ادامه ی راهکار های کاهش دروغگویی در کودک:
5️⃣ تشویق 👏به بیان احساسات: به کودکان بگویید که میتوانند همیشه احساساتشان را با شما به اشتراک بگذارند بدون ترس از سرزنش یا تنبیه. این نزدیکی و صمیمیتی رو به وجود میاره که از دروغ گویی کودک ممانعت می کنه.
6️⃣ استفاده از موقعیتهای یادگیری🗣: وقتی کودکان دروغ گفتند یا در حالاتی که با هم نزدیک و صمیمی می توانید حرف بزنید و شنونده خواهد بود، از این فرصت ها برای آموزش و تبادل نظر استفاده کنید.
7️⃣ نمایش دادن عواقب دروغ❌: به کودکان توضیح دهید که دروغ گفتن میتواند به مشکلاتی بزرگتر منجر شود و میتواند اعتماد دیگران به آنها را از دست بدهد.
8️⃣ مدیریت 🗒انتظارات معقول(خیلی مهم): انتظارات خود را از کودکان به صورت معقول تنظیم کنید تا آنها نخواهند به دلیل فشارها دروغ بگویند. حتما با نوشتن انتظارات خود آنها را بررسی کنید.
#نکات_تربیتی
یادآوری برنامه:
نرمش صبحگاهی ر با قدرت تمام پیش ببرید و یادتون باشه خدا این کارمون رو دوست داره و باید ازش ممنون باشیم که فرصت و توان چنین کاری رو داریم.
.
حدیث ✨ امروز:
امام علی (ع)
من شرفت نفسه، نزهها عن دناءه المطالب
کسی که نفسی شریف و بزرگوار داردآن را از خواسته های بی ارزش پاکیزی نگاه میدارد.
برای عزت نفس کودک و دوری از دروغگویی و هر اشتباه دیگری، به کودکتون یاد بدین نباید دنبال خواسته های بی ارزش بود و باید ازشون گذشت (نه اینکه عملا مجبورشون کنید، فقط توضیح و درخواست) بلکه باید دنبال اهداف بزرگ باشن و در این راه کمکشون کنید.
#حدیث_تربیتی
یادآوری برنامه:📅
🔸خونه وقتی مرتب میشه احساس زندگی توش بیست و بهتر جریان میگیره(بی حکمت نیست خدا نظم رو تو وجود خانما گذاشته، چون تو این زمینه توان خدمت به خانواده رو داشته)
🔸البته باباها هم توان خدمت به خانواده رو از نوع دیگه ای دارن، مثل تخلیه انرژی شدید بچهها با بازی و مسابقه تحرکی، که اگر تخلیه نشه خطرناکه واقعا😱👌
.
داستان📖
گم شده ای که پیدا شد 🎉
بعد از مرگ مادر محمد (ص) مکه بود و یک پیرمرد نود ساله 🧓، پیرمرد بود و یک پسر شش ساله
پیرمرد پسر های بزرگ و نوه های دیگری هم داشت، اما محمد (ص) برای او عزیز تر از همه بود. ❤️
پیرمرد همه چیز و همه کس محمد (ص) بود. 🏠🌟
پدرش بود و مادرش بود و جدش بود و حتی هم بازی اش بود.
گاهی با او همراه میشد و در کوچه های مکه بازی می کردند. 👬
گاهی محمد (ص) را روی زانو هایش می نشاند و برایش از مکه و گذشته ها می گفت. 📜
گاهی هم دست او را می گرفت و با هم به زیارت کعبه🕋 می رفتند. 🚶♂️
با هم هفت بار دور کعبه🕋 می چرخیدند.
بعد به محل کار عبدالمطلب می رفتند. 🧔
عبدالمطلب بزرگ و ریش سفید قریش بود و مسئول رفاده. 📜👴
رفاده سازمانی بود که از غریبه ها و زیارت کننده هایی که به مکه می آمدند پذیرایی می کرد. 🤝
چند نفر بودند که از مردم مکه پول و جنس می گرفتند و از مهمان ها پذیرایی می کردند. 💰🍽
محمد (ص) هم می رفت و در رفاده کمک می کرد. 🙏
یک روز نزدیک مراسم حج مسافران زیادی به مکه آمدند و شهر خیلی شلوغ بود. 🕋
عبدالمطلب و چند نفر دیگه که در رفاده کار می کردند، خسته مشغول بودند و کار ها را روبه راه می کردند. 😓🏃
ناگهان سر و صدایی بلند شد 📢
عبدالمطلب به محمد (ص) گفت: برو ببین چه شده پسرم. 🏃♂️🗣
محمد (ص) دوید و در آن شلوغی یک عرب بیابانی را دید که داد و فریاد می کشد و از مردم سراغ عبدالمطلب را می گرفت. 🏃♂️
مردم رفاده را به او نشان دادند. 👀👥
مرد عرب با صدای بلند گفت: سلام 👋بر تو ای عبدالمطلب. 🧔
من مردی غریبم و از راه دوری🌍 آمدم تا کعبه🕋 را زیارت کنم.
