواد امّا در عوض «پُر اطلاعات» است. در عین اینکه در بهرهمندی از روش علم فقه بهشدّت ضعیف است، امّا در گفتارهایش طوری مخاطب را درگیر فراوانیِ اطلاعات خویش از دیدگاههای فقهاء و روایات و گزارههای تاریخی و البته اصطلاحات فقهی میکند و چنان پرطمطراق سخن میگوید که جز کسیکه اطلاع دقیق از فرازونشیبهای بحث فقهی و فرایند فقاهت نداشته باشد، کسی به این نقصان پی نمیبرد.
❌ گرچه «طهارت یا نجاست سگ» از لحاظ تأثیر پررنگی که در سبک زندگی دارد مهمّ است، اما مسئلهی بسیار مهمتر، پدیدهی نوظهور #فقاهت_ژورنالیستی است که با ضمیمهشدن به ظرفیت اینفلوئنسرسازی در فضای مجازی روبهرُشد است و خطرهای خاص خود را (ازجمله تزلزل اعتماد به فتاوای فقهی و عرفیسازیِ دین) برای دیانت جامعه دارد.
📝 در همین رابطه: «فقاهت ژورنالیستی» بهمثابه شبهعلم
📡 قطعاً پس از انتشار این کتاب، همچون کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» رسانههای داخلی و خارجیای که از هیچ تلاشی برای «استحالهی فرهنگی جامعهی ایران» دریغ ندارند، اقدام به معرفی و ترویج این کتاب و ضریبدادن به آن میکنند.
📍چه باید کرد؟
از فرهیختگان بزرگوار حوزوی و مؤسسات تبلیغی انتظار میرود که ضمن احتراز از تفسیق و تکفیرِ نویسنده، اهتمام جدّی داشته باشند به «واکنش علمی در تخاطب با عموم مردم که مخاطبین اصلیِ کتاب هستند».
با تجربهای که پشتسر گذاشتیم، یک واکنش مناسب همان جنس اقدامی است که آقای سوزنچی در واکنش به کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» داشتند.
✅ میتوان از طرفی با انتشار مقالات و گفتارها و حداقل یک کتاب علمی-ترویجی در نقدِ آن کتاب و رسواسازی اشتباهات فاحش علمی و فاشکردنِ سواد فقهی اندکِ نویسنده مواجههی درستی با آن داشت. البته در صورت امکان پس از آن، برگزاری یک مناظرهی علمی با نویسنده (با پیششرط تسلط به فنّ مناظره) با همین هدف بالا نیز مؤثر خواهد بود انشاءالله.
♨️ بسم الله دوستان! این گوی و این میدان! یک عرصهی جدّی برای #جهاد_تبیین که فقط فرهیختگان حوزوی از پسِ آن برمیآیند.
✍ علیرضا ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 «فقاهت ژورنالیستی» بهمثابه شبهعلم
🖋 علیرضا ملااحمدی؛ #یادداشت_مهمان
🔸 چندسالی است که با موج نوظهوری از اظهارنظرهای فقهی از سوی برخی افرادِ حوزوی مواجهیم که تفاوتهای جوهری با اظهارنظرهای فقهیِ پیش از این دوران دارد. مهمترین ویژگی این نوع فقاهت - که البته با تسامح آن را گونهای فقاهت مینامیم- چهار مشخّصه است:
1⃣ انتخاب موضوع
افرادی که در این حیطه به «پژوهشگر فقهی» شناخته شدهاند، عموماً گرایش فکریشان به سمت جریان منوّرالفکری است که دغدغهی اصلیاش «سکولاریزاسیون و عرفیسازیِ دین در جامعهی ایران» است. این افراد هم بالتبع دقیقاً دست میگذارند روی موضوعات پرچالشی که ازقضا از مقتضیات زیستِ مدرن هستند و منجر به عرفیسازیِ دین میشوند.
موضوعاتی مانند: حدود شرعی حجاب، جواز همجنسبازی، طهارت و نجاست سگ و... !!
2⃣ روششناسیِ علمی
معمولاً (نه همیشه) افرادی که در این زمینه فعّالیت میکنند، از عمق علمیِ بسیار کمی برخوردارند و نسبت به بهرهمندی از فرایندهای فقهی و اصولی نهتنها تبحّر ندارند، بلکه بهشدّت ضعیف هستند؛ - لااقل اینکه وقتی در این حیطه ورود میکنند، استدلالهای فقهیشان اینچنین ضعیف میشود- امّا این ضعف را با قوّتی که در زمینهی «اطلاعات فقهی» جبران میکنند. این قوّت را چنان پررنگ برجسته میکنند و آراء فقهاء و روایات و گزارههای تاریخی را بگونهای کنار هم میچینند که مخاطب اگر خودش فهم فقهی دقیق و نسبتاً عمیقی نداشته باشد، به آن نقصان مهمّ پِی نمیبرَد و مقهور این حجم عظیم اطلاعات میشوند.
3⃣ انتخاب مخاطب
مخاطبین این اظهارنظرهای فقهی، نه جامعهی علمی (حوزویان) بلکه عموم مردم هستند.
اگر کسی دغدغهی علمی داشته باشد و فعّالیتش حقیقتاً بر محور «حجّیت» شکل گرفته باشد و بخواهد در سنّت علمی اثرگذار باشد، نهتنها مخاطب اوّلیهاش حوزویان هستند، بلکه از طرح اختلافات درونعلمی - که در میان فقهاء در همیشهی تاریخ امری طبیعی و لازم بوده است- بیرون از فضای علمی بهشدّت احتراز دارد؛ تا نکند باورهای دینیِ یکنفر یا اعتماد مخاطبی نسبت به فقهاء و مراجع تقلید متزلزل شود و نتیجهی خسارتبارش در روز قیامت وبال او گردد.
