eitaa logo
ملکـــــــღــــه
14.5هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
4.2هزار ویدیو
7 فایل
انَّ مَعَ العُسرِیُسرا💚 اینجا دورهمی خانوماس🥰 تجربیات خاطرات و درددلاتون و سوالاتتون رو به آیدی زیر بفرستید @Yass_malake لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88 رزوتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 📛 گاهی ممکنه یکی از اعضای خانواده یا دوستان همسرتون حرفی بزنه یا رفتاری از خودش نشون بده که شمارو ناراحت کنه! 🔵 یادتون باشه رفتار اون ها ربطی به همسرتون نداره و یکی دیگه است! ❌️نباید همسرتونو به خاطر رفتار یکی دیگه کنید!😊🌹 🚫مثلا چرا بابات به من اینجوری گفت!! 🚫چرا مامانت بامن این برخورد رو کرد!! 🚫چرا خواهرت...چرا داداشت این حرفو زد!! خب به همسرت چه ارتباطی داره؟ 😐 چرا سر اون خالی میکنی ناراحتیتو😕 ⭕️خیلی از ناراحتی های و بخاطر اینه که دعوا میکنن بخاطر رفتار یا حرف یکی از اعضای !! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
🍃 📛 گاهی ممکنه یکی از اعضای خانواده یا دوستان همسرتون حرفی بزنه یا رفتاری از خودش نشون بده که شمارو ناراحت کنه! 🔵 یادتون باشه رفتار اون ها ربطی به همسرتون نداره و یکی دیگه است! ❌️نباید همسرتونو به خاطر رفتار یکی دیگه کنید!😊🌹 🚫مثلا چرا بابات به من اینجوری گفت!! 🚫چرا مامانت بامن این برخورد رو کرد!! 🚫چرا خواهرت...چرا داداشت این حرفو زد!! خب به همسرت چه ارتباطی داره؟ 😐 چرا سر اون خالی میکنی ناراحتیتو😕 ⭕️خیلی از ناراحتی های و بخاطر اینه که دعوا میکنن بخاطر رفتار یا حرف یکی از اعضای !! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌┅─═ঊঈ 🍃🌹🍃ঊঈ═─┅ ◍⃟🍃♥️ @Malakeonline
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 همیشه از خودمون بپرسیم: آیا تو بهترین هستی برای که انتظار داری شوهرت برای تو بهترین مرد باشه؟؟ یه خانومبا سیاست تمرکزش رو تغییر خودشه نه تغییر دیگران... شاید با تغییر ما طرف مقابلمون هم تاثیر بپذیره و تغییر کنه و شاید هم نه!؛ این زیاد مهم نیست💕💕 . . 👈مهم منم مهم اینه که "من" تغییر کنم واسه آرامش خودم واسه حال خوب خودم واسه حس خوبی که خودم پیدا میکنم...💖💖💖 ‎ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
عنوان داستان #دختری_در_روستای_غم_ها_3 🪶قسمت سوم مادرم یه چند روزی بود که اومده بود پیش ما از شهرست
🪁⛱🪁⛱🪁⛱🪁⛱🪁 🪁⛱🪁⛱ 🪁⛱ 🪁 عنوان داستان 🪶قسمت چهارم کلی حرف بار ام کرده بودن گفتن نمیشه حالا مردم چی میگن برو دیگه ام چیزی از این موضوع بگی کسی چیزی نفهمه آبرومون میخایی ببری اونم قهر کرده بود و رفته بود تا چند وقت با برادرش ک پدرم بود قهر کرد ولی نمیدونست بعد ها ک ما همو میخاستیم... دیگه به پسرعمه ام زنگ نزدم واقعا روم نمیشد دیگه باهاش تماس بگیرم با این که در حقش کردم دو هفته ای بود که خبرش نداشتم نامزدم برام گوشی آورد بعدش رفت سر کارش همون جایی که پدر و مادرم رفته بودن خانواده اینا هم همون جا بودن خیلی برام سخت بود جوری وانمود کنم که میخوامش🥺 بعضی وقتا گوشی خاموش میکردم یا برام زنگ میزد جواب نمی‌دادم اصلا دوست نداشتم باهاش صحبت کنم مادرم دیگه منو با خودش برد دیگه نزاشت اونجا بمونم کوچکم دیگه تنها تر شد دیگه منم پیشش نبودم اونم مثل من مجبور بود به خاطر درسش اونجا بمونه وقتی رفتم شهرستان دیگه نامزدم بیشتر بهم نزدیک شد میومد اونجا پیشمون اونم میدونست که ما وضعمون زیاد خوب نیست پدرم بوده و این حرفا .‌‌..بعد چند وقت دیدم پسرعمه ام برای همون گوشی قایمکی که برام آورده بود زنگ زد بهم گفت چرا این کارو باهاش کردم ... بهش گفتم اونم که منو بزور دادن و کاری از من بر نمیومد ...