eitaa logo
مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
2هزار دنبال‌کننده
863 عکس
856 ویدیو
1 فایل
مولا امام كاظم عليه السلام: ظاهر مولا امام علي بشري است، و باطنشان لاهوتي است،و ايشان مقام رب العالمين هستند. تفسير البرهان؛ ج٤، ص ١٩٢ ناشناس 👇🏻👇🏻👇🏻 https://abzarek.ir/service-p/msg/1970404 آیدی جهت ارسال مطالب مربوطه💌 @FEZZEKHATOON110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 💠امیرالمؤمنین فردای آن روز به جای آن درخت،سایبانی از شاخه های نخل برای حضرت زهرا سلام الله علیها ساخت و آنجا را نام نهاد. حضرت از آن به بعد همراه حسنین زیر آن سایبان می رفت و در آنجا می گریست. اما بیت الأحزان فاطمه را نیز منهدم کردند. از آن به بعد حضرت همراه امام حسن و امام حسين عليه السّلام گاهی به بقیع و گاهی کنار قبور شهدای اُحُد می رفت و بر مصائب خود اشک می‌ریخت. کم کم حال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به جایی رسید که دیگر نتوانست برای گریه از خانه بیرون برود و در افتاد💔 🔹در یکی از روز ها زنان مهاجرین و انصار که تا آن هنگام هیچ یادی از یادگار پیامبر نکرده بودند،به عیادت آن حضرت آمدند و گفتند:ای دختر پیامبر،حالتان چگونه است؟ حضرت فرمود: 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 صبح کرده ام در حالی که از دنیای شما رویگردانم و آن را رها کردم و نسبت به مردان شما . با امتحان اول آنان را به دور افکندم و با آزمایش عمیق ،آنان را مورد و و قرار دادم. بر کند شدن شمشیر و بی استقامتی نیزه و اضطراب فکر و تزلزل روح جدیت و ترس از فتنه و جنگ. 🔥وای بر آنان! را از کوه های بلند رسالت و پایه های نبوت و محل نزول روح الامین با وحی مبین و از عالمان آگاه و حاذق در امر دنیا و دین به کجا کشاندند! بدانید که این زیان آشکار است. 💔از ابوالحسن چه چیزی را نمی پسندید؟ 💥به خدا قسم ناراضی بودند از شمشیرش و او از مرگ و شدت حمله هایش و برخورد های عبرت آموز او در جنگ و از او در کتاب خداوند و غضب او در امر الهی.. اگر را به او می سپردند در های آسمان و زمین به روی آنان گشوده می شد،ولی آنان از حق رویگردانند. به 🔥زودی خداوند کسانی را که ظلم نمودند به سزای اعمالشان می رساند و نمی توانند مانع چنین عاقبتی شوند. ☄قسم به لایزالی خداوند،بدانید که اکنون فتنه شده است!پس تا زمان کوتاهی منتظر بمانید تا ثمره اش ظاهر گردد. آنگاه کاسه ای لبریز از خون خون تازه و کشنده از آن بدوشید.🔥 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 زنان عیادت کننده که پاسخ ملاقات دیر هنگام خود را دریافت کرده بودند،با سکوت برخاستند و به خانه های خود بازگشتند و سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها را برای همسران خود بازگو کردند. با رسیدن خبر سخنان فاطمه،عده ای از بزرگان مهاجرین و انصار به عنوان عذر خواهی نزد حضرت آمدند و گفتند: ای سیدة النسا،اگر ابوالحسن این مسئله را قبل از آنکه پیمانی ببندیم و بیعتی محکم کنیم به ما یادآور می شد،ما او را رها نکرده و سراغ دیگری نمی رفتیم. حضرت زهرا سلام الله علیها در پاسخ فرمود: 🔥از من دور شوید که عذری بر شما پذیرفته نیست؛بعد از روز خداوند برای هیچ کس عذری باقی نگذاشته است. در یکی از روزهای بیماری که حضرت زهرا در اثر آن جراحات در بستر بود،از خواب بیدار شد و امیرالمؤمنین را صدا زد و عرض کرد: 🕊در بین خواب و بیداری پدرم را دیدم که نزد من آمد. سپس در صف های متعدد آمدند در حالی که دو ملک پیشاپیش آنان بودند و مرا به آسمان بردند. در آنجا هایی بلند و باغ ها و نهرهایی جاری و قصری بعد از قصری و بوستانی بعد از بوستانی دیدم. در آن قصر ها دیده می شدند که گفت و گو می کردند و به روی من تبسم می نمودند و می گفتند: مرحبا بر کسی که به خاطر او آفريده شده و ما به خاطر پدرش شده ایم.🕊 آنگاه حضرت زهرا از ملاقات خود با پیامبر در درجات عالی بهشت خبر داد و فرمود: 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 پرسیدم: این خانه و این نهر متعلق به کیست؟ گفتند: این اعلی که بالاتر از این نیست،خانه پدرت و پیامبرانی است که با اویند و هرکس که خدا را دوست دارد. پرسیدم:این نهر برای کیست؟ گفتند: این است که خدا وعده داده به تو بدهد پرسیدم پدرم کجاست؟گفتند نزد تو خواهد آمد ناگهان پدرم را دیدم که بر فرشی روی تختی نشسته و جماعتی با او هستند. او مرا در گرفت و بين دو چشمانم را بوسید و فرمود: مرحبا دخترم،آنگاه مرا در دامانش نشانید و فرمود:(ای حبیب من،آیا میبینی که خدا برای تو چه آماده کرده و به کجا خواهی آمد.؟..) سپس قصرهای نورانی به من نشان داد که در آنها انواع زينت و قیمتی بود و فرمود:این خانه تو و همسرت و فرزندانت است و هرکس که تو و آنها را دوست بدارد.