بازم ایده های جدید با اعداد انگلیسی #نقاشی @mamiyar

سلام عصرتون بخیر

حدیث ✨امروز: امام علی (ع) من لم یصلح نفسه لم یصلح غیره کسی که خود را نساخت دیگری نتواند ساخت یکی از اصلی ترین امور تربیت خودسازی است تا الگوی خوبی باشیم و بتوانیم در شرایط مختلف درست برخورد کنیم. #حدیث_تربیتی

یادآوری برنامه‌: 🔸مرتب کاری با همراهی 🔸بازی و مسابقه تحرکی 🔸عکس دسته جمعی امروز اگه هنوز وقت نشده تا از فرصت استفاده کنید. .

داستان📖 👀 گم شده 👀 مراسم حج نزدیک بود 🕋🌄 عبدالمطلب و عده ای از بزرگان مکه کنار کعبه نشسته بودند و کارها را سامان می دادند. 🤝 می خواستند وقتی مسافرها🐫 میرسند در راحتی و آسایش بتوانند کعبه را زیارت کنند و مراسم حج را انجام دهند. ام ایمن آنقدر تند دویده بود که وقتی به عبدالمطلب رسید نفس نفس میزد و نمیتوانست خبر بدهد. عبدالمطلب پرسید چه خبر شده دختر جان؟ 🧐 ام ایمن نفس نفس زنان گفت: محمد (ص) گم شده. 😢 عبدالمطلب و دیگر بزرگان قریش با نگرانی پرسیدند: گم شده؟ کجا؟ چه کسی خبر آورده؟ 🤔 ام ایمن ماجرای حلیمه را تعریف کرد. 🗣 عبدالمطلب سر به زیر انداخت. 😔 کمی فکر کرد و بعد سرش را بالا آورد، خدمتکارش عامر را صدا کرد و گفت: همین الان برو عمو ها و عمو زاده های محمد را خبر کن. 🏃‍♂️ به آنها بگو همه جا را بگردند تا محمد (ص) را پیدا کنند، خودت هم همراهشان برو. 🏞🚶‍♀️ عامر از صحن کعبه بیرون رفت اما خود عبدالمطلب ناراحت و نگران شده بود. 😟 رفت کنار کعبه. 🕋 چادر کعبه را گرفت و با صدای بلند گفت: ای خدای کعبه تو حافظ محمد (ص) باش. 🙏🌟 هر جاهست او. را در پناه خود نگه دار و او را سالم به ما برگردان. 💛 بزرگان قریش و دیگران👥 دور تا دور کعبه ایستاده بودند و به حرف های پیرمرد گوش می دادند. 👂 آنها هم ناراحت بودند. 😢 محمد (ص) پسر عبدالله بود و عبدالله میان مردم کعبه عزیز بود و خاطره های خوبی از خود جاگذاشته بود. 🌠📜 سفرش به شام و مرگش در شهر غریب همه را ناراحت کرده بود و حالا پسر یتیم اش گم شده بود. 😥 عبدالمطلب مشغول راز و نیاز با خدای کعبه بود و بزرگان قریش هم کنارش ایستاده بودند که ناگهان مردی دوان دوان آمد و خبر داد محمد (ص) پیدا شده. 🏃‍♂️ عبدالمطلب چادر کعبه را رها کرد و گفت: کجاست نوه ی عزیز من؟ 🤗 چه کسی او را پیدا کرده؟ همان لحظه دو نفر از مردان قریش به نام ها ی ورقه ی نوفل و عمرو زید وارد صحن کعبه شدند. 🚶‍♂️🚶‍♂️ ورقه دست محمد (ص) را گرفته بود و با خود می آورد. 👶🤝 عبدالمطلب جلو دوید. 🏃‍♂️ نوه اش را بغل کرد و سر و رویش را بوسید😘 و پرسید کجا او را پیدا کرده؟ ورقه گفت: ما از صحرا ی تهامه می آمدیم. 🏜 نزدیک مکه کنار بوته ی خاری پسر بچه ی غمگین و ناراحتی را دیدیم. 🌵😥 به او نگاه کردیم👀 و فهمیدیم بزرگ زاده ایست که گم شده. من پرسیدم فرزند چه کسی هستی پسر جان؟ 🤨 ورقه نگاهی به مردم کرد و گفت: محمد (ص) با زبانی شیوا و شیرین 😊در جوابم گفت: من محمد (ص) پسر عبدالله پسر عبدالمطلب پسر هاشم ام . آن وقت بود که فهمیدیم نوه ی عبدالمطلب و پسر عبدالله جوان مرگ 🕊است و او را با خود آوردیم. عبدالمطلب از ورقه و عمرو تشکر کرد و محمد (ص) را بردوش خود گرفت و او را هفت دور دور کعبه چرخاند. بعد او را به خانه ی آمنه برد تا مادرش 👩هم او را ببیند و از نگرانی ❤️در آید. #داستان