بهم گفت بیا باهم فرار کنیم😳 ازین طرف دلم میخواست ازون ور میگفتم اگه مارو بگیرن باهم بعد چی میشه نمیخواستم ازین زندگیش بدتر بشه گفتم نه ..بعد گفت میام پیشت یه چیز میاره که هردومون باهم بخوریم بمیریم😨واقعا دلم میخواست اما بازم پشیمون شدم بهش گفتم اگه هردومون یه جا بمیریم اونم پیش همدیگه مردم فکر میکنن حتما باهم کردیم که خودمونو کشتیم دیگه باز هم شدم اونم حالش خوب نبود دیگه رفته بود سمت م ش روب خوردن مثلا میخاستم درداش کم بشه 😭 من بودم الله منو ببخشه ..ولی دلم میخواست ببینمش قرار گذاشتم که ببینمش اونم اومد وقتی دیدمش خیلی لاغر شده بود رو دستاش اسمم کرده بود وقتی دیدم بد شد😱 گفتم چرا این کارو کردی چیزی نگفت اصلا زیاد اهل صحبت کردن نبود همیشه حرفاشو تو دلش نگه می‌داشت ولی مقصر تمام گناهانش من بودم😔 دلم میخواست باهاش فرار کنم و برم جایی که کس نباشه انگار همه چیزم اون بود واقعا من از کودکی ام خیری ندیدم یا شایدم بیش از حد من برا این بود که هیچ وقت محبتی از کسی ندیدم خیلی بهش بودم نمیتونستم فراموشش کنم منی که یک و نیم باهاش حرف میزدم دستش یه بار هم بهم نخورده بود اما حالا شدم دختری گناهکار دیگه افتادم تو شیطان😭 یه چند ساعتی پیشم بود بعد رفت بعد چند ماه قرار عروسیمون گذاشتن ام گفت عروسیمو بهم میزنه یا سر نامزدم یه بلایی میاره بهش گفتم بی خیال دیگه نمیخام آبرو ریزی بشه از بی آبرویی میترسیدم ....دوباره رفتیم روستا اونجا قرار بود برگزار بشه و شب عروسی فرا رسید بدترین شب زندگیم شب عروسیم بود مثل #ت ج اوز بود برام😭💔 مادرم همش میترسید که نکنه من یه موقع با اون رابطه ای داشتم و باکره نباشم سرافکنده نشه و نره🤐 اما من درسته خیلی اونو دوستش داشتم ولی هیچ وقت همچین کاری نمی‌کردیم ترس از خدا تو وجودمون بود درسته دیگه انجام دادم ولی هیچ وقت ا نکردم ‌...شب عروسی من برا اونا به خوبی تموم شد اما برا من خیلی سخت گذشت.... دیگه یکی دو ماهی گذشت فهمیدم شوهرم اصلا ندارهاینا به کنار اصلا نمی‌خوند😳 خانوادم به جا اینکه بفکر نماز خواندنش و پایبند دینش می‌بودند فقط ب فکر پول بودن هرچند اونقدر هم نبود که بگی ...اخلاقش خیلی بد بود خیلی دل بود همش بهم میداد با اینکه من جوری وانمود میکردم که دوستش دارم و هیچ وقت طوری رفتار نکردم که نمیخامش ولی اخلاقش بود بعد ازدواج اصلا نمیزاشت خونه دایی و خاله و حتی خونه پدرمم منو نمیبرد همش تنها بودم گوشی ازم گرفته بود یه رمز براش گذاشته بود که نتونم به کسی زنگ بزنم فقط خودش اگه کاری داشت زنگ میزد و می‌تونستم جواب بدم منم اون گوشی قایمکی داده بودم ب کسی دیگه که یه موقع باز بد کنه ... همین جوری بد دل بود.... دیگه روزا و شب ها تر شد برام ...نه کسی داشتم باهاش درد و دل کنم نه هیچی بعد چند ماه اونم اینقد کردم که منو برد خونه پدرم به مادرم گفتم که این رفتارها را بامن می‌کنه مادرم همش سرم میزاشت🙄 که من چون نمیخاستمش در حالی که اصلا اینجور نبود ... 🪶..... 🍃🍃🍂🍃
ملکـــــــღــــه
عنوان داستان #دختری_در_روستای_غم_ها_6 🪶قسمت ششم شوهرم برام یه گوشی #لمسی گرفت تازه واتس اپ و تلگرا
عنوان داستان 🪶قسمت هفتم اولش فکر میکردم میخواد در بیاره اما من کاری نکرده بودم که بخواد لج منو در بیاره بعد فهمیدم واقعا تصمیمش جدی بود😔به خانوادش گفت که میخواد زن بگیره. پدر و مادرش خیلی منو دوست داشتن چون من همیشه احترامشون داشتم اصلا راضی نبودن گفتن نه برای خواستگاری میریم نه هیچی اصلا هیچ کسی راضی نبود همه تو بودن چرا این تصمیم گرفته من تازه ۲۱سالم شده بود و همه میگفتن زنت هنوز کوچیکه ببرش دکتر چرا میخوایی زن بگیری ولی حرف هیچ کس براش مهم نبود😔 اون طرفی که شوهرم میخاست بره برای خاستگاریش قبلاً ازدواج کرده بود و از شوهرش طلاق گرفته بود چند تا بچه ام داشت که با پدرشون بودن .