آسوده خاطر باش که بعد از چند روز نزد من خواهی آمد. آنگاه حضرت زهرا سلام الله علیها از امیرالمؤمنین خواست تا خبر شهادتش را با هیچکس جز ام سلمه همسر پیامبر،و ام ایمن دایه پيامبر ،فضه و حسنین و ابوذر و عمار و مقداد و حذیفه نگوييد. سپس فرمود:با کمک به بانوانی که حاضرند مرا غسل بدند و شب دفن کن و هیچ کس مرا نشناسد. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 💥در روز هایی که حضرت زهرا سلام الله علیها در بستر بود پیراهن پیامبر را از امیرالمؤمنین می گرفت و آن را می بویید و بر سر می‌گذاشت و آنقدر میگریست تا از حال میرفت. امیرالمؤمنین برای اینکه همسرش بیش از این ناراحت نشود،پيراهن رسول خدا را از او کرد. حضرت زهرا در آن ایام هر روز این گونه دعا میکرد: یا حی و یا قیوم،به رحمت تو پناه میبرم پس مرا پناه بده.خدایا مرا از آتش دور کن و داخل بهشت بنما و به پدرم محمد(صلي‌الله‌عليه‌وآله) ملحق بفرما.🍂 امیرالمؤمنین باشنیدن دعای او می‌فرمود: خدا تو را عافیت می‌دهد و زنده می مانی.😓 اما حضرت میفرمود: یا ابالحسن،ملاقات پروردگار خیلی زود خواهد بود. حضرت زهرا علیها السلام با آن همه ضرب و جرح و رفتار های اهل سقیفه و مردم،بدنش از غم و اندوه #ذ ب شده یود و جز پوستی بر استخوان نمانده بود😭. در طول سه ماه و اندی که حضرت زهرا پس از شهادت پیامبر زنده بود،از امیرالمؤمنین خواسته بود تا خبر و احوال روزانه اش را از همه مخفی کند و کسی را نزد او راه ندهد. طبق این سفارش،امیرالمؤمنین همراه فضه و اسما به طور پنهانی پرستاری را بر عهده داشتند و هیچ کس از احوال او با خبر نمی شد. هرچه به روز های آخر زندگی حضرت زهرا نزدیک تر میشد ، جراحات و کبودی ها و شکستگی هایی که آن حضرت از خانه پنهان میکرد،بیشتر ظاهر میشد و قلب آن حضرت را میسوزاند😭💔 چراکه متوجه می‌شدند فاطمه چه دردهایی را تحمل می‌کند.در آن روز ها امیرالمؤمنین که خاموش شدن شمع زندگی اش را می دید،با حزن و اندوه این اشعار را زمزمه میکرد: ای دختر احمد،یادآوری خاطرات زندگی باتو برایم سخت است،چرا که اکنون آنچه از جراحات خود مخفی میکردی ظاهر شده است.❤️‍🩹 آیا کار به اینجا بکشد که بمانم و نزد تو از حال خویش شکایت کنم؟😭 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 در یکی از شب ها حال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها خیلی وخیم شد و عرض کرد: 🥀ای پسرعمو،به من اجازه بده تا کنار قبر پدرم بروم و با او وداع کنم،که هنگام فراق نزدیک شده است.🥀 امیرالمؤمنین و فرمود: 🍂تو در این حال هستی و حتی نمی توانی از جا برخیزی؟🍂 حضرت زهرا علیها السلام عرض کرد: ولی مایلم با پیامبر کنم. حضرت فرمود:اختیار با توست. آنگاه فاطمه همراه امیرالمؤمنین برخاست و حرکت کرد،در حالی که گاهی بر زمین می‌نشست و دوباره بر میخواست🥀 تا آنکه کنار قبر رسید. تا دیدگان حضرت به قبر پدر افتاد ناله ای زد و فرمود: پدر جان در خاک ساکن گشته ای و از دوستان جدا شده ای و مارا به دست مسائل دشوار و مصیبت های سنگین سپرده ای. آنگاه به گونه ای اشک ریخت که نزدیک بود قلب حضرت از جا کنده شود. امیرالمؤمنین فرمود: 💔کمتر گریه کن میترسم خود را کنی.💔 عرض کرد: ای پسر عمو،مرا به خاطر این گریه عفو کن چرا که فراق تلخ ترین طعم هاست. مخصوصا فقدان پدرم که آقای پیامبران و راهنمای هدایت‌ و حبیب قلبم و نور چشمم و آقایم‌ و پشتیبانم و پناهگاهم و قوت بدنم تاری سپس حضرت مشتی از خاک قبر برداشت و بر چشم گذاشت و این اشعار را خواند: به آن کسی که زیر خاک آرمیده بگو اگر فریاد و صدای مرا می شنوی بدان که برای من کوهی بودی که به سایه آن پناهنده بودم؛ولی امروز مرا به دست دشمنانم سپرده ای.آنگاه که قمری شبانه‌روز شاخه روی شاخه آن از غصه میگرید،من نیز بر این روزگار اشک میریزم😭 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 در ایامی که حضرت زهرا سلام الله علیها در بستر بود،یکی از اقدامات غاصبین،نقشه عیادت و طلبی بود که از سوی آن حضرت خنثی شد. ابوبکر و عمر برای اجرای توطئه،هر روز احوال فاطمه را جویا می شدند تا آنکه خبر یافتند،بیماری حضرت در اثر شدت یافته است. آنان با اطمینان از اینکه حضرت نزدیک شده،تصمیم گرفتند ور فرصت باقی مانده پرده ای بر خود بکشند،و با عیادت وانمود کنند که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را جلب کرده اند؛لذا هردو به این بهانه بر در خانه آتش زده آمدند ،اما حضرت زهرا اجازه نداد. فردای آن روز دوباره آمدند،ولی باز هم حضرت اجازه نداد. وقتی از اجازه مستقیم نا امید شدند به امیرالمؤمنین گفتند: بین ما و فاطمه آنچه خود بهتر میدانی اتفاق افتاده و ما قبلا چندین بار برای عذرخواهی آمده ایم،ولی به ما اجازه نداده است.برای ما اجازه بگیر تا از عذرخواهی کنیم.