eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
6.8هزار دنبال‌کننده
623 عکس
704 ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 خدا را به حق عمه ام حضرت زینب قسم دهید 🔵 شیخ حسین سامرایی كه از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل كردند: 🌕 در ایامی كه در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا كردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم كه به فارسی فرمود: ⚫️ به شیعیان و دوستان بگویید كه خدا را به حق عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام قسم دهند، كه فرج مرا نزدیك گرداند.
🩸 ورقی از دفتر دلدادگی خواهر به برادر... چند سطری از دفتر عشق بی‌مثل و مانند زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به سیدالشهداء علیه‌السلام را مرور کنیم: 🔘 اولین نگاهش در دنیا ... وقتی که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به دنیا آمد ،چشم مبارک را برای هیچ یک از اهلبیت باز نکرد و در دامن هيچ کس آرام نگرفت. تا اینکه قنداقه او را در بغل امام حسین علیه‌السّلام قرار دادند که در این هنگام چشم مبارک را گشود و آرام و قرار گرفت.(۱) 🔘 شرط ازدواج... قبل از ازدواج با عبداللّه بن جعفر قيد نمود كه من به برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» علاقه بسیار دارم و بايد همه روزه مرا اجازه فرمائى تا حسينم را زيارت كنم‌؛ عبدالله بن جعفر نیز شرط او را پذیرفت.(۲) 🔘 عِتابِ به إبن‌عبّاس... إبن‌عباس وقتی که نتوانست مانع از حرکت امام حسین علیه‌السلام بشود، به آن حضرت عرضه داشت که دیگر زن‌ها را با خود نبرید! صدای او به داخل محمل زینب کبری علیهاالسلام رسید که در این هنگام آن بانوی مکرّمه سر از محمل بیرون آورد و فرمود: ای پسر عباس! می‌خواهی بین من و برادرم جدائی بیندازی!؟ هرگز من از او مفارقت نمی‌کنم... (۳) 🔘 اگر درندگان مرا پاره پاره کنند... ... و در آخر لب‌هایش را به حلقوم بریده برادر گذاشت و اینگونه با او نجوا کرد: 📋 «اَخی لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الرَّحیلِ وَ الْمُقامِ عِنْدَکَ لاَخْتَرْتُ الْمُقامَ عِنْدَکَ وَلَوْ اَنَّ السّباعَ تَأْکُلُ مِنْ لَحْمی». ▪️ برادرم اگر مرا بین سکونت در کنار تو (در کربلا) و بین رفتن به سوی مدینه، مخیر می‌کردند، سکونت همراه تو را بر می‌گزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند.(۴) 📚(۱)چهره درخشان قمربنی‌هاشم، ج۱ ص۸۷ 📚(۲)ریاحین الشریعة، ج۳ ص۴۰ 📚(۳)ریاحین الشریعة،ج۳ ص۴۱ 📚(۴)معالی السبطین،ج۲ ص۵۵ ✍ عاشق، همیشه قسمتش حیران‌شدن بود پاره‌گریبان ، بی سر و سامان ‌شدن بود اول قرار ما دو تا قربان شدن بود رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود یکسال و نیم آتش‌گرفتن سهم من بود تقدیر پروانه از اول سوختن بود یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم با هر نخ پیراهن تو گریه کردم خیلی برای کشتن تو گریه کردم با خنده‌های دشمن تو گریه کردم هرشب بدون تو هزاران شب گذشته دیگر بیا آب از سر زینب گذشته آخر مرا با غصّه‌ی ایّام بردند با خاطرات سیلی و دشنام بردند بین همان شهری که بزم عام بردند این آخر عمری مرا در شام بردند پروانه ها خاکسترم را جمع کردند از زیر سایه بسترم را جمع کردند باور نخواهی