eitaa logo
🌟"کانال مکتب الزینب"🌟
425 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2هزار ویدیو
30 فایل
معارف مهدویت ،تفسیر،،مهارت های بین زوجین جهت ایجاد شادی و نشاط در خانواده و فرزندپروری توسط مدرس تخصصی کودک و نوجوان و کارشناش حوزه و خانواده خ صالحی. و قرض الحسنه مکتب الزینب(س) ارتباط با مدیر کانال: @faribasalehi زی لینک : zil.ink/maktabozeynab
مشاهده در ایتا
دانلود
majalese khanegi2.mp3
7.42M
🔊اثرات جلسات خانگی در زندگی 🎙 حجت‌الاسلام عالی https://btid.org/fa/sound 📎 📎 📎 📎
🌟 زیبایی انسان⭐️ 🔹اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟ ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ. ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ. ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: به این دو کاسه نگاه کنید. اولی از طلا درست شده است و درونش سم است و دومی کاسه‌ای گلی است و درونش آب گوارا است، شما از کدام کاسه می‌نوشید؟ شاگردان یک‌صدا جواب دادند: از کاسه گلی. استاد گفت: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسه‌ها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍ‌یتاﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. آدمی هم همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا می‌کند درونش و اخلاقش است. باید سیرتمان را زیباکنیم نه صورتمان را. @maktabozeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫💫 چیزایی که به خدا واگذار میشه تضمین شده است ، بسپار به خدا🌱🌼 💫 @maktabozeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃♥️ سلام امام زمانم♥️🍃 تو بیایـے ،💕🌾 همہ ےِ زمینُ و زمانُ و تمامِ جهان ؛ بهانہ مے شود ... ‌ براے لبخندِ مُدام !💕🌾 @maktabozeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الهی با شروع هفته جدید 🌱 خداوند به سفره تون روزی و برکت بده و به قلبتون عشق و آرامش عطا کنه سلام روزتون پر از آرامش خدایی 🌱🌱🌱
💠پیامبر اکرم(صل الله) به حولاء که یکی از زنان مسلمین بود اینگونه توصیه فرمود: «یَا حَوْلَاءُ مَنْ کَانَتْ مِنْکُنَّ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ لَا تَجْعَلُ زِینَتَهَا لِغَیْرِ زَوْجِهَا وَ لَا تُبْدِی خِمَارَهَا وَ مِعْصَمَهَا وَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ جَعَلَتْ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ لِغَیْرِ زَوْجِهَا فَقَدْ أَفْسَدَتْ دِینَهَا وَ أَسْخَطَتْ رَبَّهَا عَلَیْهَا»؛ «ای حولاء! هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت، ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش، آشکار نمی کند و هم چنین موی سر و مچ خود را نمایان نمی سازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است.» 📓 (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص244) @maktabozeynab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟🌟 💠رسول خدا صلي الله عليه و آله :  داوود عليه السلام با پروردگارش مناجات كرد و گفت : بارالها! هر پادشاهى را خزانه اى است . پس خزانه تو كجاست ؟ خداوند عز و جل ، فرمود : «مرا خزانه اى است بزرگ تر از عرش ، گسترده تر از كرسى ، خوش بوتر از بهشت و آراسته تر از ملكوت . زمينِ آن ، معرفت است ، آسمانش ايمان ، خورشيدش شوق ، ماهتابش دوستى ، ستارگانش دل ها، ابرش خِرد ، بارانش رحمت ، درختانش طاعت و ميوه اش حكمت . آن را چهار در است : دانش ، بردبارى ، شكيبايى و خشنودى . باخبر باش كه اين خزانه ، همان قلب است» . @maktabozeynab