😒 امیرالمؤمنین چند بار به آنان جواب منفی داد تا آنکه روزی پشت در نشستند و با پافشاری از حضرت خواستند رضایت همسرش را برای عیادت جلب کند. امیرالمؤمنین نزد حضرت زهرا آمد و فرمود: ابوبکر و عمر بارها اجازه خواستند و من آنها را رد کرده ام و تو نیز اجازه ندادی. اکنون بار دیگر از من اجازه خواستند تا از تو اجازه بگیرم. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها عرض کرد: 🔥به خداقسم به آن دو اجازه ورود نمیدهم و کلمه ای با آنان سخن نمی‌گویم تا پدرم را ملاقات کنم و از آنچه انجام داده اند و ظلمی که نسبت به من روا داشته اند شکایت کنم.🔥 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 امیرالمؤمنین فرمود: ای خانم آزاد[یعنی اختیار این اجازه به دست توست] این دو نفر پشت در نشسته اند و اصرار به عیادت دارند. حضرت زهراعلیهاالسلام عرض کرد: خانه،خانه خوست و زن آزاد توست،و زنان مردانند؛هرگونه می خواهی عمل کن. امیرالمؤمنین که می دانست آن دو این مسئله را رها نخواهند کرد،به فاطمه فرمود: پوشش سرت را محکم کن. حضرت زهراعلیهاالسلام در حالی که بر بستر خوابیده بود و روانداز رویش بود،سر مبارک را پوشانید،و صورت خود را به سمت دیوار گردانید به طوری که وقتی که از در وارد می‌شوند مقابل آنها نباشند، و این در حالی بود که چند زن دیگر نیز حضور داشتند. ابوبکر و عمر وارد خانه شدند و سلام کردند،ولی حضرت زهرا در حالی که صورتش سمت دیوار بود جواب آنها را نداد. آنها از آن سوی بستر آمدند تا مقابل صورتش نشستند،ولی فاطمه روی برگرداند. آن دو بر خاستند و دوباره رو به روی حضرت زهرا نشستند،اما حضرت باز هم روی برگرداند،آنها چندین بار این کار را تکرار کردند،تا آنکه حضرت از شدت دیگر نتوانست بدن مبارک را حرکت دهد💔. این بود که به امیرالمؤمنین عرض کرد: پارچه روی صورتم بیانداز همچنین به بانوان خانه فرمود: شما مرا برگردانید هنگامی که زنان روی حضرت را برگرداندند بار دیگر عمر و ابوبکر مقابل صورتش آمدند😤😤 ابوبکر گفت: ای دختر رسول خدا،ما برای جلب تو آمده ایم و می خواهیم آنچه نسبت به تو انجام دادیم عفو کنی! از ما راضی باش ،خدا از تو راضی باشد 😵‍💫🤨😤 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 حضرت زهراعلیهاالسلام فرمود با شما کلمه ای سخن نمی گویم تا پروردگارم را ملاقت کنم و از کارهای شما و ظلمی که به من روا داشته اید شکایت کنم. 💥ابوبکر و عمر گفتند:ما برای عذرخواهی نزد آمدیم.مارا به رفتارمان مواخذه مکن! 🔥حضرت زهراعلیهاالسلام رو به امیرالمؤمنین کرد و با اشاره به به وصیت های رسول خدا فرمود: من با اینان کلمه ای سخن نخواهم گفت تا را از ایشان سوال کنم که از ایشان سوال کنم که از پیامبر شنیدند. شما را به خدا سوگند آیا از پیامبر شنیده اید که فرمود 🌼فاطمه پاره تن من است و من از اویم خدا رضای من و نارضایتی فاطمه نارضایتی من است.هرکس فاطمه دخترم را دوست بدارد مرا دوست داشته هرکس رضایت او را جلب کند رضایت مرا جلب کرده و هرکس او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است.هرکس او را بیازارد مرا آزرده و هرکس مرا آزرده کند،خدا را اذیت کرده است.هرکس بعد از من او را بیازارد،همانند کسی است که در حیاتم او را اذیت کرده است و هرکس در حیاتم او را اذیت کند،همانند کسی است که هو را بعد از مرگم اذیت کند. گفتند آری به خداقسم شنیده ایم. حضرت فرمود الحمدالله آنگاه دستانش را به آسمان بلند کرد و فرمود: خدا و ملائکه اش شاهدند که شما دو نفر مرا ناراحت کردید و رضایت مرا جلب نکردید. 🔥خدایا تو را شاهد می گیرم و ای کسانی که اینجا هستید شما نیز شاهد باشید که این دو نفر مرا در زمان حیاتم و هنگام مرگم اذیت کردند. 🔥به خدا قسم با شما دونفر سخنی نمی گویم تا خدا را ملاقات کنم و درباره آنچه از ما منع کردید و آنچه در باره ام مرتکب شدید به او کنم. 🔥نه به خدا قسم هرگز از شما راضی نمی‌شوم تا پدرم پیامبر را ملاقات کنم و از آنچه آنچه انجام دادید به او شکایت کنم تا درباره شما حکم کند‌.‌ 🔥برخیزید و از نزد من بیرون بروید که به خدا سوگند بعد از این با شما سخنی نخواهم گفت تا هنگامی که من و شما مقابل خداوند عزوجل به محاکمه بایستیم. 💔پدرم رسول خدا خبر داده که من اولین نفری هستم که به او ملحق می شوم. 🔥به خدا قسم شکایت شما را به او می نمایم. 🔥به خداقسم بعد از هر نمازی که می‌خوانم شما دو نفر را نفرین میکنم. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 پس از آن سخنان،حضرت زهراعلیهاالسلام از آن دو نفر روی برگرداند. ابوبکر گفت: یا فاطمه،من از نارضایتی پیامبر و تو به خدا پناه می‌برم. حضرت زهراعلیهاالسلام با یادآوری روز هجوم به خانه اش به فرمود: 🔥ای ابوبکر؛عجیب است که امروز با وارد خانه ما می شوی و این زمانی است که که مردم را بر ما کرده ای! بیرون برو!