eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.7هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شناخت آدمها سخت هست ولی یه سری حالتها هست که آدما ذات واقعیشون رو نشون میدن 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
📌 بازگشت «امام خمینی» ره به میهن اسلامی پس از سال ها تبعید 🔹 در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، امام خمینی پس از نزدیک به ۱۵ سال دوری و تبعید از وطن، در میان استقبال پرشور مردم قدم به خاک ایران اسلامی گذاشت و بزرگ ترین استقبال تاریخ در تهران شکل گرفت. استقبال گسترده مردم آگاه و بیدار ایران از امام، چنان بی نظیر بود که می توان گفت در هیچ دوره ای از تاریخ معاصر، مردم، از یک شخصیت محبوب خود، این چنین استقبال نکرده اند. 🔸 امام، پس از یک سخنرانی کوتاه تشکرآمیز در فرودگاه، برای ادای احترام به شهیدان انقلاب اسلامی به بهشت زهرا س رفتند. در مسیر بهشت زهرا، دریایی از انسان ها موج می زد و اتومبیل با کندی می توانست حرکت کند. ساعت ها طول کشید تا این فاصله طی شد. برسقف اتومبیل حاملِ امام، جوانان عضو کمیته استقبال قرار داشتند و از مردم درخواست می کردند که راه را باز نمایند. 🔻 صدها خبرنگار و عکاس، از این مراسم عکس می گرفتند تا هر چه زودتر، این حادثه تاریخی را مخابره نمایند. صدها هزار نفر از شهرهای مختلف کشور به تهران آمده بودند تا در این مراسم باشکوه شرکت نمایند. ورود اتومبیل حامل امام به بهشت زهرا س، با آن جمعیت انبوه امکان پذیر نبود لذا از هلی کوپتر استفاده شد. ▫️ امام در بهشت زهرا س، در جایی که هزاران شهید گلگون کفن انقلاب آرمیده بودند و در میان انبوه جمعیت سخنان مهمی ایراد فرمودند. ایشان در این سخنرانی که یکی از پرجمعیت ترین اجتماعات تاریخ بود، غیرقانونی بودن رژیم سلطنت پهلوی را با استدلال مطرح و خطوط آینده انقلاب و دولت اسلامی را ترسیم نمودند. 🍃🍃🍃🌸🍃
سلام یاس جان خدا قوت ممنون از کانال بسیار خوب وپر از محتوا در مورد خانمی که از ابر دوا پرسیده بودند ولا من هم چند وقتی بود که داخل کانال اقای اصغری که همان ابر دوا هست بودم ومرتب رضایتمدی مردم رو می خوندم تا یکی از فامیل هامون خریداری کرد وگفت که خیلی برای ایشون خوب بوده من هم با تعریفهای که کردند سفارش دادم ۷۰۰ هزار تومان وبعد از یک هفته امد داروی ابر دوا ولی دریغ از یک ذره بهبودی پیام دادم وگفتم من یک ماه می شه که مصرف می کنم ولی اصلا هیچ فرقی نکرده بیماریم ایشون فرمودند شما باید حداقل شش ماه تا یک سال استفاده کنید تا اثر کنه اخه من برای زانو درد سفارش داده بودم بعد من گفتم پس چطور با یک هفته استفاده می گن تمام مریضی هاشون خوب شده حالا من نمی دونم که این خواهر عزیز می خان سفارش بدن یا نه من که هنوز هیچ نتیجه ای ندیدم ممنون از یاس عزیز ببخشید که طولانی شد در پناه امام زمان عج باشید صلوات 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 شنبه 🔸 ۱۳ بهمن/ دلو ۱۴۰۳ 🔸 ۲ شعبان ۱۴۴۶ 🔸 ۱ فوریه ۲۰۲۵ 🌎🔭👀 🌓 امروز قمر در «برج حوت» است. ✔️ برای امور زیر خوب است: امـور مربـوط بـه حـرز نـقــل و انـتـقــالات امـور ازدواجـی امور آموزشی امور عمرانی خرید سَلَف معـامـلات مهـمـانی آغاز درمان عقد قرارداد امـور تجاری سـفـارش کـالا افتتاح کسب و کار از شیر گرفتن کودک ⛔️ ممنوعات نوره مالیدن 🌎🔭👀 🚖 مسافرت خوب است. 👶 زایمان نوزاد محبوب و مقبول مردم و روزی‌دار باشد. 👨‍👩‍👧‍👦 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب شنبه) خوب نیست. 💞 مباشرت منعی ندارد. 💇 اصلاح سر و صورت باعث حاجت‌روایی می‌شود. 🩸حجامت، خون‌دادن، فصد خوب نیست. 💅 ناخن گرفتن روز مناسبی نیست. موجب بیماری در انگشتان دست می‌گردد. 👚 بریدن پارچه روز مناسبی نیست. آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست. این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی‌شود. 