eitaa logo
🌟"کانال مکتب الزینب"🌟
419 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
35 فایل
معارف مهدویت ،تفسیر،،مهارت های بین زوجین جهت ایجاد شادی و نشاط در خانواده و فرزندپروری توسط مدرس تخصصی کودک و نوجوان و کارشناش حوزه و خانواده خ صالحی. و قرض الحسنه مکتب الزینب(س) ارتباط با مدیر کانال: @faribasalehi زی لینک : zil.ink/maktabozeynab
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🌱ملاقات در بستر بیماری ✍ابن قتیبه یکی از تارخ نویسان اهل تسنن در کتاب خود آورده است: پس از گذشت مدّتی از جریان ، روزی عمر به ابوبکر گفت: ما فاطمه، دختر رسول‌الله را از خودمان خشمناک و ناراحت گردانیده‌ایم، بیا با یکدیگر به ملاقات و دیدار او رویم تا از ما راضی و خوشنود شود. لذا هر دو حرکت کردند و چون به درب منزل رسیدند، اجازه ورود خواستند؛ ولی به ایشان اجازه داده نشد. به‌ناچار حضور امام علی علیه‌السلام آمدندو دراین‌باره با او سخن گفتند؛ بنابراین امام علی علیه‌السلام برای آن‌ها اجازه ورود طلبید و چون وارد شدند، روبروی حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها نشستند. و حضرت زهرا روی خود را از آن‌ها برگرداند، سلام کردند، امّا حضرت جوابشان را نداد. ابوبکر گفت: ای حبیبه رسول‌الله! سوگند به خدا که من تو را بیش از دخترم، عایشه دوست دارم. روزی که پدرت از دنیا رفت، ای‌کاش من مرده بودم؛ علّت آن‌که تو را از حقّ میراث پدرت منع کردم، چون شنیدم که فرمود: ما به جای نمی‌گذاریم، آنچه از اموال ما باقی بماند، است. در این هنگام، فاطمه سلام‌الله‌علیها فرمود: اگر حدیثی را از پدرم رسول خدا برایتان بگویم، تأیید می‌کنید؟ گفتند: آری. فرمود: خداوند را بر شما گواه می‌گیرم، آیا نشنیدید از پدرم، رسول‌الله صلی الله علیه و آله که می‌فرمود: رضایت فاطمه رضایت من است، خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من می‌باشد، هرکه فاطمه را دوست دارد مرا دوست داشته است و هر که او را خشمگین و ناراحت کند، مرا خشمگین و ناراحت کرده است؟! گفتند: بلی، چنین سخنی را از رسول‌الله شنیده‌ایم. حضرت فاطمه فرمود: خدا و ملائکه را شاهد و گواه می‌گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین و ناراحت کرده‌اید و من از شما خوشحال و راضی نخواهم شد تا پدرم، رسول خدا را ملاقات کرده و شکایت شما را به او کنم. ابوبکر گفت: از خشم خداوند و غضب فاطمه به خداوند پناه می‌برم و سپس در حال گریه از نزد حضرت خارج شدند (س) "2" یها‌بعددمااحاط‌به‌علمک @maktabozeynab
🌟🌟 ملاقات در بستر بیمارى 💠ابن قُتیبه یکى از علماء و تاریخ نویسان اهل سنّت در کتاب خود آورده است : پس از گذشت مدّتى از جریان ، روزى عمر به ابوبکر گفت : ما فاطمه ، دختر رسول اللّه را از خودمان خشمناک و ناراحت گردانیده ایم ، بیا با یکدیگر به ملاقات و دیدار او رویم تا از ما راضى و خوشنود شود. لذا هر دو حرکت کردند و چون به درب منزل رسیدند، اجازه ورود خواستند؛ ولى به ایشان اجازه داده نشد. به ناچار حضور امام علىّ علیه السلام آمدند و در این باره با او سخن گفتند؛ بنابر این امام علىّ علیه السلام براى آنها اجازه ورود طلبید و چون وارد شدند، روبروى سلام اللّه علیها نشستند. و حضرت روى خود را از آن ها برگرداند، سلام کردند، امّا حضرت جوابشان را نداد. ابوبکر گفت : اى حبیبه رسول اللّه ! سوگند به خدا که من تو را بیش از دخترم ، عایشه دوست دارم . روزى که پدرت از دنیا رفت ، اى کاش من مرده بودم ؛ علّت آن که تو را از حقّ میراث پدرت منع کردم ، چون شنیدم که فرمود: ما ارثیّه اى به جاى نمى گذاریم ، آنچه از اموال ما باقى بماند، صدقه است . در این هنگام ، فاطمه سلام اللّه علیها فرمود: اگر حدیثى را از پدرم رسول خدا برایتان بگویم ، تاءیید مى کنید؟ گفتند: آرى . فرمود: خداوند را بر شما گواه مى گیرم ، آیا نشنیدید از پدرم ، رسول اللّه صلّلى اللّه علیه و آله که مى فرمود: رضایت فاطمه رضایت من است ، خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من مى باشد، هرکه فاطمه را دوست دارد مرا دوست داشته است و هر که او را خشمگین و ناراحت کند، مرا خشمگین و ناراحت کرده است ؟! گفتند: بلى ، چنین سخنى را از رسول اللّه شنیده ایم . حضرت فاطمه فرمود: خدا و ملائکه را شاهد و گواه مى گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین و ناراحت کرده اید و من از شما خوشحال و راضى نخواهم شد تا پدرم ، رسول خدا را ملاقات کرده و شکایت شما را به او کنم . ابوبکر گفت : از خشم خداوند و غضب فاطمه به خداوند پناه مى برم ، و سپس در حال گریه از نزد حضرت خارج شدند «15» @maktabozeynab