به خدا سوگند کلمه ای باتو نخواهم گفت تا خدا و را ملاقات کنم و به آنان نمایم.🔥 اینجا بود که ابوبکر صدای وای و ویل بلند کرد و گفت: کاش مادرم مرا به دنیا نياورده بود! اما عمر به او گفت:وای بر مردم!چگونه تو را بر امور خود حاکم کرده اند،درحالی که تو پیرمردی هستی!آیا بخاطر یک زن اینگونه منقلب میشوی و با خوشحال خواهی شد؟😐 آنگاه هردو برخواستند و هنگام رفتن به امیرالمؤمنین گفتند: اگر اتفاقی برای او افتاد،مارا بی خبر مگذار😏 وقتی آنها رفتند حضرت زهرا عرض کرد: آیا آنچه میخواستی انجام دادم؟ فرمود: آری سپس سوال کرد: آیا آنچه بگویم انجام می دهی؟ پاسخ داد: آری حضرت زهراعلیهاالسلام عرض کرد: ❤️‍🩹تو را قسم می دهم که این دو نفر هرگز بر جنازه ام نگذارند و بر سر نیایند و قبر مرا . 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 از شهادت پیامبر صلی الله علیه وآله سه ماه می‌گذشت و حضرت زهرا در آخرین روز های زندگی. آن حضرت با شدت گرفتن آثار جراحت،چهل روز آخر عمر شریف خود را در بیماری شدیدی می‌گذراند و با پهلوی شکسته قادر به انجام کارهای خانه نبود. کودکان که مادر را در آن حال میدیدند، از خدا شفای او را می‌خواستند ولی امیرالمؤمنین می‌دانست که مرگ تدریجی همسرش را نظاره گر است.🥀 در یکی از روز ها حضرت زهرا سلام الله علیها به اسما فرمود: ای اسما،من آنچه درباره تشیع جنازه زن ها انجام می‌شود دوست ندارم، چرا که روی جنازه پارچه می اندازند و بدن پیدا می‌شود و من دوست ندارم بدنم دیده شود اسما عرض کرد: به جان خودم قسم،هرگز نمی‌گذارم این اتفاق برای شما بیفتد.آیا میخواهید برای تابوت روپوشی بسازم که در حبشه هنگام تشیع زنان استفاده می شد؟ فرمود: آری. اسما کسی را به بازار فرستاد و شاخه های تر خرید. سپس آنها را خم کرد و دو سرشان را به دو طرف تخته تابوت نصب کرد و با چیدن آنها در کنار يکديگر سایبانی ساخت و پارچه ای روی آن انداخت. جنازه با قرار گرفتن داخل چنین تابوت با حفاظی دیده نمی‌شد. حضرت زهراعلیهاالسلام که بعد از شهادت پیامبر تا آن روز محزون بود،با دیدن آن تابوت تبسم کرد و خوشحال شد و فرمود: 🥀خدا شما را بپوشاند که مرا پوشاندید.چقدر خوب است که بدن زن پیدا نباشد. همین تابوت را برای من قرار بده.🥀 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 🕊حضرت زهراعلیهاالسلام امیرالمؤمنین صلواةالله علیه را در جریان تابوت قرار داد و دوباره تاکید کرد: هنگامی که از دنیا رفتن و خواستی مرا دفن کنی،هیچ یک از خدا و رسولش برای نماز بر بدنم حضور پیدا نکنند. حضرت زهراعلیهاالسلام بعد از پیامبر دائما سر مبارک را می بست و محزون و غمزده بود و اشک چشمانش قطع نمیشد. حضرت با یاد آوری لحظاتی که پدر نزد او می آمد میگریست. روزی حضرت زهرا خطاب به امام حسن و امام حسين عليه که مقابلش نشسته بودند فرمود: پدربزرگتان کجاست که به شما اکرام می نمود و شما را در آغوش میگرفت؟ جدتان کجاست که بر شما مهربان ترین بود و نمی گذاشت قدمی بر زمین بگذارید؟ پدربزرگتان کجاست که شما را می‌کرد و بر دوش خود سوار می نمود؟ انالله و انا الیه راجعون به خدا قسم پدر بزرگ شما و حبیب قلب من از دست رفته و دیگر نمیبینم که در این خانه را بگشاید و شما را مانند همیشه بر دوش خود سوار کند💔 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 در روز هایی که حضرت زهرا سلام الله در بستر بود چندین بار وصیت کرد، و در یکی از وصیت ها که عده ای حضور داشتند فرمود: 🔥امتی که عهد و پیمان خدا و پدرم پیامبر را درباره شکستند،هرگز بر من نماز نخوانند.آنان در حق من کردند و ارثم را گرفتند و نوشته پدرم بر اعطای را پاره کردند و شاهدان مرا خواندند.من شب و روز برای اتمام حجت بر در خانه هایشان رفتم در حالی امیرالمؤمنین مرا می برد و حسن و حسین همراهم بودند. من آنان را به خدا و پیامبر متذکر شدم که به ما ظلم نکنند و حقي که پروردگار برایمان قرار داده نکنند .اما آنان شب ها پاسخ مثبت می‌دادند و روز ها از یاری ما سر باز می زدند. آنگاه عمر و قنفذ و خالد را بر در خانه ما فرستادند تا پسر عمویم را برای بیعت سراسر زیان خود ببرند،اما او از خانه نیامد زیرا مشغول وصایای پیامبر و جمع آوری قرآن بود. آنان هیزم بر در خانه ما جمع کردند، تا پسر عمویم را برای بیعت سراسر زیان خود خود به ببرند،اما او از خانه بیرون نیامد زیرا مشغول وصایای و جمع قرآن بود. آنان هیزم بر در خانه ما جمع کردند و آتش آوردند تا آنها را شعله ور کنند و ما بسوزیم.من پشت در ایستادم و آنان را به خدا و پسرم قسم دادم که از ما دست بردارند و به جای بی حرمتی به کمک ما بیایند.در آن هنگام عمر با لگدی محکم به در کوبید که در روی من افتاد در حالی که بودم.