کرد با اغیار رفتم با چادر پاره سر بازار رفتم خیلی میان کوچه‌ها دشوار رفتم با ناسزای تند نیزه‌دار رفتم یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم با آستینم با چه وضعی رو گرفتم یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند دیدم تنت را زنده‌زنده چال کردند یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم در گوشه‌ی مقتل تو را گم کرده بودم دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت عمّامه‌ی پیغمبرت دست کسی رفت هم یادگار مادرت دست کسی رفت هم روسریِ دخترت دست کسی رفت هم خویش را پهلوی تو انداختم من هم چادرم را روی تو انداختم من
🩸 بسترش را در زیر آفتاب انداخت و پیرهن پاره‌پاره برادر را بر روی سینه‌اش گذاشت... در برخی از نقل‌ها آمده است: لحظات آخر عمر پر محنت و درد زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرارسیده بود، تا اينكه نيمه های ظهر به همسر خويش عبدالله فرمود:‌ «بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده.» 🥀 عبدالله بن جعفر گوید: آن بانوی مظلومه را در حياط به زیر آفتاب جای دادم كه متوجه شدم چيزی را روی سينه خويش نهاده و مدام زير لب سخنی می‌گوید. به او نزديك شدم ... 📋 و أخَذَتْ بَقمیصِ أخیهَا المُلَطَّخِ بِالدِّماءِ و صارَتْ تَشُمُّهُ ▪️ديدم پيراهن پاره پاره و غرق در خون برادرش حسين عليه‌السلام را بر روي سينه نهاده و آن را می‌بویَد. 🥀 نزدیک‌تر شدم که بشنوم چه بر لب دارد؟! شنیدم که مدام می‌گويد: «حسين، حسين، حسين!... » لحظاتي نگذشت که دیگر روح مطهرش از این عالم مفارقت نمود. برگرفته از: 📚العبرة الساکتة،ج۲ ص ۴۲۴ 📚زینب قهرمان، ص۱۳۰ 📚عقیله بنی هاشم،محلاتی، ص۵٧ ✍ هر دَم به آخرین سخنت گریه می‌کنم یاد غروب و زخم تنت گریه می‌کنم یکدم بیا ببین که فتادم زپا حسین دائم به غصه ومحنت گریه می‌کنم پیراهنت به سینه گرفتم بیا ببین بر خون روی پیرهنت گریه می‌کنم یادم نمی‌رود که چه دیدم به قتلگاه با یاد دست و پا زدنت گریه می‌کنم در زیر آفتابم و یادِ تنِ توأم از طرز زیر و رو شدنت گریه می‌کنم شد بوریا کفن به تن نعل خورده‌ات هر لحظه من، بر آن کفنت گریه می‌کنم کی میرود ز خاطر من مجلس شراب بر چوب دشمن و دهنت گریه می‌کنم
🩸خدایا! مرا دیگر به برادرم برسان... در نَقلی آمده است: حضرت زینب سلام‌الله‌علیها پیش از آنکه چشم از این دنیا بر هم نهد، وضو گرفت و با خدای متعال نجوا نموده و فرمود: 📋 یا رَبِّ إنَّ قَلبي مِن هٰذِهِ الدُّنیا مُنزَجِرَةٌ، فَأَوصِلني إلیٰ أخِيَ المَظلومِ، وَلَیسَ لي صَبرٌ عَلیٰ مُفارَقَتِهِ ▪️پروردگارا! به راستی قلبم از این دنیا روی‌گردان است؛ پس مرا به برادر مظلومم برسان که دیگر تابِ جدایی از او را ندارم. 📚بشارة الباکین، تبریزی، ص۳۳۸ ✍ اگر دلواپسِ من بوده‌ای، من بیشتر بودم میان بستگان خود به تو وابسته‌تر بودم رسیده لحظه‌ی مرگم سراغم را نمیگیری؟! به شوق دیدنت از صبح هِی خیره به در بودم میان بسترم جان می‌دهم حالا تک و تنها منی که لحظه‌ی جان دادنِ چندین نفر بودم نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم از آن بدْو تولد با تو یک جور دگر بودم نگاه آخرم گودال بودی گریه می‌کردم وَ از موی سرِ آشفته‌ات آشفته تر بودم هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم سه ساعت