🌎🔭👀 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب شنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیه ۲ سوره مبارکه بقره است. ﴿﷽ الم ذلک الکتاب لاریب فیه﴾ خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمی‌دانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی وی گردد. ان شاءالله مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌎🔭👀 📿 وقت استخاره از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ از اذان ظهر تا ساعت ۱۶ 📿 ذکر روز شنبه «یارب العالمین» ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه «یا غنی»، موجب بی‌نیاز شدن می‌گردد. ☀️ ️روز شنبه متعلق است به پیامبر‌اکرم ﷺ اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌎🔭👀 ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب روز جمعه آغاز و اذان مغرب روز شنبه پایان می‌یابد. 💞 سلامتی و تعجیل در فرج علیه‌السلام صلوات «اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَ‌عَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ» 💚💚💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️شبتون غرق در آرامش الهی    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 رســـــــــــــــــــــ٨ـﮩـ۸ـﮩـــــــــــــــوایی 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
#رسوایی من نیز سر به زیر بودم و با قلب سرکشم درگیر بودم . -شما با دعوا و جدل سعی دارید دل این خ
لبخند دلنشینی زد که چال گونه هایش دلبری کردند . -بفرما عزیزم . کلید را گرفتم و بعد از نوشیدن آب از آب سرد کن عزم رفتن کردم. تا خانه راهی نبود اما دقیقا نمی دانستم از کدام کوچه باید می رفتم . همیشه این مسیر را با آژانس رفت و آمد کرده بودم و حالا کمی دلم هوای پیاده روی به سرش زده بود. ** کلید را روی در انداختم و وارد حیاط شدم . بند بند انگشتانم از سرما یخ کرده بود و آب بینی ام قطع نمی شد، هنوز در را کامل نبسته بودم که دستی قدرتمند در را به داخل هل داد و وارد حیاط شد . -زن من این موقع شب از کدوم قبرستونی داره میاد؟ هول کرده از دیدن عمران قدمی به عقب برداشتم . اما از بخت بد پایم روی تکه برف یخ زده نشست و نزدیک به سقوط بودم که نگذاشت. -بهار ! صدای بهنام هر دومان را به خودمان آورد. دست روی شانه ی عمران گذاشتم و کمر صاف کردم و به محض ایستادن او از فاصله گرفتم . بهنام با گام های بلندش در چند سانتی مان ایستاد و دستم را گرفت . -چیشد؟ از شرم حتی نمی توانستم در چهره اش نگاه کنم _ه...هیچی سر خوردم . همان طور که به سوی ساختمان روانه ام می کرد، گفت : -احسان زنگ زد گفت دیده با آژانس اومدی ! با احتیاط تر گام بر می داشتم. هنوز هم ضربان قلبم بالا بود و بوی عطر عمران در مشامم بود . زبان در دهان خشک شده ام چرخاندم . -دیگه اون موقع که رسیدن من سوار آژانس شده بودم . هوم کشداری گفت و دستم را فشرد . - از این به بعد نذار وقتی کار از کار گذشت به من زنگ بزنی . حق داشت دلخور شود، وقتی گم شدم او تماس گرفتم نه وقتی که از باشگاه در آمده و هوای پیاده روی بر سرم زده بود . ساعت ها به امید آن که بالاخره راهی پیدا می کنم در میان کوچه پس کوچه ها قدم زده بودم و وقتی به خودم آمدم که ساعت از پنج و نیم عصر هم گذشته بود. آن هم زمانی که ترسیده و درمانده بودم با او تماس گرفتم از و جایی که بهنام هنوز همه جا را کامل نمی شناخت با دوستش احسان که بچه ی تهران بود و چند کوچه آن طرف تر از ما ساکن بود، تماس گرفته بود و احسان هم که با نامزدش بیرون بودند به دنبالم آمد اما دیر بود همان لحظه آژانس گرفته و به خانه بازگشته بودم . نادم زبان باز کردم اما قبل از من عمران به حرف آمد به قلم پاک 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐سـ❤️ ـلام 😍 ✋ ❄️ روزتون پراز خیروبرکت ❄️ ☔️ امروز شعبان ☀️ ۱۳ بهمن ۱۴۰۳خورشیدی 🌙 ۲ شعبان ۱۴۴۶ قمر 🎄 ۱ فوریه ۲۰۲۵ میلادی 💯ذکر_روز ⛄️❄️یا رب العالمین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌❄️☃️   🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