من بت صورت بر زمین افتادم در حالی که زبانه می‌کشید و را می سوزاند. عمر را از قنفذ گرفت و بر بازویم زو به گونه ای که همانند بازوبند شد. سپس به صورتم زد و محسنم نیز به شهادت رسید. آیا این می خواهند بر جنازه من بخوانند؟ خدا و رسول از آنان هستند و من نيز .🔥 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🔥 روز های آخر عمر حضرت زهرا سلام الله علیها نزدیک می شد،روزی حال حضرت به شدت منقلب شد درحالی که امیرالمؤمنین و فرزندانش کنار بستر او نشسته بودند،در آن حال خطاب به همسرش عرض کرد: ای پسر عمو و ای باب شهر علم پیامبر و ای همسرم در دنیا و در آخرت و ای صاحب نسل طاهر،تو را درباره این دو فرزندم وصیت میکنم که اینها نور دو چشم پیامبرند. برایشان بس است آنچه از فراق جدشان کشیده اند و مادرشان را نیز از دست می دهند . آنها برای زیارت قبر من بیاور که قلبم با آنان است. ای پسر عمو،بدان که من از تو راضی هستم،آیا تو نیز از من راضی هستی؟ من به اندازه طاقتم در خدمت تو بودم و درباره کارهای دنیا به اندازه توانم تو را یاری کردم.من روز ها جو آرد کردم و شب ها با مشک آب آوردم و اکنون به کوتاهی در حق تو اعتراف میکنم. مرا ببخش!🥺 امیرالمؤمنین در حالی که ،رضایت خود را با این جمله اظهار داشت: ای دختر محمد مصطفی و ای بانوی بانوان،روح من فدای روح تو باد🥺 حضرت زهراعلیهاالسلام که رضایت همسرش را شنید عرض کرد: هنگامی که بدنم را در قبر گذاشتی این ظرف و این بسته را ور قبر همراه من قرار بده. امیرالمؤمنین پرسید: در این ظرف چیست؟ عرض کرد: یا ابالحسن،از پدرم شنیدم که فرمود:اشک غضب خدا را خاموش میکند؛قبر هرگز از مکان های بهشتی نخواهد شد مگر آنکه بنده از ترس پروردگار باشد. خداوند عزیز جبار می‌داند که من سحر ها از خوف گریستم و این اشک ها را در این ظرف جمع کرده ام و برای قبرم نگاه داشته ام تا در روز محشر همراهم باشد. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🔥 امیرالمؤمنین با سخنان همسرش میگریست و حضرت زهرا سلام الله علیها با دست اشکهای او را می‌گرفت و به صورت خود می کشید و می فرمود: ای پسرعمو،تو در فراق من محزون هستی،و اشک محزون هرگاه بر امتی جاری شد خداوند آنان را مورد مشمول رحمت خویش قرار میفرماید. پس چگونه است اگر این اشک بر روی کنیزی بریزد؟ من اشک او را به امید رحمت به صورتم کشیدم،چرا که من کنیز خدا و دختر پیامبرم.💔 آنگاه حضرت زهرا گریست و حسنین با گریه مادر اشک ریختند😭 سپس اميرالمؤمنين درباره آن بسته پرسید: حضرت زهراعلیهاالسلام بسته را گشود که در آن حریر سبزی بود و در میان آن کاغذی سفید بود و چند سطر روی آن بود که می درخشید. حضرت زهرا عرض کرد: یا ابالحسن،من شب عروسی دو پیراهن نو و کهنه داشتم.در آن شب بر سجاده بودم که شنیدم فقیری در می زند و لباس کهنه می‌خواهد؛اما من لباس نو را به او دادم و لباس کهنه را پوشیدم. یا ابالحسن،صبح عروسی با لباس کهنه در خانه تو بودم؛پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وارد شد و فرمود:دخترم آیا تو لباس نو نداشتی؟چرا آن را نپوشیدی؟ عرض کردم:پدر آن را به فقیری صدقه دادم. حضرت فرمود:کار خوبی کردی.آنگاه گریست و مرا در آغوش گرفت. در آن هنگام جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند به تو سلام می‌رساند و میگوید:به فاطمه سلام برسان و بگو: هرچه می‌خواهی درخواست کن که اگر آنچه در آسمانها و زمین است بخواهی میدهم و به او بشارت ده که من او را دوست دارم...🥺 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 سپس پیامبر فرمود: دخترم این نوشته در این بسته قرار می گیرد و وصیت کن این را با تو در قبر بگذارند. هنگامی که روز قیامت مردم مبعوث شدند،و گناهکاران امیدشان قطع شد و شعله های آتش آنان را به سوی جهنم کشانید،این امانت را به من بده تا آنچه خدا به من و تو وعده داده درخواست کنم،چرا که تو و پدرت رحمت بر عالمیان هستید. حضرت زهراعلیهاالسلام در روز های آخر درباره دشمنان خدا و منع حضور آنان برای تشیع و تدفین وصیت نمود و به امیرالمؤمنین عرض کرد: یاعلی، هیچ یک از دشمنان خدا بر سر جنازه من حاضر نشوند و بر بدن من نماز نخوانند. هنگامی که از دنیا رفتم مرا با دست خود غسل بده و کفن نما و شب دفن کن تا ابوبکر و عمر حضور نداشته باشند و خبر دار نشوند و بر بدن من نماز نخوانند. آن حضرت درباره حضور نیافتن آن دو نفر،در مراسم خاکسپاری،امیرالمؤمنین را قسم داد و عرض کرد: تو را به خدا و به حق رسول خدا قسم می‌دهم،که ابوبکر و عمر بر من نماز نخوانند. پیامبر به من فرمود: یا فاطمه، تو اولین نفر از اهل بیتم هستی که به من ملحق مي شوی. من از نگفتن این خبر تا این لحظه میخواستم تورا ناراحت نکنم. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 🍃همچنین حضرت به اسما وصیت کرد که هیچ کس بعد از وفات کناره جنازه اش نیاید،و درباره عدم حضور به طور خاص فرمود. یکی از وصایای حضرت زهرا سلام الله علیها درباره تدفین و ساعات بعد از آن بود. حضرت در این باره به امیرالمؤمنین وصیت کرد: 🥀هنگامی که از دنیا رفتم تو غسل مرا بر عهده بگیر و بر بدن من نماز بخوان. تو مرا در قبر بگذار و سنگ های لحد را بچین و خاک بر روی آن بریز. آنگاه بالای سرم مقابل صورتم بنشین و قرآن و دعای بسیار بخوان که میت در آن ساعت به انس با زنده ها نیاز دارد.یاعلی،هنگامی که مرا در قبر گذاشتی زود مرو و دقایقی صبر کن. من تو را به خدا می سپارم و درباره فرزندانم وصیت به نیکی میکنم.🥀 حضرت زهراعلیهاالسلام درباره اموال خود (غیر از فدک که غصب شده بود) وصیت کتبی نمود. حضرت سرپرستی همه اموال خود را به امیرالمؤمنین و پس از او به امام حسن و سپس به امام حسین علیه السلام سپرد. آن حضرت در وصیت مکتوب خود مقداری از اموالش را به فقرای بنی هاشم و فرزندان عبدالمطلب و مقداری را به همسران پيامبر اختصاص داد‌.همچنین برای زنان بنی هاشم و به خصوص دختر خواهرش امامه(امامه بنت ابی العاص،مادرش دختر خوانده پیامبر بود) اموالی اختصاص داد و افرادی را بر وصیت خود شاهد گرفت. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 🥀روز های در بستر بودن حضرت زهرا با غم و اندوه می گذشت. در یکی از روز ها که حضرت میگریست امیرالمؤمنین فرمود: چرا گريه میکنی؟ فرمود 💔گریه میکنم برای آنچه که بعد از من به تو می رسد 💔 امیرالمؤمنین برای دلداری همسرش فرمود 💔اشک مریز،به خدا قسم،تحمل اینها در راه خدا برای من آسان است.💔 در یکی از روزها عباس عموی پیامبر برای عیادت آمد،اما به دلیل شدت حال حضرت اجازه ورود به او داده نشد. لذا به خانه بازگشت و فرستاده ای را نزد امیرالمؤمنین فرستاد و گفت: ای پسر برادر،فدایت گردم،اگر دختر رسول خدا از دنیا رفت مهاجرین و انصار را جمع کن تا با حضور در نماز بر جنازه او به ثواب برسند که برای دین ما آبرویی خواهد شد. امیرالمؤمنین در حضور عمار به فرستاده عمویش فرمود:به عمویم سلام برسان و بگو: 🥀فاطمه،دختر پیامبر،با مظلومیت،از خود گردید و از دور نگه داشته شد. وصیت و حق و رسول درباره او نشد.عمو جان من از تو می خواهم اجازه دهی به مشورت تو عمل نکنم چرا که فاطمه کرده مراسم او را انجام دهم.🥀 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🔥 💔بیش از نود روز از رحلت پیامبر می گذشت و در این ایام های زیادی به خاندان جاری شده بود.از فدک تا به خانه وحی،از شهادت پیامبر تا اشک در بیت الاحزان،از های حضرت زهرا تا های امیرالمؤمنین،اما روز های آخر فرا رسیده بود و هیچ یک از اهل خانه امیدی به زنده ماندن بانوی بانوان نداشتند. 😭 حضرت نیز احساس نزدیکی خویش را داشت. 💔روز سوم جمادی الثانی امیرالمؤمنین وارد خانه شد و دید حضرت زهرا پس از مدت ها که نمی توانست کار خانه انجام دهد،آن روز خمیری آماده کرده تا نان بازو و ظرف آبی آماده کرده تا مو های حسنین و لباس هایشان را بشوید.🥺 امیرالمؤمنین با تعجب از آنچه میدید،علت را پرسید، و حضرت درحالی که اشک بر صورتش جاری بود فرمود: 🥀یاعلی،اکنون منو توست. دیشب در خواب پدرم را دیدم که در مکانی بلند ایستاده و به راست و چپ می‌نگرد و گویا منتظر کسی است. عرض کردم: پدر رفتی و مرا تنها و بی کس باقی گذاشتی؟ شب و روز و هر ساعت بر تو گریه میکنم و از هیچ غذایی لذت نمی برم و خواب راحت ندارم. فرمود:فاطمه جان،من اینجا منتظر تو ایستادم.دخترم،فرداشب هنگام رسیدن تو به من است. با دیدن این خواب يقين کردم که فرداشب از نزد تو خواهم رفت. این خمیر را برای نان امروز آماده کرده ام و با این آب میخواهم موهای فرزندانم را بشویم،چرا که تو فردا مشغول و و من هستی و میترسم فرزندانم بمانند و سر هایشان غبار آلود بماند و لباس هایشان تمیز نباشد.😭 هنگامی که امیرالمؤمنین کلمه را از حضرت زهرا سلام الله علیها شنید و فرمود: یا فاطمه،هنوز فراق پدرت در من است،پس چگونه میتوانم با فراق تو شوم؟😭 حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: 🥀 ای پسر عمو، در فراق من همانگونه صبر کن که بر دوری پدرم صبر کردی که خدا با صابرین است🥀 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 آنگاه در حالی که میگریست،لباس های فرزندانش را شست و موهای فرزندانش را شانه زد و فرمود: 💔کاش میدانستم چه کسی شما را مسموم می‌کند و به می‌رساند و سرانجام شما چه خواهد شد... امام حسن و امام حسين عليه السّلام با شنیدن این سخنان ،حضرت زهراعلیهاالسلام فرمود: ای نور دیدگانم،درکنار قبر پدربزرگتان بروید و از او بخواهید به من شفا دهد. هنگامی که حسنین رفتند،حضرت از فضه خواست تا بسترش را پهن کند. آنگاه در بستر خوابید و فرمود: ای پسر عمو،نزد من بنشین که اکنون وقت وداع است. امیرالمؤمنین با اندوه فراوان کنار بستر فاطمه نشست. حضرت زهراعلیهاالسلام به اسما فرمود: ای اسما هنگامی که فرزندانم آمدند،آنان را در مکانی بنشان تا مرا نبینند و برایشان غذا ببر و آنگاه که خوردند سراغ کار دیگری بروند و نزد من نیایند. ساعتی نگذشته بود که حسنین آمدند و اسما صدایشان را شنيد و به استقبالشان رفت و آنان را در مکانی که حضرت زهرا سلام الله علیها دستور داده بود نشاند و غذا آورد. آن دو گفتند: ای اسما،آیا دیده ای که ما تنها و بدون مادرمان غذا بخوریم؟