هیچ کس راضی به این نبود پدرشوهرم برای خواستگاری اش نرفت ولی یه چند نفر دیگه از فامیلاشوهرم رفتن برای خواستگاری اونا هم از خدا خواسته کرده بودن😓 قرار شد همون هفته وسیله هاش بخره و ازدواج کنه منم کلا هنگ کرده بودم این چه بلایی بود اومد سرم خیلی برام سخت بود دوباره اخلاقش باهام بد شد .هیچ کس پشتم نبود منم خونه پدر شوهرم بودم تو همون هفته مراسم ازدواجش برگزار شد و من دار شدم😭💔 و شوهرم هَوو ام رو آورد خونه پدرش. ولی نه باهاش حرفی زدم نه هیچی اصلا باهاش کاری نداشتم ... دیگه کلا افتادم سر زبون همه مردم که این بچه دار نشده و شوهرش دوم گرفته شوهرم خیلی بهم بی محلی میکرد دیگه کلا اخلاقش بد شده بود زن دومش هم هرجا می‌رفت می‌گفت شوهرم گفته که اینو میده الان نمیدونم چرا طلاقش نداده😳 ..شب ازدواجش منم زنگ زدم برای مادرم هرچی از اومد بهش گفتم خیلی حرفا بدی بهش زدم گفتم تو و خانوات منو کردین الله منو ببخشه مادرم کلا بعد ازدواج شوهرم خیلی شد یه جورایی افسردگی گرفته بود فقط گریه میکرد و داد میکشید یه چند روزی گذشت برام زنگ زد گفت منو ببخش که تورو دادیم به این پسره بدبختت کردیم اما دیگه فایده نداشت که طفلی بود و چیزی نمی‌گفت..فامیلام همه بهم زنگ میزدن که تحمل کن بزار هرکار میکنه هر بلایی سرت در میاره بزار بیاره اگه بخواد طلاقت بده خودش میده ولی تو نیایی که من طلاق میخام منم اصلا نمی‌دونستم چی درسته چی غلط فقط میگفتم باشه مادرم اینا هم میگفتن فعلا کن ببینیم چی میشه😔. شوهرم دیگه همش با اون زنش می‌رفت تفریح و این ور اون ور نه بهم نمی‌داد و نه اصلا تحویلم می‌گرفت هم ازم گرفته بود و اصلا به چشمش نمیومدم منم افتاده بودم خونه پدر شوهرم اینا ...باز با که میومد خونه باباش برا هرچیزی بهونه میکرد و جلو چشم اون منو کتک میزد😨این بدترین تحقیری بود که منو میکرد اونم جلو چشم ام اونم کلی خوش حال میشد💔 دیگه باز هم شب ها و روز هام به سختی می‌گذشت یک ماهی را به هر بدبختی بود تحمل کردم شوهرم خیلی باهام کرده بود برای گوشی پدرشوهرم زنگ میزد ک ببینه من خونه هستم یا نه😔 هیچ جایی نمیزاشت برم خودش با زنش می‌رفت تفریح دریا و هرجا که دلش میخواست منم مثل زندانی ها شده بودم همش تو خونه ازون ورم اونو برده بود شهرستان تو خونه های من یکی دوهفته اونجا بودن خونم بعدش که اومدن هنوزم باهام لج بود دیگه منم یه جورایی بی حس شده بودم😞 یه یک هفته ای از اومدنشون می‌گذشت. دیگه تو خونه پدرشوهرم اینا همه با هم شده بودیم خیلی برام سخت بود همه من شده بودن یکی بهم میگفت برو طلاق بگیر یکی می گفت بمون کلا هر کی یه حرفی میزد😩سر دو راهی مونده بودم اصلا نمیدونستم چیکار کنم کلا شده بودم.قلبم درد میکرد ولی باز میکردم همش بهم میگفت برو خونه پدرت منم بهش میگفتم اگه میخای برم خودت منو ببر و بده می‌گفت من نمیبرمت خودت برو نترس مهریه ات هم بهت میدم ام خیلی کم بود منم باهاش لج میکردم میگفتم من نمیرم خودت منو ببر خیلی میداد همش میگفت اینقد عذابت بدم که از زنده بودنت خسته بشی😦 منم میگفتم آخه من چیکارت کردم که عذابم بدی خلاصه خیلی اذیتم میکرد تا اینکه یکی از فامیلا خودش رفته بود پیش یه که ببینه چرا با من اینجور می‌کنه اونم گفته بود که اینارو سحرجادو کردن😳 برا همون باهاش اینجور رفتار می‌کنه تا اینکه روز بعدش اومد بهم گفت من رفتم براتون یه جایی پیش یه آقایی ..اونم گفته که جادوتون کردن بیا تو رو ببرم گفته که باید خودت باشی و زنش یه روز رفتن بیرون منم با دوستم رفتم اونجا اون اقا گفت شوهرت جادوکردن بهت دعا میدم ببر استفاده کن که جادوهای اونا بشه دوباره بیا پیشم منم رفتم استفاده کردم. هیچ نداشت به جای اینکه میرفتم سر نماز دعا کنم !رفتم پیش اون آقاهه دوباره افتادم تو دام گناه😔😭 🪶..... 🍃🍃🍂🍃