🔻امّا فعّالان عرصهی #فقاهت_ژورنالیستی دقیقاً برعکس عمل میکنند؛ مخاطبین اصلیشان نه جامعهی علمی (حوزوی) بلکه عموم مردم هستند و در محتوایی که انتشار میدهند همواره طوری سخن میگویند که باورِ مخاطبِ ناآگاه نسبت به اتقان فتاوای فقهی متزلزل میشود و ناخودآگاه به سمت نوعی «تدیّنِ شخصی، سلیقهای و گزینشی» سوق پیدا میکند.
4⃣ ادبیات ارائه
اظهارنظرهای خاصّ و شاذّ فقهی معمولاً متّکی به ارائهی ادلّهی فقهی - مشتمل بر بهرهمندیِ روشمند از اصطلاحاتِ رایج در دانشهای پیرامونی همچون اصول و رجال و درایه و...- است و لذا محتوایی کاملاً پژوهشی است؛ که عموم مردم (کمآگاهان از دانش فقه) توان فهم درست این متون و سنجش قضاوت آنها را ندارند.
🔻 امّا متونی که دربارهی آنها سخن میگوییم، مخاطب اصلی خودشان را عموم مردم میدانند. مسلّماً دیدگاههای غیرروشمند هیچگاه در جامعهی علمی اعتباری کسب نمیکنند و بالتبع در جامعهی دیندار هم مورد توجّه قرار نمیگیرند. به همین جهت منوّرالفکرانِ فقهی، مستقیماً عموم مردمِ نامطّلع از «مؤلّفههای دانش فقه» را خطاب قرار میدهد. به همین دلیل گرچه نویسندهی این متون از ادبیات فقهی بهره میبرد، امّا آنقدر ساده و بدون پیچیدگیهای یک متنِ واقعاً پژوهشی و علمی مینویسد که هرکسی با کمترین سواد ممکن بتواند آن را بفهمد و به مقصود نهاییِ نویسنده دست یابد.
✅ این البته خصیصهی مثبتی است که یک نفر بتواند به خوبی با عموم مردم مخاطبه کند؛ امّا وقتی این خصیصه را در کنار سهدیگر ویژگیِ این متون میبینیم، متوجّه میشویم که این اقدام در حقیقت یک «جریان ژورنالیستی» با هدف عرفیسازیِ دین است که البته از ادبیات فقهی هم بهره میبرَد تا بتواند ذهن و قلب جامعهی دینی را متأثّر کند.
#عرفی_سازی_دین
@Manahejj
هدایت شده از خبرگزاری رسا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 از رویکرد پیشا انقلابی سروش محلاتی به فقه تا تهدید ژرونالیسم فقهی
حجت الاسلام علیرضا ملا احمدی پژوهشگر انقلاب اسلامی در نشست تبیینی نظریه پردازان آشوب، رویکرد آقایان سروش محلاتی و ایازی را در شبهه اجرای حکم محارب بر اغتشاشگران قمه کش، رویکردی پیشا انقلابی دانست و گفت: باید رویکرد ژورنالیسم به فقه را به یک فرصت برای ارتقای عقلانیت ایمانی جامعه تبدیل کنیم.
🆔 @rasanewsagency
👆 قبلاً با اشاره به برخی مواضع آقای #سروش_محلاتی نکاتی را دربارهی #فقاهت_ژورنالیستی عرض کرده بودم.
👈 البته نباید فراموش کرد که #ژورنالیسم_فقهی با "فقاهت ژورنالیستی" در جوهره متفاوت است و میتواند به عنوان یک "فرصت" برای ارتقاء عقلانیت ایمانیِ جامعه مورد توجه قرار گیرد.
✍ ملااحمدی
@Maktabkhaaneh
🌷 اسطورهای در قلّهی انسانیت
وصف گوشهای از ویژگیهای رفتاری پیامبر اعظم (صلّیالله علیهوآله) را از زبان حضرت سیدالشهداء علیهالسلام بخوانیم:
✅ «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمیشد؛ «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشهداری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟ «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بیدغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغۀ چیزی داشت. «طَویلُ السَّکت» اهل سکوتهای طولانی بود.
✅ «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانیکه لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، الا وقتیکه حرف زدن، ضرورت و فایدهای میداشت.
✅ لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بیاراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچوقت از او نمیترسیدیم.
✅نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچکس و هیچچیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاهقاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت.
✅ رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟ سیدالشهداء میفرماید: بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت؛ «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم».
✅ «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بیجواب و با دست خالی برگردد؛ پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و بهگونهای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود.
✅ هیچکس از محضر(ص) پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون میآمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند.
✅ «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچکس بیدلیل، احترامی بیش از بقیه یا بیاحترامی قائل نمیشد. اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، بهطرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت.
✅ مجلس پیامبر (ص) مجلس حلم، حیاء، صدق و امانت بود. در حضور او هیچوقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگترها و مُسنّترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند.
✅ چهرۀ پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بیعدالتی یا منکری را میدید. «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد. «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود. «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیبگیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد. «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود.
📖 محمد پیامبری برای همیشه / حسن رحیمپور ازغدی / ص ۲۹-۳۴
پ.ن : تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانیای است که در کتاب شریف «معانیالاخبار، ص۸۲» نقل شده است.
#اسطوره_ها
@maktabkhaaneh