مگر ما چه کرده ایم که بين ما و مادرمان جدایی می اندازی؟🥺 اسما گفت: مادرتان کمی سردرد دارد. اما حسنین گفتند: ما فقط با او غذا میخوریم. آنگاه برخواستند و به اتاق مادر آمدند و دیدند حضرت در بستر خوابیده و پدر بالای سرش نشسته است‌😭 امام حسن عليه السلام سر بر مادر گذاشت و امام حسین علیه السلام بر روی مادر افتاد و همه کردند. حضرت زهراعلیهاالسلام به امیرالمؤمنین صلواةالله عرض کرد: یاعلی،حسنین را آرام کن که من وصیت هایی دارم. هنگامی که حسنین آرام تر شدند حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین،پسرانت را نزد قبر جدشان ببر. حضرت برخاست و دست آنان را گرفت و فرمود: پسرانم،کنار قبر پدربزرگتان بروید. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 امام حسن و امام حسين عليه السّلام به مسجد رفتند و امیرالمؤمنین بازگشت و نزد همسرش نشست. حضرت زهراعلیهاالسلام عرض کرد: ای پسرعمو،نزد من بنشین که وقت رفتن فرا رسیده است. امیرالمؤمنین سر بانو را به دامان گذاشت و گریست💔 فاطمه عرض کرد: من چهار وصیت دارم،اول آنکه اگر از من کوتاهی دیده ای عفو کنی و مرا ببخشی. امیرالمؤمنین فرمود: تو و کوتاهی ای بانوی بانوان عالم؟هرگز!بلکه تو درباره من کمال محبت و نهایت مهربانی و شفقت و رضایت و تشکر و قناعت بودی🥺 حضرت زهراعلیهاالسلام در ادامه عرض کرد: ای پسر عمو،وصیت دوم اینکه از تو میخواهم به فرزندانم توجه کنی که آن دو در روزگاران بعد از من کشته میشوند و فرزندانشان آواره میگردند.😭 روزی من و فرزندانم نزد رسول خدا صَلَی الله علیه وآله وسلم بودیم که حضرت فرمود: ای اهل بیت من!چگونه خواهید بود آنگاه که به قتل رسیده باشید و قبر های شما در جاهای مختلف باشد؟ حسین پرسید: یا جداه،آیا به مرگ طبیعی می‌میریم یا کشته می شویم؟ فرمود: پسرم،شما با ظلم و عداوت کشته می شوید و فرزندانتان در شرق و غرب آواره میگردند😭 حسین عرض کرد:چه کسی مارا می کشد؟ فرمود: اشرار مردم شمارا می‌کشند. پرسید:آیا بعد از قتل،افرادی از مت مارا زیارت میکنند؟ پیامبر فرمود: آری،،طایفه ای از امتم قبور شما را زیارت می کنند و بر شما گریه و ناله می‌کنند و نوحه می‌گویند بخاطر غمی که از مصیبت شما دارند و بدین وسیله رضایت و صله مرا قصد می‌کنند. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 وصیت سوم اینکه مرا شب دفن کن و افراد غریبه و دشمنان شاهد و حاضر نباشند. چهارمین وصیت این است که زیارتت را نسبت به قبر من قطع نکنی،چرا که با تو انسی عظیم دارم.🥺 امیرالمؤمنین وصیت ها را قبول کرد و فرمود: ای دختر عمو،من نیز سه خواسته از تو دارم که می‌خواهم قبول کنی: 💔اول آنکه اگر از سوی من نسبت به تو کوتاهی شده عفو کنی. 💔دوم آنکه وقتی پدرت را ملاقات کردی از من به او سلام برسانی و تحیت مرا به او ابلاغ کنی. 💔سوم آنکه هنگامی که نزد پدرت رفتی شکایت مرا به او نکنی. درحالی که امیرالمؤمنین و حضرت زهرا درباره وصیت گفت و گو میکردند،صدای گریه و ناله ای شنیدند که میگفت: واویلاه،وا نصیبتاه،واحزناه،واکربتاه. فضه از خانه بیرون رفت و دید حسنین گريان به سوی خانه می آیند. امیرالمؤمنین نیز از اتاق بیرون آمد و پرسید: ای نور چشمانم،چه شده که اینگونه اشک می‌ریزید؟ گفتند: پدرجان به ما گفتی کنار قبر پدربزرگ برویم. ما رفتیم و هنگامی که آنجا رسیدیم شنیدیم هاتفی میگوید: این ابراهیم خلیل است که میگوید: فاطمه آمدند. این اسماعیل ذبیح است که میگوید: شفیع ما در روز قیامت آمد. این محمد مصطفی صلوات الله علیه است که میگوید: پسرانم و نور چشمانم آمدند.این صدا هارا که شنیدیم کنار قبر پدربزرگ رفتیم و صدای او را از داخل قبر شنیدیم که فرمود: فرزندانم،نزد مادرتان برگردید و قبل از وفاتش با او وداع کنید. من نیز با حجمی از پیامبران به استقبال روح مادرتان آماده ام. امام حسن و امام حسين وارد اتاق شدند و حال مادر را که دیدند کنار او نشستند. آنان دست و پای مادر را می بوسیدند و می گفتند: 💔ای مادر،چشمانت را باز کن و به یتیمانت نگاه کن.💔 هنگامی که حضرت زهرا سلام الله صدایشان را شنيد چشمانش را گشود و فورا آن ها را به سینه چسبانید،و درحالی که میگریست می فرمود: 💔ای نور چشمانم،نمی‌دانم بعد از من به دست دشمنان،چه بر سر شما خواهد آمد و چه محنت ها و اذیت ها و سختی هایی خواهیدکشید.