eitaa logo
#من_منتظرم!
1هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
458 فایل
السَّلامُ‌ عَلَیکَ یٰا‌ أبٰاصالِح‌َ الْمَهْدی برای مهدی «عج» خودت را بساز و مهیا کن، ظهور بسیار نزدیک است.⛅🌻 ادامه فعالیت کانال در مُنیل ان شاءالله برای دریافت لینک منیل به شخصی پیام بدید🌱 @Momtahane110
مشاهده در ایتا
دانلود
-مغازه‌دار بود؛ یه بلندگو خرید هـر جمعه به یادِ امام زمان‌عجل‌الله‌فرجه سرود پخش می‌کرد .. دارم فکر می‌کنم؛ کسی‌که دغدغه داشته باشه راحت نمی‌شینه .. یه کاری می‌کنه یه کاری می‌کنه یه کاری می‌کنه... ... 💠 نشر این پیام صدقه جاریه است... ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─ @man_montazeram ─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
#من_منتظرم!
#دعای_خوب🍃 یه جاهایی باید بگی:🙃 خدایا! من هیچی نمیگم هرچی خودت دوس داری نصیبم کن اصلاً تو انتخاب کن
🌱 یا ایها الذین آمنوا ... فعسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا ای کسانی که آورده‌اید ... چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، و خیر فراوانی در آن قرار می‌دهد! آیه ۱۹ دعای خوب اونیه که بگی خدا جون، هر چی خودت میدونی برام خوبه نصیبم کن😍😊🌸🍃 ╔═.🍃.════♥️══╗ @man_montazeram ╚═♥️═════.🍃.═╝
🌱 وَمَن يَتَعَدَّ حُدودَ اللَّهِ فَقَد ظَلَمَ نَفسَهُ هرکی از خط قرمزای خدا رد بشه به ضرر خودشه ... | ۱ | ╔═.🍃.════♥️══╗ @man_montazeram ╚═♥️═════.🍃.═╝
#من_منتظرم!
با فلانی ایطوری حرف زدم چون خدا دوس داره؟ یا چون دل خودم اینجوری خواست؟ این سوال رو زیاد بپرسیم، "خ
🌱 ✨صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ✨ ... بله، به ایمانمان رنگ خدایی می‌دهیم و چه کسی بهتر از به دل‌ها رنگ می‌دهد؟ 🖍 ما فقط را بندگی می‌کنیم.❤️ | ۱۳۸ | ╔═.🍃.════♥️══╗ @man_montazeram ╚═♥️═════.🍃.═╝
✍️ 💠 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا می‌زد من نبودم، سعد ناباورانه نگاهش می‌کرد و من فقط می‌خواستم با او بروم که با چشمانم به پایش افتادم :«من از اینجا می‌ترسم! تو رو خدا ما رو با خودتون ببرید!» از کلمات بی سر و ته اضطرارم را فهمید و می‌ترسید هنوز پشت این پرده کسی در کمین باشد که قدمی به سمت پرده رفت و دوباره برگشت :«اینجوری نمیشه برید بیرون، کردن.» و فکری به ذهنش رسیده بود که مثل برادر از سعد خواهش کرد :«می‌تونی فقط چند دیقه مراقب باشی تا من برگردم؟» 💠 برای از جان ما در طنین نفسش تمنا موج می‌زد و سعد صدایش درنمی‌آمد که با تکان سر خیالش را راحت کرد و او بلافاصله از پرده بیرون رفت. فشار دستان سنگین آن را هنوز روی دهانم حس می‌کردم، هر لحظه برق خنجرش چشمانم را آتش می‌زد و این دیگر قابل تحمل نبود که با هق‌هق گریه به جان سعد افتادم :«من دارم از ترس می‌میرم!» 💠 رمقی برای قدم‌هایش نمانده بود، پای پرده پیکرش را روی زمین رها کرد و حرفی برای گفتن نداشت که فقط تماشایم می‌کرد. با دستی که از درد و ضعف می‌لرزید به گردنم کوبیدم و می‌ترسیدم کسی صدایم را بشنود که در گلو جیغ زدم :« همینجا بود، می‌خواست منو بکشه! این ولید کیه که ما رو به این آدم‌کُش معرفی کرده؟» لب‌هایش از ترس سفید شده و به‌سختی تکان می‌خورد :«ولید از با من تماس می‌گرفت. گفت این خونه امنه...» و نذاشتم حرفش تمام شود و با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم :«امن؟! امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!» 💠 پیشانی‌اش را با هر دو دستش گرفت و نمی‌دانست با اینهمه درماندگی چه کند که صدایش در هم شکست :«ولید به من گفت نیروها تو جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از و برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمی‌کردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!» خیره به چشمانی که بودم، مانده و باورم نمی‌شد اینهمه نقشه را از من پنهان کرده باشد که دلم بیشتر به درد آمد و اشکم طعم گرفت :«این قرارمون نبود سعد! ما می‌خواستیم تو مبارزه کنار مردم باشیم، اما تو الان می‌خوای با این آدم‌کش‌ها کار کنی!!!» 