فهمیدن یک زن سخت نیست ! زن سراسر ناز است و نیاز ... گریه ها، خنده ها، حرفهایش تنها برای مردش است ! او عشق می خواهد و آغوش ! سینه ای مردانه، شانه ای برای تکیه دادن ... فهمیدن یک زن سخت نیست باور کن ...! 🎙 ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 3چیز زن را ملکه میکنه : 🔹 لباس سپید عروسی 🔹 مادر شدن 🔹 استقلال مالی 3 چیز باعث گریه زن میشود : 🔹 جریحه دارشدن احساسش 🔹 از دست دادن عشقش 🔹 مرور خاطرات خوشش 3 چیز احتیاج زن است : 🔹 آغوشی گرم و با محبت 🔹 تایید انگیزه هایش 🔹 زمانی برای رسیدن به وضع ظاهریش 3چیز زن را میکشد : 🔹 همسرش از زن دیگری تعریف کند 🔹 مبهم بودن آینده اش 🔹 از دست دادن عزیزانش 3 چیز باعث افتخار زن است : 🔹 زیباییش 🔹 اصل و نسبش 🔹 نجابتش 3 چیز زن را وادار به ترک زندگیش میکند بدون برگشت : 🔹 خیانت 🔹 عیب جوییش 🔹 عدم وجود امنیت و بلاخره 3 چیز راز یک زن رافاش میکند : نگاهش... نگاهش... و نگاهش... گرانبهاترین برای داشتنش باید وضوی عشق گرفت و بر محراب رویش سجاده ایی از گلبرگ یاس گسترد 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🙍‍♀ نق نقو مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزهای شکایت می کرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش، در مزرعه شخم می زد. یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی محکم به پشت سر زن زد و او در دم، کشته شد. در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک می شد، مرد گوش می داد و به نشانۀ تصدیق سر خود را بالا و پایین می کرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک می شد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را به نشانۀ مخالفت تکان می داد. پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید. کشاورز گفت: «خوب، این زنان می آمدند چیز خوبی در مورد همسر من می گفتند، که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق می کردم.» کشیش پرسید: «پس مردها چه می گفتند؟» کشاورز گفت: «آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم یا نه!؟» ‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️
🍃🍃🍃🌼🍃 🔴 💠 آقایان اگر می‌خواهید همسرتان شما شود دنبال برای تعریف کردن از او باشید: 💠از ظاهرش 💠از جملاتش 💠از نگاهش 💠از دست پختش 💠از رفتارش 💠از هنرش و ... 💠 از لحاظ روانشناسی تعریف و تمجید از به او آرامش داده و او را برای کردن و عشق‌ورزی با همسر شارژ خواهد کرد. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 مرد و زن نشســته اند دور سفره. مرد قاشقش را زودتر میبـرد توی كاسه سوپ و زودتـر طعم غذا را میچشد و می فهمــد كه همسـرش بی نمک است اما زن چشــم دوخته به همسرش تا آشپزی اش را از چشم های مردش بخواند و مرد كه قاعده را خوب بلــد است ، لبخندی می زند و می گوید چقدر تشنه ام بلند می شود و برای رساندن لیـوانی آب به آشپزخانه میرود . سوراخ های نمكدان سر سفـره بسته است و به زحـمت باز میشوند و تا رسیدن آب فقـط به اندازه پاشیـدن توی كاسه زن فرصت هست برای مرد زن با لیوانی و لبخنـدی روی صـورت برمی گردد و می نشیند . مرد تشكر می كند ، صدایش را صاف می كند و می گوید میــدانستی های آشپزی رو بایــد از روی دستای تو بنویسند؟ و سوپ بی نمــكش را با رضایت می خورد و زن سوپ با نمكش را می خــورد ، با لبخند این مرد کسی نبود جز امام خمینی (ره) 📚«برگرفته از خاطرات همسر امام خمینی» 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ﷽ حیف و صد حیف‼️  زمانی ، را باعطر می شناختیم  با گره خورده زیر گلویش، با و متانتش با و سکوتش،   با حیایی که  زن و مادر بودنش را صد چندان زیباتر می کرد.  