زخم خوردی و سه ساعت محتضر بودم میان التماس من تو را هر کس که آمد زد چه بر می‌آمد از این دستِ تنها؟! یک نفر بودم به ابن سعد رو انداختم آخر سر از غربت منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم تو شأنت دامن زهراست نه مخروبه‌ی خولی سرت را از تنورش در می‌آوردم اگر بودم بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت برای بچه‌ها هم عمه بودم هم پدر بودم سوار ناقه ها کردم همینکه دخترانت را برای محملم دنبال مَحرَم در به در بودم تویی که شرط ضمن عقد من بودی، خبر داری که من از کربلا تا شام با که همسفر بودم؟! مرا بازار بردند و مرا آزار می‌دادند منی را که به عصمت در دو عالم مفتخر بودم تورا با خیزران می‌زد مرا ساکت کند دشمن حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
⤵️ساده ترین نماز برای شب پانزدهم ماه رجب برای شب پانزدهم ماه رجب، 7 نماز نقل شده است که ساده ترین آن عبارت است از: 💠🔹داوود بن سِرحان از حضرت صادق علیه السلام نقل می‌کند که فرمود: 🔸در شب نیمه رجب، 12 رکعت نماز بخوان، و بعد از نماز، هر یک از سوره های حمد، فلق، ناس، توحید و آیه الکرسی را چهار بار بخوان. در ادامه چهار بار تسبیحات اربعه بگو، و سپس بگو: «اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی، لَا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً مَاشَاءَالله لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِيمِ» 📚وسائل ‏الشيعة، جلد۸، صفحه۹۷، به نقل از مصباح المتهجد، صفحه۸۰۶ @majmaozakerine 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
. ┄••✾اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا عَقیلَةُ العَرَب ✾••┄ . ┄••✾ یا زِینَبِ کُبری ( س)✾••┄ 💢مرحوم آیت الله سید نورالدین جزایری (متوفی ۱۳۴۸ هجری قمری)در کتاب (الخصائص الزینبیه ) آورده است که ؛ 🔰 عالم دانشمند و محدث خبیر شیخ محمد باقر قاینی ، صاحب کتاب کبریت الاحمر درکتاب کشکول خود به نام ((سفینه القماش )) می نویسد : 🍂در عصری که در نجف اشرف به تحصیل علوم حوزوی اشتغال داشتم در آنجا سیدی زاهد و پرهیز کار بود که سواد نداشت ...، روزی در حرم حضرت علی علیه السَّلام به زیارت مرقد حضرت مشغول بود ... ، دید یکی از زائران ترک زبان ، گوشه ای از حرم نشست و مشغول تلاوت قرآن شد ... !! 🍂این سید جلیل احساساتی شد و به خود گفت : آیا سزاوار است که ترک و دیلم قرآن ، کتاب جدَّت را بخوانند و تو بی سواد باشی و از خواندن آیات قرآن محروم بمانی ...!؟ 🍂 او از روی غیرت و همت قسمتی از اوقاتش را در سقایی (آبرسانی) صرف کرد تا مخارج زندگی اش را تامین کند ، و قسمت دیگررا به تحصیل علوم پرداخت و کم کم ترقی کرد تا به حدی که در درس خارج آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ ، متوفی ۱۳۱۲ هجری قمری) شرکت می کرد ...، و به درجه ای رسید که احتمال می دادند به حد اجتهاد رسیده است ...!! این سید جلیل و پارسا برای من چنین نقل کرد : 🍂در عالم خواب امام زمان حضرت ولی عصر عجَّل الله تعالی فرجه الشَّریف را دیدم ... ؛ بسیار غمگین و آشفته حال بود ...، به محضرش رفتم و سلام کردم ... ، سپس عرض کردم : 🍂چرا این گونه ناراحت و گریان هستی ...!؟ فرمودند : امروز روز وفات عمّه ام حضرت زینب سلام الله علیها است ...