#همسرداری ۸۶
#اشتغال_بانوان قسمت نوزدهم
#داستانک #مارمولک_پلاستیکی
🌸 در بخش فناوری اداره کار می کردم. سخت مشغول کارم بودم، یه نفر از کنار میزم رد شد، من توجهی نکردم ، همچنان گاهگاهی به صفحه کامپیوتر و به جزوه جلوی دستم نگاه می کردم، یکدفعه دیدم یه مارمولک افتاد روی جزوه هام ، از جا پریدم، چنان جیغ بلندی کشیدم که تمام کارمندان اداره از اتاقهایشان زدند بیرون و ریختند تو اتاق من.
اون همکار آقایی که مارمولک پلاستیکی رو روی میزم انداخته بود ، مرتب می گفت ، خانم احمدی ، معذرت می خواهم ، می خواستم شوخی کنم،
همکارای خانم برام آب قند و آب طلا زده آوردند و من قلب هنوز پرتپش می زد.تا یک ماهی درگیری من با اون آقا و با بخش حراست اداره طول کشید، آخرش هم چون جوون بود و نمی خواستم نونش آجر بشه از شکایتم صرفنظر کردم.
🔹دیدید دوستان درسته در بین همکاران ، مردان شریف و بزرگوار و متعالی زیادند ، ولی هستند همکاران پست و بی اخلاقی که مزاحمتهای اخلاقی و رفتاری برای خانمهای همکار ایجاد می کنند.گاهی این مزاحمتها باعث بر باد رفتن آبروی زنی در محیط کار شده.بعضی مزاحمتها حتی به بیرون اداره و محیط کار و به خانواده اون خانم هم کشیده شده است.خانم باید در محیطی منطبق با شأنش کار کنه.
🔹محیط کارهایی که همه خانمند ، مثل مدارس و مهدهای کودک برای خانمها خیلی مناسبتره.
#مارال_پورمتین
#ملکه_باش
🌸🍃@malakeh_bash🍃🌸
Eitaa.com/malakeh_bash
••┈┈┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈┈┈••