با کودکی که با زیر چادرش میگرفت تا مبادا از باد حوادث  آسیبی ببیند و دست کودکی دیگر  که گره خورده بود به لای چادرش  و سرشار  بود از حس زیبای    چه شد بر ما؟  به کجا می رویم⁉️ چادرها که کنار رفت واژه ی  مادر هم سقوط کرد در پرتگاه بی اصالتی در چاله ی از مادر مژه هایی چسب زده ناخن هایی کاشته شده و صورتی رنگی باقی ماند  که نه رنگی از داشت نه رنگی از   هم از آغوش مادر محو شد جایش سگی فانتزی با هزینه ای گزاف جانشین شد❗️  پیراهن گلداری که زمانی تمام وجود مادر را مزین و مستور میکرد آب رفت عریانی و بدن نمایی شد هنر‼️   ، شد کلاس‼️ ، شد آزادی‼️ و آغوش ، شد آغوش رایگان( ز ز آ )‼️ براستی بهشت زیر پای کدامین مادر است⁉️ و کدام  از دامن چنین زنانی به خواهند رسید⁉️ آیا وقت آن نرسیده که واژه ی زیبای مادر و  را با و حریم ، حرمت دهیم ⁉️ و جای این  اهریمنی ، اندکی سرشتِ الهی خود را پرورش دهیم و با  به خود ارزش دهیم⁉️ حواسمان باشد: آغوش در انتظار همه ی ماست   و این چند صباحی بیش نیست و نظاره گر ماست.. لطفا انتشار بدید شاید ی نفر ب خود بیاید 😔😔 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🔥حدیث تکان دهنده عاقبت برخی زنان🔥 🌿امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرماید: روزی با فاطمه (سلام الله علیها) محضر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رسیدیم، دیدیم حضرت به شدت گریه می کند. 🔸گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟ 💠فرمود: یا علی! آن شب که مرا به معراج بردند گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. (و اکنون گریه ام برای ایشان است.) ◼️زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد ◽️زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند ◼️زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند ◽️زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند ◼️زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود ◽️زنی را دیدم که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویزان است ◼️زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند ◽️زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد ◼️زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود ◽️و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند ✨حضرت فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟! 💫رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: دخترم ! ❌ زنی که از موی سرش آویخته شده بود موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند ❌زنی که از پستانش آویزان بود زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده ❌زنی که از زبانش آویزان بود شوهرش را با زبان اذیت می کرد ❌ زنی که گوشت بدن خود را می خورد خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت ❌ زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد ❌زنی که کر و کور و لال بود زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است ❌ زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت ❌ زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت ❌زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود، او زنی سخن چین و دروغگو بود ❌و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد، زنی خواننده و حسود بود. 🔗سپس فرمودند: 📍وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد.📍 📚داستانهای بحارالانوار _ ج۵، ص۶۹_ زبده القصص_ص۲۰۲ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88