داستان کوتاه✍ همیشه دلم کفش قرمز پاپیونی میخواست یه روز برا خرید عید با مادرم به بازار رفتم مادرم هی گشت منم باهاش بودم مردم همه خرید میکردن .. مادرم میگشت تاشاید ارزون ترین چیزارو بخره منم‌بهش میگفتم برامنم کفش بگیر اونم میگفت باشه مادرمیگریم منم هی گیرداده بودم کفش بگیر ماهی قرمز بگیر.. مادرم هی میگشت اخرشم یه خورده برنج گوشت مرغ خرید بامیوه سبزی یه لباس برا داداشم یه شلوار برا پدرم یه دامن برامن هیچی برا خودش نخرید.. منم عصبی بودم میگفتم چرا کفش نمیگیری چرا ماهی قرمز نمیگیری .. اونم هی میگفت مامان جان بعدا میگیریم هنوز که عید نشده .. منم هی گریه میکردم اومدیم خونه بدون ماهی قرمز کفش قرمز. اون روز ازمادرم بدم میومد تا مدتها باهاش حرف نمیزدم. عید شد بابام یه دونه ماهی قرمز اوردکه زود مرد به سفره هفت سسین نکشید منم کفش قرمز پاپیونی نگرفتم .. سال ها گذشت .. من بزرگ شدم مادرم به شدت بیمار شد .. قبل مرگش بهم گفت توصندوقچه یه دفتر هست دوتا النگو که ازمادرش بهش ارث رسیده. گفت دنیا دخترم اونا رو برات گذاشتم .. مادرم مارو تنها گذاشت رفت پیش خدا وقتی اومدم خونه بدمراسم رفتم سراغ صندوق چه دیدم مادرم یه جفت کفش قرمز پاپیونی خرید یه دفتر که توش نوشته دنیا دخترم میدونم که عاشق کفش هستی شرمندتم که پول نداشتم اون روز توخیلی ناراحت بودی من درکت میکردم ولی تونمیدونستی که اون پول رو دایی منصور بهمون داده بود که برامادر بزرگ خرید کنیم .. من‌فقط توان اون لباس اون شلوار اون دامن داشتیم توبزرگ شدی ولی نفهمیدی که ارزوی من این بود برات کفش بگیرم با صدای گریه هام کل خانواده جمع شده بودن که چرا هیچ وقت نفهمیدم مادرم چقد باسختی زندگی کرده .. واون کفشارو گرفته که یادم بمونه مادرم همیشه به یادمن هست مثل اون کفشا نبود ولی فقط مادرم برا دل خودش گرفته بود.چون‌من بزرگ بودم دیگه اون کفش اندازه نبود..):😔😔😢 سلامتی همه مادرا❣😢 روح مادران آسمانی شاد❤️ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😢💐به آدمای ساده رحم کنید!✨ آدمای ساده مثه پروانه ان بیخیالتون نمیشن تا وقتی که بسوزن     🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
┄┄┄┄┄⚘꫶‌ꪳ݊🌹‌⃟  🦋 💕داستان کوتاه فردی در هنگام رانندگی درست جلوی حياط يک تيمارستان پنچر شد و مجبور شد، همانجا به تعويض لاستيک بپردازد. هنگامی که سرگرم اين کار بود، ماشين ديگری به سرعت از روی مهره‌های چرخ که در کنار ماشين بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره‌ها را برد. مرد حيران مانده بود که چکار کند، تصميم گرفت که ماشينش را همانجا رها کند و برای خريد مهره چرخ برود. در اين حين يکی از ديوانه‌ها که از پشت نرده‌های حياط تيمارستان نظاره‌گر اين ماجرا بود او را صدا زد و گفت: از ٣ چرخ ديگر ماشين، از هر کدام يک مهره بازکن و اين لاستيک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعميرگاه برسی. آن مرد اول توجهی به اين حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد ديد راست می‌گويد و بهتر است همين کار را بکند، پس به راهنمايی او عمل کرد و لاستيک را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن ديوانه کرد و گفت: خيلی فکر جالب و هوشمندانه‌ای داشتی پس چرا توی تيمارستان انداختنت؟ ديوانه لبخندی زد و گفت: من اينجام چون ديوانه‌ام ولی احمق که نيستم.    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88