🏴
🌱ملاقات در بستر بیماری
✍ابن قتیبه یکی از تارخ نویسان اهل تسنن در کتاب خود آورده است:
پس از گذشت مدّتی از جریان #سقیفه، روزی عمر به ابوبکر گفت: ما فاطمه، دختر رسولالله را از خودمان خشمناک و ناراحت گردانیدهایم، بیا با یکدیگر به ملاقات و دیدار او رویم تا از ما راضی و خوشنود شود.
لذا هر دو حرکت کردند و چون به درب منزل رسیدند، اجازه ورود خواستند؛ ولی به ایشان اجازه داده نشد.
بهناچار حضور امام علی علیهالسلام آمدندو دراینباره با او سخن گفتند؛ بنابراین امام علی علیهالسلام برای آنها اجازه ورود طلبید و چون وارد شدند، روبروی حضرت زهراء سلاماللهعلیها نشستند.
و حضرت زهرا روی خود را از آنها برگرداند، سلام کردند، امّا حضرت جوابشان را نداد.
ابوبکر گفت: ای حبیبه رسولالله! سوگند به خدا که من تو را بیش از دخترم، عایشه دوست دارم. روزی که پدرت از دنیا رفت، ایکاش من مرده بودم؛ علّت آنکه تو را از حقّ میراث پدرت منع کردم، چون شنیدم که فرمود: ما #ارثیهای به جای نمیگذاریم، آنچه از اموال ما باقی بماند، #صدقه است.
در این هنگام، فاطمه سلاماللهعلیها فرمود: اگر حدیثی را از پدرم رسول خدا برایتان بگویم، تأیید میکنید؟ گفتند: آری.
فرمود: خداوند را بر شما گواه میگیرم، آیا نشنیدید از پدرم، رسولالله صلی الله علیه و آله که میفرمود: رضایت فاطمه رضایت من است، خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من میباشد، هرکه فاطمه را دوست دارد مرا دوست داشته است و هر که او را خشمگین و ناراحت کند، مرا خشمگین و ناراحت کرده است؟!
گفتند: بلی، چنین سخنی را از رسولالله شنیدهایم.
حضرت فاطمه فرمود: خدا و ملائکه را شاهد و گواه میگیرم که شما دو نفر مرا خشمگین و ناراحت کردهاید و من از شما خوشحال و راضی نخواهم شد تا پدرم، رسول خدا را ملاقات کرده و شکایت شما را به او کنم.
ابوبکر گفت: از خشم خداوند و غضب فاطمه به خداوند پناه میبرم و سپس در حال گریه از نزد حضرت خارج شدند
#داستانیاززندگیحضرتزهرا(س) "2"
#اللهمصلعلیفاطمهوامهاوابیهاوبعلهاوبنتهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهعلمک
@maktabozeynab