eitaa logo
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
2.5هزار دنبال‌کننده
917 عکس
980 ویدیو
1 فایل
مولا امام كاظم عليه السلام: ظاهر مولا امام علي بشري است، و باطنشان لاهوتي است،و ايشان مقام رب العالمين هستند. تفسير البرهان؛ ج٤، ص ١٩٢ ناشناس 👇🏻👇🏻👇🏻 https://abzarek.ir/service-p/msg/1970404 آیدی جهت ارسال مطالب مربوطه💌 @FEZZEKHATOON110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌪هنگامی که امیرالمؤمنین خیبر رو فتح کرد اول پیامبر ... طوری که دندان های مبارکشون پیدا بود‌‌‌... بعدش ،طوری که صورت مبارکشون از اشک خیس شده بود...🥺 پرسیدن :یا رسول اللّه(صلي‌الله‌عليه‌وآله)نه به اون خنده نه به این گریه....🤔 حضرت فرموند...... 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
💔کسی به فریاد او نرسید💔 راوی گوید: ❤️‍🩹آن هنگام كه لحظه شهادت پيغمبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه نزديك شد؛ آن حضرت به قدری كه مباركش از اشکهای مطهرش تَر شد. گفته شد: يا رسول الله!چرا گريه مي‌كنيد؟ فرمود: براي فرزندانم و آن هايي كه از «اشرار » بعد از من به ايشان مي‌رسد؛ مي‌گريم. گويا مي‌بينم دخترم بعد از من واقع شده، هر چه صدا مي زند: يا اَبَتاه! یا ابتاه! احدي از من به او نمي رسد‌. 📚 الامالی شیخ طوسی صفحه ۱۸۸ 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 #قسمت۴۲ 💥در روز هایی که حضرت زهرا سلام الله
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 در یکی از شب ها حال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها خیلی وخیم شد و عرض کرد: 🥀ای پسرعمو،به من اجازه بده تا کنار قبر پدرم بروم و با او وداع کنم،که هنگام فراق نزدیک شده است.🥀 امیرالمؤمنین و فرمود: 🍂تو در این حال هستی و حتی نمی توانی از جا برخیزی؟🍂 حضرت زهرا علیها السلام عرض کرد: ولی مایلم با پیامبر کنم. حضرت فرمود:اختیار با توست. آنگاه فاطمه همراه امیرالمؤمنین برخاست و حرکت کرد،در حالی که گاهی بر زمین می‌نشست و دوباره بر میخواست🥀 تا آنکه کنار قبر رسید. تا دیدگان حضرت به قبر پدر افتاد ناله ای زد و فرمود: پدر جان در خاک ساکن گشته ای و از دوستان جدا شده ای و مارا به دست مسائل دشوار و مصیبت های سنگین سپرده ای. آنگاه به گونه ای اشک ریخت که نزدیک بود قلب حضرت از جا کنده شود. امیرالمؤمنین فرمود: 💔کمتر گریه کن میترسم خود را کنی.💔 عرض کرد: ای پسر عمو،مرا به خاطر این گریه عفو کن چرا که فراق تلخ ترین طعم هاست. مخصوصا فقدان پدرم که آقای پیامبران و راهنمای هدایت‌ و حبیب قلبم و نور چشمم و آقایم‌ و پشتیبانم و پناهگاهم و قوت بدنم تاری سپس حضرت مشتی از خاک قبر برداشت و بر چشم گذاشت و این اشعار را خواند: به آن کسی که زیر خاک آرمیده بگو اگر فریاد و صدای مرا می شنوی بدان که برای من کوهی بودی که به سایه آن پناهنده بودم؛ولی امروز مرا به دست دشمنانم سپرده ای.آنگاه که قمری شبانه‌روز شاخه روی شاخه آن از غصه میگرید،من نیز بر این روزگار اشک میریزم😭 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
👑گردن‏بند با برکت👑 🌤روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد نشسته بود و اصحاب به دورش حلقه زده بودند. با لباسهای ژولیده و حالتی رقّت‏بار از راه رسید، و پیری توان را از او ربوده بود، پیامبر به سویش رفت و جویای حالش شد. آن مرد پاسخ داد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، پریشان حالم، ‏ام مرا طعام ده، هستم مرا بپوشان، گرهی از کارم بگشا. 🌟 پیامبر فرمود: اکنون چیزی ندارم ولی «راهنمای خیر چون انجام‏دهنده‏ی آن است». سپس او را به منزل علیهاالسلام راهنمایی کرد. 🕌پیرمرد فاصله‏ی کوتاه مسجد و خانه‏ی فاطمه علیهاالسلام را طی کرد و دردش را برای او گفت. زهرا علیهاالسلام فرمود: ما نیز اکنون در خانه چیزی نداریم، سپس ‏بندی را که دختر حمزة بن عبدالمطلب به او کرده بود از گردن باز کرد و به پیرمرد فقیر داد و فرمود: این را بفروش ان‏شاءاللَّه به خواسته‏ات برسی. 