؛ از آن روزی که عمه ام زینب سلام الله علیها وفات کرده است، تاکنون ، هر سال در روز وفات او ، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا می کنند ...!! آن چنان می گریند که من باید بروم و آنها را ساکت کنم ...؛ آنها خطبه حضرت زینب سلام الله علیها را که در بازار کوفه خواند ، می خوانند و می گریند ... !؟، من هم اکنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده ام .... 📚عباس عزیزی ... ،دویست داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب علیه السَّلام ...،ص ۱۵۵. . http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468
. ┄••✾اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا عَقیلَةُ العَرَب ✾••┄ . ┄••✾ یا زِینَبِ کُبری (س)✾••┄ ┄••✾✾••┄ 💢آن مصیبتى که در سوگ آن ، به جاى اشک خون گریه مى کنید، کدام است ؟ ┄••✾✾••┄ 🔰حاج ملا سلطانعلى روضه خوان تبریزی ، که از جمله عابدان و زاهدان بود، مى گوید : 🍂در خواب به محضر مبارک امام زمان عجَّل الله تعالی فرجه الشَّریف ، مشرف شدم ، عرض ‍ کردم : 🍂 مولاى من ...! آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است که :[ فلانذبنک صباحا و مساء و لابکین عینک بدل الدموع دماء ] صحیح است ...!؟ ؛ فرمود: آرى ...!! 🍂گفتم : آن مصیبتى که در سوگ آن ، به جاى اشک خون گریه مى کنید، کدام است ...!؟ آن مصیبت على اکبر است ...!؟ فرمودند: نه ...!! اگر على اکبر زنده بود، او هم در این مصیبت ، خون گریه مى کرد ...!! 🍂گفتم : آیا مقصود مصیبت حضرت عباس علیه السَّلام ، است ...!؟ ، فرمودند: نه ...!! بلکه اگر حضرت عباس هم در حیات بود، او نیز در این مصیبت خون گریه مى کرد ...!! 🍂عرض کردم : آیا مصیبت حضرت سیدالشهداء علیه السَّلام است ...!؟ فرمود ند : نه ! اگر حضرت سید الشهداء علیه السَّلام هم بود ند ، در این مصیبت خون گریه مى کرد ....!! 🍂پرسیدم : پس این کدام مصیبت است ...!؟ 🍃🥀 فرمودند : مصیبت اسیری عمه ام زینب سلام الله علیها ، است ... . ارتباط با خادم @M09100599468  
. ┄••✾اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا عَقیلَةُ العَرَب ✾••┄ . ┄••✾ یا زِینَبِ کُبری (س)✾••┄ 🔰امام زمان چه روضه ای می خواند ...!؟ 💢حجت الاسلام و المسلمین مرحوم كافی رضی الله عنه (واعظ نامدار) نقل فرمودند كه ؛ ملا احمد مقدس اردبیلی فرمودند: 🍂برای زیارت حضرت امام حسین علیه السلام با جمعی از طلبه ها پیاده وارد كربلا شدیم ...، در بین راه طلبه ای بود كه گاهی برای ما روضه می خواند ... ؛ گویا امام حسین علیه السلام نمكی بر حنجره اش ریخته بود ...!! 🍂مرحوم مقدس اردبیلی می فرماید : وقتی وارد كربلا شدم اربعین بود ...، و زائران زیادی به آن جا آمده بودند ...، با خود گفتم: چون حرم شلوغ است داخل نمی روم و در گوشه ای از صحن می نشینم و زیارت می خوانم ، آن گاه طلبه هایی را كه در آن جا بودند دور خود جمع كردم و به آن ها گفتم : آن طلبه ای كه در راه برای ما روضه می خواند كجا است ...!؟ گفتند: نمی دانیم كجا رفته است. 🍂در این هنگام دیدم مرد عربی از بین جمعیت خود را كنار زد و به طرف من آمد و صدا زد : ملا احمد اردبیلی ...! می خواهی چه كنی....!؟ گفتم: می خواهم زیارت اربعین بخوانم... آن مرد عرب گفت: پس زیارت را بلندتر بخوان تا من هم گوش كنم ... ملااحمد اردبیلی می گوید: زیارت را بلندتر خواندم ؛ وقتی زیارت تمام شد به طلبه ها گفتم: آن طلبه پیدا نشد ...! ؟ آن ها گفتند: آقا! نمی دانیم كجا رفته است ...؛ ناگهان مرد عرب به من گفت : مقدس اردبیلی ... ! چه می خواهی... !؟ 🍂گفتم: یكی از این طلبه ها در راه برای ما روضه می خواند ، مدتی است كه نمی دانم كجا رفته ، خیلی علاقه دارم برای ما روضه بخواند ... 🍂مرد عرب به من گفت: مقدس اردبیلی ...! می خواهی من برای شما روضه بخوانم ...!؟ گفتم: آری ... ؛ آیا می توانی روضه بخوانی .‌.!؟ 🍃مرد عرب گفت: آری ...! 🍂در این موقع دیدم مرد عرب رویش را به طرف ضریح امام حسین علیه السلام گرداند و ما را منقلب كرد ... !! 🥀یك وقت صدا زد: آقا جان ...!! نه من و نه مقدس اردبیلی و نه این طلبه ها هیچ كدام یادمان نمی رود، آن ساعتی كه خواستی از خواهرت - حضرت زینب علیهاالسلام - جدا شوی ... !! 🍂در این هنگام دید كسی بالای سر او نیست. در آخر متوجه شدم كه این عرب، حضرت مهدی صاحب الزمان عجَّل الله تعالی فرج الشَّریف است ...!! 📚 کرامات الحسینیه ... جلد ۱...صفحه ۳۶. ┄••✾✾••┄ 🥀آسمان خون گریه کن بر لعل عطشان حسین ... 🥀ای زمین کن ناله ،بر احوال طفلان حسین ... 🥀در سما خیل ملک ،بزم عزا کرده بِپا ...! 🥀در عزای جانگداز نونهالان حسین ...! . ارتباط با خادم @M09100599468
. ┄••✾اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا عَقیلَةُ العَرَب ✾••┄ . ┄••✾ یا زِینَبِ کُبری ( س)✾••┄ 💢یکی از مصادیق عزاداری ،گریبان چاک کردن است ...!! ✍آنچه از مقاتل برداشت می شود ،این است که حضرت زینب کبری سلام الله علیها در مصیبت امام حسین علیه السَّلام ،[سه بار] گریبان خود را چاک کردند ...: 🔰نخستین بار در شب عاشورا بود ...!! ، وقتی امام حسین علیه السَّلام ،با خواندن اشعاری ، خبر از شهادت خود داد ، حضرت زینب سلام الله علیها به صورت خود سیلی زد ، و گریبان خود را چاک کرد. از هوش رفت ...!! 🍂ثُمَّ لَطَمَت عَلی وَجهِها وَ اَهوَت اِلی جَیبِها فَشَقَّتهُ وَ خَرَّت مَغشِیَّهً عَلَیها . 🔰بار دوم در مجلس یزید علیه اللَّعنه بود ...!! حضرت وقتی سر بریده امام حسین علیه السَّلام را دیدند ، گریبان چاک کردند ... 🍂وَاَمّا زَینَبُ فَاِنَّها لَمّا رَاَت رَاسَالحُسَین عَلَیهِ السَّلام اَهوَت اِلی جَیبِها فَشَقَّتهُ. 🔰و بار سوم در روز اربعین بود ...!! ،در برخی مقاتل آمده است ،هنگامی که حضرت زینب سلام الله علیها به کربلارسیدند ،ناگهان از جمع زنان ،دور شد و گریبان خود را چاک کرد ... !! و با صدای سوزناک ، ناله زد ...: واااای برااادرم ....!! ؛ وااااای حسینم ....!! ؛ واااای محبوب رسول خداااا ....!! وااای فرزند مکّه و مِنی ...!! وااای پسر فاطمه زهراااا (س) ....!!! ؛ وااای پسر علی مرتضی ....!! ؛ سپس بر زمین افتاد و از هوش رفت .......!! فَخَرَجَت زَینَبُ فِی الجَمعِ وَاَهوَتَ اِلی حَبیبِها فَشَقَّتهُ وَ نادَت بِصَوتِِ حَزینِِ یَقرَعُ القُلوبَ : وااااَخاه ..!! واااحُسیناه ....!! وااا حَبیبِ رَسولِ الله ...!! ، وَا اِبنَ مَکَّه وَ مِنی ...!! وَاِ بنَ فاطِمَهَ الزَّهرا ....!! وَاِبنَ عَلِّیِِ المُرتَضی ...!! آآآه ...!! ؛ ثُمَّ آآآه ...!! 📚اعلام الوری باعلام الهدی ، چاپ قدیم ،صفحه ۲۳۹ . 📚مثیر الاحزان ، صفحه ۱۰۰ . . ارتباط با خادم @M09100599468