این دو تا هم قشنگ بود

ادامه ی راهکارهای افزایش روحیه تواضع در کودکان: 6️⃣1️⃣ توجه به توبه و استغفار🤲😓: به کودکان بعد از سن تکلیف آموزش دهید که از توبه و استغفار استفاده کنند. فقط برای اینکه به صورت بازیچه ای مورد استفاده قرار نگیرد لازم است حتما آموزش شما بعد از اولین شرمندگی شدید او در یک خطای گناه باشد. یعنی زمانی که یک گناهی رو دچار شده و بعد از کلی صحبت با او واقعا دچار شرمندگی میشه از انجام کارش، اونوقت فرصت مناسبیه که بهشون بگید : اگه واقعا شرمنده ای میتونی از خدا درخواست بخشش کنی و امید داشته باش که خدا خیلی مهربونه. 7️⃣1️⃣ توجه به تواضع امامان: داستان‌ها 📚و مفاهیم مرتبط با تواضع امامان را به کودکان تعریف کنید. به خصوص با شرح زیبایی کارشون. 8️⃣1️⃣ تربیت قدرت تحمل😌: به کودکان آموزش دهید که در مواجهه با مشکلات و نیازهای دیگران، چه در امور روزمره چه در سفر تحمل کنند. #نکات_تربیتی

یادآوری برنامه: امروز تو برنامه چیزی برای انجام نیست می مونه نرمش صبحگاهی که امیدوارم با نشاط زیاد انجامش بدین. .

خونه با لوله دستمال کاغذی #کاردستی @mamiyar

این آدمک بانمک رو درست کنید #کاردستی @mamiyar

یه خروس زیبای دیگه #نقاشی @mamiyar

سلام عصرتون بخیر

حدیث✨امروز امام علی (ع) من نصح نفسه کان جدیرا بنصح غیره من غش نفسه کان اغش لغیره کسی که خیر خواه خود باشد صلاحیت دارد که خیر خواه دیگری باشد و کسی که در حق خود خیانت کند در حق دیگران خیانت بیشتری خواهدکرد. اول خودسازی و کمک به خود #حدیث_تربیتی

برنامه یادآوری: کار خاصی توی جدول برای امروز نیست فقط واقعا براتون امیدوارم بتونید فرصت بگذارید و بچه ها رو در مرتب کاری خونه مشتاق و همراه کنید بعد هم وقت بگذارید برای بازی و مسابقه تحرکی با کودکتون ممنون .