🎖مرد بینوا گردن‏بند را گرفت و به مسجد آمد. پیامبر همچنان در میان اصحاب نشسته بود. عرض کرد: ای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم، فاطمه علیهاالسلام این گردن‏بند را به من نمود تا آن را بفروشم و به مصرف ‏ام برسانم. پیامبر . عمّار یاسر عرض کرد: یا رسول‏الله! آیا می‏دهی من این گردن‏بند را بخرم؟ پیامبر فرمود: هر کس خریدارش باشد خدا او را ننماید. عمّار یاسر از اعرابی پرسید: گردن‏بند را چند می‏فروشی؟ مرد بینوا گفت: به غذایی از نان و گوشت که سیرم کند، لباسی که تنم را بپوشاند و یک دینار خرجی راه که مرا به خانه‏ام برساند. عمّار پاسخ داد: من این گردن‏بند را به بیست دینار طلا و غذا و لباسی و مرکبی از تو خریدم💰. عمّار مرد را به خانه برد و او را سیر کرد، لباسی را به او پوشاند، او را بر مرکبی سوار کرد و بیست دینار طلا هم به او داد، آن گاه گردن‏بند را با مشک خوشبو ساخت و در پارچه‏ای پیچید و به غلام خود گفت: این را به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تقدیم کن، خودت را هم به او بخشیدم.🥺 پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز غلام و گردن‏بند را به فاطمه بخشید. غلام نزد فاطمه آمد. آن حضرت گردن‏بند را گرفت و به غلام فرمود: من تو را در راه خدا کردم. غلام . فاطمه علیهاالسلام راز خنده‏اش را پرسید. پاسخ داد: 🕊 ای دختر پیامبر! این گردن‏بند، مرا به خنده آورد که گرسنه‏ای را کرد، برهنه‏ای را ، فقیری را نمود، پیاده‏ای را نمود، بنده‏ای را کرد و عاقبت هم به سوی خود برگشت.🕊 📚اگر نبود فاطمه:ص13تا14 💔ای جان عالمی به فدات بی بی جان خدا لعنت کند دشمنان وقاتلین و غاصبین حقتان را و منکرین فضائلتان را💔 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 #قسمت۵۴ 🥀روز های در بستر بودن حضرت زهرا با غ
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🔥 💔بیش از نود روز از رحلت پیامبر می گذشت و در این ایام های زیادی به خاندان جاری شده بود.از فدک تا به خانه وحی،از شهادت پیامبر تا اشک در بیت الاحزان،از های حضرت زهرا تا های امیرالمؤمنین،اما روز های آخر فرا رسیده بود و هیچ یک از اهل خانه امیدی به زنده ماندن بانوی بانوان نداشتند. 😭 حضرت نیز احساس نزدیکی خویش را داشت. 💔روز سوم جمادی الثانی امیرالمؤمنین وارد خانه شد و دید حضرت زهرا پس از مدت ها که نمی توانست کار خانه انجام دهد،آن روز خمیری آماده کرده تا نان بازو و ظرف آبی آماده کرده تا مو های حسنین و لباس هایشان را بشوید.🥺 امیرالمؤمنین با تعجب از آنچه میدید،علت را پرسید، و حضرت درحالی که اشک بر صورتش جاری بود فرمود: 🥀یاعلی،اکنون منو توست. دیشب در خواب پدرم را دیدم که در مکانی بلند ایستاده و به راست و چپ می‌نگرد و گویا منتظر کسی است. عرض کردم: پدر رفتی و مرا تنها و بی کس باقی گذاشتی؟ شب و روز و هر ساعت بر تو گریه میکنم و از هیچ غذایی لذت نمی برم و خواب راحت ندارم. فرمود:فاطمه جان،من اینجا منتظر تو ایستادم.دخترم،فرداشب هنگام رسیدن تو به من است. با دیدن این خواب يقين کردم که فرداشب از نزد تو خواهم رفت. این خمیر را برای نان امروز آماده کرده ام و با این آب میخواهم موهای فرزندانم را بشویم،چرا که تو فردا مشغول و و من هستی و میترسم فرزندانم بمانند و سر هایشان غبار آلود بماند و لباس هایشان تمیز نباشد.😭 هنگامی که امیرالمؤمنین کلمه را از حضرت زهرا سلام الله علیها شنید و فرمود: یا فاطمه،هنوز فراق پدرت در من است،پس چگونه میتوانم با فراق تو شوم؟😭 حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: 🥀 ای پسر عمو، در فراق من همانگونه صبر کن که بر دوری پدرم صبر کردی که خدا با صابرین است🥀 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)