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 صحبت های مهم درمورد شرکت با تمام قوا در ، تصفیه ی انقلاب و حمایت از ولایت فقیه ═══✼🍃🌹🍃✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ┄••✾اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا عَقیلَةُ العَرَب ✾••┄ . ┄••✾ یا زِینَبِ کُبری ( س)✾••┄ 🔰 زینب شناسی در صد ثانیه ... 🔰ناشنیده های ناب از القاب حضرت زینب کبری سلام الله علیها ... 🔰کفیله السجّاد ... . http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ┄••✾اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا عَقیلَةُ العَرَب ✾••┄ . ┄••✾ یا زِینَبِ کُبری ( س)✾••┄ 🔰 زینب شناسی در صد ثانیه ... 🔰ناشنیده های ناب از القاب حضرت زینب کبری سلام الله علیها ... 🔰کعبه الرَّزایا ... . http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ┄••✾اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا عَقیلَةُ العَرَب ✾••┄ . ┄••✾ یا زِینَبِ کُبری ( س)✾••┄ 🔰 زینب شناسی در صد ثانیه ... 🔰ناشنیده های ناب از القاب حضرت زینب کبری سلام الله علیها ... 🔰شریکه الحُسین ... . http://eitaa.com/almaggatel ارتباط با خادم @M09100599468
‌ 💠 نماز شب‌ شانزدهم ماه رجب ‌ ✨♥️ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود: هرکس در شب شانزدهم ماه رجب، ۳۰ رکعت نماز بخواند ؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد و یازده بار سوره توحید؛ ثواب هفتاد شهید به وی اعطا می‌شود، و نورش همگان را به میزان فاصله میان مکه و مدینه روشن می کند، و دوری از آتش و نفاق به او داده می‌شود، و عذاب قبر از وی برداشته می‌شود. 📚 البلدالامین، ص۱۶۸ @majmaozakerine 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
یاد خدا ۱۵.mp3
11.76M
مجموعه ۱۵ | ✘ چرا بعضیا خستگی ناپذیرند، و بعضیا همیشه کسل و فشل و خسته؟ ✘ چرا بعضیا صاحب همت و دغدغه‌های بلندند، و بعضیا مشغول خاله بازی؟ @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅سخاوت و کار راه اندازی حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام ✅داستان دعای امام کاظم علیه السلام برای حوائج یک جوان 🔰 https://eitaa.com/manbarmajma ━━━💠🍃🌸🍃💠━━━ ‌
aac_My Video12.mp3
3.2M
🎙حجت الاسلام رفیعی ▫️شرایط زندگی امام کاظم علیه السلام https://eitaa.com/manbarmajma ━━━💠💠━━━ ‌
ᬷ‌‌‌‌࿐ྀུ❀❥ ⓀⒶⓃⒶⓁⒻⒶⓏⒶⒺⓁ اعجاز امام کاظم علیه السلام در خروج از زندان مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام می‌گوید: سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود: امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم. گفتم:آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟! فرمود: ای مسیب، تو گمان می‌کنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ گفتم:نه، ای مولای من. فرمود:پس چه؟ گفتم:دعا کنید ایمانم قوی‌تر شود.امام چنین دعا کرد: خدایا او را ثابت‌قدم بدار. سپس فرمود:من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام ) تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد، خدا را می‌خوانم و به مدینه می‌روم.ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بست. سپس فرمود:من پس از سه روز از دنیا می‌روم. من به گریه افتادم. فرمود: گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست. 📚بحار الانوار، ج 48، ص 224، ح 26 از عیون. فضیلت١٠٩٣ @manbarmajma •┈┈┈┈••✦•••♡•••✦••┈┈┈┈┈•