💠 پنجه دستانش را از روی پیشانی تا میان موهای مشکی‌اش فرو برد و انگار فراموشش شده بود این دختر مجروحی که مقابلش مثل جنازه افتاده، روزی بوده که به تندی توبیخم کرد :«تو واقعاً نمی‌فهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟ اون بچه‌بازی‌هایی که تو بهش میگی ، به هیچ جا نمی‌رسه! اگه می‌خوای حریف این بشی باید بجنگی! ما مجبوریم از همین وحشی‌های وهابی استفاده کنیم تا سرنگون بشه!» و نمی‌دید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش شود و به هر قیمتی تنها سقوط نظام سوریه را می‌خواست که دیگر از چشمانش ترسیدم. درد از شانه تا ستون فقراتم می‌دوید، بدنم از گرسنگی ضعف می‌رفت و دلم می‌خواست فقط به خانه برگردم که دوباره صورت روشن آن جوان از میان پرده پیدا شد. 💠 مشخص بود تمام راه را دویده که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفس‌هایش به تندی می‌زد. با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان وارد شود و خودش همچنان اطراف را می‌پائید مبادا کسی سر برسد. زن پیراهنی سورمه‌ای پوشیده و شالی سفید به سرش بود، کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با شروع کرد :«من سمیه هستم، زن‌داداش مصطفی. اومدم شما رو ببرم خونه‌مون.» سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید :«یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید!» 💠 من و سعد هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را انداخت تا من راحت باشم و او می‌دید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم. از درد و حالت تهوع لحظه‌ای نمی‌توانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر پیراهن سورمه‌ای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو شبیه هم شویم. 💠 از پرده که بیرون رفتیم، مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانه‌اش چشم کسی به ما نیفتد و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین می‌کشیدم و تازه می‌دیدم گوشه و کنار مسجد انبار شده است... ✍️نویسنده: ╔═.🍃.════♥️══╗ @man_montazeram ╚═♥️═════.🍃.═╝
چالــــــــــش داریــــــــــم😍🌸 🌱🔗میخوام دعوتت کنم به یه کار قشــــــــــنــــــــــگـــــ ✨ توهم دعــــــــــوتــــــــــی 💌🖇 رفیق!... پاشو!... آماده شو!... هر کاری که تا الان کردی و نکردی و ولش کن...🤨😉 پاشو بگو خدایا غلط کردم 🙂 هر چی تو گوشیت نباید باشه رو پاک کن...📱❌ گوشیت و درست کن، تمیز کن عکسای نامحرما رو 😐 اهنگ هایی که دانلود کردی 🤨 و.... خودت بهتر میدونی😉 انگار میخوای بديش دست امام زمان 🌱🍓 حالا پاشو وضو بگیر ک هم سرحال شی هم... 😍 اتاقت و مرتب کن، جمع و جور کن...💕 بعد ی دعایی ک دوس داری و بخون 😊 حالا پاشو نماز بخون 🕋📿 قبلش ٣ بار بگو صلی الله علیک یا اباعبدالله ♥️ حالا نمازت و بخون تو سجده از ته دل بگو خدایا ببخشید :) شرمندم :) غلط کردم خوب میشم... درست میشم 💔 ی بار دیگ آغوشت و برا این گناهکار باز کن :)💘 . . . . . زندگیت تغییر میکنه :) 🌱 📗🍏نظرت چیه ؟ احساست رو نسبت به این چالش برام بفرست ♥️🌱 یه دلــــــــــنویـــــس خوشــــــــــگل☺️💫 من اینجام😎🤞🏻 @Sarbaz_gomnam_emamzaman333 گفته بودین چالش بزار شرکت میکنیم 🤨 Sarbaz gomnam ╔═.🍃.════💙══╗ @man_montazeram ╚═💙═════.🍃.═╝
فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ. اگه بچه‌مسلمونی به خودش توکل کن... ╔═.🍃.════♥️══╗ @man_montazeram ╚═♥️═════.🍃.═╝
هدایت شده از #من_منتظرم!
🌱 ✨صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ✨ ... بله، به ایمانمان رنگ خدایی می‌دهیم و چه کسی بهتر از به دل‌ها رنگ می‌دهد؟ 🖍 ما فقط را بندگی می‌کنیم.❤️ | ۱۳۸ | ╔═.🍃.════♥️══╗ @man_montazeram ╚═♥️═════.🍃.═╝
🌱 ✨صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ✨ ... بله، به ایمانمان رنگ خدایی می‌دهیم و چه کسی بهتر از به دل‌ها رنگ می‌دهد؟ 🖍 ما فقط را بندگی می‌کنیم.❤️ | ۱۳۸ | ╔═.🍃.════♥️══╗ @man_montazeram ╚═♥️═════.🍃.═╝
• ولسوف یعطیک ربک فترضی و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که شوی! • | ۵ | ╔═.🍂.════🖤══╗ @man_montazeram ╚═🖤═════.🍂.═╝
🌱 ✨صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ✨ ... بله، به ایمانمان رنگ خدایی می‌دهیم و چه کسی بهتر از به دل‌ها رنگ می‌دهد؟ 🖍 ما فقط را بندگی می‌کنیم.❤️ | ۱۳۸ | ╔═.🍃.════♥️══╗ @man_montazeram ╚═♥️═════.🍃.═╝