💔 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 سپس دستور داد دخترانش بیایند و به حسنین درباره توجه به آنها و احوالشان سفارشاتی فرمود. ساعتی بعد،حضرت زهراعلیهاالسلام ام ایمن و اسما را سراغ امیرالمؤمنین فرستاد.هنگامی که حضرت آمد فرمود: 💔ای پسر عمو،دیگر امیدی به زنده بودن ندارم و میدانی تا ساعاتی دیگر به پدرم ملحق خواهم شد. اکنون تو را به آنچه در دل دارم وصیت میکنم امیرالمؤمنین بالای سر همسرش نشست و کسانی را که داخل اتاق بودند بیرون فرستاد و فرمود: ❣ای دختر پیامبر آنچه دوست داری بگو حضرت زهراعلیهاالسلام فرمود: 🕊ای پسر عمو،جز راستی و صداقت در من ندیده ای و درطول زندگی مشترکمان با تو مخالفت ننمودم.🕊 امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: 🥀تو در پیشگاه خدا از همه داناتر و با تقوا تر و پاکدامن تر و با کرامت تر هستی و آنقدر از خدا ترس داری که مخالفت باتو با من معنی ندارد. دوری و فقدان تو برای من عزاست. اما چه کنم که مرگ حتمی است و چاره ای از آن نیست. به خداقسم،مصیبت پیامبر بر من تازه شده و شهادت و فقدان تو برایم عظیم است. انالله و انا الیه راجعون. در مصیبت‌بار که از آن دل خراش تر و دردناک تر و تلخ تر و ناراحت کننده تر نیست. به خدا قسم،این مصیبت را تسلایی نخواهد بود.😭🥀 آنگاه امیرالمؤمنین سر حضرت زهرا سلام الله علیها را به سینه گرفت و ساعتی باهم گریستند. سپس فرمود: 💔آنچه را میخواهی وصیت کن که مرا وفادار به آنچه دستور دهی خواهی یافت،و خواسته تو را بر خواسته خویش ترجیح می دهم. حضرت زهراعلیهاالسلام فرمود: 📜ای پسر عمو،به تو وصیت میکنم که بعد از من با(دختر خواهرم)امامه ازدواج کنی که او برای فرزندانم همانند من است. تو را وصیت میکنم که هیچ یک از کسانی که بر من ظلم کردند و حق مرا غصب نمودند،بر سر جنازه ام حاضر نشوند. آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند. همچنین هیچ یک از آنان و پیروانشان بر من نماز نگذارند. مرا شب دفن کن،هنگامی که چشمان مردم در آرامش خواب است. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 ☀️هنگام ظهر امیرالمؤمنین از خانه بیرون رفت،وقتی باز می‌گشت چند دختر خردسال را دید که با چشمانی گريان و غمزده به سوی او می آیند. حضرت پرسید: چه خبری دارید که میبینم صورت ها و حالتان متغير است؟ آنها عرض کردند: یا امیرالمؤمنین،دختر عمویت زهرا را دریاب که گمان نمی‌کنیم او را زنده بیابی.🥀 امیرالمؤمنین با سرعت به خانه آمد و دید حال حضرت زهرا در بستر منقلب است. با دیدن این حالت،عبا از دوش انداخت و عمامه از سر برداشت. آنگاه نشست و سر حضرت زهرا سلام الله را به سینه چسبانید و صدا زد: (یازهرا) اما جوابی نشنید. فرمود: ( ای دختر محمد مصطفی ) اما باز صدایی نیامد. ندا کرد: ای دختر کسی که زکات را در عبای خود حمل می‌کرد و به فقرا میخشید. اما پاسخی نشنید. صدا زد: (ای دختر کسی که در آسمانها با ملائکه نماز خواند) اما جوابی نیامد.💔 آنگاه بود که فرمود: (یافاطمه با من سخن بگو که من پسرعمویت علی بن ابیطالب هستم😭) حضرت زهراعلیهاالسلام چشمانش را به روی حضرت گشود و نگاه کرد و هردو باهم گریستند🥀 امیرالمؤمنین فرمود چرا حالت اینگونه است؟ عرض کرد: ای پسرعمو من مرگ را احساس میکنم که چاره و فراری از آن نیست. اگر ازدواج کردی شب و روزی برای همسرت باش و شب و روزی را با فرزندانم باش. ای ، تو را به فرزندانم سفارش میکنم که چشم انتظار می مانند. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 یا ابالحسن، با آنان با صدای بلند سخن مگو که آن دو و و هستند. آنان دیروز پدربزرگشان را از دست داند و امروز مادرشان را از دست می دهند. وای بر که آن دو را می کشند و با آنها دشمنی دارند. بر من و یتیمانم گریه کن و به دست دشمنان عراق را فراموش مکن. فرزندانم از من جدا شده و متحیرانه یتیم شده اند. به خدا قسم که روز فراق رسیده است. امیرالمؤمنین فرمود: ای دختر رسول خدا ،خبر شهادت خویش را از کجا میگویی در حالی که از ما قطع شده است؟ عرض کرد: یا ابالحسن،ساعتی استراحت کردم و حبیبم رسول خدا را در قصری از(دُرّ) سفید دیدم که فرمود: دخترم نزد من بیا که مشتاق تو هستم. گفتم: به خداقسم،من بیش از شما به ملاقاتتان مشتاقم. فرمود: تو امشب نزد من خواهی بود. او در وعده خویش صادق است و به عهدش وفا خواهد کرد. مرا غسل بده و لباس از من برمگیر که طاهر و مطهر هستم. مرا شب دفن کن که حبیبم رسول خدا خبرش را فرموده است. آنگاه حضرت چند وصیت نمود و از جمله فرمود: مرا شب دفن کن و همیشه بر سر قبرم قرآن بخوان که دوست دارم تو بر سر قبرم قرآن بخوانی. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)