ذکر_مصیبت_معصوم_هفتم (سوگنامۀاشتهاردی) آمدن طبیب به بالین امام کاظم (ع) و حرکت جنازه روایت شده، در ساعات آخر عمر امام کاظم (ع) پزشکی به بالین امام آوردند، پزشک به آن حضرت گفت: «حالا شما چطور است؟». حضرت توجه به او نکرد، چون او زیاد اصرار کرد، حضرت زردی کف دستش را به او نشان داد (که نشانه مسمومیت آن حضرت به وسیله زهر بود) فرمود: بیماری من این است. پزشک نزد مأمورین بازگشت و گفت: سوگند به خدا و (امام) از شما نسبت به زهری که به او داده اید آگاهتر است، پس از آن، آن حضرت از دنیا رفت. راوی گوید: پس از آن، جنازه آن مظلوم غریب را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَهِ فَاعْرِفوُهُ. : «این پیشوای رافضیان است او را بشناسید». جنازه را به بازار بردند و در آنجا به زمین گذاردند، و اعلام کردند که این موسی بن جعفر (ع) است که به مرگ خدائی از دنیا رفته است، بیائید و بر او نظر کنید، مردم می آمدند و جنازه را می دیدند... (1) به نقل شیخ حُرّ عاملی در اثباه الهداه، سندی بن شاهک دستور داد جنازه را روی جِسْر (پُل) بغداد گذاشتند و به مردم اعلام کرد که موسی بن جعفر (ع) به مرگ خدائی از دنیا رفته است، مردم بر آن حضرت نگاه می کردند و اثر جراحت در او نمی دیدند، روایت شده: یکی از مخلصین از شیعه در آن هنگام کنار جنازه آمد و شنید می گویند: موسی بن جعفر (ع) کشته نشده بلکه به مرگ خدائی از دنیا رفته است، به حاضران گفت: من این موضوع را از خود امام کاظم (ع) می پرسم، گفتند: او از دنیا رفته، چگونه تو را از حال خود آگاه سازد؟، او نزدیک جنازه آمد و گفت: «ای فرزند پیغمبر، تو راستگو و پدرت راستگو است، به ما خبر بده آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای؟». امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: قَتْلاً قَتْلاً قَتْلاً. «مرا کشته اند...». (2) 1- انوار البهّیه محدّث قمی ص209-212- عیون اخبار الرضا ج1 ص108- کمال الدین ج1 ص118. 2- اثباه الهداه شرح حال امام کاظم (ع) @manbarmajma
◼️ قدردانی حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" از روضه‌خوانِ سیدالشهداء "علیه‌السلام"... منصور دوانیقی ملعون یک روز به مناسبتی، حضرت موسی بن جعفر "علیهماالسلام" را با اکراه به قصر خود دعوت‌ کرد. وقتی که حضرت تشریف آوردند و جلوس فرمودند، پادشاهان و امیران و سربازان می‌آمدند و تهنیت می‌گفتند و هدایا و تحفه‌های خود را پیشکش ایشان می‌کردند. خادم منصور هم بالای سر موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" بود و هر چه می‌آوردند را صورت می‌نوشت. 🔻آخرین نفری که آمد پیرمردی کهن سال بود که عرض کرد: یَا ابْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّنِی رَجُلٌ صُعْلُوکٌ لَا مَالَ لِی أُتْحِفُکَ وَ لَکِنْ أُتْحِفُکَ بِثَلَاثَةِ أَبْیَاتٍ قَالَهَا جَدِّی فِی جَدِّکَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام. ▪️ای فرزند دختر رسول خدا! من مرد تهیدستی هستم که مالی ندارم که تحفه دهم، تحفه من سه بیت شعر است که جدّ من، درباره جدّ شما حسین بن علی