💫💫 روزی روزگاری عابدی1 در کوهی دور از مردم به تنهایی زندگی می‌کرد و روزهای خود را به روزه و عبادت خداوند مشغول بود. شب‌ها هم قرص نانی به دستش می‌رسید که نصف آن را برای شام می‌خورد و نصف دیگر را برای سحر نگه می‌داشت. به این ترتیب با قناعت زندگی خود را می‌گذراند و از این قناعت شاد بود و هیچ‌وقت از کوه پایین نمی‌آمد. از قضا2 شبی قرص نان همیشگی به دستش نمی‌رسد. عابد آنقدر احساس گرسنگی می‌کند و نگرانی نداشتن غذا آزارش می‌دهد که آن شب نه به عبادت‌های معمولش می‌پردازد نه خواب به چشمانش می‌آید. صبح که می‌شود طاقتش تمام می‌شود و برای به دست آوردن غذا از کوه پایین می‌رود. در نزدیکی کوه، روستایی بود که مردمش نامسلمان بودند. عابد به در خانه یکی از اهالی روستا می‌رود. صاحب خانه دو نان جو به او می‌دهد، عابد هم تشکر می‌کند و خوشحال از اینکه غذایی به دست آورده به طرف محل زندگی خود روانه می‌شود. در خانه مرد نامسلمانی که نان‌ها را به عابد داده بود سگی هم زندگی می‌کرد که از شدت گرسنگی پوست و استخوان شده بود. سگ بیچاره آنقدر گرسنگی کشیده بود که اگر دایره‌ای روی زمین می‌کشیدی فکر می‌کرد نان است و از خوشحالی می‌مرد! سگ که بوی نان را متوجه می‌شود دنبال عابد می‌رود و لباسش را می‌گیرد. عابد یکی از دو نان را به سگ می‌دهد و از ترس اینکه سگ به او آسیبی برساند به راه خود ادامه می‌دهد. سگ نان را می‌خورد و باز هم دنبال عابد به راه می‌افتد. عابد که می‌خواهد از شر سگ در امان بماند نان دیگر را هم به او می‌دهد. اما سگ نان دوم را هم می‌خورد و دوباره دنبال عابد می‌کند. حیوان آنقدر لباس عابد را می‌کشد که لباس پاره می‌شود. عابد که می‌بیند سگ رهایش نمی‌کند می‌گوید: من سگی به بی‌شرمی تو ندیده‌ام. صاحبت دو نان جو به من داد که هر دو را خوردی. اما باز هم رهایم نمی‌کنی و لباسم را هم پاره کردی. سگ به حرف می آید و می گوید: من بی‌شرم و حیا نیستم. بهتر است چشم‌هایت را باز کنی تا ببینی چه کسی بی‌حیاست. من از وقتی کوچک بودم در خرابه این پیرمرد زندگی کرده‌ام. هم مراقب خانه‌اش هستم هم مراقب گوسفندش. گاهی اوقات یک نصفه نان یا یک استخوان به من می‌دهد گاهی هم از روی فراموشی هیچ غذایی به من نمی‌دهد. بعضی وقت‌ها چند روز یا چند هفته می‌گذرد و نان و غذای درست و حسابی به من نمی‌رسد. حتی گاهی اوقات پیرمرد برای خودش هم غذایی پیدا نمی‌کند چه رسد برای من. سگ ادامه می دهد: اما از آنجایی که من در کنار او بزرگ شده‌ام جای دیگری نمی‌روم. آنقدر دوستش دارم که اگر غذایی به من بدهد از او تشکر می‌کنم و اگر ندهد صبر می‌کنم. حتی بعضی اوقات با چوب و سنگ مرا می‌زند اما من سراغ کس دیگری نمی‌روم. با این حال تو ای عابد، فقط یک شب نان همیشگی به دستت نرسید و صبرت تمام شد. از درگاه خدای روزی‌رسان رو به خانه مرد نامسلمانی آوردی که دشمن اوست. حالا خودت بگو کدام یک از ما بی شرم و بی حیاتر است؟ من یا تو؟ مرد عابد با شنیدن این سخنان به اشتباه خود پی برد و با دست بر سر خود کوفت و از هوش رفت. عابد: عبادت کننده، پرهیزگار ↩︎ قضا: سرنوشت و تقدیر ↩︎ @maktabozeynab