ولی همین روز اول پولم را گم کرده ام. 🙁💰
شاید کسی آن را دزدیده باشد. 🕵️♂️🔍
این پول را آورده بودم که خرج سفرم کنم، اگر پولم را پیدا نکنم، چطور به شهر و خانه ی خود برگردم؟ 🏡
عبدالمطلب با صدای آرامی پرسید بگو ببینم کیسه ی پولت چه شکلی بود. 🤔
چه نشانه هایی داشت؟ 🔍
چقدر پول توی آن بود؟ 💰
مرد گفت: کیسه ی کوچک و زرد رنگی بود .
درش را با نخ سیاه بسته بودم.
هفتاد سکه ی طلا و مقداری هم پول نقره در آن بود. 💰🌟
عبدالمطلب پرسید : یادت هست کجا پولت را گم کرده ای؟ 🤷♂️🤨
چه شد که گم شد؟ 🤔❓
مرد لب های خشکش را نشان داد و گفت🗣: اگر می شود به من آب🚰 بدهید، بعد تعریف می کنم.
محمد (ص) که ایستاده بود و حرف های مرد را گوش می کرد دوید طرف چاه زمزم. 🏃♂️
از چاه آب کشید و با ظرفی پر از آب برگشت و آن را به مرد عرب داد. 💧
مرد ظرف آب را گرفت و با لبخند به محمد (ص) نگاه کردو گفت: چه پسر زیبایی 🌟
چقدر مهربان و بادب است. ❤️
زنده باشی پسرم. 🤗
و آب را سر کشید. 🚰
بعد ظرف آب را روی زمین گذاشت و گفت: وقتی وارد شهر شدم کیسه ی پول توی جیب لباسم بود.
دیشب که خوابیدم😴 کیسه ی پول را دیدم ، همراهم بود.
اما صبح 🌅که آمدم طرف بازار درآن شلوغی متوجه شدم کیسه ی پولم نیست. 😧
عبدالمطلب گفت: غصه نخور تا در مکه هستی مهمان مایی . 🤝
بعد هم پولی💰 به تو میدهم که به خانه ات برگردی. 🏠
مرد عرب آرام شده بود و دیگر ناراحت نبود. 😌🙏
اما محمد (ص) ناراحت بود. 😔🥺
به نظرش رسید که کیسه ی پول مرد را جایی دیده است...... 🧐🔍
#داستان
اینم نقاشی یکی از کوچولوهای کانال😍😉
#بازخورد
#تجربه_موفق
ادامه ی راهکارهای کاهش دروغگویی های کودک:
9️⃣ ترویج عزت نفس🥰: کودکانی که عزت نفس داشته باشند، احتمالاً کمتر به دروغ گفتن دست بزنند.
🔟 مسئولیتپذیری💪: به کودکان بیاموزید که باید مسئول اعمال و کلام خود باشند.
1️⃣1️⃣ شنیدن فرزندتان👂: وقتی کودکان داستانها یا مشکلاتشان را با شما به اشتراک میگذارند، به آنها با توجه و احترام گوش دهید.
2️⃣1️⃣ حمایت از دوستیابی👥: کودکانی که دوستان صادق و معتبر داشته باشند، احتمالاً کمتر به دروغ گفتن دست بزنند.
3️⃣1️⃣ کنترل محتوا📱💻🖥📚: کنترل محتواهایی که کودکان ممکن است مشاهده کنند را کنترل کنید، تا از آنها به دروغگویی تشویق نشوند.
یادآوری برنامه📅:
🔹امیدوارم نرمش صبحگاهی تون خوب پیش بره و با انرژی
🔹امروز جمعه است و نوبت دیدن انیمیشن و صحبت با کودک در مورد اونه
🔹یادمون باشه یه وقتی از موروز رو باید بزاریم برای پارک رفتن.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه چیز رو نباید امتحان کرد
لازم نیست همه چیز رو بشناسیم
باید محتاط باشیم
عاقلانه ترین رفتار دوری از چیز های خطرناکه
🧐شاید براتون سؤال باشه که 43 تا کتاب اوریگامی، چی هستش⁉️
43 تا کتاب⁉️
✳️مثلا یکیش پر از اوریگامیهای موشک هستش😎
انواع و اقسام موشک رو میتونین بسازین✨
اگر پسر 🧍♂️دارین احتمالا براش خیلی جذاب باشه
تصویر برخی از اوریگامیهای موشک👇👇👇👇