علیه‌السلام سروده است: عَجِبْتُ لِمَصْقُولٍ عَلَاکَ فِرِنْدُهُ/یَوْمَ الْهِیَاجِ وَ قَدْ عَلَاکَ غُبَارٌ ▪️تعجب می‌کنم از برق شمشیرها که در روز تشنگی بر بالای سر تو بودند و غباری بر فرازت بلند شده بود. وَ لِأَسْهُمٍ نَفَذَتْکَ دُونَ حَرَائِر/ یَدْعُونَ و جَدَّکَ وَ الدُّمُوعُ غِزَارٌ ▪️از تیرهایی که در مقابل زنان آزاده بر تو نفوذ می‌کردند و آن‌ها با اشک‌های جاری جدّت رسول خدا "صلی‌الله‌علیه‌وآله" را می‌خواندند. أَلَّا تَغَضْغَضَتِ السِّهَامُ وَ عَاقَهَا / عَنْ جِسْمِکَ الْإِجْلَالُ وَ الْإِکْبَارُ ▪️چگونه آن تیرها نشکستند!؟ و چرا بزرگواری و عظمت تو مانع از آن‌ها نشد!؟ حضرت موسی بن جعفر "علیهمالسلام" فرمودند: قَبِلْتُ هَدِیَّتَکَ اجْلِسْ بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ 🔹هدیه تو را پذیرفتم، بنشین، خدا تو را برکت دهد! سپس سر خویش را به سمت خادم بلند نموده و فرمودند: پیش امیرت برو و صورت این اموال را به او نشان بده و بپرس می‌خواهد آن‌ها را چه کند. خادم رفت و برگشت و خبر آورد که امیرالمؤمنین (منصور دوانیقی ملعون) می‌گوید: همه آن‌ها هدیه ای از طرف من به ایشان باشد، هر چه می‌خواهند با آن‌ها بکنند. امام علیه السّلام به پیرمرد فرمودند: اقْبِضْ جَمِیعَ هَذَاالْمَالِ فَهُوَ هِبَةٌ مِنِّی لَکَ ▪️همه این‌ها را بردار، هدیه ای از طرف من به توست. 📚المناقب ج ۳ ص ۴۳۲ @manbarmajma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️روايت نفيس حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام در حجيّت عقل‏ 🔹 يَا هِشَامُ! إنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ: حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً. فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الانْبِيَآءُ وَ الائِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ؛ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ. ✅ امام كاظم عليه السلام فرمودند: 🔸 «اى هشام! خداوند براى مردم دو حجّت گذارده است: يك حجّت ظاهر و يك حجّت باطن؛ حجّت ظاهر ، رسولان و پيغمبران و امامان عليهم السّلام هستند، و حجّت باطن عقلهاى ايشان است.» 📚 نور ملكوت قرآن، ج‏2، ص‏444. ___________ ✅ تا حجّت باطن كار نكند، حجّت ظاهر بكار نمى‏آيد. تا عقلِ إنسان پيغمبرى را به پيغمبرى نشناسد، خود را مطيع او نمى‏كند. پس حجّت ظاهر كه پيغمبر است، هنگامى كلماتش مؤثّر است كه عقل إنسان قبول كند و وجدان إنسان او را بپسندد. پس تمام حُجج بر ميگردد به عقل و إدراك. و اگر عقل و إدراك إنسان نباشد، إنسان نمی تواند بين پيغمبر حقيقى و پيغمبر دروغى، بين نبىّ و بين مُتَنَبِّى فرق بگذارد. 🔹 همه ادّعاى پيغمبرى مى‏كنند، خطبه ميخوانند، و كتابى هم مى‏آورند و إرائه مى‏دهند و استدلال هم مى‏كنند، و با شُور و هيجان هم گفتگو دارند و خطابه‏ها إيراد مى‏كنند؛ إنسان از كجا مى‏فهمد كه: اين درست است و آن باطل؟ اين بواسطه همان حجّت باطنى و انديشه قلبى است كه در همه أفراد يكسان است. 📚 ولايت فقيه در حكومت اسلام، ج‏2، ص‏86. 📝 مرحوم علامه طهرانی رضوان الله علیه. https://eitaa.com/manbarmajma
ملکوت هفتم.pdf
577.8K
🏴 ویژه 🏴 (علیه السلام) 📚 ملکوت هفتم 📌چهل حدیث از امام کاظم (علیه السلام) https://eitaa.com/manbarmajma