داستان📖 👴👦 هم بازی پدر بزرگ 👦👴 🚶‍♂️ گم شدن محمد (ص) حلیمه را ترساند. 😨 این بار او تنها به صحرا برگشت و محمد (ص) را با خود نبرد. هر بار وقتی حلیمه به صحرا برمی‌گشت آمنه و ام ایمن ناراحت و غمگین بودند چون باید دوری محمد (ص) را تحمل می‌کردند. 😔🌄 اما این بار حلیمه ناراحت شد. 😢 این بار حارث و شیما و انیسه و بچه‌های صحرا ناراحت شدند. 🙁👧👦🌵 دیگر محمد (ص) در صحرا نبود که با آنها بازی کند. 🚶‍♂️ همراه آنها گله به چراگاه ببرد. 🐑🌅 از ان به بعد محمد (ص) هم بازی بچه‌های مکه بود. به جای صحرا و دشت به جای همراهی با گله در کوچه‌های مکه راه می‌رفت، می‌دوید و بازی می‌کرد. 🏃‍♂️ با آمدن محمد (ص) دیگر هیچ کس عبدالمطلب را تنها ندید. پدری نداشت اما عبدالمطلب برایش پدری می‌کرد. 👨‍👦 هرجا می‌رفت محمد (ص) همراهش بود. 🚶‍♂️ انگار دست او و دست محمد (ص) به هم چسبیده بود. 🤝 در هر مجلسی که پیرمرد👴 شرکت می‌کرد محمد (ص) هم با او بود. گاهی پیرمرد👴 سن و سال خود را فراموش می‌کرد و مثل محمد (ص) بچه می‌شد. مثل او می‌دوید. 🏃‍♂️🏃‍♂️ همراه محمد (ص) بازی می‌کرد و سعی می‌کرد مثل محمد (ص) حرف بزند. 🗣🤗 گاهی هم محمد (ص) کودکی خود را از یاد می‌برد. 🤔 در مجلس بزرگان مکه می‌نشست و مثل آنها حرف می‌زد و مثل آنها کارهای بزرگ انجام می‌داد. عبدالمطلب پرده‌دار کعبه بود. 🕋 بزرگ و ریش‌سفید مردم مکه بود. 👴 هر کسی کاری داشت به او می‌گفت. 🗣🤝 هر کس مشکلی 🤷‍♂️داشت پیش او می‌رفت. او بود که باید کارهای مردم را سر و سامان می‌داد. 📋 هر وقت کار مهمی پیش می‌آمد، کنار کعبه فرشی پهن می‌کرد تا بزرگان مکه دور هم بنشینند. با هم مشورت کنند 🗣و راه‌حلی برای مشکل پیدا کنند. 🤝 جای عبدالمطلب بالای مجلس بود. هیچ کس به خود اجازه نمی‌داد که جای او بنشیند. 🚷🚫 همه احترام او را داشتند. 🙌🤴 روزی از روز‌ها وقتی همه جمع بودند و منتظر آمدن عبدالمطلب نشسته بودند، دیدند که پیرمرد دست محمد (ص) را گرفته است و می‌آید. 👴 همه به احترام او بلند شدند. 🙋‍♂️ بزرگان کنار رفتند و تعارف کردند تا عبدالمطلب برود و بالای مجلس سر جای همیشگی خود بنشیند. 👴 محمد (ص) که آن زمان فقط 5 سال داشت، رفت و جای پدر بزرگ نشست. 👴 یکی از پسران عبدالمطلب دوید تا برادرزاده‌اش را از جا بلند کند ولی عبدالمطلب دست او را گرفت. 🙅‍♂️ محمد (ص) را سر جای خود نشاند و رو به بزرگان مکه گفت: به خدای کعبه جایگاه این پسر از همه‌ی ما بالاتر است. 🕋 من روزی را می‌بینم که او آقا و سرور شماست. 🌟 روزی را می‌بینم که محمد (ص) به شما فرمان می‌دهد. 🗣 در کارها راهنمای شماست و به شما راه درست زندگی را نشان می‌دهد. 🛤🌠 عبدالمطلب این را گفت و محمد (ص) را بغل کرد و نشست. 🤗👴❤️ اورا روی زانوی خود نشاند و تا آخر مجلس در همان حال ماند. #داستان

کاردستی ها سقفش با دایره درست شده #تجربه_موفق

آخرین راهکارهای افزایش روحیه تواضع در کودک: 9️⃣1️⃣ تواضع در پذیرش اشتباهات😓: به کودکان آموزش دهید که تواضع در پذیرش اشتباهات و بهبود آن‌ها مهم است. این نکته باید در ذهن شان تثبیت شود که هر اشتباهی لازم است شرمندگی را در پی داشته باشد وگرنه از سمت شما قابل بخشش نیست. 0️⃣2️⃣ آموزش عفو و بخشش🤝: به کودکان آموزش دهید که عفو و بخشش نمونه‌ای از تواضع و اختیار در دین است. 1️⃣2️⃣ تواضع در تفکرات🧠: به کودکان توضیح دهید که تواضع در تفکرات و عقایدشان نیز مهم است. و خودتان وظیفه دارید افکار غلط و مغرورانه او را بیابید و در رفع شان کوشش کنید. #نکات_تربیتی

یادآوری برنامه: 🔹امروز سه شنبه است و مامانا بعد از نرمش صبحگاهی 🔹حتما یادشون باشه امروز روز تمیز کاری خونه است با همراهی بچه ها .

پنگوئن با پوست تخم مرغ #کاردستی @mamiyar

یه کارت تبریک ماشینی #کاردستی @mamiyar

نقاشی عدد ۱۰ #نقاشی @mamiyar

سلام و عصرتون بخیر باشه الهی